بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

شرایط مرگ و زندگی!

«شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق.

ورود لبنان به قضایای اخیر فلسطین و غزه تأثیر عمیقی داشت و اگر چنین کاری انجام نمی‌شد قطعا بیشترین خسارت به خود لبنان وارد می شد.

(رهبر انقلاب اسلامی در دیدار «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان ۱۴۰۳/۰۳/۰۲)

 توجه:

مهمترین دیده بانی رهبر انقلاب اسلامی بعد از طوفان الاقصی در این جمله بروز کرد:

شرایط کنونی منطقه به گونه ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است هم برای جبهه حق!

از حرف های تکراری و کلیشه ای و شعاری که به قصد امید بخشی از اتمام کار اسرائیل و وعده های تاویلی و مبهم می دهند بگذرید؛ برای جبهه حق هم شرایط مرگ و زندگی است! از تبیین و سخن گفتن درباره اش برای مردم و بدنه انقلابی نترسیم!

با حمله به لبنان و ترورهای اخیر بخصوص سید مقاومت این موازنه به نفع اسرائیل در حال به هم خوردن است!

حرفهای مخدّر را جای امید و شعارهای توخالی را جای تسلیت تحویل نگیریم!

شرایط خاص زمانی را درک کنیم و این دیده بانی فرمانده کل را پاس بداریم.

مردم را برای مقابله جدی (مستقیم یا باواسطه) مهیا و از مسئولین(سیاسی و نظامی) جدی مطالبه کنیم.

عدم درک شرایط ویژه زمان در لحظه مرگ و حیات، ملامت غیر جبران دارد!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۷

کاش می‌شد با صهیونیست‌ها معامله کنیم

حضرت امیر(ع) درباره یاران زمانش می فرمود:
…الْمُبْتَلَى بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ. صَاحِبُکُمْ یُطِیعُ اللَّهَ وَ أَنْتُم تَعْصُونَهُ، وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّام یَعْصِی اللَّهَ وَ هُمْ یُطِیعُونَهُ. لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِیَه صَارَفَنِی بِکُمْ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهمِ، فَأَخَذ مِنِّی عَشَرَهَ مِنْکُم وَ أَعْطَانِی رَجُلًا مِنْهُمْ.
… فرمانروایانتان گرفتار شمایند. فرمانرواى شما، خدا را اطاعت مى کند و شما نافرمانیش مى نمایید و فرمانرواى آنان خدا را نافرمانى مى کند و ایشان سر بر خط فرمانش دارند. دلم مى خواهد معاویه با من مثل صرافی به درهم و دینار معاملتى کند: ده تن از شما را از من بستاند و یک تن از مردان خود را به من دهد!(خطبه ۹۷)

امام خمینی مردم ایران معاصر را از مردم کوفه امیرالمومنین بهتر می خواند!
امت اسلامی هم از آن روز بیدارتر است!

اینبار این امت اسلامی است که مبتلا به امراء ضعیفش شده است!
و این نتانیاهوست که همزمان با سخنرانی در سازمان ملل، هیچ خط قرمزی در حمله نگه نمی دارد!
دارد مضمون این سخن امام علی(ع) را توئیت می کند که فرمود :
کُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً :
در مقام شعار صدایم از همه آهسته تر؛ امّا در عمل برتر و پیشتاز بودم(خطبه ۳۷)[ما در عمل صحبت خواهیم کرد نه با کلمات!]
و این برخی از مائیم که دیگر خوب شعار هم نمی دهیم!

کاش می شد با صهیونیست ها معامله کنیم: ده تن از امراء کشورهای اسلامی را بدهیم و یکی مثل امیر آنها را برای جبهه حق بستانیم!

محسن قنبریان ۶مهر۱۴۰۳

درس توازن از رهبر انقلاب اسلامی

به دو سیره متمایز ایشان توجه کنید:

