بایگانی برچسب: s

بی تفاوت نباشیم

  1. امیرالمومنین(ع) در ماجرای غارت انبار توسط سفیان بن عوف غامدی:
    “به من خبر رسیده مهاجمى از آنان بر زن مسلمان و زن در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردن بند و گوشواره او را به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزى راهى نداشته، آن گاه این غارتگران با غنیمت بسیار باز گشته، در حالى که یک نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسیده. اگر بعد از این حادثه مسلمانى از غصه بمیرد جاى ملامت نیست، بلکه مرگ او در نظر من شایسته است.” (خ۲۷)
  2. در سال ۵۳ه که ربیع بن زیاد حارثی فرماندار خراسان بود خبر کشتن حجر بن عدی توسط معاویه را شنید؛ بسیاری از مورخین علت مرگ او را تاثیر کشته شدن حجر بن عدی ذکر کردند.
    وی از کشته شدن حجر بسیار خشمگین بود تا آن‌جا که می‌گفت: پس از حجر همواره عربان را خواهند کشت و اعدام خواهند کرد، اگر هنگام کشته شدن او اعراب جنبیده بودند، حتی یک مرد از آن گروه اعدام نمی‌شد، اما تسلیم این کار و خوار و زبون شدند.
    پس از این سخن، یک هفته گذشت تا روز جمعه فرا رسید. وی خطاب به مردم گفت: ‌ای مردم من از زندگی ملول شدم، دعایی می‌کنم آمین بگویید، پس از نماز، دست برافراشت و گفت: پروردگارا اگر مرا در پیشگاه تو خیری هست هر چه زودتر مرا پیش خویش ببر، و مردم آمین گفتند و چون از آن جا خارج شد، هنوز جامه‌هایش از دیده‌ها پنهان نشده بود که به زمین افتاد، او را به خانه‌اش بردند پسر خویش را به قائم مقامی ‌خود گماشت و همان روز درگذشت. (طبری ج۵ص۲۹۱ / ترجمه الغارات ص۴۰۸)
  3. آرون بوشنل نظامی جوانی، مقابل سفارت رژیم صهیونیستی در واشنگتن خودسوزی کرد و بر اثر جراحات وارده جان باخت!
    او در ابتدای ویدئویی که در آن روند خودسوزی را ضبط می‌کند، می‌گوید: “من یکی از اعضای نیروی هوایی آمریکا هستم. نمی‌توانم به همدستی در نسل‌کشی ادامه دهم. خودسوزی من نسبت به نسل کشی که در غزه می شود هیچ نیست.”
    این جوان وقتی خود را به آتش می کشد، فریاد آزادی فلسطین را سر می دهد.
  4. آیت الله العظمی بهجت: “چه قدر رحمت خداوند شامل کسانی است که بی‌تفاوت نباشند و برای رفع این همه ابتلائات و بلاهایی که برای مسلمانان و بر اهل ایمان وارد می‌شود، گریه و تضرع و ابتهال کنند! خداوند می فرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا؛ ای کاش آن هنگام که گرفتاریی از جانب ما به سوی آنان می‌آمد تضرع و زاری می‌کردند»
    اگر مسلمانی در چین مبتلا بشود، ابتلای او ابتلای ما است و ما باید خود را مثل او گرفتار بدانیم! (در محضر بهجت، ج۱ص۱۸۷ نکته۲۷۸)

محسن قنبریان ۱۳اسفند۱۴۰۲

سخنرانی/ حماسه حماس

دو روی این حماسه: بُعد نظامی/ بُعد اخلاقی

مقایسه ی:

  • مسیحی سیاسی (اوانجلیس)
  • یهود سیاسی (صهیونیست)
  • اسلام سیاسی (مقاومت)

 

اوانجلیس ها و صهیونیست ها خشن ترین و ضد انسانی ترین

داعش؛ اسلام آمریکایی با فرمت اوانجلیس برای تقابل با اسلام سیاسی!

اسلامِ مقاومت در مبدا، مقصد، روش از اسلام داعش متمایز است!

  • استشهاد، انتحار نیست!
  • مقاومت، اشغال نیست!

 

عمروعاصِ اعراب مسلمان هم قابل مقایسه با غرب وحشی نیست

  • مقایسه فسطاط با تروا

 

انسانیت و اخلاق حماسه حماس را روایت کنیم

  • ظالم(اسرائیل) نمیتواند خود را مظلوم جا بزند اما میتواند مظلوم(فلسطین) را ظالم جابزند!
  • اسرائیل بدتر از یهود بنی قریظه!
  • مقاومت کودک کش و متجاوز نیست!

دریافت «سخنرانی/ حماسه حماس» | “دریافت از پیوند کمکی

حماسه اخلاقی-انسانی حماس!

اسرائیل عرفاً و شرعاً حکمش از یهود بنی قریظه و معاصر پیامبر(ص) شدیدتر و غلیظ تر است؛ چون یهود معاصر پیامبر، “بالاصاله” مالک زمین و باغهایشان بودند و بخاطر تخلف از معاهده و خیانت، “بالعرض” مالکیت را از دست دادند؛ بنا به نقلی مشهور، با پیشنهاد خودشان به حکمیت سعد بن معاذ، مردانشان کشته و زنانشان اسیر شدند!

اسرائیل “بالذات” غاصب است و زن و مردشان در این غصب همراه اند؛ بعلاوه که در نسل کشی فلسطین هم داستان اند. با فلسطین بدتر از آنچه فرعون با بنی اسرائیل کرد (یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ) می کنند: کودک کشی و نسل کشی!

غیر از آمار، اعترافات جنایت و تجاوز به دختران فلسطین (در طنطوره و…) را دیده و شنیده اید.

 

“فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل مااعتدی علیکم”: پس هرکس به شما تعدی کرد شما نیز به مثل آن بر او تعدی کنید(۱۹۴بقره) همان “قانون مقابله به مثل” را می گوید که “قانونی عقلایی” است و سخن قرآن تا اینجا “حکم امضائی” است؛ “حکم تاسیسی”، تتمه آیه است: “فاتقوا الله…” از خدا پروا کنید!

ای بسا عرف، مقابله به مثل را “بی حد” انجام دهد: فحش، به فحش ؛ قطعه قطعه کردن(مُثله کردن)، آب بستن، تجاوز به عنف کردن و.‌‌..!

اما آیه، مومنان را از ارتکاب حرام در مقابله به مثل برحذر می دارد. (مصباح الفقاهه ج۱ ص۵۳۵)

دفاع، واجب و کشتن غاصبِ قاتل، جایز و اگر تنها راه رفع غصبش باشد، واجب است؛ اما مثله کردن او یا مثل آنچه اسرائیلی ها با جنازه برهنه شده‌ی شهدای مقاومت کردند، برای مسلمان جایز و اخلاقی نیست.

 

حماس و مقاومت غیر از حماسه نظامی-اطلاعاتی اش، حماسه اخلاق هم در فتح بزرگش آفریده است. نه در دفاع از مردم خود و مقابله به مثل، کوتاهی کرده و سازش و انظلام پذیرفته و نه تعدی ای بیشتر از حد مجاز مرتکب شده است.

می شد زنان غاصب (ولو نشسته در خانه و شهرک) را اسیر کنند اما ویدئوها نشان می دهد “زنان بچه دار و غیر مسلح” را به جای امن هدایت و از شبکه۱۲ تلویزیون اسرائیل مصاحبه با زنی پخش می شود که وقتی به مبارزین مقاومت می گوید من بچه دارم! جواب می شنود: نگران نباش ما مسلمانیم و آسیبی به شما نمی زنیم!

به گزارش یدیعوت، حماس حاضر به مبادله “زنان مسلح اسیر شده” با زنان فلسطینی در بند اسرائیل است.

کافیست نمودار کشته شدن کودکان توسط اسرائیل و حملات مقابله به مثل مقاومت را باهم مقایسه کنید. بالاتر از تفاوت کمّی، “تفاوت کیفی” است؛ که رژیم کودک کش در موارد عدیده تعمد در کشتن کودکان دارد اما کودکان اسرائیلی، فقط در حین مقابله به مثل با والدین غاصب، ناخواسته کشته شده اند.

مجاهدان، پیر زنی که حتی موسس کیبوتص (مزارع اشتراکی خاص یهود) و به نوعی طراح بخشی از اشغال و غصب است را بدون آزار با خود می برند.

از آنچه رسانه های خود اسرائیل پخش می کنند معلوم میشود بدن برهنه آن زن (شانی لوک) در پیکاب، یا در همان جشن کذایی برهنه بوده (چنانچه از عکسهای دیگر او برمی آید) یا اصلا انتسابش به مقاومت مخدوش است! و در بدترین حالت حکم یک متخلف را به همه مقاومت نمیتوان داد.

 

این حواس جمعی مقاومت را طرفداران مجازی او هم باید پاس بدارند. از مقاومت روایتی متفاوت از اسرائیل و داعش برای جهان بسازند.

اسلام سیاسی و مبارزی که سازش نمی پذیرد اما بیشتر از حد مجازِ دفاع و مقابله به مثل هم تعدی و ظلم نمی کند.

از اول این اسلام، دیگری ای مقابل اوانجلیس های وحشی و اسلام آمریکایی داعش و… بوده است. “استشهاد”ش، “انتحاری گری” و “مقابله به مثلش” ، “بزهکاری” و توحش نبوده است.

 

محسن قنبریان ۱۸مهر۱۴۰۲

ادامه خواندن حماسه اخلاقی-انسانی حماس!

ایضاح!

روایتی که از آیت الله خوشوقت نقل به مضمون می کنند ظاهرا همان روایت معروف داود بن سرحان (مباهته) است.

اولا درباره اهل ریب و بدعت است نه مخالف زبانی و کتبیِ فقیه حاکم.

 

ثانیاً بسیاری از فقهاء متقدم و متاخر، “باهتوهم” را برای همان اهل بدعت هم نه بمعنای “بهتان زدن” بلکه بمعنای “مبهوت کردن” (از باب “فبهت الذی کفر”) گرفته اند.

 

ثالثا اینجور برداشت ها قبلا سوژه تخریب نظام اسلامی توسط امثال محسن کدیور و سروش شد که بی بی سی در مستند “بهتان برای حفظ نظام” همه را مصور کرد.

درحالیکه در بیان فقیهان به نام جمهوری اسلامی و شاگردان امام چنین برداشتی از روایت نیست!

(نقد مستند بی بی سی را اینجا بخوانید)

رابعاً به فتوای رهبر انقلاب، ضدیت با ولایت فقط به “مخالفت عملی” است. در بیان ایشان، “اعتراض به نظرات خاص رهبری” هم ضدیت نیست تا سزاوار مجازاتی باشد چه رسد به بهتان.

اصلا شهید بهشتی “آزادی انتقاد از رهبران” را “دگم” می خواند که قابل رفع با حکم ثانوی هم نیست.

 

بین مخالفت عملی، تضعیف و براندازی با نظر مخالف، نقد عالمانه و ناصحانه در عین تبعیت عملی از ولیّ مشروع داشتن، خط فاصل آشکاری است که در سیره شاگردان اصیل امام به خوبی نمونه دارد (خطبه های آیت الله خامنه ای درباره امکان توبه سلمان رشدی/ ولایت مطلقه/ نامه ایشان و شهید بهشتی و… به امام/ و…)

 

شاید هم توضیحات تکمیلی را گوینده در ادامه داشته باشند که در این کلیپ نیست!

 

محسن قنبریان
۱۷شهریور۱۴۰۲

وقتی نصیحت هم خشونت میشود!

چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان / شب میلاد امام رضا(ع)۱۴۰۲/ هیات میثاق الشهداء دانشگاه امام صادق(ع)

یک روایت عجیب از امام رضا(ع):

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ إِلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا إِنَّ قَوْماً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ یَتَعَاطَوْنَ أُمُوراً قَبِیحَهً فَلَوْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لاَ أَفْعَلُ فَقِیلَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنِّی سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ اَلنَّصِیحَهُ خَشِنَهٌ[۱].

صدوق با سند صحیح روایت می کند که گروهی سراغ امام رضا(ع) در خراسان [ایام ولایتعهدی] آمدند. مردم به امام گفتند گروهی از اهل بیت شما [همانها] کارهای قبیح و زشت انجام می دهند کاش آنها را نهی از منکر کنی! فرمود: چنین نمی کنم! عرض شد: چرا؟! فرمود: از پدرم می شنیدم که می فرمود: نصیحت خشن است!

یعنی ایجاد واکنش در طرف می کند و از نصیحت تلقی و برداشت بدی می کند لذا اثر نمی کند!

واضح است این روایت معتبر، معارض ادله قطعی وجوب نهی از منکر نیست. دنبال نسخ آن حکم نیست!

برخی فقهاء حمل بر عدم شرائط (فوران فتنه) کرده اند! برخی “قبیحه عرفی” گرفته اند که حرام نباشد و نهی از آن واجب نباشد! برخی توضیح و تأویلش را به اهلش سپرده اند!

ما می خواهیم این دوره و شرایط از زندگی امام رضا(ع) با این گروه از اهلبیتش را بفهمیم!

نصیحت (نرم ترین مرتبه نهی از منکر) چه وقت خشن و بی اثر می شود؟!

بستره تاریخی این روایت

روایت درباره “قوم من اهل بیتک” هست. امام رضا(ع) هم می فرماید “لانی سمعتُ ابی یقول” پس این وضعیت خانوادگی و فامیلی از زمان امام کاظم(ع) اقلا درباره بعضی از خویشان بوده است.

نشانه هایی از این وضعیت شکاف و اختلاف :

  1. جاسوسی از امام کاظم(ع)!
    برادر زاده امام کاظم(ع) و پسر عموی امام رضا(ع)؛ علی بن اسماعیل جعفرالصادق(ع) با وجودی که امام کاظم(ع) به او کمک مالی می کرد، به سمت هارون الرشید و سعایت از امام رفت. هموست که به یحیی بن خالد خبر داد از شرق و غرب اموال به سوی او سرازیر است[۲]
    اینطور موجب سخت گیری بیشتر بر امام شد.
  2. تهمت عدم طیب مولد به امام جواد(ع)!
    امام رضا(ع) بچه دار نشد تا آخر عمر خداوند به او جوادالائمه را داد. شایعاتی بالاگرفت که نعوذ بالله مادر امام جواد(ع) خیانت کرده و ایشان فرزند امام رضا(ع) نیست. تعدادی از امامزادگان هم تحت تاثیر قرار گرفته و امام را مجبور به آوردن قیافه شناس کردند! عمو زاده و برادر زاده و عمه و… در باغی جمع شده و لباس دهقان بر تن امام رضا(ع) کرده و قیافه شناس آوردند تا نسب امام جواد معلوم شود[۳]!!!
  3. برادری که امام را به دادگاه کشید!
    امام کاظم(ع) لعنت کرده بود جز امام رضا(ع) مهر وصیتنامه را باز کند. فقر و مضییقه ای که به خاندان او تحمیل می شد موجب شد عباس برادر امام رضا(ع) از او بر سر ارث و میراث نزد قاضی مدینه (ابوعمران طلحی) شکایت کند! ۴شاهد هم حاضر شد.
    عباس گفت در وصیت نامه پدر گنجی است که او (امام رضا) می خواهد پنهان کند و خودش بردارد!…
    اینجا حتی شهود (اسحاق پسر امام صادق و عموی او) علیه عباس شدند که هرروز کار ناشایستی از تو سر می زند و این کار تو نیز نظیر همان کار زشتی است که دیروز انجام دادی!
    قاضی ادعای او را نپذیرفت و به امام رضا(ع) گفت: برخیز ای ابالحسن! شکایت برادرت بی مورد است…
    عباس باز اصرار کرد و اینبار خود مهر وصیت را شکست و آنرا بلند خواند و معلوم شد پدر، امام رضا را وصی اموال و موقوفات کرده است.
    اینجا حتی به پدر هم جسارت کرد[۴]
  4. ماجراهای سیاسی مورد اختلاف!
    در این برهه قیامهایی رخ داد که برخی بنی هاشم در آنها بودند و امام هم دعوت می شد و نمی پذیرفت!
    قیام دیباج عموی امام!
    محمدبن جعفر (معروف به دیباج) در سال۱۹۹ در مکه زره پوشید و بیعت جمع کرد. سال۲۰۰ خود را امیرالمومنین خواند! و بعد بخاطر عارضه در چشم گفت: شنیده ام یکی از چشمان مهدی عارضه دارد(!) امیدوارم مهدی موعود من باشم[۵]!
    امام رضا(ع) به او فرمود: عموجان پدر و برادرت را تکذیب نکن! امر خلافت تو سرانجام ندارد[۶]!
    عاقبت هم شکست خورد!
    قیام زیدالنار!
    زید برادر امام هم در بصره خانه عباسیان را آتش زد و هرکس لباس عباسیان داشت می سوزاند. طوری که به زیدالنار معروف شد!
    باز دستگیر شد و مامون بر امام منت نهاد و بخاطر او آزادش کرد! امام رضا(ع) زید را سرزنش کرد و گفت تا آخر عمر با او حرف نمی زند[۷]!
    برادر دیگر که قصاب خطاب شد!
    ابراهیم برادر دیگر امام باز در سال۲۰۰ در جریان قیام ابوالسرایا با عده ای از خاندان به سمت یمن رفت و بر بعض آن مستولی شد. طوری با مردم بدرفتاری کرد که مردم او را قصاب خواندند[۸]!
    او هم شکست خورد!

مجموع این موارد بستره آن روایت را روشن می کند که علیرغم ولاء اغلب خانواده با امام رضا(ع)، کشمکش ها و درگیری ها و شکافها و اختلافها هم در بین خانواده بوده است.
به تعبیر دیگر ولاء اجتماعی در بین بخشی از این خانواده آسیب دیده است. این ولاء و پیوند، خاستگاه امر به معروف و نهی از منکر است(۷۱توبه). در چنین فضایی البته امربه معروف و نهی از منکر نرم و نصیحت گونه هم خشونت آمیز جلوه می کند و “النصیحه خشنه”!

در چنین شرایطی چه باید کرد؟! امام رضا(ع) چه کرد؟!

خداوند امربه معروف را “مصلحه للعوام” (تامین کننده مصلحت عمومی) قرار داده است. چون وظیفه همگانی اش قرار داده، عادتا عمده منکرات با همین امر و نهی لسانی و نرم در جامعه تصحیح می شود و سهم اندکی برای قوای قهریه و نهی از منکر یدی می ماند.

اگر آن بخش معظم و بزرگ دچار قفل شدگی شد، همه منکرات به سر قوه قهریه می ریزد و عادتا از او برنمی آید! لذا این قفل شدگی باید باز شود.

امام رضا(ع) در چنین شرایطی که نصیحت نرم هم خشونت تلقی می شد سراغ خاستگاه امر و نهی یعنی همان ولاء اجتماعی رفت تا از آنجا قفل را باز کند!

صله و احسان

بارها به عرض رسیده که روی دیگر ولاء امربه معروف، مأوا دادن و یاری و نصرت است(۷۲انفال). همو که موظف به یاری، پرده پوشی، حمایت و… است موظف به تصحیح عیوب با امر و نهی زبانی هم هست.

امام رضا(ع) به ابراهیم برادرش که با عباس برادر دیگر ماجرای دیگری ساخته بود و منکر فوت امام کاظم(ع) شده بود، احسان کرد. فرمود: من اول ذی حجه پس از آنکه او به سبب نداشتن مخارج زندگی مجبور شده بود که زنانش را طلاق دهد و بردگانش را آزاد کند، هزار دینار بدهی او را پرداختم با وجود این او چنین ادعا می کند ولی حتما تو آنچه یوسف از برادرانش کشید را شنیده ای[۹]

در کنار این احسان و حمایت او را هم نهی از منکر کرد که پیامبر(ص) هم وفات کرد…

در ماجرای شکایت عباس از امام رضا(ع) دست از این احسان و یاری نکشید فرمود: به خدا سوگند تا وقتی زنده باشم از همراهی با شما و احسان به شما کوتاهی نمی کنم و شما هرچه می خواهید بگویید[۱۰].

این تعادل زیبا و سازنده است: هم ولاء یاری و حمایت، هم ولاء نهی از منکر. برخی فقط اولی و برخی فقط دومی را می گیرند و موجب آن قفل شدگی یا اباحه منکرات می شوند.

یک استثناء!

در مورد دیباج می بینیم امام رضا(ع) می فرماید: من بر خود چنین قرارداده ام که سقف خانه ای بر من و او سایه نیاندازد!

چرا اینجا ارتباط و پیوند و احسان نه؟!

می فرماید: این هم احسان و صله است زیرا هرگاه عمویم نزد من می آید و بر من داخل شود پس از آن درباره من هرچه به مردم بگوید مردم او را تصدیق می کنند ولی اگر بر من داخل نشود و من هم بر او داخل نشوم اگر چیزی در مورد من بگوید گفته اش مورد قبول مردم واقع نمی شود[۱۱].

معلوم است کسی که ادعای امیرالمومنین بودن دارد از دیدارها سوء استفاده و از امام رضا(ع) هزینه میکند. در چنین صورتهایی که اغراء به جهل می شود و مردم فریب می خورند البته آنجور رابطه و پیوند مضر است.

احیاء و گسترش امامت

از مهمترین عوامل پیوند اجتماعی و تحکیم ولاء اجتماعی، تحکیم اعتقادات مشترک مثل امامت است. بموالاتکم ائتلفت الفرقه. با دوستی اهلبیت، تفرقه ها و پراکندگی ها جمع می شود. امام رضا(ع) بسیار در این زمینه تلاش کردند و مفهوم امامت و ولایت را در امت اسلامی گستراندند.

هر ناهی از منکر خوب است سخنی در تقویت عوامل وحدت ملی (محبت اهلبیت، وطن دوستی و…) داشته باشد.

* تفصیل مطالب و نکات را در فایل صوتی بشنوید

[۱] عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۹۰

[۲] ر.ک: بحار ج۴۸ص۱۲۲

[۳] ر.ک: کافی ج۱ص۳۲۲

[۴] ر.ک: عیون اخبارالرضا ج۲ص۴۲تا۴۴

[۵] ر.ک: کامل ابن اثیر ج۶ص۳۱۱و مقاتل الطالبین ترجمه جواد فاضل ج۲ص۳۱۳

[۶] ر.ک: عیون ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۱۶۸

[۷] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۲۳۵

[۸] ر.ک: ترجمه تاریخ طبری ج۱۳ص۵۶۳۸

[۹] ر.ک: الکافی ج۱ص۳۸۰و۳۸۱

[۱۰] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۴۲تا۴۴

[۱۱] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۲۱

ماه رجب

خابَ الوافِدونَ عَلَىٰ غَیرِک آنان که بر غیرِ تو وارد شدند ناکام شدند
و خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلّا لَک و آنان که به غیرِ تو روی آوردند زیان دیدند
و ضاعَ المُلِمّونَ إلّا بِک و آنان که به درگاهِ غیرِ تو فرود آمدند تباه گشتند
و أجدَبَ المُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَک ، و آنان که از غیرِ فضلِ تو طلب کردند، بی‌برگ‌و‌نوا شدند
بابُک مَفتوحٌ لِلرّاغِبینَ درب رحمتت بر مشتاقان باز است
و خَیرُک مَبذولٌ لِلطّالِبین و خیر تو به جویندگان عطا شده است
و فَضلُک مُباحٌ لِلسّائِلینَ و فضل و احسانت بر درخواست‌کنندگان مباح است
و نَیلُک مُتاحٌ لِلآمِلین و وصالِ تو برای آرزومندان میسّر و مهیّاست
و رِزقُک مَبسوطٌ لِمَن عَصاک و خانِ روزی‌ات برای آنکه نافرمانی‌ات کرده گسترانیده شده
و حِلمُک مُعتَرِضٌ لِمَن ناواک و بردباری‌ات بر آنکه به دشمنی‌ات برخواسته شامل است
عادَتُک الإحسانُ إلَى المُسیئین احسان و نیکی به بدکاران، روش و عادت توست
و سَبیلُک الإبقاءُ عَلَى المُعتَدین و مدارا با متجاوزان شیوۀ توست
اللٰهُمَّ فاهدِنِى هُدَى المُهتَدینَ پس خداوندا، مرا به راهِ رَه‌یافتگانْ رهنمون شو
و ارزُقنِى اجتِهادَ المُجتَهِدین و تلاش سختکوشان را روزی‌ام فرما!
و لا تَجعَلنِى مِنَ الغافِلینَ المُبعَدینَ و مرا از غافلانِ رانده از درگاهت قرار مده
و اغفِر لِى یومَ الدّین و در روز جزا مرا بیامرز!

“حسنه دنیا” یا “بازگشت جاهلیت”؟!

(سخنی خودمانی با حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی)

ایشان در یادداشت “تنفس در هوای جاهلیت“، آلودگی هوا، تعطیلی، بیماری و مرگ و میر ناشی از آن را به لحاظ دینی -در کنار نامناسب بودن تغذیه و کاهش سطح سواد- نوعی عذاب الهی و علامت انحطاط جامعه خوانده که اوج آنرا ادبیات اسلامی جامعه جاهلی می نامد. “شرّ دار” در کنار “شرّ دین” در کلمات امیرالمومنین را توصیف جاهلیت شمرده که مردم از حداقل های زندگی مانند آب سالم و غذای مناسب محروم اند(خ۲۶)

توصیف ملامت بار حضرت را بدین خاطر می شمارد که ولو اعراب جاهلی چنان انحطاط زندگی دنیوی را انتخاب نکرده بودند اما آن شرایط را پذیرفته و برای تغییر و اصلاح آن تلاش نمی کردند! در آخر هم [جامعه ایرانی را] هشدار می دهد که مبادا مسلمانان پس از جاهلیت نخست بار دیگر گرفتار جاهلیت شوند!

به نظر بنده:

“شرّ دار”، آب تیره و خوراک گلو آزار(خ۲۶) عرَض مفارق یکی از جاهلیت ها (عرب قبل از اسلام) بوده نه مقوّم ذات همه جاهلیت ها و نه حتی عرَض لازم و همیشگی آن است.

برایم کمی عجیب بود که چطور نشانه های ذاتی جاهلیت در خطبه ۱۹۱و۱۹۵ -که بر جبهه دگر اندیش و برانداز بسیار قابل تطبیق است- از نظر ایشان دور مانده و بخاطر سودبردن از آلودگی هوا، در جاهلیت خواندنِ اوضاع، یک نشانه موقعیتی را بر جاهلیتِ قابل تکرار نشانده اند!

حال آنکه نه هر جاهلیتی آب کدر و آلودگی هوا دارد و نه هرجا چنین بود، جاهلیت است:

  1. آیا جامعه فرعونی در کنار نیل با توصیف بهشت گونه عجیب در قرآن (…من جنات و عیون و زروع و مقام کریم و نعمه کانوا فیها فاکهین /۲۵تا۲۷دخان) جاهلیت نبود؟! پس این شرّ دار و “تشربون الکدر و تأکلون الجشب” اش کجاست؟!
  2. پیامبر (ص) فرمود بین دو جاهلیت مبعوث میشود. امیر المومنین(ع) جاهلیت دیگر را حکومت اموی معرفی کرد (خ۹۳: …و قِطَعَاً جاهلیّهً/ و خ۹۸ و…)
    آیا شام و سواحل زیبای مدیترانه با مناطق خوش آب و هوا، با انواع خوردنی ها و کاخ های زیبا و غنائم مرغوب، چیزی از جاهلیت آن می کاست؟!
    چگونه انحطاط ظاهری زندگی، همه ترقی و بهترگزینی شده اما باز جاهلیتی مثل همان جاهلیت سفیانی نام گرفته است؟!
  3. پیامبر خاتم(ص) در همین جاهلیت توصیف شده خطبه۲۶ مبعوث شد. بجای شرّ دین، بهترین دین را آورد و مردم را “خیر امه اخرجت للناس” کرد؛ اما همه می دانیم از اول هجرت و تشکیل جامعه و حکومت نبوی تا فتح خیبر، جامعه مسلمان فقیر بود. بین ۷۰ تا ۴۰۰ نفر[۱] از اصحابش اصلا دار و منزلی نداشتند و روی سکوی مسجد زندگی می کردند! زمستان در حفره ها می رفتند[۲]! از گرسنگی سنگ به شکم می بستند[۳]! و تا فتح خیبر(سال ششم) خوب سیر نشدند[۴]! اگر خوراکی پیدا می شد خرما بود روزی یک مد برای دو نفر[۵]! یکبار وقتی نان دیدند، تکبیر گفتند[۶]! پوشاکشان از خوراکشان نامناسب تر بود آنقدر که همواره نگران ستر عورت در نماز بودند[۷]!

آیا چون شرّ دار و خوراک ناگوار هست، بعثت را جاهلیت بنامیم؟!!

معلوم می شود این عنصری موثر در تعریف مفهوم جاهلیت به گونه ای که قابل تطبیق بر همه مصادیق باشد نیست. جاهلیت در این نما، نه جامع همه جاهلیت هاست نه مانعِ از شمول بر هجرت از جاهلیت ها و تحقق عقلانیت هاست.

اگر اصراری بر عرَض لازم بودن دارید، آلودگی هوا، پارگی ازن و دهها آسیب زیست محیطی، اثر جاهلیت مدرن و طرح های توسعه مادی او در زمین است؛ که بعید است منکر باشید.

جامعه نجیب و صبّار ایرانی را به خاطر تحمل آلودگی هوا و برخی کمبودها، هشدار بازگشت جاهلیت دادن، نه انصاف است نه مروّت.

اگر اسلامِ خمینی را شرّ دین نمی دانید -که حتماً نمی دانید- و پهلوی ها و سیاست های استکبار جهانی را ظلم می دانید؛ آنوقت ملت ایران را جای هشدار از جاهلیت باید بشارت به “حسنه دنیا” بدهید:

آیه۴۱نحل، مومنانی که بعد از مظلوم شدن، بخاطر خدا از ظلم هجرت می کنند را وعده “جای گرفتن در حسنه دنیا” داده است (والذین هاجروا فی الله من بعد ما ظُلموا لنُبوِّئَنَّهم فی الدنیا حسنه…).

به قرینه سیاق آیه و تایید مفسر بزرگی چون علامه طباطبایی، حسنه دنیا در این آیه “مجتمع صالح و عادلانه اسلامی” است.

حتی اگر سالیانی اهل صفه و آب کدر و اکل جشب هم داشته باشد، تکرار جاهلیت نیست، شروع تحقق حسنه دنیاست.

اگر گلایه ای از مدیریت ها، تعارض منافع و مانند اینها داشتید -که آلودگی هوای مردم یکی از آثارش هست- از زشتیِ سیئه در حسنه دنیا (حکومت اسلامی) حذر می دادید* نه شائبه تکرار جاهلیت را برای انقلاب و نظام اسلام گرا القاء کنید!

مهم: مطلب مرتبط: فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع)

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۱۱/۱

[۱] .ر.ک: کشاف ج۱ص۳۱۸

[۲] ر.ک: جامع البیان ج۲۸ص۵۲

[۳] همان

[۴] ر.ک: صحیح بخاری ج۵ص۸۳

[۵] ر.ک: مسند احمد ج۴ص۵۴۰

[۶] ر.ک: تهذیب الکمال ج۷ص۳۹۰

[۷] ر.ک: صحیح بخاری ج۱ص۱۳۰

مراقبِ “کَبُرَ مَقتاً عندالله” باشیم!

  • اینکه مخاطبِ بایدها، متکلم آنها شود و حرف تحویل مردم دهد، دارد رویه می شود!
  • کاش جای همایش شفافیت، صادقانه عذرها (موجه و ناموجه) را در میان می گذاشتند!
    برای ترک فعل‌ها، تئوری بسازند، بهتر است تا آرمان‌ها و تئوری‌های انقلاب را بدون عمل، دستمالی و صرفاً تکرار کنند.
  • آقای اژه ای می گوید گزارشات سازمان های نظارتی محرمانه نباشد جز جاهایی که دشمن و بدخواهان سوء استفاده می کنند؛ مربوط به جنگ نرم، سرد، نظامی، غیر نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و…!!!
    لابد تشخیص مورد قابل سوء استفاده هم با آن سازمان هاست نه مردم و افکار عمومی!
    نتیجه قهری این خواهد شد که جز مواردی مثل همان ساختمان درحریم رودخانه، شفاف نشود!
    خوب همین وضع موجود را بخاطر سوء استفاده دشمن و بدخواه تئوریزه میکردید!
  • بخاطر دشمن و دور زدن تحریم، اقتصاد را هم نمیشود شفاف کرد! با بودن جنگ نرم، با تشخیص سازمان و کارگزار، حریم شخصی افراد هم خط قرمز نخواهند ماند!
  • رهبر انقلاب از بدو دولت تا کنون اقلا دو بار تذکر داده اند: کار نمایشی ممنوع!
    رئیس سازمان اداری استخدامی دولت، روز ۱۰خرداد۱۴۰۱ را روز انتشار حقوق مدیران در سامانه اعلام کرد! الان دارد آذر به پایان می رسد!
  • در روز اجماع سران بر شفافیت، رئیس مجلس هم از نسبت شفافیت و اعتماد عمومی گفت! وضع سامانه ملی انتشار دسترسی آزاد به اطلاعات هم برای راستی آزمایی این ادعا قرینه خوبی است[۱]
  • آقایان همه اهل قرآن اند. خداوند از گفتن چیزی که بدان عمل نشود با تعبیر عجیبِ “کَبُرَ مَقتاً عندالله” یاد می کند یعنی: نزد خدا سخت مورد خشم است چیزی را بگویید که انجام نمی دهید(۳/صف)

باور کنید مردم را هم کارهای نمایشی و حرفهای تکراری و کم عمل، خشمگین و متنفر می کند؛ اقلا الان وقتش نیست!

 

محسن قنبریان

[۱] شفافیت؛ از حرف تا عمل‌!

امروز همایش ملی ارتقای شفافیت با حضور سران قوا و تعدادی از مقامات و روسای دستگاه‌ها برگزار شد.

دکتر قالیباف رئیس مجلس هم در این همایش از لزوم کاهش فاصله بین حرف و عمل در حوزه شفافیت گفتند؛ از نسبت شفافیت با اعتماد عمومی و کارآمدی،از حق مردم برای دسترسی به اطلاعات و از پیشرو بودن مجلس در شفافیت گفتند و گلایه‌ کردند از دستگاه‌هایی که درشفافیت همراه نیستند.(+ (https://www.icana.ir/Fa/News/512689/))

پ.ن ۱: در تصویر (۱) گزارش عملکرد مجلس و دستگاه‌های زیرمجموعه را در «سامانه ملی انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات»مشاهده می‌فرمایید. (+ (https://iranfoia.ir/c/portal/layout?p_l_id=291294&p_v_l_s_g_id=0))

پ.ن ۲: طبق قانون دسترسی آزاد به اطلاعات حداکثر مهلت پاسخگویی به درخواست‌ کاربران ۱۰ روز است. در تصاویر (۲) و (۳)، دو نمونه از درخواست کاربران را هم می‌بینید که با گذشت بیش از ۹ ماه حتی هنوز دیده هم نشده‌اند.

آقازاده‌ی خوب؛ “آقا”، زاده نیست!

آقازاده های زعماء اگر از نقطه شروعِ فرزندان مردم شروع کنند و از اول بخاطر فامیل پدر، “آقا” زاده نشوند؛ مشروع و عادلانه اند مثل فخر المحققین، مثل مصطفی خمینی.

اما اگر از اول، انتساب، آنها را جلو انداخت؛ ناعادلانه است.

فرقی نمی کند با امکانات بیت پدر یا پدر بزرگ شاگرد برای خود بسازد و جلو بیافتد (حتی بعضا بدون طی مراحلی که فرزندان مردم برای مدارج علمی باید بگذرانند)؛ یا اعتبار اجتماعی و متعلقات پدرِ مرجع خود را یکجا به ارث ببرد و زودتر به منصب زعامت برسد!

آقازاده خوب؛ آقازاده قابل کنترل توسط جبهه حق، مرجعیت، ولایت فقیه و… نیست تا آقازاده بد؛ صرفا آقا زاده چموش، غیر قابل کنترل و هزینه ساز باشد! آقازاده خوب، “آقا” زاده نیست، شروع و اتمامش مثل بچه های مردم است.

عبرت این روزهای ماجرای مقتدی صدر برای شیعیان بیش از مقتدی و عراق و فراتر از فامیل صدر و حکیم است.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان

سلسله کرامت اخلاق/ رهایی از هوای نفس

سلسله کوتاه گفتار کرامت اخلاق ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در هیات اصحاب الحسین دانشگاه تهران منتشر می‌شود.

جلسه دهم: رهایی از هوای نفس

  • دستور العمل علامه طباطبایی به یک جوان ۲۲ساله