بایگانی برچسب: s

هستی‌شناسی ولایت

ولایت پیوستگی با مردم است

قرآن برای حاکم جامعه از کنار همه واژگان می‌گذرد، از واژه ولایت استفاده می‌کند

حجت الاسلام قنبریان

غدیر عید بزرگ دخالت مردم در سیاست است

ما هنوز غدیر انجمن حجتیه را جشن می‌گیریم
غدیر عید بزرگ دخالت مردم در سیاست است
مردم‌سالاری در متن دین است
حوصله کردن با مردم

حجت الاسلام قنبریان

مهمانی یک کیلومتری دارالمومنین بهبهان در عید غدیر۱۴۰۲

به لحاظ کارکرد گرایی، ولایت و غدیر، کارکرد پیوند اجتماعی هم دارد.

نعمتی که موجب برادری و پیوند اجتماعی میشود (فاصبحتم بنعمته اخواناً) همان نعمتِ امامت و ولایت است که “اتممت علیکم نعمتی” در آیه غدیر بدان اشاره دارد.

خلاصه امامت(ولایت طولی)، موجب ولایت عرضی متقابل و طرفینی جامعه هم میشود.

برای انسجام ملی ، تاکید بر مشترکات اهمیت ویژه دارد؛ که ولاء اهلبیت(ع) از زمره برترین آنهاست.

یک جشن خوب غدیر را میتوان بر اساس این کارکرد هم ارزیابی کرد.

پرداختن بهتر به مقوّمات این ولایت اجتماعی در برنامه ها و مضامین، همچنین تنظیم درست نقش “حاکمیت” -که خود در پرتو غدیر است- و “مردم” در نحوه های برگزاری، توجهات بعدی است که با مساعدتها میتواند هرسال بهتر از قبل شود.

 

ویدئو:مهمانی یک کیلومتری دارالمومنین بهبهان در عید غدیر۱۴۰۲

غیر از اطعام، غدیر چه مناسکی به خود دیده یا از چه سننی بهره برده است؟

  1. از “تعارف” تا “مواخاه”
    غدیر، تجلی “فاصبحتم بنعمته اخواناً” هم هست. “ولایت عرضی” و پیوند اجتماعی مردم ذیل “ولایت طولی”(امامت) کارکرد دیگر غدیر است.
    اصلا مهمانی و اطعام برای این منظور مورد تاکید است و میشود خروجی اش را سنجید.
    از مراوده با همدیگر(تعارف) تا پیمان برادری(مواخات) مستحبات این روز است.
    در دنیای مدرن _که “اهالی” را “شهروند” و مناسبات آموزشی، حمایتی، ضمانتیِ گذشته را بجای “باهم- از هم” به “موسسات مدرن” سپرده و با متمرکز کردن، کنترل پذیر و هدایت شونده کرده است_ بیشتر این کارکرد غدیر (اگر نصابش رعایت شود) مهم شده است.
  2. مناشده!
    غدیر، عید سیاست و دخالت مردم در امر حکومت هم هست.(رهبری۷۵/۲/۱۸)
    بحث بر سر حاکم، صفات و شرایط او، احتجاج به غدیر را به “شورای خلافت” (ذی حجه سال۲۴ه) کشاند. اینبار غدیر نه با مهمانی که با “مناشده” خود را نشان داد!
    مناشده، قسم دادن برای اظهار شهادت است. حضرت امیر(ع) یکبار دیگر هم در زمان حکومت خود وقتی، او مورد تردید واقع شده بود در صحن علنی مردم و میدان شهر، مناشده برقرار کرد (مناشده رحبه). از حاضرین خواست هرکه در غدیر بود بلند شود و شهادت دهد!

برای پیروان غدیر، شاخص کردن ولایت غدیر و سنجش حکمرانی ها بر اساس معیارهای امامت غدیر، میتواند مضمون و محتوای سالگشت های غدیر باشد. افتخار به داشته ها و مطالبه کمبودها و احتجاج با منکران و منتقدان، بازتولید مناشده در عصر ماست.

چنین غدیری هرگز یک فستیوال و زنگ تفریح و “روز رُفع القلم” نمی شود.

محسن قنبریان

چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را ولیعهد حکومتی خود نکرد

دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!

عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].

به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!

چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!

باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!

در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:

  1. اصل بدعت ولایتعهدی در اسلام
  2. فسق و فقدان شرایط خلافت در یزید

واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!

ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!

از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!

پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!

حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است

[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.

[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه

[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰

[۶] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸

غدیر یک سبک است نه صرفاً واقعه!

 

  1. جعل ولایتِ غدیر، “ولایت باطنی و تکوینی” نبود همین “ولایت ظاهری سیاسی-اجتماعی” بود. اولی جعل ندارد؛ نه غدیر دارد نه سقیفه! دومی است که طرح با مردم و هم غصب از ولیّ دارد. پس غدیر سیاسی را صرفا به مناقب عرفانی خوانی تقلیل ندهیم!
  2. “غدیر”، تکرار “عقبه” است. پیامبریِ محمد(ص) از خدا بود، اما مردم مدینه دو عقبه با او بیعت آزادانه کردند تا پیامبر(ص)، حاکم آنها شد؛ هرگز به زور بر آنها حاکم نشد.
    “از این حیث” غدیر یکبار دیگر در ۱۸ ذی حجه ۳۵ هجری تکرار شد وقتی “عامه مردم” به علی(ع) برگشتند و اقلا بعنوان “حاکم عادل” با او بیعت آزادانه کردند!
  3. “سقیفه”، بازتولید “دارالندوهِ” مکه است. تصمیم گرفتن بزرگان قریش برای عموم مردم؛ واسطه شدن کانون های خاص بین عموم مردم و پدیده حاکم!
  4. چه بسا عالم و شاعر و مداحِ علی باوری که غدیر را با “عقبه” پیامبر(ص) نفهمد و نگوید! کار تمام شده ی آسمان بداند و لازم باشد به زور و “سلطه” بر زمین استقرار یابد!
    و ای بسا متفکر و نویسنده ای سنّی که از سبک حاکمیتِ غدیر بگوید! تصریح بکند یا نکند، “ولایت” را متمایز از “سلطه”؛ و حکومت را حتی وقتی “جعل الهی” دارد، نیازمند “پذیرش مردمی” بداند!

شیعه و سنّی رهزنی نکند؛ غدیر، پیام سیاسی خدا برای انسان در همه زمانها و همه مکان هاست!

مطلب مرتبط: سلسله درس‌های نهج‌البلاغه

* دراینباره گفته و این روزها بیشتر می گویم!

محسن قنبریان ۲۴ تیر۱۴۰۱

مراقبه غدیریه!

شعرسپید علیرضا قزوه را با عنوان: “آن کفش های وصله دار” با صدای گرم حجت الاسلام دیانی بشنوید!

 

– خلیفه نیستی، سلطان هم! فقط امام اول مظلومانی!

– و جای پنج سال می شد که پنجاه سال حاکم باشی!

– می شد حسین و حسن را باخود همراه کرد

یکی مشاور اعظم و یکی وزیر خزانه داری کل!

– حتی عقیل را می شد سه چهار سالی

با حقوق ارزی آن روز به اندلس فرستاد!

– می شد محمد حنفیه سفیر سازمان ملل باشد!

مانند این پس خاله ها که هنوز و تا همیشه سفیرند!

– می شد بعد خود فکر پادشاهی فرزندان بود!

مثل همین ملک حسین و ملک حسن

مثل همین حیدر علی اف و اف بر این دنیا…

– می شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمیزاد

از وعده و وعید و افطاری داد با بیت المال!

– در برج های دوبی سهمی داشت!

در بازار بورس دستی!

– برای بردن نان فرصت نیست!

این را به سازمان غله و نان بسپار!

پ.ن:

  1. کنار ریسه و شربت و اطعام، از سبک غدیری حکومت هم مذاکره کنیم!
  2. .در این ایام مبارک برای شفای بیماران بخصوص حاج آقا دیانی عزیز هم دعا کنیم!

این شعر زیبای سعید پاشا زاده با صدای علی اکبر قلیچ حاوی گوهرهای مهمی از مکتب علوی است:
در دین علی پینه فقط روی جبین نیست!
در مُلک سلیمانی خود کارگری کرد!

اگر دست کارگر مثل سجدگاه مومن بوسیدنی شود و اگر حکّام اقلا به قدر مزد کارگری، از مُلک بردارند، به مکتب غدیر نزدیک تر می شویم!