بایگانی برچسب: s

نقطه‌ی سقوط!

طوفان الاقصی کدام نقطه بحران اسرائیل را فعال کرد؟

حجاب بمثابه مقاومت

چرا زنان فلسطین با حجاب اند؟! با وجودی که بعد از بیروت لیبرال ترین جامعه عرب بوده است؟!

 

دیوید گریبر مردم شناس یهودی اهل نیویورک در یادداشتی برای ایتنرنشنال تایمز بنام مرگی بنام زندگی به توصیف مشاهدات خود از زندگی مشقت بار مردم کرانه باختری  پرداخته و به وضعیت زنان هم توجه کرده است؛ که چرا هیچ آرایشگاه زنانه ای در شهر به چشم نمی خورد و زنان نابلس علیرغم زیبایی و بلوند بودن، همه پوشیده اند؟!!

قسمتی از آن یادداشت که به این سئوالات مربوط است:

 

 

 ظاهراً هر خیابانی در نابلس یک آرایشگاه مردانه دارد. واقعاً هزاران آرایشگاه آنجاست. بیشتر آن‌ها حداقل تا ساعت ۲ نیمه‌شب بازند؛ اگر مسجدها را در نظر نگیریم، غالباً تنها جاهایی هستند که چراغشان در ساعت ۲ نیمه‌شب روشن است و درشان باز است؛ و از قرار معلوم، هر وقت که از کنار یکی از آن‌ها رد شوید، احتمالاً چهار یا پنج مرد جوان را می‌بینید که با سر و وضع آراسته جمع شده‌اند و دارند کوتاه‌شدن موهای مرد دیگری را تماشا می‌کنند.

 

نکتۀ عجیب آن است که انگار هیچ آرایشگاه زنانه‌ای وجود ندارد. هرازگاهی ممکن است پوسترهای تأثیرگذاری را ببینید که وسایل آرایشی یا محصولات مربوط به موی زنان را نشان می‌دهند؛ بیشتر زنان بلوندند (در واقع، تعداد شگفت‌انگیزی از فلسطینی‌های نابلس بلوند هستند، حتی بچه‌هایشان)، اما خبری از آرایشگاه‌های زنانه نیست.

 

 از یکی از دوستانم دلیلش را پرسیدم. توضیح داد که جامعۀ فلسطین را از نظر تاریخی، بعد از بیروت، لیبرال‌ترین جامعۀ عرب می‌دانستند، و زنان جوان هیچگاه عادت نداشتند که موهایشان را بپوشانند، اما با قدرت‌گرفتنِ سیاسیِ حماس در دهۀ ۹۰، اوضاع تغییر کرد. اما در ماجرای آرایشگاه‌های زنانه، مسئلۀ خیلی عاجل‌‌تری مطرح بود.

 

 در سال‌های دهۀ ۸۰، مأموران امنیتی اسرائیل، از حضورشان در منطقه سؤاستفاده کردند تا مخفیانه در چای شیرین زن‌ها داروی بیهوشی بریزند و از آن‌ها عکس‌های برهنه بگیرند تا شوهرانشان را مجبور کنند که به همکار یا خبرچین سرویس اطلاعاتی اسرائیل تبدیل شوند. به‌همین‌دلیل، حالا هم آرایشگاه‌های زنانه وجود دارد، اما در خیابان اثری از آن‌ها نیست و زن‌ها هم دیگر از دست غریبه‌ها چای شیرین نمی‌گیرند.

 

اولین واکنش من به این داستان این بود: واقعاً چنین اتفاقی افتاده؟ آخر خیلی شبیه خیال‌پردازی‌های پارانوئیدی است. اما فلسطینی‌های نابلس در محیطی زندگی می‌کنند که اتفاقات دیوانه‌‌وار واقعاً رخ می‌دهد. واقعاً آدم‌هایی دور و برشان هستند که علیه‌شان توطئه می‌کنند: جاسوس‌ها، خبرچین‌ها، انواع و اقسام نیروهای امنیتی که بسیاری از آن‌ها در روان‌شناسی و نظریۀ اجتماعی مدارک عالی دارند. این‌ها وجود دارند و فعالانه تلاش می‌کنند تا از هر راهی که ممکن باشد اعتماد اجتماعی را نابود کنند و بافت جامعه را از هم بگسلند. داستان‌های بی‌شماری دهان به دهان می‌چرخد، فقط بعضی از آن‌ها واقعیت دارند. اما چطور می‌شود فهمید کدامشان؟

 

و البته، در چنین وضعیت‌هایی، این تمام ماجرا نیست. اشتازی، پلیس مخفی آلمان شرقی، جایی به این تکنیک روی آورده بود که وارد خانۀ مخالفان می‌شد و جای اسباب و اثاثیه را تغییر می‌داد. چنین کاری قربانی را در وضعیتی ناممکن رها می‌کرد. اگر به بقیه می‌گفتید که جاسوس‌ها به زور وارد خانه‌تان شده‌اند و جای وسایلتان را عوض کرده‌اند، خیلی‌ها فکر می‌کردند که دیوانه شده‌اید، اگر آن حرف‌ها را پیش خودتان نگه می‌داشتید، کم کم شک می‌کردید که نکند خودتان دیوانه شده‌اید.

 

بعضی اوقات، در فلسطین، احساس می‌کنید در کشوری هستید که با همۀ مردمش چنین رفتاری کرده‌اند.

اما در این مورد خاص، معلوم شد که شایعه‌ها حداقل تا حدودی واقعیت دارند. یک نفر وب‌سایتی ساخته است برای آن دسته از مأموران موساد که احساس گناه می‌کنند تا بتوانند آنجا به صورت ناشناس اعتراف کنند. و یکی از آن‌ها، در واقع، اعتراف کرده‌ بود که در آرایشگاه‌ها در چای داروی بیهوشی می‌ریخته است.

 

دوستم، امین، گفت: «من همیشه احساس می‌کردم که چرخش به سمت محافظه‌کاری مذهبی، حجاب و برقع، نمی‌تواند فقط به دلیل خیزش سیاسی حماس در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ باشد. فکر می‌کنم تا حدی واکنشی است به این واقعیت که می‌دانید همیشه آدم‌هایی به شما چشم دوخته‌اند.

 

منظورم این است که خُب، نگاهی به اطراف بیانداز. عملاً روی تک تک تپه‌ها، یک شهرک یهودی‌نشین ساخته‌اند. نگاهتان را که بالا می‌آورید، فقط ساختمان می‌بینید، و سیمای بی‌روح اجتماعاتی از‌پیش‌برنامه‌ریزی شده و بسته، مردم را نمی‌بینید. و همیشه در کنار آن‌ها یک پایگاه نظامی مستقر شده است، با سیم‌ خاردارهای دورادورش و برج‌هایی که معلوم نیست از بالای آن‌ها کسی به شما خیره شده است یا نه؟…

 

محسن قنبریان

ایده‌ای برای صلح و سازش خواهان با اسرائیل در قبال فلسطین!

اگر واقع بینی کامل را لحاظ کنیم:

  1. درصدی از جامعه ایرانی هستند که پایان دشمنی با اسرائیل و حتی رسمیت شناختن او را نظر دارند (به حسب برخی پیمایش ها از اسفند۱۴۰۱ تا دی۱۴۰۲ بخاطر جنایات غزه، جمعیت این گروه ۶تا۷درصد کاهش یافته اما حدود۲۲٪ از جامعه ایرانی هستند).
    نتیجه: علی القاعده اینها در راه حل فلسطین جای مقاومت و جهاد، جانب ایده هایی مثل دو دولتی، کنفدراسیونی و… می ایستند.
  2. همزمان با نتیجه قبل، در مساله حقانیت فلسطین در قبال اسرائیل در جنگ اخیر، جامعه ایرانی ۸۲٪جانب فلسطین است! (بقیه هم همه اسرائیل را انتخاب نکرده اند بلکه عده ای نمی دانم و بی جواب گذاشته‌اند[۱])
    یعنی: تعداد زیادی از کسانی که دشمنی با اسرائیل را نمی خواهند، باز جنایات اسرائیل را محکوم می کنند و جانب فلسطین می ایستند.
  3. در دنیای امروز که حقانیت فلسطین و جنایات اسرائیل با صدای بلند در میادین و خیابان های اروپایی و دانشگاه های آمریکایی فریاد می شود، کسانی که با حماس و مقاومت و جهاد همراه نباشند هم برای فلسطین در قبال جنایات اسرائیل کاری می کنند.
    غیر از راهپیمایی انواع ابتکارات (که مجال شمارشش نیست) یکی از ابتکارات نخبگانی در روزهای اخیر، دادگاه غزه (Gaza Tribunal) در لندن است.
    این دادگاه مردمی به ابتکار ریچارد فالک گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور فلسطین با حضور بیش از ۱۰۰چهره دانشگاهی و نخبگان و فعالان حوزه های مختلف از سراسر جهان تشکیل شد و سه مرحله طی خواهد کرد:
    ۲روز اخیر در لندن که بحث درباره تعیین استراتژی های عملیاتی و هم نشست ویژه با نمایندگان گروه های حقوق بشری و سازمان های جامعه مدنی حامی فلسطین را پی گرفت.
    مرحله دوم در ماه مه۲۰۲۵ در سارایو برنامه ریزی شده که اظهارات شاهدان و نمایندگان و وکلای گروه های آسیب دیده را شنیده و پیش نویس اعلامیه ها و مواضع را علنی خواهد کرد
    مرحله سوم و نهایی اکتبر۲۰۲۵ در استانبول ترکیه تشکیل می شود. کمیته کارشناسان پیش نویس ها و تصمیمات دادگاه را ارائه می کنند. توصیه های معتبر حقوقی، افزایش آگاهی و اطلاع رسانی جهانی درباره بحران غزه و تصمیماتی ویژه را برمبنای فرآیند دادگاه اعلام خواهند کرد.
  4. این دادگاه مردم نهاد، جایگزینی برای محاکم بین المللی در وضعیت کوتاهی و تقصیرهای آنهاست؛ تا زمینه ای برای طرح شکایات از سوی جامعه مدنی و بررسی آنها صورت گیرد.
    سابق بر این دادگاه موسوم به #دادگاه_راسل توسط راسل و سارتر و تعدادی از متفکران جهان جنایات جنگی آمریکا در ویتنام را بررسی و تاثیری جهانی گذاشتند. دادگاه راسل حتی بعد به جنایات اسرائیل در غزه هم پرداخت.
    این راه برای متفکرانِ منتقد از سیاستهای دولتها و جامعه جهانی باز بوده است.
    حال سؤال مهم این است:
    هرچه در بین اسامی برجستگان و متفکران دادگاه غزه می گردیم نامی از دگر اندیشان و اصلاح طلبانِ صلح طلب ایرانی، اعضای مجمع محققان حوزه (تئوریسین های حوزوی طرح دو دولتی) و مانند اینها نمی بینیم!
    اینها هم لابد جنایات اسرائیل را محکوم می کنند(چنانچه در برخی بیانیه هایشان هست)؛ اما چرا فقط در مخالفتِ سیاست رسمی جمهوری اسلامی و جریان مقاومت، افق گشایی می کنند تا صدای دو دولتی در فلسطین از قم به جهان مخابره شود؟!
    چرا برای جنایاتی که محکوم می کنند، ابتکاری مثل دادگاه غزه ندارند یا در مثل آن مشارکت نمی کنند؟!
    حامیانی که از تکثر آراء دم می زنند و برخورد با اینان را مغایر آزادی بیان و… می دانند، چرا از این طیف نمی خواهند برای همان جنایاتی که محکوم می کنند در ابتکاری جهانی شرکت کنند و فشاری بر اسرائیل آورند؟!
    این، اقل کار برای ماندن در جبهه حق و جانب مظلومی است که ظاهرا خودشان معترف به حق و ظلم اش هستند!
  5. انور ابراهیم نخست وزیر مالزی از قانونگذاران مالزی خواست پیش نویس قطعنامه ای برای مجمع عمومی سازمان ملل آماده کنند که اسرائیل را از عضویت در این سازمان حذف کند!
    واقعا برایم سؤال است مثل فرهنگستان علوم ایران که چهره های حقوقی و فلسفی و…در خود دارد چگونه برای یک جمله مهمانی در رسانه ملی، بیانیه صادر می کند تا از به زعم خود تئوریزه کردن جنگ جلوگیری کند؛ اما با وجود نزدیکی برخی اعضاء به دولت کنونی، هرگز ابتکاری مثل مالزی را به پزشکیان و عراقچی پیشنهاد نمی کند؟!!

واقعا چرا همیشه روشنفکران و دگر اندیشان ما در غش کردن، در قسمت بانوان می افتند؟!!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۸/۱۵

[۱] پیمایش تحلیل اجتماعی متا، پژوهش داده های دی۱۴۰۲ تا مهر۱۴۰۳ که البته همه مواردش انتشار عمومی نیافته؛ البته مناقشه در اعداد نیست اصل حرف بدون درصد خاص هم ثابت است.

قصه‌ی هادی و مادی!

“چند سال قبل از این، یکی از مجلات کشورهای عربی، یک مقاله ای به قلم یک نویسنده معروفی نوشته بود؛ دو جوان را که از دنیا رفته و کشته شده بودند، مقایسه کرده بود. این مقاله در کشورهای عربی خیلی صدا کرد.

یکی از این دو جوان، پسر سید حسن نصرالله به نام سید هادی بود. این جوان بیست و یکی دو ساله در مبارزات حزب الله علیه اسرائیل با شجاعت در جبهه حضور پیدا کرده و شهید شده بود.

یکی هم پسر یکی از سرمایه دارهای عرب بود که همراه یکی از شاهزاده خانم های انگلیسی در یک تصادف کشته شدند!

آن هم کشته شد، این هم کشته شد.

این با یکی از همین زن های خاندان سلطنتی انگلیس برای عیاشی رفته بود و اسمش “محمد” بود. در زبان معمولی همین پرورش یافته های فرهنگ مادّی، محمد را “مادی” می گفتند. این مقاله اسمش این بود:

“بین هادی و مادی”!

این سید هادی کشته شده در جوانی، آن محمد کشته شده در جوانی؛ هر دو مرگ است.

هر دو برای وابستگان و پدر مادرشان فقدان است و از لحاظ ارتباط طبیعی یک وضعیت دارد.

اما ببینید فاصله بین این دو تا چقدر است؟

یکی جهاد در راه خدا، مرگ در راه عظمت، دین و معارف الهی، در راه استوار کردن یک حقیقت بزرگ که مایه سعادت انسانهاست.

یکی هم مرگ در راه خواسته های حقیر و پست حیوانی یک انسان و یک بشر که در حد حیوان، یک خواسته ای دارد و در آن راه می میرد.”

(رهبر انقلاب اسلامی/ نقل از سپاه مولود انقلاب ص۹۰۴و۹۰۵)

پ.ن:

سید حسن: شهادت شهید هادی نشانه ایست که ما فرزندان مان را برای آینده نگه نمی داریم!

محسن قنبریان

پادکست/ مسئولیت ما در دوران جنگ وجودی

سخنرانی/ وجوب جهاد دفاعی (درباره فلسطین و لبنان)

درسهایی از نهج البلاغه

حجت الاسلام قنبریان؛ ۱۱ آبان ۱۴۰۳

سه مبارزه ای که نباید بین شان خلط کرد!

  1. قیام درون جامعه اسلامی علیه جائر یا غاصب برای تشکیل حکومت ولایی
    وجوبش منوط به شرائط و نداشتن توالی فاسد
    خطبه۵ در اینباره (افلح من نهض بجناح اواستسلم فاَراح)
    – شرائط مثل یار و ناصر
    – توالی فاسد مثل ارتداد عمومی (ر.ک: ولایه اللهیه الاسلامیه/ آیت الله مومن/ ج۱ص۱۷۲الی۱۷۸)
    روایات تقیه و احلاس بیوت و مانند آن متعلق به این نوع مبارزه است.
  2. جهاد ابتدایی با مشرکان
    منوط به حضور و اذن امام (بنابر مشهور)
    واجب کفایی بر مردان سالم و توانا
    صدر خطبه۱۴۶ در اینباره است…
    الان محل ابتلاء ما نیست!
  3. جهاد دفاعی؛ که برخی فقهاء تا ۴قسم شمرده اند:
    ۱. برای حفظ اساس اسلام دربرابر هجوم کفر، به هدف محو اسلام
    ۲. برای دفع متجاوزان به خون و ناموس مسلمانان(چه کافر چه ناصبی)
    – غارات در زمان امیر(ع)، داعش در زمان ما
    ۳. برای دفاع از مسلمانانی که با گروهی از کفار درگیرند و ترس مسلط شدن کفار بر آنان است (ولو اساس اسلام در خطر نیست)
    – دیروز جنگ ایران و روس، الان لبنان و اسرائیل
    ۴. بیرون راندن کافران اشغالگر از سرزمین اسلامی
    – مثل الان فلسطین
    – این اقسام را کاشف الغطاء افضل و کشته اش را مثل شهید در رکاب حسین(ع) می شمارد!
    اغلب صور این جهاد : بی نیاز اذن امام و فقیه/ واجب بر مرد و زن، کوچک و بزرگ، سالم و بیمار، دور و نزدیک!/ جواز همکاری با سلطان جائر در آن/ و…
    ذیل خطبه۱۴۶ و خطبه های ۲۷ در اینباره است.

گلایه ای از حوزه در اینباره

دانلود سخنرانی «وجوب جهاد دفاعی (درباره فلسطین و لبنان)» | “دانلود از پیوند کمکی

به زبانِ مردم، از خوانش انقلاب بگوییم!

تبلیغِ انقلابی، لزوماً فتنه‌یابی و تطبیقِ سیاسی بیشتر نیست.

تبلیغِ انقلابی، از همهٔ مسائل فردی و اجتماعی خوانشی در ترازِ انقلابِ اسلامی می‌کند.

بررسی کارگاهی دو موضوع:

  • چگونه مسئله‌های واقعی و زندگی مردم در خوانشِ انقلابِ اسلامی، تراز تازه‌ای می‌یابد؟
  • چگونه مطالباتِ انقلاب اسلامی، سر بیان زندگی مردم رود؟

عصاره همه تمدن وحشی غرب…

شما صدای استاد قنبریان را میشنوید

عصاره همه تمدن وحشی غرب…
– جنگ جهانی و تجزیه جهان اسلام

 صوت کامل سخنرانی را اینجا بشنوید.

موقعیت را بفهمیم

سرگردانی یهود در زمین است،
سرگردانی شیعه در زمان!

فایل کامل این سخنرانی

پیوست: سلسله مباحث عقوبت تیه!

حجت الاسلام قنبریان

جنگ وجودی

جنگ وجودی؛ در تفسیر قائد قرآنی حزب الله: شهید ابراهیم عقیل!

شهید ابراهیم عقیل را این روزها با نکات عرفانی و قرآنی منتشر شده اش کمی می شناسیم. درک عمیقش از توحید افعالی درون معرکه و میدان از آن جمله بود.

او که هر روز و سحرگاه با قرآن مانوس بوده و هم برای دختران و هم برای نیروهایش دائم از قرآن می گفته، یک قاعد و تماشاگر نیست؛ که حرف های حق و درست را نابجا بخواند و مجوّز سکون و بی تحرکی کند؛ بلکه بالعکس همه سخن از تکلیف و مواجهه و دیدن وعده های الهی درون این معرکه است.

در این قطعه زیبا مواجهه طالوت و جالوت را به رخ می کشد…

جنگ وجودی را چنین معنا می کند:

ما از نظر وجودی در خطر هستیم اگر به آنچه در قرآن آمده پایبند نباشیم!

مرادش از گفته قرآن این حقیقت است که تکلیف جهاد و دفاع، همیشه مبتنی بر تعداد و برابری سلاح نیست! به تعبیر ما طلبه ها اینها “شرط وجوب” دفاع و مقاومت نیست، “شرط واجب” است (استطاعت برای حج نیست، آب برای وضوست که باید به قدر لازم تحصیل شود). پس نباید نابرابری اش موجب ترک تکلیف شود.

خطر وجودی برای جبهه حق در یک جنگ وجودی این است که سلاح و عدد را شرط وجوب بگیرد و از تکلیفِ مواجهه بگریزد!

در مقابل اگر به تکلیفش علیرغم نابرابری سلاح و… عمل کرد؛ فرمانده عقیل می گوید: محال است جز خیر ببیند چون در انجام تکلیف محال است نتیجه شر باشد!(ویدئوی دوم)

اینگونه فهم ها و بیان ها چقدر اعتقادی و عرفانی و در عین حال عمل گرا و جهادی است و چقدر با بیانات تخدیری و تحرک سوز فاصله دارد.

محسن قنبریان