بایگانی برچسب: s

انتخابها و ظهور؛ آنجا که باید کامل دید!

برخی مخاطبان متخلّق تذکر دادند که عنوان: همه راست را نمی گوید؛ نوعی اتهام به استاد پناهیان است که انگار ایشان آگاهانه و متعمدانه قسمی از راست را نمی گوید!
چنین چیزی منظور نگارنده نبوده است لذا با قدردانی از حق بزرگ ایشان گردن جامعه مذهبی و عذرخواهی از ایشان وتشکر از آن مخاطبین ، عنوان یادداشت به :

انتخابها و ظهور؛ آنجا که باید کامل دید!

تغییر یافت.
تکیه گاه اصلی یادداشت این است که انتخابات یک فعل متصل چند وجهی است؛ نه افعال متکثر و بیگانه از هم ، که بتوان یکی را تصحیح و از دیگری غفلت کرد. فقط توصیه به بهتر رای دادن مردم بدون تصحیح فرآیندهای شمارش شده بی ثمر یا کم ثمر است.

انتخابها و ظهور؛ آنجا که باید کامل دید!

 ‌

این نظر استاد پناهیان بزرگوار که نهادینه شدن انتخاب های خوب در انتخابات ها در ظهور نقش دارد؛ اینگونه خوانش شد که: انتخاب خوب در انتخابات۱۴۰۰ برای ظهور کافیست!

فرصت برنامه سمت خدا(۱۴۰۰/۱/۱۲) مجال توضیحات تکمیلی به ایشان داد(ویدئوی پیوست)

استاد دروغ نمی گوید!

اینکه خواص و نخبگان و برگزیده های شیعه در تاخیر فرج اهلبیت(ع) تاثیر داشته اند، تصریح روایات و کتب معتبر شیعه است مثلا:

فرج مقدّر شده برای امام حسین(ع) در سال۷۰ که با شهادت حضرت به تاخیر افتاد[۱]!

بداء در فرج مقدر شده برای امام صادق(ع) از سال۱۴۰ به وقتی که زمانش بیان نشد[۲]!

در هردو بخصوص دومی تصریح به نقش خواص و نزدیکان و محرمان اسرار شده است!

حالا اگر برگزیدگان(مردمی و حاکمیتی) جامعه شیعی برای فرج امام دوازدهم -که البته مساوی شده با ظهور دین حق و پرشدن عالم از قسط- اثرگذار باشد حرف بی مبنایی نیست.

سه راستی که گفته نمیشود!

اشکال بر فرمایشات استاد در صغریات و تمام مصادیق است. آیا فقط رأی نهایی مردم به ظهور اثر می گذارد؟!

