بایگانی برچسب: s

ناقص صحیح، ناقص معیوب!

  1. “حجاب” و پوشش سر مثل “کمربند ایمنی” نیست.
    بی حجابی یک گناه و پیگردش داخل در “مسئولیت کیفری”؛ ولی نبستن کمربند، داخل در “مسئولیت مدنی” است.
    قواعد و قانون هریک از اینها فرق می کند. مسئولیت مدنی، بشکل قهری هم ثابت است اما مسئولیت کیفری، رفتار مجرمانه با سوء نیت و با علم و آگاهی ثابت و نیاز به “دادگاه صالحه” دارد؛ لذا دوربین به تنهایی برای صدور مجازات (جریمه و…) کافی نیست.
    دادگاه و حق دفاع، خود لحاظ کرامت برای فرد است.
  2. در پاکسازی جامعه از بزه و جرائم، فقط “پلیس” و قوه قضائیه وظیفه ندارد و صرفاً تکیه بر ایندو، یک فرآیند “ناقص” است.
    البته واضح است پلیس و ضابط قضایی “جرم های مشهود” را میتواند جلوگیری نماید.
    سطحی از بی حجابی و برهنگی به موجب قانون می تواند مصداق آن باشد.
  3. همین فرآیند ناقص (فقط پلیس و قضایی) ممکن است “صحیح” یا “معیوب” انجام شود.
    برخورد معیوب، همان اعمال “بی قاعده” است که سابقا سر زده و در اطلاعیه اخیر فراجا هم وعده برخورد با مرتکبین داده شده است!
  4. “بخشی از قاعده” در برخورد صحیح با بانوان در فقه سنتی ما ردپا دارد:
    الف) تفاوت و تخفیف برخی حدود شرعی برای بانوان مثل:
    هم جنس گرایی(مساحقه)/ ارتداد/ قوادی/ زنای به عنف/ زنای با نابالغ/ و…
    ب) مماشات با آبرو ریزی کردن آنها و بددهنی آنها به رهبران (نامه۱۴ درباره زنان شامیان)
    ج) احتیاط و ضمان در جلب آنها بخاطر آسیب های زنانه (بارداری، استرس و…)
    مذمت یکی از خلفاء بخاطر خشونت علیه زنان و اولین تازیانه زن بر آنها (در غیر حدود).
    سیره حضرت امیر(ع) در دستگیری و انتقال صاحب جمل با ۴۰زن شناخته شده.
    – و…
    از اینرو دستگیری آنها در جرائم مشهود (که بیشتر از بغی آنها نیست) هم باید با رعایت کرامت زن و احتیاط و ملایمت باشد.
  5. “قاعده صحت برخورد” در زمانه ما و “جنگ ترکیبی دشمن” بیش از این موارد است که جداگانه باید فهرست شده و آموزش لازم داده شود.
    ناقص معیوب، می تواند آثار منفی بسیار و حتی “نقض غرض” را نتیجه دهد.
    اما ناقص صحیح، اضافه شدن نهادها و تدابیر اثباتی دیگر را می خواهد تا “کامل” شود.

* فهرست مطالبی درباره حجاب

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۲/۱

 برای فریضه نهی از منکر نیازمند دیالیز عمومی در جامعه هستیم/ انجام هر تکلیف اجتماعی با توجه به اصل «واقع – رسانه – واقع» باشد

  • با توجه به اتفاقی که در درمانگاه قران و عترت قم و مواجهه یک حوزوی با یک خانم رخ داده است بحث های مختلفی را می توان مورد توجه قرار داد. برای اولین سوال بفرمائید تفاوت فرهنگی و عمل به شعائر و مظاهر دینی در یک جامعه‌ی اسلامی تا چه میزان معتبر و قابل قبول است؟

همانطور که می‌دانید تکثر در جامعه یک واقعیت طبیعی است.  یا به صورت طبیعی تکثر دارد و یا تکثری برای آن می‌سازند که به این هم باید توجه کنیم. مثلا در دنیای معاصر استعمار با ادیان چنین کاری کرده که تکثری را بر‌ آن‌ها عارض کرده است. می‌بینیم عقیده که مربوط به فطرت و جهت مشترک بین انسان‌ها هست، دائما در آن تنویع درست می‌کند، عقاید، مذاهب و یا نحله‌های مختلف را می‌سازد و یا به رواج آن‌ها کمک می‌کند. اما در مورد سلیقه که از قضا هر جایی اقلیم و فرهنگ خودش را دارد سعی می‌کند به سبک واحدی درآورد و یک جامعه‌ی جهانی بسازد. همه شلوار جین بپوشند، همه موسیقی متال گوش دهند، همه لاتین سخن بگویند، همه از ارزش‌های آمریکایی برخوردار باشند. این برای این است که تکثر ساختگی وجود دارد.

مواجهه با تکثر در مذهب و دین ما یک اصولی دارد. قانون اساسی ما جایی است که مجتهدان بزرگی جمع شدند و این قانون را نوشتند که به تعبیر مرحوم نائینی به مثابه رساله‌ی عملیه در اجتماعیات است، در این قانون هم ۳ اصل به این تکثرها توجه کرده: اصل ۱۲ مربوط به مذاهب اسلامی که ۴ مذهب دیگر غیرشیعه را قبول می‌کنیم که کار خودشان را انجام دهند و مناسک و شعائر خودشان را داشته باشند. اصل ۱۳ مربوط به ادیان توحیدی دیگر است که زرتشت، مسیحیت و یهودیت را قبول کرده‌ایم و اصل ۱۴ که یک نسبت مطلق‌تری دارد و اتکای آن به آیه‌ی ۸ سوره‌ی ممتحنه است که می‌فرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»؛ خدا نهی نمی‌کند درباره‌ی کسانی که جنگ دینی با شما ندارند، یعنی حربی نیستند و شما را هم از شهرهایتان اخراج نکردند، نهی‌تان نمی‌کند که اولا درباره‌ی آن‌ها برّ و نیکی کنید و ثانیا درباره‌ی آن‌ها قسط بورزید که خدا مقسطین را دوست دارد.

برای مشاهده کامل مطلب به بخش ادامه خواندن مراجعه نمایید. ادامه خواندن  برای فریضه نهی از منکر نیازمند دیالیز عمومی در جامعه هستیم/ انجام هر تکلیف اجتماعی با توجه به اصل «واقع – رسانه – واقع» باشد

راه برگرداندن حجاب به جامعه زنان ما چگونه است؟

درصد کوچکی کشف حجاب کرده و جمعیت بزرگتری باحجابند و برخی از آنها تذکر هم می دهند اما جمعیت بزرگتری از هردو، وسط ایستاده اند نه با کشف حجاب همراهی می کنند و نه با تذکر شما!

راه، خلق اراده عمومی است؛ کاری که امام(ره) سال ۵۹ کرد

مطلب مرتبط: روند تحقق حجاب توسط امام خمینی

بمناسبت سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه(س) به قم، الگوی سوم برای زن (مقابل نگاه متحجر و متجدد) در جزوه “از موءوده تا محرّره” بخوانید!

فهرست مباحث در حوزه زن و حجاب و عفاف

سخنرانی/ فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی

برنامه قراری نو برای ائمه جمعه سرار کشور، در مورخه ۱۹ تیر ماه ۱۴۰۲، با سخنرانی حجت الاسلام قنبریان با موضوع «فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی» برگزار شد. صوت این جلسه منتشر می شود.

دریافت سخنرانی «فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی» | “دریافت از پیوند کمکی


شنیدن این فایل را به فعالان عرصه حجاب و عفاف توصیه می کنیم

حجاب را یکبار با استاندارد حرف نوی انقلاب اسلامی حل کردیم!

  • «جمهوری اسلامی حرف نوئی دارد؛ این حرف نو عبارت است از مردم و ارزشهای الهی. این دو تا باید با هم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند. این حرف ماست. ارزشهای معنوی و ارزشهای الهی، همراه با اراده‌ی مردم؛ نه تحمیل بر مردم.» (۹۰/۱۰/۷)
  • هنر انقلاب اسلامی در مقابل دو رقیب خود (تحجر و تجدد) این بوده که اراده مردم را پای ارزشهای الهی می آورده است و دوگانه غلط بین ایندو را می شکسته است.
  • رویکرد و نگاه سوم در مساله زن و حجاب وفادار به این حرف نوی انقلاب است. نه مثل طیفی، از ارزشهای الهی کوتاه آمده و حجاب عرفی را حجاب می گیرد و نه مثل طیف دیگر فقط احکام قضایی و پیگرد انتظامی را چاره می داند!
  • این استاندارد که ریشه در قرآن و حکومت نبوی دارد یکبار موفقیت خود را در مساله حجاب (و…) نشان داده است و باز هم میتواند نشان دهد…

۷ تیر ۱۴۰۲؛ کرمانشاه، حسینیه هنر

چند اصل رهنما برای برنامه ریزی حوزه دختران:

  1. مَحرم سازی حرام نیست بلکه یک حق است!
    دختران عادتاً مصداق “مَن یُنَشّاءُ فی الحِلیه” اند؛ یعنی در زیور و زینت رشد می‌کنند، به حدی که گویی آن زینت‌ها و زیورها، رشدشان می‌دهند.
    پس برای زینت کردن، خودی نشان دادن و کارهایی از این دست، “حق” دارند محیط‌های اختصاصی داشته باشند؛ مَحرم سازی فضای سالن‌های جشن، تفریحات و ورزش‌های خاص آنها، از این قبیل است[۱].
    حتی این مَحرم سازی در فضای مدارس دخترانه هم میتواند جاری و تا حدود زیادی پاسخ به این نیاز طبیعی دختران باشد.
    تاکید بر “حجاب شرعی” در “محیط‌های مختلط”، در کنار آن “مَحرم سازی” همراه با “تامین امنیت آن” (عدم انعکاس رسانه ای و…) ، “توازن اسلام”و واقع نگری‌ اش را نشان دهد.
    استفاده از این حق برای همه طیف های دختران (محجبه و بی حجاب) جایز است.
  2. جامعه، متکثر و ارزش ها هم، طیفی است؛ اما فلش پیشران ها مهم است!
    بپذیریم در جامعه تکثر وجود دارد:
    سطحی از دختران تا حرامهای شرعی یا سرحد حرام، میل و میدانهایی در جلوات تمدن جدید دارند.
    سطحی دیگر از دختران تا مستحبات و حتی “ارزشهای غیر مولوی” حوزه دختران و زنان را دوست دارند رعایت کنند.
    طیفی دیدن تحقق ارزشها بین این دو سطح (کف: واجب و حرام/ سقف: ارزشهای اخلاقی) ، واقع نگری دیگر اسلام است.
    مثلا لازمه‌ی این طیفی دیدن در برنامه‌ریزی اجتماعی این است که نه زنان و دختران معمولی جامعه را از مباحات و حتی “مکروهات فردی” حوزه‌ی زنان، منع کنیم.
    و نه با برنامه ها و ایده ها، محجبه و چادری‌ها را عملا به کف واجب و حرام سوق دهیم.
    از حضور در ورزشگاه [۲]و کنسرت مجاز تا صنوفی از خوانندگی و استندآپ ها در برنامه های عمومی و رسانه‌ای و هرچیز دیگری -بشرطی که حلال باشد- را نباید از دختران آخر طیف منع کرد.
    همزمان نباید برای جذب به حجاب و چادر،  از چادری‌ها در اینگونه برنامه‌ها استفاده کرد. پیشران جذب به حجاب، تنزل دادن های حجاب برتر به کف فعالیتهای مشروع نیست.
  3. چادر، محلّل نیست؛ بلکه شأن ویژه دارد!
    چادر، نه تنها محلّل (حلال کننده)ی حرام نیست بلکه حتی شأنی می‌آورد که رعایتش بر خانم چادری لازم می شود.
    به تعبیر فقهی:
    – برخی امور(محرمات و گناهان) به “شخصیت حقیقی” (یعنی روح و جان فرد) ضربه می‌زند که “خلاف عدالت” خوانده می‌شود و برای همه افراد جامعه یکسان است.
    – در مقابل برخی اعمال و اطوار به “شخصیت حقوقی” و “جایگاه اجتماعی” لطمه می زند. این شخص واقعا نزد خداوند گناهی نکرده و روح لطمه‌ای ندیده، اما جایگاه اجتماعی و دینی او در نزد مردم لطمه دیده است؛ این را “خلاف مروّت” می‌دانند.
    – نکته این‌جاست که بر کسی واجب نیست در “پرتو دین و مظاهر آن”، چنین جایگاهی را  کسب کند؛ اما اگر حاصل شد، ضربه زدن به آن جایگاه جایز نیست؛ چراکه موجب وهن و سست شدن دینداری می‌شود.
    مثلا بر طلبه در شرایط عادی، واجب نیست معمم شود؛ یا برای زن، آنچه واجب است، حجاب شرعی است؛ چادر واجب نیست. اما اگر طلبه‌ای معمم و زنی چادری شد، هرآنچه به این جایگاه دینی لطمه بزند را باید رعایت کند.
    ممکن است حرکت و اتفاقی واحد در دید عمومی جامعه از یک خانم چادری پذیرفته نشود اما برای یک شل حجاب، خوب هم باشد!
  4. خلاف مروّت را حداکثری و موجب خانه نشینی زن چادری نکنیم!
    نیاز به تکرار نیست که حجاب و بخصوص چادر، ابزاری برای “حضور اجتماعی زن مسلمان” است. اینگونه او با حیثیت مشترک با مردان (یعنی انسانیت منهای جلوه های زنانه) در “فعالیت‌های اصیل اجتماعی” حضور خواهد یافت.
    نباید دایره‌ی خلاف شأن و مروت، طوری تنگ شود که زنان محجبه از حضور در “عرصه‌های مهم اجتماعی” هم محروم شوند.
    پیشران جذب دختران آخر طیف، حضور دختران محجبه در این نقش های اصیل اجتماعی است نه تنزل چادری ها به نقش های فیک و لهویات با چادر!
    (تفصیل این اصول و چالش های تطبیق در موارد و مصادیق مجال دیگری می خواهد)

طیف چادری جامعه -که برترین حجاب زن و به تعبیر برخی مراجع، شعائر دینی [۳]را انتخاب کرده اند- این انتخاب اصیل و ارزشمند خود را پاس دارند؛ نه درباره اش آنچه خلاف مروّت است مرتکب شوند و نه هرچه بدین خاطر، دور از شأن خودشان است را بر دختران غیر چادری یا شل حجاب منع کنند.

واضح است آنها هم می‌توانند از مَحرم سازی در مجالس خاص بهره ببرند و بین ارزش چادر و نیاز به زینت و شادی وتفریح جمع نمایند!

 برتر از همه این‌ها حضور مفید خود در نقش های اصیل اجتماعی (در همه عرصه های انسانی) را با حفظ مادری و همسری افزایش دهند.

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۳/۴

[۱] منطق جداسازی سالنهای مردانه و زنانه!

[۲] مجاز بودن حضور زنان در ورزشگاه‌ها، یک حکم شرعی اجتماعی است+نسخه کامل کتاب

[۳] آیت الله العظمی فاضل لنکرانی/ جامع المسائل ج۱ص۸۰

حلّال سیاسی؛ نه حلال سیاسی!

“فعلِ” مجتهد عادل مثل “قول”ش حجت و گویای فتوایش است. اگر وضو گرفتن مرجع خود را دیدید انگار در رساله اش خوانده اید.

البته “فعل” دلالتش از “قول” کمتر است. مثلا “انجام کاری”، دلالتی بیش از “جواز” ندارد؛ حال آیا “مباح” است یا “مستحب” یا “واجب”؟ دلالتی ندارد.

ایستادن در غرفه یک دختر کم حجاب و سخن گفتن با او و حتی تذکر لسانی ندادنِ شخص اول حکومت اسلامی و یک مرجع تقلید چگونه تحلیل می شود؟!

اینکه به قرینه “حرام سیاسی” خواندنِ “کشف حجاب” توسط ایشان، “کم حجابی”، “حلال سیاسی” تلقی شود؛ صدالبته غلط است.

فعل ایشان (ایستادن و سخن گفتن)، بر جواز فعل شخص دیگر(کم حجابی) دلالتی ندارد و ملاک همان فتوای ایشان است.

“تقریر” و سکوت مجتهد هم حجیتش ثابت نیست. در این مورد هم دلالتی بر “سکوت رضایت” نیست!

 

اما فعل ایشان، در ایستادن و ملاطفت با کم حجاب، آشکارا بر ولاء اجتماعی و طرفینی دلالت دارد.

این ولاء و پیوند اجتماعی(۷۲انفال) خاستگاه نهی از منکر است(۷۱توبه) و رتبتاً مقدم بر آن است (ولو زماناً باهم باشند).

تا این ولاء و پیوند اجتماعی بین “عادل و فاسق”، “متشرّع و لاابالی” و “کسانی که هریک از حیثی تخلفی دارند”، زنده و فعال نباشد، امر و نهی کردن نه روان میشود و نه اثر می گذارد!

ارتقای ولاء و پیوند اجتماعی، حلّال سیاسی و مشکل گشای اجتماعی برای تأثیر و تأثر طرفینی و بالتبع اصلاح رفتارهای اجتماعی است.

 

زبانِ فعل رهبر انقلاب، رهنما به حلّال سیاسی بود نه حلال سیاسی!

 

محسن قنبریان

بیانات رهبر معظم انقلاب

 

بیانات رهبر معظم انقلاب

اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد و زن را در مرکز فعالیت های سیاسی قرار دادند، پرچم انقلاب را به دست زن سپردند درحالیکه زن درهمان حال می‌تواند حجاب و وقار ومتانت اسلامی و دین و عفاف و تقوای خود را حفظ کند.

پ.ن:

همانوقت و هم اکنون اجتهاد دیگری هم بوده و هست که “خانه نشینی زن” را “واجب” می داند و خروج از خانه را فقط “به ضرورت” می‌داند. ضرورت را هم به “دینی” (مثل تعلیم احکام مورد نیاز و مجالس ذکر و ماتم اهلبیت) و ضرورتِ “دنیوی” (مثل خروج برای درمان یا صله رحم) منحصر می کند.

سؤال اساسی این است:

انقلاب و امام با این بیان که زن را “در مرکز فعالیت سیاسی قراردادن” و “پرچم انقلاب را دست او دادن” و “در میادین مختلف وارد کردن”؛ از اسلام و احکام شرع عدول کرد؟!!

یا اجتهاد دیگری را محقق کرد؟!!

اگر کسی همه این میادین (کسب و کار و رشته های مختلف دانشگاهی و فعالیتهای سیاسی و هنری و ورزشی و… که مورد حمایت رهبر انقلاب هست) را هم محلق به همان ضرورات دینی یا دنیویِ اجتهاد گذشته می کند(!)؛ از اساس دعوا منتفی است و انقلابیون هم همین را قبول می کنند.

یا اینکه انقلاب اسلامی، زمانه ای نو ساخت تا زن بتواند به همه حقوق و تکالیفش (مصرح در قرآن و روایات) برسد بدون اینکه خوف فتنه، دوری از حجاب و عفاف و… برای او باشد؟!!

این صورت هم به جهاتی ملحق به اجتهاد دیگر است چون اقلا “اطلاق ازمانی و احوالی وجوب خانه نشینی زن” را قبول نمی کند و البته خود هم در “تغییر زمانه و مناسبات صالح” می کوشد.

محسن قنبریان