بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

چند نکته ظریف به دکتر ظریف!

ایشان بعنوان سخنگوی شورای راهبردی کابینه دکتر پزشکیان در رسانه ملی گفتند:

“اگر از اکثریت -حالا ما که در ایران اکثریت اقلیت نداریم[!] ما همه مجموعه هایی هستیم از چیزهای مختلف- [باشند امتیازی ندارند] اگر از ادیان و مذاهب رسمی[!] باشید امتیازی می گیرید؛ اگر از مذهب رسمی(مسلمان شیعی) باشید امتیازی نمی گیرید! بخاطر اینکه می خواهیم امتیازی دهیم تا از اقوام و گروه هایی که امتیاز کمتر داشته اند…”

  1. بر اساس قانون اساسی و مذاکرات آن، ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی “تنها اقلیت های دینی شناخته شده اند”(اصل۱۳) و مذاهب دیگر اسلامی(حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی) “دارای احترام کامل” می باشند ولی فقط اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری، رسمی است(اصل۱۲)
    سر کلمه “رسمی” در مشروح مذاکرات بسیار بحث شد و حتی بعضی مختص شیعه دانستن آنرا، انحصار طلبی خواندند!(ص۴۵۹)
    اما پاسخ گرفتند که: “مساله نوشتن مذهب رسمی شیعه، امتیازی برای شیعه نیست؛ بلکه واقعیتی برای جلوگیری از هرج و مرج است”(ص۴۶۴)
    منظور از رسمی بودن را توضیح دادند که قانون گذاری و مطابقت و عدم مغایرت با اسلام بر اساس یک مذهب می تواند باشد. در جایی که اختلاف بین مذاهب هست یک ضابطه لازم است چون قانون متضاد نمی توانیم تنظیم کنیم، یک قانون واحد باید باشد و الگو هم از اکثریت گرفته شده است به همان دلیلی که شما می گویید نظام ما جمهوری اسلامی است برای اینکه اکثریت به آن رای داده اند و غیر مسلمان، اقلیتی است محترم؛ اما نظام جمهوری “اسلامی” است؛ اگر آن اکثریت احترام دارد این اکثریت(شیعه) هم احترام دارد. در آنجاهایی که تفاوتی بین مذاهب هست بعنوان یک ضابطه بعد از بیان اسلام نوشته می شود: مذهب شیعه اثنی عشری است(ر.ک: ص۴۶۲)
    البته همانجا رسمیت مذاهب دیگر فقط در آزادیِ انجام مراسم مذهبی و تعلیم و تربیت دینی بیان می شود. فقه این مذاهب  در “احوال شخصیه” (ازدواج و طلاق و ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه ها رسمیت دارند. در هر منطقه ای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، “مقررات محلی” در حدود اختیارات شوراها بر طبق مذهب خواهد بود با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب(اصل۱۲)
    آقای ظریف به این میزان رسمیت محدود توجه نکرده و همه را رسمی می خواند و حتی منکر بودن اکثریت و اقلیت می شود!
  2. پیش نویس اصل۱۱۵ قانون اساسی از جمله شرایط رئیس جمهور را “معتقد به مذهب رسمی و مروج آن” بیان می کرد. قید مروج مذهب تشیع در قانون اساسی قبل از جمهوری اسلامی هم بود.
    مخالفین این قید از جمله کسانی بودند که قید را زاید و تحصیل حاصل می خواندند و می گفتند وقتی اکثریت مردم ایران شیعه اند واضح است رئیس جمهور از آنها و مروج مذهب رسمی خواهد بود (ص۴۶۴و۴۶۵و ۴۶۶/ص۱۷۷۰)
    آنها فکر نمی کردند روزی رئیس جمهوری با تظاهر بیشتر به تشیع و نهج البلاغه و امام حسین(ع) و محرم سرکار بیاید که سخنگوی شورای راهبردی او جای مروج مذهب بودن، امتیاز نداشتن شیعه برای عضو کابینه شدن را طرح کند!
    مقصود از این سنجه را تبعیض مثبت به نفع اقوام و مذاهبی که کمتر امتیاز داشته اند طرح می کند.
    تبعیض مثبت به نفع اقوام و مذاهب(غیر رسمی)، وقتی عادلانه است که اندازه نسبتشان به اکثریت باشد نه اینکه در شرایط مساوی تخصص و تعهد، فرد منتسب به اکثریت(شیعه) مطلقا فاقد امتیاز و اقلیت دارای امتیاز مثبت باشند!
    این در تقابل روشن با ترویج مذهب تشیع است که حتی شرط شاهان ایران در قانون اساسی از مشروطه به بعد بوده است.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۴/۲۹

از رئیس جمهور منتخب چه بخواهیم؟!

 دکتر عبدالکریمی -از حامیان او که روی استقلال ایران خوب ایستاده است- از او مقاومت در مقابل آمریکا خواست[۱].

 

دکتر مومنی و راغفر -از حامیان و هردو از مخالفان سیاست های تعدیل اقتصادی و گران سازی ارز و انرژی و…- از او تحقق بخشی از وعده هایش را خواستند[۲]!

 

پزشکیان از نادر نامزدهایی بود که صریحا از حق بودن(مقابل کالایی شدن) آموزش و بهداشت گفت ؛ گرچه در نظر مشاوران طرفدار سیاست بازار آزادش اینها هم استثناء از بازار آزاد نیستند!

 

مطالبه تحقق این وعده ها و هم وعده های مربوط به محرومان و مستضعفان، عاقلانه ترین و بهنگام ترین کار است؛ قبل از اینکه سیاستهای تعدیل بازتولید و ادامه یابد؛ و قبل از اینکه کابینه دولت آینده همه از اقتصاددان های بازار آزاد سرمایه داری و طرفداران تعدیل اقتصادی بسته شود.

 

چنانچه دیدیم دکتر پزشکیان، بالاجمالی است که تفصیل دهنده هایش او را تعیّن می دهند و خود از آن به: “من متخصص نیستم هرچه متخصصین گفتند”؛ تعبیر می کرد.

 

آنهایی که در سلب، افراط نکرده و الان هم مشغول جنگ بی حاصل مقصر کیست؟ نیستند؛ زودتر عامه مردم -حتی ۵۰٪ رای نداده- را دریابند!

 محسن قنبریان ۱۸تیر۱۴۰۳

انتخابات مانع دیکتاتوری!

سنت الهی در عالم، “مشیت الهی با همت مردم” است:

إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ

خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمی‌دهد

مگر اینکه آنان خود را تغییر دهند.(۱۱/رعد)

اما صناعت تغلیب و نشستن یکی(یا یک محفل) جای همه، حالت ثانویه ای برای جامعه می سازد که تغییر، از تغییر سلطان و آن یک نفر می گذرد:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام: إذا تَغَیَّرَ السُّلطانُ تَغَیَّرَ الزمانُ :

هر گاه سلطان تغییر کند، زمانه نیز دیگرگون شود.(نامه۳۱ نهج البلاغه)

وقتی چهره های معترض و مخالف و حتی تحریمی های پس از ۸۸ می آیند و در انتخابات رقابتی دعوت به رای می کنند، رای مردم را موثر می دانند و تغییر را ممکن؛ یعنی اراده سلطانی در کار نیست؛ اراده مردم است بعلاوه تقدیر الهی.

 این دقیقا بنیادی ترین مبنای الهیاتیِ مردم سالاری دینی است؛ و رساترین اعتراف عملی به بودنش در ایران.

 همان است که رهبر انقلاب در سخنرانی مهم ۲دی۱۴۰۲ درون نظام اسلامی ایران تبیین کرد که: “آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور می گیرد، انتخابات است” .

و رقابتی بودن و مشارکتی بودن و… را برای آن انتخابات شرط کردند.

یکبار دیگر جمهوری اسلامی و رهبرش هم بُرد؛ مخصوصا که مشارکت را هم ۱۰درصدی ترمیم کرد.

محسن قنبریان ۱۶تیر۱۴۰۳

نامزد عوام یا رئیس جمهور عامه؟!

دکتر پزشکیان وقتی ساده و بی پیرایه سخن می گوید، عوام می فهمند. همان حرفهای عوام در تاکسی و اتوبوس را می زند حتی بدون چتر تحلیلی عمیق:

– آمده ام تا مردم را از تنگنای تحریم برهانم/ هیچ کشوری با بستن مرزها به رونق و رشد نمی رسد/ تنش زدایی و حل مساله تحریم ها راه حل مسائل اقتصادی و توسعه ایران است.

– بهداشت و آموزش، کالا نیست و حق همه است/ مداخلات دولت باید به نفع محرومین تمام شود.

– ارجاع به امر کارشناسی وظیفه من است…

– در ایران وحدت و انسجام ایجاد و دعواها را حل کنیم …

اما آیا خیرِ رئیس جمهور شدنش مثل همین همه فهم بودن حرفش، به “همه” می رسد؟!

“عامه مردم” از برنامه های متخصصانش -که ترجیع بند حرفهای اوست- بهره می برند؛ یا تئوری های آنها برای “طبقه خاص” منفعت آور است؟!

چند مورد را می شود بررسی کرد:

  1. تعامل برجامی با دنیا

کاملا حرف درستی است که با مرز بسته نمی شود به رشد و رونق رسید؛ ولی در این ۴۵سال کی مرز بسته بوده؟! در دوره شهید رئیسی روابط خارجی بسیار هم گسترش یافته است.

 اما با همان چند کشور خاص(۱+۵) هر مطلعی می داند دعوا سر اصل مذاکره و توافق نیست؛ دعوا سر شکل مذاکره و صورت نهایی تعامل و توافق است!

آقای پزشکیان و ستادش با پرچم داری سردار برجام موافق توافق با صورت بندی برجام اند.

دو سؤال مهم در اینباره:

  1. برجام در ایام اجرایش در دولت روحانی، خیرش به کدام طبقه رسید؟ نفع عامه از آن چه بود؟
  2. خروج آمریکا از برجام (علیرغم ضمانت سابق جان کری و…) خسارتش را بر چه طبقه ای نهاد؟!

به حسب اسناد دولت آقای روحانی جواب هردو سؤال یکی است: هم اجرا و هم نقض برجام به ضرر عامه و طبقات محروم، به نفع طبقه برخوردار!

گزارش دفتر امور اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه در ۲۹مهر۹۹ این است:

“در مدت اجرای برجام بیشترین نفعش به خانوارهای ثروتمند رسید و با خروج آمریکا و بازگشت تحریم ها، بیشترین فشار تحریمی اش به خانوار های فقیر برگشت[۱].”

ضریب جینی این سالها هم دقیقا همین را نشان می دهد.

محاسبه دیگری نشان می دهد اجرای برجام به نفع بورسی ها تمام شد [۲]؛ نه عامه حقوق بگیر و کارگر!

دکتر ظریف در مصاحبه اش با پرس تی وی(۳اسفند۹۹) میزان خسارت عدم اجرای برجام از سوی طرف مقابل را بیان می کند:

“آمریکا یک تریلیون دلار خسارت زده است ؛ غرامت می گیریم[۳]“!

نشریه آمریکایی فارین پالسی غیر از گزارش حرف بالای ظریف، از قول روحانی هم نقل کرد:

“خسارت، تنها در ماه سپتامبر ۱۵۰میلیارد است[۴]“!

این غرامت های سنگین که برخی نمایندگان روزانه ۱۰۰۰همت شمردند[۵]! باعث شد مجلس از اختیارات خود استفاده و قانون اقدام متناسب و متقابل در اجرای برجام را تصویب کند[۶]!

کتاب “تحریم ها نگاهی از درون میدان” نوشته ریچارد نفیو با ترجمه فارسی قابل مطالعه است[۷]؛ تا نشان دهد در برجام چگونه کالاهای اساسی مورد نیاز عامه مردم، شامل تحریم بوده اما کالاهای لوکس (حتی پورشه و…) که مصرف طبقات بالاست، مشمول اعمال تحریم های هوشمند نمی شده است!

رئیس جمهور یعنی محافظ حقوق عامه و جمهور مردم ایران بودن؛ نه ضامن خیرات و منافع طبقات بالا و خاص.

نمی شود عامیانه برای عوام سخن گفت اما تئوری های کارشناسی ای در جهت منافع ویژه خواران را دنبال کرد!

شاید ادامه یافت…

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۴/۱۰

[۱] بیشترین نفع اجرای برجام به ثروتمندان رسید

[۲] بازده بازارها پس از برجام

[۳] ظریف: آمریکا یک تریلیون دلار خسارت زد

[۴] آیا بایدن تا پیش از اتمام دوره روحانی به برجام باز می گردد؟

[۵] برجام،روزانه ۱۰۰۰میلیارد خسارت می‌زند/اختیار مجلس برای لغو تعهدات

[۶] قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام

[۷] هنر تحریم ها

صریح و بی پرده با برادر جلیلی

همان قدر که “سهم خواهی” در یاری رسانی حق، بد است؛ “حمایت دربسته” و صرفا به اعتماد نامزد هم بد است؛ قبلا کلاه های گشادی سرملت گذاشته و سهمی از دلزدگی ها شده؛ پس تاریخش گذشته است.

دور اول به پزشکیان علیرغم برخی خصائص خوبش رأی ندادیم چون کابینه او را غیر از خود او می دیدیم و نظر منفی به آنها موجب رأی ندادن به او شد؛ برادرانه می گویم همین را برای برخی رأی ندهنده ها به خود لحاظ کنید!

درباره خود و برخی مؤثرین ستاد، درصدی از رأی دهندگان ابهاماتی دارند. تبلیغات دور اول و پاسخ های ستادی اقناعشان نساخت و الا شاید کار را تمام می کردند.

در این مرحله حساس باید آن ابهامات به “شکل جامعه پسندی” حل شود و فقط به اتقان پاسخ ها نزد طرفداران توجه نشود.

چند پیشنهاد عملی روشن در اینباره:

  1. معرفی معاون اول ریاست جمهوری خود:
    حاشیه ابهام جلیلی، توانایی و کارآمدی اش بخصوص برای تحقق یک برنامه جهشی و استفاده از همه ظرفیت هاست.
    تحقق این برنامه تحول از دو جا سیراب می شود:
    الف) “قدرت تحرک بخشی” به بدنه بزرگ دولت و دیوان سالاری سنگین موجود (مدل دولت هاشمی و شهید رئیسی).
    ب) “قدرت خلق اراده عمومی” در بیرون دولت و در صحن جامعه (مدل دولت دوم خرداد و احمدی نژاد).
    قدرت رهبری و مدیریتی ایشان در هریک از ایندو، نمره ای دارد که بسا به نظر عده ای حد کفایت نباشد!
    تعویض مدیران عملا نمی تواند حداکثری باشد و الزاما هم موجب تحرک بدنه نمی شود. نه آن اندازه مدیر با تجربه دور و بر هست و نه دیوانسالاری در واقعیتِ خود،  “یک سایه” است که راحت برنامه شما را بخواند. مقاومت و دیالکتیک آن در مقابل برنامه هایی که روتین اش نیست، در دولتهای احمدی نژاد و رئیسی تجربه شده است.
    معرفی یک مدیر دیوانسالار، کارا و قوی بعنوان معاون اول می تواند تا اندازه ای آن ابهام را در اذهان بزداید.
    قدرت راهبری اجتماعی نیز با ضمائمی راستین به خود به میزانی قابل ارتقاء است.
  2. معرفی کابینه؛ اقلا وزارت خانه های مهم:
    بطور طبیعی در حامیان و حتی ستاد، افراد گوناگونی وجود دارد. با “یک طیف” مواجه ایم که از قضا برخی از حاشیه های این طیف، “سوژه های تخریب جدی” جلیلی در دور دوم توسط رقیب است.
    اعم از راست یا دروغ بودن این نسبت ها، چنین اتهاماتی درباره برخی حامیان در جامعه مطرح است:
    – علم(مدرن) ستیزی مفرط با خوانش های خاص از اقتصاد اسلامی، طب اسلامی، پیشرفت اسلامی، مدرسه اسلامی و…
    – نگاه های خاص به زنان و حضور اجتماعی آنان و بخصوص نحوه تحقق حجاب اسلامی.
    – نگاه های متهم به تکفیری در مسائل سیاست داخلی و مواجه با مخالفین خود و…
    – و…
    اگر می خواهید اینها همه سوژه تخریب و چالش های غیر واقعی و دست چندم نشود، از الان کابینه خود را معرفی کنید!
    وزیر خارجه، ارشاد، کشور، آموزش و پرورش ، علوم و حتی معاون زنان و… معلوم می کند رویکرد و برنامه های شما در تجسم عینی کابینه چه شکلی خواهد بود.
    مخیّرید از هر سر طیف که خواستید، وزیر معرفی کنید. تمام چیزهایی که فردا مثلا در وزارت ارشادتان بین نفی و اثبات است در یک رویکرد قابل جمع است و کسی آنرا نمایندگی می کند؛ او را معلوم کنید. در این ۱۱سال لابد به آدم این برنامه ها هم فکر کرده اید.
    اینجور هم جامعه و هم آن حامیان تکلیف خود را می دانند. جمعیت رأی دهنده، فریب تخریب جلیلی هراسان را نمی خورد و حامیانِ رادیکال هم فردا علیه تان پلاکارت دست نمی گیرند که به وعده ها عمل نشد!
  3. تیم اقتصادی دولت خود را ضمیمه برنامه ها کنید!
    همه می دانیم برنامه داشتن اگر شرط لازم باشد، شرط کافی نیست.
    برنامه ها یکبار در یک “دولت سایه” شکل گرفته است برای “مصوبه و قانون” شدن باید مجاری تصمیم گیری از جمله مجلس را بگذراند. پس بسا برنامه هایی که در این سیکل تغییر کند (چنانچه برنامه یارانه ها و سهام عدالت و…).
    لذا صرفا برنامه های موثر در گشایش اقتصادی نمی تواند، “شرط ضمن عقد انتخاب” باشد؛ بلکه اقلا باید تیم هماهنگ اقتصادی دولت از الان معلوم و بتواند از لوازم این برنامه ها در جهات دیگر “اقتصاد کلان” و بخصوص “اقتصاد سیاسی ایران” دفاع کند.
    رویکردهای اقتصادی در برنامه های اقتصادی گذشته دولتها، محدود و قابل تمایز از هم می باشد؛ معلوم کردن آن رویکرد در تیم اقتصادی آینده رافع ابهامات بسیاری از نخبگان است.
    نفع بردن از ابهام این است که مثلا نامزدی در میزگرد اقتصادی یک مشاور را از اقتصاد آزاد و بازار و یکی را با گرایش سوسیال بیاورد! تعارض های تیم اقتصادی، خود مشکل جدی برخی دولتهای گذشته بوده است و عملا باری به این جهت، باری به آن جهت نتیجه داده و مردم را خسته و ناامید کرده است.

بخاطر عادلانه بودن خوب است همین ها از پزشکیان هم خواسته شود!

محسن قنبریان / پس از اعلان نتایج قطعی مرحله اول انتخابات۱۴۰۳

هیهات از مشارکت پایین!

(این یادداشت را ستادی ها نخوانند!)

انتخابات چهارم است که مشارکت زیر۵۰٪ است!

من طلبه کوچک “مکتب سیاسی انقلاب اسلامی” نمیتوانم این ضایعه را فدای نتیجه انتخاباتها کنم.

 دیگر بهانه “کرونای۱۴۰۰” هم نیست! و متاسفانه از آن هم پایین تر شد! از مجلس هم!

دیگر بهانه “رقابتی” نبودن۱۴۰۰ هم نیست؛ همه اصلاح طلبان و اعتدالی ها هم فراخوان دادند؛ اما از غیر رقابتی ها هم مشارکت کمتر شد!

انگار جامعه گفت: از قضا وقتی “جبهه انقلاب” مقابل “جبهه اصلاحات” می شوید و دعوای راست و چپ و اصولگرا-اصلاح طلب گذشته را با نام جدید بازتولید می کنید، بیشتر پس می زنم!

بله اگر دلت خنک میشود که خاتمی و سران اصلاحات هم نمایندگیِ “مردم خاموش” را نمی کنند، شیرینی پخش کن، دیگر آنها هم تحرکی نمی بخشند!

من البته هنوز رگ بازمانده از اصولگرایی ام می گوید: اصلاح طلبان اینبار نه برای روزنه و گشایش در مردم سالاری و حتی نه برای فقط ریاست جمهوری و مواجهه بهتر با ترامپ، نیامدند!

متاسفانه بسیاری از آنها هم مسأله شان “مردمسالاری” (دینی یا حتی سکولار) نیست؛ “قدرت” است!

کسانی که خود ۸سال رئیس جمهور بوده و به جامعه القاء کرده اند: قدرت در رهبری متمرکز است و رئیس جمهور کاره ای نیست[۱]؛ اینبار شاید آمده بودند بر سر فرآیند تعیین رهبر آینده اثر کنند! نشانه های ناکافی هم بیرون زد! (از پست منتسب به خاتمی [۲]تا سخن مرعشی[۳])

سالهاست راست یا دروغ القاء کرده اند: باند قالیباف-سپاه می خواهد کسی را “رهبر آینده” کند؛ این نباید محقق شود! بلکه اگر بشود چیزی که مرحوم هاشمی می گفت جای ریاست خبرگان، روی صندلی آن باشد هم موقع نیاز انجام می دهد [۴]را محقق کنند! و این جایگاهی در “قدرت” می خواهد!

