بایگانی دسته: یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها

لگد شدن خط قرمزها

در این ۴۰روز عده ای از فعالین اجتماعی سیاسی، اساتید دانشگاه و حوزه، فعالین رسانه و… دیده شدند که دیدگاه نزدیکی با معترضین داشته اما اغتشاش و خشونت و فحاشی را هم تایید نمی کنند و حتی بعضا قربانی هتاکی دانشجونمایان هم شدند!

برخی متهم به وسط بازی هم شدند!

روی سخنم با این طیف است:

  • اگر کنار اعتراض به ماجرای مهسا امینی، درباره آتش زدن پلیس چیزی نگفتید؛ اقلا اینبار درباره شکنجه کردن داعش گونه شهید علی وردی چیزی بگویید!
  • اگر با وجود برخوردِ از سابق بهتر پلیس با اغتشاشِ خشن تر از سابقِ آشوبگران، باز فقط برخی رفتارهای پلیس را نقد و محکوم کردید؛ اینبار شکنجه این جوان مظلوم را محکوم کنید!
  • اگر شائبه ی “کار خودشان است” در کشتار شاهچراغ، ذهن شما را هم تسخیر کرده؛ ویدئوی شکنجه این طلبه بسیجی هیچ شائبه ای باقی نمی گذارد!

بدون اجماع بر خطوط قرمز، هیچ اصلاحی در رفتار معترض یا مامور انجام نمی شود!

 

محسن قنبریان

آیه‎‌ای برای فتنه‌ها

چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، در دانشگاه علم وصنعت تهران، دانشگاه شیراز منتشر می‌شود.

هرفتنه و التباسی حصحصه ای دارد!

آیه۵۱ یوسف کلمه اسرار آمیزی دارد:”اَلآن حَصحَصَ الحَقُّ” الان حق آشکار شد!

یوسف ازاول معصوم بود. برای گمان سوء احتمالی، پارگی پیراهن از پشت و شاهد و… هم آمد؛ اما وقتی این معصونیت، به مظلومیت رفتن به زندان(۷سال) انجامید، بعد از آن در مجمع زنان گفته شد: الآن حَصحَص الحق!

هرجا التباس و اشتباه، قاطی شدن باطلی در حقی، ودر یک کلمه فتنه‌ای باشد؛ الآن حصحص الحقی دارد،یا باید داشته باشد؛ مقداری تدبیری مقداری تقدیری و ربانی.

شهادت مظلومانه زن و کودکان در شاهچراغ الآن حصحص الحق فتنه۱۴۰۱ بود!

مگر در ماجرای مهسا امینی وپس از آن چیزی از التباس، قاطی شدن حق و باطلی بود؟!

برای بعضی نه! اما یک جامعه باید منتظر هم بمانند. بعضی دیرتر میرسند، دیر باورترند، منابع اطلاعات‌شان از دیگران است، به رسانه خودی و حتی مسئولین بی اعتمادند.

بعضی بستره‌ها هم بود، شکاف نسلی، گسل جنسیتی و مذهبی و…؛ بالتبع انتقادهایی از برخی رویکردها و عملکردها در حوزه زنان، حجاب و…بود.

اینها اقلا بنظر آن شهروندان حق و مانع دیدن باطلِ دشمن می‌شد.

۵ ضلعیِ معنای حصحصه:

این کلمه رازآلود فقط یکبار در قرآن آمده و پنج لبه معنا دارد که برای ما مشکل گشایی می‌کند:

