۳۳/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲

فراز مربوط به شفافیت

  1. عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین
    شفافیت در امور حکمرانی
    – مستندات و سیره حضرت
  2. شفافیت مالی
    – مستندات و سیره حضرت
  3. شفافیت در عذر
    – مستندات و سیره حضرت

نظریات مبنا در شفافیت

  1. مبنای غربی: رقابت آزاد
  2. مبنای اسلامی: تعاون و تناصح بر عظیم ترین حق

دانلود سخنرانی «۳۳/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

**فراز مربوط به شفافیت**

عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین(ع):

  1. شفافیت در امور حکمرانی:
    إِنَّ لَکُمْ عِنْدِی أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً إِلَّا فِی حَرْبٍ: حق شما گردن من این است که هیچ سری جز در امور جنگی بر شما نپوشانم(نامه۵۰)
  2. شفافیت مالی:
    دَخَلتُ بِلادَکُم بِأَشمالی هذِهِ ورَحلَتی وراحِلَتی ها هِیَ ، فَإِن أنَا خَرَجتُ مِن بِلادِکُم بِغَیرِ ما دَخَلتُ ، فَإِنَّنی مِنَ الخائِنینَ:
    در شهر شما با این عبا و راحله و چارپا داخل شدم اگر وقتی خارج می شوم غیر از اینها دارم، از خیانتکاران بوده ام(بحار ج۴۰ص۳۲۵)
    لازمه عادی این سخن، شفافیت اموال حاکم برای مردم تا بتوانند افزونی خائنانه را از غیر آن قضاوت کنند.
  3. شفافیت در عذر:
    إن ظَنَّتِ الرَّعِیَّهُ بکَ حَیفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِکَ ، و اعدِلْ (و اعزِلْ) عنکَ ظُنُونَهُم بِإصحارِکَ ، فإنّ فی ذلکَ رِیاضَهً مِنکَ ، و رِفقا بِرَعِیَّتِکَ: اگر مردم گمان بردند که در موردى ستمى مرتکب شده اى، دلیل کارى را که کرده اى برایشان توضیح ده و با توضیحات خود گمان آنان را از خود بازگردان (دور کن) ؛ زیرا این کار هم مایه ریاضت (پرورش) نفْس خودت مى باشد وهم نرمش با مردم است.(نامه ۵۳/ فراز مورد بحث)
    “اصحار” از صحرا یعنی دشت بدون تپه و بلندی و استعاره برای مورد دید بودن.
    “قاعده اصحار ” یکی از قواعد فقه سیاسی و حکمرانی است که عبارت اُخرای شفافیت است. عذر نشدن ها ، تاخیر در انجام ها و… باید به اطلاع مردم برسد.

نظریه مبنا در شفافیت

اینجا بسیار مهم است که شفافیت، مثل رای و مثل بسیاری دیگر از امور سیاسی ممکن است از دو مبنا ارتزاق کند لذا فرقهایی بکند.

  1. مبنای غربی: رقابت
    تاریخ سیاسی اقتصادی غرب پس از فئودالیته، برای مصالحی به دولت مرکزی تن داد. لویاتانی که در همه امور دخالت می کرد غیر از امنیت راه ها، پول واحد و… که کمک به دوره تجارت بود. رانت واردات و صادرات هم توزیع می کرد که عصر بازرگانی را شکل می داد. اما به مرور تجار قوی شده و این موجود(دولت) اضافی تلقی شد. بعلاوه که دولت برای حفظ انسجام جامعه و جلوگیری از آشوب و … باید به حقوق کارگران و مزد بگیران هم دخالت می کرد که خلاف منافع سرمایه داران و تجار بزرگ بود؛ از اینجا “لسه فر” -یعنی نظریه عدم دخالت دولت در بازار- متولد شد. بازار آزاد رقابتی ، مطالبه این دوره سرمابه داری شد. لازمه عادی رقابت آزاد، شفافیت بود تا دولت رانتی توزیع نکند و در بازار بی طرف باشد؛ از اینجا شفافیت غربی متولد شد.
    در مرحله بعد(نئولیبرالیسم) یعنی از ریگان و تاچر به اینسو، دیگر دولت برآمده از بازار بود و باید در جنگ و صلح و سیاست خارجی و… منافع بازار بزرگ سرمایه داری و شرکتهای چند ملیتی را تامین می کرد. اینجا شفافیت به بیشتر از تصمیمات اقتصادی دولت، هم افزایش یافت و همه انور حکمرانی را شامل شد.
    شفافیت غربی از سلول بنیادین رقابت و در بستر توسعه بازار شکل گرفته است.
    آیا شفافیت در سیره علوی ، از همین مادر شیر می خورد؟
  2. مبنای اسلامی شفافیت: تعاون و تناصح بر بزرگترین حق:
    خطبه۲۱۶ عظیم ترین حقی که خداوند در بین حقوق، فریضه و واجب کرده را ، حق والی بر مردم و مردم بر حاکم معرفی می کند.
    در کلمات بسیار عالی وجه این برتری را بیان می کند(رجوع کنید)
    بعد می فرماید: فعلیکم بالتناصح فی ذلک و حُسن التعاون علیه: بر شما لازم است همدیگر را در این حق بزرگ سفارش و یاری کنید.
    وجه این دستور مهم را هم چنین بیان می کند:
    ” زیرا هیچ کس _هر اندازه هم که در به دست آوردن رضای خداوند حریص باشد، و تلاشش در راه طاعت و بندگی خدا فراوان باشد_ نمی تواند به حقیقت اطاعتی که شایسته خداوند است برسد، لکن یکی از حقوق واجب خداوند بر بندگان این است که به اندازه توان خود خیرخواه یکدیگر باشند و یکدیگر را در راه برپاداشتن حق در میان خود یاری رسانند. هیچ کس _هرچند مقامش در حق بزرگ و فضلیتش در دین بر دیگران پیشی داشته باشد_ در ادای حقی که خداوند برعهده او نهاده بی نیاز از یاری دیگران نیست ؛ و هیچ انسانی _هرچند او را کوچک بدانند، و در دیده ها ناچیز باشد_ کمتر از آن نیست که نتواند دیگران را در ادای حق یاری رساند و یا از سوی دیگران یاری شود”.
    این یعنی مشارکت و معاونت عمومی مردم در برپاداشتن حق بزرگِ مردم_حاکم باید تامین شود.
    شفافیت امور ملازمه عادی چنین بنیان نظری مستحکمی است.

شفافیت در امور حکمرانی:

حضرت در ادامه فراز ذکر شده در نامه۵۰ می فرماید: فاذا فعلتُ ذلک وجبت لله علیکم النعمه و لی علیکم الطاعه: اگر آن حقوق شما (از جمله شفافیت در امور حکمرانی بغیر از اسرار نظامی) را انجام دادم آنوقت نعمت خداوند برشما تمام و اطاعت شما واجب می شود!

یعنی شرط اطاعت از حاکم قرارش می دهد!

و می افزاید: فخذوا هذا من اُمرائکم: این را از امراء و حکام تان  مطالبه کنید.

در قانون اساسی ما اصل۶۹ شفافیت مذاکرات مجلس و اصل۱۶۵ به علنی بودن محاکم قضایی اختصاص یافته است که با قوانین عادی میتوان شفافیت در بقیه موارد را هم قانونی کرد

شفافیت مالی

غیر از جمله گذشته در سیره آن حضرت این شفافیت بسیار چشمگیر است حتی در احتجاج با ناکثین جمل(کسانی که بیعت شکستند) احتجاج کرد که آیا حیف در حکم یا ویژه خواری بیت المال در من دیده اید؟

آنها پاسخ منفی دادند (ر.ک: بحار ج۳۲ص۱۳۴)

یعنی اگر چنین چیزی_العیاذ بالله_ثابت می شد، بیعت شکستن آنها مجاز بود!

این قضاوت اهل جمل و بصره بدون شفافیت مالی حضرت امکان نداشت.

اصل۱۴۲ قانون اساسی رسیدگی قوه قضائیه بر اموال رهبر و رئیس جمهور و… را بیان می کند؛ لکن این غیر از شفافیت برای عموم است.

از همین جا طرح ها و لوایحی که برای توسعه در مشمولین این اصل کار شد بخاطر مغایرت با قانون اساسی رد شده است؛ لکن قانون شفافیت برای عموم و توسعه موارد از موارد این اصل، قانونی مجزا شده و تعارضی با این اصل (که رسیدگی قوه قضاییه است) نخواهد یافت(دقت کنید)

وجه توسعه افراد از مقامات اصلی (موارد اصل ۱۴۲) به همه مقامات و مدیران و مسئولین چیست؟

گزارش دیوان محاسبات در مورد بررسی فیش های حقوقی حدود ۹۳هزار و ۴۶۰ مقام و مدیر روشن کرد امکان دریافت فیش نجومی و فساد در همه این موارد هست. شفافیت برای عموم در کنار بررسی متمرکز (سازمانهای نظارتی) تنها راه برای پیشگیری از فساد در این حوزه است.

شفافیت در عذر

تحقق آرمان ها، زمان بر است و واقعیت ها تدریج در تحقق را تحمیل می کند. اگر عذر تاخیرها و عدم تحقق ها با مردم در میان گذاشته نشود، اولا اغراء به جهل می شود و وضع موجود، مطلوب و اسلام تلقی می شود. این دین گریزی را موجب می شود.

ثانیا موجب می شود آرمان و مطالبه بالای سر واقعیت موجود بماند و نیروی مردم و مسئولین برای تغییر باقی بماند

ثالثا راه توجیه و فرار از مسئولیت از مدافعان و مسئولین گرفته شود.

این بخش از شفافیت هم در سیره حضرت امیر(ع) بسیار به چشم می آید صراحت حدود ۲۷ تا ۳۰ مورد را برای مردم می شمارد که اسلامی و مطلوب نیست اما هنوز نتوانسته آنها را تغییر دهد.

* (تفصیل را در فایل صوتی بشنوید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *