بایگانی برچسب: s

غیبت امام(ع)، فقط یک زمان نیست؛ یک “زمانه” است!

  • جهان نیز فقط یک مکان نیست؛ یک “مکانت” است! دنیای فیزیکال پیرامون ما انسانها، “یک جهان اجتماعی” را هم در خود (یا بر خود) دارد که غیر انسانها فقط در آن دنیای فیزیکال با ما شریکند.
  • جهان اجتماعی، مجموعه “اندیشه ها” و “انگیزه ها”، “ادراکات” و “تحریکات”، “افکار” و “امیال” ما را شکل دهی و “منتظم” می کند.
  • این جهان اجتماعی می تواند پرده ای از غیبت بگیرد یا پرده ای بر آن بیفزاید! بستگی به آن “نظام اندیشه و انگیزه” ای که به ما می دهد دارد!
    یعنی می تواند ما را “هدایت” یا دچار “تیه” کند!
  • بشارتها را در “تقویم”، تفسیر نکن و به “توقیت” دچار نشو!
    آنرا در “زمانه و مکانت ظهور” ببین!
    نگرانِ “سَهِّل مَخرجَه و اَوسِع مَنهَجَه” باش!
    جهان اجتماعی ای که پرده های غیبت را می کاهد و ظهور را نزدیک می کند؛ یا برآن می افزاید!

محسن قنبریان

ویدئو؛ برشی کوتاه از سلسله بحث وارثان کرب و بلا

“ادریس” و “م ح م د”

 

  • غیبت، سنت در اولیاء خدا بوده؛ اولین اش -ادریس- ۲۰ سال و آخرینش، تا حالا ۱۱۸۴سال!
    اگر ۲۰ساله، ادریس برگشت و ولیّ ما نه؛ فرقش در ولیّ است، در محبت و ولایت اش!
  • جبّاری، زمینِ مستضعفی را تصاحب کرد و او را کشت و ادریس را تهدید کرد؛ ادریس هم اجازه بارانِ شهر را از خدا به دست گرفت تا آنها را با قحطی ادب کند. ۲۰سال کافی بود…
  • “زمین” را جبّاران تصاحب کردند و اولیاء را “قُتل مَن قُتل و سُبی مَن سُبی و اُقصی مَن اُقصی” کردند؛ ولیّ آخر، “منزل نمی کند الا به نوک کوه ها یا قعر دره ها”!
    اما باران را گرو برنداشت! جایش در خیمه ی تنهایی، “بِیُمنه رُزق الوَری” شد!
    ایستاده تا مردم بخواهند، با محبت ادب شوند نه عقوبت…
  • فاضل نظری این وضعیت را ندبه کرده:
    کبریای توبه را بشکن! پشیمانی بس است
    از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است

یوسف از تعبیرخواب مصریان دلسردشد
هفتصد سال است می بارد! فراوانی بس است

بر سر خوان تو تنها کفرِ نعمت می کنیم!
سفره ات را جمع کن ای عشق! مهمانی بس است

محسن قنبریان

خبر بزرگ!

بیش از یکسال است کوئید۱۹ خبرِ یک رسانه هاست! هنوز “پرسش از آن زیاد” است! اخبار موج هایش پر فایده شده، “گروهی عمل می‌کنند و گروهی تخلف! “

عمَّ یَتَسَاءَلُونَ*عَنِ النَّبَاءِ العَظِیم*الَّذِی هُم فِیهِ مُختَلِفُون[۱]

خیلی وقت است نزاع موحدان و مشرکان دیگر سر تفسیر عالم نیست! سر تغییر عالم است!

تو معتقدی بزرگترین خبر عالم، قیامت است؛ که هرلحظه به ما نزدیک تر می‌شود! ظهور دین حق در پرتو ولایت امام(ع) است؛ که قیامت صغری است، و طلیعه اش پیدا شده است!

او تفسیر تو را از حوادث عالم به چالش نمی‌کشد، آن خبر بزرگ را تغییر می دهد!

طعنه ات میزند که: فعلا بیش از یک سال است “همه از یک ویروس می پرسند”! از زایش چینی و جهش انگلیسی اش! از آمار روزانه قربانیانش!

عَمَّ یَتَساءَلُونَ؟!!

(:درباره کدام خبر از یکدیگر می پرسند؟!)

“چالش ها و اختلاف ها” هم در واکسن و پروتکل های اوست!

عده ای مطیع؛ ماسک میزنند، به سطوح دست نمیزنند، تجمع نمی‌کنند، و…

عده ای هم اختلاف می‌کنند، تظاهرات می‌کنند، توطئه می خوانند، و…

الَّذِی هُم فِیهِ مُختَلِفوُن!

(:همان خبر بزرگی که در آن اختلاف دارند!)

هرچه باشد “نباء عظیم” برای ۸میلیارد آدم، نه قیامت است نه علی(ع) و نه قرآن و دین و نه هیچِ اینها! در کشور شیعه و بلاد اسلام هم نباء عظیم، کروناست! اخبار لحظه به لحظه آن مفیدتر از احوال قیامت نزد مومنان شده است! حتی در ماه خدا!

دقیقا این یعنی تلاش برای تغییر خبر بزرگ!

البته تغییر عالم و اخبار مهمش در ذهن و ضمیر انسان، نه در جریان کلی عالم و غیب آن!

همه قربانیان کرونا به محض چشم بر هم نهادن باید از خبر مهم و نباء عظیم واقعی جواب دهند؟! :”خدایت، پیامبرت، امامت و کتابت چه بود؟!”

با کرونا رفته باشی یا تصادف فرقی نمی‌کند به محض ورود، برزخ برایت هویدا میشود و قیامت را در حال برپایی می‌بینی!

بیجا نیست که قرآن در مقابل تفسیر کج نباء عظیم و تغییر آن دوبار بانگ زده:

کَلَّا سَیَعلَمُونَ*ثُمَّ کَلّا سَیَعلَمُون

(:هرگز چنین نیست! به زودی خواهید فهمید خبر بزرگ کدام است! نه هرگز چنین نیست! به زودی…)

“وقت حسابرسی اعمال مردم به آنان نزدیک شده است و آنان همچنان در غفلت اند و با دل بستن به دنیا و وانهادن توبه و ایمان، از آن رویگردانند* هیچ ذکر یادآورنده ای از جانب پروردگارشان برایشان نمی آید مگر اینکه آنرا می‌شنوند و به بازی می پردازند[۲]!”

خیلی زود میرسد روزی که ببینیم “امساک” مهمتر از “ماسک” بود! امساک از حرام، از لغو و لهو، از هرچه غیر خدا!

مطلب مرتبط: غیبت کبری مهلک تر است یا کووید۱۹؟!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۱/۲۸

[۱] آیات اول سوره نباء

[۲] آیات اول سوره انبیاء

انتخابها و ظهور؛ آنجا که باید کامل دید!

برخی مخاطبان متخلّق تذکر دادند که عنوان: همه راست را نمی گوید؛ نوعی اتهام به استاد پناهیان است که انگار ایشان آگاهانه و متعمدانه قسمی از راست را نمی گوید!
چنین چیزی منظور نگارنده نبوده است لذا با قدردانی از حق بزرگ ایشان گردن جامعه مذهبی و عذرخواهی از ایشان وتشکر از آن مخاطبین ، عنوان یادداشت به :

انتخابها و ظهور؛ آنجا که باید کامل دید!

تغییر یافت.
تکیه گاه اصلی یادداشت این است که انتخابات یک فعل متصل چند وجهی است؛ نه افعال متکثر و بیگانه از هم ، که بتوان یکی را تصحیح و از دیگری غفلت کرد. فقط توصیه به بهتر رای دادن مردم بدون تصحیح فرآیندهای شمارش شده بی ثمر یا کم ثمر است.

انتخابها و ظهور؛ آنجا که باید کامل دید!

 ‌

این نظر استاد پناهیان بزرگوار که نهادینه شدن انتخاب های خوب در انتخابات ها در ظهور نقش دارد؛ اینگونه خوانش شد که: انتخاب خوب در انتخابات۱۴۰۰ برای ظهور کافیست!

فرصت برنامه سمت خدا(۱۴۰۰/۱/۱۲) مجال توضیحات تکمیلی به ایشان داد(ویدئوی پیوست)

استاد دروغ نمی گوید!

اینکه خواص و نخبگان و برگزیده های شیعه در تاخیر فرج اهلبیت(ع) تاثیر داشته اند، تصریح روایات و کتب معتبر شیعه است مثلا:

فرج مقدّر شده برای امام حسین(ع) در سال۷۰ که با شهادت حضرت به تاخیر افتاد[۱]!

بداء در فرج مقدر شده برای امام صادق(ع) از سال۱۴۰ به وقتی که زمانش بیان نشد[۲]!

در هردو بخصوص دومی تصریح به نقش خواص و نزدیکان و محرمان اسرار شده است!

حالا اگر برگزیدگان(مردمی و حاکمیتی) جامعه شیعی برای فرج امام دوازدهم -که البته مساوی شده با ظهور دین حق و پرشدن عالم از قسط- اثرگذار باشد حرف بی مبنایی نیست.

سه راستی که گفته نمیشود!

اشکال بر فرمایشات استاد در صغریات و تمام مصادیق است. آیا فقط رأی نهایی مردم به ظهور اثر می گذارد؟!

  1. برگزیدگان انتصابی و منتخب های شوراهای حاکمیتی
    اگر از اول غیر از منتخبین مستقیم و غیرمستقیم مردم، منتصبین هم اضافه می شد که در ظهور اثر دارند؛ غرابت حرف کمتر می شد!
    استاد پناهیان در توضیحات تکمیلی برنامه سمت خدا در حد یک نیم جمله به این مورد اشاره کردند: “الان مسئولین کشور، نمایندگان مجلس، حدود ۳۰۰نفر هستند؛ می توانید بگویید یابن الحسن اینها یاران شما؟! ما طلبه ها که امام جمعه هستیم رویمان میشود؟[فقط همین جمله] مثلا ما استاندارها، اینها را به امام زمان معرفی کنیم؟!”
    آیا امام جمعه پرادو سواری که تریبونش را مین گذاری شده می خواند و منتقدش کارش به دادگاه میکشید؛ یا امام جمعه دیگری که چند دانشجوی منتقد به اسرافش در انتخابات خبرگان را دادگاهی و حکم منع فعالیت سیاسی می گرفتند، مخاطب روشن و مصرّح عتاب امام زمان(ع) به علی بن مهزیار نبودند؟! امام، اشتیاق آن عالم به امام زمانش را تکذیب کرد و علتش را تکاثر اموال و تجبّر و استبداد بر ضعفاء خواند[۳]
    این نمونه ها، از انتخاب نماینده آن شهر توسط مردم بر ظهور کم اثرتر است؟! پس چرا کمتر گلایه میشود؟! قرار این شد که ظهور را با قدرت درگیر کنیم!
  2. کل دستگاه انتخابات نه فقط رأی دهندگان!
    در همان منتخبان مردم چرا کل دستگاه انتخابات مورد خطاب واقع نمیشود؟!
    ابوموسی اشعری -مثال معنادار استاد در این سالها- در دوره علی(ع) توسط شورای نگهبان فرضی و تنزیلی آن زمان با اختیاراتی کمتر از نظارت استصوابی، برای مناصب رد صلاحیت شده بود!
    در ماجرای جمل(قبل از حَکَم شدن ابوموسی برای صفین) که چسبیده به شروع حکومت حضرت امیر است، زید بن صوحان، حجربن عدی، عدی بن حاتم، هند بن عمر، هاشم مرقال، عمار یاسر و مالک اشتر بر او شوریدند و صلاحیتش برای امارت کوفه را پیش مردم به چالش کشیدند[۴].
    مالک اشتر اگر هم در ابقاء اولیه او پس از عثمان به امام مشورت داده بود[۵]؛ به محض مخالفت ابوموسی با امام -که همان روزهای اول است- بر او شورید و حتی از قصر دارالعماره اخراجش کرد که مردم برای غارت اموال او ریختند[۶]!
    اگر مثال استاد پناهیان مابه ازائی دارد و ملت ایران ابوموسایی انتخاب کرده اند؛ آیا نباید قبل از جوال به مردم، بر تایید کنندگان صلاحیت او هم سوزنی زده شود؟!
    آیا شورای نگهبان واقعی(نه تنزیلی) ما مثل آنچه مالک و هاشم مرقال و عمار یاسر و… با ابوموسی در محضر مردم در آستانه جمل کردند؛ در ج.ا.ا هم کردند و باز مردم او را تحمیل کردند[۷]؟!!
  3. لیست بندها، جارچی ها و پله برقی ها!
    منتخب های مردم برای ریاست جمهوری و مجلس شورا و خبرگان در قاعده کُن فَیَکون نیست! آدمهایش در مناصب اجرایی و شورایی ج.ا رشد کرده شناخته می شوند. بدون طی این روند، کسی “رجل سیاسی” نمیشود تا صلاحیت ریاست جمهوری یابد!
    این فرض محال است که سیستم اداری کشور تفکر و سلیقه ای را بیشتر بالا بکشد و یکی دیگر را -ولو انقلابی و ملتزم- بالا نکشد؟! یعنی صداوسیما نبرد!امام جمعه یا استاندار و مدیر کل نکند! و مناصب را فقط بین دو جناح دست به دست کند!
    از این فرض ملموس تر اثر لیست بندها و پدر خوانده های انتخابات است.
    در همه این سالها شایسته ترین ها در لیست ها و حامیان مذهبی شان آمدند؟ یا تاکتیکهای مصلحت و وحدت جای اصلحیت نشانده شد؟!
    در همین انتخابات مجلسی -که استاد پناهیان نمیتواند به امام زمان معرفی اش کند- در همین تهران، هیچ شایسته تری از آن لیست کذایی مورد حمایت سخنرانان سمت خدا نبود؟!
    حالا شد تقصیر رأی مردم؟!!
    استغراب درصدی از شنوندگانِ فرمایشات، این است که چرا از این فرآیند سازان انتخاب مردم هیچ گله ای نیست و فقط مردم بیچاره مقصر تاخیر ظهورند؟!!

عفو بفرمایند!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۱/۱۳

*مطالب مرتبط:

تولد ندبه بر غیبت

دلواپسی بداء

شورای نگهبان تراز انقلاب۲

[۱] روایت ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) و تایید امام صادق(ع)/ الکافی ج۱ص۳۶۸

[۲] روایت صحیح جابر جعفی/ الکافی ج۱ص۳۰۷ و دو روایت نعمانی در الغیبه باب ۱۶صص۲۹۲و۲۹۳
روایت سعید مکی و روایت ابوبصیر در الغیبه طوسی ص۵۳ هم ملاحظه شود.

[۳] ر.ک: دلائل الامامه ص۵۳۹

[۴] ر.ک: کوفه و نقش آن درقرون نخستین اسلامی دکتر محمد حسین رجبی دوانی ص۱۷۱تا۱۷۵

[۵] تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۲۶وص۱۷۹/در اینباره اقوال دیگری هم هست ر.ک: اخبار الطوال ص۱۷۶ و تاریخ طبری ج۳ص۳۶۳

[۶] ر.ک:تاریخ طبری ج۳ص۴۹۲تا۵۰۱

[۷] اگر کنایه های ایشان به رئیس جمهور کنونی است خوب است مصاحبه سخنگوی شورای نگهبان درباره ردصلاحیت اولیه ایشان و مداخله دبیر شورا و رای گیری دوباره را هم ببینند:

http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/16299

منافق؛ چه عورت، چه قرآن!

صبح برای حفظ جانش از ذوالفقار، “عورتش” را نمایان کرد و عصر به همان دلیل(!)، “قرآن” بر نیزه کرد!!!

آیا منافق بهتر از این هم میتواند خود را لو دهد که: مهم من و جاه و بقاء من است قرآن و عورت برایم بالسویه است؟!!

“مَثَل سُوء” رَب نوع مصادیق ناباب است. “عمر و عاص” مادر همه خورده منافق‌هاست.

خداوندِ تقدیر، چگونه “قرینه” کند تا “عبرت” بگیریم و به نمونه‌های زمانه، “عبور” کنیم؟!

یکجا پشت ولایت، چفیه، حاج قاسم؛ یکجا عارِ لابی‌گری و لاپوشانی و خودنمائی؛ غیر از همان دستاویز قرآن و عورت است که نمی‌بینیم؟!

“اتخذوا ٲَی٘مانَهم جُنه فصَدُّوا عن سبیلِ الله ٳنَّهم ساءَ ما کانوا یَعملون” (۲/منافقون): سوگندهای خود را سپر می‌کنند؛ پس مردم را از راه خدا باز می‌دارند. راستی که بد چیزی به جای آوردند.

مطلب مرتبط: ظهور، پایان ایمان کاسبها

محسن قنبریان
۹۹/۴/۶

برای غدیر چه باید کرد؟

عرش اخوت-عرش ولایت

آیت الله شاه آبادی -استاد امام عزیز- در کتاب گرانسنگ شذرات المعارف، تشکیل اُخوت مومنان را شرط استقرار ولایت غدیر می‏‌خواند!

“توسعه اجتماعات مذهبی برای ارتباط و دوستی با یکدیگر” را خیط[بند تسبیح] اُخوت می‏‌نامد. اُخوت را هم “به حسب حقیقت الفت قلوب و ارتباط دل‏‌های مومنین با یکدیگر” معنا می‏‌کند.

از آیه شریفه‌‏ی “واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا…” استفاده می‏‌کند که حبل الله(قرآن و عترت) از “عرش رحمان” آویخته شده بر “عرش اُخوت”؛ و تا جامعه اُخوت مومنان تشکیل نشود، ایندو مستقر نمی‌‏شود!

“لذا پیغمبر اکرم(ص) در صدر اسلام با ارتباط کثیری به مقام مقدسش به ایمان و اسلام، ممکن نشد که از وجود آنها استفاده بفرماید برای بسط و مقصد اسلام مگر به احداث خیط عرضی اُخوت [خیط طولی، همان قرآن و عترت است] که آن کثرت را به وحدت آورد… از اینجا معلوم شد که اُخوت از احکام سیاست الهیه است برای اجرای مقاصد اسلامیه”.
(حتما دوستان محقّق و موثر ، شذره اول تا سوّم این کتاب را بخوانند).

نتایج مهم:

  1. خود این اُخوت به یُمن و برکت دوستی اهل‏‌بیت بین مومنان ایجاد می‏‌شود. ذیل آیه “فاصبحتم بنعمته اخوانا” (با نعمت خداوند با هم برادر شدید)؛ روایات می‏‌فرمایند: بوسیله ما و محبّت ما با هم برادر شدید (ر.ک: تفسیر نورالثقلین ج۱ص۳۷٨).
    پس دوست داشتن بیشتر اهل‌‏بیت از خود و خویشان، موجب می‌‏شود دوستان آن‏ها را دوست بداریم ولو خویش ما نباشند و گاه علیه منافع ما باشند. این پیوند قلبی و اُخوت ایمانی، بستره می‏‌شود برای تحقّق و استقرار ولایت و حکومت ائمه اطهار که بسی بیشتر از محبت و مودّت آنهاست. (دقت کنید)
  2. احادیث بسیار اُخوت و سفارش به رعایت حقوق آنرا از مهمّ‏ترین احکام سیاسی اسلام و در راستای تحقق دولت اهل‌‏بیت ببینیم نه جزئی و شخصی.
    نخبگان مردم و مسئولین تشکل‏‌های دینی، اگر این مهمّ را رعایت کنند واحدهای پراکنده به هم می‏پیوندند و کثرت به وحدت می‏‌رسد و دست ولیّ مشروع جامعه برای پیشبرد مقاصد اسلامی باز می‏‌شود.
  3. از مستحبات عید غدیر عقد اُخوت است. با این رویکرد جدید به عقد اُخوت نگاه کنید. فعالان مذهبی و فرهنگی یک شهر که همه ولایت اهل‌بیت و جانشینان آن‏ها را پذیرفته و از دشمنان خدا و اهل‌‏بیت در زمانشان برائت دارند؛ با هم عقد اُخوت ببندند و در اصول حرکت با هم اختلاف نکنند. بزرگترین مستحب غدیر این اُخوت و فریضه غدیر عدم تفرقه است؛ غنیمت شمارید.
  4. عامل همه پیروزی‏‌ها در صدر اسلام تا کنون این بوده و عامل شکست‏‌ها، غربت‏‌ها و غیبت‏‌های اولیاء خدا هم عدم تشکیل اُخوت بین مومنان بوده و هست.
    آخرین ولیّ غیبت گزیده خدا(روحی فداه) هم به بزرگ شیعیان- شیخ مفید- پیام داد: “اگر مومنان اجتماع قلوب با هم کنند بر وفای به عهد ما” خواهد آمد (الاحتجاج ج۲ص۴۹٨).
    امام عزیز ما این حقیقت را شهود کرده فرمود: ” ما حسّ کردیم این مطلب را؛ ذوق کردیم این مطلب را که این جماعت ایران که با هم شدند، خدا پشتیبان آن‏ها بود و الان هم هست. کاری نکنید که عنایت خدا -خدای نخواسته- کم بشود. کاری نکنید که برای ولی عصر(ع) ایجاد نگرانی بکنید، تفرقه نداشته باشید با هم”.
    تفرقه=ایجاد نگرانی برای ولی عصر(روحی فداه).
    مباحثه و اختلاف در روش و عمل، به زدن و ساقط کردن هم نیانجامد.
  5. برای عدم تفرقه، فرماندهان جنگ نرم و فعّالان مذهبی ،غیر از “از جلو نظام” -که دیدن ولایت و هماهنگی با فرمان اوست- فرمانِ “از بغل نظام” هم دارند!
    یعنی هر تشکّل و گروه باید گروه بغل دستی‏‌اش در جامعه اُخوت ایمانی را ببیند وارد حریم او و کشمکش با او نشود گاه حتی با بودن او لازم است دیگر تو نیایی و همو را کمک کنی.
    چنانچه اهل‏‌بیت به فقهاء -البته کامل و با تقوا- آموزش دادند اگر یکی حکم یا حکومتی کرد دیگران -مادام که او شرایط ولایت را دارد- در حکم با او تزاحم نکنند؛ حتی اگر فتوایشان غیر او باشد. چه خوشبخت می‏‌شویم اگر افسران جنگ نرم هم این را درباره برادر خود در تشکّل و کانون دیگر رعایت کنند.

اگراین یادداشت را نیاز برجا مانده غدیر دیدید به فعّالان مذهبی و فرهنگی غدیری عیدی‌‏اش دهید!

محسن قنبریان
۹۸/۵/۲۸

سخنرانی/ فداییِ ما؛ آقای کرب و بلا!

سخنرانی ایراد شده در شب شهادت امام موسی کاظم علیه السلام، توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «فداییِ ما؛ آقای کرب و بلا!» خدمتتان تقدیم میشود.

لینک دریافت سخنرانی «فداییِ ما؛ آقای کرب و بلا!»

یک حدیث عجیب:

امام موسی(علیه السلام):”خداوند برشیعه خشمناک شد پس مرا مخیّرکرد:خودم یا آنهارا؟!به خدا سوگند خودم را سپربلای آنها کردم[۱]”.

 

خشم خدا برشیعه?!

این خشم به خاطر گناهانی که می شناسیم نبود به خاطر افشاء امر فرج و موعد خروج بود که موجب بداء وتأخیر در اقامه حکومت عدل شد!

ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) این روایت را شنیده بود بر امام صادق(علیه السلام)هم عرضه و تأیید وتأکید گرفت که:”خداوند برای این امر سال ۷۰رامعین کرده بود،چون حسین(علیه السلام)کشته شد خدا بر خاکیان خشم گرفت پس آنرا تا سال ۱۴۰تأخیر افکند ما(اهلبیت)این موعد را برای شما-دوستان نزدیک-گفتیم وشما آنرا افشاء کردید…[۲]”.

فرج برای عهد امام صادق (علیه السلام) مقدّر وبرنامه ریزی شده بود؛به هم خوردن آن،بدائش به عهد امام کاظم (علیه السلام) می رسد.موعد قبل هم با عدم یاری سیدالشهداء مواجه شده بود که خشم خداوند را موجب شد.

ضایع کردن زمینه ها ومقدمه سازی ها برای فرج و گشایش در امر بشرو مستضعفان زمین با خروج امام عدل، موجب غضب الهی است.

سپر بلا شدن امام?!

حال که زمینه سازی ها وسازمان بخشی ها لو رفته است،طبیعتا از سوی طواغیت یا اعدامهای گسترده زعمای شیعه صورت می گیرد؛یا امام و رهبر نهضت را به تنگنای مضاعف می کشند. وامام مهربان دومی را برمی گزیند[۳]:

شکنجه در سیاه چالها وسلول های تاریک ونمور با پاهای خرد شده در حلقه های کُند وزنجیر!

بیرون زندان هم سالها ناشناس وفراری ،غارنشین در روستاهای شام شد[۴].

امام جواد(علیه السلام)فرموده بود:”وقتی خداوند بر خلق خشمناک شود ما را از جوارشان دور می کند[۵]”.هارون زندگی تو قارون قصه هاست

موسی اسیر مانده میان شرورهابار قبل(موعدسال۷۰)هم بداء ،به کربلا کشید امام با فجیع ترین شهادت فدای شیعیان شد.

“کرب و بلا”ی سختِ امام،عقوبت تأخیر “فرج” است که او بجای شیعیانش به جان می خرد.دوری از مردم(غیبت) جلوه این غضب الهی است.

 

سرد است قتلگاه تو برعکس کربلا

پس گریه می کنی تو به یادتنورها

 

کرب وبلای امام آخر!

اگر هر تأخیر وبداء در فرج چنین کرب و بلایی دارد،وامام هم خود را سپر بلای شیعیان کرده آن بلا را به جان می خرد؛پس وای من!

برای فرج امام من چند بار زمینه فراهم شده است؟!چند بار در آن بداء حاصل شده است؟!تنگنا و کرب و بلای مضاعف آن با آقای من چه کرده است؟!

“ای فرزند طور وعادیات کاش می دانستم چه جایی منزل گرفته ای وچه سرزمینی ترا برخود نگه داشته؟!برمن گران است که مردم را ببینم ولی تو دیده نشوی وازتو صدا ونجوایی نشنوم!

گران است برمن که بدون من بلا احاطه ات کند وصدای زاری وشکوه ام هم به تو نرسد!گران وناگوار برمن است که برتو غیر از آنچه برما می گذرد،بگذرد![۶]”هرشب به روز آمدنت فکر می کنم

هرصبح بی قرارترینم برای تو

بیدار می شویم از این خواب هولناک

یک صبح جمعه با نفَس آشنای تو[۷]

 

(بازنویسی ای از سخنرانی ایام شهادت امام کاظم-علیه السلام-سال۹۵و۹۸)

[۱] کافی ج۱ص۲۶۰وص۳۶۸

[۲] همان

[۳] ر.ک:مرآه العقول ج۳ص۱۲۶و۱۲۷درشرح حدیث اول

[۴] بحارالانوارج۴۸ص۱۰۵

[۵] الکافی ج۱ص۳۴۳

[۶] بریده ای از دعای ندبه

[۷] اشعار به ترتیب از: سید محمدحسین حسینی و پانته آ صفایی بروجنی

فدایی ما؛ آقای “کرب” و “بلا”!

یک حدیث عجیب:
امام موسی(علیه السلام):”خداوند برشیعه خشمناک شد پس مرا مخیّرکرد:خودم یا آنهارا؟!به خدا سوگند خودم را سپربلای آنها کردم”(۱).

  1. خشم خدا برشیعه?!
    این خشم به خاطر گناهانی که می شناسیم نبود به خاطر افشاء امر فرج و موعد خروج بود که موجب بداء وتأخیر در اقامه حکومت عدل شد!
    ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) این روایت را شنیده بود بر امام صادق(علیه السلام)هم عرضه و تأیید وتأکید گرفت که:”خداوند برای این امر سال ۷۰رامعین کرده بود،چون حسین(علیه السلام)کشته شد خدا بر خاکیان خشم گرفت پس آنرا تا سال ۱۴۰تأخیر افکند ما(اهلبیت)این موعد را برای شما-دوستان نزدیک-گفتیم وشما آنرا افشاء کردید…”(۲).
    فرج برای عهد امام صادق (علیه السلام) مقدّر وبرنامه ریزی شده بود؛به هم خوردن آن،بدائش به عهد امام کاظم (علیه السلام) می رسد.موعد قبل هم با عدم یاری سیدالشهداء مواجه شده بود که خشم خداوند را موجب شد.
    ضایع کردن زمینه ها ومقدمه سازی ها برای فرج و گشایش در امر بشرو مستضعفان زمین با خروج امام عدل، موجب غضب الهی است.
  2. سپر بلا شدن امام?!
    حال که زمینه سازی ها وسازمان بخشی ها لو رفته است،طبیعتا از سوی طواغیت یا اعدامهای گسترده زعمای شیعه صورت می گیرد؛یا امام و رهبر نهضت را به تنگنای مضاعف می کشند. وامام مهربان دومی را برمی گزیند(۳):
    شکنجه در سیاه چالها وسلول های تاریک ونمور با پاهای خرد شده در حلقه های کُند وزنجیر!
    بیرون زندان هم سالها ناشناس وفراری ،غارنشین در روستاهای شام شد(۴).
    امام جواد(علیه السلام)فرموده بود:”وقتی خداوند بر خلق خشمناک شود ما را از جوارشان دور می کند”(۵).

    هارون زندگی تو قارون قصه هاست
    موسی اسیر مانده میان شرورها

    بار قبل(موعدسال۷۰)هم بداء ،به کربلا کشید امام با فجیع ترین شهادت فدای شیعیان شد.
    “کرب و بلا”ی سختِ امام،عقوبت تأخیر “فرج” است که او بجای شیعیانش به جان می خرد.دوری از مردم(غیبت) جلوه این غضب الهی است.

    سرد است قتلگاه تو برعکس کربلا
    پس گریه می کنی تو به یادتنورها

  3. کرب وبلای امام آخر!
    اگر هر تأخیر وبداء در فرج چنین کرب و بلایی دارد،وامام هم خود را سپر بلای شیعیان کرده آن بلا را به جان می خرد؛پس وای من!
    برای فرج امام من چند بار زمینه فراهم شده است؟!چند بار در آن بداء حاصل شده است؟!تنگنا و کرب و بلای مضاعف آن با آقای من چه کرده است؟!
    “ای فرزند طور وعادیات کاش می دانستم چه جایی منزل گرفته ای وچه سرزمینی ترا برخود نگه داشته؟!برمن گران است که مردم را ببینم ولی تو دیده نشوی وازتو صدا ونجوایی نشنوم!
    گران است برمن که بدون من بلا احاطه ات کند وصدای زاری وشکوه ام هم به تو نرسد!گران وناگوار برمن است که برتو غیر از آنچه برما می گذرد،بگذرد!”(۶).

    هرشب به روز آمدنت فکر می کنم
    هرصبح بی قرارترینم برای تو
    بیدار می شویم از این خواب هولناک
    یک صبح جمعه با نفَس آشنای تو

پی نوشت:
۱و۲کافی ج۱ص۲۶۰وص۳۶۸
۳.ر.ک:مرآه العقول ج۳ص۱۲۶و۱۲۷درشرح حدیث اول
۴.بحارالانوارج۴۸ص۱۰۵
۵.الکافی ج۱ص۳۴۳
۶.بریده ای از دعای ندبه
۷.اشعار به ترتیب از:سید محمدحسین حسینی وپانته آ صفایی بروجنی

(بازنویسی ای از سخنرانی ایام شهادت امام کاظم-علیه السلام-سال۹۵و۹۸)