  1. آزادی، عفو و عدم پیگرد:
    با معترضین سیاسی در ناآرامی ها که حتی برخی خطای امنیتی هم کرده اند یا دچار پرونده قضایی و حتی محکومیت شده اند:
    در مواجهه با اصل حضور در ناآرامی های ۱۴۰۱:
    “کسانی که در خیابان فساد و تخریب میکنند و کردند، اینها همه یک حکم ندارند. بعضی از اینها جوانان و نوجوانانی هستند که هیجان ناشی از ملاحظه‌ی فرض کنید که فلان برنامه‌ی اینترنتی اینها را به خیابان میکشاند؛ (…)مشکل اینها را با یک تنبیهی میشود حل کرد؛ یعنی هدایتشان کرد و تفهیم کرد که اشتباه میکنند؛ لکن بعضی از اینها این جور نیستند؛ بعضی از اینها بازمانده‌های عناصرِ ضربت‌خورده‌ی چهل سالِ گذشته هستند: منافقین، تجزیه‌طلب‌ها، بقایای رژیم منحوس پهلوی، خانواده‌های ساواکی‌های مطرود و منفور که بیانیّه‌‌ی اخیر وزارت اطّلاعات تا حدود زیادی برخی از این مطالب را روشن کرد”(۱۱مهر۱۴۰۱)
    در ۱۹دی۱۴۰۱ هم دو گانه باتوم و تبیین را طرح و چاره وسوسه بر ذهن جوانان (در ماجراهای۱۴۰۱) را تبیین بیان کردند نه باتوم.
    عفو معیاری رهبری پس از ناآرامی های ۱۴۰۱:
    تمام محکومان ۱۴۰۱ از ۲۵شهریور تا زمان اعلام عفو(۱۶بهمن۱۴۰۱) در هر مرحله ای که باشد به ۸شرط پرونده مختومه و مورد بخشش واقع شدند. (بخوانید!)
    رئیس جمهور سابق (شهید رئیسی) هم روز ۲۲بهمن موافقت رهبر انقلاب با امتداد این عفو قضایی به حوزه اداری را اعلام کرد. دانشجویان، چهره های فرهنگی، ورزشی و رسانه ای که مشمول محدودیت شده بودند را مشمول عفو اعلام کرد.
    روایت دبیرکل کمیته المپیک در اینباره را ببینید!
  2. مراقبت و سخت گیری در صلاحیت
    برای مناصب و مراکز تصمیم ساز و…
    پیش از انتخابات اخیر با کاندیداها:
    “با خداوند عهد کنید اگر موفق شدید کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذره ای با انقلاب زاویه دارند”(۱۴۰۳/۴/۵)
    هشدار دوباره درباره نفوذ:
    “نمی‌شود ملت ایران قبول کند که همان پرچم‌ها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسان‌های فریب‌خورده در داخل کشور برافراشته بشود.
    این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسه‌های خصمانه دشمن نباید در داخل کشور در دستگاه‌های مختلف ما برافراشته شود. باید مراقبت کرد، همه موظفند. در وزارت آموزش و پرورش باید مراقبت کرد، در صدا و سیما باید مراقبت کرد، در مطبوعات باید مراقبت کرد، در وزارت علوم و وزارت بهداشت که محل تربیت جوانهاست باید مراقبت کرد. آنجا دشمن به وسیله رزمندگان ما شکست خورد نباید گذاشت آن دشمن شکست خورده در داخل کشور با انحاء حیله‌ها و ترفندها کار خودش را دنبال کند و انجام دهد.”(۱۴۰۳/۷/۴)
    جمع بندی:
    در اسلام برای شهروند معمولی اصل بر برائت است. (اصل۳۷قانون اساسی)
    هر حضور اعتراضی الزاما جرم و بغی نیست حتی اگر همراه با خطاهایی باشد.(۱۱مهر۱۴۰۱ رهبر انقلاب)
    در صورت اثبات جرم هم بخشش در هنگام پیروزی، “زکات قدرت” است. بخشش مشرکانِ جنگ افروز، پس از فتح مکه از آن قبیل بود.
    با این عفو، تحصیل و کار و سایر حقوق شهروندی آزاد می شود. (عفو معیاری رهبری در ۱۴۰۱ و سریانش به نظام اداری توسط شهید رئیسی)
    اصل میل کردن به صفر در زندانی سیاسی، رفتن به سمت سیره امیرالمومنین(ع) است.
    لکن در تصدی مناصب حکومت، اصل بر برائت نیست و “احراز صلاحیت”، شرط است.
    بدون این احرازها، نفوذ شکل می گیرد.
    (پیامبر(ص) خلافت و حکمرانی را بر همان طلقاء و آزاد شدگان فتح مکه ممنوع و حرام اعلام کرد)
    در این صلاحیت ها الاولی فالاولی حاکم است یعنی هرچه منصب مهمتر، صلاحیت باید بیشتر ثابت باشد. زاویه دارها با انقلاب نباید در مناصب مهم بنشینند. (رهبر انقلاب۱۴۰۳/۴/۵)
    کسانی که سوء پیشینه هم ندارند، با ریب و شک در بقاء صلاحیت ها قابل تعویض اند (فائده قاعده۱۴۷ القواعد و الفوائد) در اینجا شهادت مراکز حفاظتی و اطلاعاتیِ امین کفایت می کند (عهدنامه مالک اشتر فراز مربوط به کارگزاران) و مثل قسم اول نیست که اثباتش دادگاه صالحه بخواهد.

 

مطالب تکمیلی:

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۵

حاشیه‌ای بر اعلام تعطیلیِ درس آقامجتبی خامنه‌ای!

سال‌هاست که دشمن ایشان را به اتّهام «تلاش برای جانشینیِ رهبری» تخریب می‌کند؛ حال‌آنکه غیر از شنیده‌های سابق، اخیراً نیز از پدر متّقی و حکیم‌شان  نَقل و رسانه‌ای شد که مخالف جانشینیِ فرزندشان -به‌خاطر شبههٔ موروثی‌شدن یا چیز دیگری- هستند. این را به کمیتهٔ خاصّ خبرگان (کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹) هم گفته‌اند؛ اما می‌بینید قضیه تمام نمی‌شود!

تعطیلیِ درس ایشان (به دلیلی بین خودشان و خدا)  گرچه می‌شد مسئله‌ای «عادی» در حوزه تلقّی شود، باز مسئله‌ای «خاص» بین دوست و دشمن می‌شود؛ برخی دوستان به جهات اخلاقیِ ایشان استناد و استدلال کردند که «اقبال» هزاروششصد متقاضی برای شرکت در درس ایشان، آن‌هم در هنگام رکود حلقه‌های استادوشاگردی، و کم‌رونقی و تعطیلیِ برخی دروس در حوزه، عاملی برای تعطیل‌کردن درس‌شان شده است، دشمنان هم که…!

بندهٔ ناچیز در مسئلهٔ جانشینی، هم‌نظر -بلکه مطیع- پدر بزرگوار ایشان هستم؛ اما در سایر مسائل از جهات علمی و عملی نباید به فرزندان ایشان -از جمله این فرزند فاضل‌شان- جفا شود؛ مثلاً ایشان حق دارند از عالمان حوزه باشند، آن‌چنان که فرزندانِ برخی زعمای گذشته بودند و هستند.

البته اینجا نکته‌ای مهم می‌شود که «جریانی عادی» را «غیرمعمول» می‌کند و آن، غیر از شائبهٔ جانشینِ رهبری و اشتهار در رسانه‌هاست:

«معمول» در حوزه‌ها این بوده که فرزند فاضل و درس‌خوان، درس می‌گوید و دروسش منتشر می‌شود، تألیف می‌کند و نقد می‌شود؛ مؤافق و مخالفِ علمی پیدا می‌کند و تدریجاً در صحن علنیِ حوزهٔ علمیه، در مرآی اساتید و بزرگان رشد می‌کند. فخرالمحققین در قدما، و آقامصطفی خمینی در متأخرین، نمونه‌های روشنی هستند؛ سیدمصطفی باآن‌که مستشکلِ درس امام بود، خودش درسی بعضاً شلوغ‌تر هم داشت و آثار علمیِ ایشان منتشر می‌شد (هشت‌کتاب فقهی و فلسفی، دوکتاب در تبعیدِ ترکیه، ده‌اثر در تبعیدِ نجف). این‌گونه بود که غیرشاگردانش، او را نه به شهادت شاگردان و هم‌بحث‌ها، بلکه به شهادت آثارش قضاوت می‌کردند.

می‌دانیم که در حوزه، هم‌نشینیِ نام با عنوان «آیت‌الله» و پیداشدن نمودهای زعامت؛ تحفّظ یا ملاحظه‌کاری دربارهٔ پرداختن به آرای آن شخص شکل می‌دهد و معمولاً مورد نقد و ابرام جدّی قرار نمی‌گیرد. (مگر دربارهٔ کسانی که خلاف مشهورشان فزونی گیرد!)

لذا دورهٔ مناسب جهت تناظرها و بحث‌ها، دقیقاً در همین دورهٔ سنّی و مرحلهٔ علمیِ مثل آقامجتبی دامت‌توفیقاته انجام می‌شود و خروجیِ آن مواجهات علمی با هم‌سطح‌ها، با «روندی طبیعی» و «روشی عادلانه» به ارتقاهای علمی رسیدن و نشستن بر پلّه‌های فضلیت است.

