بایگانی برچسب: s

الهیات جنگ دائمی فقر و غنا

دو سؤال اساسی بحث:

  1. این ادبیات و الهیات، داخلی هم بشود یا فقط مصرف خارجی(استکبار و آمریکا ستیزی) داشته باشد؟
    این همان شعار مارکس نیست؟!!
    داخلی شدنش به امتدادهایی مثل اسلام آمریکایی و درگیری با منش های اسلام درباری و مرفهین بی درد و مانند آن است؛ بنظرتان مدیران فرهنگی-سیاسی آنرا به صلاح میدانند
    از روشنفکرانی که آنرا موجب شکاف عاطفی و تنش اجتماعی می شمارند، چیزی خوانده اید؟!
    اگرصرفاً برای مصرف خارجی بماند، جز آمریکا پرستان مخالفی در حاکمیت ندارد؛ آیا این تقلیل و تنزیل را امام خمینی می پذیرد؟
  2. در همان عرصه بین المللی؛ جنگ و مقاومت بماند یا رقابت؟
    جنگ فقر و غنا ، مستکبر-مستضعف ؟ یا رقابت سرمایه داری-سرمایه داری؟!
    به تعبیر دیگر مقاومت انقلاب اسلامی مقابل استکبار جهانی بماند یا به رقابت چین-آمریکا شدن تأویل برده شود؟
    اینجا معرکه آراء درون مردان جمهوری اسلامی است.
    چیزی از مواجهه تقدم جمهوری اسلامی ایران بر انقلاب اسلامی شنیده اید
    چیزی از تئوری تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی می دانید
    برخی رقابت را هم واقعی نمی دانند و سازش و رفاقت، راهبردشان است.
    از راهبرد ژاپن اسلامی و مالزی شیعی در اجرا چیزی می دانید

قاعده دینی پرداخت حقوق به مدیران

سخنان مطرح شده با موضوع « قاعده دینی پرداخت حقوق به مدیران» توسط حجت الاسلام محسن قنبریان در دانشگاه امام صادق(ع)، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مورخه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

با تشکر از تارنما نسیم آنلاین جهت پیاده سازی و بارگذاری محتوا. بخش های یک تا سه:

  1. https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2372986
  2. https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2373053
  3. https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2373421

  • ۴نوع پرداخت از بیت المال
  • فاصله حقوق دریافتی افراد چقدر باید باشد؟
  • تفاوت اجرت و ارتزاق
  • چه کارهایی قابل واگذاری به غیر است؟
  • دستمزد انواع کار در اسلام
  • قاعده دینی پرداخت حقوق به مدیران
  • قاعده قدر الکفایه
  • برخورد حضرت امیر(ع) با قاضی القضات حکومت
  • کارمندان دولتی همانند کارمندان بخش خصوصی
  • حساب مدیران دولتی جداست!

دریافت مطلب «قاعده دینی پرداخت حقوق به مدیران»

غِش

ای کاش سامانه آقای رئیسی گزینه‌ای برای: «چه کسی را اصلا نمی‌خواهیم!» هم داشت!

اینجور از آب و شیر قاطی کردن و غش کردن جلوگیری می‌شد. امیرالمومنین (ع) بدتیرن غِش و دغلکاری با امامان و سرپرستان جامعه خواند (نامه ۲۶)

شاید خنده دار و بچه گانه بنظر برسد؛ اما «چه کسی استاندار یا فرماندارتان نشود؟!»

خوب آن آب را از شیر جدا می‌کند! کدام مدیر است که چند معرف نداشته باشد؟!

امام مردم لابی ها را می‌شناسند، ائتلاف های شخصیت ها برای پشت هم درآمدن را می‌شناسند، مشترک المنافع ها را می‌شناسند، چهره های فریبنده در نهاد ها را از نزدیک سالها دیده و درجه خلوصشان را می‌شناسند و …

آنهایند که اگر شیری نداشته یا دور ریخته نشده باشد، اما شاهد آب بازی شیر فروشان بوده‌اند.

کراهت و ناخرسندی آنان از چهره‌ها، وجه شرعی عزل است چه رسد به عدم انتخاب (القواعد و الفوائد ج۱ ص۴۰۵ و ۴۰۶)

هر چقدر هم که آیت الله جزایری، مهربان و قدر شناس باشد، ۵ماه بعد از نصب آقای شریعتی به سازمان استاندارد، بازدید از آنجا و تعریف و تمجید از ایشان  آنهم در روزهای پایان دولت، نزد اهل سیاست و رسانه معنای دیگری دارد، حتی اگر قصد نشده باشد!

بزرگانی مثل ایشان بهتر میدانند دولت رئیسی برای بخش قابل توجهی از مردم خسته و درمانده، آخرین امید است که نباید به یأس و تکرار همان تکراری ها و ابقاء همان ناکارآمدی ها بیانجامد.

 

ان شاء الله رئیس جمهور منتخب هیچ تعریف و تمجید و سفارشی را چه در سطح ملی و چه استانی جدی نگیرد و با وعده اش به مردم طاق نزند.

 

* مطلب مرتبط: مردمی که سالها به گاری بسته اید چه؟

 

محسن قنبریان

محسن قنبریان

مردمسالاری دینی یا دین سالاری مردمی؟!

مصاحبه صورت گرفته با حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

در این مصاحبه مطرح خواهد شد:

  • معمای طرح بحث جمهوریت در ۱۴خرداد امسال توسط رهبرانقلاب!
  • دین سالاری یا مردمی است یا داعشی و هردو مقابل مردمسالاری دینی!
  • تعدادی از شاگردان امام در مناصب قانونی، جمهوریت در نظر امام را قبول ندارند!
  • نقل برخی سخنان آنان/ اگر برخی در مثل شورای نگهبان بوده باشند…؟!
  • خلافت نوعی مردم در سیاست و اقتصاد و حق اساسی تعیین سرنوشت در کلمات امام و رهبر و شهید صدر و…
  • بدون انتخاب و بیعت مردم، ولیّ جامعه انفاذ حکم و اجازه حکومت ندارد
  • جملات صریح امام در پاسخ به استفتائات آقایان!

دریافت این مصاحبه با کیفیت [ ۳۶۰p, 240p. 144p]

ادامه خواندن مردمسالاری دینی یا دین سالاری مردمی؟!

سخنرانی / ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» در مورخه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جزوه «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی»

مردمسالاری دینی در نهج البلاغه

مصاحبه صورت گرفته با حجت الاسلام قنبریان مورخه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۰ با موضوع «مردمسالاری دینی در نهج البلاغه» منتشر می‌شود.

  • جمهور مردم، عمود دین اند!
  • جمهور مردم انزوا را از امامت گرفتند نه شورای فلان و چند حزب اللهی!
  • هرجا نخبگانی جای مردم نشستند، شایستگان حذف شدند؛ برترینش امیرالمومنین(ع)!
  • بهترین راه کشف صالحین هم مردم اند!
  • مردم متن تخصصی قانون اساسی را می توانند تشخیص و رای دهند، رجل مذهبی سیاسی را نمی توانند؟!
  • شورای نگهبان با نظارت استصوابی را قبول دارم، اما باید زمینه انتخاب گسترده تر مردم فراهم شود.
  • منطقه های تاریک از چشم مردم با شورای نگهبان…
  • و الا حرکت پاندولی اتفاق می افتد. مداخله بیشتر زمینه پس زدن بیشتر میشود!

دریافت مصاحبه «مردمسالاری دینی در نهج البلاغه»
با کیفیت ۱۴۴p, 240p, 360p

سه توضیح بر فرمایش شهید بهشتی:

فرمایش شهید بهشتی:
«ضرورت تشکیلات اسلامی اصیل و ضرورت اینکه در طول رهبری باشد نه در عرض آن. این تشکیلات باید تحقق بخشنده نظام امامت و امت باشد، چون نظام اسلامی ما، نظام امت و امامت است؛ نه اینکه معارض امامت باشد» (ص۲۲۶)
«این تشکّل باید در طول امامت باشد نه در عرض آن. مجموعه سامان یافته ای از انسان های معتقد به امامت و امامِ وقت که در رابطه با امام وقت، هرنوع توضیح و تذکر و نصیحت دلسوزانه را عمل کنند، رودربایستی به کار نبرند. به حکم تعهد الهی، هرچه به نظرشان می رسد به امام بگویند؛ اما در هر مورد امام تصمیمی بگیرد، آن را مخلصانه و دلسوزانه اجرا کنند، نه اینکه در مقابلش بایستند» (ص۲۳۶و۲۳۷)
«انتقاد بر امام، تذکر به امام، نصیحت به ائمه مسلمین، که اصلا واجب است…در نهج البلاغه از علی(ع) نقل می کند که آن حضرت از مردم می خواهد که از او انتقاد کنند وبه او تذکر دهند؛ اما همانوقت که انسان تذکر می دهد، می داند که تذکر می دهد ولی تصمیم گیری با کیست؟ با رهبر است» (ص۲۳۴)
«ما بیش از آقای بنی صدر و آقای بازرگان با امام سرمسائل اداره جمهوری اسلامی بحث کرده ایم، خیلی آزادتر. این را خود آقای بازرگان هم می گفتند… ما هنوز همان رابطه طلبگی را با امام حفظ کرده ایم؛ اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم» (ص۲۳۵) [گزیده ای از صفحات حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگوها، نوشتارها]

  1. تشکیلات و احزاب در طول ولایت نه در عرض آن:
    در طول ولایت، یعنی خود و تشکیلات را در راستای طرح و اراده کلی ولیّ جامعه تعریف کردن و تلاش برای تحقق بخشی به نظام امت و امامت ؛ در عرض یعنی من یکی رهبری هم یکی!
  1. گاه بشکل فردی و خصائص اخلاقی بروز می کند. شهید بهشتی در همین صفحات در تفاوت مثل خود با مثل بنی صدر و بازرگان می گوید: «ایشان[بنی صدر] در نوار گفتند:”من بزرگترین اندیشه معاصرم!” بعد هم با یک فاصله گفتند:”این کتاب تضاد و توحیدی که من نوشته ام، بزرگترین اثر قرن است!” خوب کسی که اینقدر خود بزرگ بین است در راستای امامت قرار می گیرد؟! این در طول امام قرار می گیرد؟! نه این در عرض امام قرار می گیرد» (همان ص۲۳۴)
  2. گاهی هم بشکل نظریه، تشکیلات و احزاب در عرض ولایت تئوریزه می شود:
    پس از رحلت امام مردانی از جمهوری اسلامی، ولایت فقیه امام را منحصر به فرد و از مجموع خصائص او و رهبری کاریزماتیک دانستند؛ نه ولایت فقه و عدالت. لذا برای راهبری توده، به جامعه مدنی “در عرض رهبر” قائل شدند. جامعه مدنی و مجموعه احزاب و مطبوعات و… در این تئوری الزاما تحقق بخشنده نظام امامت و امت نیست و در عرض آن است! (برای تفصیل دراینباره کتاب هفت موج اصلاحات دکتر حمید پارسانیا را بخوانید).
  • تعهد اسلامی
    طرح و اراده کلی شایسته ترین رهبر هم با بحث و نقد، پخته تر و بی نقص تر می شود؛ و ذیل آن شدن را آسانتر و نجات بخش تر می کند.
    شهید بهشتی خیرخواهی، تذکر و نقادی رهبران جامعه را اگر مخلصانه و دلسوزانه باشد، عین تعهد به خداوند و اسلام و حقیقت می داند. نامه انتقادی او و یارانش به امام یک نمونه از سبک ولایت پذیری خردمندانه اش بود[۱]. این قسمت از منظومه تفکری ایشان، قسمت قبل را تکمیل می کند.
    در اینجا هم تفکری هژمونیک، نقد، درون پیروان ولایت را تقبیح و ذوب شدن در ولایت را بیشتر رایج می کند. نا پخته تر ها از انگاره عصمت و عصمت استراتژیک رهبری می گویند؛
    بعضی ائمه جمعه مشهور گرچه از عصمت نمی گویند اما کسانی که با انکار عصمت رهبری، نقدی کنند را “یا دیوانه! یا دشمن و در صدد قدرت یابی و یا ابزار دشمن برای هدف قرار دادن ستون خیمه نظام و سرجمع رویارویی با پیغمبر(ص)” خطاب می کنند[۲]
    در حالیکه خود رهبر انقلاب هرگز چنین نسبتی با امام نداشته و ذوب در ولایت را بی معنا می خواند[۳]. صراحتا می گویند: «من به شما عرض بکنم، هیچ نظر کارشناسی ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ از این واضح تر؟! من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد عده ای را بیاورم بنشینند آنها را تئوریزه کنند[۴]» (۹۱/۵/۱۶)
    آن نگاه سنگین علیه بررسی و نظر کارشناسیِ مغایر نظر رهبری غیر از تملق، ولایت گریزی های مضحک و نقاشی شده ای را هربار در جبهه انقلاب نمایش می دهد مثلا برخی موافقان طب اسلامی و ضد پزشکی مدرن و واکسیناسیون، چه جهد بلیغی(!) می کنند تا عمل واکسن رهبری را خطا و در عین حال ایشان را مصون از خطا نگه دارند! درباره پروتکلهای کرونا و عزادری و زیارت هم همین را شاهد بوده ایم!
    اما در مقابل نقد اصل سیاستهای۴۴ توسط یک استاد اقتصاد اسلامی(حسن سبحانی) با همه وزان و سابقه ولایی اش را کافی در طرد او یا احیانا رد صلاحیتش می دانیم!
    بهشتی کنار آن ذیل ولایت و در طول ولایت تعریف کردن خود و تشکیلات به این تعهد اسلامی درقبال حقیقت و واقعیت هم سفت معتقد بود.
  • تأدب اسلامی
    تکه دیگر منظومه تفکر او این است که تذکر و نقد و بررسی اش با رهبری همراه با تأدب اسلامی است. یعنی موهم تضعیف و خودنمایی نیست. حتی اگر علنی باشد، از جنس مباحثات طلبگی است. در همین صفحات یادشده از مباحثه و مناقشه سر درس آیت الله بروجردی مثال می زند که در عمل با وجود اشکالات طلبگی، به فتوای او عمل می کردیم!
    بعد تصریح می کند در جمع بندی و تصمیم این رهبر شایسته و منتخب است که تصمیم می گیرد و ما با ایمان عمل می کنیم.
    اینجا نیز برخی بنام آزادی نقد و بررسی، به تضعیف و نافرمانی عملی روی آوردند!
    از مصاحبه با بیگانگان تا اردو کشی خیابانی و مخالفت عملی، نقد و تذکری که بهشتی می خواست را شرطی کرد. این افراط، در شکل گیری تفریطی که بیان شد بسیار موثر واقع شد!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۶