خلاصه انگار مردم از اینها هم قدرت طلبی نه نجات ایران و تحولی به نفع مردم فهمیدند!

 ترساندن از “دولت سوم روحانی” توسط به اصطلاح جبهه انقلاب هم نگرفت!

 واضح است به هر دلیل تلاش های شبانه روزیِ شهید رئیسی میوه اش در سفره مردم  نمایان نشده بود تا آن ترس، بترساند!

بگذریم که چقدر تقلیل است که ترس از تکرار گذشته، محرک رأی شود؛ نه شوق انگیزیِ باور پذیرِ تصویر آینده!

حتی نظرسنجی ها و پیمایش ها هم دیگر مردم را درست منعکس نمی کنند!

این “جامعه خاموش” و “قهر کرده با صندوق” را دوباره باید از نو شناخت که می دانم دوستان ستادی سؤال بی ربط یا اقلا الان نابجایی می شمارند؛ بماند برای بعد…

محسن قنبریان / صبح بعد از انتخابات۱۴۰۳

[۱] البته انصاف را نباید از دست داد که پزشکیان شخصا از رهبری دائم دفاع و ترجیع بند هم می گفت سیاست های کلی ایشان را اجرا می کند!

[۲] https://www.instagram.com/p/C7M9p-8orR0/?igsh=MXJ3aHlsMTdsaXA5Yw==

[۳] مرعشی در تبلیغ پزشکیان: ریاست جمهوری فایده نداره، رهبری را می‌خواهیم!
سابقا هم از ائتلاف کارگزاران با احزاب دیگر برای اثرگذاری بر انتخاب رهبر آینده و مطابقت او با سیاست هایشان گفته بود!

[۴] هاشمی رفسنجانی: در لحظه حساس حتما لازم نیست رییس باش

چرا به انتخابات رقابتی، افتخار نکنیم!

انتخابات، یکی از مظاهر و نمادهای مردم سالاری است. هرچه مشارکت بیشتر و رقابت جدی تر باشد، بیشتر نمود مردمسالاری می دهد.

طعنه های انتخابات۱۴۰۰ مشارکت پایین و غیر رقابتی بودن بود.

مرحوم شهید رئیسی باوجودی که در آن دخالتی نداشت اما زیاد هجو شد که: رئیس جمهور یک انتخابات غیر رقابتی و مشارکت پایین است! و بدتر از این حرفها که یادتان هست!

اینبار حتی موسسه نظر سنجی استاسیس انتخابات را یک رقابت جدی آن هم سه جانبه گزارش کرده است.

رقابت بین جلیلی و قالیباف همانقدر جدی است که بین آنها با پزشکیان.

پس تا همین جا اتفاقی مبارک درون ارزشهای اسلامی و انقلابی مان افتاده است .

رئیس جمهور چهاردهم هرکه باشد متهم به انتصاب و درآمده از یک صندوق بی رقابت و بی مشارکت نیست.

اینکه انقلابی ترها هم بتوانند دو جناح از یک انتخابات باشند و نه بین بد و بدتر بلکه بین خوب و خوبتر انتخاب کنند هم اتفاق خوب دوم است و حاکی از رشد و بالندگی است.

برای انتخاب اصلح نسبی هم باید تلاش کرد تا نتیجه را هم دلخواه کرد.

این جمله رهبر انقلاب هنگام رای دادن، نادر بود و البته مطرّا:

“سالهای آینده ان‌شاءاللّه سالهای خوب و مطلوبی باشد و مردم از گزینش خودشان راضی باشند.”

 

محسن قنبریان ۸تیر۱۴۰۳

بخاطر جمهوریت… ۲

چنانچه قابل پیش بینی بود تعیّن بخشی به “رأی مرددین” در روز آخر مشکل ساز می شود!

بالای ۲۰٪ مردد بطور طبیعی در طول ایام تبلیغات، “حالت انتظاری” دارند؛ “تحرک تبلیغی” مناسبی ندارند؛ پس برای هیچیک از دو نامزد مورد تردید “جهش رأی” ساخته نمی شود!

 

طبق “رویه غیر مردمسالار” گذشته منتظر می مانند تا کدامیک کنار می کشند و اجماع به کجا می کشد؟!

دعوای نظر سنجی ها و “مداخله بزرگترها” و… -که بعضاً هم اثر نمی کند- چاره [البته غیر مردم سالار] تلقی می شد!

حالا روز آخر جذب درصدی رأی مردد و تعیین کننده، تخریب و تبلیغات کاذب را مشروع می کند؛ فشار روحی-روانی ای را هم بر ستادها و رأی دهندگان وارد می کند!

 

بنده در کمپین های حمایتی نامزدها همراهی نکردم و بین ۴ کارویژه (معرفی اصلح، نظر کارشناسی درباره حرف و برنامه، کمپین هواداری و قیّم شدن) تفصیل قائل شدم. نوشتم “کمپین تبلیغاتی شدن” غیر از “معرفی اصلح” است، گاهی خروج از مبنای مردم سالاری دینی است و اثرش جنگ گلادیاتورها و به رخ هم کشیدن هاست که بعضاً به قیّم مآبی می کشد[۱]!

 

امروز قابل پیش بینی بود که دست آخر کمپین سازی از علماء و اساتید برای اثر گذاری در اجماع درون جبهه ای مصرف می شود!

و قابل پیش بینی بود با “تکافؤ لیست ها” و امضاء ها، همان اثر را هم نمی کند و مشکلی از مرددین هم حل نمی کند!

 

همانجا نوشتم از مردم سالاری دینی می گوییم اما در امتداد و لوازمش به روش های دیگر روی می آوریم و حتی گاهی به ضدش تبدیل می کنیم!

ضد مردم سالاری دینی، “قیّم مآبی” است که حالا بهتر قابل معنا شدن است؛ با توجه به لیست حامیان یا نظر بزرگترها یا… یکی از نامزدها وادار به کنار کشیدن بشود!

 

راه مردم سالار و دینی اش چه بود؟!

راهش -چنانچه اشاره شده بود- مواجهه “اخلاقی” و “مستقیم” دادن نامزدهای مورد تردید در طول ایام تبلیغات، برای رسیدن به “تشخیص فردی” در رأی دهندگان بود.

 

هم قالیباف و هم جلیلی هرکدام برای جمع رأی دهنده مردد، یک “حاشیه ابهامی” داشتند و دارند.

پاسخ های ستادی و تبلیغاتی را شنیدند اما در جمع بندی نهایی هنوز تردید برایشان باقی است.

 

میزگردها و بخصوص مناظرات، فرصتی بود که دقیقا نقاط مورد تردید درباره هر نامزد (که الان جای طرحش نیست) روشن شود؛ لکن یکباره عنوانی بنام “جبهه انقلاب” بر ۴کاندید اصولگرا نشست و بازی از اول ۴به۲ شروع شد!

 

این، مناظرات را -بعنوان عمده ترین برنامه تخاطب با رأی دهندگان-  دچار دو تنزل کرد:

۱. یکی از طرف شورای نظارت بر تبلیغات و صداوسیما که در یادداشت “تنزل از سیاست ورزی به کارشناسی[۲]” بدان پرداختم!

۲. یکی هم از طرف نامزدهای به اصطلاح جبهه انقلاب که نه در برنامه و نه کارنامه و نه…، “ناظر” و “ناقد” هم نشدند؛ بلکه جبهه شدند و همه فقط مقابل رقیب ایستادند!

 

برآیند این روش این می شود:

اولاً رأی به “اصلح” جای خود را به رأی به “جبهه” می دهد!

حالا چقدر این روش -با تمایزات جدی نامزدهای جبهه- مطابق با استانداردهای مردمسالاری دینی است بماند برای بعد!

دوماً رأی به جبهه هم معمولا تا وقتی است که نظر نهایی جبهه، نامزد مورد نظر ما باشد!

طبعاً شب آخر سر تعیین نامزد نهایی جبهه دعوا می شود که الان شاهدش هستیم!

 

مردمسالاری دینی از مسیر دیگری می گذارد:

– بر “انتخاب آگاهانه و مسئولانه آحاد” متکی است.

– معرفی اصلح در حد “شهادت بیّنه” است نه بیشتر.

– جهات ابهام در نامزد باید روشن شود؛ پاسخ ستادی یا “لاپوشانی” یا “تأویل به جبهه بردن” ، “حباب ابهام” را به آخر فرآیند منتقل می کند!

– “مردمسالاریِ متعهد”ی است لذا از نامزدها عهد می گیرد که “زاویه دار با انقلاب” به کار نگیرند و از آن پس همه نامزدها جبهه انقلاب اند با مراتب شدت و ضعف.

– از هر گونه “قیّم مآبی” حذر می کند؛ نه پدرخواندگی نه فرزند خواندگی و نه “هژمونی های جبهه ای” و…

– و…

 

از اول راه خودمان را برویم بهتر به نتیجه می رسیم! حالا در نیمه راه دیگری نظر کارگشایی ندارم!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۴/۵

[۱]  بخاطر جمهوریت…۱

[۲]  تنزل سیاست ورزی به کارشناسی!

اخلاقی‌تر، اصلح است!

ماجرای  اسفندیاری_فاضلی ، تکرار ماجرای احمدی نژاد و همسر موسوی در مناظرات۸۸ نبود؟!

 

۸۸هم از بگم! بگم! و آن مچ گیری در جدال انتخاباتی کیف کردیم اما مجبور به اعتراف شدیم که اخلاقی نبود!

همان اخلاق به جایی کشاند که در ریاست جمهوری اش، رهبری فرمود: اگر برخی از ضعفهای اخلاقی و غیر اخلاقی ما نبود، ما از این هم جلوتر میرفتیم.(۹۰/۳/۸)

 

“سِیَاسَهُ اَلنَّفْسِ أَفْضَلُ سِیَاسَهٍ” صرف یک اعتبار نیست؛ حقیقتا سیاست از تربیت نفس می گذرد؛ خوبی جامعه دینی کشف و التزام به این اصل است نه جعل و اعتبار آن.

 

“تحلیل سیاسی” بر “قواعد اخلاقی” غلبه نکند که موسوی دیروز و پزشکیان امروز از قبل قصد فتنه دارند! و الا استاد اخراجی (در زمان روحانی) را مشاور خود نمی کرد و همزمان از نفی مطلق اخراج اساتید دانشگاه نمی گفت!

حمل بر صحت هم که نکنی، نباید تو آتش زنه ی فتنه شوی!

 

دیشب روشن شد ترجیح “حکمرانی خوب” بر “حاکم خوب” ، غلط مشهوری است و کماکان حکمرانی خوب از حاکم خوب می گذرد.

قال امیرالمومنین: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ:

هر که خود را در مقام پیشوایی مردم قرار دهد باید قبل از تعلیم دیگران، به تعلیم خود بپردازد و پیش از آنکه به زبانش تربیت کند، با رفتار خود تربیت نماید.

اخلاق، قدرت نرم اداره است.

 

دیشب جای خالی رئیس جمهور شهید و اخلاقِ مدارا و تحملش بیشتر خالی شد!

عنصر اخلاق در تشخیص اصلح، سهم بیشتری یافت!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۳/۳۱

یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ…

بعید می دانم دیگر انتخابات به مدار خود برگردد!

آقای ظریف فقط برجام را تحریف نکرد، انتخابات را هم از مدار خود منحرف کرد!

 

اینکه در ده دقیقه صحبت چند تحریف برجام بود؟ را رسانه ها گفته و نامزدها هم حتماً پی خواهند گرفت.

اما انتخابات هم یک مداری داشت که به بحثهای بی حاصلِ برجام خوب یا بد؟ سقوط کرد!

اصلا از این پس حرف بی حرف ها همین خواهد شد!

 

۵ نامزد تا اینجا نتوانسته بودند انتخابات را در مداری مورد توقع اکثریت مردم قرار دهند و هنوز در مدار حزب اللهی ها می چرخید.

تنها نامزد اصلاح طلب از رو بیانیه می خواند و نوعا در سئوالات پاسخ دهنده زبر دستی نبود؛ البته سئوالات هم دغدغه های جدی مردم، یا نحوه طرحش جلب کننده توجه آنها نبود!

 

متاسفانه ۵نامزد نتوانسته بودند مقاومت و پیشرفت تا وعده صادق را روایت غالب و گفتمانی جذاب بر سر مسائل مردم کنند!

 

تا ظریف آمد!

شخصیت هیستریکِ برجام توانست در ده دقیقه مساله تاریخ گذشته را دوباره مساله کند!

 

انتخاباتِ قبل با نوار صوتی، خودش را و اینبار انتخابات را پای برجام سقط کرد!

 

از این پس در تبلیغات، دعوای بی حاصل یک دهه گذشته تَکرار می شود!

از تورم تا مزد کارگر، از نسل نو تا قهر کرده ها، انسجام ملی و امر عمومی، همه و همه اینبار نه به واقعیت برجام که به روایت برجام گره خواهد خورد!

 

نامسألگی برجام تمامی ندارد!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۳/۳۰