بایگانی دسته: یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها

بازی، بازی و خربزه آب است!

گرچه بُرد در “بازیِ”فوتبال -بخصوص در این جنگ چند وجهی- میتوانست کام ملت ایران را شیرین و شمیم یکپارچگی ملی را ساعاتی به مشام آنها برساند؛ لکن این مُسَکن های موقت جای درمان اساسی و شیرینی پایدار را نمی گیرد!

تحقق عدالت اجتماعی هم “تنسیق قلوب[۱]” (همترازی و پیوستگی دلها و بالتبع وحدت ملی) را موجب می شود و هم به فرمایش امام صادق(ع): از شهد و عسل شیرین تر و از کره، نرم تر و از مُشک خوشبوتر است[۲].

فوتبال برای عده زیادی یک چیز بالاصاله و ذاتا مطبوع است که از آن لذت می برند. در پیوند خوردنش با هویت ملی یا تعصب های باشگاهی، موجب غم و شادی شان هم می شود و…

اما برای گروهی -که فاش و روشن به آن نگاه ابزاری و بالعرض دارند- فقط در شرایط و نتایج خاصی، خوب و دیدنی و شادی اش ارزشمند می شود!

باخت -آن هم در مقابل آمریکا- به دسته دوم یادآور میشود که: بازی، بازی است؛ به فکر نان باش که خربزه آب است!

 دشمن هم نه ۱۱بازیکن آبی پوش بلکه سیاستهای استکباریِ آمریکاست!

نقیصه اصلی هم نه در ملی پوشان که در عدم جبران عقب ماندگی عدالت توسط دولتهاست!

دولتمردان و مجلسیان علی القاعده از دسته دوم اند. اگر می خواستند با بُرد فوتبال جشن پیروزی بگیرند، به ماموریت اصلی خود جدی تر برگردند و “احلی من الشهد” -یعنی عدالت- را برای ملت ایران بسازند.

محسن قنبریان

[۱] صدیقه طاهره(س): جعل الله… العدل تنسیقاً للقلوب.(بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۸)

[۲] الکافی ج۲ص۱۴۷

ری استارت(بازآغاز) حجاب خواهی!

هفته اخیر تحرکاتی -بخصوص از سوی بانوان- برای بازآغاز مقابله با کشف حجاب نمود یافت؛ از پلاکارد دست گرفتن و تذکر لسانی، تا حمایت از منع خدمات بانکی به بی حجاب و تحصن اعتراضی برای عدم برخورد با کشف حجاب و…!

قطعا نمی شود در حکومت اسلامی دغدغه های ایمانی و اسلامی را سرکوب کرد، نسبت به عادی شدن کشف حجاب بی موضع بود، یا از وظایف همگانی مثل تذکر لسانی منع کرد.

همه سخن در این است که بازآغاز و شروع مجدد باید با آسیب شناسی رویه قبل باشد. ارزشهای الهی با همراهی(اقلا همراه کردن) مردم حرف نوی انقلاب اسلامی بوده است و این ایده مرکزی سر همه راه حلهای مساله های ما چتر می اندازد.

شهید بهشتی در ص۶۲تا۶۷ کتاب سه گونه اسلام نکاتی را توجه می دهد:

– تحقق نسبت حجاب و احترام زن.

– تحقق نسبت حجاب و عزت و شخصیت محجبه.

– تحقق نسبت حجاب و فعالیت های موثر اجتماعی زن.

– تحقق نسبت دعوت به این فضایل و پذیرفتن حق انتقاد متقابل برای طرف مورد دعوت. [رسمیت شماری ولاء طرفینی]

بنده به قدر بضاعت اندک خود به کرات قدم اول برای این باز آغاز را همان رسمیت شماری ولاء طرفینی و تهیه بسته سیاستی و اقدامی برای آن شمرده ام؛ و الا قفل شدگی موجود دوباره گره کور می شود!

محسن قنبریان

تحجر جاده صاف کن غربزدگی جوانان

امام خمینی استفاده از فضای آزاد کشور پس از انقلاب توسط جوانان و بیان اندیشه های شان را خوش بینانه تحلیل و بخاطر تپیدن دل آنها برای اسلام می شمارد و از انگ زنی به آنها (التقاطی و منحرف خواندن) منع می کند.

تصحیح انحرافات احتمالی آنها باید توسط روحانیت با الفت و پدری کردن و دوری از پرخاشگری و کنار زدن آنها باشد. حتی اگر قبول نکردند، هم مایوس نشوند و از خطاها و اشتباهات کوچک آنها بگذرند.

– یکبار یکی از فقهای شورای نگهبان یکی از همین جوانان را کمونیست خواند، امام نه برای او، بلکه برای کل شورای نگهبان نامه زد و این کار را مغایر شأن شورای نگهبان خواند و از منبری پرخاشگوی شدن آقایان حذر داد[۱].

امام رعایت نکردن این تذکر از سوی علماء و روحانیون را موجب اتفاقی بدتر از التقاط می داند: افتادن در دام لیبرالها و ملی گراها و یا چپ و منافقین!

اگر درصدی از جوانان‌مان به دام غربزدگی افتادند حق نداریم بپرسیم سهم پرخاشگری برخی روحانیون تریبون‌دار و مناصب خاص در کنار زدن و انگ زدن چقدر است؟!

وقتی رسانه‌های معاند برخی تعابیر ناسزا و غیر دقیق را ضریب داده از برخی علماء، منبری پرخاشگوی به جامعه معرفی کرده و شکاف با جوانان را می‌افزاید؛ آیا نباید تذکرات (حتی از متعلقین به بیت رهبری) در تصحیح رویه‌ها اثر کند؟!

محسن قنبریان

[۱] عدم ورود فقهای شورای نگهبان در مسائلی که موجب وهن است‌

نمود و نماد اعتراضات

پدیده‌ها چهار بُعدی اند:

  1. فاعل و ایجاد کننده دارند
  2. برای غایت و نتیجه ای طراحی می شوند
  3. صورت و نمود و شکلی می پذیرند
  4. و بر ماده و زمینه ای می نشینند!

در ماجراهای اخیر به ایجاد کننده و زمینه ها و غایات توجه بیشتری می شود تا صورت و نمود و بروز اعتراضات.

“بودها” از پس “نمودها” دیده و ترجمه می شوند.

نمودهای اعتراض، اینبار به شکل عجیبی “نمادین” است! از برداشتن و آتش زدن روسری تا علامت فحش مقابل نمادهای نظام و عمامه پرانی و…

صرفاً چیزی، دیدنی نشده و ضریب رسانه نگرفته، خودش نمادین و ذاتاً دیدنی است.(دقت کنید)

تعدیل یا تقابل با آن بدون تصرف در این علت صوری و بُعد نمودین ممکن نیست.

گفتمان شبه فلسفی دهه۷۰ نیست که با طرح ولایت جمع شود. شبکه حزبی۸۸ هم نیست که با سلسله نشست های بصیرتی تقابل شود.

صورت متبدل و دائم نوشونده ای از نمودها و نمادها، افتاده بر زمینه های اعتراض است. “فان”، “هم فال و هم تماشا و هم اعتراض” و بچه گانه و در عین حال جدی است!

پ.ن:

  • کار تقابلی طلاب معصومیه از این حیث یک کار نو بود. جمله حجت الاسلام وکیل پور که نارنجک دستی اغتشاشگران دستش را مجروح کرد را هشتگ و بنر کردند و جای کوکتل مولوتف ها به دیوار معصومیه، نصب کردند: خدارا شکر به مردم نخورد!
  • این یک تقابلِ نمودی، ناظر به علت صوری اعتراضات است. میتواند تعدیل کننده و سو دهنده به زمینه ها و قابلیت های اعتراض هم طراحی شود…

محسن قنبریان

از خشت تا آئینه!

رهبر انقلاب اسلامی در ۶سخنرانی اخیر (۳۰شهریور/۱۱و۲۰و۲۲و۲۷ مهر/۵و۱۱آبان) روی نقش دشمن در حوادث اخیر تاکید ویژه کرد که برای عمده خواص هم این تمرکز ایشان قابل درک نبود!

حالا در آئینه پژوهش رصد خانه اینترنتی استنفورد(sio) و موسسهgraphika ببینید:

گزارش تحلیلی: صداهای ناشنیده: ارزیابی ۵سال پویش نفوذ مخفی طرفدار غرب

دریافت «Unheard Voice» | “دریافت از پیوند کمکی

از: ص۲۶ تا ص۳۸ متن اصلی برای محققین.

نقش پنتاگون و سنتکام در جنگ رسانه ای علیه ایران و قصه کشف آنرا بخوانید.

  • محتواهایی که موجب بدبینی افکار عمومی می شد
  • تا عملیات ربات های مجازی
  • و حتی محتواهای تندرو و به ظاهر انقلابی!

مطلب مرتبط: اسرائیل علیه اسرائیل!

محسن قنبریان

ولایتِ همگانی!

علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱توبه:

«المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض…

بعد از آن تذکر و بیان حال منافقین، اینک حال عامه مؤمنین را بیان میکند و می فرماید: “مردان و زنان با ایمان اولیاى یکدیگرند”، تا منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگى افرادشان همه در حکم یک تن واحدند، و به همین جهت بعضى از ایشان امور بعضى دیگر را عهده دار مى شوند.

و به همین جهت است که هر کدام دیگرى را به معروف امر میکند و از منکر نهى مى نماید. آرى، بخاطر ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است -آنهم ولایتى که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد- که به خود اجازه مى دهند هر یک دیگرى را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد.»(المیزان)

چون شرط امر به معروف، عدالت نیست و حتی فاسق هم چنین حقی(ولایتی) دارد[۱]؛

پس غیر متشرعه، بی حجاب و بدحجاب هم میتواند مذهبیِ محجبه ای یا حتی یک روحانی را در معروفی، امر یا از منکری، نهی کند!

محسن قنبریان

[۱] منهاج الصالحین – السید الخوئی – ج ١ – الصفحه ٣۵٢

یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر

تنظیم و تدوین چند یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر توسط روزنامه وطن امروز

دریافت «یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر»


خواندن متن مصاحبه در ادامه مطلب

ادامه خواندن یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر

از طوطی های فحّاش تا جوکرهای عمامه پران!

  1. طوطی های فحّاش پارک پرندگان لینکولنشیر انگلیس به #حبس_انفرادی فرستاده شدند[۱]!
    چون (به تعبیر مدیر پارک) اوضاع از کنترل خارج شده و طوطی ها هر فحشی می دادند؛ آنها نگران بچه ها شدند!
    اگر از طوطی های فحّاش در مراکز دانشگاهی ایران حمایت کردند و حتی کمترین ممنوعیت برای ورود به دانشگاه را هم محکوم می کنند؛ پاسخش نزد آقای بورل مسئول سیاست خارجه اتحادیه است: اروپا یک باغ است و بقیه دنیا جنگل!
  2. بین کیپای یهود و عمامه تشیع هم فرق است!
    برای پراندن اولی از سر یک جوان یهودی، راهپیمایی کیپا راه می اندازند[۲]! خود زنان یهود کیپا سر نمی گذارند اما در راهپیمایی حمایت از یهود، زنان غیر یهودی هم باید کیپا سر بگذارند!
    در مقابل برای عمامه پرانی در ایران، حمایت از کمپین ها و پوشش رسانه ای برعهده می گیرند!
    اینجا هم جواب نزد کمیسر ویژه دولت است: کیپا به آلمان تعلق دارد!

راهپیمایی کیپا ابتکاری برای حمایت از اسرائیل مقابل روزجهانی مظلومیت فلسطین (قدس) می شود؛ اما عمامه پرانی مقابله با جمهوری اسلامی است و باز به نفع اسرائیل!

محسن قنبریان

[۱] حبس انفرادی برای طوطی‌های فحاش در بریتانیا

[۲] هزاران آلمانی به «راهپیمایی کیپا» برای محکومیت یهودی‌ستیزی پیوستند

توصیه می کنم تحلیل آقای وحید جلیلی از اغتشاشات اخیر را بخوانید.

بلوای بدویّت مدرن یا کاریکودتای تمدنی

محوری این حقیر در محافل مختلف مردمی و دانشجویی در این ایام نشان دادن دو دیگری گفتمان انقلاب اسلامی یعنی تحجر و غربزدگی بوده است. این تحلیل تبارشناسی خوبی از جریان غربزدگی تا اغتشاشات اخیر دارد و غیر از خطابه های دلنشین، از اسکلت بندی قابل دفاعی برخوردار است.

محسن قنبریان

این صادق الوعدها!

  • کسی با اسماعیل(ع) وعده ای کرد. تاریخِ وفا هم معلوم نکرد؛ اسماعیل(ع) یک سال بر وعده ماند و “صادق الوعد” لقب گرفت(۵۴/مریم)
    همین اسماعیل است که با شکنجه و کندن پوستش به شهادت رسید[۱].
  • بیغوله نشین ها و کوخ نشین ها، صادق الوعدهای انقلاب اسلامی اند. نه یک سال که چند دهه است، منتظر تحقق وعده عدالت و رفع تبعیض، بر عهد خود با امام و انقلاب مانده اند!
  • از قضا کشته و شکنجه هم می شوند؛ اما -بخاطر نجابتشان- نه پی احقاق حق خود، بلکه باز هم پی انجام تکلیفِ حفظ نظام!
  • جبران خون این اسماعیل ها، صادق الوعدیِ نظام نیست؟! جبران عقب ماندگی در عدالت و…؟!

محسن قنبریان

[۱] ر.ک: علل الشرایع ج۱ص۷۷و۷۸/المیزان ج۱۴ص۶۳