بایگانی برچسب: s

مقاومت فئه ، مقاومت همه!

مقاومت حزب الله لبنان، مقاومت فئه (یک جماعت همدل) بود و مقاومت غزه، مقاومت همه؛ از همین جا بالاتر از جنگ ۳۳روزه است و نقطه عطف در اضمحلال  اسرائیل خواهد شد!
مقاومت اینجور و انجام مسئولیت اجتماعی همه، در طول تاریخ زیاد نداریم؛ یکی دیگرش انقلاب اسلامی ایران بود که ۹۸٪ مردم، جمهوری اسلامی را در برگرفتند.

حجت الاسلام قنبریان/ بحث: مسئولیت اجتماعی
فاطمیه دوم / هیات اصحاب الحسین(ع) / دانشگاه تهران

و باز درها بر همان پاشنه‌ها می‌چرخد!

دو روز از فرمایشات مهم حضرت آقا درباره زنان و خانواده می‌گذرد و تقریباً نتیجه‌اش در رشد همگرایی جامعه حزب‌الهی تا جایی که برای بنده مشهود است، تقریباً هیچ است!

همه کسانی که از قبل موضعی دارند، جملاتی از حضرت آقا را گزینش کرده‌اند و بر درستی دیدگاه خود با تأکید بر «فصل الخطاب بودن کلام رهبری» اصرار می‌ورزند!

تقریباً گفتگویی شکل نمی‌گیرد و رفت و برگشت‌ها، بیشتر شبیه «بیانیه‌های سیاسی پی در پی» است تا «گفت و شنودی فرهنگی»!

کسی را ندیده‌ام که با فرمایشات حضرت آقا تکان قابل توجهی خورده باشد، کأنه آنچه در پوشش گفتگو انجام می‌دهیم را بیشتر ابزاری برای ابراز و تحمیل دیدگاه خود می‌دانیم، تا مجالی برای تأمل و شنیدن و آموختن!

ایده گفتمان انقلاب اسلامی در برخورد با حجاب را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد؛

    این ایده مرزهای روشنی با جریان توسعه‌خواه، مدیران التقاطی و جریان تحجر دینی دارد و در ذیل انگاره‌ پیشرفت قابل صورت‌بندی است:

بی‌تردید اهمال نسبت به بی‌حجابی، اشتباهی جبران‌ناپذیر است.

هیچ توجیهی در به تعویق انداختن توجه و حساسیت نسبت به مقوله حجاب، پذیرفتنی نیست.

باید حاکمیت در مسئله حجاب، مورد مطالبه و امر به معروف ونهی از منکر قرار گیرد.

در برخورد با پدیده بی‌حجابی، «تمرکز بر برخورد انتظامی و قضایی» ایده‌ای متحجرانه است.

مهمترین عامل رشد بی‌حجابی، تحقق پروتکلهای ایده توسعه  غربی در کشور، توسط جریان مدیران التقاطی و در میانه‌ی چُرت خرگوشی جریان متحجر است.

برخورد انتظامی و قضایی با بی‌حجابی حتما باید در جای خود مورد تأکید قرار گیرد.

امر به معروف و نهی از منکر درباره حجاب، نباید منجر به نفرت آفرینی و برچسب زنی ضد انقلابی و ضد دینی به بی‌حجابان شود.

ایده گفتمان انقلاب اسلامی درباره بی‌حجابی را می‌توان در میان این سلب و ایجابها بهتر فهم کرد:

  1. در این ایده، اینگونه نیست که بی‌حجابی را باید پذیرفت و با آن کوتاه آمد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که در برخورد با بی‌حجاب، نباید نقطه برخورد را فقط نکته آشکار و هویدای آن در خیابان قرار داد.
  2. در این ایده، اینگونه نیست که بی‌حجابی اهمیت ندارد و باید مواجهه با آن را به بعد موکول کرد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که ما با مجموعه‌ای از منکرها مواجه هستیم که بنا به فرمایش رهبری مسئله بی‌حجابی به صورت مستقیم در رأس آنها نیست. از امروز باید مبارزه با بی‌حجابی را با شدت و حدّت ادامه دهیم، ولی در ضمن یک منظومه و نظام امربه معروفها و نهی از منکرها که در آنها رعایت اولویتها شده باشد. بی‌حجابی، پیوست فرهنگی فرآیند توسعه مدرن است که متأسفانه آگاهی و به تبع آن، حساسیتِ جریان دینی به علت وجود سه دیگری گفتمان انقلاب اسلامی (جریان غربگرایی، مدیران التقاطی و تحجر دینی) درباره آن کم است.
  3. در این ایده، اینگونه نیست که حاکمیت، وظیفه‌ای در قبال بی‌حجاب ندارد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که از حاکمیت باید مطالبه حساسیت به مقوله حجاب داشته باشیم و از او بخواهیم که از یک بام و دو هوای خواستن و نخواستن رشد فرهنگی و از جمله حجاب بیرون بیاید. باید به او بفهمانیم که مطالبه ما فقط بر روی برخورد انتظامی و قضایی با حجاب نیست، بلکه حاکمیت باید در وهله‌ی اول، همه تصمیمات غلطش را در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که بر مقوله «فرهنگ اسلامی ـ ایرانی» و از جمله «حجاب زنان» تأثیرات منفی می‌گذارد، متوقف کندو از دوگانه «سیاست‌زدگی در شعار» و «سیاست‌زدایی در عمل» دست بردارد که نتیجه آن چیزی نبوده است تاکنون جز «هویت‌زدایی انقلابی»؛ و البته به میزان شدت و جدیتش در این کار، برخورد انتظامی و قضایی را در دستور خود قرار دهد. (تقدم دولت‌سازی بر جامعه‌سازی)
  4. در این ایده، اینگونه نیست که باید امر به معروف زبانی و همگانی را از دستور کار خارج کرد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که در برخورد با بی‌حجابی، خط قرمز امر به معروف و نهی از منکر عمومی این است که نباید «نفرت‌آفرینی» کند و دلها را از هم دورتر نماید؛ نباید با برچسب «ضد انقلابی» و «ضد دینی» همراه باشد؛ نباید به گسست اجتماعی بینجامد؛ نباید اولویتها نادیده انگاشته شود؛ باید از منظر برادری و رحمت باشد؛ باید دلسوزانه و متعهدانه باشد؛ باید به دور از عصبانیت و خشم باشد. باید متوجه بود که مقوله بی‌حجابی هرچه باشد، بیش از هرچیز درمانش منوط بر «هویت‌زایی انقلابی»است که هم می‌تواند حاوی عنصر جهت است و هم امکان کنش و تأثیر اجتماعی را فراهم می‌کند و هم بستری است برای رشد عقلانیت و آگاهی….

  • فروردین ۹۷ درباره تحریم های سپاه و در لیست گروههای تروریستی گذاشتن آن، تحلیلی با عنوان: پروژه آمریکاییِ حزب اللهیزه کردن ولایت فقیه در ایران! ارائه شد.
  • اینکه در کنار تحریم دولت ایران، تحریم کردن سپاه هم جداگانه انجام می شد؛ در نتیجه ی مذاکرات بی اثر نبود: با دولت ایران برای رفع تحریم ها مذاکره شود اما شرط نتیجه دادن یا ابقای/احیای برجام را تحریم سپاه قرار دهند! و بخواهند دولت روحانی با سپاه همان کند که دولت سعد حریری با حزب الله!
  • حساب ولایت فقیه و سپاهش در منطقه را از ایران و دولت ایران جدا کردن، نامش حزب اللهیزه کردن ولایت فقیه نهاده شد!
  • در دولت قبل نشانه هایی آشکار شد (ابلاغ اجرای fatf به بانکها و…)! اما در دولت جدید متوقع نیست آن پروژه حتی نادانسته و ناخواسته جلو رود!

چکیده آن تحلیل را اینجا بخوانید.

بسیجی خط شکن ، بسیجی بی ترمز!

بسیجی ای می شناسم که بعدها سردار حزب الله گیلان لقب گرفت اما قبل تر از فرمانداری و دادستانی عزل شد! به اتهام  تقسیم زمین مالکین بزرگ بین محرومان، دادگاه و از آنجا به زندان رفت!

در زندان طعن افرادجبهه ملی و اختلاس گران شنید اما ضد انقلاب نشد، جفا دید و بریده نشد لذا به کار ضد انقلاب نیامد و بخاطر سوابق انقلابی سال۶۵ ترور شد!

آیت الله خامنه ای (رئیس جمهور وقت) پس از شهادت درباره اش گفت: “برای آن شهید عزیز ننگ نیست که حالا دیگر عضو قضایی نباشد، اما اگر آن دستگاه می توانست کسی مثل او را داشته باشد برایش افتخار بود”! و از آن برخورد با ایشان گله کرد.

برای اینکه بسیجی و حزب اللهی خط شکن نشود و در کنترل باشد، دائم بریده ها و به دشمن پیوند خورده ها را جلوی چشم می گذارند و سابقه حزب اللهی یا بسیجی شان را یادآور می شوند تا عاقبت به خیری، در رام بودن و همرنگ جماعت ماندن تلقی شود.

شهید ابوالحسن کریمی بسیجی عاقبت به خیری است که هم عزل و زندان جمهوری اسلامی را تحمل کرد و  هم توسط دشمنان نظام ترور شد!

محسن قنبریان

جزوه “اعتراض؛ چرا و چگونه؟”

 

بیانات حجت الاسلام قنبریان در دوره دانشجویی اعتراض؛ چرا و چگونه؟
۸ مرداد ۱۴۰۰

  • اعتراض حق برای دگر اندیشان و تکلیف برای حزب اللهی‌ها

موقف و جایگاه اعتراض در منظومه تفکر انقلابی:

  • این نظریه مانع دو آسیب است: ماله کشی/ انتقاد اپوزیسیونی
  • دگم شهید بهشتی بر نقد حاکمان از آلمان تا قانون اساسی
  • اعلام شرائط اضطراری هم منوط به مصوبه مجلس و فقط تا ۳۰ روز است نه چهل سال

روش اعتراض:

  • روش میتی کومانی نه ممکن است نه مطلوب
  • ذهنیت میتی کومانی، مطلوب امنیتی‌هاست

فن آوری اجتماعی اعتراض مردمی:

  • ظرفیت‌های لزوم مشورت، حق افشاگری، حق تقاص و…
  • لزوم بازتولید حلف الفضول در جمهوری اسلامی/ توضیح ایده
  • سه دوره ارزش‌خواهی حزب‌اللهی‌ها: هیات‌ها، جهادی‌ها، مطالبه‌گری/ بدون مطالبه‌گری پت و مت میشویم
  • ظرفیت حرم‌ها برای بست‌نشینی‌های اعتراضی

 

 

پیوست ۱: نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردم داری؟

پیوست ۲: دگم نقد حاکمان؛ شهید بهشتی

 

پیاده روی اربعین، حزب اهلبیت را می سازد!

امام صادق(ع) در ثواب زیارت پیاده سیدالشهداء(ع) وعده داد؛ دو فرشته زائر را خطاب می کنند: ای ولیّ خدا تو مورد مغفرتی و از حزب الله و حزب رسول الله و اهلبیت شدی.(کامل الزیارات ص۱۳۴).

این وعده در پیاده روی بزرگ اربعین تحقق یافته و حزب بزرگ اهلبیت در جهان دارد تشکیل می شود.

یک تجربه: اردوی درد!

چند فرمول:

  1. نسبت مستقیم “هم” و “هموم”!
    به فرمایش امیر المومنین: بقدرالهمم تکون الهموم: همتها و دردمندی ها به اندازه همند (غررالحکم)
  2. نسبت مستقیم “همت” و “اهتمام”!
    از سوی دیگر همت افزون موجب اهتمام وکوشش افزون است
    (من کبرت همته کبر اهتمامه).
  3. نسبت مستقیم “همت” و “فضیلت”!
    همت اندک مبطل فضایل آدمی است
    (من صغرت همته بطلت فضیلته).

لذاست که استاد مطهری در کتاب انسان کامل ،معیار انسانیت را دردمندی می شمارد.

گر تو هستی اهل عشق و مرد راه

دردخواه و دردخواه و دردخواه (عطار)

لزوم دردمندی طلاب و بچه حزب اللهی ها

گرچه دردمندی معیار انسانیت است اما آنها که میخواهند معلم انسانها باشند (روحانیت) این دردمندی برایشان ضروری تر است.

برای آنهاکه از نظام اسلامی -که باید دنبال قسط باشد- بیشتر دم میزنند (حزب اللهی ها) این دردمندی ضروری تر است.

بدون این دردمندی:

  1. خود این جلوداران عدالت و قسط ممکن است اهل تجمل و رفاه شده ، مستضعفان را فراموش کنند. مدرسه و موسسه متجمل بنشینند و نقاط دوردست و محروم را رها کنند.حتی از فقر و فقیر استفاده ابزاری برای بالا رفتن خود و پایین آوردن رقیب کنند!
  2. “فقط ” جدلهای سیاسی کنند که فقرها و گورخوابی ها و حاشیه نشینی ها و زنجانی ها و مه آفریدها و…تقصیر کیست؟! سببها رابگیرید!

البته معلوم شدن اینها هم لازم است که مثلا زنجانی دستپخت احمدی نژاد است یا پلوی ستاد روحانی؟! یاهردو ؟ یاهیچکدام؟! اما این وسط گور خواب و توالت خواب بدبخت است که مثل سنگ بین این و آن پرت میشود!

قبلا مسئولین اقلا سال آخر التفاتی به محرومان و پایین شهری ها میکردند یکی دو اتوبوس برایشان در خط واحد اضافه میکردند چند کوچه آسفالت میکردند و…

اما اخیرا از روضه آنها برای مظلوم جازدن خود و ظالم خواندن رقیب بهره میبرند بدونی که نانی برای این بی نوایان شود!

یک تجربه:

یکی دوسال پیش حوزه علمیه ای (امامزاده فضل بهبهان) برای طلاب تازه ورودش اردوئی تعریف کرد بنام: “اردوی درد”!

در کنار برخی از مطالب نظری (مثل آنچه در صدر کلام گذشت) و توجه دادن به دردهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه، اردوی چند ساعته ای برای پایان هفته ها تعریف کردند که از نزدیک این دردها را ببینند مثل طلبه ی زیر نور ماه شوند.

کپر خوابی ها وبیغوله نشینی ها را یک کلاس با استادش از نزدیک بازدید میکرد و البته دست خالی هم نمیرفتند.

بیش از آن فقیر این طلاب نیازمند این دیدار بودند تا روحانیت فردا دردمند بماند و فراموش نکند چه رسالتی بردوش دارد که “درباره ی گرسنگی مظلومان و سیری ظالمان ساکت نباشد”

یادم می آمد درباره آقای محمد رضا حکیمی -که فارغ از ارزیابی نظراتش کسی است که بیشتر از همه چیز از عدالت و مبارزه بافقر نوشته بود- در ابتدای طلبگی مدتی رفته و کنار این مستضعفان زیسته و اثرش تا این کهولت در او باقی مانده است.

آن اردوهای درد موجب شد برخی از آن طلاب جوان روزهای آخر هفته را بجای سرگرمی های مناسب سن، با گروهی جهادی(مهدی یاوران) سراغ محرومان روند و برای رفع مشکلات عمرانی آنها کار کنند.

شنیدم این تجربه در برخی مساجد و بین برخی گروههای دانش آموزی تکرار شد و اثراتی مثل” قناعت”، “مناعت”، “جدیت و فعالیت” برای آن دانش آموزان در پی داشت…

تجربه خوبی بود . بشرط استمرار اثرات فوق العاده ای دارد. شما هم میتوانید ایجادش کنید و اثرات تربیتی اش راببینید. هر مسجدی باید کانونی از دردمندی برای دردهای معیشتی و غیر معیشتی پیرامونش باشد بدون آن، گیردادن های سیاسی صرفا نق زدن و مچ گیری باندی جلوه کرده مردم را بیشتر مأیوس میکند.

محسن قنبریان  ۹۵/۱۰/۱۳