بایگانی برچسب: s

برنامه‌ی این تارنما در ماه مبارک رمضان ۱۳۹۹

در ماه مبارک رمضان، اقدام به قرار دادن سلسله سخنرانی «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»، که توسط حجت الاسلام قنبریان در ماه رمضان سال ۱۳۹۵، بصورت کتاب گفتار ایراد شده است؛ می‌نماییم.

ان‏شاءالله، به مرور در این ماه مبارک به شرط حیات، با قرار دادن فایل‌های صوتی این سخنرانی فعال خواهیم بود.

مطلب مربوط به این سخنرانی در طول ماه مبارک، بعنوان نخستین مطلب تارنما قابل مشاهده خواهد بود. و در ادامه از طریق هشتگ «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» می‌توانید این مباحث را پیگیری کنید.

منبع خوب مچ‌گیری

رهبر معظم انقلاب درباره مطالب کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن -که رمضان سال۵۳ ایراد کرده‌اند- فرمودند: “الان هم آنها را تأیید می کنم”. “این سخنرانی‌ها منبع خوبی برای مچ‌گیری ماست”(۸۱/۴/۴)

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/weekly/files/278/Khattehezbollah_226-pdf-file_Large.pdf

دو افسوس:

  1. آدم‌ها و گروه‌ها و نهادهای زیادی با این کتاب بین نیروهای حزب اللهی معروف و مخاطب‌دار شدند؛ اما در دوره‌ها و درس گفتارها، از این کتاب کمتر بعنوان منبعی خوب برای رویکرد انتقادی [مچ‌گیری در تعبیر ایشان] استفاده می‌شود!
    صاحب این گفتارها، الان بیش از ۳۰سال است رهبر نظام اسلامی است. از آن مطالب -که “پایه‌های فکری ایجاد یک نظام اسلامی بود”- می‌توان در نظام اسلامی موجودمان سراغ گرفت! از دلیل فاصله‌ها پرسید!
    بحثی عینی نه صرفا ذهنی و تجریدی (همانگونه که ویژگی این کتاب است) ترتیب داد.
    لکن اغلب پردازندگان به این کتاب رویکردی تبلیغی-ترویجی (آن هم معیوب) دارند! فیلسوف‌ترها، حتی عینیت کتاب و ناظر به متن اجتماع بودن را با موشکافی‌ها و شرح و توضیح غیر ضروری کلمات و اصطلاحات گرفته و مثل سایر کتاب‌های اعتقادی خشک و انتزاعی و عملا بی‌اثر و خنثی‌اش می‌کنند!
    تقریبا هیچ‌کس نشنیده حتی منبری‌های فاطمیه و محرم خود بیت رهبری و ائمه جمعه منصوب ایشان، مثل این کتاب، “عدالت و قسط را با توحید معنا کنند و نظام طبقاتی را شرک بخوانند!”
    هیچ کس نشنیده این سال‌ها، جامعه فاقد آزادی را بردگی و پذیرش عبودیت غیر خدا تعریف کنند! آزادی[بخصوص در فکر و سرنوشت] را با توحید و فقدانش را با شرک هم آغوش کنند!
    هیچ کس نشنیده نبوت و ولایت را آنقدر که کتاب ایشان به عدالت و قسط ربط داده؛ برمنابر این دهه‌ها به عدالت و قسط ربط دهند! بلکه متأسفانه مشهورترین مبلغان ولائی صراحتا دوگانه غلط عدالت-ولایت می‌سازند و عدالت‌طلبی را به ولایت‌گریزی می‌ترسانند! یا با بودن ولایت، تحقق عدالت را خود به خودی و حصولی می‌خوانند! یا در نظام ولایت، آنچه هست را عدالت یا دارای مصلحتی بالاتر از عدالت می‌شمارند! (اشعری مسلکی)
    در حالیکه ولیّ امروز جامعه و صاحب اندیشه آن کتاب نفیس خود صراحتا می‌گوید: “در مورد عدالت ما عقب‌مانده هستیم! در این تردیدی نیست. خودمان اعتراف می‌کنیم”!(۹۶/۱۱/۲۹)
    تازه اینها همه در همان بُعد مفهوم و رویکرد ترویج و تبلیغ این کتاب است. در رویکرد انتقادی کدام معلم و مبلغ این کتاب است که با جملات آتشین آن از نظام ج.ا.ا مچی بگیرد؟! (حتی وقتی رهبری آنرا منبعی خوب برای مچ‌گیری از خودشان خوانده باشد!)
  2. برخی مچ‌گیران صفحات مجازی -که بعضا روحانی و انقلابی و قائل به ولایت فقیه‌اند- نیز برای نشان دادن کاستی‌ها در عدالت و آزادی و… جای استفاده از این منبع خوب -که تفسیری قرآنی از آرمان‌های ملت است- به حکومت‌های طاغوت عالم و دمکراسی‌های دروغ غربی(شرک مُشاع) استناد می‌کنند!
    کار بعضی می‌کشد به اینجا که با محاسبه غلط دولت مستکبر آمریکا را برای مردمش عدالت گسترتر از ج.ا.ا بخوانند!

