عدالت در بیانیه گام دوم

اشاره

رهبری در بخش اول بیانیه(مقام توصیف)، انقلاب را “موجب سنگین کردن کفه ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور و جابجایی خدمات و ثروت از مرکز به همه جای کشور” می شمارد.
در بخش دوم(بایسته های ۷گانه) در بخش عدالت: “تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی را بشدت ممنوع” اعلام می دارند.
شاه بیت عدالت خواهی نزد پژوهشگران اقتصاد اسلامی و فقهاء عدالت خواهی مثل شهید صدر همین است که: “توزیع ثروت ملی” مقدم بر “توزیع درآمد ملی” باشد.(۱)
به حسب واقعیت میدانی نیز جابجایی های ناروای حاصل از فساد و اختلاس و… در اقتصاد ملی بسیار ناچیزتر از تبعیض های ظاهرا قانونی است که موجب تملّک سرمایه ها و منابع عمومی در دست افراد و گروه های خاص می شود و بالتبع توزیع ناعادلانه درآمد و فاصله طبقاتی راهم موجب میشود.
از اینرو تأکید بیانیه گام دوم بر این مهم و حتی مقدم کردنش بر مبارزه با فساد دقت عالمانه و استمرار خط فقاهت عدالتخواه اصیل را خبر می دهد.
اما برای پیش برد انقلاب در این عرصه و تقسیم عادلانه امکانات و منابع عمومی کشور بین همه مردم و جلوگیری از “تبعیض در توزیع ثروتهای ملی” -که مادر همه بی عدالتی هاست- چه می توان کرد؟!

خوانشی تاریخی و کوتاه از ۲دوره مهم:

  1. دوره پیروزی انقلاب تا سال۶۸:
    غلبه فضای چپ گرایی و تمرکز دولتی در جوامع بلوک شرق و ایران معاصر انقلاب باعث شد که دولت بزرگ و گسترده هم در قانون نویسی ها و هم در سیاستها و برنامه ریزی ها تئوریزه و اجرا شود.
    با وجودی که فقه اسلامی صراحتا سه نحوه مالکیت: حاکمیتی(مثل انفال)/مردمی(مثل اراضی فتح شده با جهاد و مباحات عامه و برخی معادن)/خصوصی(املاک خصوصی) را به رسمیت می شمارد و بین این سه در منابع، مصرف و عوائد و امکان تبدیل شدن یا نشدن به هم فرق می گذارد(۲)؛ اما می بینیم سهم مالکیت حاکمیتی و دولتی در قانون اساسی ۵۸ بیشتر و غالبی است.
    نمونه واضحی را می توان در اموال مصادره شده اول انقلاب مشاهده کرد.
    روشن است تنها گزینه ی اسلامی، دولتی کردن آنها نبود و می شد در مقابل خصوصی سازی آنها(با فروش یا واگذاری به افراد یاگروه خاص)، آنها را مردمی و عمومی کرد. لکن چون نهاد مردمی در اقتصاد آن روز شناخته شده و مأنوس نیست به استناد اصل۴۵ قانون اساسی همه در اختیار دولت قرار می گیرد(البته در این اصل تصریح به مالکیت دولت در همه اقسام نشده اما عملا معامله مالکیت میشود)!
    به حسب آمار در سال۵۶ فقط ۱۲۸شرکت دولتی وجود داشت اما در سال ۶۸ به ۲۷۰ شرکت دولتی افزایش می یابد یعنی رشد ۱۱۱درصدی! عمده این رشد بعلت واگذاری شرکتهای مصادره شده به بخش دولتی است که حواشی و توالی خاص آن تا کنون باقی است!
    دراین دوره به مرور آثار منفی دولت بزرگ در ایران به تبع سایر دنیا مورد توجه قرار می گیرد؛ آثاری مثل کاهش کارآمدی، کسربودجه، رانتی شدن اقتصاد و فساد و…
  2. دوره پس از رحلت امام و امواج خصوصی سازی:
    از سال ۱۹۹۱موج های سه گانه خصوصی سازی در دنیا برخاسته و عمده متفکرین و برنامه ریزان کشور مارا هم بدان سو می برد. روز به روز از چپ گرایان کاسته و بسیاری دچار دگردیسی می شوند به گونه ای که در اصل واگذاری های دولتی تقریبا اتفاق نظر شکل می گیرد و اختلافات در نحوه ها و روندها و…باقی می ماند.
    کار بجایی می کشد که مجمع تشخیص با زعامت آقای هاشمی (والبته در خود داشتن عناصر کلیدی چپ مثل میرحسین و خویینی ها و…) از اختیارات ولایت مطلقه فقیه مطالبه می کند که حتی منابع و بخشهای بزرگ اقتصادی مصرح در اصل ۴۴قانون اساسی را هم از ملکیت واختیار دولت خارج و خصوصی سازی کنند. رهبری انقلاب درابتدا ماحصل ۴سال کار مجمع(۷۷تا۸۱) را با رهنمودهایی عودت می دهد. مجمع در بازنگری ۲ساله سال۸۳ دوباره سیاستها را به رهبری ارائه وایشان ۴بند از ۵بند را پذیرفته و با طرح ۴پرسش اساسی درباره خصوصی سازی بند ج را عودت می دهد و دست آخرسال ۸۵بند ج ابلاغ میشود نکته حائز اهمیت این است که در همه مراحل و ابلاغها بر “گسترش مالکیت عموم مردم” تاکید شده است(۳)

خصوصی سازی نیز در موج هایی را طی کرد در مراحل ابتدایی ایثارگران و کارگران و…در اولویت بودند(برای نمونه: قانون نحوه واگذاری سهام دولتی به ایثارگران و کارگران مصوب ۷۳/۵/۱۲در چارچوب تبصره ۴۱قانون برنامه دوم توسعه)
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/92440
[قانون نحوه واگذاری سهام دولتی به ایثارگران وکارگران/ماده ۶ ملاحظه شود]
اما به مرور سهم بخش مردمی و طبقات محروم کم و خصوصی سازی به صاحبان سرمایه وافراد وگروه های ویژه اختصاص یافت!
به گونه ای که اینبار اتفاق نظری نسبی درباره ناموفق بودن خصوصی سازی در جامعه شکل گرفت. از بزرگان جناح راست و بازار و برخی طرفداران افراطی خصوصی سازی تا نهادهای پژوهشی قانونی مثل مرکز پژوهش های مجلس و حتی اکثریت مردم ایران در پیمایش های سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان از ناکارآمدی آن سخن گفتند
[ https://fa.shafaqna.com/news/718357/
فرشاد مومنی کارنامه خصوصی سازی ]
فساد و رانت این نحوه واگذاری ها هم به مرور خود را نشان داد طوری که مسئول سازمان خصوصی سازی را ممنوع الخروج کرد
[ http://www.daraian.com/fa/news/153-econews/20389
گزارش سازمان بازرسی از تخلفات سازمان خصوصی سازی]

سرجمع می توان ادعا کرد یک اجماع مرکب بین نخبگان کشور اتفاق افتاده است:
-دولتی ماندن منابع نه!
-خصوصی سازی با این رویه و روند هم نه!

لزوم برگشت به اصول انقلاب:

گرچه ایده دولت بزرگ و متمرکز بر ذهنیت متفکران و مقننین دهه اول انقلاب سایه داشت؛ اما آنها دولت بزرگ و متمرکز را نه برای اقتدار و انحصار بلکه برای “عمل کردن بر مصالح عامه” می خواستند(ر.ک:اصول۳و۲۸و۲۹و۳۰ و۳۱و۴۵ قانون اساسی).
اینکه کارخانجات بزرگ و ماشین آلات تولید -که در دوره صنعتی جای زمین و ابزار کشاورزی را گرفته بود- می تواند در ملکیت خصوصی باشد یا باید ملک عمومی باشد؟!؛ شهید مطهری در اینباره مناقشات قابل ملاحظه ای دارند(۴).
هرچه بود خصوصی سازی راه دیگری را طی کرد. نقش عموم مردم و مشارکت آنها کاسته شد. پدیده خصولتی ها، ارزان فروشی ها، رانت خواری ها از یک سو موج بیکار کردن کارگران واحدها، ورشکستگی و تعطیلی برخی واحدها، افزایش چشمگیر اعتراضات کارگری در سالهای اخیر این ضرورت را دوچندان کرد که در واگذاری ها به مردم برگردیم.
امام خمینی نیل به “عدالت اجتماعی اسلام” رابه چند شرط مشروط می کرد که از جمله آنها “دخیل کردن توده های میلیونی مردم محروم در تولید و تلاش و خلاقیت و ابتکار” بود(۵).
آن امام عزیز، “ارائه طرح ها و اصول تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و #گسترش_مشارکت_عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان” را “بزرگ ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهی دستی” به شمار می آورد(۶).
این همان نکته محوری ای است که بیانیه گام دوم انقلاب هم برآن تأکید دارد.

تجارب دنیا:

از دهه ۱۹۹۱که موج خصوصی سازی در اروپای شرقی، شوروی سابق، و سپس کشورهای آسیایی و چین شروع شد؛در کنار “عرضه سهام به صورت کلی یا جزیی به بخش خصوصی”(یعنی سرمایه داران)، انحاء دیگری از واگذاری هم تجربه شد مثل: “عرضه سهام واحدهای دولتی به عموم مردم”، “فروش واحدهای دولتی به مدیریت و کارکنان”، “توزیع مجانی یا ارزان قیمت سهام به عموم”.
کشورهایی مثل چک،لهستان،فدراسیون روسیه،رومانی،اکراین ،بلاروس، مغولستان،آذربایجان ،گرجستان و…همه “توزیع کوپن سهام به عموم” را تجربه کردند برخی تجارب، موفق و برخی ناموفق بود که بررسی آنها بسیار درس آموز است(در اینباره حتما کتاب:”خصوصی سازی مردمی؛کارایی همراه با عدالت “نشر مرکز پژوهشهای مجلس را مطالعه کنید)
در ایران تجربه سهام عدالت یا قانون واگذاری به کارگران تجاربی ناقص وناموفق بودکه سهم زیادی از واگذاری ها را موجب نشد وکارآمدی و عدالت افزایی بالایی رانیز پدید نیاورد.

جنبش های عدالتخواه وپژوهشگران اقتصاد اسلامی جا دارد با بررسی آن تجارب(ایران و سایر کشورها)در راستای تعالیم بلند امام و رهبری، روشها و روندهای نو را برای چنین واگذاری هایی به عموم مردم بخصوص طبقات فرودست علمی و شدنی و مقبول کنندتا گام دوم انقلاب در حوزه عدالت تحقق یابد.

پی نوشت ها:
۱و۲.اقتصادنا.شهید صدر
۳.ر.ک:موج دوم انقلاب. محسن رضایی
۴.مجموعه آثار ج۲۰نظری به نظام اقتصادی اسلام ص۴۳۵و۴۹۴
۵و۶.صحیفه نور ج۲۱ص۱۲۸و۱۲۹/ج۲۰ص۱۲۸
مطالعه این یادداشت و ارجاعاتش را به عدالتخواهان پیشنهاد کنید

محسن قنبریان
۹۷/۱۲/۲۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *