بایگانی برچسب: s

رای ستانی اینان نامشروع است!

شما هم احتمالا اعضایی از خبرگان یا کاندیدهایی برای آن را دیده اید که نه فقط التزامی عملی به وظیفه نظارتی خود ندارند بلکه حتی با زبان تصریح هم می کنند! “نظارت” را به “صیانت” یا “حمایت” یا… تقلیل می دهند!

این در حالی است که رهبر کنونی انقلاب اسلامی تصریح به وظیفه نظارتی خبرگان کرده و نظارت بیشتر را می ستاید [لینک: حتماً بخوانید![۱]]

به حسب دو مقدمه فقهی، رای دادن به چنین نامزدهایی فاقد وجاهت شرعی است:

  1. فتوای ولی امر مبتنی بر حرمت شرعیِ اشغال پست توسط کسانی که قانون اساسی را قبول ندارند:
    اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آن‌گونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. آن‌جایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آن‌جایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آن‌جایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آن‌جایی که الزام به تبعیّت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسئول عقیده‌ای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد -مانعی ندارد- اما نمیتواند مسئول باشد؛ بخصوص در مسئولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسئولان عالی‌مقام قوّه قضایی، درعین‌حال که مسئولیت مهمّی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.
    (بیانات دیدار با مردم اصفهان ۸۰/۸/۸)
  2. قانون اساسی در اصل۱۱۱ نظارت بر بقاء شرایط و حتی بازبینی بودنِ شرایط از بدو امر را به خبرگان سپرده است:
    هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصل۵ و۱۰۹ گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد تشخیص این امر بر عهده خبرگان مذکور در اصل۱۰۸ می باشد…

نماینده ای که نظراً یا عملاً نظارتی که تامین کننده این اصل باشد را نداشته باشد، طبق “فتوای معیار” و هم “طبق قانون اساسی”، فاقد صلاحیت نمایندگی خبرگان ملت است.

توجه:

 در صلاحیت، باید “احراز” صورت گیرد و اصل بر صلاحیت نیست؛ لذا مشکوک هم مطرود است. کسانی که اعتقاداً یا التزاماً چنین چیزی برایشان احراز نشود، مصادیق خبرگان قانون اساسی نشده و طبق مبنای بیان شده، رای دادن به آنها هم محل اشکال است.

پ.ن:

تصورش را بکنید در ادوار گذشته، شورای محترم نگهبان برخی را به علت “عدم اعتقاد یا التزام به وظیفه نظارتی خبرگان”، با عنوان “عدم التزام به قانون اساسی”، رد صلاحیت می کرد؛ چه اثری در افکار عمومی و ترفیع شان مجلس خبرگان داشت؟!!

محسن قنبریان ۹ اسفند ۱۴۰۲

[۱] https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=23762

خبرگان و محرمانگی مُسری!

میزان و نحوه نقش مردم در انتخاب رهبر، قصه ای شیب دار است:

  1. اول شناخت و پذیرش رهبر، بالاصاله با مردم بود.
    اصل۵ (پیش از بازنگری): “در زمان غیبت حضرت ولی عصر در ج.ا.ا ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل(…)است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل۱۰۷ عهده دار آن می گردد”.
    اصل۱۰۷ هم (قبل از بازنگری) اول شناخت و پذیرش عمومی را بیان می کرد، بعد خبرگان را دخالت می داد: “هرگاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل۵ این قانون از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شده باشد -همانگونه که در مورد امام خمینی چنین شده است- این رهبر، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را برعهده دارد در غیر این صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می کنند[۱]…”
  2. لکن در بازنگری قانون اساسی از اساس خبرگان جای مردم “در همه صور” نشست!
    در اصل۵ عبارت “که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند” حذف و به اصل۱۰۷ ارجاع داد.
    اصل۱۰۷ هم در کنار حذف “شرط مرجعیت” و “شورای رهبری”، “دخالت مستقیم اکثریت” را حذف کرد؛ و آنچه درباره امام خمینی شد را استثناء گرفت: پس از ایشان (“که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند”) تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است”…
    حتی برخی اعضا (آیت الله یزدی) آن صورت که کسی باز توسط اکثریت قاطع مردم شناخته شده باشد را طرح کردند و پرسیدند چرا این راه مسدود شود؟!
    اما مخبر کمیسیون (آیت الله مومن) پاسخ داد: به طور کلی پس از امام، تعیین رهبری برعهده خبرگان نهاده شد؛ اگر مردم هم فردی را بشناسند و بپذیرند باید از سوی خبرگان انتخاب شود تا ولایت امر را برعهده بگیرد[۲].
    نائب رئیس کمیسیون (آیت الله امینی) هم گفت: اگر مردم هم کسی را پذیرفتند از دو جهت به تایید مجلس خبرگان نیاز است: اول اینکه تصدیق کنند که اکثریت قاطع مردم او را پذیرفته اند. دوم اینکه کسی را که اکثریت قاطع مردم پذیرفته اند شرایط رهبری را داراست؛ بنابراین برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده کمیسیون این بخش اصل [“اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند”] را حذف نمود[۳].
  3. در عمل هم کار به اینجا کشید که حتی گزینه های مناسب برای رهبری آینده در همان خبرگان به شکل محرمانه بررسی شود و نه عموم مردم که حتی اعضای منتخب آنها در خبرگان هم -بجز آن کمیسیون خاص- از اسامی آنها بی خبر باشند!
    اخیراً یکی از نمایندگان پرسابقه خبرگان (آیت الله جزایری) علتش را ترور شدن معرفی کرده است!
    اگر عللی مثل طرح شدن زود هنگام بحثهای رهبری آینده و ترور شخصیت او توسط رسانه های معاند و مانند اینها را می گفتند، شاید مسموع تر بود تا ترور فیزیکی!

جان سخن این است که شرایط رهبر در اصل۵ چیزی نیست که از بروز و ظهور اجتماعی نگذرد و آدمهایش دربسته و کشفشان سرّی بماند. “مدیر و مدبر و شجاع بودن”، برای یک مجتهد گمنام و کنج حجره که رخ نمی دهد.

وقتی “ثبوتا” این شرایط در فراز و فرودهای اجتماعی-سیاسی رخ می دهد، “اثباتا” هم مردم -اقلا یک طریق- برای شناخت و پذیرش او می شوند.

حتی اگر بنا به مذاکرات بازنگری، تشخیص پذیرش اکثریت مردم را به خبرگان بسپاریم، باز “درستیِ تشخیص مردم” و “اکثریت بودن آن” محک گذاری می شود (سخن نائب رئیس کمیسیون) نه اینکه از اساس در همه صور، مردم فقط تابع انتخاب خبرگان باشند (سخن مخبر کمیسیون)! تا اصل محرمانگی و سرّی بودن برش حکومت کند.

تلخی ماجرا آنجاست که این محرمانگی مُسری است و نه تنها گزینه های محتمل رهبری که حتی مشروح مذاکرات عادی مجلس خبرگان هم به سمع مردم نمی رسد و هیات رئیسه و سخنگو تصمیم میگیرد چه مقدار خبر دهد!

پ.ن:

خدا کند رای دهندگان فعال این دوره، غلبه این نگاه ها را از مجلس خبرگان بگیرند و کاندیدهایی ولو با تفاوت اندک را برگزینند!

محسن قنبریان ۸ اسفند ۱۴۰۲

[۱] جالب اینکه شهید صدر در پیشنهاد خود به قانون اساسی۵۹ حتی در صورت تساوی و تکافو، رای اکثریت ملت را تعیین کننده معرفی می کرد. (ر.ک: الاسلام یقود الحیاه ص۲۲و ترجمه اش : اسلام راهبر زندگی)

[۲] رک: مشروح مذاکرات قانون اساسی ص۱۴۵۱و۱۴۵۲

[۳] همان

حکم شرعی به انتخابات!

حدود ۲۵ سال پیش پس از انتخابات دوم خرداد۷۶ از جمله برخی دگر اندیشان از تنافی حکم شرعی با انتخابات گفتند و نوشتند.

مردمسالاری دینی تجلی کرده در آن ایام را سکولار می پسندیدند و عنصر شریعت و مداخله حکم شرعی در اصل انتخابات را دچار تناقض با آزادی و… می دیدند

آن سالهای پرالتهاب طلبه ای در آستانه دروس سطح بودم و سری پر سودا هم در اینگونه مباحث نظری داشتم.

مقاله ای که با عنوان: انتخابات؛ حق یا تکلیف در آن سالها در مجله کتاب نقد منتشر شد، پاسخی به اشکال آقای یوسفی اشکوری بود که حکم شرعی در انتخابات را برنمی تافت و ادعای تنافی داشت. در پاسخ با توجه به مبانی متعدد تلاش شد پاسخ داده شود.

امسال این بحث با تقریری دیگر از سوی برخی منتقدین و هم دگر اندیشان با زبانی دیگر تکرار شده است؛ آن پاسخ _در حد معلومات طلبگی اندکتر از الانم_ شاید مفید فایده باشد.

محسن قنبریان

کنار طوفان در ایتا، نسیمی به دیار هم بوزید!

مبلغین عزیزی که نگران مشارکت حداکثری هستند فقط به طوفان های ایتایی(!) خود دلخوش نباشند؛ ظاهراً غالب جمعیت های ایتا رای دهنده فعال اند!

کنارش در ایام باقیمانده، حضور فیزیکی در محافل و پاسخ به پرسش ها و ابهامها را غنیمت بشمارند.

برخی دوستان حزب اللهی حالا که رودخانه را کم آب حدس زده اند، می خواهند ماهی بگیرند! یکی دو نفری را به مجلس بفرستند. روی ذهن رای دهندگان بنشینند و رای آنها را جهت دهند.

این هم بد نیست و حتی تنور انتخابات را گرم می کند؛ لکن وظیفه اهم جلب مشارکت حداکثری و استمرار “مردم” سالاری است.

نگرانی ام بیش از مجلس آتی، رفتن/ بردن بدنه ای از جریان حزب اللهی و مذهبی(رای دهنده های فعال) به پلن B است!

وقتی انتخابات۱۴۰۰ از متوسط مشارکت ریاست جمهوری، ۲۰٪ کاهشی باشد و این در مجلس هم تکرار شود؛ بدنه ای که از اول رای مردم را تزئینی و “شرط وجود” حکومت (اندازه آب برای وضو که لیوانی بس است و دریا نمی خواهد!) می دانستند، نظریه مردم سالاری دینی را ویرایش خواهند کرد!

تجربه نشان داده اینها کمتر مردم را می آورند؛ اما بیشتر نظریات پایه انقلاب اسلامی را تنزیل می دهند!

خواهند گفت: از اول هم شرط اکثریت و اکثریت های قاطع برای انتخاب رهبر و قوا بی مبنا بود!!!

هرکه دلش برای نظریه مردمسالاری دینی هم می تپد باید برای مشارکت بیشتر تلاش کند؛ حتی اگر انتخابات را یک جلوه مردمسالاری _نه همه آن_ بداند. یاعلی!

محسن قنبریان

سخنرانی/ صندوق رأیِ سخنگو یا سخنگوی صندوقِ رأی؟!

حجت الاسلام محسن قنبریان

۲۰بهمن۱۴۰۲/ مدرسه زمستانه فقه سیاسی/ مشهد مقدس

۴ مطلب این نشست علمی:

  1. اعتبار رای مردم در اسلام؟!
    جمع بین حاکمیت ملی یا حق تعیین سرنوشت با ولایت فقیه چگونه ممکن است؟
  2. صندوق رای از اسلام یا غرب؟!
    صندوق رای چگونه کاشف از رضایت مردم شد؟
  3. گسترش فعالیت سیاسیِ غیر رسمی همزمان با کاهش مشارکت رسمی سیاسی!
  4. چاره: صندوقِ سخنگو بجای سخنگوی صندوق

کمپین ها و تجمعات مجازی، مسائل را زخمی می کند اما اثر نهایی ندارد!

باید به مشارکت رسمی و واقعی ضمیمه شود.

سخنگویِ صندوق: براندازان (سخنگوی همه رای ندهنده ها) / نظام بروکراتیک (سخنگوی مطلق رای دادن)

نه همه رای ندهنده ها، براندازند؛ نه رای دهندگان فعال با همه سیاست ها موافق!

صندوقِ سخنگو: خوانش رای منتقدان(رای تغییر) و حتی رای اعتراض؛ به کمک کمپین ها و فراخوان های مجازی! پیوند آوردگاه های مجازی با مشارکت رسمی و موثر!

دانلود سخنرانی «صندوق رأی سخنگو یا سخنگوی صندوق رأی؟» | “دانلود از پیوند کمکی

سخنرانی/ قله در مه!

حجت الاسلام قنبریان/ شام شهادت امام کاظم(ع)/ ۱۷بهمن۱۴۰۲/ هیات اصحاب الحسین(ع) دانشگاه تهران

 

مانیفست اسلام علوی، اسلام اموی در سخن امام صادق(ع)

حکمرانی با زور و شمشیر و جور در مقابل حکمرانی با رفق و پیوند اجتماعی و…

“شیعه قالتاق” ؛ کسی که دعوای دو اسلام را به اشخاص تقلیل داده، سر تعصب بر امیرالمومنین(ع)، گسل اجتماعی می سازد ولی در عمل، به اسلام رقیبِ علی(ع) عمل می کند!!

آن چهل و چند نفر!

امام کاظم(ع) و چهل و چند نفر خانواده _جز یکی دوتا_ کانون استقامت و ابتلاء

غیر فشار شدید دشمن، دوستان هم خنجر زدند!

وکلای امام -چیزی مثل مرجع امروز- اموال را بالا کشیدند!

حتی درون بیت امامت!

– از دیباج تا زید النار! عامل به اسلام اموی (امارت با شمشیر) و عاقبت همکاری با مامون عباسی!

– عباس بن موسی شکایت از امام رضا(ع) را نزد قاضی جور برد!

چرا با این همه شیعه ناامید نشد؟!

الشیعهُ تُربَّی بِالاَمَانی!

قله کنار دستشان در مه بود!

دوره امام رضا(ع)، دوره رسمیت یافتن نهضت پس از اختناق شدید!

دشمن از او راضی شد، یعنی چه؟!

دانلود سخنرانی «قله در مه!» | “دانلود از پیوند کمکی

برای تبلیغ مشارکت در انتخابات بین مرددین برچه عنصری تاکید کنیم؟(۱)

دربین جملات پرتکرار رهبر انقلاب در فواید مشارکت در انتخابات این جمله نادرتر اما درخشش خاصی دارد: انتخابات مانع دیکتاتوری و هرج و مرج!

یعنی در نظام اسلامی ما هم دیکتاتوری یک اقلیت (نخبه قدرت یا ثروت یا حتی علم) منتفی نیست؛ و الا طرح نمی کردند.

در وضعیت های رقابتیِ جدی که واضح است مشارکت، “مردم سالاری” رقم می زند.

حتی در بدترین وضعیت های رقابتی هم باز مشارکتِ معنادار می تواند “مانع استبداد اقلیت” شود.

  با انتخاب “کمی دیگری” هم می توان جلوی تثبیت آرایش های خاص _که به مرور شکل می گیرد_ را گرفت.

“رای تغییر” و حتی “رای اعتراض” با مشارکت رقم می خورد؛ اما اصلاً رای ندادن، فقط کمک به براندازان است. ملت ایران خوب میداند براندازی هم یک دیکته بیگانه است؛ پس با رای ندادن، به دیکتاتوری اقلیت کمک نمی کند.

جالب اینکه در پیمایش مطالعه رفتار رای دهی در جامعه ایرانی(دیماه۱۴۰۲) ؛ درباره این گزاره: “انتخابات مانعی برای بروز دیکتاتوری”؛ ۸۲٪ رای دهندگان فعال، ۷۳٪ رای دهندگان غیر مزمن(که ۲ انتخابات از ۳ انتخابات اخیر شرکت کرده اند) و ۴۶٪ رای ندهندگان با این گزاره موافق اند.

از اینرو یکی از محتواهایی که در شرایط کنونی می نشیند و تحرکی را می تواند موجب شود، تبلیغ درست همین گزاره است.

از سوی دیگر انتخابات های ضعیف موجب می شود، قانونگذاران از حمایت اندکی بهره مند و بطور طبیعی قانون پشتوانه حمایتی مردمی کمتری داشته، ضمانت اجرایش کمتر و راه به سمت هرج و مرج فراهم شود.

محسن قنبریان

۳۳/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲

فراز مربوط به شفافیت

  1. عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین
    شفافیت در امور حکمرانی
    – مستندات و سیره حضرت
  2. شفافیت مالی
    – مستندات و سیره حضرت
  3. شفافیت در عذر
    – مستندات و سیره حضرت

نظریات مبنا در شفافیت

  1. مبنای غربی: رقابت آزاد
  2. مبنای اسلامی: تعاون و تناصح بر عظیم ترین حق

دانلود سخنرانی «۳۳/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۳۳/ درسهایی از نهج البلاغه

نگهبان حیثیت مردمسالاری دینی و اسلام هم باشید!

گفتن ندارد که امام خمینی بر سر رعایت نصابها در انتخاباتها هم حساس بود؛ اما آنجا که “احتیاط ها خلاف احتیاطِ لازم تر” و “وسواس بر سر نصابها، حیثیت مردم سالاری دینی و جمهوری اسلامی را مخدوش می کرد”، جانب دیگری را می گرفت.

یک نمونه تاریخی اش انتخابات مجلس سوم بود. شورای نگهبان انتخابات تهران را تایید نمی کرد و بیش از صندوق های مورد شکایت، صندوق های گزارش شده را هم می خواست بازشماری کند…

دست آخر امام به شورای نگهبان نامه زد:

«با توجه به گزارشات مختلف و نیز رسیدگی و گزارش نماینده این جانب در امر انتخابات، صحت آن محرز و آن را اعلام نمایید […] کسانی که احتیاط یا وسوسه در امر انتخابات می کنند، بهتر است کمال احتیاط را برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام نمایند.»

به نظر شورای  محترم نگهبان انتخابات اینبار خبرگان رهبری نیاز به نگهبانی حیثیتِ جمهوریت و اسلامیت ندارد؟

 برخی استانها (مثل فارس) به تعداد نمایندگانش، تایید شده ندارد!

 برخی استانها (مثل خراسان جنوبی) فقط یک نفر تایید شده و رقیب ندارد!

 کل تایید شدگان هم به ازاء هر کرسی اقلا دونفر نیست؛ که جابجایی ها مشکل را اساسی حل کند!

برخی از فضلای رد شده بخاطر امتحان اجتهاد سواد حوزوی شان از برخی موجودین خبرگان کمتر نیست!

“جانب احتیاط و حیثیت اجتهاد گرفتن” برای ارجاع یک ضمیر و توضیح یک متن فقهی مهمتر است یا “انتخابات قوی و رقابتی” و “کمال احتیاط برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام”؟!

محسن قنبریان