  1. برگزیدگان انتصابی و منتخب های شوراهای حاکمیتی
    اگر از اول غیر از منتخبین مستقیم و غیرمستقیم مردم، منتصبین هم اضافه می شد که در ظهور اثر دارند؛ غرابت حرف کمتر می شد!
    استاد پناهیان در توضیحات تکمیلی برنامه سمت خدا در حد یک نیم جمله به این مورد اشاره کردند: “الان مسئولین کشور، نمایندگان مجلس، حدود ۳۰۰نفر هستند؛ می توانید بگویید یابن الحسن اینها یاران شما؟! ما طلبه ها که امام جمعه هستیم رویمان میشود؟[فقط همین جمله] مثلا ما استاندارها، اینها را به امام زمان معرفی کنیم؟!”
    آیا امام جمعه پرادو سواری که تریبونش را مین گذاری شده می خواند و منتقدش کارش به دادگاه میکشید؛ یا امام جمعه دیگری که چند دانشجوی منتقد به اسرافش در انتخابات خبرگان را دادگاهی و حکم منع فعالیت سیاسی می گرفتند، مخاطب روشن و مصرّح عتاب امام زمان(ع) به علی بن مهزیار نبودند؟! امام، اشتیاق آن عالم به امام زمانش را تکذیب کرد و علتش را تکاثر اموال و تجبّر و استبداد بر ضعفاء خواند[۳]
    این نمونه ها، از انتخاب نماینده آن شهر توسط مردم بر ظهور کم اثرتر است؟! پس چرا کمتر گلایه میشود؟! قرار این شد که ظهور را با قدرت درگیر کنیم!
  2. کل دستگاه انتخابات نه فقط رأی دهندگان!
    در همان منتخبان مردم چرا کل دستگاه انتخابات مورد خطاب واقع نمیشود؟!
    ابوموسی اشعری -مثال معنادار استاد در این سالها- در دوره علی(ع) توسط شورای نگهبان فرضی و تنزیلی آن زمان با اختیاراتی کمتر از نظارت استصوابی، برای مناصب رد صلاحیت شده بود!
    در ماجرای جمل(قبل از حَکَم شدن ابوموسی برای صفین) که چسبیده به شروع حکومت حضرت امیر است، زید بن صوحان، حجربن عدی، عدی بن حاتم، هند بن عمر، هاشم مرقال، عمار یاسر و مالک اشتر بر او شوریدند و صلاحیتش برای امارت کوفه را پیش مردم به چالش کشیدند[۴].
    مالک اشتر اگر هم در ابقاء اولیه او پس از عثمان به امام مشورت داده بود[۵]؛ به محض مخالفت ابوموسی با امام -که همان روزهای اول است- بر او شورید و حتی از قصر دارالعماره اخراجش کرد که مردم برای غارت اموال او ریختند[۶]!
    اگر مثال استاد پناهیان مابه ازائی دارد و ملت ایران ابوموسایی انتخاب کرده اند؛ آیا نباید قبل از جوال به مردم، بر تایید کنندگان صلاحیت او هم سوزنی زده شود؟!
    آیا شورای نگهبان واقعی(نه تنزیلی) ما مثل آنچه مالک و هاشم مرقال و عمار یاسر و… با ابوموسی در محضر مردم در آستانه جمل کردند؛ در ج.ا.ا هم کردند و باز مردم او را تحمیل کردند[۷]؟!!
  3. لیست بندها، جارچی ها و پله برقی ها!
    منتخب های مردم برای ریاست جمهوری و مجلس شورا و خبرگان در قاعده کُن فَیَکون نیست! آدمهایش در مناصب اجرایی و شورایی ج.ا رشد کرده شناخته می شوند. بدون طی این روند، کسی “رجل سیاسی” نمیشود تا صلاحیت ریاست جمهوری یابد!
    این فرض محال است که سیستم اداری کشور تفکر و سلیقه ای را بیشتر بالا بکشد و یکی دیگر را -ولو انقلابی و ملتزم- بالا نکشد؟! یعنی صداوسیما نبرد!امام جمعه یا استاندار و مدیر کل نکند! و مناصب را فقط بین دو جناح دست به دست کند!
    از این فرض ملموس تر اثر لیست بندها و پدر خوانده های انتخابات است.
    در همه این سالها شایسته ترین ها در لیست ها و حامیان مذهبی شان آمدند؟ یا تاکتیکهای مصلحت و وحدت جای اصلحیت نشانده شد؟!
    در همین انتخابات مجلسی -که استاد پناهیان نمیتواند به امام زمان معرفی اش کند- در همین تهران، هیچ شایسته تری از آن لیست کذایی مورد حمایت سخنرانان سمت خدا نبود؟!
    حالا شد تقصیر رأی مردم؟!!
    استغراب درصدی از شنوندگانِ فرمایشات، این است که چرا از این فرآیند سازان انتخاب مردم هیچ گله ای نیست و فقط مردم بیچاره مقصر تاخیر ظهورند؟!!

عفو بفرمایند!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۱/۱۳

*مطالب مرتبط:

تولد ندبه بر غیبت

دلواپسی بداء

شورای نگهبان تراز انقلاب۲

[۱] روایت ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) و تایید امام صادق(ع)/ الکافی ج۱ص۳۶۸

[۲] روایت صحیح جابر جعفی/ الکافی ج۱ص۳۰۷ و دو روایت نعمانی در الغیبه باب ۱۶صص۲۹۲و۲۹۳
روایت سعید مکی و روایت ابوبصیر در الغیبه طوسی ص۵۳ هم ملاحظه شود.

[۳] ر.ک: دلائل الامامه ص۵۳۹

[۴] ر.ک: کوفه و نقش آن درقرون نخستین اسلامی دکتر محمد حسین رجبی دوانی ص۱۷۱تا۱۷۵

[۵] تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۲۶وص۱۷۹/در اینباره اقوال دیگری هم هست ر.ک: اخبار الطوال ص۱۷۶ و تاریخ طبری ج۳ص۳۶۳

[۶] ر.ک:تاریخ طبری ج۳ص۴۹۲تا۵۰۱

[۷] اگر کنایه های ایشان به رئیس جمهور کنونی است خوب است مصاحبه سخنگوی شورای نگهبان درباره ردصلاحیت اولیه ایشان و مداخله دبیر شورا و رای گیری دوباره را هم ببینند:

http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/16299

تولد ندبه بر غیبت!

امام صادق (ع)قرار بود قیام کننده (قائم)باشد[۱]. ناآمادگی ها و افشاء تشکیلات پنهان آن موعد قیام را به تأخیر انداخت[۲].

یعنی قرار اول الهی این بود امام ششم قیام کند، از امام هفتم فرج اهلبیت حاصل و ۶ امام بعد ،حکومت کنند و به تدریج کار جلو رود تا امام دوازدهم زمین را پر از عدل وداد کند[۳].لکن بداء یاد شده موجب شد “فرج”و”عدالت زمین” به هم گره بخورد.۶ امام آخر هم وارث کرب و بلا شوند تا وقت فرج مهیا شود.

آن وقتِ قیام، سال ۱۴۰هجری معلوم شده بود[۴].وقتی به تأخیر افتاد دیگر وقتش را معلوم نکرده از وقت گذاری منع کردند.

٨سال آخر عمر امام صادق(ع)-یعنی از ۱۴۰تا۱۴٨-دیگر تقدیر دوم الهی جاری شده است. یعنی شش امام آخر بدون حکومت ودر تنگنا، زمینه خروج و قیام به قسط امام آخر را برای عدالت جهانی فراهم کنند . واین یعنی تحقق غیبت طولانی وسختی های فراوان.از اینجا “ندبه بر غیبت طولانی امام دوازدهم “متولد شد!

سدیر صیرفی گوید: با همراهی «مفضل»، «ابوبصیر» و «ابان» به محضر مقدس امام صادق(ع) شرفیاب شدیم، او را مشاهده کردیم که بر روی خاک‌ها نشسته، یک جامه خیبری، بی‌یقه و آستین کوتاه بر تن دارد، همانند مادرِ فرزند مرده گریه می‌کند، سراسر وجود مقدس آقا را حزن و اندوه فرا گرفته، آثار غم و اندوه در وجنات صورت ظاهر گشته، رنگ چهره به کلی دگرگون شده، سیل اشک از دلی پر خون و قلبی پر التهاب برخاسته، بر گونه‌های مبارکش فرو می‌ریخت و این گونه زمزمه می‌کرد:

 ای سیّد و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده، آسایش و آرامش را از دلم سلب کرده است[۵]….

[۱] روایت صحیح السند جابر جعفی از امام باقر(ع):الکافی ج۱ص۳۰۷

[۲] دو روایت نعمانی در الغیبه باب۱۶ ص۲۹۲و۲۹۳

[۳] روایت سعید مکی از امام صادق(ع): الغیبه طوسی ص۵۳و هم روایت ابوبصیر از امام صادق(ع)꞉در همان کتاب.

[۴] دو روایت نعمانی در الغیبه باب۱۶ ص۲۹۲و۲۹۳

[۵] کامل این روایت را در کمال الدین صدوق ببینید

مادر عدالت‌ها

مقام معظم رهبری در نیمه شعبان فرمود: “این عدلی که انتظار هست حضرت[مهدی] بوجود بیاورند عدل در یک بخش خاص نیست عدل در همه شئون زندگی است: عدالت در قدرت، عدالت در ثروت، عدالت در سلامت، عدالت در کرامت انسانی و در منزلت اجتماعی و عدالت در معنویت و امکان رشد…” (۹۹/۱/۲۱)

وقتی دائم برای مستمندان فراخوان کمک می‌دهیم؛ همان وقت که حماسه عمومی و زیبای همدلی اتفاق می‌افتد؛ داریم خبر می‌دهیم: “عدالت در ثروت” اتفاق نیافتاده که این همه فقیرند!

حتی اگر شبانه و مخفی کمک‌ها را به آن‌ها برسانیم؛ “منزلت اجتماعی” ماست که افزون میشود. اگر کمک‌ها را به خط و رسانه‌ها را برخط و هنرمندانه، خدمت خود (فرقی نمی‌کند خود حقیقی یا حقوقی) گزارش کنیم؛ باز منزلت اجتماعی ماست که تصاعد می‌کند نه آن مسکین محتاج که چشم به راه کیسه بعدی است!

با انفاق، “معنویتی” می‌یابیم و با ذخیره‌ای که داریم، پای وعظی می‌نشینیم، زیارتی میرویم، خلوت و سحری می‌گیریم که آن محتاجِ نان برایش آسان نیست. نه خوردنِ انفاق، ثواب انفاق دارد و نه احتیاج، صبر و شکر را آسان می‌کند و نه فقر، فراغت برای عبادت می‌گذارد!

می‌بینی چه حلقه‌های متصلی است؟!

از اینروست که: “تقسیم عادلانه منابع ثروت” بین مردم (بعد عدالت در قدرت و حاکمیت عدل)، مادر عدالت‌ها و وظیفه اصلی حکومت اسلامی است. بدون آن توزیع انبان نان، “تبعیض در منزلت و معنویت و رشد” را ناخواسته خواهد داشت. البته مُسکن موقت و کف سیره امامانِ محروم از حاکمیت است.

شاید حالا سرّ انفاق پشت پرده یا نقاب زده‌ی آن معصومان را بهتر بفهمی!

مطلب مرتبط: عدالت در بیانیه گام دوم

محسن قنبریان
۹۹/۲/۴

سلسله مباحث مهدوی؛ حجت الاسلام قنبریان

ظهور، پایان ایمان٘ کاسبها!

اگر “ریشه‌کنی” کفر از جهان، مختص ظهور باشد؛ “ذلیل شدنش” مقابل دولت مسلمین، به دست اموی و عباسی هم اتفاق افتاده چه رسد به دولت صالحان!

اما نفاق و ایمان٘ کاسبی ظاهرا فقط در دولت کریمه او ذلیل می‌شود(دعای افتتاح).

راههای طی شده:

  1. ذلیل کردن اسلام، برای ذلیل کردن منافق!
    گفته‌اند و باز می‌گویند: اصلا اسلام، حکومت نداشته باشد، تا عده‌ای بخاطر غنائم آن، منافق و دوچهره نشوند!
  2. ذلت نفاقِ ویترینی و منافق رسمی!
    در اسلامِ عزیز و دارای حکومت و جهاد و شهادت، علیه نفاق خطبه و بیانیه زیاد بخوانند. هر برهه، جریان و عده‌ای -که شاخک کفر یا بغی‌شان بیرون زده- از تریبون‌ها، به نفاق معرفی شوند؛ تا نفوذشان در حاکمیت کم و در افکار عمومی ذلیل شوند!

لاجرم مخاطب عامی همواره می‌پرسد: فتنه بعدی کی٘ است؟ منافق بعدی کیست؟!

جالب اینکه منافق خوان‌های دهه ۶۰، بعضا خود منافق دهه ۷۰و٨۰ می‌شوند!

“منافق بزرگ” و “رسمی”، موجب استتار و حتی گاه عملیات فریب منافقان غیررسمی و اعلام ناشده می‌شود! آنان هم با متعلقات ایمان(ولایت، عدالت، ارزش‌های اسلامی و…) معاش کرده، حتی وزیر و وکیل می‌شوند!

تملق و خودنمائی و تظاهرهای اضافی و قسم‌های مؤکد و نشانه‌های دیگر هم اگر خوانده شود، جامعه حزب الهی جرأت نمی‌کند بعض مقابلین با منافق بزرگ و رسمی را منافق بپندارد (آن هم در وانفسای دشمن‌زدگی)!

اختلاس‌گری خیّر نما راحت تا برخی سران نفوذ کرد. آیت الله بهجت درخواست ملاقاتش را نپذیرفت. سر راه ایستاد. به خیر و خوبی معرفی‌اش کردند. تا چشم آیت الله به او افتاد فرمود: از همه کارهای خیرت توبه کن!

گفتنش سخت است اما ظاهرا برای زمین‌گیر کردن نفاق، “ایمان” کافی نیست؛ “ایقان” (مرتبه یقین) می‌خواهد.  باید “تفرّس”، “توسّم” و نشانه‌شناسیِ اهل یقین را بین گروه‌های فعال اجتماعی-سیاسی  و شوراهای انتصاب توزیع کرد؛ تا منافق به “لحن قول” و “طور فعل” شناخته شود و زیر آن لو رفتن، ذلیل شود! و الا بشکل رسمی آن وفور را نمیشود جمع کرد.

اللهم انا نرغب الیک  فی دوله کریمه… تُذل بها النفاق و اهله!

محسن قنبریان
۹۹/۱/۲۰

۴ نکته کلیدی درباره دعای افتتاح

این یادداشت که در پایگاه تحلیلی هدایت‌پرس منتشر شده است، یادداشتی از حجت الاسلام قنبریان می‌باشد، که متن آن بازنشر می‌شود:

۴ نکته کلیدی درباره دعای افتتاح/ دعاهایی که از طرف امام زمان(عج) رسیده باید به طور ویژه در دستور کار قرار داد

دعای افتتاح از دعاهای معروف شب های ماه رمضان در کتاب های دعای معتبر آورده شده و همواره مورد توجه و عنایت صاحبان معرفت و دل باختگان حق و محبان اهل بیت (علیه‌السلام) بوده است. راوی این دعای نورانی، محمد بن عثمان بن سعید، از نایبان خاص امام زمان (عج) است. هر چند این دعا به حضرت حجت (عج) نسبت داده نشده؛ ولی چون محمد بن عثمان از یاران نزدیک امام عصر (عج) است، به احتمال قوی این دعا را از آن بزرگوار، نقل کرده است.

دعای افتتاح از دعاهای معروف شب های ماه رمضان در کتاب های دعای معتبر آورده شده و همواره مورد توجه و عنایت صاحبان معرفت و دل باختگان حق و محبان اهل بیت (علیه‌السلام) بوده است. راوی این دعای نورانی، محمد بن عثمان بن سعید، از نایبان خاص امام زمان (عج) است. هر چند این دعا به حضرت حجت (عج) نسبت داده نشده؛ ولی چون محمد بن عثمان از یاران نزدیک امام عصر (عج) است، به احتمال قوی این دعا را از آن بزرگوار، نقل کرده است.دعای افتتاح، در شب های ماه مبارک رمضان خوانده می شود و دربردارنده چندین بخش است

دعاهایی که از طرف حضرت مهدی(عج) رسیده باید به طور ویژه در دستور کار قرار داد زیرا او امام حیّ است وهمه برکات از مجرای او نازل می شود.

نقشه دعای افتتاح یک تقسیم بندی چهارگانه دارد:

۱٫حمد وثنای الهی:یک رابطه خصوصی خصوصی بنده با خدا باحمدهایی لطیف و زیبا

۲٫ثنای رسول الله و سپس ائمه تا حضرت مهدی

۳٫درخواست دولت کریمه

۴٫شکوه ها و شکایت ها

باید دید این مهندس بی نظیر مذهب این رغبت اصیل به مجموعه فضایل (دولت کریمه)دقیقا درکجا قرار داده؟چه باید داشته باشیم تا راغب باشیم؟

حضرت مهدی در این دعای شریف یک رغبتی در فرد درست می کند و به سمت دولت کریمه می برد وسپس کماً و کیفاًگسترش می دهد تا:

رغبت به قدرت بعد قدرت تبدیل به اذن الهی و بعد صدای انا بقیه الله در عالم شنیده شود.

این یک روند است یک رویداد نیست چیزی نیست که یک لحظه اتفاق بیفتد و تمام بشود حرکتی است که از قبل شروع شده و آنجا ختم می شود.

نکته اینجاست که اگر همه آن چیزی که برای رغبت لازم است را همراه با امام معصوم به دست نیاورد بعداز مدتی سرد و ناامید می شود.ممکن است یک تندروی بی کله بشود اما یک مصلح انقلابی مثل امام حسین یا امام خمینی نمی شود.

دوم اینکه ، بعد از ایجاد شدن شوق نیز حالت شِکوِه و شکایت و توجه به نقصان باید ایجاد بشود ؛

این ایجاد شوق و انگیزه در شروع دعای شریف افتتاح وارد شده است اول رابطه خاص وبعد به صورت عمومی

ودر ادامه ی ثناها میرسد به برانگیختن شوق و انگیزه بیشتر ……* نجات دهنده صالحان ، بالا برنده مستضعفان، زمین زدن مستکبران ….* و انتخاب این صفات خداوند اتفاقی نیست.

