بایگانی برچسب: s

بی تفاوت نباشیم

  1. امیرالمومنین(ع) در ماجرای غارت انبار توسط سفیان بن عوف غامدی:
    “به من خبر رسیده مهاجمى از آنان بر زن مسلمان و زن در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردن بند و گوشواره او را به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزى راهى نداشته، آن گاه این غارتگران با غنیمت بسیار باز گشته، در حالى که یک نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسیده. اگر بعد از این حادثه مسلمانى از غصه بمیرد جاى ملامت نیست، بلکه مرگ او در نظر من شایسته است.” (خ۲۷)
  2. در سال ۵۳ه که ربیع بن زیاد حارثی فرماندار خراسان بود خبر کشتن حجر بن عدی توسط معاویه را شنید؛ بسیاری از مورخین علت مرگ او را تاثیر کشته شدن حجر بن عدی ذکر کردند.
    وی از کشته شدن حجر بسیار خشمگین بود تا آن‌جا که می‌گفت: پس از حجر همواره عربان را خواهند کشت و اعدام خواهند کرد، اگر هنگام کشته شدن او اعراب جنبیده بودند، حتی یک مرد از آن گروه اعدام نمی‌شد، اما تسلیم این کار و خوار و زبون شدند.
    پس از این سخن، یک هفته گذشت تا روز جمعه فرا رسید. وی خطاب به مردم گفت: ‌ای مردم من از زندگی ملول شدم، دعایی می‌کنم آمین بگویید، پس از نماز، دست برافراشت و گفت: پروردگارا اگر مرا در پیشگاه تو خیری هست هر چه زودتر مرا پیش خویش ببر، و مردم آمین گفتند و چون از آن جا خارج شد، هنوز جامه‌هایش از دیده‌ها پنهان نشده بود که به زمین افتاد، او را به خانه‌اش بردند پسر خویش را به قائم مقامی ‌خود گماشت و همان روز درگذشت. (طبری ج۵ص۲۹۱ / ترجمه الغارات ص۴۰۸)
  3. آرون بوشنل نظامی جوانی، مقابل سفارت رژیم صهیونیستی در واشنگتن خودسوزی کرد و بر اثر جراحات وارده جان باخت!
    او در ابتدای ویدئویی که در آن روند خودسوزی را ضبط می‌کند، می‌گوید: “من یکی از اعضای نیروی هوایی آمریکا هستم. نمی‌توانم به همدستی در نسل‌کشی ادامه دهم. خودسوزی من نسبت به نسل کشی که در غزه می شود هیچ نیست.”
    این جوان وقتی خود را به آتش می کشد، فریاد آزادی فلسطین را سر می دهد.
  4. آیت الله العظمی بهجت: “چه قدر رحمت خداوند شامل کسانی است که بی‌تفاوت نباشند و برای رفع این همه ابتلائات و بلاهایی که برای مسلمانان و بر اهل ایمان وارد می‌شود، گریه و تضرع و ابتهال کنند! خداوند می فرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا؛ ای کاش آن هنگام که گرفتاریی از جانب ما به سوی آنان می‌آمد تضرع و زاری می‌کردند»
    اگر مسلمانی در چین مبتلا بشود، ابتلای او ابتلای ما است و ما باید خود را مثل او گرفتار بدانیم! (در محضر بهجت، ج۱ص۱۸۷ نکته۲۷۸)

محسن قنبریان ۱۳اسفند۱۴۰۲

صداهنگ/ ولیّ مرشد!

صداهنگ تهیه شده از جلسه نخست سلسله سخنرانی «توحید و توحّد قائمین به قسط» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «ولی مرشد!» منتشر می‌شود.

سه خصوصیت ولیّ مرشد

  1. تفاوت ولیّ مرشد قرآن با اساتید متعارف سیروسلوک
  2. کلاس عملی تاویل خضر(ع) برای موسی(ع) در بطن حوادث اجتماعی
  3. موسی(ع) از خضر(ع) جلو زد جای سوراخ کردن کشتی، پادشاه غاصب را غرق کرد!


گوش دادن این سلسله مباحث را به عدالتخواهانی که طالب معنویت و عرفان هم هستند توصیه می‌کنیم!

دریافت صداهنگ «ولی مرشد!» از پیوند کمکی

عدالتخواهی در عرفان آیت الله شاه آبادی

تقریر با استعانت از بیان عارف کامل آیه الله شاه آبادی(ره):

  1. “حضور حق” و “محضر حق”
    حضور حق، دیدن خداوند در همه چیز است(کٲَنَّکَ تَراه). اما محضر حق یعنی خود را در حضور او دیدن. اگر خدا را نمی بینی، بیابی که او ترا می بیند (وٳن کُن٘تُ لاتَرَاهُ فٳنَّه یَراکَ).[۱]
  2. عالم محضر حق است:
    عالم و همه اهل آن، “محاضر حق‌اند”. نه “در محضر حق”! بین این دو فرق دقیق است. اشیاء را در محضر حق دیدن، اشیاء را دیدن است؛ اما اشیاء را خود محضر دیدن، محضر حق دیدن است. و این مقتضای عرفان است. (دقت کنید).
    یعنی همانطور که “صاحب مقام حضور”، خدا را در همه اشیاء می‌یابد و همه چیز را مظهر و مجلای او می‌یابد؛ “صاحب مقام محضر” هم، همه چیز را محضر حق می‌بیند که در مرآی حق و حاضر نزد اوست[۲].
  3. مأموران حفظ و نظم محضر:
    کسی که به درک محضر باریابد؛ مأمور حفظ محاضر حق و منظم کردن آن است.
    مثلاً جان محترم، محضر حق است؛ پس مأمور است مانع ریختن خون محترم شود. حق غصب شده را به صاحبش برگرداند و…
  4. مأمور به امر فطرت:
    این مأمور بودن به حفظ و نظم محضرهای حق، امر فطرت است. فطرت، حکم به رعایت حضورِ حاضر می‌کند. چنانچه در حضور یک طفل، رعایتی داریم که در خلوت نداریم. همچنین است رعایت “حضور مُنعِم”، “حضور مقتدر”، “حضور کامل”، “حضور محبوب” که همه برای حق تعالی است[۳].
  5. عدالت‌خواهی؟
    “منظم کردنِ” محاضر حق، همان “عدالت خواهی” است. چون عدالت، “دادن حق به مستحق”(إعطاء کلِّ ذی حقّ حقَّه)، یا “قرار دادن امور جای خود”(یَضعُ الامور مواضعها) است. حق مالی و موقعیت اجتماعی و معنوی انسان و طبقه‌ای را دادن، عدالت است و عیناً تنظیم محاضر حق نیز هست.
    نتیجه اینکه: سلوک به محضر حق -که مناط عصمت است- روح و باطن و معنای عدالت‌خواهی است. عدالت‌خواهی و قیام به قسط هم بروز و ظهور و کالبدِ درک محضر حق است.(تأمل کنید)

گوشه‌ای از بیان آیه الله شاه آبادی:

“بحث جناب موسی(ع) و خضر(ع) از این نظر بود که موسی(ع)، همه چیز را محضر حق مشاهده می کرد و مأمور منظم کردن حفظ محضر بود؛ اما خضر(ع)، حافظ حضور و نظرش به فرمان‌های غیبی مولا بود.

همه اهل عالم محاضر ربوبی‌اند و پیغمبران، مأمور حفظ محاضر حقند. بنابراین وقتی حضرت خضر(ع) کشتی را سوراخ کرد، حضرت موسی ایراد گرفت که چرا کشتی مردم را سوراخ می‌کنی؟! چون انبیاء، مأمور حفظ نوامیس پنج گانه‌اند که یکی از آنها مال و جان است. بنابراین امام در روایتی می‌فرماید: تصرف در مال مسلمان، حلال نیست مگر با رضایت او[۴].

حضرت خضر هم به تبعیت از حضرت موسی که رسول وقت است، تابع این قانون است؛ چنان که حضرت موسی مأمور به تبعیت او در اسرار باطن بود.

آن اعتراضات به جهت همین دو مرحله است که گاه انسان خود و هرچه هست، همه را حاضر در محضر حق می‌بیند و گاه حق را بدون توجه به خلق حاضر می‌بیند که این حالت، استغراق است…[۵]

مطالب مرتبط: سلسله مباحث توحید و توحّد قائمین به قسط / جرعه‌ای از رشحات المعارف

محسن قنبریان ۹۹/۶/۱۷

[۱] کافی ج۲ص۶۷

[۲] وجهش این است که اعیان و مخلوقات عین علم حق اند؛ مثل صور خیالی ما که عین علم مایند(صفحات الاعیان عندالله کصفحات الاذهان عندنا). آیه ۱۳و۱۴ملک به همین اشاره دارد: خداوند راز مخفی در سینه ها را می داند چون خالق است(الا یعلم من خلق).

[۳] ر.ک:رشحات المعارف ص۳۳تا۳۶

[۴] وسائل ج۱۴ص۵۷۲

[۵] رشحات المعارف ص۲۵و۲۶

جوشش انقلابی

هفت دستگاه موسیقی و صدها گوشه آن در موسیقی ایرانی، “تولید یک گروه موسیقی”، یا “محصول چند دهه تولیدات دانشکده موسیقی”، یا “حاصل نظریه پردازی فیلسوفان موسیقی” نیست!