[۱] http://tarikhirani.ir/fa/news/1420

[۲] http://alamolhoda.info/post/1959

[۳] https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=3235&nt=2&year=1383&tid=1031

[۴] https://eitaa.com/Jahade_tabeini/7220

کار ورزی:

ای کاش مخاطبان فرهیخته این تقسیم بندی منطقی و اسلامی شهید بهشتی را بمثابه یک فرم ارزشیابی برای وقایع و تصمیمات حکومتی سالهای جاری قرار دهند و در سالگرد آن شهید مباحثه‌اش کنند:

  1. برای تمنیّات برخلاف ارزشهای اسلامی که نباید دچار عوام فریبی شد، مثالی سراغ دارید؟!
    آنچه حول و حوش حجاب می گذرد و برخی مسئولان، روحانیون و شخصیت ها را منفعل کرده و برخی را تا مرز عدم وجوب هم برده، مثالی از این قسم نیست؟!
  2. برای تمنیّاتی که ناسازگار با قوانین اسلام نیست اما مسئولان آنرا مصلحت مردم ندیده‌اند نمونه سراغ دارید؟!
    در اینجا به نظر شهید بهشتی، اول باید مسئولان نظرات خود را با مردم در میان بگذارند و اکثریت را پذیرای آن کنند!
    آیا مصوبه بنزینی و حوادث خونین و شکاف اجتماعی بعد از آن مثال روشنی از نقض این آموزه نبود؟!
    آیا مصاحبه های سخنگوها(دولت و شورای نگهبان و قضاییه و…) اقناع اکثریت دارد یا تکرار کلیشه ها؟!

اگر روشنگری مسئولان(!) سودمند نیافتاد، شهید بهشتی رعایت سه نکته در تصمیم گیری را لازم می داند:

الف) رعایت خواست مردم، خود مصلحتی پرارزش است که پیوند قلبی میان مردم و حکومت را تقویت می کند باید مقایسه کنند آیا آن مصلحت درخواستی مسئولان، واقعا از این مصلحت پیوند مردم با حکومت ارزشمندتر است؟!

در این مورد نمونه و مثال سراغ ندارید؟!

به تجربه گذاشتن مذاکره با آمریکا توسط رهبر انقلاب برای نسل معاصر(که شعار انتخاباتی کاندیدای ۹۲و۹۶ بود)، یک نمونه از این نبود؟!

رعایت خواست و انتخاب مردم ارزشمند تر از معطل شدن ۸ساله در برجام و عهد شکنی های آمریکا نبود؟!

ب) مسئولان باید یاد داشته باشند که قدرت تشخیص مردم مکتبی در مسائل سرنوشت سازشان، بسیار زیاد و از تشخیص افراد معدود مسئول، به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است.

آنچه از صحنه نهایی رقابتهای انتخابات۱۴۰۰ مردم فهمیدند را تخطئه کنیم؟!

حتی اگر همین آرایش نهایی مصلحتشان بود(!) آیا مثالی برای این مورد نبود؟!

البته همه اجزای دخیل گفتند مصلحت نسنجیده و مُرّ قانون رعایت کرده‌اند[۱]!

 اما آیا اقلا از قضا و عملا تشخیص افراد معدودِ مسئول[ولو قانونی] جای تشخیص مردم مکتبی در مسائل سرنوشت سازشان ننشست؟!

آیا نمی شد با تشخیص مردم همین نتیجه را گرفت؟!

ج) تصمیمات برخلاف خواست مردم -هرچقدر موافق با مصلحت آنها باشد- در مقام اجرا با دشواری رو برو میشود؛ بنابراین عملاً تامین مصالح واقعی مردم میسّر نیست!

در سیاستهای اقتصادی و مالیاتی و بورس و… مثالهای متعدد می توان برای این مورد جست!

  • در این مثالها متوقف نشوید…!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳

[۱] امام خمینی در ۱۱شهریور۶۳ در دیدار با شورای نگهبان در چند خط سخن بیش از سه بار “توجه به افکار عمومی”، “انتزاع اجتماعی از کار آنها” و “قضاوت همگانی” درباره عملکرد شورا را گوشزد کردند(ر.ک: صحیفه امام ج۱۹ص۵-۴۲)
شورای نگهبان و خودش / شورای نگهبان و مردم

خداوند حکیم است نه فقیه!

بر ما شرکت در انتخابات، تقویت نظام اسلامی و رای به اصلح واجب بود(که انجام شد).

  • آنچه محقق شد، قطعاً به اذن پروردگار بود.
  • اما خداوند مثل ما مکلف نیست(لا یُسئَلُ عَمَّا یَفعَلُ). آنچه از او سر می زند نه براساس فقه و فتوا بلکه بر اساس حکمت است؛ لذا خلاف “اراده تشریعی” و “نظام ارزشی اش” هم کُنش دارد:
  • به منافقان هم در طغیانشان یاری می رساند!(۱۵/بقره)
  • دنیا طلبان و آخرت جویان -هردو- را از عطاء خود مدد می کند(۲۰/اسراء)
  • کارکرد مفسدان را سامان و نتیجه صلاح نمی دهد(۸۱/یونس)
  • و…

بعد از انجام تکلیف، شاید وقتش رسیده باشد، میزان مشارکت را یکبار هم جای نظام ارزشیِ حرام و واجب و حق و حکم، در نظام علّی و معلولی بکاویم.

سهم کارکردهای ناصالح در دولت و حکمرانی چقدر بود؟!

تا جمعه آمدن یک رای هم مهم بود و واجب، امروز علت یابی ریزش یک رأی هم مهم باشد و علتش بررسی شود، تا کف مردمسالاری دینی(انتخابات) به تراز برگردد.

محسن قنبریان

یادداشت شفاهی حجت الاسلام قنبریان با روزنامه وطن امروز

تاریخ مصاحبه: ۲۸خرداد۱۴۰۰

۱.جایگاه خواست مردم در مکتب امام و رهبری:

همه حکومت ها با حمایت مردم و اکثریت ، قدرت بیشتر می گیرند. جمهوری اسلامی یک قدم بیشتر از این است: رای مردم در مشروعیت حکومت دخالت دارد. حکومت به زور یا تحمیلی، اسلامی نیست.
امام قاطع می فرمود:《 ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم》( صحیفه امام ج۱۱ص۳۴)
سنگ زیرین جمهوریت، پذیرش حق تعیین سرنوشت برای مردم است. امام اینرا قبول داشت و آنرا با حکم عقل ثابت می دانست .می فرمود:《 باید اختیار دست مردم باشد ،این یک مساله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد》.( صحیفه امام ج۴ص۴۹۴)
رهبر انقلاب هم تصریح دارند:《اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایه مشروعیت خودش را از دست داده است .نظر ما درباره مردم این است》(۷۷/۱۲/۴).
باور ذهنی و قلبی این مبنا از سوی نیروهای وفادار به نظام ، ساختار فکری و فرهنگی حفظ جمهوری اسلامی است. این تفکر قطعی امامین انقلاب است که نباید با تفکر و قرائت دیگری تعویض شود . رهبر انقلاب ،جمهوری اسلامی و تکیه به رای مردم را “جزو دین” می داند .فرمود:《اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آراء مردم جزو دین نمی بود و از شریعت اسلامی استفاده نمی شد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع مطلب را بیان می کرد این جزو دین است》(۹۳/۳/۱۴) ۱۴ خرداد امسال نیز دوباره همین مضمون را تکرار کردند.

ادامه خواندن یادداشت شفاهی حجت الاسلام قنبریان با روزنامه وطن امروز