اقتضای «ورع» این نیست که برای انتشار صوت و متنِ «سیزده‌سال تدریس» اقدامی نشود. چه‌اینکه حضور در میزگردها و همایش‌های علمی، با ارائه‌های تخصّصی برای عالمان دینی؛ ناجورتر از برخی فعالیت‌های سیاسی-انتخاباتی نیست که تقوا و خویشاوندی با رهبر انقلاب اسلامی بخواهد مانع آن و موجب احتیاط گردد، یا رانت و امتیازِ آقازادگی تلقی شود.

همه شاهدیم که آقازاده‌های فاضل و درس‌خوانده – حتی اگر در زیّ شخصیِ برخی از ایشان اخلاق آقازادگی مشهود باشد – در این مسئله، نوعاً «عادی»اند؛ یعنی دروس‌شان منتشر و کتاب‌های‌شان چاپ می‌شود و در معرض نقد قرار می‌گیرد. در مجامع تخصصی، لَه یا علیه آرای علمی حاضر می‌شوند و این‌گونه به شکل عادی، دارای مؤافق و مخالف علمی، شاگرد و منتقد می‌شوند. درس‌شان هم از همین مجرای عادی؛ پُر یا خالی، شروع یا تعطیل می‌شود.

بنده البته به شهادت برخی فضلا، باخبرم از سطح خوب و مقبولِ درس آقامجتبی؛ لکن اگر تعطیلیِ درس‌شان ادامه یافت، به‌نظر می‌رسد بهتر است که دروس گذشتهٔ ایشان منتشر شود و در معرض استفاده و نقد جامعهٔ علمیِ حوزه قرار گیرد. چه‌اینکه حضور علمیِ ایشان در مسئله‌های مطروحه در حوزه، علاوه‌بر استفادهٔ جامعهٔ علمی، پاسداشت رویه‌های معمول در ارتقای علمی در انظار نخبگان حوزوی نیز هست و ازقضا دقیقاً همین روش، اقتضای تقوا و ورع و ناآقازادگیِ متوقع از ایشان است.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۲

تسلیت، تنبّه، تنبیه!

ضایعه اسفناک کشته شدن کارگران معدن طبس را به خانواده هایشان، جامعه کارگری و مردم عزیز تسلیت عرض می کنم.

حوادث کارگری تلخ و شیرین هایی دارد.
تلخ هایش فقط محبوس شدن در معدن طبس و طرزه و یورت و… نیست؛ شیرینش البته برای رسانه ها، معمولا امانت داری کارگر شهرداری و پاکبان از مال مردم و… است!

حوادث کارگری در کنار تسلیت، تنبّه ای برای جامعه هم دارد:
– تنبه عدالت (در منزلت، درآمد، توزیع منابع و فرصت برابر و…)
– تنبه در ارزش و اینکه بهرمندی ها باید از کار و کار عامل بهرمندی ها باشد؛ نه بورس بازی نه استثمار!
– و…

حوادث کارگری -بخصوص وقتی مکرر شود- مقتضی تنبیه هم هست:
– تنبیه عاملان و مقصران حادثه
– تنبیه ناظران و واسپاران و تنزیل ها از قراردادهای واگذاری
– تنبیه قانون گذاران یا مجریان در کمبود امنیت و تامین های شغلی
– تنبیه مسئولان (از مجمع و مجلس تا دولت و…) در عدم تحقق سهم مالکیت و انتفاع این دهک های جامعه در سیاستهای واگذاری منابع

اما معمولا به تسلیت بسنده می شود!

محسن قنبریان ۲مهر۱۴۰۳

از دولت درباره حجاب چه بخواهیم؟!

به نظرم این سخن آیت الله علم الهدی، معقول، مردمسالارانه و اسلامی است:

کشف حجاب نه؛ روش به انتخاب دولت!

رهبر انقلاب اسلامی در ۲دی۱۴۰۲ در تبیین مردم سالاری دینی و اثر انتخابات نکته اساسی فرمودند:

هر دو کلمه‌ی «جمهوری» و «اسلامی» وابسته‌ی به انتخابات است!(بخوانید)

واضح است حکم ضروری اسلام(اصل وجوب حجاب و حرمت کشف حجاب) به رأی مردم نیست؛ اما روش تحقق آن در جامعه، روشی سیاستی و تقنینی است که تاکنون هم قوانین عادی، معلومش می کرده است.

 اینکه برای کشف حجاب مثلا تعزیر بگذارند یا جریمه؟ گشت ارشاد و طرح نور باشد یا روش دیگر، هیچکدام نص دینی نیست؛ قوانینی بشری است که فقط عدم مغایرت آنها با شرع در شورای نگهبان بررسی می شود. پس می تواند به حسب زمان و شرایط، موقعیت جامعه و نظرگاه متولیان امر متنوع شود.(دقت کنید)

رهبر انقلاب در همان سخنرانی به این نکته مهم توجه می دهد:

“با انتخابات میشود در کشور تحوّل ایجاد کرد. صاحبان دیدگاه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی میخواهند تحوّل ایجاد کنند به نفع دیدگاه سیاسی یا فرهنگی یا اقتصادی خودشان؛ خیلی خب، راهش چیست؟ راهش این است که با انتخابات کسانی را که با آن فکر سیاسی آنها و جهت‌گیری سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی آنها همراهند، سرکار بیاورند؛ این میشود تحوّل”

رئیس جمهور با تذکر به گشت ارشاد یا حتی قصد تغییرات قانونی در طرح حجاب، را نباید سلب حیثیت کرد بلکه باید از طرح و اقدام او پرسید؟! او قسم خورده حافظ ارزشهای اسلامی باشد اما متعهد نیست طرح های گذشته را تغییر ندهد!

محسن قنبریان ۱مهر۱۴۰۳

مردمی‌ترین حکومت، در اسلامی‌ترین آن!

جوهره “مردمی بودن” یک حکومت، رضایت عمومی از آمدن حاکم و استمرار حکمرانی اوست.

 

و جوهره اصلی “اسلامی بودن” یک حکومت، رعایت صلاح واقعی -نه صرفاً امیال و اهواء زود گذر- آنهاست.

و صلاح واقعی، همان است که از سوی خداوند در دین حقش “اسلام” بیان شده است.

 

شَمل و پراکندگی و جدایی این دو (رضای عمومی و صلاح واقعی) از هم، چیز غریبی در تاریخ جهان نیست. حکومتها عمدتا در یک طرف این جدایی یا طرد هردو شکل گرفته اند.

 

“مردمسالاری دینی” در یک کلمه تألیف این جدایی و “جمع بین صلاح و رضا”ست.

هم در چارچوبه اسلام باشد و هم رضایت عامه بدان را داشته باشد.

 

امام زمان(عج) را “أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضا” ندبه می کنیم!

 

منتظر ظهور بودن با تلاش برای تحقق کامل حکومت مردمی اسلام یا مردم سالاری دینی همراستاست!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۶/۳۰

دکتر پزشکیان راست (نه درست) می‎گوید!

“ما” [دولتهای ج.ا ، بلکه برخی دیگر از مقامات لشکری و کشوری] دنبال صدور انقلاب نبوده و نیستند!

اصلا “صدور انقلاب” در مقطع کنونی، تحصیل حاصل است. انقلاب در دهه اول خود صادر شد؛ در منطقه اسلامی و در چهره جبهه فراگیر مقاومت شاهد آن هستیم.

بلکه جسورانه باید بگویم برای بخش بزرگی از مدیران و مقامات نیازمند “واردکردن انقلاب” هستیم!

صدور انقلاب، بین خبرگان قانون اساسی در همان سال۵۸ هم کشور گشایی و مداخله در امور داخلی کشورها و عدم لحاظ منافع ملی نبوده است! (نگاهی گذرا به مشروح مذاکرات قانون اساسی ذیل بند۱۶ اصل۳ این را عیان می کند)

اما دیگر کف انقلابی و ایرانی بودن (نه صدور انقلاب) ، حفظ عزت و شرف خود و اعاده حیثیت خود با خونخواهی مهمان خویش که هست!

اگر نگاهی به ذهنیت مردم منطقه پس از ترور شهید هنیه بیاندازید، جای صدور انقلاب، نگران دیپلماسی عمومی و قدرت نرم ج.ا میشوید! دنبال این که هستید!

جمله دیگر رئیس جمهور بیشتر نگران کننده است که: “اسرائیل با ترور شهید هنیه می‌خواست ما را به جنگ منطقه‌ای بکشاند اما ما تا حالا خویشتن‌داری کرده‌ایم”!

دوگانه خویشتن داری/ جنگ منطقه ای، نادرست است؛ گزینه درست ” طراحی و اجرای خونخواهی #بازدارنده و بدون تاخیر” بود؛ که هیچیک از آندو نیست!

انقلابی عمل کردن، عقلانیتی هوشمند است و دقیقا همان، مانع تجاوز دائمی اسرائیل بلکه جنگ فراگیر است؛ که ظاهرا باید از یمن و لبنان وارد کنیم، چون از بچه های انقلابی پذیرفته نمیشود و مهر تندروی و بی کله گی می خورد!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۶/۲۸

هنیه “الوتر الموتور” نیست!

این تعبیر در زیارات برای سید مظلومان اباعبدالله الحسین(ع) به کار می رود.

“الوتر” یعنی فرد و تنها و “الموتور”، کشته رها شده ای است که انتقام او گرفته نشده است.

به تعبیر دیگر: تنها بازمانده اش، یاوری برای خونخواهی نمی یابد!

تفاوت سیدالشهدا با شهدای دیگر یکی در همین است که او “الوتر الموتور” است.

 آنچه مختار و قیامهای لثارات الحسینی کردند، حقیقتاً انتقام خون حسین(ع) نبود؛ و الا امام زمان(عج) “الموتور بأبیه” خوانده نمی شد.

جای دیگر توضیح داده ام انتقام حسین(ع) به برقراری حکومت ائمه عدل و تحقق قسط جهانی است؛ که از “امام مطلق” برمی آید[۱].

آیا مهمانِ ترور شده ایران (اسماعیل هنیه)، الوتر الموتور است؟!! یا ما در خونخواهی مستضعفیم؟!

ظاهرا توان نظامی و وعده قطعی و همراهی مردمی به خونخواهیِ مهمان، او را  الوتر الموتور نگذاشته است؛ لکن طولانی شدن زمان تحقق خونخواهی و سطح مقابله ها با جنایات بی باک صهیونیست ها می فهماند که گرچه قوی اما مستضعفیم!

“چگونه جواب دهیم که جنگ فراگیر نشود؟!”

این از خونخواهی شهیدان فخری زاده و سلیمانی و… با ماست!

“در جنگ ترکیبی چه کنیم که هزینه ها، منافع ملی و رضایت عمومی گردد؟!!”

علیرغم اقتدار نظامی مان با ماست.

منعی ندارد هم “مقتدر” باشیم هم مشمول “الذین استضعفوا”!

ما با همه اقتدار برای ریشه کنی نهایی ظلم و استکبار، مضطر به حجت خداییم؛ لکن اعاده حیثیت و شرف را وظیفه داریم.

دو مطلب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۶/۲۱

[۱] ر.ک: مقاله منتقم دادگر

وزیر کار و تعاون را در این مهم یاری دهیم!

اول توصیه می کنم بیان گویا و رسای ایشان درباره تعاون و تعاونی را کاملا ببینید!

عزیزانی که چند سال اخیر این صفحه را تعقیب کرده اند بر اساس معیارهای اسلامی و قانون اساسی و سیاست های کلی و قوانین مجلس شورای اسلامی این نکات را زیاد شنیده اند:

  1. “تنها راه” تحقق عدالت اقتصادی، گسترش مالکیت عمومی و ابزار کار برای همه است.
  2. یکی از راه‌های این گسترش، “تعاونی ها” هستند.
  3. تعاونی ها در سابقه تمدنی ما بر اساس شبکه و “پیوند اجتماعی مردم” بنیان داشته است و اکنون هم محتاج آن است.
    بعلاوه که “سهم بری اقتصادی” مردم عادی بخصوص محرومان در کنار “تشکل ها و قدرت سیاسی” شان است. این دو در تناظر باهم هستند.
  4. تحقیقات دکتر مرتضی فرهادی ما را قانع می کند که فرهنگ ایرانی تعاون پذیر است. ۸۰٪ فاصله زمین تا ماه را قنات ساخته و ۴۰۰هزار واره عشایری فقط در بین زنانش داشته است!
    در دنیای مدرن هم این ابزار برای شکستن تمرکز ثروت و کاستن فاصله طبقاتی، کم و بیش استفاده می شود.
  5. طبق اسناد بالا دستی و قوانین مصوب ۲۵٪اقتصاد کشور از طریق “تعاونی های فراگیر” باید به “بیکاران” و “سه دهک پایین” برسد و از واگذاری های بخش خصوصی و حاکمیتی، ۳۰٪صرف تشکیل این تعاونی ها شود. سندی برای تحقق این سهم بالادست برنامه های بودجه سالانه قرار گیرد و…

لکن متاسفانه با گذشت قریب ۲۰سال این سهم واگذار نشده است که یکی از علل عقب ماندگی در عدالت هم همین است.

حالا که وزیر در سمت درست ایستاده باید او را در تحقق یاری کرد.

محسن قنبریان ۱۶ شهریور ۱۴۰۳