نواهای طبعی و فطری مردمی در پهنای تاریخی‌ای بوده است که برای غم و شادی، حماسه و عشق، غیرت و عرفان و ده‌ها تمنای اصیل انسانی دیگر در چارچوب فرهنگ ایرانی سروده و خوانده شده است. بعد به مرور پایش و پالایش شده و دسته‌بندی و نُت‌گذاری و علمی شده و این بخش از فرهنگ ایرانی را پدید آورده است.

فرهنگ انقلابی ملت ایران نیز بیش از اینکه “محصول تولید سازمانی نهادهای حکومتی”، یا “نگاه پیشینی و انتزاعی اندیشکده‌ها و پژوهشگاه‌های بودجه‌خوار” باشد؛ محصول جوشش مردمیِ پیر و جوان این کشور بوده که با سوگیری از آرمان‌های انقلاب اسلامی در هر اقلیم و متناسب با نیازهای واقعی مردم، خلق و ابتکار شده است.

اگر تاریخ شفاهی این ۴۰سال همه جمع‌آوری می‌شد، امروز با میراثی بزرگ مواجه بودیم که اندیشکده‌ها و پژوهشگاه‌ها می‌توانستند “با نگاه پسینی و عینی” به آن بیاندیشند؛ جرح و تعدیلشان کنند؛ دسته‌بندی و نمایه‌گذاری‌شان کنند و سوی فرهنگی-تمدنی این ملت انقلابی را معلوم‌تر و برای انتقال نسلی آموزشی‌تر نمایند.

“آزادی و حق انتخاب”، “استقلال و امنیت”، “پیشرفت، علم و عقلانیت”، “معنویت و سبک خودی زندگی”، “عدالت و مبارزه با فساد”، “عزت”،”برادری و یکپارچگی”؛ هفت دستگاه اصلی آوائی و رفتاری مردم رشید ایران در تاریخ معاصر بخصوص این ۴۰سال بوده است.

زیر هریک از این آرمان‌ها، صدها گوشه و ابتکار ایرانی-اسلامی شکل گرفته که برخی را کسی ثبت هم نکرده است.

کافیست مثلا یک “عهدواره” در ۴۰سالگی انقلاب دو سه ماه بین ابتکارات زنده معاصر جستجو کند تا بیش از ۱۰۰خلاقیت در برخی از این عرصه‌ها را جمع کند.[۱]

خانمی که خود جوش بتواند ۵۰۰ جوان را با شبکه‌سازی دارای شغل کند! آقائی که بتواند ٨۰۰بزهکار را شاغل و برای خانواده‌هایشان برنامه فرهنگی ترتیب دهد؛ شبیه افسانه است.[۲]

جنبش مطالبه‌گری دانشجویان جوانی که بتوانند با فساد اداری مزمن استان خود در چند محور اصلی(زمین و کوه‌خواری، جابجائی بودجه‌ها، استخدام‌های خویشاوندی و رانت‌خواری) مواجه و در همه پرونده‌ها به نفع مردم و محرومین نتیجه بگیرند؛ الگوئی جدید از عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد را عرضه می‌کند[۳].

“شهر بدون ماهواره”، “شهر بدون طلاق” و… هم در نابسامانی‌های اجتماعی در ایران زمین پیدا شده است؛ که با جوشش‌های مردمی و ابتکارات در سبک خودی زندگی آفریده شده است.

نقش شما:

تجربه انتخاب آزاد مردمی برای افراد صالح و دور از کانون ثروت و قدرت یا خلاقیت ذیل هر یک از اصول هفت‌گانه ، گزینه‌ای برای شماست.

اگر خود و دوستانتان خالق تجربه‌ای انقلابی و خودجوش نبودید، اقلا در ثبت و روایت و نشر تجارب مردمی انقلابیگری در آن عرصه‌ها همیار باش. از کتاب تا مستند عمار و…

️بعد نهضتی، جوششی، مردمی انقلاب اسلامی بمثابه جان برای پیکره اداری و نظام بروکراسی است. سلول‌ها را نو می‌کند؛ به مقتضای نیازهای جاری هر دوره به روزش می‌کند؛ اگر عضو تنبلی، فیزیوتراپی و غده‌ای نیاز به جراحی داشت، حیات کل بدن را گردن میگیرد و عضو معیوب را به درمان می فرستد.

ذات انقلاب همین جوشش انقلابی در پیوند مردم انقلابی با رهبری انقلابی است؛ آنرا نگه داریم، بیفزاییم، روایتش کنیم و به نسل‌ها منتقلش کنیم.

محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۱۸

[۱] نخستین عهدواره ملی نهضت اجتماعی جوانان. مرداد۹٨

[۲] عهدواره منطقه‌ای همدان

[۳] یکی از ٨ایده برتر نخستین عهدواره