بایگانی برچسب: s

مسأله زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان

در جلسه مورخه ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ از سلسله نشست‌های تخصصی عصر زنان، حجت الاسلام قنبریان بحثی با عنوان «مساله زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان» را مطرح و سپس به گفت و شنود و پرسش و پاسخ پرداخته شده است. خلاصه‌ای از مطالب مطرح شده ذکر و صوت این نشست منتشر می‌شود.

محور اصلی، گفتمان انقلاب در:

– حضور اجتماعی زن، مقابل جریان تحجر

– هندسه تراز حضور زن، مقابل جریان غربگرا

مقابل منع حضور اجتماعی زن:

– تفاوت سیمای زن در “قرآن” با “مجامع روایی حاکی از سنت” و با “فتاوا” در این مساله…

مقابل هندسه ناتراز حضور اجتماعی زن:

– دو جریان مقابل: سرمایه داری/ فمنیسم

– حضور زن در مسائل سرنوشت ساز و دخالت در مقدرات اساسی، آلترناتیو امام مقابل غرب

– مقایسه وضعیت میدان

از دقیقه ۶۱ پرسش و پاسخ

دریافت سخنرانی «مسأله زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان» | “دریافت از پیوند کمکی

* مطلب مرتبط: از موءوده تا مُحرّره

جبران پولی!

اینکه مقایسه آقای وزیر از اساس خیالی و کاریکاتوری است بماند.

جبران پولی برای سنوات تحصیل(مدرک) را از دو حیث “عدالت” و “کرامت” میشود بررسی کرد؛ فقط سه اشکال از حیث کرامت:

  1. اگر مدرک تحصیلی، معیار جبران مادیِ خدمت نمی بود، آن ۱۵سال تحصیل -که او هنوز دکتر نام نگرفته بود- هم شأن مناسب به نحوی برایش تدارک میشد، تا بعد از ۱۵سال نیاز به جبران تفاضلی نباشد!
  2. حالا که استاد شده، می تواند در کنار تدریس، علمِ حامل ثروتش را به صنعت پیوند زند، در شرکت دانش بنیادی ایده پردازی کند و در دنیای مالکیت فکری از اینجا درآمد کسب کند. اما سالاریِ پول و بدیل شدنش برای همه چیز(چقدر حقوق دهیم جبران شود؟!) موجب میشود بعد از باخت از جوان دیپلم (البته به روایت وزیر) یکبار دیگر از صاحب سرمایه ببازد! سود ارزش افزوده دانش بنیادها بیشتر به جیب صاحبان سرمایه برود و استاد، کارگری فکری تلقی شود!
  3. اگر او استاد علوم انسانی شده است، کرامت او به منزلت اجتماعی اوست (که بدیل ریالی و دلاری ندارد) : او اکنون باید در ساخت و تعدیل قدرتِ سیاسی به انحاء فردی و تشکلی نقش آفرین باشد. در ترتیبات نهادیِ اجتماعی هم جزو سلسله مراتب اولیاء (در فقه) قرار گرفته باشد. یعنی مثلا کفالت او برای دانشجویانش در برخی آسیب های اجتماعی و سیاسی پذیرفته و اصلاح و تربیت بدو سپرده شود!

اگر این علوم هم سرتاسر الحادند -که استادش برای این کارها نااهل است- پس چرا با بدیل ریالی، مدرک و ارتقائاتش را قلاده و بیت المال را هرز می دهید؟!!

محسن قنبریان

پته‌ای کردن آموزش!

پته ای کردن آموزش، دادن کوپن و حواله هایی است که دولت برای ثبت نام در مدارس برگزیده می دهد. سرانه دانش آموز را جای مدرسه به والدین دادن و به نوعی مالکیت آموزش را واگذار کردن است.

پیشنهاد و مورد تاکید اقتصاددان نئولیبرال میلتون فریدمن بود و اکنون مورد حمایت بانک جهانی است.

طبق معمول افزایش بهره وری(نسبت پیشرفت تحصیلی دانش آموز به مخارج آن)، رقابت و بالتبع کاهش هزینه(!) توجیه اینان است؛ تا دولت را به تنظیم گر بازار آموزشی فروکاهند و موجب افزایش مدارس خصوصی شوند.

اما تجربه های عینی مطالعه شده در کشورهای در حال توسعه نشان داده، عدالت آموزشی آسیب می بیند.

اخیراً رئیس جمهور در ابلاغی در ضمن مواردی از سند تحول دولت، پته ای شدن آموزش را هم ابلاغ کرده است.

رهبر انقلاب چندین بار از منع واگذاری آموزش و پرورش در سیاستهای خصوصی سازی گفته اند: “اینکه ما مدام مدارس دولتی را مدام تبدیل کنیم به غیر انتفاعی معلوم نیست خیلی کار پخته ی درستی باشد”.(۹۵/۲/۱۳)

به لحاظ فقهی نیز تبدیل حق آموزش به کالا  اشکالات عمده ای دارد.

پس از ابلاغ رئیس جمهور، ۹۰دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان بیانیه ای خطاب به ایشان نوشتند و “از واسپاری امر تربیت رسمی و عمومی کشور به بازار آزاد و نا ایمن ساختن مدارس از آفت اختلاف طبقاتی و ترویج نگاه اقتصادی به امر مردمی و همگانی تعلیم و تربیت” انتقاد کردند. متن بیانیه را اینجا بخوانید.

مطلب مرتبط: پارادوکس پول و آموزش

پیوست ۱: ابلاغ رئیس جمهور

پیوست۲: خصوصی سازی آموزش در کشورهای در حال توسعه – شواهد و پیامدها
در این گزارش یافته‌های کلیدی تحقیقات تجربی در موضوع تأثیرات شیوه‌های خاص خصوصی‌سازی مدارس به ویژه در کشورهای در حال توسعه مروری شده است.

محسن قنبریان

یاد گفته یکی از مُطوّعین (پلیس مذهبی عربستان) افتادم که گفت از ۲۰۱۸ (با سیاستهای آزاد بن سلمان)، سازمان سرگرمی عمومی جای ما نشست!

فریضه امر به معروف، غریب و مظلوم بین افراط ها و تفریطهاست: یا طرح جریمه نویسی فراگیر ستاد امربه معروف یا اباحه خوانی وزیر گردشگردی!

در اینباره:

را ببینید.

چالش مطوّعین وهابی با اخلاق سرمایه داری

مطوّعین یا پلیس مذهبی عربستان یا کمیته ترویج فضلیت و پیشگیری از منکر(cpvpv):

از نوامبر۱۹۷۹ که عده ای از نظامیان با ادعای مهدویت مسجد الحرام را اشغال کردند و روحانیون وهابی آنرا برای سعودی ها پس گرفتند؛ توافقی بین دولت و مبلغین وهابی منعقد شد و پلیس مذهبی برای نظارت بر اعمال شهروندان شکل گرفت. برخی خصائص:

  • این پلیس مذهبی به دست مبلغین وهابی است نه نیروهای پلیس!
  • زدن با چوب دستی به سبک دایره حسبه خلفاء!
  • بستن سینماها و ورزشگاه ها و… بخصوص بر زنان!
  • الزام زنان به پوشیدن عبای سرتاسری مشکی!
  • جدا سازی شدید جنسیتی اماکن عمومی
  • اصرار بر همراه داشتن محارم!
  • و…

به مرور برخوردهای آنان سوژه های مجازی شد. زنان از زدن و برخوردهای خشن آنها فیلمبرداری و در فضای مجازی بارگذاری کردند. اعتراضات بالا گرفت.

ماجرای آتش سوزی دبیرستان دخترانه مکه در ۲۰۰۲م سوژه تخریب مطوّعین را کامل کرد!

آنها متهم شدند که با بستن درها به روی دختران و جلوگیری از ورود گروه امداد و نجات به مدرسه -بخاطر نامحرم بودن و عدم پوشش مناسب دختران!- باعث تلفات (کشته شدن۱۵ و جراحت ۵۰دختر) در این آتش سوزی شدند!