این هم افسوس دیگری است.

توصیه:

حدود ۲۰دوره این کتاب ارزشمند را مفصل و مختصر تدریس و ترویج کرده‌ام. بنظرم اساسا کتابی روان و خودخوان است و هیچ ابهام و ایهامی ندارد. به جوانان حزب اللهی توصیه می‌کنم این رمضان، آنرا با دقت بخوانند.

هم ببینند:

  • چگونه شعارهای اصلی نهضت۵۷ (استقلال، آزادی ، عدالت و…) با توحید تبیین می‌شود و نبود آنها شرک تلقی می‌شود!؟
  • هم سراغ آن پایه‌های توحیدی را در جامعه کنونی بگیرند و از مچ‌گیری وضع موجود با آن بیانات نترسند!

٭ جلسات و دوره‌ها و مباحثه‌ها با اساتید بنظر بنده پس از طی این دو قدم خوب و کارگشاست؛ نه قبل از آن.

محسن قنبریان
۹۹/۲/۳

سخنرانی/ طعم خانوادگی عدالت!

سخنرانی «طعم خانوادگی عدالت!»، ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان مورخ ۲۴بهمن‌ماه۹۸، مصادف با ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «طعم خانوادگی عدالت!» | «دریافت از پیوند کمکی»

جوشش انقلابی

هفت دستگاه موسیقی و صدها گوشه آن در موسیقی ایرانی، “تولید یک گروه موسیقی”، یا “محصول چند دهه تولیدات دانشکده موسیقی”، یا “حاصل نظریه پردازی فیلسوفان موسیقی” نیست!

نواهای طبعی و فطری مردمی در پهنای تاریخی‌ای بوده است که برای غم و شادی، حماسه و عشق، غیرت و عرفان و ده‌ها تمنای اصیل انسانی دیگر در چارچوب فرهنگ ایرانی سروده و خوانده شده است. بعد به مرور پایش و پالایش شده و دسته‌بندی و نُت‌گذاری و علمی شده و این بخش از فرهنگ ایرانی را پدید آورده است.

فرهنگ انقلابی ملت ایران نیز بیش از اینکه “محصول تولید سازمانی نهادهای حکومتی”، یا “نگاه پیشینی و انتزاعی اندیشکده‌ها و پژوهشگاه‌های بودجه‌خوار” باشد؛ محصول جوشش مردمیِ پیر و جوان این کشور بوده که با سوگیری از آرمان‌های انقلاب اسلامی در هر اقلیم و متناسب با نیازهای واقعی مردم، خلق و ابتکار شده است.

اگر تاریخ شفاهی این ۴۰سال همه جمع‌آوری می‌شد، امروز با میراثی بزرگ مواجه بودیم که اندیشکده‌ها و پژوهشگاه‌ها می‌توانستند “با نگاه پسینی و عینی” به آن بیاندیشند؛ جرح و تعدیلشان کنند؛ دسته‌بندی و نمایه‌گذاری‌شان کنند و سوی فرهنگی-تمدنی این ملت انقلابی را معلوم‌تر و برای انتقال نسلی آموزشی‌تر نمایند.

“آزادی و حق انتخاب”، “استقلال و امنیت”، “پیشرفت، علم و عقلانیت”، “معنویت و سبک خودی زندگی”، “عدالت و مبارزه با فساد”، “عزت”،”برادری و یکپارچگی”؛ هفت دستگاه اصلی آوائی و رفتاری مردم رشید ایران در تاریخ معاصر بخصوص این ۴۰سال بوده است.

زیر هریک از این آرمان‌ها، صدها گوشه و ابتکار ایرانی-اسلامی شکل گرفته که برخی را کسی ثبت هم نکرده است.

کافیست مثلا یک “عهدواره” در ۴۰سالگی انقلاب دو سه ماه بین ابتکارات زنده معاصر جستجو کند تا بیش از ۱۰۰خلاقیت در برخی از این عرصه‌ها را جمع کند.[۱]

خانمی که خود جوش بتواند ۵۰۰ جوان را با شبکه‌سازی دارای شغل کند! آقائی که بتواند ٨۰۰بزهکار را شاغل و برای خانواده‌هایشان برنامه فرهنگی ترتیب دهد؛ شبیه افسانه است.[۲]

جنبش مطالبه‌گری دانشجویان جوانی که بتوانند با فساد اداری مزمن استان خود در چند محور اصلی(زمین و کوه‌خواری، جابجائی بودجه‌ها، استخدام‌های خویشاوندی و رانت‌خواری) مواجه و در همه پرونده‌ها به نفع مردم و محرومین نتیجه بگیرند؛ الگوئی جدید از عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد را عرضه می‌کند[۳].

“شهر بدون ماهواره”، “شهر بدون طلاق” و… هم در نابسامانی‌های اجتماعی در ایران زمین پیدا شده است؛ که با جوشش‌های مردمی و ابتکارات در سبک خودی زندگی آفریده شده است.

نقش شما:

تجربه انتخاب آزاد مردمی برای افراد صالح و دور از کانون ثروت و قدرت یا خلاقیت ذیل هر یک از اصول هفت‌گانه ، گزینه‌ای برای شماست.

اگر خود و دوستانتان خالق تجربه‌ای انقلابی و خودجوش نبودید، اقلا در ثبت و روایت و نشر تجارب مردمی انقلابیگری در آن عرصه‌ها همیار باش. از کتاب تا مستند عمار و…

️بعد نهضتی، جوششی، مردمی انقلاب اسلامی بمثابه جان برای پیکره اداری و نظام بروکراسی است. سلول‌ها را نو می‌کند؛ به مقتضای نیازهای جاری هر دوره به روزش می‌کند؛ اگر عضو تنبلی، فیزیوتراپی و غده‌ای نیاز به جراحی داشت، حیات کل بدن را گردن میگیرد و عضو معیوب را به درمان می فرستد.

ذات انقلاب همین جوشش انقلابی در پیوند مردم انقلابی با رهبری انقلابی است؛ آنرا نگه داریم، بیفزاییم، روایتش کنیم و به نسل‌ها منتقلش کنیم.

محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۱۸

[۱] نخستین عهدواره ملی نهضت اجتماعی جوانان. مرداد۹٨

[۲] عهدواره منطقه‌ای همدان

[۳] یکی از ٨ایده برتر نخستین عهدواره

محمد رضا حکیمی و انقلاب اسلامی

(چکیده‌ای از کتابْ بحثی با جمعی از فضلاء بر پایه مقاله ی “انقلابی که متوقف شد” از کتاب راه خورشیدی محمد اسفندیاری)

شاگرد آقای حکیمی(جناب اسفندیاری) در این مقاله نظرات ایشان درباره انقلاب اسلامی را جمع‌بندی کرده که ما برای فهم بهتر، مطالب ایشان را در دو بخش: “مبنای دانشی” و “تحلیل بینشی” تقسیم می‌کنیم:

ادامه خواندن محمد رضا حکیمی و انقلاب اسلامی

مثلث یُمْن؛ مثلث شوم!

چکیده‌ای از سخنرانی روز شهادت حضرت زهرا(س) در جمع دوستان موسسه دیدبان (برنامه ثریا)/۹بهمن ۹٨

مثلث یُمْن: عدالت- موالات-ولایت

مثلث شوم: نظام طبقاتی- تحزّب- سلطنت و الیگارشی

️نسبتها:

  1. تا “عدالت” برقرار نشود، “موالات” و دوستی بین مردم تثبیت نمی‌شود.
    حضرت فاطمه (س)فرمود: “جعل الله… العدل تنسیقاً للقلوب” خداوند عدالت را برای هم نسق شدن و یکپارچگی دل‌ها (همبستگی اجتماعی) قرار داد.
  2. تا”موالات” نباشد، “ولایت” مستقر نمی‌شود.
    آیت الله شاه آبادی در کتاب شذرات المعارف به خوبی اینرا تبیین می‌کنند که “اخوت جامعه”، شرط “تحقق نظام ولایت” است. موالات و همبستگی با هم، “حلقه‌ی انگشتر” برای “نگین” ولایت و امامت است.[۱]
  3. “ولایت” در مرتبه نازلترش(محبت و ارادت) خود موجب “موالات” و دوستی متولیان می‌شود.
    فأصبحتم بنعمته اخواناً یعنی با نعمت ولایت باهم برادر شدید.
    حضرت زهرا(س) فرمود: اطاعتنا اماناً من الفرقه. در زیارت جامعه: بموالاتکم ائتلفت الفرقه.
  4. تا “ولایت” در حد سرپرستی اجتماعی-سیاسی محقق نشود، “عدالت” در جامعه مستقر نمی‌شود.
    انا انزلنا رسلنا … لیقوم الناس بالقسط.

خوانش تاریخ اسلام:

پیامبر در بدو ورود به مدینه، اخوت و موالات جامعه مومنین را موجب شد(اصبحتم بنعمته اخوانا)

این اخوت موجب نفوذ کلمه پیامبر و تحقق سرپرستی سیاسی اجتماعی او شد. جنگ و صلح رقم زد، حد و دیه اجرا کرد و زکات و خمس گرفت و… (النبی اولی بالمومنین من انفسهم)

در آن سرپرستی و ولایت، سریع سراغ عدالت رفت تا تنسیق قلوب شده، موالات و همبستگی جامعه تثبیت شود. این دوستی‌ها حال گذرا و جو اول انقلاب نباشد.

  • اول مهاجر فقیر را زمین‌دار کرد تا مساوات برقرار شود.
  • از برخی ثروتمندان تراشید و گاهی سپاه خود را با پول آنها تجهیز میکرد.

آن عدالت گستری، موالات مردم با هم و با ولیّ را افزود:

  • در اُحد زخمی عطشان آب نمی‌خورد تا اول همرزمش را آب دهند و آن یکی هم نخورد تا حدود ۱۵نفر! طوری که نفر اول تشنه شهید شد.
  • پیامبر هم چنان دوست داشتنی شد که آب وضو و مو و ناخن تقصیرش تبرک میرفت.

جابجایی با مثلث شوم!

سقیفه ، هنوز جنازه پیامبر بر زمین بود چرا پی قدرت رفتند؟

امیر(ع) فرمود:”صرتم بعد الموالاه احزاباً: بعد از موالات، دچار تحزب شدید”.

سقیفه، اعتراض به وضع موجود نبود، شورشی برآمده از نظم طبقاتی(مثل شورش علیه عثمان) نبود. یک روز بعد از نبی در جامعه عادلانه اوست.

سقیفه با نگرانی گروهی(انصار) از آینده خود، شروع و به نفع گروهی دیگر(مهاجر) تمام شد. از اوضاع و احوال چنین دستگیرشان شد که کار دست علی(ع) نمی‌افتد، لذا پیش‌دستی کردند چون نگران بودند مهاجر، آینده‌شان را خراب کنند! مهاجر هم آمدند و مذاکرات به نفع آنها شد. تحزّب و خدشه به موالات، موجب “سقوط ولایت” شد.

با سقوط ولایت(ولو موقت)، خلافت باید کاری میکرد که دیگر برگشت ولایت ممتنع شود: از بین بردن عدالت با نظام طبقاتی!

عدالت، تنسیق قلوب و موالات می‌ساخت و موالات، حلقه برای نگین ولایت می‌شد؛ عدالت که مخدوش شود، دیگر جای موالات، تحزب دائمی و “نزاع بر سر منافع” خواهد بود. این دیگر حلقه برای نگین ولایت نمی‌شود؛ بلکه زمینه “سلطنت و استبداد” می‌شود.

  • دیوان های خلیفه دوم و تبعیض در بیت‌المال شروع برهم زدن عدالت و مساوات بود. در دوره عثمان اوج گرفت و کامل نظام اجتماعی را طبقاتی کرد.

شورش علیه عثمان، برآمده از فشار طبقاتی است. ائتلاف نیروهائی مختلف از جمله تضاد منافع برخی صحابه غیر اموی با حزب عثمان، شورش آفرید.

تضاد منافعِ احزاب است که جنگ و صلح می‌سازد. کوفی-شامی هم جنگش و هم حکمیتش وابسته به این منافع گروهی است که ولایت در آن دوام نمی‌یابد و سلطنت بنی‌امیه در آن زایش می‌شود!

دوره کوتاه علی(ع)، امام سراغ زیر بنا رفت: عدالت!

تا از آنجا، تنسیق قلوب و موالات بیافریند و ولایت استقرارش تأمین شود نه اینکه کوفه به فرمانش نباشد و گرمی و سردی هوا را بهانه کند و در منافع همراه و در مضار، علیه باشد!

️اضلاع این مثلث‌ها هریک، ضلع دیگر خودش را می‌خواند(تأمل کنید)

[۱] بیشتر ر.ک:طرح اندیشه اسلامی‌در قرآن . مقام معظم رهبری. قسمت ولایت

دوگانه غلط ولایت-عدالت!

انگار این دوگانه غلط قرار نیست از فضای سیاسی و عدالتخواهی جمع شود؛ و آستانه‌ای شده که هر کس باید تکلیفش را با آن مشخص کند که: ولایت مقدم است یا عدالت؟!!

حوصله بحث‌های تخصصی مقام ثبوت و اثبات و… هم کمتر هست و فضا بسیار شعاری است.

مقام ولایت(حضرت آقا) در ص۵٨۲ کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن در معرفی “ولیّ” و تفسیر آیه ولایت(انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا…) آورده‌اند:

“ویٶتون الزکاه و هم راکعون، یعنی یک انسان، آنقدر دل بسته به مساوات [برابری و یکسانی] باشد، به قدری علاقه‌مند به انفاق باشد، به قدری برایش دیدن فقر و فقیر دردآور باشد که صبر نکند نمازش تمام بشود، این سائل برود، فقیر دیگری بیاید…”

پ.ن:
سال ۵۳، ولیّ امروز جامعه اسلامی شاید حدس نمی‌زد روزی برخی ولایت مداران، مثل این حرف زدن‌ها را سوسیال شدن جوان عدالتخواه یا تقدم عدالت بر ولایت بخوانند. چنانچه گمان نمی‌شد بعد از ظهور خمینی و باطل شدن عدالت خواهی مارکسیستی، کسی پیدا شود که عدالت را غیر از مجرای ولایت جستجو کند و ولایت را نسبت به آن لابشرط ببیند!

ولیّ بدون عدالتخواهی، ولایت نیست و عدالت هم بدون ولایت قابل تحقق نیست(۲۵ حدید).

سلسله مباحث «توحید و توحّد قائمین به قسط» را ملاحظه فرمایید.

آیا یارانه حاصل از آزاد شدن قیمت‌ها، به عدالت اجتماعی می‌انجامد؟!

اصلی‌ترین دلیل یا تبلیغ برای آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی و هدفمند کردن یارانه آن این بیان می‌شود:

از هزارهزار میلیارد یارانه این بخش، دهک‌های ثروتمند جامعه بیشتر از دهک‌های فقیر استفاده می‌کنند. پس آزاد کردن قیمت بنزین(مثلا) و دادن یارانه‌اش به دهک‌های پایین موجب کاستن نظام طبقاتی است!

آیا واقعا چنین است؟

منتقدین این سیاست دو دسته‌اند:

۱. دسته‌ای که به اعراض آن(وقت و نحوه‌اش و…)اشکال دارند؛ که عمده یادداشت‌نویسان سیاسی این روزهایند. و تقریبا به مچ گیری‌های جناحی مرسوم تنزلش می‌دهند.

۲. دسته‌ای که به اصل این سیاست ایراد دارند چه این دولت یا آن دولت، و چه در این شرایط و این نحوه، چه شرایط بهتر. بین اینان اقتصاددانانی هست که کمتر در هیاهوهای حاشیه‌ای موجود شنیده می‌شوند.

به نظر دسته دوم این ادعا یک شعبده و چشم‌بندی است و اتفاقا اصلا موجب عدالت اجتماعی نمی‌شود!

قاعده طلائی اینان: عدالت اجتماعی تنها از مسیر “تقسیم عادلانه منابع ثروت” می‌گذرد و حتی “توزیع عادلانه درآمدها” بدون آن، عدالت را تأمین نمی‌کند.

یارانه، توزیع درآمدهاست. توزیع درآمد، تابع توزیع ثروت و منابع تولید ثروت است. اگر ثروت‌ها و منابع، عادلانه تقسیم نشده باشد؛ درآمدها نیز ولو با دست دولت به دست فقراء داده شود؛ از جیب اغنیاء سردرمی‌آورد!

  • توضیح با قطعه‌ای از تاریخ اسلام:

-جای “یارانه” در زمانه ما، تقسیم بیت‌المال یا”غنیمت” در صدر اسلام را قرار دهید.

وقتی به هر سوار ۳۰۰۰دینار از غنیمت فتح آفریقا (برای نمونه) می‌دادند؛ موجب پرشدن شکاف طبقاتی حتی بین همان جنگجویان نمی‌شد! چرا؟!

چون قبل از آن، منابع ثروت ناعادلانه تقسیم شده بود!

– مهمترین منابع ثروت امروز،  “ماشین آلات و کارخانجات صنعتی بزرگ”  است و آنروز ،” زمین‌های قابل کشت ”  بود. اول به شدت مقاومت می‌شد که اراضی حاصلخیز فتح شده به ملک خصوصی کسی درآید؛ لکن به مرور به فرماندهان و برخی خویشان و سابقه‌داران در اسلام واگذار شد.[۱]

طوری که در عهد خلیفه سوم مرغوب‌ترین این زمین‌ها-یعنی عراق- تقریبا همه مال بنی‌امیه شد و حاکم آنها در عراق، عراق را بوستان بنی‌امیه می‌خواند[۲]! مراتع مدینه نیز همینطور شد!

حال در این توزیع ناعادلانه ثروت و منابع و پیدایش انحصارات، حتی اگر بیت‌المال یا اقلا غنائم  هم عادلانه تقسیم شود، باز نه تنها موجب عدالت و کاهش فاصله طبقاتی نمی‌شود که حتی بر آن می‌افزاید!

ابن شبه می‌نویسد:”در زمان عثمان مال دست مردم زیاد شد به گونه‌ای که یک کنیز به اندازه وزنش، به درهم فروخته می‌شد! یک اسب ۱۰۰هزار درهم و یک نخل ۱۰۰۰درهم شد[۳]“.

یا مثلا زمانی که به سواران فاتح آفریقا ۳۰۰۰دینارغنیمت می‌دهند ؛ یک اسب در همان زمان ۵۰۰۰دینار است![۴]

چون مراتع در انحصار افراد خاص است؛ قیمت اسب را خریدار و مشتری تعیین نمی‌کند! نه زیادی پول دست مشتری و نه زیادی اسب غنائم تعیین کننده قیمت نمی‌شود!

در زمان هشام‌بن‌عبدالملک قیمت هر کیلو گندم به چند درهم می‌رسد در حالیکه زمین‌های زیر کشت بسیار و گندم تولیدی هم زیاد است!

چون انحصار فروش گندم دست خاندان سلطنتی است و بخشنامه شده اول باید گندم آنها فروخته شود![۵]

می‌بینید دربازار رانتی و بازاری که همه مالک نیستند(ولو با نسبت‌های غیر مساوی)، مالکیت‌های بزرگ و انحصارات مثل جاروبرقی درآمدهای همه را می‌بلعند!

اگر فاصله دارا و ندار در مالکیت نزدیک به هم بود و انحصار و رانت دست از ما بهتران نبود؛ البته توزیع عادلانه درآمد، بطور طبیعی محقق و موجب کم شدن فاصله طبقاتی می‌شد. اما در این وضع همه سهم غنیمت اقشار معمولی، یک اسب نمی‌شد!

  • حالا نمونه معاصر: یارانه بنزین!

قیمت بنزین آزاد می‌شود؛ پولی که دولت بعنوان یارانه می‌داده را بین ۶۰میلیون قشر متوسط و محروم تقسیم می‌کند؛ چرا کمک به عدالت اجتماعی نشود؟!

  1. چون اولا شرکت‌های پتروشیمی‌خصوصیِ مولّد بنزین در حالیکه قیمت تمام شده بنزین(حاصل جمع مواد اولیه، مزد کارگر و یارانه گاز و برق و…) برایشان ثابت مانده، حالا بنزین گرانتری به دولت می‌فروشند!
    اگر هم بخاطر اجرای سهمیه‌بندی صرفه‌جوئی شود و دولت کمتر بخرد ؛ مازاد را گرانتر از۳۰۰۰تومان صادر می‌کنند. پس سودی که آنها- که از دهک‌های ثروتمند‌اند- میبرند، مثل سود مرتع‌داران نمونه قبل است نه اسب‌داران یا سواران!
    آیا هرکس یا تعاونی کارگران و کارمندان می‌تواند به آسانی شرکت پتروشیمی‌بزند؟! غیر از نیازمندی به سرمایه بسیار، در اقتصاد سیاسی ما امتیاز تأسیس آن برای همه بالسویه نیست و نوعی رانت دارد!
    این مختص به شرکت‌های پتروشیمی نیست. قیمت تمام شده خودرو نیز ثابت اما قیمت فروش آن افزایش می‌یابد و سهامداران دو خودروسازی انحصاری سود بیشتر می‌برند!
    و نمونه‌های دیگر…
  2. دهک‌های بالادستی که سرمایه‌های ثابت مثل ملک و ماشین و شرکت تجاری و… دارند هم سود بیشتری از این آزادسازی، نسبت به مصرف کنندگان معمولی می‌برند!

چون وقتی رقمی بر درآمد دهک‌های پایین افزوده می‌شود، فقط و فقط اگر قیمت همه نیازهای زندگی آنها ثابت بماند ؛ آنها بالا کشیده می‌شوند.

اما اگر قیمت مسکن اجاره‌ای آنها (مثلا) -که حدود ۳۰تا۵۰درصد مخارج ماهانه آنهاست- بالا رود ؛ یا قیمت برخی اجناس ضروری آنها به تبع آزادسازی قیمت بنزین بالا رود؛ پول دست آنها بی‌ارزش، اما سرمایه آن سرمایه‌دار(خانه‌هائی که اجاره داده و خط تولید یا وارداتش و…) ارزشمندتر شده است.

اینها خود صاحب خانه‌اند و گرانی مسکن(مثلا) برایشان درآمد است نه هزینه! (دقت کنید).

یعنی نیازهای ضروری زندگی اینها کمتر در معرض گرانی حاصل از قیمت بنزین است و حداکثر برخی مصارف لوکس آنها(مثل دور دور شبانه و سفرهای آخر هفته ) برایشان گرانتر شود.

طبقه فرودست با حقوقش +۲۰۵هزار یارانه بنزین نمی‌تواند نیازهای ضروری گران شده(یعنی اجاره بهاء، شیر و پوشک بچه ، خورد و خوراک و…) را بدهد ؛اما گرانی‌های بازار به همین میزان متوجه صاحبان املاک و سرمایه‌ها نیست.  اینها ۵۰٪هزینه مستاجریِ گران شده، ندارند بلکه بعضا از آن حیث درآمد هم دارند!

در‌ هایپر بزرگ یا فروشگاه زنجیره‌ای‌اش خط فروش اجناس اساسی برای خودش به قیمت تمام شده و برای مشتری یارانه بگیر به قیمت جدید! و هکذا…

حالا مثال کارگر و کارمند در این شرایط مثل آن خریدار صدر اسلام است که باید برای یک درخت نخل ۱۰۰۰درهم می‌داد! پول دستش زیاد شده بود اما همه را باید برای خرید یک کنیز می‌داد! لذا نخل دار و برده فروش سود اصلی را می‌برد نه غنیمت بگیر(یارانه خور امروز)!

نکته تکمیلی این دسته این است که کنترل دولتی قیمت‌ها یک رویاست! مکانیزم بازار است که زورش می‌چربد و زنجیره قیمت‌های را نوسان می‌دهد. کنترلها مقطعی، قسری و ناپایدار است.

اگر هم در دوره‌ای یارانه ضریب جینی را به نفع عدالت کرده بخاطر مجموع سیاست‌های محرومیت‌گرای دیگر بوده است نه توزیع یارانه با آزادسازی قیمت!

محسن قنبریان
۹۸/۹/۱

[۱] برای خواندن ادله طرفین به اقتصادنا شهید صدر رجوع کنید.

[۲] مروج الذهب ج۲ص۳۳۷

[۳] تاریخ مدینه ج۳ص۱۰۲۱و۱۰۲۲

[۴] همان

[۵] کامل ابن اثیرج٨ص۱۲۱وانسان ۲۵۰ ساله آیت الله خامنه ای ص۲۵۴

زیرنویسی بر “دارا و ندار”

 

بهبهان، مطالبه گرانش کم از طراز مطالبه گران و عدالتخواهان کشور ندارد. فعالانی که خائیز را مسأله ملی کردند یا مستند کوتاه امشب در ثریا(دارا و ندار)  هر یک نشانه ای است.

اما مسئولان چه؟!

در امیدیه و برخی نقاط دیگر شورای شهر یا شهردار علم مبارزه با تبعیض، رانت خواری، زمین خواری و… را برداشتند.

 در چهارباغ و برخی نقاط دیگر قاضی و دادستان علمدار شدند.

 در لواسان و برخی نقاط دیگر امام جمعه؛ و در…

در بهبهان چه؟!!

آیا درمقابل پروژه موصوف به کوه خواری خائیز، تبعیض کوره جبور با چاه ماری و چندین نمونه دیگر جز جوانان انقلابی و عدالتخواه یا فعالان محیط زیست، مسئولی واقعا در صحنه است؟!

 یک موضع گیریِ صرف منظور نیست؛ که بعضا “مصرف داخلی” دارد و برای راضی کردن معترضین است. علمداری و میانداری برای حل کردن مساله منظور است.

واقعا آقای زندی ما -که البته خبرهایی امیدوارم کرد- ، مثل قاضی احمد زاده چهارباغ میشود؟

کدام قانون است که به احمد زاده ابلاغ شده و به دادگستری بهبهان نشده؟!

کدام تخلّف است که در باستی هیلز و شهرک زیارت و… “تخلّف” است اما در خائیز و چاه ماری و… “مجوّز”؟!!

اگر منظور از مجوّز چیزی است که در جیب صاحبان این تصرفات است، همه نمونه های کشوری دارند؛ و اگر آنها تخلف است(که در یک روز ۴۰۰تایش ویران میشود)، ظاهرا اینجا هم هست!

پس ظاهرا فرق در همان علمداری و میانداری است!

نمیدانم چرا تخریب سایه بان چهار قبر مرده اولویت اینجا میشود؟ اما اولویت جاهای دیگر تخریب تصرفات غیرقانونی و پس گرفتن اراضی ملی و حفاظت از محیط زیست است؟

 تا خوب زندگی نکنیم، خوب نمی میریم. زندگان، مهمترند تا مردگان.

مناطق بسیار روستایی و حاشیه نشین روزی فقط چندساعت آب دارند که فقط دبّه شربشان را پرکنند، اما چاه ماری، استخرهای پر آب برای تفریح آخر هفته(بامجوّز یا بی مجوز) دارد!

ترسم این است فردا صبح بچه های مطالبه گر و سازندگان مستند دارا و ندار جای متصرفان مراتع زیر سؤال باشند!

از کنجی ایراد گرفته و همه حرف را به محاق برند!

جوّ بسازند و ندارها را هم باخود همراه کنند که: بهبهان نباید روزی رنگ زیبایی و شکوه بگیرد؟!

سالیانی است تفریح گاه های از مابهتران شکوه و آبروی شهر، اتیکت خورده؛ اما جوانان مان برای اشتغال آواره ماهشهر و عسلویه اند(تازه اگر برایشان جور شود)!

منتظر عکس العمل مسئولان شهر می مانیم. خدا کند میانداری برای حقوق عامه باشد.

دست بوس همه خادمان مردم و عدالت هستم.

محسن قنبریان
۹۸/۶/۲۷

تبعیض قضائی موجب عدم مشروعیت میشود!

جناب حمیری در قرب الاسناد روایتی از امام صادق(ع) از احتجاج امیرالمومنین با اهل بصره در ماجرای جمل آورده که از جمله از مردم می پرسند:

آیا از من جوْری در حکم دیده اید؟!

گفتند: نه!

آیا رغبتی به دنیا دیده اید که آنرا برای خود و کس و کارم بردارم و نه شما؟! که بدین خاطر از من انتقام گرفته و بیعتم را شکسته باشید؟!(۱)

گفتند: نه!

فرمود:”فأقمتُ فیکم الحدودَ و عطَّلتُها من غیرکم: آیا حدود را برشما اجرا و درباره دیگران تعطیل کردم”(تبعیض قضائی مرتکب شدم)؟!

گفتند: نه!

فرمود: پس چرا بیعت با من شکسته میشود اما بیعت دیگران نه؟!(۲)

کأنه امیرالمومنین با شمارش این موارد می خواهد موارد مجاز نقض بیعت و سقوط مشروعیت حاکم را بشمارد و از آنها اعتراف بگیرد که با وجودی که ایشان چنین نبوده، مردم بصره چه عذری در شکستن بیعت او داشته اند؟
واضح است اگر حتی در این موارد هم نکث و نقض بیعت مشروع نباشد؛ احتجاج بدان معنا ندارد. می توانست بفرماید حتی اگر چنین و چنان هم کرده بودم جایز نبود بیعتم را بشکنید در حالیکه چنان هم نکرده ام!
برای این معنا در ادله اجتهادی فقه شیعه موارد متعدد دیگر میتوان شمرد و نتیجه گرفت:

تبعیض قضائی -به معنای اجرای احکام و حدود برعموم و رها کردن عده ای خاص(مثلا دانه درشت ها، متنفذین و آقازاده ها و…)- برای دستگاه قضائی و مسئول آن قطعا عدم مشروعیت و بفرض ابقاء و استمرار، بحران مشروعیت برای کل حاکمیت را درپی دارد!

ادعای این یادداشت این نیست که چنین رویه ای در دوره های گذشته یا حال قضائی جمهوری اسلامی تحقق یافته است؛ اما شبهات و سؤالاتِ بی پاسخ مانده، در اذهان و افکار عمومی وجود دارد که در مدیریت جدید و جهادی قوه قضائیه باید حل شود.

برای نمونه:

  • شلاق خوردن کارگران بخاطر مطالبه گری شان(کارگران آق دره و…)
    https://www.farsnews.com/13950309000224
  • یا اجرای حد برجوانی بخاطر دزدیدن گوسفندان در کنار پاسخ ناکافی سخنگو درباره پرونده برادر رئیس سابق قوه که فقط گفت: پرونده هنوز مفتوح است اما اطلاع دقیقی ازآخرین وضعیت آن ندارم!
  • https://www.isna.ir/news/95092112897/
    اقلا شائبه تبعیض قضائی را پدید آورده است!
  • اجرای احکام و دستور تخلیه و تخریب خانه مردم عادی و کارگر ده ونک(۳) در کنار شبهات اجتماعی پیش آمده برای مدرسه-کاخ رئیس سابق قوه -که نماینده قم درمجلس هم رسانه ای کرد- و هم شبهات پیرامون باغ ایشان در حوالی قم، که جواب روشن و قانع کننده ای در اذهان عمومی نداشته است!
    http://www.ensafnews.com/157629
  • مثل این موارد موجب شد در جلسه اصحاب رسانه با رئیس جدید قوه، یکی از آنها رئیس سابق قوه را دانه درشت بخواند نه سلطان سکه و قیر! https://t.me/ghabl_enghelab/1220
    عجیب اینکه نه او به جرم افتراء دادگاهی شد و نه گزارشی از بررسی موارد اینچنین درباره ایشان و برادرانش ازسوی غیر خودشان به جامعه عرضه شد!

الاقرب یمنع الابعد موجب شد از خود قوه قضائیه مثال بزنم و الا از پرونده برادر رئیس جمهور و آقازاده رئیس جمهور اسبق هم میشود مثال زد. دومی تا به پرونده فتنه ٨٨ و هم افول موقعیت پدر گره نخورد، جدی نشد. اولی هم ظاهرا راه مشابهی طی کند!

در رئیس جدید قوه، اراده ای تازه و جدی درمبارزه با فساد و تبعیض احساس میشود که امیدهایی را جلب کرده تا هیچ شائبه تبعیض قضائی در این دستگاه حساس باقی نماند. ان شاءالله

………………………………………

 

پی نوشت:

  1. این فقره مستدرک و مدرکی برفتوای صریح رهبری در بیانیه گام دوم است. آنجا که می نویسند:”همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیت همه مقامات حکومت جمهوری اسلامی است”.
  2. قرب الاسناد ص۹۶و۹۷
  3. این یادداشت در مقام قضاوت براین احکام قضائی نیست در مقام مقایسه برخورد قوه با پرونده های متنفذین با غیر آنهاست.

محسن قنبریان

۹۸/۴/۴