بایگانی برچسب: s

ایضاح!

روایتی که از آیت الله خوشوقت نقل به مضمون می کنند ظاهرا همان روایت معروف داود بن سرحان (مباهته) است.

اولا درباره اهل ریب و بدعت است نه مخالف زبانی و کتبیِ فقیه حاکم.

 

ثانیاً بسیاری از فقهاء متقدم و متاخر، “باهتوهم” را برای همان اهل بدعت هم نه بمعنای “بهتان زدن” بلکه بمعنای “مبهوت کردن” (از باب “فبهت الذی کفر”) گرفته اند.

 

ثالثا اینجور برداشت ها قبلا سوژه تخریب نظام اسلامی توسط امثال محسن کدیور و سروش شد که بی بی سی در مستند “بهتان برای حفظ نظام” همه را مصور کرد.

درحالیکه در بیان فقیهان به نام جمهوری اسلامی و شاگردان امام چنین برداشتی از روایت نیست!

(نقد مستند بی بی سی را اینجا بخوانید)

رابعاً به فتوای رهبر انقلاب، ضدیت با ولایت فقط به “مخالفت عملی” است. در بیان ایشان، “اعتراض به نظرات خاص رهبری” هم ضدیت نیست تا سزاوار مجازاتی باشد چه رسد به بهتان.

اصلا شهید بهشتی “آزادی انتقاد از رهبران” را “دگم” می خواند که قابل رفع با حکم ثانوی هم نیست.

 

بین مخالفت عملی، تضعیف و براندازی با نظر مخالف، نقد عالمانه و ناصحانه در عین تبعیت عملی از ولیّ مشروع داشتن، خط فاصل آشکاری است که در سیره شاگردان اصیل امام به خوبی نمونه دارد (خطبه های آیت الله خامنه ای درباره امکان توبه سلمان رشدی/ ولایت مطلقه/ نامه ایشان و شهید بهشتی و… به امام/ و…)

 

شاید هم توضیحات تکمیلی را گوینده در ادامه داشته باشند که در این کلیپ نیست!

 

محسن قنبریان
۱۷شهریور۱۴۰۲

افکار عمومی!

سخنرانی اول فروردین رهبر انقلاب اسلامی جزء سخنرانی های کلیدی و مهم سالانه ایشان است. امسال یک مفهوم مردم سالار در آن پرتکرار و دارای وزن ویژه بود: افکار عمومی!

 

  • “مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود”
  • “جوانهای صاحب فکر درباره مسائل مهمی که با افکار عمومی مطرح می شود، فعال می شوند و آن را به نصاب لازم می رسانند”
  • “اگر افکار عمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقق نمی رسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان می گوید، بعد هم فراموش می شود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ!”
  • “برای اینکه خواسته ها و مطالبات بزرگ تحقق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر با افکار عمومی مردم مطرح بشود”.
  • “مایلم افکار عمومی این مطالب را مورد توجه قرار بدهد، در افکار عمومی تصویب بشود و منتشر بشود”.
  • “باید اینها [حوادث و مشکلات و ضربات دشمن] را با مردم در میان بگذاریم، مردم باید بدانند”.

 

توجه به افکار عمومی، پیشفرض و لوازم خاص خود را می طلبد:

 

  • پیشفرض اش مفتون بودن مردم، باز کردن گره ذهنی یا رفع ابهام و درآوردن جوانان از فتنه رسانه ها نیست؛ بلکه “به نصاب رساندن اندیشه های نو با فعال شدن جوانهای صاحبان فکر است”!
  • یک مونولوگ و از سنخ اسمع افهم نیست؛ “جای تصویب مطالب مهم است”؛ پس لاجرم یک جریان یکسویه نیست؛ رد و ابرام و مباحثه در آن جدی است!
  • “جای طرح مسائل اساسی و حوادث مهم کشور است”؛ لذا گزینشی نیست که هر مساله صلاح دیده شد، از باب تبیین برای جامعه بیان شود و هرکدام به صلاح دیده نشد، سربسته بماند یا در محفل های محدود تصمیم گیری شود!
  • “بدون طرح شدن مسائل اساسی و تصویب و انتشار در افکار عمومی، ایده ها و افکار نو، امواجی در فضا و سطوری بر کاغذ می مانند”!

