بایگانی برچسب: s

نهی از منکر در انحصار حزب‌اللهی‌ها نیست!

در اسلامِ امام خمینی، امر به معروف و نهی از منکر در انحصار انقلابی‌ها و حزب‌اللهی‌ها نیست! وظیفه‌ی همه است! حتی نسبت به امامشان!

امر به معروف و نهی از منکر در اسلام خمینی را بی‌واسطه از زبان خودش بشناسید:

الآن مکلّفیم ما، مسئولیم همه‌مان، همه‌مان مسئولیم، نه مسئول برای کار خودمان؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم؛ «کُلُّکم راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسئولٌ عَن رَعِیَّتِه».

همه باید نسبت به هم رعایت بکنند. مسئولیت من هم گردن شماست؛ [مسئولیت] شما هم گردن من است!

اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟

اگر خدای نخواسته یک معمّم در یک جا پایش را کج گذاشت، همه روحانیون باید به او هجوم کنند که چرا بر خلاف موازین [قدم برداشتی]؟ سایر مردم هم باید [نهی] بکنند.

نهی از منکر اختصاص به روحانی ندارد؛ مال همه است. امت باید نهی از منکر بکند؛ امر به معروف بکند[۱].

[۱] صحیفه‌ی امام خمینی؛ ج۸، ص۴۸۷

حلّال سیاسی؛ نه حلال سیاسی!

“فعلِ” مجتهد عادل مثل “قول”ش حجت و گویای فتوایش است. اگر وضو گرفتن مرجع خود را دیدید انگار در رساله اش خوانده اید.

البته “فعل” دلالتش از “قول” کمتر است. مثلا “انجام کاری”، دلالتی بیش از “جواز” ندارد؛ حال آیا “مباح” است یا “مستحب” یا “واجب”؟ دلالتی ندارد.

ایستادن در غرفه یک دختر کم حجاب و سخن گفتن با او و حتی تذکر لسانی ندادنِ شخص اول حکومت اسلامی و یک مرجع تقلید چگونه تحلیل می شود؟!

اینکه به قرینه “حرام سیاسی” خواندنِ “کشف حجاب” توسط ایشان، “کم حجابی”، “حلال سیاسی” تلقی شود؛ صدالبته غلط است.

فعل ایشان (ایستادن و سخن گفتن)، بر جواز فعل شخص دیگر(کم حجابی) دلالتی ندارد و ملاک همان فتوای ایشان است.

“تقریر” و سکوت مجتهد هم حجیتش ثابت نیست. در این مورد هم دلالتی بر “سکوت رضایت” نیست!

 

اما فعل ایشان، در ایستادن و ملاطفت با کم حجاب، آشکارا بر ولاء اجتماعی و طرفینی دلالت دارد.

این ولاء و پیوند اجتماعی(۷۲انفال) خاستگاه نهی از منکر است(۷۱توبه) و رتبتاً مقدم بر آن است (ولو زماناً باهم باشند).

تا این ولاء و پیوند اجتماعی بین “عادل و فاسق”، “متشرّع و لاابالی” و “کسانی که هریک از حیثی تخلفی دارند”، زنده و فعال نباشد، امر و نهی کردن نه روان میشود و نه اثر می گذارد!

ارتقای ولاء و پیوند اجتماعی، حلّال سیاسی و مشکل گشای اجتماعی برای تأثیر و تأثر طرفینی و بالتبع اصلاح رفتارهای اجتماعی است.

 

زبانِ فعل رهبر انقلاب، رهنما به حلّال سیاسی بود نه حلال سیاسی!

 

محسن قنبریان

نقاب الفاظ مقدس!

بعضی فکر می کنند هر تئوری با کلمات مقدس تر آمد درست تر است!

دولت اول اموی، بیت المال را “مال الله” می خواند! که به توحید هم نزدیکتر است!

اما دعوای شاگردان امیرالمومنین(ع) با آنها سر همین لفظ بود!

همه چیز مال خداست اما آنجا که کلیدش در جیب توست، “بیت المال مسلمین” است؛ یعنی برای سرانه مسلمانها درش سهم است!

حزب اموی می خواست “مال الله” بخواند و خودش را “خلیفه الله” تا هرچه دلش خواست با بیت المال بکند و به کسی مربوط نباشد!

* برای قضاوت بهتر:

فایل صوتی کامل و چکیده را از اینجا دسترسی داشته باشید.

حجت الاسلام قنبریان

مدل حل مسأله فقهی

  1. کارگاه و ارائه: بیان فشرده ای از ۴مرحله ی حل مساله فقهی
    حجت الاسلام محسن قنبریان/ جلسه اول چالش سه گانه در حکمرانی مجازیحل مساله فقهی چه مراحلی را طی می کند؟! تفاوتش با استنباط مصطلح کجاست؟!○ مراحل ۴گانه حل مساله:
    ۱. کشف و تحدید مساله
    ۲. استنباط اول (همین استنباط مصطلح)
    ۳. استنباط دوم (برای تحقق در زمانه کنونی)
    ۴. برنامه
    فرقهای ظریف استنباط اول و دوم؟
    • فرقهای استنباط با برنامه؟

    دریافت جلسه اول «مدل حل مسأله فقهی» | “دریافت از پیوند کمکی

  2. کارگاه و ارائه: تفصیل مرحله کشف و صورت بندی مساله
    حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیهاساساً چه چیزی موضوع پژوهش را مساله می کند؟!
    از کشف تا صورت بندی فقهی مساله چگونه انجام می شود؟!
    درآمدی لازم:
    مراحل ۴گانه حل مساله
    • تعادل بین میز مساله و مبادی بعید در میراث○ توضیح ۷قدم در این مرحله:
    ۱. تعریف مساله
    ۲. تمییز مساله از نامساله
    ۳. شبکه و نظام مسائل
    ۴. تحدید مساله
    ۵. اولویت یابی مساله
    ۶. تکمیل فرآیند کشف مساله
    ۷. فرمت فقهی دادن به مساله

    دریافت جلسه دوّم «مدل حل مسأله فقهی» | “دریافت از پیوند کمکی

  3. مدل حل مساله فقهی
    کارگاه و ارائه: روایتی از یک تجربه (مساله جبران خدمت کارمندان دولت)
    حجت الاسلام محسن قنبریان/ هم اندیشی گروه های حل مساله مرکز نخبگان حوزه

    توضیح فشرده ۴مرحله حل مساله در ضمن روایت یک تجربه از کشف و تحدید مساله تا برنامه
    (لازم به ذکر است مساله مورد روایت در مباحثه با سایر مراکز تصمیم گیری در نهایت در سه جلد کتاب از سوی سازمان اداری استخدامی برای تنظیم لایحه به دولت تقدیم شد)
    * تفصیل این تجربه در نیمسال اول کارگاه حل مساله فقهی مدرسه تخصصی فقه امام کاظم(ع) برای شرکت کنندگان در کارگاه حل مساله فقهی تدریجی و گام به گام انجام شد که میتوانید اینجا ببینید.

    دریافت جلسه سوّم «مدل حل مسأله فقهی» | “دریافت از پیوند کمکی

الهیات مردم سالاری دینی!

“ما می‌خواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رای مردم، و موافق حکم خدا.

 آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهی هستند، وقتی ببینند عدالت را می‌خواهد اجرا بکند. خدا می‌خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود. خدا می‌خواهد که به حال این ضعفا و طبقه سوم یک فکری بشود نه مثل حالا که همه قدرتها را روی هم گذاشتند، یک عده‌ای می‌خورند تا تُخَمه می‌کنند، یک عده‌ای از گرسنگی ریختند اطراف تهران، و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزی دارند. می‌خواهد عدالت باشد!”

امام خمینی / ۲۱ آبان ۵۷

پ.ن:

الهیات مرتبه اش قبل از حقوق است، به هست و تکوین می پردازد نه به بایسته و قانون.

در نظام تکوین، جماعتِ مردم مسلمان و خداباور، میل شان با اراده الهی همنوا خواهد بود.

البته در مقام کشف حکم خداوند و پرداختن به اولویت های الهی اگر ما اشتباه کردیم:

– یا دچار محاسبه غلط و برچسبِ دین گریزی به مردم می شویم!

– یا دچار توهم همراهی صددرصدی مردم با یافته های مان می شویم!

امام خمینی به خوبی پشت طرح کردن الهیات همراهی رای مردم و حکم خدا (حرف نوی انقلاب سلامی به تعبیر رهبر انقلاب)، از عدالت و اجرای آن مثال می زند. خدا خیلی چیزهای دیگر هم می خواهد بین مردم اجرا شود، لکن درک مهمترین چیز، ضامن بقاء مردمسالاری دینی و همراهی رای و میل مردم با حکومت الهی و احکام اکتشافی ما از خداوند است.

محسن قنبریان

۰۹/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)

جلسه نهم سلسله جلسات “با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)”، برگزار شده در مسجد دانشگاه تهران به همت هیئت اصحاب الحسین علیه السلام، در مورخه ۴ اسفند ماه ۱۴۰۱، منتشر می‌شود.

  • حرکت وضعی و انتقالی تاریخ!
  • پیگیری مفهوم “ولایت” و ضدیتش با مفهوم “ارباب”
    – بیان عجیب دیگری از رهبر انقلاب(۶۶/۴/۱۲): سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
  • تعیین حاکم در اسلام دو راه دارد: نصب/ انتخاب مردم
  • دو جا انتخاب مردم:
    ۱. جایی که نصب[خاص] نیست مثل دوران غیبت
    ۲. جایی که به نصب عمل نشده(مثل دوران خلافت امیرالمومنین)!
    – دومی را از کسی دیگر غیر از ایشان نشنیده ام بعید است در قم همه قبول داشته باشند! نمیدانم هنوز خودشان قبول دارند؟!!
    – شواهد و ادله ایشان…/ غیر از این برداشت را جفای به اسلام می داند!
  • امام و رهبر انقلاب، رأی اکثریت را جای بیعتِ گذشته می داند.
    اهل حِلّ و عقدِ دیروز چگونه به مثابه صندوق رای امروز است؟!…
    – هرچه از نقش مردم کم شود، خوانش “ولایت”، “ارباب” میشود!
    دوست حزب اللهی، سقیفه را دموکراسی(!) می خواند! اما غدیر و بیعت۳۵هجری را مردمسالاری نمی دانند!
  • یک انقلابی دیگر (زبیر پسر عمه پیامبر و علی) که همسن علی(ع) بود و در کودکی هم اسلام آورد و همه عملیاتها شرکت داشت و برای ولایت، مقابل سقیفه، تحصن کرد و حتی دست به شمشیر برد… اما در ماجرای جمل نه فقط مقابل ولایت ایستاد بلکه “ارباب” شد!…

حجت الاسلام قنبریان

دریافت «۰۹/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)» | “دریافت از پیوند کمکی

۰۸/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)

جلسه هشتم سلسله جلسات “با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)”، برگزار شده در مسجد دانشگاه تهران به همت هیئت اصحاب الحسین علیه السلام، در مورخه ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۱، منتشر می‌شود.

حجت الاسلام قنبریان

دریافت «۰۸/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)» | “دریافت از پیوند کمکی


تقابل اسلام قارونیِ الرشید با اسلام موسویِ امام کاظم(ع) از منظر انحطاط و تعالی خانواده

چکیده سخنرانی شهادت امام کاظم(ع)/ حجت الاسلام قنبریان برگزار شده به همت هیات اصحاب الحسین، مسجد دانشگاه تهران در مورخه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ منتشر می‌شود.

درآمد

خانواده نُرم های متفاوتی در تاریخ داشته:

– نُرم کنونی، هسته ای و متشکل از زن و شوهر و یک یا دو فرزند.

– نُرم گذشته، گسترده و متشکل از سه نسل (پدربزرگ، پدر، فرزندان) این گستردگی عمودی است.

– در دوره برده و کنیز یک گستردگی افقی هم رخ می داد. “فامیلی” از واژه یونانی “فامیلیا” یا “فامولوس”= مستخدم و برده است. در عربی شد: “اهل”=همسر و فرزندان و… و “عیال”= نانخور ها که شامل برده و کنیز و… هم می شد.

قبل از “مرکزرویان” و “رحم اجاره ای” و… برای فرزندآوری( استیلاد) از کنیز هم استفاده می شد ؛ همچنین برای کار و …

این نُرم قصه ای دارد که تقابل اسلام محمدی با اسلام های قارونی اموی و عباسی خوب نشان می دهد.

بی عدالتی اجتماعی و تبعیض و اشرافیت، چه به سر خانواده می آورد؟!

– از سویی در شاه و طبقه اشراف، به “حرمسرا” می رسد و دهها آسیب سیاسی، اجتماعی، اخلاقی پدید می آورد!

– از سوی دیگر خانواده های محروم از آن تبعیض و مغضوبِ آن طبقه حاکم، برای تشکیل یک خانواده ساده به مخاطره جدی بر می خورند! دخترانشان مجرد می مانند و مردانشان را زن نمی دهند!

تدبیر امام کاظم(ع) در چنین دوره ای مهم و تماشایی است. هم پاسخ به نیاز آن روز است هم راهبری تاریخ و راهبرد برای آینده اسلام اصیلِ اهلبیت(ع).

* این قصه درس آموز را در سه پرده بشنوید!

  1. پرده اول: تبعیض و اشرافیت با خانواده چه کرد؟! (با تمرکز بر دوره هارون الرشید)
    توجه: اسلام راههای برده و کنیز (غارت، قرض، قمار و…) را همه بست جز اسیر جنگی که راهی بهتر برایش نبود. آزاد کردن، تجهیز دوباره دشمن بود و زندان بردن راه بهتری نبود. آنها به مسلمانان سپرده می شدند و دارای حقوقی می شدند که از زندان بهتر بود. راههای “آزاد کردن” آنها بوسیله کفارات و… واجب و مستحب شد و راههای”آزاد شدن” توسط خود برده نیز تنوع یافت.
    کنیز اگر از مالک خود، صاحب فرزند می شد “اُم ولد” نام می گرفت. فرزند از اولِ تولد آزاد بود. مادرش دیگر قابل فروش و هبه نبود. اگر آزاد نشده بود، پس از فوت صاحب از سهم ارث فرزندش آزاد می شد.
    مواجهه دو اسلام (علوی_اموی) درباره ام ولد و فرزندش:
    – اسلام اموی اصلا فرزند کنیز را “ولید” (=متولد شده) می نامید که نامی برای تحقیر بود.
    – عبدالملک مروان بین دو فرزند خود، سلیمان(از مادر آزاد) و مسلمه(از کنیز) مسابقه اسب دوانی گذاشت. سلیمان برد. عبدالملک در شعر برنده را چنین ستود:به شما گفتم که کنیز زادگان را در مسابقه شرکت ندهید این دو هرگز برابر نمی شوند؛ آن مادرش بانو و این کنیز است!
    کسی که فرزند خودش را بخاطر کنیز زادگی دسته دو می بیند با مردم چگونه برخورد می کند؟!
    – به امام سجاد(ع) هم نامه نوشت و او را برای ازدواج با کنیز آزاد کرده اش مذمت کرد!
    امام در پاسخش نوشت: نامه تو که در آن مرا به خاطر ازدواج با کنیز آزاد شده ام سرزنش کردی به دستم رسید. گفتی که در میان عرب زنانی هستند که با ازدواج و صاحب فرزند شدن از آنها به عظمت و بزرگواری می رسم! حال آنکه رسول خدا(ص) بانی ازدواج برده اش زید بن حارثه با زنی آزاد بنام زینب شد و خود نیز با کنیزش ازدواج کرد. خداوند به وسیله اسلام امور بی ارزش را از بین برد. انسان مسلمان، شایسته نکوهش نیست تنها جاهلیت و افکار جاهلی باید سرزنش شوند”(الکافی ج۵ص۳۶۴)
    تقابل دو اسلامِ تبعیض و عدالت را در این نُرم خانواده می بینید؟!
    تولد حرمسرا!
    آن نگاه تبعیضی و شیئ انگار به انسان و زن، در فتوحات و ورود کنیزان بسیار، به حرمسرا رسید.
    هارون الرشید در دوره اوج امپراطوری اسلامی است. غیر از فتوحات در جوانب مرزها و آوردن برده و کنیزان رومی و ایرانی و اروپایی، هارون با ملکه روم معاهده صلح داشت. با شارلمانی پادشاه فرانسه رابطه دوستی داشت و از اینجا هم کنیزان زیبا و هنرمند هدیه می گرفت.
    – حرمسرای او ۲۰۰۰کنیز داشت که ۳۰۰تایش نوازنده و خواننده بودند!
    بارغه، کنیزی رقاص و خواننده و خطاط را برایش به ۱۰۰۰۰۰دینار آوردند دیگری را به ۳۶۰۰۰دینار!
    این نمای روشنی از “زن کالا” در این اسلام منحط است!
    – رکن دیگر حرامسرا را زنان متشخصی که از فرمانروایان شکست خورده غنیمت گرفته بودند تشکیل می داد!
    آسیب های سیاسی حرمسرا!
    اموی ها نژاد پرست بودند. کنیززادگان(ولید) را ولیعهد نمی کردند. اما عباسیان از اول به کمک عجم ها علیه اموی ها شورش کردند. ازدواج و اختلاط بسیار با ایرانی ها کردند. آن شرط اموی ها را هم نقض کردند. کنیز زاده، ولیعهد هم می شد. خود هارون، کنیز زاده بود!
    بطور طبیعی رقابت در حرامسرا بین کنیزان شکل می گرفت تا کدامیک بتواند از شاه صاحب فرزند شود و کدام ام ولد بتواند فرزند خود را ولیعهد کند و آینده سیاسی خود را بعنوان ملکه دربار تضمین کند!
    خیزران مادر هارون از چنین بختی برخوردار شد دو فرزندش (هادی و هارون) ولیعهد مهدی عباسی شدند و بالتبع او پرنفوذترین زن دربار عباسی شد!
    می بینید چگونه از “زن کالا”، “زن سالار” تولید می شود؟!
    زن در این اسلام منحط، بین کالا و سالار بودن است و هیچوقت جای شایسته خودش نیست. امروزه همین دو نگاه(کالا یا سالار) در سرمایه داری و فمنیسم مقابل اسلام انقلابی وجود دارد.
    الناس علی دین ملوکهم! سبک و نُرم حرمسرا برای خانواده، فقط برای شاه نماند؛ به زودی به طبقه اشراف سرایت کرد و سبکی اجتماعی شد.
    – ماجرای معروف بُشر حافی یک نمونه همه شنیده از این طبقه اشراف است…
    آثار سوء اخلاقی حرمسرا!
    – اداره حرمسرا، خواجگانی می خواست. جوانان مذکری که مردانگی شان سلب شده بود. در هدایای شاهان همسایه این مورد زیاد دیده می شود برای نمونه، پادشاه بارسلون ۲۰خواجه زیبا به المستنصر بالله هدیه داد.
    این خواجگان خود طعمه مردان می شدند! انحطاط به آنجا کشید که ولیعهد هارون(امین) متهم بدان شده است!
  2. پرده دوم: سختی تشکیل خانواده برای محرومین تبعیض و طبقه رانده شده!
    در طرف مقابل آن طبقه و آن انحطاط در خانواده و بالتبع در اجتماع و سیاست و اخلاق، مخالفان سیاسی و نابرخورداران اصلا امکان تشکیل خانواده و فرزندآوری برایشان به مخاطره می افتاد:
    – پس از قیامهای برخی علویان، سخت گیری بر آن خاندان بیشتر شد.
    – امام کاظم(ع) فرمود: فضاق بنا الامر: امر بر ما تنگ شد!
    – زنان و مردان بسیاری از اینها در زندانهای تاریک و نمور بودند؛ حتی برهنه و کم لباس!
    – اختناق سیاسی موجب شد نه کسی به اینان زن دهد و نه از آنها زن بگیرد!
    همه دختران امام (۱۵ یا ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۲ یا ۳۷یا ۳۸ دختر به حسب اختلاف تاریخ) تا آخر عمر مجرد ماندند!
    مواجهه این دو اسلام را در همه زوایا باید دید. وقتی تبعیض و اشرافیت حاکم شود انحطاط خانواده را با حرمسرای رسمی یا غیر رسمی برای طبقه برخوردار رقم می زند؛ و در مقابل عده ای را از تشکیل یک خانواده ساده و ادامه نسل دچار مشکل می کند.
  3. پرده سوم: ابتکار و تدبیر امام کاظم(ع)
    چاره اش برای آن زمان:
    از همان واحد تشکیل دهنده حرمسرای هارون (یعنی کنیز و ام ولدها) خانواده ای گسترده (گسترده افقی) اما با کرامت و تعالی ساخت!
    وقتی در آن اختناق و تبعید و زندان و متواری بودن، امکان ازدواج با خاندانهای متشخص برای امام و آن خاندانها هزینه دار شد؛ امام با کنیزان ازدواج کرد تا انّا اعطیناک الکوثر را از مخاطره ابترشدن و انقطاع نسل نجات دهد.
    با ۹ کنیز ازدواج و ۳۷ تا ۴۸ فرزند آورد.
    امامی با بیشترین تبعید و زندانی، بیشترین فرزند را در بین ائمه به دنیا آورد.
    ۷ امام ما متولد از ام ولد هستند اما امامان دیگر زن آزاد هم داشته اند؛ لکن امام کاظم(ع) فقط توانست با کنیزان و ام ولد نسل علوی را حفظ نماید.
    – یکبار در قبال قبول هدیه از هارون فرمود: بخدا قسم اگر قصد تزویج مجردهای شیعه را نداشتم تا نسل شان قطع نشود، ابداً این هدیه را قبول نمی کردم(عیون اخبار الرضا ج۱ص۷۷)
    – یکبار وقتی هارون از او تعداد عیال(نانخورها) را سئوال کرد فرمود ۵۰۰تا!(همان ص۷۳) البته همه همسران و فرزندانش نبودند!
    اینجا هم خانواده گسترده افقی می بینید اما کاملا ضد حرمسرا!
    محتاجان و محرومانی زیر پوشش اویند و برای حفظ نسل خود، فرزند آوری را جدی دنبال می کند.
    تعالی دهی به آن انحطاط خانواده:
    کافیست مادر هارون(خیزران) با مادر امام کاظم(حُمیده) و همسر آندو(زبیده/ ام احمد) و خواهر هارون(عباسه) با دختر امام(معصومه) را مقایسه کنید تا تفاوت خانواده متعالی با منحط را در دو اسلام ببینید:
    – خیزران ام ولد اما در آن مناسبات حرمسرا بالا آمد صاحب اقطاع و زمین های زیاد شد. دخالتهای سیاسی بسیار داشت. خانه اش محل آمد و شد اشراف و امراء برای واسطه گری و پارتی بازی بود. حاشیه های این دیدارها، زبان به زبان می چرخید و پسرش هادی (که شاه شده بود) را می رنجاند وقتی نهی ها و تهدیدها اثر نکرد نقشه مسموم کردن مادر را ریخت اما نقشه لو رفت و بعد خودش با نقشه مادر مسموم شد! اینها مثال واضح از انحطاط خانواده است.
    – در مقابل حُمیده (مادر امام کاظم) هم کنیز است اما پاک و طاهر. حضور اجتماعی دارد اما عفیف و بی حاشیه. وجوهات مدینه از طرف امام صادق(ع) توسط او پرداخت می شود(کافی ج۳ص۲۱۷) به درخواست امام زنان مدینه از او معارف و احکام می آموزند. امام پیروان خود(مثل عبدالرحمان بن حجاج) را برای حل مسائل فقهی نزد ایشان می فرستد(همان ج۴ص۳۰۱). او چنان با فضیلت است که وصی امام صادق(ع) می شود.
    – زبیده(همسر هارون): تاجر برده است! مقری ۵۰ هزار یا ۵۰میلیونی از بیت المال دارد. فقط ولیمه عروسی اشرافی اش ۵۵میلیون درهم شد.
    قمارهای او با هارون معروف است. دخالت او در ولایتعهدی امین فاسق یک کار اوست.
    – در مقابل ام احمد(همسر امام و مادر شاهچراغ) مثال زدنی است. درباره اش نوشته اند: کانت اثیره عنده: یعنی نزد امام کاظم(ع) برگزیده بود.
    مجلسی می نویسد عاقلترین و با ورع ترین بود و حامل اسرار و امانات امام.
    در دوره زندانی شدن آخر حضرت، به امام رضا سفارش شد شبها منزل ایشان بخوابد(با وجودی که مادرش نبود)
    امانات امامت را او به امام رضا(ع) داد و اولین بیعت کننده با امام رضا(ع) است. مقایسه کنید با جنگ قدرت ام ولدهای حرمسرا برای ولیعهد کردن فرزند خود!
    – عباسه (خواهر هارون) که با بخاطر حضور دائمی در دربار و بودن جعفر(پسر یحیی برمکی) هارون گفت صیغه محرمیت بخوانند اما ازدواج نکنند. خاطرخواهی آندو را پنهانی به وصال رساند و صاحب دو فرزند مخفی کرد که دور از دربار هارون نگه داشته می شد. وقتی مامور حرمسرا کمی سخت گرفت، به زبیده برخورد و اسرار عباسه و جعفر را افشا کرد! همین موجب کشته شدن جعفر توسط هارون شد! انحطاط در یک خانواده از این روشن تر نمی شود!
    – معصومه(دختر امام) که بی نیاز از توضیح است…