  1. ظهور بعد از خفاء و کتمان[۱]
    عکس‌های سلفی ما -که درصدی هم در حباب رسانه می‌افتد- با عکس ماهواره‌ایِ مثل رهبر انقلاب یکی نبود! بسیاری از ما، عاملیت و فاعلیت تحرکات خیابان را همان گسل‌ها و انتقادها و اعتراض‌ها می‌دیدیم. دشمن هم وجود خود را کتمان می‌کرد، حداکثر در بازتاب رسانه‌ای خیابان و کشاندن به مجامع بین المللی رو بازی می‌کرد.
    ماجرای شاهچراغ شد: الآن حَصحَص الحق!
    جای کتمان نماند که داعش (دشمن نشان دار) جنایت کرد.
    آشوب خیابان متاثر از مخالفان اروپایی و برلین بود نه داعش؟!
    همان وقت که پلیس آتش زدند و علیرغم بردباری بیشتر نیروی انتظامی خشونت بیشتر(رفتاری و زبانی) نشان دادند؛ برای بعضی شباهت به دشمن -نه هم وطن- معلوم شد؛ اما بعضی هنوز…!
    ماجرای شهید آرمان علی وردی کاملا شبیه کار یک دشمن بود؛ اما دشمن باید با نشان رسمی خود می‌آمد تابعضی باور کنند. شاهچراغ چنین شد!
  2. جدا کردن حصه و نصیب حق از باطل[۲]
    درحصحصه باید حصه و سهم باطل معلوم شود.
    در زاهدان هم -در بیانیه شورای تامین- بی گناهانی کشته شدند؛ چرا برای آنها ایران تسلیت نشد؟! خون شیرازی و شیعه رنگین‌تر از زهدانی و سنی است؟! کشته شاهچراغ شهید است و مسجد مکی نه!
    هرگز! خون هر بی‌گناهی محترم است. خون ریخته شده بی‌گناه دو وجه دارد:
    – وجه نزد خدایی: که فرقی نمی‌کند و خداوند برای هر دو منتقم است و ولیّ دم یا دیه قرار داده است.
    – وجه برای ما: کارکرد اجتماعی ‌های ریخته شده مثل هم نیست. در زهدان نمی‌شد دست گذاشت کدام بی‌گناه و کدام فرد مسلح یا حمله کننده به پاسگاه بود؛ اما در شاهچراغ یک اسلحه به دست بود و یک حرم بی‌پناه و بیگناه!
    لذا شهدای شاهچراغ الآن حصحص الحق ماجرا شدند[۳].
  3. باطل را زائل هم می‌کند[۴]
    در حصحصه، حق فقط آشکار و از باطل متمایز نمی‌شود؛ بلکه باطل را هم رسوا و زائل میکند.
    شهدای امنیت هم شهید بودند. اینبار اصلا بخاطر تدبیر انتظامی و مقابله با کشته‌سازی، شهدای امنیت به شکل معنا داری بیشترند. اما آن شهیدان عزیز کل جامعه را به حصحصه نرساندند! برای بعضی این بودکه: در درگیری و آشوب اینها میزنند، آنها هم میزنند؛ طبیعی است برخی از این طرف هم کشته شوند!
    اما در عملیات تروریستی شاهچراغ، کشتن زن و بچه و پیر و جوان در حال غفلت(ترور) آنهم با آن وضع که بروی و برگردی و تیر دوباره بزنی و…! کودک شیرخوار و بچه دبستان، شهادتش کارکرد اجتماعی متفاوتی از شهادت مرزدار و پلیس دارد؛ پس: الآن حصحص الحق!
  4. ثبات و استقرار حق را هم در پی دارد[۵]
    در حصحصه، حق باید به ثبات و استقرار هم برسد. مثل یوسفی که نه فقط تبرئه شد بلکه در حصحصه، امین و عزیز مصر هم شد.
    ماجرای شاهچراغ و نوع شهادت آن عزیزان، ملت را به صحنه آورد؛ رمز همیشگی استقرار حقِ در این ۴دهه، حضور میلیونی مردم بوده است که دوباره شد؛ پس: الآن حصحص الحق!
  5. تکرار ظهور[۶]
    از دیگر ویژگی‌های حصحصه این است که امری را درظهور و تبیّن خود، پس از تکرارها به ظهور نهایی می‌رساند و پس از آن هم تکرارش می‌کند. ظهور معصومیت یوسف از بدو ورود تا پس از زندان را به رخ می‌کشد و به اوج خود (تبرئه و امین مصر شدن) می‌رساند و بعد هم پاکی او را تکرار می‌کند.
    شهدای شاهچراغ، نمادی می‌شود برای التباس‌های بعدی! مرز مراقبتی در ذهن ایرانیان می‌شود که مراقب باشند: انتقاد و اعتراض اگر به درگیری یک ماهه خیابان رسید راه برای تروریست‌ها باز می‌شود! از این حیث هم: الآن حصحص الحق!

[۱] یقال حصحص الشئ: اذا ظهر بعدخفاء او تبیّن بعد کتمان

[۲] اشتقاق از”حصه” = نصیب و قسمت. بانت حصه الحق و جهته من جهه الباطل

[۳] در سیره امیرالمومنین(ع) هم بین کشته “الهائشات”(فتنه ها و درگیری های شبانه و…) و “الغارات” یورش های تروریستی به شهرها و بی پناهان فرق است. برای دومی بود که فرمود اگر کسی بشنود و بمیرد ملامتی ندارد!

[۴] الحاصه: مایَحُصّ شعرها: یحلقه کله فیذهب به/ ناقه حَصّاء : لیس علیها وَبَر  ظهوره ظهوراً یُذهب الباطل

[۵] در معانی حصحص: الحرکه فی الشئ حتی یستقرَّ فیه و یستمکن

[۶] حصحص فعل ثنائی مکرر بر وزن فعلل است و این صیغه دلالت بر تکرار حدوث فعل می کند.

عدالتِ آزادی آفرین

  1. از اسامی خداوند، “الحَکَم العدل”(حاکم عادل) است. درباره اش در ادعیه می خوانیم: “تو منزهی از اینکه از تو ترسی باشد، جز از ناحیه عدالتت”!
    عدالت هم امر ترس آوری نیست. انسان در حقیقت از خودش می ترسد؛ که از حدود خود به حقوق دیگران تجاوز کند[۱].
  2. حکومت هرچه به این ترازِ الحَکَم العدل نزدیک تر شود، الهی تر است.
    مردم در آن از حکومت نمی ترسند بلکه از خودشان می ترسند[۲].
  3. ترس مردم از حکومت ها، بخاطر تخلف حکومت هاست.
    بخاطر آن است که دولت و سازمان امنیت و پاسبانش به ملت زور می گفت؛ از آن طرف بین مقامات حکومت و مردم در رسیدگی به تخلف فرق است! این دو، عامل ترس مردم از حکومت(اختناق) است.
  4. هرچه حکومت، عدل بیشتری درباره خود و کارگزارانش اجرا کند؛ ترس مردم از آن کمتر می شود(رفع اختناق). متقابلاً ترس نسبت به خود، بیشتر می شود(تامین آزادی قانونی شهروندان).

پس عدالتِ حاکمیت بخصوص درباره خود و صاحبان قدرت و ثروت، عامل رفع اختناق و آزادی آفرین برای مردم است.

*۱* این تئوری حِکَمی توسط پیامبر(ص) و علی(ع) تحقق عینی یافت.

*۲* بیانیه شورای تامین سیستان و برخی تصمیمات و وعده های آن درباره حوادث ۸مهرماه زاهدان حرکتی بدین سمت است. کاش زودتر با اجابت درخواست نماینده ولی فقیه انجام می شد[۳].

محسن قنبریان

[۱] https://lib.eshia.ir/50006/1/19

[۲] پیام رادیو- تلویزیونی به ملت و اعلام «جمهوری اسلامی»

[۳] ۱۴نکته آیت‌الله محامی پیرامون حوادث و وقایع اخیر در سیستان و بلوچستان

فقط فاسق رسوا می شود!

پاسخ این خط رسانه ای حامیان اغتشاش هم جمله دیگر زینب کبری(س) در همان خطبه (الحمدلله اکرمنا بالشهاده) است:

اِنَّمَا یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَیْرُنا
فقط فاسق رسوا و فاجر دروغ می گوید و او کسی غیر ماست!

نظام اسلامی درباره هیچ یک از دخترانی که سوژه یک ماه گذشته اینان بود، دروغ نگفت؛ ولی اینها درباره همه آنها دروغ گفتند!
حالا خط شان این است که شاهچراغ را سینما رکس جا بزنند!
فاسق رسوا و نابکار دروغ می گوید!

محسن قنبریان

ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهِ

ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهِ

به این سپاسگزاری زینب صبور(س) از خداوند زیاد فکر کنید!
خداوند ملت امام حسین(ع) را به تبع آن خون خدا، با شهادت تکریم کرده است! واقعا تکریم!

روز چهلمی که می رفت دوباره اغتشاش احیاء و سند طلبکاری شود، دشمن احمق درون حرم شاهچراغ از این ملتِ مظلوم کشته می گیرد!

حالا ببینید چگونه شهادت آن مظلومان، کرامت خود را برای هزارمین بار به ما نشان می دهد. ملت یکپارچه با حضورِ متحدش کار را تمام می کند.

خداوند را سپاسگزایم که ملت ما را با شهادت گرامی داشت!

محسن قنبریان

اسرائیل علیه اسرائیل!

نامه نیمه خرداد نخست وزیر وقت اسرائیل (بنت) به اکثریت خاموش صهیونیست را بخوانید.

نگرانی از اینکه سومین فرصت یهود برای تشکیل دولت(اسرائیل) هم مثل دوتای قبل به ۸۰ سال نرسد!(۴-۵سال مانده)

او نوشت: حدود یکسال پیش اسرائیل به یکی از سخت ترین لحظاتی رسید که تا به حال به خود دیده بود. هرج و مرج، تکرار بی پایان انتخاباتها، دولتی فلج شده، در آتش سوختن شهرهای لود، عکا و…(شلیک ۱۳۰۰راکت توسط حماس/سوختن ۴۵۰۰۰هکتار زمین کشاورزی با بالن های آتش زا)

“آنها [حماس و جهاد اسلامی] بوی ضعف و قطبی شدن درونی ما را حس کرده بودند”!

– سرتاسر نامه این قطبی شدن را بازنمایی می کند.

در نامه ۲۸صفحه ای  طرح های اصلاحی خود در سیاست و اقتصاد اسرائیل را هم می شمارد؛ از طرح خود درباره ایران هم می گوید:

“من تقریبا از یک سال پیش معادله جدیدی را مطرح کردم که به موجب آن در پاسخ به ضربات ایران از طریق نیروهای نیابتی شان، ما ایران را در داخل خاک خودش مورد هجوم قرار دهیم. این جور نمی شود که در طول سالیان، خون فرزندانمان در لبنان و در مواجهه با غزه توسط نیروهای نیابتی ایران ریخته شود در حالی که سر اختاپوس یعنی حامی اصلی این نیروها از آسیب مصون بماند. دوران مصونیت ایران دیگر پایان یافته است”!

سرگشادگی این نامه صهیونیست ها را عصبانی کرد چون بنظرشان دشمنان اسراییل هم مطلع شدند!

– این روزها اخبار درونی اسرائیل و ائتلاف های فلسطینی را دنبال کنید برخی نگرانی های بنت در حال تحقق دوباره است!

محسن قنبریان

پیشنهاد برای این روزها:

ایران و انیران!

حکیم فردوسی در شاهنامه، “انیران” (یا: نیران) را برای اقوام ضد ایرانی به کار می برد.

از جمله آنها رومیان (غربیان امروز) اند که چنین سودایی در سر دارند:

همه بومتان پاک ویران کنم از ایران به شمشیر، نیران کنم

حالا که دست لابی های صهیونیستی هم در تجمع برلین برملا شده، بهتر فلسفه پرچم های تجزیه ی ایران روشن می شود.

آن ۲درصدِ حاضر، جواب دهند با ایران اند یا انیران؟!

سه اصل مهم درباره زن و آزادی از امام خمینی و تاکید بر راهبرد انقلاب اسلامی!

  1. کرامت زن یک اصل است نه تشریفات. کرامت زن هم به آزادی اوست، نه محترمانه دستگیر یا جریمه شدنش!
  2. بین آزادی غربی زن، با آزادی الهی او، رابطه آلاکلنگی است. هرچه بیشتر در مقدرات اساسی مملکت دخالت داده شود، به مقام زن نزدیکتر و بالتبع از عروسک و ملعبه شدن فاصله می گیرد.
  3. قوانین محدودیت بخش اسلام در جانب آزادی غربی، برای تحقق بیشتر مقام زن و افزایش حضور در مقدرات اساسی است.

در مقام امتثال، همان نظم و نسبت باید رعایت شود:

 آزادی سیاسی بیشتر زن، آلترناتیو(جایگزین) آزادی جنسی او و راه حل انقلاب اسلامی در تقابل با فرهنگ برهنگی غرب است!

گزینه متحجرین، خانه نشینی زن و حداکثر فعالیت های مذهبیِ صرف او بوده است!

گزینه روشنفکری درون نظام هم حضورهای اجتماعیِ ویترینی زن با تم حجاب بوده است!

دشمن اینبار می خواهد با آزادی جنسی  (کشف حجاب یا اعتراضِ برهنه) از زن معاصر ایرانی مداخله سیاسی در مقدرات اساسی (مثل نفی اسلام فقاهتی و…) بگیرد! این یعنی مصادره راه جایگزین انقلاب اسلامی برای هدف خود!

بازی او به لحاظ راهبردی با افزایش کرامت و آزادی سیاسی زن در طُرق عقلایی(ظرفیت های قانون اساسی) و انسانی(نه جنسیتی) شکست می خورد.

رها گذاشتن این راهبرد به هر بهانه، و صرفاً توجه به تاکتیک های ویترینیِ جمع کردن کشف حجابهای اخیر، عملیات ناقص متحجرین؛ و کارهای نمایشی با زن ورزشی و هنری هم پدافند ناقص جریان روشنفکرِ درون نظام است!

محسن قنبریان

چه کار باید کرد؟

اگر بخشی(ولو کوچک) از جامعه دختران و زنان در مقابل حجاب، گارد گرفته و با برخی تظاهرها دارند مقاومت مدنی می کنند؛ چه می‌توان کرد؟!!

– بر همان روش پرهزینه قبل اصرار کنیم؟!

– طرح های بدیل بیاوریم و جرم را تخلف و جریمه را جای گشت بگذاریم؟!

– شکست را بپذیریم و عقب نشینی کنیم؟!

فوری ترین کار چیست؟!

حل یک اشکال مشهور!

آیا اگر صدا و سیما زنان بدحجاب را در مراسمات مذهبی و انقلابی نشان دهد دچار تناقض شده ایم؟!

اصلا تناقض نیست و باز هم باید -اگر بودند- نشان شان دهیم!

به لحاظ اصولی گاهی انجام یک واجب، اجابت یک کار خیر، رعایت یک ارزش؛ با یک حرام، ناهنجاری و ضد ارزش در هم ادغام می شوند!

مثلا در نماز، چشمت نگاه حرامی بکند!

در کار خیری مشارکت کنی اما همزمان از کسی غیبت کنی!

در این موارد نمازت قضا نمی خواهد، نگاهت هم حرام بوده است!

کار خیرت، خوب اما غیبت کردنت هم بد بوده است!

(اصولیون این را “اجتماعِ امر و نهی موردی” می خوانند)

بد حجابی در راهپیمایی های انقلابی هم همینطور است؛ یک کار ارزشی با کاری اشتباه ادغام شده است! راهپیمایی اش قبول است و قابل تحسین، بد حجابی اش هم حرام است!

حالا اگر مثل همان زنِ بد حجاب خواست واجب دیگری را انجام دهد:

  • یک روحانی و حتی مجتهد یا مسئول حکومتی با زیّ اشرافی را نهی از منکر کند!
  • یک محجبه را بخاطر یک تخلف قانونی یا اخلاقی نهی کند!
  • یک وزیر و حتی رئیس جمهور را بخاطر تخلف وعده ای توبیخ کند!
  • پلیس یا حتی رئیس پلیس را بخاطر تخلفی از ضوابط -که تکذیب نشده- نصیحت و نهی از منکر کند!
  • و…

آیا اینجا بدحجابی و بی حجابی اش مانع انجام این تکلیف است؟!

آیا طرفهای مقابل او حق دارند بخاطر بدحجاب بودن، مانع حضور او در محل و نهی از منکرش شوند؟!

آیا ضبط و پخش چنین صحنه ای توسط صدا و سیما، حکمی مغایر با حضور مثل او در راهپیمایی دارد؟!

 برای نهی از منکر یا پخش رسانه ای آن حتما باید روسری بپوشد؟!

آیه ۷۱ توبه برای امر به معروف و نهی از منکر، به همه زنان و مردان جامعه اسلامی، ولایت داده است!

زنان (المومنات) را زبان زده است تا بگوید این ولایت(ولایت تواصی، ولایت امر به معروف) شامل همه زنان هم می شود[۱]!

چون شرط آمر به معروف و ناهی از منکر، عدالت نیست؛ پس بی حجاب هم این ولاء را دارد!

بدون استقرار این ولاء طرفینی، جامعه به دو طبقه ی: همیشه امر کن/ همیشه امر شو  تقسیم میشود. این گسل به مرور مقاومت مدنی می زاید و…!(دقت کنید)

فوری ترین کار!

فوری ترین کار برای شکستن آن گارد و گسل اجتماعی، احیای این ولاء عمومی و طرفینی است.

برای رسمیت شمردن ولاء زن بدحجاب برای نهی از منکرِ متشرعه[۲]، میتوان این کارها را کرد:

  1. خطبای معروفی -که تاکنون جملاتی از آنها علیه بد حجاب ها تیتر شده- بیان مثل علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱ توبه را در خطبه بخوانند و تیتر کنند!
  2. مجتهد و وزیر و وکیل و… برای بی حجاب یا بدحجابی که قصد نهی از منکرش را دارد بدون شرط، درب را باز کند! (برای مهمان شدن یا مصاحبه کردن و… اشکال ندارد روسری کامل را شرط کند).
  3. رسانه ملی از این صحنه ها مثل راهپیمایی ها تصویر بگیرد و پخش کند؛ اینجا هم واجبی با حرامی ادغام شده است.
  4. بدون کار نمایشی این رویه ادامه یابد!

هیچ اشکال ندارد طرفهای مقابل، بعد از نهی شدن توسط زن بدحجاب، او را نسبت به بدحجابی نهی از منکر کنند.

ولاء طرفینی وقتی رسمیت یافت، نهی از منکرها بهتر پذیرش می شود!

گام های بعد و میزان و نحوه الزام حجاب را اینجا بخوانید.

برشی از یک گفتگو/ حجت الاسلام محسن قنبریان

مطالب مرتبط:

[۱] در اینباره ر.ک: المیزان ج۹ص۳۸۸/ اسس النظام السیاسی عند الامامیه ص۴۳و۴۵/دراسات فی ولایه الفقیه ج۱ص۷۷، ج۲ص۱۶۹وص۲۲۵

[۲] این ولاء برای متدینین و متشرعه رسمیت یافته و حتی اگر اِعمال هم نکنند و نهی از منکری نکنند، جامعه مذهبی این حق را برای آنها می شناسد اما برای بدحجاب و… این حق فراموش شده است!