 

کاش درصدی از فعالیت جهاد تبیین هم برای این مفهوم مبارک و لوازم و امتدادهای آن مصرف شود.

 

محسن قنبریان

رسانه جای رسانا را در تبیین نمی‌گیرد!

(قبل از خواندن یادداشت سخنان رهبر انقلاب در ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ را بخوانید)

در فاصله دو روز دو اتفاق مهم در حسینیه امام خمینی افتاد:

  1. نمایشگاه توانمندی های صنعتی(۱۱/۸)
  2. دیدار کارآفرینان بخش خصوصی(۱۱/۱۰)

نمونه توانمندی های صنعتی وقتی می آید در حسینیه مقام اول کشور خیمه می زند، ضریب رسانه ای مضاعف می گیرد؛ لکن آیا موجب تبیین میشود؟!

پاسخ در دیدار ۱۱/۱۰ است!:

“یک ایده دانش بنیان”، تا “تولید”، تا “تجاری شدن” و “ایجاد اشتغال” و “رشد اقتصادی” کردن و تا به “توزیع و مصرف” مردم رسیدن ، یک زنجیره است.

اگر همه این زنجیره خوب متصل شود، مردم رسانای پیشرفت علمی و رشد اقتصادی می شوند.

چون: جوان مردم ایده پردازی اش کرده/ سرمایه مردم تجاری اش کرده/ جوانان مردم در خطوط تولید آن شاغل شده اند/ محصول با کیفیت و ارزان به عموم عرضه شده/ و مورد مصرف مردم و صادرات واقع شده است. اینجا خود مردم رسانای پیشرفت با علم وجدانی می شوند.

اما اگر زنجیره یاد شده بریده و ابتر شد؛ بخشهای عمده آن -به تعبیر رهبری- یک دهه تعطیل شد؛ هر چقدر رسانه سر چند جزء آن(مثلا پیشرفت علمی) مانور دهد؛ مردم با وجودی که می بینند، تبیین پیشرفت صورت نمی گیرد!

اگر در این زنجیره ظرفیت خط تولید و اشتغال، بخاطر مشکلات مجوزهای کسب و کار (که رهبری حدود ۱۰مانع موجودش را شمردند) حل نشود؛ جوان مردم ناچار به مهاجرت و -به تعبیر رهبری- موجب سرافکندگی برای ما شود؛  پیشرفت، رسانا نمی شود و رسانه نمی تواند چیزی را جبران کند!

بیفزایید: اگر کیفیت کالای تولیدی یا قیمت نهایی اش (بورسی و دلالی و…) برای مصرف کننده نامطلوب باشد؛ مردم رسانای پیشرفت نمی‌شوند و در جنگ رسانه ها جانب رسانه تبیین را نمی گیرند!

بیافزایم: حتی اگر همه مشکلات بنگاه های بخش خصوصی -که در دیدار گفته شد- حل شود و رشد اقتصادی مطلوب هم حاصل شود اما ۲۰ثانیه آخر سخنان رهبری -مثل ۱۷سال گذشته- محقق نشود؛ باز تحقق رشد اقتصادی ۸درصدی(!) الزاما حال عموم مردم را خوب نمی کند بلکه میتواند بخاطر پیشرفت نامتوازن و بی عدالتی، انباشت منابع و ثروت در دست عده ای محدود رقم بخورد و ۵ طبقه پایین جامعه هیچ احساسی از این پیشرفت و رشد اقتصادی واقعی نداشته باشند؛ بلکه حتی حامل نارضایتی و اعتراض باشند!

آن ۲۰ثانیه این بود: “تعاونی های تولید می توانند یکی از گره گشاترین کارها برای اشتغال و بخصوص برای ایجاد عدالت اقتصادی در مجموعه کشور باشند”!

یعنی همان بند ب سیاستهای اصل۴۴ که بخاطر عدم اجرا در ۱۷سال گذشته، واگذاری ها و نمای واقعی این سیاستها را معوج و کاریکاتوری کرده است!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۱۱/۱۱

قوی اما مستضعفیم!

وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و…!

انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست!

یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و…

چین با “تیک تاک” به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام!

جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد!

 هرچه “روبیکا”یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش “ایتا”ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد!

جام جهانی سالها “پوششِ” جنایات غربِ وحشی و “روکشِ” خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند!

 افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان(!) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند!

دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی “پوچ” تیتر می کند! و…

راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است:

  • متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن!
  • دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا)

راه حل “گفتمانِ جمهوری اسلامی” (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست!

می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و  ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟!

با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟!

پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است!

ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست!

شاید حوادث این دو ماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است!

حوادث این دو ماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: “اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان”!(دعای عرفه)

یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۱

از خشت تا آئینه!

رهبر انقلاب اسلامی در ۶سخنرانی اخیر (۳۰شهریور/۱۱و۲۰و۲۲و۲۷ مهر/۵و۱۱آبان) روی نقش دشمن در حوادث اخیر تاکید ویژه کرد که برای عمده خواص هم این تمرکز ایشان قابل درک نبود!

حالا در آئینه پژوهش رصد خانه اینترنتی استنفورد(sio) و موسسهgraphika ببینید:

گزارش تحلیلی: صداهای ناشنیده: ارزیابی ۵سال پویش نفوذ مخفی طرفدار غرب

دریافت «Unheard Voice» | “دریافت از پیوند کمکی

از: ص۲۶ تا ص۳۸ متن اصلی برای محققین.

نقش پنتاگون و سنتکام در جنگ رسانه ای علیه ایران و قصه کشف آنرا بخوانید.

  • محتواهایی که موجب بدبینی افکار عمومی می شد
  • تا عملیات ربات های مجازی
  • و حتی محتواهای تندرو و به ظاهر انقلابی!

مطلب مرتبط: اسرائیل علیه اسرائیل!

محسن قنبریان

این صادق الوعدها!

  • کسی با اسماعیل(ع) وعده ای کرد. تاریخِ وفا هم معلوم نکرد؛ اسماعیل(ع) یک سال بر وعده ماند و “صادق الوعد” لقب گرفت(۵۴/مریم)
    همین اسماعیل است که با شکنجه و کندن پوستش به شهادت رسید[۱].
  • بیغوله نشین ها و کوخ نشین ها، صادق الوعدهای انقلاب اسلامی اند. نه یک سال که چند دهه است، منتظر تحقق وعده عدالت و رفع تبعیض، بر عهد خود با امام و انقلاب مانده اند!
  • از قضا کشته و شکنجه هم می شوند؛ اما -بخاطر نجابتشان- نه پی احقاق حق خود، بلکه باز هم پی انجام تکلیفِ حفظ نظام!
  • جبران خون این اسماعیل ها، صادق الوعدیِ نظام نیست؟! جبران عقب ماندگی در عدالت و…؟!

محسن قنبریان

[۱] ر.ک: علل الشرایع ج۱ص۷۷و۷۸/المیزان ج۱۴ص۶۳

مراقب باشیم!

دربرابر سخنان ۱۳ آبان مولوی عبدالحمید مراقب باشیم:

  • خودمان بیش از این او را نماینده تام اهل سنت نشان ندهیم!
  • در پاسخ به او کنایه هایی نزنیم که عامه غیر شیعه را نشان بگیرد!
    هر پاسخی به ایشان که گسل شیعه-سنی را فعال کند، ندانسته در خدمت دستهایی قرار می گیرد که از این ماجراها جنگ فرقه ای را نشان کرده اند!
  • پاسخ های متین و سنجیده ای که از بدنه بلوچ و سنی اطراف ایشان بکاهد؛ حکیمانه، اسلامی و ایران دوستانه است.

حِذر در آیه ۷۱ نساء(خُذُوا حِذرَکُم) به معنى بیدارى و آماده باش و مراقبت در برابر خطر است (گاهى به معنى وسیله‌اى که به کمک آن با خطر مبارزه مى‌شود نیز آمده است).

حذر، در این روزهای ما :

  • مراقبت در برابر خطر اختلاف مذهبی و فعال سازی گسل های مذهبی درون ایران؛
  • و اسلحه مقابل دشمن خارجی و مزدوران مسلحِ تجزیه طلب است.

 

محسن قنبریان

تحلیل جامعه‌شناسان از وقایع اخیر

حمید پارسانیا:[۱]

وقتی که فقاهت، وضعیت مطلوب و آرمانی را برای امت اسلامی در نظر می‌گیرد، کار اجتماعی و جمعی را یک فرد نمی‌تواند انجام دهد. کار جمعی را باید عموم مردم انجام دهند و فرهنگ باید کشش آن را داشته باشد. اگر این کشش وجود نداشت و انجام نشد، به زور نمی‌شود دیگران را وادار کرد.

انسان‌ها باید بتوانند به کمالاتی که حقشان است برسند و این کمالات به‌صورت یکسان در دسترس آنها قرار گیرد. اموال باید به گونه‌ای در جامعه چرخش و دوران داشته باشد که بین گروه خاصی دست به دست نچرخد.

ما بین فقه و قانون فاصله‌ای داریم. قانون عمدتاً تدبیر و مدیریت اجرای آن مطلوب‌هایی است که دین می‌خواهد؛ اما این تدبیر و مدیریت مطلوب‌ها توسط خود فقه انجام نمی‌شود؛ بلکه توسط دانش‌هایی است که شرایط اجرا را نشان می‌دهد و معرفی می‌کند.

یوسف اباذری:[۲]

از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهم‌ترین غلیان‌های اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروه‌ها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیده‌ای متناقض است: از یک‌سو اندوه‌گذاری‌ای‌ عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران.

هیئت حاکمه‌ی ایران نیز هر کنش اجتماعی را به تنش فرهنگی بدل کرد تا مانع پرداختن مردم به مسائل حقیقی زندگی‌شان شود.

این خیزش، کلیه‌ی ابعاد زندگی ایرانی را در برمی‌گیرد، زندگی‌ای که هم‌اکنون در خطر انهدام قرار دارد. اگر ایران را خانه متصور شویم، باید اعتراف کنیم که این خانه در معرض نابودی‌ست.

آرش حیدری:[۳]

شعار «زن، زندگی، آزادی» مسئله مرکزی‌اش خیلی روشن، خود زندگی و حق زندگی شاد است. فروکاست این حرکت اعتراضی به شکاف نسلی و آن تحلیل‌های عجیب و غریب درباره گیمر بودن، مجازی بودن و خیالاتی بودن جوانان، ندیدن حداقل دوهزار سال تاریخ و دست‌کم ندیدن مشروطه به این سو است. این تحلیل‌های فروکاست‌گرای پوزتیویستی با نگاهی غیر تاریخی پدیده‌ها را مبهم‌تر می‌کنند تا آشکارتر.

شکاف میان ایدئولوژی رسمی و زندگی روزمره انسان ایرانی است. ایدئولوژی رسمی از فقه سنتی تغذیه می‌کند، سیاست‌های فرهنگی رسمی رابطه‌ای تقابلی با زندگی روزمره و قیوداتش دارند و پیشاپیش بخش بزرگی از جریان‌های معمول زندگی را ذیل نوعی ابتذال و آسیب می‌فهمند.

برهنگی به معنای جنسی‌کردن همه‌چیز مسئله اصلی منتقدان این حرکت اعتراضی بوده است، نه فعالان آن. اتفاقا اینجا مسئله دارد وارونه می‌شود. مسئله خود زندگی، بدن زنده و طبیعی و حق زندگی‌شاد است. مسئله بر سر بدن متحرک‌طبیعی است، نه بدن تحریک‌کننده. این تیپ تحلیل نوعی فرافکنی بن‌بست‌های گفتمانی جریان‌غالب سیاست‌فرهنگی در ایران است. مسئله بر سر انسان بدن‌مند ذی‌حق است.

علیرضا شجاعی‌زند:[۴]

با تحلیل‌های طبقاتی در باب جامعه ایران خیلی موافق نیستم.. منازعه «سبک زندگی» در ایران بیش از آن که ماهیت طبقاتی داشته باشد، مضمون گفتمانی دارد و بیش از آن که بنیان‌های معرفتی- اعتقادی داشته باشد، ریشه‌های نفسانی دارد؛ همان که وبلن هم از آن با عنوان «تن‌آسایی» یاد کرده است.

شکاف بنیادی و اصلی جامعه ما که شکاف‌های دیگر را نیز فعال می‌سازد، شکاف اسلام و مدرنیته است. اعتراض و آشوب‌های اخیر را نیز بر پایه این شکاف، بهتر از شکاف‌های قومی و نسلی و جنسیتی می‌توان تحلیل کرد.

