بایگانی برچسب: s

فرهیختگی در تقلید فقهی و تربیت اخلاقی

وقتی برخی معممین یکدیگر را تخطئه می‌کنند، چاره‌اندیشی برای عموم مردم اینگونه تدارک میشود که “اعتصام به کُر” کنید؛ به قاطبه عالمان توجه کنید!

برخی از آنها که حالا عامه باید ازشان برائت بجویند، روزی خود معرِّف برخی مراجع و بزرگان بوده‌اند!

آقای صانعی روزی بطلان مرجعیت آقای شریعتمداری را امضاء کرد و روزی دیگر در همان مجمع، تخطئه مرجعیت سر خودش آمد!

آقایان سید کمال حیدری و محمود امجد هم آخرین نیستند.

آینده‌پژوهی دینی از وضع اسفبارتری خبر می‌دهد: “امری که منتظرش هستید[حکومت معصوم] برپا نمی‌شود تا وقتی که بعضی از شما[شیعیان] از بعضی برائت جسته، بعضی بر بعضی آب دهن اندازند و بعضی شهادت به کفر بعضی دیگر دهند و بعضی دیگری را لعن کنند”.(روایت سیدالشهدا/ الغیبه النعمانی ص۲۰۵ح۹)!

از فتنه‌ای خبر می‌دهند که شخصیت‌های مورد اعتماد و محبوب سقوط می‌کنند(ر.ک: الکافی ج۱ص۳۷۰)!

پس ظاهراً تکیه به اشخاص در تقلید کردن از مرجعی یا مستمع شدن بر واعظی، “کافی” نباشد!

چاره، فرهیختگی در تقلید و تبعیت است!

در مبانی درست فقهی، تقلید و شروط و تطبیق آن، تقلیدی نیست. تقلیدِ درست، “سرسپردگی” نیست. سرتاسر تحقیق، مراقبت و نظارت بر مرجع است! شهادت این و آن هم جزئی از تحقیق است و مراقبت و نظارت بعد را منتفی نمی‌کند.

شهید مطهری به خوبی در مقاله اجتهاد در اسلام  اینرا بیان کرده است: “اخیراً از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را می‌شنوم که می‌گویند می‌گردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا “سر بسپاریم”. می‌خواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده “سرسپردن” نیست، چشم باز کردن و چشم بازداشتن است. تقلید اگر شکل “سرسپردن” پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا می‌کند… تقلید ممدوح و مشروع “سرسپردن” و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئولیت و شرکت در جرم است!… تقلید ممنوعِ جاهل از عالم همان است که شکل سرسپردگی پیدا کند و به صورت: “جاهل را بر عالم بحثی نیست، ما دیگر نمی‌فهمیم، شاید تکلیف شرعی چنین و چنان اقتضا کرده باشد” و امثال اینها ادا می‌شود”.

( مجموعه آثار ج۲۰ص ۱۷۳وص۱۷۶وص۱۷۸)

مطهری، کرّیت و اعتصام علماء را عوامانه می‌خواند: “بعضی از مردم خیال می‌کنند که تاثیر گناه در افراد یکسان نیست، در مردم عادی گناه تاثیر دارد و آنها را از تقوا و عدالت ساقط می‌کند ولی در طبقه علما تاثیری ندارد، آنها یک نوع “کریّت” و یک نوع “اعتصام” دارند، نظیر فرقی که بین آب قلیل و آب کثیر است که آب کثیر اگر به قدر کُر شد دیگر از نجاست منفعل نمیشود؛ در صورتی که اسلام برای احدی کریّت و اعتصام قائل نیست”(همان ص۱۷۶) بعد مثال اعتراض‌های موسی(ع) به استاد اخلاق خود خضر(ع) را میزند و باز سرسپردگی در اینجا را هم رد می‌کند:”نقص کار موسی در اعتراض و انتقاد نبود، در این بود که به رمز مطلب و باطن کار آگاه نبود. البته اگر به رمز مطلب آگاه می‌شد اعتراض نمی‌کرد؛ و مایل بود که برسد به رمز مطلب، ولی مادامی که از نظر عملی برخلاف اصول و قانون الهی است ایمان او به او اجازه نمی‌دهد سکوت کند. بعضی گفته‌اند اگر تا قیامت عمل عبد صالح تکرار می‌شد موسی از اعتراض و انتقاد باز نمی‌ایستاد مگر آنکه به رمز مطلب آگاه می‌شد”(همان ص۱۷۷).

جای بحث‌های دقیق مبانی فقهی و اصولی این کلام متین اینجا نیست اما در این چند یادداشت هم توضیحاتی داده شده است:

محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۶

جریمه روح بزرگ

روح که بزرگ شد، جسم به زحمت می­افتد و اگر روح کوچک بود، تن آسایش می­یابد. روح کوچک، مطیع تن است و به دنبال خواهش­های تن می­رود

آن تنی که زیر سم اسب­ها لگدمال می­شود، جریمه­‌ی یک روح بزرگ را می­دهد.

دعوت میشود سخنرانی «عاشورا، نهضت مقدس» محرم ۹۸ را گوش فرا دهید.

بیلان کار یا فهرست مسئولیت؟!

برایش سال‌ها پس از او چنین بیلان کار اعلام شد:

  • تربیت بالغ بر ۴۰۰۰ شاگرد(ارشاد/مفید)
  • پس از ایشان ۹۰۰ استاد حدیث در مسجد کوفه، همگی از او حدیث میکردند (روایت حسن بن علی بن زیاد وشاء)
  • و …

گرچه هرچه علم نافع در شرق و غرب عالم است، از آنهاست؛ لکن خودش نگاه کمّی به فرهنگ نداشت:

  • مثل همان ۴۰۰۰ هم مورد خطابش بود وقتی می‌فرمود:
    “دیرگاهی است جهالت بنیانش استوار شده است. واین بدان خاطر است که دین خدا رابازیچه گرفتند؛ تا آنجا که عالمانی هم که علمشان وسیله تقرّب نزد خدا بود، غیر از خدا را اراده کردند. اینان ستمکارند”!(تحف العقول)
  • شبی در کوچه به حارث بن مغیره فرمود: گناه سفهاء شما گردن علمائتان است(اگر با قول بلیغ متبنه‌شان نکنند)! (بحارج۱۰۰ص٨۵)
  • و …

شهید مطهری در گفتار ارجمند “رهبری نسل جوان” درست می‌فرمود که: “این امر[رهبری نسل جوان و هدایت دینی آن] مانند نماز و روزه، تعبدی محض نیست؛ که مکلف به انجام آنها به شکلی خاصی باشیم و اگر نتیجه نداد، از ما رفع مسئولیت شده باشد. بلکه مسئولیت آن، از نوع مسئولیت نتیجه است؛ یعنی از ما نتیجه خواسته شده؛ با هر شکل و مقدمه‌ای که باشد”(ده گفتار).

سخن سر دوگانه‌ی فرم خاص-نتیجه است نه دوگانه تکلیف-نتیجه (مأمور به تکلیفیم نه نتیجه). یا وسیله-هدف(هدف وسیله را توجیه نمی‌کند)! پس مکلفیم از هر وسیله درستی، هدایت نسل جوان را حتما نتیجه بگیریم.

شمارش تعداد مسجد و حوزه و مبلّغ و نهاد فلان و ساختمان بهمان؛ شمارش آفتابه و لگن است، شام و نهار چیز دیگری است! چیزی است از جنس آنچه مبلغین زاهد و دلسوز در برخی نقاط می‌آفرینند. آسیب اجتماعی به صفر میل کند و از بودن پاسگاه پلیس بی‌نیاز شوند! (طوبی لهم)

محسن قنبریان
۹۹/۳/۲۷

ارزش برهان تف!

حتی اگر سخت گیری‌ها بر کارگزاران آنها را به اردوگاه دشمن ببرد!

جایش مردم از اردوگاه انقلاب خارج نمیشوند!

مَثَل غلط تُف سر بالا

عدالت خواهان سرکار نروند!

این زنجیره را دقت کنید:

  1. میزان بالاتر مالکیت در منابع تولید ثروت.
  2. افزایش درآمد سالانه.
  3. توان مصرف بیشتر و متنوع تر.

عمده عدالت خواهی های مجازی و اینستاگرامی در حلقه سوم است: گیر دادن به ساختمانهای متجمل مذهبی و غیر مذهبی، جشن ها و تفریحات و تجملات آقازاده ها و…

می بینیم همین خورده عدالت خواهی ها، جنجالی سر حقوق ۱/۵۰۰ کارگران نمی آفریند! در حالیکه جامعه کارگری ۱۳/۷میلیون است و ۱۱میلیون آنها(نیم خانوارهای ایرانی)قراردادی اند و ۲۰٪، قرارداد سفید امضاء دارند!
این مثالی از حلقه دوم زنجیره(میزان درآمد)است؛ که چون عکس جنجالی ندارد شانس اینستایی شدن ندارد!
به کرات دیده ام وقتی مثلا با حقوق پزشکان مقایسه میشود (۶۰میلیون برای بیمارستانی ها که تازه مورد شکایتشان به دیوان عدالت واقع شد!)، حتی نزد برخی عدالتخواهان مجازی، تبعیض به نظر نمی رسد!

مبنای شهید مطهری دراینباره این بود که وجهی ندارد حقوق و مزایای “مادی” یک کارگر کمتر از کارهای فکری و برتر باشد (نیازهای مادی او و خانواده اش با سایرین فرق نمی کند) پس همان امتیازهای غیر مادی(وجاهت اجتماعی و…) برای تفاضل وزیر و مهندس و دکتر از کارگر کافی است. این مبنای فکری را حتی عدالتخواهان زیادی در حوزه و دانشگاه و فضای مجازی نه می فهمند و نه قبول می کنند!(ر.ک:مجموعه آثار شهید مطهری ج۲۰ص۴۹۹/ و هم یادداشت “۷سین سفره کوچک عدالت“). این نمونه ای از سرکار رفتن عدالت خواهی است که به یک ساعت مچی مشغول و از ظلم و تبعیض نسبت به نصف خانوارهای ایرانی(در یک مثال)غافل شود!

از آن بدتر توجه به حلقه اول زنجیره است! چون نظری تر و مبنایی تر میشود مشتری خواندن متن و کپشن هم پیدا نمی کند در حالیکه سرسلسله تبعیض ها و بی عدالتی ها آنجاست!

از اینرو فقیه مجاهد و عدالتخواه شهیدمحمدباقر صدر آنرا(عدالت در تخصیص منابع تولید ثروت به عموم) مقدم بر توزیع عادلانه درآمد می شمارد.

(دراینباره یادداشتهای :

عدالت در بیانیه گام دوم

انقلاب اقتصادی

غفلت از برجام داخلی

را ملاحظه کنید)

اصلا سخن این نیست که مطالبات حلقه سوم زنجیره تعطیل شود یا مطالبه مصداقی خوب نیست و مانند آن. بلکه سخن بر سر این است که از مصادیق و موارد متعدد حلقه سوم زنجیره به حلقه های مقدمش نقب زده شود و علت ها نشان داده شود .

تا از یک چرخش مالی بزرگ جز یک میلیون و نیم به کارگرانش نرسد، چیزی برای تجملات و ماشین های لوکس و دور دورها نمی ماند!

تا کارگر، مالک سهمی از کارخانه و کارگاه محل کارش نباشد، هیچ تولید کننده ای نمیتواند حقوق او را بالاتر ببرد و توان پرداختش را داشته باشد!

شهید مطهری کارخانجات بزرگ را هم “ملک عموم” می خواند (ر.ک:ج۲۰ص۴۳۵و۴۹۴) کأنه این صنایع بزرگ در عصر مدرن مثل اراضی فتح شده دوران صدر اسلام است که متعلق به عموم مسلمانان است نه طبقه ای خاص یا حتی دولت!

فریادگران علیه تبعیض کمتر حوصله می کنند این مبانی را بخوانند و بفهمند تا مواردش (مثل نحوه خصوصی سازی های اصل ۴۴) را بررسی و بر تبعیض های بزرگ و سرنوشت ساز مطلع شوند!بخصوص که چهره و سلبریتی ای و عکس و ماجرای جنجالی ای هم برایش ندارند تا لایک و فالوور اینستاگرام را موجب شود!

(ویرایش و تدوینی از بخشی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)

ارجاع جهت دریافت سخنرانی «امام خمینی و نظام انقلابی»

کاریکاتورشدن نسبت کار-ثروت !

براساس گزارش وزارت کار، ۳۶٪غیر شاغلین، فقط در دهک دهم(ثروتمندترین طبقه)هستند!

یعنی ثروت آنها با شغل و کارشان به دست نمی آید!

از آنطرف حقوق کارگری هم زیر خط فقر اعلان شده است!

یعنی کار نتوانسته حتی کفافِ در شأن آنها را تأمین کند!

شهید مطهری: “خوشا به حال اجتماعی که سیستم اقتصادی اش به شکلی باشد که راه درآمد “منحصر” باشد به فعالیت[کار]، و آثار فعالیت فرد هم مخصوص خودش باشد. بدا به حال اجتماعی که کار درآن اجتماع صَرف نکند اما بورس بازی و کارهای غیر تولیدی و کارهای انحرافی در آن صرف بکند و بالاخره فعالیت مفید و سالم، راه درآمد نباشد”(مجموعه آثار ج۲۰ص۴۰۷).

به تقلید فرهیخته نزدیک می‏‌شویم یا علائم آخرالزمان؟!

۱٫ تقلیدی که امام صادق(ع) در مذهب حقه جعفری نهادینه کرد، سرتاسر مراقبت و نظارت و احساس مسئولیت مقلد نسبت به مرجع خویش در عین اطاعت از فرامین مستند شرعی او بود و الا با تقلید مذموم یهود در قرآن(۳۱/توبه) فرقی نمی کند!
مطهری این تقلید را در مقاله “اصل اجتهاد در اسلام” به زیبایی تبیین فرموده است. از جمله در جمع بندی دارند: “پس معلوم می شود که تقلید ممدوح و مشروع سرسپردن و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است وگرنه مسئولیت و شرکت در جرم است”!(مجموعه آثار ج ۲۰ص۱۷۶/این مقاله را حتما بخوانید).

ادامه خواندن به تقلید فرهیخته نزدیک می‏‌شویم یا علائم آخرالزمان؟!

درباره ایده‌های جذاب‌ساز سیر مطالعاتی شهید مطهری

[با تلخیص]

ایده‌های جذاب‌سازی مطهری از بینش‌های او می‌گذرد
این مطهری را هنوز هم حوزه‌های ما دفع میکند
اگر خون او پای حرف‌هایش نبود این قسمت‌ها حتی سانسور هم می‌شد!

درباره ایده‌های طرح مطالعاتی شهید مطهری اول باید نکاتی را رک و بدون سانسور درباره ایشان و اندیشه‌هایشان بگویم چون بسیار موثر در ایده‌هاست:

  1. آثار شهید را علیرغم گوناگونی و تنوع میتوان به دو حیث کلی تقسیم کرد:
    الف) آنچه محصول مطهری باعنوان یک عالم دینی و مدرس حوزه است
    ب) آنچه محصول مطهری بعنوان یک روشنفکر و مصلح اجتماعی است.
    منظور از “عالم دینی” شناخت و معرفی تراث اسلامی از قرآن و سنت تا حکمت و کلام است.
    منظور از روشنفکر و مصلح، کسی است که درد بشر معاصر را دارد، جامعه و نیازهایش را می‌شناسد و می‌شناساند و از آنجا سراغ دین آمده نسخه درمان می‌برد.
    بین این دو عنوان و حیثیت هم تقابل و تهافت نیست و رابطه رفت و برگشت است. اولی “دانش” افزا و دومی “بینش” ساز است. بینش‌های جدید و عمیق، سؤالات و نیازهای جدید به سرای دانش اسلامی می‌برد و همچنین دانش اصیل اسلامی، بینش صائب‌تری به او می‌دهد از این حیث مطهری بخاطر دانش عمیق‌ترش از اسلام روشنفکر و دردمندی متفاوت از شریعتی است و از حیث روشنفکر و دردمندی‌اش عالمی متفاوت از هم شاگردان خود (نام نبرم بهتر است) می‌باشد!
  2. آثار قسم اول همه دانش‌های مطهری در حوزه عقاید و اخلاق است. از شرح منظومه و کتاب‌های فلسفی‌اش تا بحث‌های اعتقادی‌اش و بحث‌های اخلاقی‌اش
    [فهرست کامل همه قابل تدارک است]
    در این دانش‌ها هم اثر بینش‌های مطهری هست. شبهات جدید و مواجهه با متفکران معاصر و حک و اصلاح و نقد و ابرامها در مواجهه با اندیشه‌ها. اما اینجا ماحصلش دادن دانشی از اسلام است البته دانشی به روز و تازه.
  3. محصولات دسته دوم مطهری حاصل بینش او تحلیل او از زمانه، تاریخ، تمدن، حکومت، جنبش‌ها، سازمان‌ها، حوزه و… است.
    اینجا هم بحث‌های دانشی موج میزند اما آنچه او را متفاوت میکند تفاوت دید او(بینش) و روش طرح و حل و احیانا نسخه درمان او نسبت به سایر عالمان است.
    هم شاگردی‌های خوب و حتی انقلابی او به حافظ و ایران و مثل اینها نپرداخته‌اند. با زن و حجاب یا اقتصاد مثل او مواجه نشده‌اند که کتمان برخی حرف‌ها را حرام بداند. جسارت پرداختن به عیوب روحانیت یا آسیب تقلید(اصل اجتهاد در اسلام-ده گفتار) را به خود نداده‌اند و شاید توجیه‌گر وضع موجود بوده‌اند چنانچه هنوز هم نوعا نمیگویند!
  4. مطهری اگر در قسمت دوم بدون سانسور و با چاشنی تاریخ و بیوگرافی او و مواجهه با او درقسمت بینشی و محصولات مصلحانه‌اش گفته شود فوق العاده برای جوانان آرمان‌خواه جذاب و پرکشش و همانقدر برای بزرگترها و صاحبان کرسی‌ها و تریبون‌ها چالش برانگیز است.
    دروغ نگوییم این مطهری را هنوز هم حوزه‌های ما دفع میکند و او را بایکوت(بله بایکوت!) میکند و فراری می‌دهد. اگر خون او پای حرف‌هایش نبود این قسمت‌ها حتی سانسور هم میشد و سرنوشتی مثل یادداشت‌های اقتصادی او می‌یافت. حوزه بیشتر بعد اول و دانشی او را دوست دارد فیلسوف و متکلمی‌که مباحث را شیرین و عالی و به روز طرح میکند و پاسخگوی شبهات است.
    کجا از گیر دادن او به تحریفات و روضه‌های دروغ، از نظارت بر مرجع تقلید در تقلید، بر عیب‌های سازمان روحانیت و مشکل عوام‌زدگی، از مفت‌خوری و مشکل آقازادگی در بیوتات(رجوع کن به جلد ۴ یادداشت‌ها) و… خوشش می‌آید؟!
  5. ایده‌های جذاب‌سازی مطهری از بینش‌های او میگذرد و در فرد انقلاب میسازد و الا کماکان اقلی، تکراری و ملال آور جلوه میکند. حداکثر اساتید عقاید در هر قسمت به کتاب‌های دانشی او در حوزه عقاید حواله می‌دهند و بحث را ظریفتر و دقیق‌تر میکنند و برخی اساتید اخلاق از بحث‌های اخلاقی او بهره ببرند و در تاریخ اسلام به بحثهای او هم ارجاع شود!
    این مطهری، مطهری سانسور شده و بی خطر و کمک آموزشی است.
    اما مطهری + بینش‌ها، یقه‌گیر و چالشی و مطالبه‌گر و احیاگر و مصلح است.
    طلبه‌ای که پای آن بنشیند با خیلی از رویه‌ها و وضع‌های موجود نمی‌سازد بسیاری از تحلیل‌ها و توجیه‌ها را آبکی و ساختگی می‌بیند منتقد و نقاد میشود و…
    راستش کاستی اصلی برخی اساتید و زعماء، غور نکردن لازم در همین بعد مطهری است. لذا بوی او را نمی‌دهند فکر میکنند مطهری آدمی + فلسفه و فقه و تفسیر و… است!!!
    پس چرا بقیه‌ای که با او اینها را خواندند مطهری نشدند؟!
    متاسفانه برخی فضلاء با گذراندن دروس متداول چون خود را بی نیاز از محصولات دانشی مطهری می‌بینند، اغراء به جهل شده و خود را بی‌نیاز از همه آثار(از جمله بینشی) می‌بینند لذا مدرس یا مبلغی معمولی می‌مانند و راه آن شهید کم راهرو میشود.

(پاسخ به یک پرسش و درخواست برخی مدارس علمیه)