به تقلید فرهیخته نزدیک می‏‌شویم یا علائم آخرالزمان؟!

۱٫ تقلیدی که امام صادق(ع) در مذهب حقه جعفری نهادینه کرد، سرتاسر مراقبت و نظارت و احساس مسئولیت مقلد نسبت به مرجع خویش در عین اطاعت از فرامین مستند شرعی او بود و الا با تقلید مذموم یهود در قرآن(۳۱/توبه) فرقی نمی کند!
مطهری این تقلید را در مقاله “اصل اجتهاد در اسلام” به زیبایی تبیین فرموده است. از جمله در جمع بندی دارند: “پس معلوم می شود که تقلید ممدوح و مشروع سرسپردن و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است وگرنه مسئولیت و شرکت در جرم است”!(مجموعه آثار ج ۲۰ص۱۷۶/این مقاله را حتما بخوانید).


امام عزیز ما هم درشرایط مرجع تقلید، بلکه مجتهد مطلق می فرمود: “یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و نتواند افراد صالح مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد”(صحیفه نور ج۲۱ص۴۶و۴۷).
واضح است خود تقلید نمی تواند تقلیدی باشد و این شرایط، شروط عقلایی و شرعی و ضروری زعامتند.
وضعیت مطلوب آن است که مقلد، مرجع و شرایطش را از رساله آن مرجع نگیرد! از ضروریات مذهب و روایات مکرر اهلبیت و نگاه به اسوه های معصوم بگیرد. ببیند از چه کسی تقلید می کند؟! آن موشکاف فقه، آیا دشمن شناس و جریان شناس هم هست؟افراد صالح و ناصالح را از هم باز می شناسد؟ از نقشه ها و تئوری های حاکم بر فکر دشمنان شرقی و غربی اسلام باخبر است؟! یا در نگاهی متجزی، امور را بسیط، فردی و صرفا اخلاقی می بیند؟!
این مختص به آقا موسی شبیری نیست. مراجع انقلابی و زمانه شناس تر و سینه چاک نظام هم معصوم نیستند و به تعبیر شهید مطهری “اعتصام به کُر” ندارند!(همان) مقلد باید با مراقبت برآنها ادامه تقلید دهد. اگر از زی زهد و ورع عدول کردند از آنها فاصله بگیرد و شایسته تر از آنان را برگزیند. انقلابی بودن و حامی نظام بودن جای ورع، زهد و دوری از دنیا طلبی -که شرط دیگر مرجعیت است و مثل آیت الله شبیری خوب دارند- را نمی گیرد.

۲٫ در اخبار اهلبیت(ع) از احوال مذموم آخرالزمان سخنان عجیبی است از جمله این فرمایش سید الشهداء(ع) که: “امری که منتظرش هستید(حکومت حقه اهلبیت) برپا نمی شود تا وقتی که بعضی از شما بر بعضی برائت جسته برخی بر برخی دیگر آب دهن اندازند و بعضی، شهادت به کفر بعض دیگر دهند و بعضی دیگری را لعن کنند…!”(الغیبه النعمانی ص۲۰۵ح۹).
یعنی نظارت و مراقبت آگاهانه و مسئولانه به هتک و بی احترامی، خود حق بینی و تکفیر و تفسیق دیگران می انجامد.
این هم مختص آیت الله یزدی نیست. آنچه روزی برخی مشاهیر مراجع نجف با شهید فضل الله نوری کردند یا در ادبیات سالهای انقلاب تاکنون درباره برخی بزرگان سرزده نمونه های بزرگتر و کوچکتر است.

۳٫ در این بین آنچه لازم است، مدیریت کردن افکار عمومی و راهبری نسل جوان به سمت تقلید فرهیخته و ناظر و مراقب و همزمان دور کردن آنها از توهین و هتک حرمت به مقام مشامخ بزرگان است.
هر نقد و انتقاد و توقع انقلابی-اسلامی از حوزه، مراجع و بیوت را به اسم توهین و هتک سرکوب نکنیم. امروز اگر یادداشتهای شهید مطهری درباره برخی اوصاف آقازادگان مراجع، بیوتات و مقربان یا نحوه مصرف سهم امام و… بدون نام توسط گوینده یا نویسنده ای -حتی حوزوی و دلسوز-نقل شود، بعید نیست کارش به دادگاه ویژه یا بایکوت و اقلا پرخاش بیانجامد! چنانچه نمونه هایی را شاهدیم.
معلوم است ما هنوز با آن تقلید فرهیخته ی شیعه فاصله داریم و “سرسپردن” را جای تقلید، تبلیغ می کنیم!
در نقطه مقابل هم اعمال یا رفتارهای بعضا قابل نقد و انتقادی از سوی مراجع و بزرگان، گاها با زبان هتک و بی حرمتی نقادی میشود. کافی است کپشن های اینستاگرامی ذیل ساختمانهای مجلل برخی مراجع را ملاحظه کنید! یا حرف قابل نقد مرجع مسنی که بخاطر تعطیل نبودن روز شهادت معصومی ، حکومت اسلامی را “گمراه” خواند، چگونه با کلمات رکیک و زننده، مواجهه شد؟! و دهها مثال دیگر.
آن راه وسط جایش خالیست: نظارت و مراقبت مسئولانه بر مرجع و تقلید! نه سرسپردن و نه هتک حرمت و لحاظ احترام نکردن!

محسن قنبریان
۹۷/۸/۱۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *