أصبحتم بنعمته إخواناً
حجت الاسلام قنبریان
أصبحتم بنعمته إخواناً
حجت الاسلام قنبریان
کاش قبل از سردار شهید سلیمانی این حرف از زبان ما روحانیون بیان میشد
حجت الاسلام قنبریان
ولایت پیوستگی با مردم است
قرآن برای حاکم جامعه از کنار همه واژگان میگذرد، از واژه ولایت استفاده میکند
حجت الاسلام قنبریان
ما هنوز غدیر انجمن حجتیه را جشن میگیریم
غدیر عید بزرگ دخالت مردم در سیاست است
مردمسالاری در متن دین است
حوصله کردن با مردم
حجت الاسلام قنبریان
به لحاظ کارکرد گرایی، ولایت و غدیر، کارکرد پیوند اجتماعی هم دارد.
نعمتی که موجب برادری و پیوند اجتماعی میشود (فاصبحتم بنعمته اخواناً) همان نعمتِ امامت و ولایت است که “اتممت علیکم نعمتی” در آیه غدیر بدان اشاره دارد.
خلاصه امامت(ولایت طولی)، موجب ولایت عرضی متقابل و طرفینی جامعه هم میشود.
برای انسجام ملی ، تاکید بر مشترکات اهمیت ویژه دارد؛ که ولاء اهلبیت(ع) از زمره برترین آنهاست.
یک جشن خوب غدیر را میتوان بر اساس این کارکرد هم ارزیابی کرد.
پرداختن بهتر به مقوّمات این ولایت اجتماعی در برنامه ها و مضامین، همچنین تنظیم درست نقش “حاکمیت” -که خود در پرتو غدیر است- و “مردم” در نحوه های برگزاری، توجهات بعدی است که با مساعدتها میتواند هرسال بهتر از قبل شود.
ویدئو:مهمانی یک کیلومتری دارالمومنین بهبهان در عید غدیر۱۴۰۲
برای پیروان غدیر، شاخص کردن ولایت غدیر و سنجش حکمرانی ها بر اساس معیارهای امامت غدیر، میتواند مضمون و محتوای سالگشت های غدیر باشد. افتخار به داشته ها و مطالبه کمبودها و احتجاج با منکران و منتقدان، بازتولید مناشده در عصر ماست.
چنین غدیری هرگز یک فستیوال و زنگ تفریح و “روز رُفع القلم” نمی شود.
محسن قنبریان
دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!
عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].
به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!
چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!
باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!
در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:
واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!
ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!
از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!
پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.
بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!
حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶
[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است
[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه
[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.
[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه
[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰
[۶] رهبر انقلاب ۷۵/۲/۱۸
شیعه و سنّی رهزنی نکند؛ غدیر، پیام سیاسی خدا برای انسان در همه زمانها و همه مکان هاست!
مطلب مرتبط: سلسله درسهای نهجالبلاغه
* دراینباره گفته و این روزها بیشتر می گویم!
محسن قنبریان ۲۴ تیر۱۴۰۱
شعرسپید علیرضا قزوه را با عنوان: “آن کفش های وصله دار” با صدای گرم حجت الاسلام دیانی بشنوید!
– خلیفه نیستی، سلطان هم! فقط امام اول مظلومانی!
– و جای پنج سال می شد که پنجاه سال حاکم باشی!
– می شد حسین و حسن را باخود همراه کرد
یکی مشاور اعظم و یکی وزیر خزانه داری کل!
– حتی عقیل را می شد سه چهار سالی
با حقوق ارزی آن روز به اندلس فرستاد!
– می شد محمد حنفیه سفیر سازمان ملل باشد!
مانند این پس خاله ها که هنوز و تا همیشه سفیرند!
– می شد بعد خود فکر پادشاهی فرزندان بود!
مثل همین ملک حسین و ملک حسن
مثل همین حیدر علی اف و اف بر این دنیا…
– می شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمیزاد
از وعده و وعید و افطاری داد با بیت المال!
– در برج های دوبی سهمی داشت!
در بازار بورس دستی!
– برای بردن نان فرصت نیست!
این را به سازمان غله و نان بسپار!
پ.ن:
این شعر زیبای سعید پاشا زاده با صدای علی اکبر قلیچ حاوی گوهرهای مهمی از مکتب علوی است:
در دین علی پینه فقط روی جبین نیست!
در مُلک سلیمانی خود کارگری کرد!
اگر دست کارگر مثل سجدگاه مومن بوسیدنی شود و اگر حکّام اقلا به قدر مزد کارگری، از مُلک بردارند، به مکتب غدیر نزدیک تر می شویم!