بایگانی ماهیانه: دی 1403

چرا دیگر ۱۹ دی ” آفریده” نمی‌شود؟

۱۷دی۵۶ وقتی مقاله روزنامه اطلاعات در سالگرد کشف حجاب، روحانیت را کنار کمونیستها، مخالف توسعه ایران قرار داد و به امام خمینی توهین کرد، خیزشی از سر غیرت دینی نسبت به مرجعیت رخ داد که سلسله جنبانِ تکانه های بعد شد و به ۲۲بهمن رسید!

در سال جاری در کنار حوادث جانکاه غزه و لبنان، ترور سران مقاومت از جمله سید حسن نصرالله، اسرائیل رسما دو تن از مراجع شیعه (آیت الله خامنه ای و سیستانی) را تهدید به ترور کرد؛ اما اتفاقی از جنس ۱۹دی۵۶ رقم نخورد؛ نه در حوزه، نه در قم، نه بالتبع در کشور!

شاید عده ای به افول جایگاه روحانیت و مانند آن ربطش دهند!

اما اقلا در مقیاسِ مقابله با اسرائیل و در درون خود حوزه چنین تحلیلی بیشتر خلاف واقع است!

پس کمبود کجاست؟!

“نداشتن پیوست اجتماعی مقاومت”!

همانطور که دیگر واقعه گوهرشاد تکرار نمی شود و متشرعان، مقابله با کشف حجاب را “فقط” از حاکمیت طلب می کنند؛ ۱۹ دی هم در آن خاستگاه، “تجدید” نمی شود و فقط سالگرد همان۵۶، “یادبود” می شود!

با بزرگان حوزه هم که حرف بزنی این حرف ها را می شنوی: “رهبری هرچه صلاح بداند!”  “درباره نوع و اندازه مواجهه با اسرائیل، نظام حکمرانی تصمیم می گیرد!”…

لذا به بیانیه یا حداکثر مطالبه وعده صادق پس از نماز جمعه بسنده می شود!

هیچ یک از اینها “جنبش اجتماعی” ۱۹دی۵۶ نیست، “مراسم” و “کلیشه” است!

تا مقاومت، “پیوست اجتماعی” و “عرصه خلّاق” نیابد؛ تا “نهاد اجتماعی” در کنار “سازمان حکومتی” جای درست خود -غیر از تکبیرگویی- نیابد؛ مثل آن ۱۹دی تولید نمی شود!

محسن قنبریان

بازار آزاد چگونه شورش اجتماعی و سرکوب سیاسی می‌آورد؟!

اقتصاد آزاد مبتنی بر آزاد سازی قیمت هاست تا عرضه و تقاضا، تعادل بیافریند!

رضایتِ اقتصادی فروشنده و خریدار در چنین بازاری، “طبیعی” توجیه می شود!

 

درحالیکه می دانید برخی کالاها با وجود تقاضای عمومی، عرضه کننده نامحدود ندارد؛ تبانیِ قیمت و انحصار به وجود می آید.

رضایت مشتری در این شرایط بخاطر “اضطرارش” است نه “انتخابش”!

اما بازار آزاد همین را “تجاره عن تراض” می خواند!

 

شهید بهشتی در اینباره لازمه بیّنی می شمارد:

“در اینجا می گوییم همان “رضایتی” که می گویید طبیعی است، این “نارضایتی” و خشم و انقلاب هم طبیعی است!

…مدتها ۹۰٪ از آن من بود، ۱۰٪ از او، حالا واکنش دیگر این است که این دفعه ۱۰۰٪ از او باشد و دست من هم به کلی از کار انباشته ام کوتاه شود. این هم واکنشی طبیعی است! قانون طبیعیِ “عمل و عکس العمل”. شما هرچه توپ را محکم تر به دیوار بزنید، توپ هم محکم تر بر می گردد!

… می گوید می خواهم با معیارهای طبیعی زندگی کنم: “عرضه” طبیعی، “تقاضا” طبیعی، “رضایتِ” به دنبال آن طبیعی؛ “خشمِ” به دنبال آن هم طبیعی، “انقلابِ” به دنبال آن هم طبیعی؛ این تندروی، تندروی در عکس العمل هم طبیعی! همه اش طبیعی است”! (بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام ص۸۲)

 

یک نسبت مستقیم دیگر:

اقتصاد آزاد با هر مکانیسم قیمتی مخالف است، اما هم زمان “سرکوب دستمزد کارگری” را توجیه می کند!

 

جالب اینکه اینجا هم بین اقتصاد به سیاست پل می زند:

به تشکل های کارگری و اتحادیه های صنفی حمله می کند و محدودیت می سازد تا در سرکوب دستمزد موفق باشد!

به تعبیر دیگر: سرکوب برای اکثریت‌ها / آزادی اقتصادی برای گروه‌های کوچک ممتاز!

 

از اینجاست که نائومی کلاین بین شوک اقتصادی و شوک الکتریکی  نسبت مستقیم می بیند! و معتقد است: بازار آزاد بدون پلیس به جایی نمی‌رسد!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۰/۵

مقاوم‌سازی مقاومت!

فوری‌ترها:

  1. هسته سخت مقاومت در ایران، اعتمادش را به فرمانده کل بیشتر کند، اجازه شک و تردید به خود ندهد. رهبر انقلاب به مبارزه و آرمان پشت نکرده است، حتی با حوثی ها مقایسه اش نکند!
  2. مقاومت عمومی ملت را گسترش دهد. پیمایش های جامعه ایرانی در مواجهه ها با اسرائیل باید در مسابقه با پیمایش های رژیم صهیونی باشد!
    “خوانش ملیِ مقاومت” بعلاوه تحقق فوری تر “سیاستهای اقتصاد مقاومتی” (بخصوص بند۱،۴،۵) راهبرد این بُعد مقاوم سازی است.
  3. بسیج جوانان سوری بدون داشتن حمایت حاکمیتی در سوریه (مثل زمان اسد)، “فن آوری اجتماعیِ” جدیدی می خواهد.
    تفکر اخوانی از اول اولویت احیاء خلافت اسلامی داشته و فن آوری اش جوانان مسلمانی را جذب و دست نیروهای بعضاً  نفوذی صهیونیزم و آمریکا داده است!
    چگونه جوانان معترض سوری بجای هرج و مرج یا حکومت استبدادیِ خواست آمریکا، متوجه مبارزه با اشغال اسرائیل شوند؟! پیشران این مهم چه می تواند باشد و نقش عالمان سنّی جهان اسلام و ایران در آن چیست؟!
  4. حزب الله علیرغم مقاومت مردم جنوب و تمایل ۷۶درصدی آوارگان وفادارش به عدم آتش بس (در فرض عدم آتش بس در غزه)، بخاطر مصالح دیگر و کل لبنان پیشنهاد آتش بس را پذیرفت.
    جنگ حزب الله_اسرائیل، تبدیل به توافق آتش بس دولت لبنان_اسرائیل شد؛ دیگر نقض آتش بس با موافقت دولت پاسخ می گیرد!
    در عراق مرجعیت تسلیم آمریکایی ها نشد که به انحلال حشد الشعبی فتوا دهد؛ لکن اصل جنگ و صلح و سلاح دست دولت را پذیرفت.
    حمایت از هسته های مقاومت لبنان و عراق، ابعاد دیپلماسی بیشتری را طلب می کند.

محسن قنبریان

رهبر انقلاب درباره مرجعیت زن چه/چرا گفتند؟!

این یادداشت دو مقصد دارد:

  1. حضرت آیت الله خامنه ای درباره مرجعیت زن دقیقا چه گفتند؟!
  2. چرا ایشان در دیدار مخصوص بانوان در دوسال پیاپی یکبار وزارت زن و اینبار مرجعیت زن را مطرح می کنند؟!

  1. چه گفتند؟!
    “بنده حتی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمی دهند، خانمها باید از مجتهد زن تقلید کنند”! (۱۴۰۳/۹/۲۷)
    برخی بزرگواران آن را نقض فتوای مشهور مبنی بر شرط مذکر بودن در مرجعیت -حتی در بخش زنان- ندانسته و آنرا در حد موضوع شناسی بهتر زنان در این امور تقلیل دادند!
    برخی یادداشتها هم به اقوال و ادله ای پرداختند که مرجعیت زنان -اقلا برای زنان- را بلامانع می دانند!
    بنظر می رسد سخن رهبر انقلاب بیش از اولی و کمتر از دومی را می گوید با این تفاوت که مجتهده زن را در این بخش از مسائل زنان اعلم می داند!
    توضیح اینکه؛ از دیر زمان فقهاء بین مقام افتاء با قضاء و ولایت تمایزاتی قائل بوده اند از جمله یکی در همین مساله زنان که برخی افتاء آنها را پذیرفته اند اما مناصبی مثل قضاء یا تصدی امور عامه را نه.
    آیت الله حکیم در مستمسک عروه آورده: “افتی بعض المحققین بجواز تقلید الانثی و الخنثی”؛ تقلید(در همه مسائل نه فقط مسائل ویژه زنان مثل دماء ثلاث و…) از زنان را برای زنان فتوای برخی از محققین فقه شمرده است.
    دلیل موافقین جواز تقلید از زن -اقلا از سوی زنان- این است:
    دلیل تقلید یکی اطلاقات ادله و عمده بناء عقلاء(سیره رجوع جاهل به عالم) است؛ چیزی که موجب تقیید آن اطلاقات یا ردع از بناء عقلاء باشد و مرجعیت را مختص به مردان کنند در بین نیست (مستمسک عروه/ حکیم)
    روایات اختصاص به مردان دو دسته است:
    روایت ابی خدیجه و عمربن حنظله، اینها مختص مقام قضاء است نه افتاء
    – روایت عامربن عبدالله که در مقام افتاء است، اما ضعیف است و اعتباری ندارد!(مبانی منهاج الصالحین / سید تقی طباطبایی قمی)
    در مقابل صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است که امام(ع) برای مساله حج صبی، مادر او را به حمیده ارجاع می دهد، ظاهر این ارجاع به زن (حمیده) برای گرفتن حکم شرعی است نه گرفتن روایت؛ چنانچه ایشان هم برای همسر ابن حجاج روایت نقل نکرد بلکه فتوا داد! (الاجتهاد و التقلید/ رضا صدر)
    بالاتر اینکه اساساً حال فتوا همان حال روایت است. برای حجیت فتوا همان ادله حجیت خبر(روایت) آورده می شود؛ از اینرو همانگونه که حجیت روایت مختص به مردان نیست، حجیت فتوا هم مختص آنها نیست (بحوث فی الاصول / محقق اصفهانی)
    اما اگر کسی اطلاق ادله تقلید را منصرف به مردان بداند:
    – اگر وجه انصراف، ملاحظه غلبه باشد، این غلبه اثبات انصراف نمی کند
    – اگر وجه، لفظ “علماء”(جمع مذکر) باشد، مثل “فقراء” در الصدقات للفقراء است که تلبس به مبدا(علم) را ثابت می کند نه اختصاص مردان (کتاب البیع ج۲ / محمد علی اراکی)
    اما ادعای ردع بر بناء عقلاء:
    اگر کسی از مذاق شرع، استتار زن را بفهمد و اینکه شارع راضی به تصدی امور عامه و اداره آنها را برای زن نیست؛ و این را رادع از سیره جاری رجوع جاهل به عالم بداند!، این هم قابل قبول نیست چون اخص از مدعاست! جواز تقلید از زن حتما مستلزم تصدی امور عامه نیست و بین ایندو (افتاء و تصدی امور عامه) مباینت است؛ چرا که ممکن است زنی مجتهده مستتره و در کمال استتار هم باشد اما جاهل به رای او عمل کند، بخصوص اگر مرجعیت برای خود زنان مطرح باشد. (مبانی منهاج الصالحین سید تقی قمی)
    مزید بر آن اینکه اهل سنت به عدم اعتبار رجلیت در افتاء قائل بوده اند و در همان زمان معصومین مثل عایشه و… را از مفتیان می دانستند. این در مرآی معصومین بوده ولی تخطئه ای نشده است (الاجتهاد و التقلید / سید رضا صدر)
    جمع بندی بخش اول اینکه قول به مرجعیت زن در همه مسائل -اقلا برای زنان- فتوای شاذ و بی استدلالی نیست.
    آیت الله خامنه ای دقیقا این فتوای برخی محققین را نگفتند بلکه از مرجعیت زنان در مسائل خاص زنان (نه همه مسائل) گفتند؛ با این تفاوت که در این بخش بعلت موضوع شناسی دقیق تر مجتهدش را اعلم از مردان شمردند و از لزوم تقلید زنان در این بخش گفتند.

  2. چرا وزارت زنان و… را طرح کردند؟!
    به نظر بنده در مقابل نقش های فیک و مبتذلی که نو به نو از سوی تمدنی غربی در سبک زندگی ما تولید می شود، فقط رویکرد فعالی که امام خمینی و انقلاب اسلامی آورد می تواند پاسخگو باشد، نه رویکرد منفعلی که دیگر ناتوان از برگرداندن زنان به خانه است!
    جان کلام رویکرد فعال این است که نقش های اصیل جای نقش های مبتذل بنشیند و آن، مداخله در مقدرات اساسی کشور و اسلام است.
    آیت الله خامنه ای در دیدار سال قبل بانوان: “در اصلِ مسئولیّتهای اجتماعی هم همین‌جور است. امام(رضوان الله علیه) در یک جایی گفتند که دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفه‌ی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است؛ یعنی واجب کردند که زنها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند، که خب خود این یک فصل طولانی‌ای دنبالش دارد؛ یعنی در این زمینه‌ها بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد.
    در پرداختن به امور جامعه: مَن اَصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم؛ اینکه فرمودند «لَیسَ‌ بِمُسلِم»، یعنی چه زن باشد، چه مرد باشد. شما صبح که میکنید، زن خانه‌دارید، زن کارمندید، زن شاغلید، زن صنعتگرید، هر کاری میکنید، باید به فکر جامعه باشید؛ یعنی اهتمام داشته باشید که جامعه در چه وضعی است. حالا چقدر بتوانید کمک کنید و نقش ایفا کنید، این فرق میکند؛ افراد هر کدام یک نقشی میتوانند ایفا کنند، امّا این اهتمام همگانی است؛ این پرداختن، اهتمام داشتن، به فکر بودن، همگانی است. در اینجا هم جنسیّت نقشی ندارد…”
    مساله مشاغل و مناصب ذیل اصل یادشده قرار می گیرد؛ لذا ایشان در ادامه دارند:
    “یک مسئله، مسئله‌ی مشاغل اجتماعی و مدیریّتها است. اینجا هم مسئله‌ی جنسیّت مطرح نیست. در مدیریّتهای گوناگون، مشاغل گوناگون اجتماعی و دولتی، حضور زنان هیچ محدودیّتی ندارد. حالا مثلاً فرض کنید آمریکایی‌ها به یکی از این کشورهای همسایه‌ی ما الزام کرده بودند که بایستی زنها در محیط اداری مثلاً ۲۵درصد حضور داشته باشند؛ الزامی، اجباری؛ غلط است. چرا ۲۵درصد؟ خب ۳۵درصد، خب ۲۰ درصد. این عدد معیّن کردن، نسبت معیّن کردن، معنی ندارد؛ اینجا ملاک، شایسته‌سالاری است. یک جا هست که یک بانوی باسواد مجرّب کارآمد مثلاً برای وزارت بهتر از این مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده؛ این زن باید وزیر بشود. در مورد نمایندگی مجلس هم همین‌جور است. مثلاً فرض کنید در فلان شهر، یک نفر یا دو نفر نماینده‌ی مجلس لازم است؛ یک نفر یا دو نفر زن، یک نفر یا دو نفر مرد معیّن شده‌اند، [باید دید] کدام شایسته‌ترند، باید شایستگی را نگاه کرد. هیچ ترجیحی اینجا وجود ندارد، هیچ محدودیّتی هم در این زمینه‌ها وجود ندارد؛ یعنی نظر اسلام این است. بحث، بحث شایسته‌سالاری است.”
    آن اصل اول (اهتمام به امور جامعه) هیچ قیدی ندارد، اما مشاغل و مناصب و تعینات اجتماعی ذیل آن، منوط به رعایت یک اصل مهم دیگر -غیر از عفاف و حجاب- است؛ که در ادامه بدان پرداختند:
    “البتّه زن در این مشاغل میتواند حضور پیدا کند، امّا بایستی جوری باشد که از آن مشغله‌ی مهمّ اساسی زنانه، یعنی خانه‌داری و فرزندآوری، محروم نشود؛ حتّی در بعضی از مشاغل که برای زنان واجب کفائی است، مثل پزشکی. پزشکی زنان واجب است؛ تا حدّی که پزشک زن به قدر کفایت وجود داشته باشد، باید زنها پزشکی بخوانند. همچنین مثلاً معلّمی بانوان یک واجب کفائی است. خب حالا ممکن است یک وقتی این واجب کفائی [تعارض پیدا کند] با مسئله‌ی خانه‌داری یا فرزندآوری یا استراحتها و مرخّصی‌هایی که برای یک زن خانه‌دار لازم است یا ساعات کاری که او بتواند کار را انجام بدهد و مثلاً به کار خانه هم برسد؛ اگر چنانچه در این زمینه‌ها تعارضی به وجود آمد، مسئولین کشور هستند که بایستی برای این فکر کنند؛ یعنی آن‌قدر تعداد را افزایش بدهند که اگر چنانچه این معلّم که مثلاً فرض کنید بایستی در هفته پنج روز در مدرسه شرکت کند، مِن ‌باب مثال چهار روز میتواند شرکت کند، خلأ به وجود نیاید؛ معلّم دیگری وجود داشته باشد که آن خلأ را پُر کند؛ همین‌طور مسئله‌ی پزشکی. بنابراین، در مشاغل، در مدیریّتها، در کارهای اساسی، در کارهایی که واجب کفائی برای زنان است، محدودیّتی وجود ندارد و اگر چنانچه تعارضی با کارهای خانگی زنانه به وجود آمد، باید به یک نحوی این را حل کرد که نه این زمین بماند، نه آن. البتّه به نظر بنده منافات هم ندارند؛ من می‌شناسم بانوانی را که کارهای اجتماعی سنگین داشتند -چه کار دانشگاهی و علمی، چه کارهای غیر علمی- چندین فرزند هم بزرگ کردند، تربیت کردند، خیلی هم خوب توانستند این کار را انجام بدهند. بنابراین، اینها منافاتی با همدیگر ندارند.”(۱۴۰۲/۱۰/۶)

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۰/۳

حاج سید رضا محبوبی

درگذشت جانسوز حاج سید رضا محبوبی عزیز و خطیب ارجمند اهلبیت(ع) و مبلغ مخلص جهاد تبیین را به خانواده ارجمند و دوستان محترم تسلیت عرض می کنم. برای آن عزیز سفر کرده مغفرت و شفاعت جده اش زهرا سلام الله علیها و برای بازماندگان صبر و اجر از خداوند طلب می کنم.

یادش را با بیانی شیرین و یادداشتی فاخر در تبیین چگونه در فرهنگ شیعی، سنّی به فیض شهادت می رسد؟! و چگونه مجاهدان علیه رژیم غاصب به نظر شیعه، شهید راه خدایند؟! گرامی می دارم:
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi/2725

محسن قنبریان

سخنرانی/ شرح خطبه ۲۱۶

جلسه سوم / ۲۳آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان

اهم نکات جلسه قبل
آیت الله خامنه ای “مثل الذی لی علیکم” را “همان مقدار” تفسیر کردند(۱۴۰۳/۴/۵)

فراز “فالحق اوسع الاشیاء…”
مقام تواصف / و مقام تناصف حق!
آیا همان مقام تمتع حق و مقام استیفاء است؟!

معنای تواصف و تناصف
 احتمال درست تر در “فالحق اوسع الاشیاء فی التّواصف”

تفسیر درست و کامل “و اضیقها فی التناصف”
– تناصف بین حاکم و رعیت در تمتع حق و استیفای آن
– شاهدی از عهدنامه مالک اشتر
تناصف اعم از مقام تمتع و استیفای حق است.

دانلود سخنرانی «شرح خطبه ۲۱۶» | “دانلود از پیوند کمکی

ادامه خواندن سخنرانی/ شرح خطبه ۲۱۶

جامعه‌پردازی، زن و مرد ندارد!

مجتمع صالح اسلامی، حسنه دنیاست(۴۱نحل)؛ ساخت و حفظ و نگهداری و ارتقایش (جامعه پردازی) وظیفه زن و مرد مسلمان است.

لذا مثلا دستور هجرت شامل همه مسلمانان شد نه فقط مردان؛ زنان هم نه از باب تبعه مردان بلکه مستقلا مامور بدان بودند از اینرو بحث امتحانشان مطرح شد(۱۰ممتحنه)!

 کسی مثل ام کلثوم دختر عتبه به تنهایی از مکه به مدینه هجرت کرد

جامعه پردازی در یک جعل اساسی در فقه خود را نشان داد: ولاء اجتماعی و طرفینی مومنین و مومنات

هم پناه و مأوای همدیگر(۷۲انفال) و هم آمر و ناهی همدیگر(۷۱توبه).

جامعه پردازی قابل قیاس با مثل نماز جماعت نیست که مثلا براساس “مسجد المراه بیتها” اگر کسی فتوای به افضلیت خانه برای نماز داد، قیاس شود که پس به طریق اولی حضورهای اجتماعی دیگر ممنوع!

 چنانچه مساوی با نقشی خاص یا شغلی خاص برای زن هم نیست؛ که اگر فتوای به مرجوح بودن یا ممنوع بودن مواردی از اینها شد، اصل تکالیف اجتماعی هوا شود.

زنان بسیاری در جامعه نبوی و علوی، در جامعه پردازی برای ساخت و نگهداری مجتمع صالح نقش آفرینی می کنند که قله و خورشیدشان صدیقه طاهره(س) است.

کار بزرگ حضرت، ایستادگی در مقابل ارتجاع مجتمع صالح ساخت پیامبر(ص) به دوره قبل از خود است…

* گزیده ای از بحث حجت الاسلام و المسلمین قنبریان در برنامه ماجرا  / ۱۵آذر۱۴۰۳/ شبکه ۴

صوت کامل را اینجا بشنوید.

پیوست: مطلبی مرتبط در دیدار اخیر رهبر انقلاب اسلامی
رهبر انقلاب: در ارزشهای انسانی، جنسیت نقش ندارد/ امام (ره) دخالت در سیاست را بر زنان واجب کردند/ اگر زن خانه‌دار یا زن شاغل هستید باید به فکر جامعه باشید
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دیدار جمعی از زنان و دختران:
در سلوک معنوی، در عروج معنوی و الهی، در ارزشهای واقعی انسانی هیچ‌گونه جنسیت نقش ندارد مگر یک مواردی ترجیح یکی بر دیگری که این هم ترجیح زن بر مرد است. در اصل مسئولیتهای اجتماعی هم همین‌جور است.
به تعبیر امام (رضوان اللّه علیه) دخالت در سیاست و در مقدرات اساسی کشور وظیفه‌ی زنان ، حق زنان و تکلیف زنان است یعنی واجب کردند. زنها بایستی در مقدّرات کشور، وظایف اساسی کشور دخالت کنند.
در پرداختن به امور جامعه «مَن اصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِأمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم» یعنی چه زن باشد چه مرد باشد. صبح که میکنید شما، زن خانه‌داری، زن کارمندی، زن شاغلی، زن صنعتگری، هر چه، هر کاری میکنید باید به فکر جامعه باشید.  اصل این اهتمام، اصل این وظیفه احساس مسئولیت عمومی است، زن و مرد ندارد. ۱۴۰۲/۱۰/۰۶

مقاومت اجتماعی، خودِ زندگی است!

مقاومتِ اجتماعی یعنی در مقیاس فرد فرد، مقاومت؛ لذا هر نفر، منحصر به فرد است و ماجرای خود را دارد.

 

همه مثل هم، کمپین و تک سایز نیست؛ هیچ کس سیاهی لشکر و بی قصه نیست.

پیرمرد، “طور” خود و بچه و نوه، “جور” خود و زن و دختر “نحوه” خود را دارند؛ حتی دوتایش مثل هم نیست؛ به اندازه آدمهایش قصه دارد.

لذا پر روایت است؛ اینقدر که امپراطوری های رسانه ای نمی توانند همه اش را سانسور کنند!

 

شعار زده و کلیشه ای یا برساختی نیست، هرکس در موقف مقاومت، اقدام خاص آن موقعیت را می کند؛ گاه شُکر گاه شکایت، گاه رَجَز گاه زَجر و…

از اینرو واقعا زیبا و غیر تصنعی است؛ مثل یک بوستان با عطر و رنگهای متعدد و فراوان!

 

پهنایش همه جامعه است، نه صنف و جناح و طیفی خاص؛ حجاب، انتخاب موقف مقاومت شده، اما مثل “عهد تمیمی” هم بینشان پیدا میشود، باز در قامت مقاومت مقابل اسرائیل نه هنجار شکن علیه جامعه!

 

قصه این پیرمرد و دخترکش هم زیبا بود…

محسن قنبریان

 

مطلب مرتبط : غزه از دید تعلّم نه ترحم

مردم چکاره مقاومت‌اند؟!

اول سه تابلوی تاریخی ببینیم:

  1. سقوط بشار اسد و قبلش صدام حسین!
    بشار، به پایگاه روسیه فرار کرده بود اما هنوز برخی در ایران، به اطلاعیه های ارتش اعتماد داشتند! عقب نشینی ها را تاکتیکی می خواندند و منتظر بودند ورق برگردد!
    در عراق هم ارتشی که تا هفته قبل کویت را چند ساعته گرفته بود، مثل ارتش بشار شد!
    سقوط بغداد همه را غافلگیر کرد.
    بی مردم و نامردمی بودن، عامل شکست است! جنگ بشار یا صدام مساله مردم نبود و بالتبع جریان اخبار و راهبردها و یاری اش از آنها نمی گذشت؛ گرچه آنها قربانی اشغال و هرج و مرجش شدند!
  2. فرار سپاه حضرت امیر(ع) در صفین!
    معاویه بر تیری نوشت: “از بنده خیرخواه خدا! شما را آگاه کنم که معاویه می خواهد بند فرات را بر شما بگشاید تا همه غرق شوید! پس مراقب باشید”! و پرتاب کرد.
    تیر را یک نفر دید و دست به دست چرخید، شایع شد و جان گرفت. همزمان معاویه ۲۰۰کارگر را به کمرگاه رود فرات فرستاد تا با بیلها و زنبیل ها برای فریب حفاری کنند!
    تیر به حضرت امیر(ع) رسید فرمود: “هشیار باشید این حیله ای که معاویه بدان پرداخته نه درست است نه قابل انجام؛ او می خواهد شما را از جای [استراتژیک تان] براند! نادیده اش انگارید!”
    سپاه فریب صدای حفاری خورد و موقعیت را رها کرد؛ طوری که امیر(ع) هم ناگزیر شد با آخرین دسته به جای مرتفع برود! “(وقعه صفین ص۱۹۰)
    نظام علوی، مردم پایه بود؛ اما به تعبیر خود حضرت: “کَأَنَّنِی الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَهُ” (گویی من پیرو و آنها پیشوایند)!
    در این فضا مرجفون برنده اند! اتفاقی که در لیله الهریر و فردایش قرآن بر نیزه زدن بیشتر کارگر شد!
  3. شیرینی بدر صغری و مرجفون مدینه!
    مشرکان پس از پیروزی در اُحد با مسلمانها قرار جنگی دیگر کنار بازاری فصلی گذاشتند که بدر صغری نام گرفت. مسلمانها در حال آماده شدن بودند اما ابوسفیان آماده نبود. خشکسالی را بهانه کرد و بخاطری که مسلمانان جسور نشوند خروجی دو سه روزه از مکه کرد. نُعیم بن مسعود اشجعی را ۲۰شتر جایزه داد تا مسلمانان را منصرف کند. او با رجفه و شایعه آمد و به اصحاب گفت ابوسفیان همه را جمع کرده و اینبار متفاوت از قبل سراغتان می آید! خارج نشوید که جز فراری کسی نجات نمی یابد ! خانواده هایتان کشته می شوند و…
    بین یاران گشت و گفت تا رعب و وحشت افتاد و آنان از رفتن اکراه یافتند !(المغازی ج۱ص۳۸۶)
    رسول الله تهدید را خنثی کرد که: حتی اگر تنها باشد می رود!
    تهدیدها و رجفه ها با ازدیاد ایمان مومنان جواب گرفت(۱۷۳آل عمران) در مقابل شبکه مرجفون تهدید شدند(۶۰احزاب)
    خروج شیرین مسلمانان بدون جنگ، ۸روز در بازار فصلی به تجارت گذشت!

چگونه الگوی سوم ساخته شد؟!

عناصرش در این دو آیه است:

  1. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ…!(۷۱نساء)
    آیه خطاب به همه مردم است نه فقط فرماندهان و اولی الامر.
    حِذْر، بیداری و آماده باش و مراقبت همه جانبه در برابر خطر است. گاه برای ابزارِ برحذر شدن(اسلحه) هم به کار می رود؛ اما خودش بمعنای اسلحه نیست؛ چنانچه در آیه۱۰۲ همین سوره باز دستور می دهد: جایی(مثل نماز) که اسلحه زمین می گذارید هم حذرتان را داشته باشید! (…أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُوا حِذْرَکُمْ…).
    از خبر دیده بانی تا ارائه تحلیل از آرایش صحنه، بیان درس و عبرتها تا پیشنهاد راهبرد مقابله درست و هرچه مثل اینهاست “اگر در مسیر ماندن و مقاومت” باشد، همه از مصادیق خُذُوا حِذْرَکُمْ است؛ و #مقاومت_مردم_پایه می سازد؛ لذا پیامبر می شنید، در راهبردها مشورت می گرفت که: در شهر بجگنیم یا بیرون؟! مسلمان عادی مشورت می داد که: خندق بکنیم! و…
    نمونه اول این را ندارد! کنار نهادن مردم از اینجا شروع می شود!
  2. وإِذا جاءَهُم أَمرٌ مِنَ الأَمنِ أَوِ الخَوفِ أَذاعوا بِهِ ۖ وَلَو رَدّوهُ إِلَى الرَّسولِ وَإِلىٰ أُولِی الأَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطونَهُ مِنهُم …﴿۸۳ نساء﴾
    و هنگامی که خبری از امن یا ترس به آنها برسد، آن را شایع می‌سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد…
    در مذمت منافقین و ضعاف مومنین است که خبری(خوب یا بد) از میدان را پیروزی یا شکست تلقی و ترویج می کنند و “قصد تضعیف روحیه دارند”. ترویج اخبار اثبات نشده، اتهام پراکنی بی اساس، بزرگ نمایی توان دشمن، تحقیر خودی و رد نکردن به اولوالامر، تابلوی دوم را می سازد.
    پیروزی یا شکست به جمع بندی میدان و راهبردهاست که کار اولی الامر است.
    کار اولی الامر در این حوزه، استنباط است. “نَبَط” اولین آب استخراج شده از چاه است و استنباط یعنی خارج کردن قول از حالت ابهام و رساندن به مرحله تمییز و تعیین.

ولیّ امر و مردم، مدار مقاومت اند؛ هردو!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۲۶

سخنرانی/ شرح خطبه ۲۱۶

درسهای نهج البلاغه
شرح خطبه ۲۱۶
جلسه دوم / ۹آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان

فراز اول: فقد جعل الله لی علیکم حقاً بولایه امرکم و لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم

 ۴ مقدمه:

  1. موافقین و مخالفین وجود حق!
  2. حق، جعل و اعتبار متکی به تکوین
  3. حق/ حکم/ تکلیف؛ چه تفاوتی می کند چیزی را حق یا حکم بدانیم؟!
  4. دو مقام حق: جعل حق (اهلیت تمتع) / اجراء و استیفاء حق (اهلیت استیفاء)

شرح فراز:

  1. جعل الله… حقاً ؛ جعل و اعتبار الهیِ حق
  2. “لی علیکم” و “لکم علیّ” ؛ حق مصطلح است یا حکم است؟!
  3. “مثل الذی لی علیکم” ؛ حق متقابل
    – حق متقابل غیر از تقابل حق_تکلیف است!
    – حق متقابل متکافوء بین حاکم و مردم!
    – سخن محمد عبده اول این خطبه
  4. “مثل الذی”؛ در حق بودن(نه متعلق)
    – در اهلیت تمتع و اهلیت استیفاء؟!

دانلود سخنرانی «شرح خطبه ۲۱۶» | “دانلود از پیوند کمکی


ادامه خواندن سخنرانی/ شرح خطبه ۲۱۶