العَدلِ المُنتَظَر * نگفته عادل منتظر گفته عدل یعنی حضرت مهدی تمام عدالت است. که باید از این زندان غیبت در بیاید و خداوند عزت را به او بدهد(در پیش خدا او همیشه عزیز بوده و هست ولی الان در مناسبات ظاهری عالم عزیز نیست) و در چشم ما اورا عزیز بگرداند تا به واسطه او نیز ماهم عزیز بشویم ؛ باید مبلغی همچون امام خمینی بشویم که روحیه ای سلحشور در عین حال عاقل ترین و مهربان ترین بود.

و آن شِکوِه و نقصان که امام مهدی در ادامه دعا دارند شکایت و شکوه به این است که …* پیغمبر نیست ، نازل شدن آیه تازه نیست ، امام معصوم نیست * … و با وجود این نقصان باید در خط مهدی حرکت کنید ؛

زیرا هرچه که غیبت جلوتر می رود اختلاف بین علما نیز بیشتر میشود وقتی رغبت که همان شوق و توجه به نقصان است درست و دقیق تامین شده باشد ، مُصلحِ انقلابی فریب ریش ، عمامه و یا مدرک را نمی خورد زیرا که در، سحر و یاسین خودش خط حضرت مهدی را پیدا کرده است ؛

و همچنین کسانی که دنبال عزت اسلام و ذلت نفاق اند ، آن کسانی اند که انگیزه الهی و اکسیر اعظم یعنی ترس از غیراز خداوند در آنان نیست ، هستند .

ولذا آدم باید در این تراز تربیت بشود تا امام زمانش را بشناسد و بخواهد .

الولیّ الناصح

“السلام علیک ایها الولیّ الناصح”، در زیارت روز جمعه مولای مطلق زمین و زمان مفید چه معانی لطیفی است:

نصح، خالص چیزهاست و ناصح، کسی است که خالصانه خیر می‌رساند. نه چشم داشتی دارد و نه عطایش، شوب و نامرغوبی. بهترین چیزها با پاکترین نیت‌ها را به امت می‌دهد.

الولیّ، یعنی با ولایتش چنین می‌کند. مثل نیت کننده خیری نیست که خیر مقدورش نیست و خدا به نیتش جزایش می‌دهد. نه! ولیّ، سلطه و سیطره بر کار دارد و مقدورش هست.

الان هم ولیّ است نه فردا که ولیّ شد ناصح است. اگر چنین معنا کنیم مَجاز مرتکب شده‌ایم.

کور است چشمی که خیرات مکرر این ولیّ ناصح بر امت را نمی‌بیند. ایرانی‌ها این ۴۰سال را به پشت سر نگاه کنند! لبنانی‌ها، عراقی‌ها و…

هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک…

جمعه‌ها، توقع تو دارد و مال توست. خیراتت بر ما آشکارتر بوده و هست؛ لکن هیچ خیری به ظهورت نمی‌رسد ادرکنا یا مولانا!

پاره تخته‌ی کشتی نجات باش!

خدا می‌داند گاهاً به پاره تخته‌های کشتی نوح غبطه می‌خورم و خود را از آن چوب‌ها پَست‌تر میدانم!

ولیّ خدا چار پاره تخته را -“بِٲَع٘یُنِنَا وَ وَح٘یِنا”- طوری بهم دوخت که چوب‌ها به اخلاص رسیدند: بِس٘مِ اللهِ مَج٘راها وَ مُر٘ساها(روان شدن و لنگر انداختنش با نام خداست)!

اما من و مثل من آنقدر چموش و خودخواه‌ایم که ولیّ خدا هم نتوانسته ازمان بلمی کوچک برای نجات چند بنده خدا بسازد. نه ایست‌مان و نه حرکت‌مان بسم الله نیست!

چه بد به حال ما که بلم کوچکی برای امام زمان(ع) در یک شهر کوچک و دهات نشدیم که بسم الله مجراها و مرساها.

دوست عزیزم! همچنان که مراقبی کسی و کسانی را تسخیر برای دنیای خود نکنی مراقب باش تسخیر برای دنیای مثل منی هم نشوی.

به آدم‌های بی هوی بپیوند! پاره تخته‌ی کشتی ولیّ خدا شو که همه غرقند!

بخشی از حدیث نفسی با رفیقی عزیز