چاره امام کاظم(ع ) برای تاریخ تشیع

آن خانواده گسترده در آن ضیق و خناق، فقط نسل پیامبر را در آن زمان حفظ نکرد و فقط الگویی مقابل انحطاط خانواده اشرافی نشد؛ بلکه با تبعید یا مهاجرتها، تشیع و اسلام اصیل را به اقصی نقاط امپراطوری بردند. شهرهای مذهبی گرد اینان و نوادگانشان شکل گرفت…

۰۷/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)

جلسه هفتم سلسله جلسات “با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)”، برگزار شده در مسجد دانشگاه تهران به همت هیئت اصحاب الحسین علیه السلام، در مورخه ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱، منتشر می‌شود.

یادآوری: انقلابی راسخ باید دستگاه واژگانی و منظومه معرفتی مکتب را بشناسد تا از مصادیق زمان مند به حقایق واژه ها برسد و مصادیق نو را بشناسد

 

  • بدون آن به دو ورطه می افتد:

۱. ظاهرگرایی ساده باورانه: جایی که روح از آن آموزه رفته اما فرم و کالبد مانده! و انقلابی ظاهربین در آسودگی!(مثالهای تاریخی)

۲. جمود بر گذشته و تحجر مقابل هر پدیده نو و افراطی گری از ترس به خطر افتادن مکتب(مثالها)

  • تطبیق بحث در ضمن یک مفهوم:

– مکتب اسلام جای “ارباب”(نفی در ۴آیه)، “ولایت” آورد.

– بدون درک حقیقت و هستی ولایت، پوسته حقوقی کمکی نمی کند و قابل تنزیل به ارباب میشود!

– تصویر عملی و برساخت کنشی برخی معمم از شاه، ولیّ بود و الان هم برخی افراطی از ولایت، ارباب است!

– نفی ارباب گرایی در قرآن از انبیاء و فرشتگان تا احبار و رهبان!

– در واقع نفی: استبداد دینی، دیکتاتوری سیاسی!

– موجب: استقلال و آزادی است!

  •   “ولایت”، در جوهره با “ارباب” متفاوت و نافی هر استبداد و حافظ استقلال و آزادی است.

– هشدار شهید مطهری از تنزیل تقلید به سرسپردگی (کمی از جملات ایشان)

 

حجت الاسلام قنبریان

دریافت «۰۷/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)» | “دریافت از پیوند کمکی


۰۶/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)

جلسه ششم سلسله جلسات “با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)”، برگزار شده در مسجد دانشگاه تهران به همت هیئت اصحاب الحسین علیه السلام، در مورخه ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۱، منتشر می‌شود.

  • بعثت یک اثاره(شکوفایی درون) و یک ثوره(انقلاب اجتماعی-سیاسی) است.
  • اثاره چه وقتی ثوره میشود؟!
    وقتی شاهد غیب، به همراه مومن غیب، “سنت” می گذارد!(مثالها…)

– انقلابیگری یعنی عقلانیت، اما هرگز محافظه کاری نیست

انقلابی گریِ منحصر به فرد علی(ع) چگونه ثابت و استوار می ماند؟! فرمولش چیست؟!

وزیر در تنزیل ، امیر در تأویل
پیامبر(ص):انا اقاتل علی التنزیل و علی یقاتل علی التأویل(بحار ج۳۲ص۲۰۳)

توضیح:

  • – هر مکتب یک دستگاه واژگانی دارد. واژگان، نو می شوند و واژه های جدید می آیند(صلاه، حج/ منافق، فاسق، مومن و…/ القارعه و…)
  • – واژه ها برای “حقایق” وضع می شوند نه “مصادیق”(میزان برای وسیله سنجش وضع شده چه ترازوی دو کفه ای چه دیجیتالی و چه موجود سنجش گرِ نیّات و اعمال)
  • – مصادیق متنوع یا کاملتر واژه ها پی در پی می آیند(ائمه کفر، مصداق کاملترش طلحه و زبیر و معاویه خواهد بود)
  • – تأویل، رفتن به سمت مصادیق اکمل است!
  • – کسی که تأویل ها را نیابد، انقلابی نمی ماند؛ چون در یک مصداق می ماند و بعد ریزش می کند!
    فرمول: انقلابی باید به حقایق مکتب نو برسد و مصادیق نو را بشناسد؛ طوطی نباشد!
  • کارخواست دهه فجر: فهم عمیق اسلام ناب محمدی، اسلام آمریکایی و…
  • – دستگاه واژگانی خمینی را بشناسید!
  • – هم مباحثه می خواهد هم صفای باطن!

دریافت «۰۶/ سخنرانی با علی(ع) در انقلاب محمد(ص)» | “دریافت از پیوند کمکی