مقابل این افراط، تفریط بن سلمان ولیعهد جوان قرار گرفت!

اصلاحات او از ۲۰۱۶ با سویه های اقتصادی_دیپلماسی، آزادی اجتماعی بیشتری برای زنان و دختران موجب شد؛ از اجازه رانندگی تا باز شدن سینماها و ورزشگاه ها بر آنها، حتی کنسرت های خارجی (مثل کنسرت جاستین بیبر و…) با حضور زنان!

عملاً مطوّعین منعزل و به تعبیر برخی از خودشان، “سازمان سرگرمی عمومی” جای آنها نشست!

حتی واعظان تلویزیونی مشهور مثل عبدالعزیز الشریفی بخاطر اعتراض به این اصلاحات دستگیر شدند! مطوّعین حالا دیگر پشت میزهایشان فقط کمپین های آگاهی بخش در مورد اخلاق و اقدامات بهداشتی راه می اندازند!

سیاستهای بن سلمان نمونه ی سعودیِ پیروزی اقتصاد بر احکام شریعت شد.(قبلا در مسیحیت هم تجربه شده بود)

طبقه متوسط و مرفه سعودی، سبک زندگی متظاهرانه متناسب با دنیای سرمایه داری می خواست. محدودیت های شرعی در عربستان موجب شده بود سود سرگرمی ها و تفریحات این طبقه بزرگ در جیب دولتهای دیگر بریزد؛ لذا ولیعهد خوشگذران تصمیم گرفت اقتصاد را بر احکام شرع وهابی ترجیح دهد!

گفت: برای اینکه مانعی برای ولخرجی شهروندان کشورش در دوبی و بیروت ایجاد شود و پول را در کشورشان خرج کنند، باید مجتمع های توریستی در این کشور برپا شود. بخشی از طرح ۵میلیارد دلاری اش برای توسعه مناطق تفریح عربستان به ساخت پارک و مجتمع های تفریحی در جزایر این کشور در دریای سرخ اختصاص می یابد. بهترین پاپ استارهای جهان عرب در عربستان خواهد بود!

اینگونه چهره غرب پسندش هم نمایان تر و استبداد سیاسی او با آزادی های اجتماعی-اخلاقی روتوش می شد!

در نزاع اخلاق سرمایه داری و احکام شرعی، نحوه عملکرد پلیس مذهبی هم در باخت احکام شرعی دخیل بود. احمد بن قاسم غامدی یکی از مقامات ارشد مطوعین -که در۲۰۱۵ بخاطر دیدگاه های کمی مترقیانه برکنار شد- علت انزوای پلیس مذهبی را چنین می شمارد: “بزرگترین اشتباه کمیسیون امربه معروف و نهی از منکر به دلیل اشتباهات فردی برخی افسران و نیروهای آن بود. این رفتارها تاثیر منفی و نامطلوب بر تصویر این کمیته گذاشت!”

در این ایام رئیس مجلس شورای اسلامی دوبار و وزیر ارشاد یک بار بازبینی رویه های موسوم به پلیس امنیت اخلاقی را وعده داده است.

گشت ارشاد وجوه مشترک و هم متمایزی با مطوّعین سعودی دارد!

شباهت اصلی همان چالش اخلاق سرمایه داری با اجرای اجتماعی احکام شرعی است! که ممکن است از چشم مسئولین مخفی بماند، در اقتصاد سرمایه دارانه، سکان داری کنند و در احکام، مفتیانه!

– هم جریاناتی که اجرای احکام فرعی رساله ها را بدون لحاظ اقتضائات جدید، بلغ ما بلغ، بشکل خطی و بسیط، مطالبه می کنند حضوری در قدرت سیاسی دارند!

– هم دیدگاه های اصلاحی بن سلمانی و تفوّق دادن “اقتصاد و توسعه” بر “شریعت” در لایه های تصمیم ساز و تصمیم گیر کشور نماینده دارند!

فقه جواهری شیعه تمایز اصلی ما با مفتیان سعودی است. در فهم امام خمینی این فقاهت، “برنامه اداره انسان از گهواره تا گور است”. ولایت فقیه نه صرفاً مجری احکام است(چه رسد به فهم و اجرای سلفی آن) و نه از نسبت “اقتصاد سرمایه داری” با “اخلاق سرمایه داری” می تواند بی تفاوت باشد.

ولایت مطلقه، ولایت بر احکام اولیه برای رساندن جامعه به عدالت اجتماعی و فضایل اخلاقی است[۱].

از اینرو الزام در حوزه حجاب:

– بدون دیدن اقتضائات اقتصادی نیست. تکاثر ثروت در دست طبقات بالا و فاصله طبقاتی، سبک زندگی سرمایه داری را از قله به دامنه ها جاری می کند؛ دیروز بدحجابی، امروز سگ گردانی، فردا…

نمیشود در اقتصاد لیبرال بود و در احکام سلفی و متصلب!

 – نه جانب “قانون عرفی” می ایستد و نه “احکام فرعی رساله” را قانون کشور می داند.

فرآیند قانونگذاری و جمع بین “حکم شرعی” و “رضایت و همراهی مردمی” حرف نوی انقلاب اسلامی [۲] به پرچمداری ولایت مطلقه فقیه بوده است که آنجور که باید برای متدینان و متعهدان به جمهوری اسلامی هم تبیین نشده است.

در مجالی به تفصیل دراینباره توضیح خواهم داد.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۷/۱۲

[۱] “و کیف کان: بعد ما علم بالضروره و مرّت الإشاره إلیه: من أنّ فی الإسلام نظاماً و حکومه بجمیع شؤونها، لا یبقى شکّ فی أنّ الفقیه لا یکون حصناً للإسلام- کسور البلد له إلّا بأن یکون حافظاً لجمیع الشؤون؛ من بسط العداله، و إجراء الحدود، و سدّ الثغور، و أخذ الأخاریج و الضرائب، و صرفها فی مصالح المسلمین، و نصب الولاه فی الأصقاع، و إلّا فصرف الأحکام لیس بإسلام بل یمکن أن یقال: الإسلام هو الحکومه بشؤونها، و الأحکام قوانین الإسلام، و هی شأن من شؤونها، بل الأحکام مطلوبات بالعرض، و أُمور آلیّه لإجرائها و بسط العداله. کتاب البیع (للإمام الخمینی)؛ ج۲، ص: ۶۳۲

[۲] رهبر انقلاب: “جمهوری اسلامی حرف نوئی دارد این حرف نو عبارت است از مردم و ارزشهای الهی؛ این دوتا باید باهم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند”.(۹۰/۱۰/۷) “اینکه دین باید حاکم شود و در این حاکمیت،‌ مردم باید حضور داشته باشند از متن اسلام برمی‌آید”(۱۴۰۰/۳/۱۴) و…

سلبریت گزیدگی!

ژان ژاک روسو _اولین کسی که مفهوم حقوق بشر را به کار برد_ قبل از دنیای دیجیتال، کاندیداشدن سلبریتی ها برای امر سیاسی را منع کرد. نوشت:

“بازیگران نباید نامزد انتخابات شوند چون شاید بدون هیچ تخصصی و صرفاً با استفاده از تکنیک های متقاعد کننده، کنترل مملکت را به دست بگیرند”!

دنیای دیجیتال و لایک جای صندوق رأی نشست و سلبریتی ها عملا کنترل مملکت ها را دست گرفتند!

به تعبیر جورج مونبیو در گاردین؛ “یکی از نتایجش این است که هیچ موضوعی، موضوعیت نمی یابد مگر زمانی که از دهان یک هنرپیشه خارج شود. فروپاشی اقلیم، آوارگان، حقوق بشر، آزارگری جنسی به نظر می رسد هیچ یک از این مسائل نمی توانند بدون اینکه به هالیوود بروند مطرح شوند”!

اولویت بندی ها و جهت دادن به خواست های عمومی را آنها با همان مقدار تخصص و تعهد شان عهده دار می شوند!

خوب چه اشکال دارد؟! وقتی برای حقوق بشر یا آوارگان و امور شریف نظرها را جلب کنند!

مشکل این است که آنها فقط مشهور نیستند؛ فقط نظرها را جلب نمی کنند؛ بلکه معمولا طبقه اجتماعی خاصی شده اند.(با پوزش از افراد شریف این طبقه)

سلبریتی در بستره سرمایه داری و در ارتباط با بازار و ذیل حمایت دولتِ بازار، متولد و رشد می کند پس نوعا علیه ارزشهای آن نمیتواند اقدام کند! برای تبلیغ ارزشهای دنیای آزاد، هویت گرفته است. پس انتقاد و خواستِ طبقات پایین را با واژگان خود و پس از درونی کردن برای خود، ترجمه و قالب بندی می کند! (اگر نگویم خواسته های طبقه خود را به فرودستان حقنه می کند)!

چاره در چنین دنیایی چیست؟!

پتانسیل های اجتماعی اگر با سلبریتی ها، جنبشی شوند که در آسمان تمنیّات آنها صورت بندی میشوند!

رسانه ملیِ یک انقلاب فرهنگی، قرار بود دانشگاه شود!

یعنی “اندیشه ها” را مقابل “چهره ها”، ضریب رسانه ای دهد و عملا مقابل سلبریتی زدگیِ انتقادها و خواست ها قرار گیرد.

بدون محافظه کاری مساله های جامعه را با تضارب آراءِ صاحبان اندیشه به جامعه بکشاند و با راهبری آنها جنبش های اجتماعی را در نظام ارزشی مقبول، سامان دهد.

پ.ن:

– مساله چگونگی مواجهه درست با نحوه پوشش در اتمسفر سلبریتی ها، آزادی جنسی و علیه مطلق حجاب ترجمه میشود!

– هیچ مواجهه علمی بین صاحبان اندیشه در رسانه های فراگیر ضریب نمی گیرد. (حتی برنامه ای کم بیننده بدین خاطر تعطیل میشود!)

– پلیس و بدنه انقلابی، جلوداران قافله را خط شکنان هنجارهای جامعه (عده ای از سلبریتی ها) می بینند؛ پس گشت ارشاد را سنگر مقاومت گرفته، برآن اصرار می کنند!

– رسانه های دشمن از سوژه های رویه های جاری، سریال ساخته و به جنگ اصل نظام می برند!

– بخاطر حفظ نظام، کل پروژه، امنیتی می شود!

حالا دیگر سؤال از رویه ی ناقص یا معیوب ارشاد، بهانه برای زدن نظام جلوه می کند!

* این چرخه در مسائل دیگر (بنزین و…) تکرار میشود

آنچه جایش بین:

سلبریتی_رسانه‌دشمن / امنیتی_رسانه‌ملی؛ خالی است: دانشگاه تلویزیونی_مجازی است تا نیاز و تقاضای مردم را بشکل اصیل و معقول برای سیاستگذار صورت بندی و مردم را هم اقناع کند.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۶/۲۹

جنگ فقر و غنا یعنی چه؟!

امام بعد از پذیرش قطعنامه تازه بر جنگ دائمی فقر و غنا تاکید کرد! این چه جنگی است؟!

  • جنگ فقر و غنا به این معنا نیست که مثلا اگر کسی ثروتمند است، اسید بپاشیم روی ماشینش یا برج او را خراب کنیم، نه، باید تبعیض را از بین برد. یعنی آن عامل فقر و غنا ساز باید از بین برود.
  • در سطح جهان آن کلونی حاکم و کانون سرمایه داری!

* توصیه میشود در اینباره حتما “الهیات جنگ دائمی فقر و غنا” را ببینید.

حجت الاسلام قنبریان

 

قنبریان: تندترین نقدها به جمهوری اسلامی از موضع آرمان‌های انقلاب است؛ این یعنی انقلاب زنده است

گزیده ای از مصاحبه ۴۵ دقیقه ای حجت الاسلام قنبریان با خبرگزاری تسنیم

گزارشی مشروح تر را اینجا بخوانید:

قنبریان: تندترین نقدها به جمهوری اسلامی از موضع آرمان‌های انقلاب است؛ این یعنی انقلاب زنده است
  • زنده بودن آرمانها در مردم نقطه اصلی امید است/ نقد برای بهسازی نظام فرصت است نه تهدید/ تندترین نقدها به نظام از موضع آرمان ها میشود یعنی انقلاب امام زنده است
  • اگر پیشرفت باشد عدالت نه! استقلال باشد آزادی نه! ناپلئون ها هم داشته اند، انقلاب اسلامی توازن اینها باهم را می خواست
  • اشرافیت مسئولین با نگاه تیز مردم گرفته میشود و این لازمه اش دسته دوم و نامحرم نشدن مردم است
  • صحیفه خوانی امروز چالش آفرین است. وقتی خواندیم امام فرموده اگر دولت و مجلس از طبقه مرفه شدند فاتحه جمهوری اسلامی خوانده است دچار چالش میشویم و ناچار زمین و آسمان می بافند تا حرف امام را توجیه کنند/ برخی حرفهای امام امروز به کمونیستی متهم میشود!
  • مفهوم مردمی بودن، دستمالی شده! به نفع سرمایه داری کاری می کنیم یک برچسب مردمی سازی هم رویش می زنیم!
  • حرف نو امام در اقتصاد و عدالت!

ابوذرِ مسیح!

لوقا در بین یاران مسیح(ع) مثل ابوذر در صحابه رسول الله(ص) است! آنچه در انجیل لوقا آمده به نسبت سایر اناجیل بیشتر ضد سرمایه داری و علیه ثروتمندان است.

برای نمونه :

  • رئیس ثروتمند(۱۸/۱۸)
  • خوشا به حال شما(۶/۱۷)
  • مَثَل ثروتمند نادان(۱۲/۱۳)
  • زندگی بدون نگرانی(۱۲/۲۲)
  • توانگر و ایلعازَر فقیر(۱۶/۱۹)
  • رئیس ثروتمند(۱۸/۱۸)
  • زکّای خراجگیر(۱۹/۱)
  • و…

میگوید: “گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از راهیابی شخص ثروتمند به پادشاهی خدا”(۱۸/۲۵)

پ.ن:

ابن فهد حلی از علمای شیعه در عده الداعی ص۲۰۵ همین جمله را از مسیح نقل کرده اما قرآن آنرا با قید مستکبر (نه مطلق ثروتمند) آورده است (۴۰/اعراف)

همین مسیحیت، سرمایه داری را پذیرفت و مذهبی ترین کشور مسیحی، سرمایه داری ترین رژیم شد! و انجیل لوقا فقط ارزش تلاوت برایش ماند!

(یادداشت: مسیحیت چگونه سرمایه داری را پذیرفت؟! را از کانال ایتا بخوانید)

محسن قنبریان

اشرافیت مذهبی!

برشی از سخنرانی امام خمینی و اشرافیت مذهبی

۹۶/۳/۱۴

 

اشرافیتش برای سرمایه داران اما خوی آن در ملت گرسنه هم پیدا میشود!

یا شاهی به تظاهر شیعه شده یا حزب اللهی ها سرمایه داری پسندیده اند!

ثروتمند را با سرمایه دار یکی نگیر، او اگر بیاید مثل خدیجه است اما این نمی آید یا از مذهب هم کسب سود می کند!

هیاتی که یقه ی زالوصفتان اسلام آمریکایی را نگیرد، در بی دردی ، سگ حسین(!) میشود اما آرمان حسین(ع) را نمی برد! ماشین و مداح و سخنران لاکچری هم پیدا می کند!

 

ببینید شاید جواب برخی پدیده های  مذهب_بازار باشد!