بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

رمی برئ!

کدامیک بیشتر دل می سوزاند؟:

بی گناهی را “آیت الله اعدام” و “قصاب تهران” بخوانند و علیرغم دکتری، به “۶کلاسه” متهم کنند و…؟!

یا

ممتد نیروهای اصیل انقلابی ای که رانده شدگان دائمی طراحی و اجرای نقشه توسعه کشور بوده اند، را مقصر پیامدهای بد برنامه های توسعه بخوانند؟! فقر و نابرابری و رکود اقتصادی و… را گردن آنها بیاندازند در حالیکه “برئ” و برکنارند!

برای پاسخ، اول رجوعی به قرآن کنید!

“خط ترانزیت بهتان” در قرآن دو درجه و مرتبه دارد:

  1. به بی گناهی نسبت ناروا داده و اذیت و آزارش دهند در حالیکه تقصیری ندارد (بغیر ما اکتسبوا)!
    آیه۵۸ احزاب: “کسانى که مردان مؤمن و زنان مؤمن را بى‌هیچ گناهى که کرده باشند مى‌آزارند، تهمت و گناه آشکارى را بر دوش مى‌کشند.”
  2. از آن بدتر، خطا و گناه خود را گردن بی گناه انداختن (یرم به بریئاً) است!
    آیه ۱۱۲نساء: “هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود؛ سپس آن را به بى‌گناهى نسبت دهد، قطعاً بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است”.
    این “حمل بهتان” (فقد احتمل بهتاناً) از اولی بدتر است!

آقای جهانگیری مرداد۱۴۰۰ جوانمردی کرد و در جلسه اعتراض عشایر اهواز اعتراف کرد: “من به عنوان آدمی که عمرم در توسعه گذشته است باید اعتراف کنم توسعه ای که اجرا کردیم متاسفانه عوارضش اینچنین نشان داده می شود! توسعه ای که رضایت مردم درش نباشد توسعه نیست؛ امروز توسعه وقتی معنا پیدا می کند که مردم از آن تبعیض و بی عدالتی و نابرابری متوجه نشوند[۱]…!”

دهها رسانه و کاندید انتخابات در سالیان متمادی نتایج همین برنامه های معیوب (با اجرای ناقص) -که وضع موجود اقتصاد است- را گردن جریان انقلابی نظام انداخته اند!

درحالیکه همیشه الگوهای توسعه غربی شعار آنها بوده و مجاری برنامه ریزی و اجرای آن هم (حتی وقتی به حسب ظاهر، دولت دست آنها نبوده) دست کارشناسان آنها بوده است.

این مصداق واضح “من یکسب خطیئه او اثماً ثم یرم به بریئاً  فقد احتمل بهتاناً و اثماً مبیناً” است.

جریان انقلابی (مثل بهشتی و جهاد سازندگی اش) وقتی شعار “همه با هم جهاد سازندگی” را محقق و در مجامع جهانی مورد توجه کرد؛ تمجید امپراطور ژاپن را در پی داشت طوری که از آقای رفسنجانی پرسید: “چطور این نهاد توانسته در مدت کوتاهی مردم مناطق محروم را با خود همراه کند و بسیاری از مناطق را توسعه [بخوانید: پیشرفت] دهد[۲]؟!”

در تجارب و ادوار دیگر برای حل مشکل مسکن و اشتغال و… از مثل این الگوها پیروی شد.

توسعه غربی، هر نوع پیشرفت اقتصادی نیست؛ صورت و تعیّنی خاص بر فرآیند اقتصاد و سیاست و فرهنگ است.

امروز اگر اعتراف آقای جهانگیری -بعنوان یک مدیر باسابقه در توسعه- به رخ جریان توسعه غربی کشیده شود، عذر بدتر می آورند که: عوارض نامطلوب، بخاطر اجرای ناقص برنامه های توسعه است!

اجرای کامل آن شامل عرصه فرهنگ و توسعه انسانی هم می شود که تئوری پردازی از آنها گفت: جامعه ای که سالی ۳میلیون زائر جمکران دارد، به مدرنیته [و توسعه] نمی رسد!

منتظر باشید ببینید بهتان پیامدهای این برنامه های معیوب و اجراهای غلط را اینبار بعد از رئیس جمهور شهید گردن کدام نیروی متعهد انقلابی می اندازند!

* یادداشت امپراتور ژاپن به آقای رفسنجانی چه گفت؟ را هم ببینید

محسن قنبریان ۱۵ خرداد ۱۴۰۳

[۱] فیلم/ اعتراف تلخ “اسحاق جهانگیری”

[۲] کتاب رسم جهاد ص۱۳

نامسأله‌گی کاندیدای مجتهد!

(مجتهدِ نظری یا جامعِ عملی خلوص و وحدت؟!)

آیا مساله واقعی میدان ریاست جمهوری۱۴۰۳، مجتهدِ فقه نظام بودن یا نبودن است؟!

یا خلأ کسی که بتواند جامع نیروهای درون نظام در راستای جمع بین دوگانه سخت: وحدت و خلوص [۱]باشد؟! که نه دولت را سهامی و چندپاره کند و به نام وحدت، راهبری در مسیر انقلاب و آرمانهایش را گم کند و نه صرفا با خلوص گرایی توان و مقبولیت کار با بخشی از نیروهای انقلاب -به زعمش خالص تر- را داشته و به امر ملی ضربه بزند!

اینها (مجتهدِ فقه نظام / جامع ظرفیت ها و فعلیت های نظام) دو حد وسط متفاوتند و هریک به سمتی می برند.

حتی اگر “از قضا” بر یک معمم بنشینند اما “لزوما” شرط دومی، معمم بودن نیست.

می توانم درک کنم که طرح کنندگان این پیشنهاد، حتی رئیس جمهور شهید را دیده اند که جمع کننده بوده اما نسخه های دیگری هم به او در اقتصاد و… تحمیل شده است لذا در اینباره از او بیشتر را خواسته اند.

بنظر حقیر -اقلا در مقطع کنونی- دومی مساله ماست و نباید با صورت اولی صورت بندی شود!

حتی اگر منصب ریاست جمهوری -به تعبیر رهبر انقلاب- جای مطهری ها باشد، اقلا در مقطع کنونی آیین نامه شورای نگهبان نه او را، که حتی رجایی و خامنه ایِ سال۶۰ را هم طبق ضوابطش تایید صلاحیت نمی کند! فعلا -درست یا غلط- قرار است بروکراسی از خود ارتزاق کند و نصاب های اجرایی و بروکرات بودن بر مطهری بودن چربیده است.

از آنسو، مجتهدان فقه نظام -که حتی کارنامه اجرایی هم داشته باشند- فقط اگر جامع آن ظرفیت ها و فعلیت ها شوند، مفیدند نه صرفا مجتهد فقه نظام بودن!(پس از حد وسط اصلی سخن بگوییم نه عوارض دیگر)

ای بسا صاحب نظر شدن در عرصه ای از نظامات -بخصوص وقتی به کلمه اجتهاد شرعی هم تیک بخورد- راه بر نظرات دیگر که بسا در همان مسیر انقلاب و آرمان هایش، صائب تر یا کارآمدترند ببندد و  مخل به جهت جامع بودن گردد!

 وای اگر یافته های اجتهادی فقه نظامشان مثلا “جمهوریت” اش کمتر از استاندارد امام و قانون اساسی باشد! یا مثلا در مساله اساسی کشور -یعنی “اقتصاد”- فقه نظامش به بار ننشسته باشد!

 آنوقت قاتق نان، قاتل جان میشود!

اینکه الان چند مجتهد فقه نظام داریم که در “همه مسائل اساسی کشور” مطابق با استانداردهای قانون اساسی به نظام رسیده و شخصیت اجرایی مورد تایید شورای نگهبان هم داشته باشد را بیشتر از قبیل “قصد و عدم وقوع” می بینم!

 بهشتی در این مقیاس -به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی- تکرار نشده است[۲]!

نمی دانم چرا بجای خواستن رئیس جمهوری که قانون اساسی را متناظر و بدون تنازل اجرا کند دائم دنبال اختراع چرخی هستیم که در فرآیند حکمرانی از مجامع تصمیم سازی متعددی باید بگذرد و به یک فرد منحصر نیست؟!

اما آن نگرانی که برخی، جامع کامل بین وحدت و خلوص نبوده یا نیستند؛ هم دغدغه درست و بجایی است که البته حلش منحصر به مجتهد فقه نظام نیست.

جمع کننده ای مثل رئیس جمهور شهید به شرط اطلاع کامل از مکتب و رویکردهای اساسی انقلاب و قانون اساسی به اقتصاد و فرهنگ و سیاست، هم می تواند “خلوص انقلابی” را حفاظت و هم به سمت وحدت و “ملی ماندن امر ملی” راهبری کند.

بگردیم همچین کسی را بیابیم یا با تغییر رویه ها -ولو به شکل نسبی- بسازیم!

هنوز به حسب نظر سنجی ها میزان مشارکت زیر۵۰٪ است!

“امر ملی” با حماسه ملی رقم می خورد؛ “حماسه ملی” ، “رقابتِ” جمع کننده های نیروها و ظرفیت های کشور را می خواهد.

* این یادداشت له یا علیه هیچ کاندید معلوم یا احتمالی نوشته نشده است.

محسن قنبریان ۱۲خرداد۱۴۰۳

[۱] ر.ک: رهبر انقلاب اسلامی۸۹/۵/۳۱

[۲] بهشتی تکرار نخواهد شد

الهیات مردم ۱

رهبرانقلاب درباره مرحوم آقای رئیسی: «برای او صلاح و رضایت مردم -که حاکی از رضایت الهی است- برهمه چیز ترجیح داشت.»

پیش از این امام خمینی هم فرموده بود: «کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید؛ پایگاه پیدا کنید دربین مردم؛ وقتی پایگاه پیدا کردید خدا از شما راضی است.» (۶خرداد۵۸)

پیش از همه، امیرالمومنین(ع) فرموده بود:

«إنّما یُستَدَلُّ عَلَى الصّالِحینَ بِما یُجری اللّه ُ لَهُم عَلى ألسُنِ عِبادِهِ: تنها راه کشف صالحان چیزی است که خداوند برایشان بر زبان بندگانش جاری می کند».(نامه۵۳)

آیت الله خامنه ای این “بمایجری الله لهم…” را “قضاوت جمع بندی شده مردم” معنا و فرمود: «این قضاوت افکار عمومی مردم نشان دهنده واقعیت است؛ نه اینکه مردم در همه جا اشتباه نمی کنند! چرا اشتباهاتی هم ممکن است پیش بیاید؛ اما آنچه در مجموع به صورت جمع بندی باقی می ماند، قضاوت درستی است».(۹۴/۴/۲۳)

به تعبیر امام خمینی:”یک مملکت ۳۰میلیونی نمی شود اشتباه بکند… قهراً اشتباه در ۳۰میلیون جمعیت نخواهد بود》(صحیفه امام ج۵ص۳۲۳-۳۲۵)

سند قرآنی این مبنای متین آیه۶۱ سوره توبه است:«…أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ: گوش فرادادن پیامبر برای شما بهتر است؛ خدا و مومنان را تصدیق می کند»

“اُذن خیر” ، اضافه موصوف به صفت است؛ گوش دادنی که خیر است، یعنی “خود استماع”  خیر است، نه مسموع خیر باشد و فقط سخنان خوب و خیر را گوش کند.

“للمومنین” هم به تفسیر علامه طباطبایی بعید نیست جامعه اسلامی با درجات مختلف ایمان- نفاق باشد.

نتیجه ۱:

جامعه حزب اللهی این مبانی را تایید نکند اما سر بزنگاه “مردم” را مفتون رسانه های بیگانه تلقی و آنها را به “متدینان و نماز جمعه و هیات برو ها” تقلیل دهد!

فراموش نکند که ذهن ها هم اگر مورد فتنه قرار گیرد، “دلها رشوه نمی پذیرد” (سَلُوا القُلوبَ عنِ المَوَدّاتِ ؛ فإنّها شَواهِدُ لا تَقْبَلُ الرُّشا) .

امیرالمومنین(ع) فرمود: «قُلوبُ الرَّعِیَّهِ خَزائِنُ راعیها فَما اَوْدَعَها مِنْ عَدْلٍ اَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ: قلوب مردم خزینه های سرپرستان جامعه است هر عدل یا ظلمی که در آن ودیعه نهند، همان را خواهند یافت».(غررالحکم)

مسئولین، قضاوت جمع بندی شده مردم -مثل آنچه در خیابان های تشییع برای رئیس جمهور شهید دیدند- را کاشف از رضایت خداوند بدانند؛ به دلهای مردم، عدالت ودیعه بگذارند.

نتیجه ۲:

قلیلی که بیش از نقد دارند و به مردم نمی پیوندند و اندک تری که بر دشمنی با جمهوری اسلامی، “رشوه از گناه می دهند” (أَعْطَیْتُ عَلَی مَعَاصِی الْجَلِیلِ الرِّشَا) -به تعبیر خودشان نود می دهند (send nudes)!- را توصیه می کنم از همان غربی ها بشنوند که: “vox populi vox dei” (صدای مردم، صدای خداست)!

دل به دریا بزنند و بدانند “سرانجام این رود مرداب نیست”!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۳/۱

نامسئله‌گیِ تعطیلی، کج‌مسئله‌گیِ شنبه!

مصوبهٔ تعطیلیِ شنبه از یک خاستگاه اقتصادی، و مخالفت با آن از خاستگاهی فرهنگی؛ مثل بسیاری از مسائل دیگر چه‌زود طیف موافق-مخالف اجتماعی را به صف کرد و بر صورت غیردقیقِ معیشت-شریعت صورت‌بندی شد؛ هریک هم مجوّز شرعی از مرجعی گرفتند!

چنین بحث‌هایی در جامعه و حتی بین مراجع هیچ اشکالی ندارد، البته اگر موضوعِ مورد مناقشه، واقعاً #مسئله باشد! ولی وقتی با نامسئله مواجه باشیم پرداختنِ جانبین به آن، بزرگ‌ترکردنِ نامسئله‌هاست.

مسئله» چیست؟! چگونه یافته و صورت‌بندی می‌شود؟!

«مشکل عینی»ای در جامعه وقتی منظومهٔ فکری و ارزشی یافته و صورت‌بندیِ خاص شود، «مسئله» متولد می‌شود.

اگر مشکل، عینی یا بومیِ ما نبود، صورت‌بندی‌ها «نامسئله» می‌سازد.

اگر در نظام اندیشه‌ایِ ناخودی صورت‌بندی شود، «کج‌مسئله» ساخته می‌شود!

«حلّ مسئله»، تابع کشف و صورت‌بندیِ درست است.

نامسئله، حلّی ندارد و کج‌مسئله، حلّی غلط در پی دارد!

باید از موافقان پرسید کدام مشکلِ واقعی، با چه درجه‌ای از اولویّت در نظام اقتصادی، به تعطیلی (شنبه یا پنجشنبه) مربوط است؛ که ذیل تقدّمِ معیشت صورت‌بندی شده است؟!

مخالفان با تقدّمِ شریعت (تشبّه به یهود و…) کدام مشکلِ واقعی را نمی‌بینند؟!

کاهش یا افزایش ساعت کار هفتگی(۴۴ساعت)، مشکل اصلی است یا بهره‌وریِ پایین و غیرمفیدبودنِ ساعات اشتغال؟!

اگر این آمارهای کارِ مفید درست باشد:

– سرانه، ۸۰۰ساعت در سال!

– روزانه، متوسط ۲ساعت مفید (در ادارات ۲۲دقیقه)!

تعطیلی (شنبه یا پنجشنبه) چه اثری در آن دارد؟! وقتی سهم اول عوامل متعلق به: تبعیض در محیط کار، ضعف مدیریت و نظارت، انباشت نیروی کار، نامتناسب‌بودن با دست‌مزد و… است!؟!

مشکل اصلیِ رشد اقتصادی، کم‌رونقیِ اقتصاد بازرگانی -آن‌هم عمدتاً واردات‌پایه، و فقط برای بخشی از تجّار- است یا کم‌رونقیِ تولیدِ داخلی؟!

کم‌رونقی و عدمِ جهش تولید، به تعطیل‌کردن (شنبه یا پنجشنبه) مربوط است یا به نبودِ «نظام متوازن تأمین سرمایه» و «دست‌مزد عادلانه»؟!

«مردم‌پایه‌کردنِ پیشرفت» با «گسترش مالکیت/انتفاع برای عموم»، عنصر اصلیِ رشد اقتصادی و هم‌زمان عدالت اجتماعی است؛ چرا از این مسئله‌های درجهٔ یک هیچ مصوبه‌ای یا نظارتی بر قانون‌های معطل‌ماندهٔ قبل شنیده نمی‌شود؟!

از حوزه و منادیانِ شریعت هم به‌اندازهٔ تعطیلیِ شنبه نوشته و استدلال (فلسفی و اخباری و…) تولید نمی‌شود!

البته که روایات مواجههٔ اهل‌بیت(ع) با بنی‌امیه در کاربریِ ایام هفته، مواجهه‌ای سیاسی_فرهنگی است؛ اما سنگین‌ترین و اصلی‌ترین مواجههٔ آنها نیست!

قیام علیه اموی‌ها نه به‌خاطرِ شنبه و دوشنبه، بلکه برای «اتخذوا مال الله دُوَلا» [بیت‌المال عمومی را میان خود دست‌به‌دست‌کردن] بود!

ظاهراً سرمایه‌داریِ زالوصفت اگر به جمعه و شنبه و مانند آن دست نزند، از تیغ قلم و بیان روحانیت در امان می‌ماند[۱]!

اگر مجلس شورای اسلامی روی مسئله‌های واقعیِ ایران بایستد، بسیاری از موضوعات را فیک، پوششی، سرکاری و نیش‌غولی خواهد دید؛ خود و جامعه و مراجع را به زحمت نمی‌اندازد که برای نامسئله‌ها، حلّ بتراشند یا برای کج‌مسئله‌ها، خط‌ونشان بکشند.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

[۱] البته نمیتوان برخی پرداختهای این چنین را ندید گرفت

شهادت می دهم که محسن ریسمان سنج همواره در صحنه ها و حوادث مختلف انقلاب اسلامی حاضر و اهل تقوا و صداقت است. مروج اندیشه های درست دینی بوده، پیگیر حقوق مردم خصوصا مستضعفین با رعایت عقلانیت و چارچوب قانون است. فعالیت های او موجب دلگرمی دوستداران انقلاب اسلامی بوده و در این مسیر هیچ گونه سوء رفتار و خلاف شان روحانیت از ایشان ندیده ام.

او اما حالا به ۶ماه حبس قطعی از سوی دادگاه ویژه روحانیت محکوم شده است.

تلاشها برای رضایت شاکی، جواب نداد.

اقرار نامه رسمی صاحب پیج اینستاگرامی مورد استناد (که غیر ایشان است) اثر نکرد!

کاش میشد چون ماجرای قصاص خواهی عکاشه از پیامبر(ص)، که حضرت صدیقه(ع)، حسنین(ع) را برای تحمل قصاص فرستاد، -بلاتشبیه- جای او تحمل مجازات می کردم!

چون واقعا به حسن نیت و خیرخواهی او باور دارم.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۲/۸

کارگری، پاکبانی از مال مردم است!

اگر فقط “پاکبان” را در موتور جستجو بکاوید، فقط از زنجان چند نمونه پاکبان امانت دار می یابید که کیف پر از دلار و یورو یا چک ۲۰میلیونی را به صاحبش رسانده اند. آخرینش تا امروز آقای بهروز اسکندری بود.

پاکبان خیّر و… هم کم نمی بینید!

شاید پاکبان ها عادتا بیشتر با اشیاء گمشده مواجه شوند؛ اما کلاً کارگران عادتا بیشتر امانت داری می کنند و مال غیر را به صاحبش رد می کنند!

می دانید چرا؟!

چون مالکیتِ اصیل، فقط با “کار” حاصل میشود.

مالکیت های بعدی (خرید و هدیه و ارث و…) همه تبعی اند؛ باید به اصل برگردند. اصل، کاری بوده در حیازت یا صناعت و… که مالکیت آورده است.(ر.ک:فقه العقود)

کارگر، بیشتر حافظ مالکیت است؛ چون می داند برای اینکه مالی، ملک کسی شود چقدر باید زحمت بکشد!

کارگری، پاکبانی از مال مردم است.

همزاد کار، “سرمایه” است؛ فقط اگر در کار شراکت کند، سهم می برد. اقلا باید “ریسک ضرر” در یک فرآیند کار را بپذیرد تا در سود شریک باشد.

از اینجا سودبری از سرمایه ی صرف: ربا، قمار، اکل مال به باطل و… نام می گیرد.

هر چه پول مفت و سود با سفته بازی و بورس بازی بیشتر شود، ارزش کار کمتر شده، احترام مالکیت کاسته می شود و به تبع امانت داری کم تر می شود.

نحوه پول درآوردن، اخلاق اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد.

کار وکارگر را واقعاً گرامی داریم.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۲/۶

زبان جامعه باز خواهد شد!

این روایت باب امر به معروف را با تامل بخوانید:

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام: ما جَعَلَ اللّه ُ بَسطَ اللِّسانِ و کَفَّ الیَدِ، و لکِن جَعَلَهُما یُبسَطانِ مَعا و یُکَفّانِ مَعا.(وسائل ج۱۱ص۴۰۴) : خداوند زبان را بسته و دست را گشاده قرار نداده، بلکه آنها را چنان آفریده که با هم باز مى شوند و با هم بسته مى گردند.

روشن است برخورد با جرائم مشهود وظیفه پلیس است و سطحی از برهنگی و بی حجابی به حسب قانون از این قبیل است.

اگر مقابل برخوردهای نرم و ملایم پلیس با بانوان، اینگونه هتک ها و ستیزه ها دیده میشود، به نقصان زنجیره امر به معروف برمی گردد: بسته بودن زبان جامعه!

بارها گفته ام راه برگشت حجاب، خلق اراده عمومی است.

خلق اراده عمومی، نه یعنی تذکر لسانیِ همه مردم به بی حجابها!

نه یعنی فقط مردم و حذف پلیس و برخورد با قانون ستیزان!

بلکه یعنی باز شدن زبان اکثریت (اکثریت یعنی اکثریت) جامعه، برای باز شدن دست قانون و مجریان آن!

الان این اکثریت نه با مکشفه ها، کشف حجاب کرده اند و نه با چادری ها، راهپیمایی حجاب می آیند؛ تماشاگرند؛ بلکه گارد ذهنی شان علیه خشونت پلیس(با نمونه های رسانه ای گشت ارشاد) هم هست!

زبان باز کردن این اکثریت خاموش، خلق اراده عمومی در جمع کردن بی حجابیِ سرایت یافته به بدن نمایی و برهنگی است!

دیدن این صحنه ها، شاید شأن پلیس را  بشکند و عده ای را جسور کند؛ اما با روایت درست میتواند زبان جامعه را باز کند.

 نشر و برساخت تصاویری از گشت ارشاد زبان جامعه را بست، روایت درست این  روزها می تواند باز کند!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۲/۵

ناقص صحیح، ناقص معیوب!

  1. “حجاب” و پوشش سر مثل “کمربند ایمنی” نیست.
    بی حجابی یک گناه و پیگردش داخل در “مسئولیت کیفری”؛ ولی نبستن کمربند، داخل در “مسئولیت مدنی” است.
    قواعد و قانون هریک از اینها فرق می کند. مسئولیت مدنی، بشکل قهری هم ثابت است اما مسئولیت کیفری، رفتار مجرمانه با سوء نیت و با علم و آگاهی ثابت و نیاز به “دادگاه صالحه” دارد؛ لذا دوربین به تنهایی برای صدور مجازات (جریمه و…) کافی نیست.
    دادگاه و حق دفاع، خود لحاظ کرامت برای فرد است.
  2. در پاکسازی جامعه از بزه و جرائم، فقط “پلیس” و قوه قضائیه وظیفه ندارد و صرفاً تکیه بر ایندو، یک فرآیند “ناقص” است.
    البته واضح است پلیس و ضابط قضایی “جرم های مشهود” را میتواند جلوگیری نماید.
    سطحی از بی حجابی و برهنگی به موجب قانون می تواند مصداق آن باشد.
  3. همین فرآیند ناقص (فقط پلیس و قضایی) ممکن است “صحیح” یا “معیوب” انجام شود.
    برخورد معیوب، همان اعمال “بی قاعده” است که سابقا سر زده و در اطلاعیه اخیر فراجا هم وعده برخورد با مرتکبین داده شده است!
  4. “بخشی از قاعده” در برخورد صحیح با بانوان در فقه سنتی ما ردپا دارد:
    الف) تفاوت و تخفیف برخی حدود شرعی برای بانوان مثل:
    هم جنس گرایی(مساحقه)/ ارتداد/ قوادی/ زنای به عنف/ زنای با نابالغ/ و…
    ب) مماشات با آبرو ریزی کردن آنها و بددهنی آنها به رهبران (نامه۱۴ درباره زنان شامیان)
    ج) احتیاط و ضمان در جلب آنها بخاطر آسیب های زنانه (بارداری، استرس و…)
    مذمت یکی از خلفاء بخاطر خشونت علیه زنان و اولین تازیانه زن بر آنها (در غیر حدود).
    سیره حضرت امیر(ع) در دستگیری و انتقال صاحب جمل با ۴۰زن شناخته شده.
    – و…
    از اینرو دستگیری آنها در جرائم مشهود (که بیشتر از بغی آنها نیست) هم باید با رعایت کرامت زن و احتیاط و ملایمت باشد.
  5. “قاعده صحت برخورد” در زمانه ما و “جنگ ترکیبی دشمن” بیش از این موارد است که جداگانه باید فهرست شده و آموزش لازم داده شود.
    ناقص معیوب، می تواند آثار منفی بسیار و حتی “نقض غرض” را نتیجه دهد.
    اما ناقص صحیح، اضافه شدن نهادها و تدابیر اثباتی دیگر را می خواهد تا “کامل” شود.

* فهرست مطالبی درباره حجاب

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۲/۱

تعاونی زنانه

 مزرعه خورشیدی ای در روستای پنداس کاشان راه اندازی شد که برق ۵روستا را تامین می کند.

نکته جالبش این است که تعاونی ای زنانه با مشارکت ۴۰بانو آن را موجب شده است.

حالا نه فقط قطعی برق روستا حل شده بلکه برق ۲۳۰خانه در ۴روستای همجوار هم تامین می شود.

با کمک بنیاد برکت هر بانو برای این کار ۱۵۰میلیون تسهیلات گرفته که سال اول ۱ونیم میلیارد عایدی خواهد داشت و در ظرف ۴سال همه تسهیلات برگشت داده شده از سال پنجم سودش برای خودشان خواهد بود.

پ.ن:

در تحقیقات دکتر مرتضی فرهادی آمده تا سال۱۳۳۵ ، دو میلیون زن عشایر در ۴۰۰هزار واره (تعاونی سنتی ویژه زنان عشایر در حوزه لبنیات) عضویت داشتند که دولت مدرن پهلوی ها آنها را نابود کرد!

زن ایرانی باز هم می تواند احیای تعاونی های زنانه خود را برای پیشرفت ایران و عدالت در نیازهای جدید از سر بگیرد.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱/۲۸

پیوستِ مردم!

همانطور که حمایت و مطالبه مردمی، سوخت موشکها و پهباد ها شد؛ حمایت و تشکر مردمی هم گنبد فولادین پدافندی و بازدارنده دشمن خواهد شد.

جا دارد سرتاسر ایران اسلامی، میدان حمایت و تشکر و راهپیمایی و تجمعِ حمایت شود.

پ.ن:

خدا و مردم!

«در همه‌ی صحنه‌های سیاست داخلی و خارجی ما نقش مردم همین اندازه تعیین کننده است و این جاست که ما می‌رسیم به مضمون آن آیه‌ای که در طلیعه‌ی خطبه تلاوت کردم که خدای متعال به رسول اکرم می‌فرماید: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین» خداوند تو را با پیروزی خودش، با یاری خودش و با مؤمنان کمک کرد. یعنی پیروزی الهی و نصرت الهی در کنار مؤمنان. مؤمنان این‌ قدر بها داده می‌شوند در قرآن. «یا ایّها النّبی حسبک اللَّه و من اتّبعک من المؤمنین» خدا و مؤمنان تو را بس.

این حرف کوتاه انقلاب ماست.

خلاصه‌ی جمهوری ما این است: خدا و مردم.

سیاست نه شرقی و نه غربی ما بر روی این پایه استوار است؛ خدا و مردم.

ما این دو عنصر شریف را که می‌توانند حرکت انقلاب اسلامی ما را روزبه‌روز گسترش و عمق بیشتری بدهند، نباید از دست بدهیم.»

(رهبر انقلاب اسلامی۱۳۶۱/۰۳/۱۴ فیش‌های بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران)

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱/۲۶