مساله ما با غرب، بر سر زندگی است؛ ‌بر سر سبک زندگی است که خود برخاسته از نگاه هریک به هستی و به‌معنایی که از زندگی دارد. مساله ما با غرب بر سر فرهنگ است، بر سر سویه‌های فرهنگ. زن و بدن و حجاب و موسیقی و ورزشگاه و فضای مجازی از فروعات و تبعات آن هستند

جامعه‌شناسی اسلامی

[۱] تحلیل جامعه‌شناختی اعتراض و اغتشاش

[۲] درباره‌ی مهسا و ایران

[۳] دیدگاه آرش حیدری

[۴] منازعه «سبک زندگی» در ایران مضمون گفتمانی دارد نه طبقاتی

آرتین یتیم نیست؛ یتیم…!

امام حسن عسکری(ع) فرمود:

«سخت تر از یتیم جدا شده از پدر، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد. و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمی‌داند. آگاه باشید هر فرد ناآگاه به شریعت ما که از دیدار ما محروم است، یتیمی است که در دامن عالمان شیعه جای دارد(یَتِیم فِی حَجرِه). آگاه باشید، هرکس وی را هدایت و راهنمایی کند و شریعت ما را به وی بیاموزد، در مقام رفیق اعلی با ما خواهد بود» (احتجاج،ج۱،ص۶۶)

آرتین یتیم نیست. یتیم، ما و دختران و پسران مان ایم که از امام خود(ع) دور و برخی فرزندانمان این روزها در مخالفت با برخی ارزشها برخاسته اند؛ در سلف مختلط دانشگاه، جشن آزادی حجاب می گیرند و…! زیر نوازش پدرانه عالم دینی هم قرار نگرفته اند. همانها که امروز آیت الله خامنه ای، “بچه های خودمان” خواند که: “به دلیل برخی هیجانها و احساسات و برخی بی دقتی ها در مسائل، وارد میدان شدند”.

ای بسا علیه همین عالم دینی شعار هم بدهند/ بنویسند؛ اما ایشان امروز درباره شان فرمود: “افرادی را هم که معاند نیستند اما بر اثر غفلت یا بدفهمی و شنیدن مطالب نادرست در رسانه ها با دشمن هم صدایی می کنند، بدون دعوا کردن و با نوشتن و پیام دادن و استدلال، مراقبت و ارشاد کنید”.

بهانه تبریک ولادت امام حسن عسکری(ع) بود؛ و الا حرف در عمل به این روایت در شرایط کنونی ما بسیار است! “کان معنا فی الرفیق الاعلی” مزد کارهای کاغذی و نمایشی و حتی گاهی فرار افزا نیست!

 

محسن قنبریان

لانه‌هایی برای تسخیر!

جای کلیشه های تکراری ۱۳آبان می شود طرحی نو دراندازیم؟!

طرح مسأله

  • سامانه پایش آسیب های اجتماعی دانش آموزان، خطر پذیری آنها در ۶سال اخیر را ۱۰برابر نشان می دهد! خشونت رتبه اول!
    در صدر عوامل موثر بر این آسیب زایی، رسانه های دیداری (ماهواره ای یا سکوی مجازی آنها) است!
  • سامانه فکت یار در گزارش خود از رشد تعامل کاربران ایرانی با رسانه های ماهواره ای ایرانی زبان پس از فیلتر اینستاگرام گفته است!
    یعنی فیلترینگ حتی اگر استقبال بیشتر به پلتفرم های داخلی را در پی داشته باشد، رتبه اول عوامل موثر در آسیب و خطر پذیری دانش آموزان را نکاسته و فقط از رصد سکوی مجازی آنها به دیدن کانال ماهواره ای منتقل شده است!
  • اعتماد به رسانه ملی و رسانه های داخلی هم رشد چشم گیری نکرده است! شنیده ها از پیمایش رسانه ملی از میزان قبول فوت طبیعی مهسا امینی توسط مردم حتی پس از گزارش پزشک قانونی، نگران کننده است!
  • دستگاه های بروکراتیک نظام هم که جز فیلتر و منع، نمی دانند و نمی توانند؛ دهه قبل در ماهواره تجربه شد و الان علیرغم تاثیر واضح آن شبکه ها، قانون ماهواره به نتیجه قهری رها شدن انجامید؛ تا سیاست فیلترینگ مجازی به چه نتیجه ای بیانجامد!

در چنین شرایطی آیا جنبش های دانشجویی و مردمی برای حفظ ارزشهای اسلامی و ایرانی، بجای تکرار کلیشه های جشن فتح لانه جاسوسی نباید به تسخیر این لانه های جدید فکر کنند؟!

اما تسخیر بی بی سی و ایران اینترنشنال و… چگونه است؟! جریان انقلابی دانشجو و دانش آموزی چه می تواند بکند؟!

پیشنهادات

بطور کلی جریان دانشجویی و دانش آموزی به عنوان نهادی اجتماعی برای فتح این لانه ها دو راه سلبی و ایجابی می تواند تعقیب کند. سلب اعتماد به رسانه های معاند در گرو افزایش اعتماد به رسانه های داخلی و بخصوص رسانه ملی است.

از اینرو به شکل ضربتی و عملیاتی از ۱۳آبان تا ۱۶آذر می تواند مثل این ایده ها را دنبال کند:

  1. رسیدن به عوامل افزایش اعتماد به رسانه ملی!
    فقط از سال۷۰ تا۸۹، ۱۱تحقیق در اینباره انجام شده که با نرخ متوسط هر دوسال یک تحقیق الان باید بیش از ۱۵ تحقیق باشد.
    پایش نتایج تحقیقات موجود و به بحث گذاشتن نتایج در یک کارگروه تخصصی و رسیدن به دو سند سیاستی و عملیاتی اولین قدم است.
    نقایص کار قابل واگذاری به پژوهش مستقل است. تا همین جا میشود بر سند تحول صدا و سیما که در حال انجام است اثر کنند.
  2. مطالبه عملی و عمومی نتایج به وسیله بدنه دانشجویی کشور
    نتایج حاصله از تحقیقات و همچنین قوانین معوق مانده باید به شکل عمومی و فراگیر مورد مطالبه قرار گیرد. مثلا اگر طبق قانون خط و مشی و اصول برنامه های صدا و سیما(مصوب ۶۱/۴/۱۷) در ماده۷: رسانه ملی باید صدای مستضعفان و محرومان باشد؛ و در ماده۱۵: “باید زبان گویای ملت باشد و وظیفه دارد خواست ها، نیازها و مشکلات مردم را به اطلاع مسئولین برساند”؛ میزان این صدا در رسانه بررسی و مطالبه شود.
    در برخی تحقیقات یاد شده نتایج روشنی برای مطالبه به چشم می خورد.
  3. تشکیل کمیته مستقل حقیقت یاب!
    در تقابل با شبهه آفرینی مدام شبکه های معاند، یک کمیته مستقل حقیقت یاب تشکیل و با سرعت و دقت بررسی خود را از طریق رسانه ها به اطلاع عموم برساند.
    مثلا در پرونده های کشته های ادعایی این ایام از طریق شبکه مویرگی دانشجویی در استانها و شهرستانها، اطلاعات دقیق میدانی را جمع آوری و زودتر به هیات بررسی منتخب دانشجویی ارسال و نتایج گزارش شود.(نزدیک همین پیشنهاد را سخنگوی دولت در دانشگاه ها به دانشجویان پیشنهاد میکرد)
  4. تشکیل دادگاه استاد-دانشجویی!
    برای ماجراهایی که افکار عمومی را جریحه دار می کند و اعتماد سازی نکردن در آنها، فاصله مردم با حاکمیت را موجب می شود؛ این دادگاه علمی قابل تشکیل است(نمونه ای ملی و ارزشی از دادگاه راسل).
    قبل از ماجرای مهسا امینی می شد در نحوه عملکرد گشت ارشاد در نمونه هایی که کرامت زن ایرانی مخدوش می شد، با بررسی ادله طرفین به نتایجی رسید و جاهایی که پلیس وعده توبیخ مامور خود را داده، تا حصول نتیجه تعقیب شود. پیگیری و عملکرد خوب هم مورد تشویق و تمجید قرار داده شود.
    الان هم نمونه هایی که به اعتماد عمومی به پلیس یا نهادهای امنیتی می انجامد وجود دارد. (جزییات و شرایط این محکمه علمی جداگانه قابل بحث است)

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۱۰