بایگانی برچسب: s

امام عزیز در اسرار طهارت و وضو دارند:

“در مراتب نشئات انسانیه نیز آب رحمت را ظهوراتی است مختلفه؛[…]و با آب نازل از سماء حضرتِ حَکمِ عدل، قذارات خُلقیه‌ی باطنیه تطهیر شود. و با آب نازل از سماء غفاریت، ذنوب عباد تطهیر شود. و با آب نازل از سماء ملکوت، قذارات صوریه تطهیر شود” (آداب الصلاه ج۱ ص۶۳)

پ.ن: حکومت عدل، مظهری از اسم الحَکم العدل الهی در عرصه اجتماعی است که اگر محقق شود موجب تطهیر خُلقیات باطنی افراد جامعه می‌شود. برقراری عدالت است که موجب تربیت اخلاقی و عرفانی مردم میشود و آب رحمت الهی در عرصه اجتماعی است. لذا امیرالمومنین فرمود: امام عادل بهتر از باران پیاپی است(غررالحکم)

روح آن فقیه عارف و ولیّ حکیم شاد باد.

 

فرهیختگی در تقلید فقهی و تربیت اخلاقی

وقتی برخی معممین یکدیگر را تخطئه می‌کنند، چاره‌اندیشی برای عموم مردم اینگونه تدارک میشود که “اعتصام به کُر” کنید؛ به قاطبه عالمان توجه کنید!

برخی از آنها که حالا عامه باید ازشان برائت بجویند، روزی خود معرِّف برخی مراجع و بزرگان بوده‌اند!

آقای صانعی روزی بطلان مرجعیت آقای شریعتمداری را امضاء کرد و روزی دیگر در همان مجمع، تخطئه مرجعیت سر خودش آمد!

آقایان سید کمال حیدری و محمود امجد هم آخرین نیستند.

آینده‌پژوهی دینی از وضع اسفبارتری خبر می‌دهد: “امری که منتظرش هستید[حکومت معصوم] برپا نمی‌شود تا وقتی که بعضی از شما[شیعیان] از بعضی برائت جسته، بعضی بر بعضی آب دهن اندازند و بعضی شهادت به کفر بعضی دیگر دهند و بعضی دیگری را لعن کنند”.(روایت سیدالشهدا/ الغیبه النعمانی ص۲۰۵ح۹)!

از فتنه‌ای خبر می‌دهند که شخصیت‌های مورد اعتماد و محبوب سقوط می‌کنند(ر.ک: الکافی ج۱ص۳۷۰)!

پس ظاهراً تکیه به اشخاص در تقلید کردن از مرجعی یا مستمع شدن بر واعظی، “کافی” نباشد!

چاره، فرهیختگی در تقلید و تبعیت است!

در مبانی درست فقهی، تقلید و شروط و تطبیق آن، تقلیدی نیست. تقلیدِ درست، “سرسپردگی” نیست. سرتاسر تحقیق، مراقبت و نظارت بر مرجع است! شهادت این و آن هم جزئی از تحقیق است و مراقبت و نظارت بعد را منتفی نمی‌کند.

شهید مطهری به خوبی در مقاله اجتهاد در اسلام  اینرا بیان کرده است: “اخیراً از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را می‌شنوم که می‌گویند می‌گردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا “سر بسپاریم”. می‌خواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده “سرسپردن” نیست، چشم باز کردن و چشم بازداشتن است. تقلید اگر شکل “سرسپردن” پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا می‌کند… تقلید ممدوح و مشروع “سرسپردن” و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئولیت و شرکت در جرم است!… تقلید ممنوعِ جاهل از عالم همان است که شکل سرسپردگی پیدا کند و به صورت: “جاهل را بر عالم بحثی نیست، ما دیگر نمی‌فهمیم، شاید تکلیف شرعی چنین و چنان اقتضا کرده باشد” و امثال اینها ادا می‌شود”.

( مجموعه آثار ج۲۰ص ۱۷۳وص۱۷۶وص۱۷۸)

مطهری، کرّیت و اعتصام علماء را عوامانه می‌خواند: “بعضی از مردم خیال می‌کنند که تاثیر گناه در افراد یکسان نیست، در مردم عادی گناه تاثیر دارد و آنها را از تقوا و عدالت ساقط می‌کند ولی در طبقه علما تاثیری ندارد، آنها یک نوع “کریّت” و یک نوع “اعتصام” دارند، نظیر فرقی که بین آب قلیل و آب کثیر است که آب کثیر اگر به قدر کُر شد دیگر از نجاست منفعل نمیشود؛ در صورتی که اسلام برای احدی کریّت و اعتصام قائل نیست”(همان ص۱۷۶) بعد مثال اعتراض‌های موسی(ع) به استاد اخلاق خود خضر(ع) را میزند و باز سرسپردگی در اینجا را هم رد می‌کند:”نقص کار موسی در اعتراض و انتقاد نبود، در این بود که به رمز مطلب و باطن کار آگاه نبود. البته اگر به رمز مطلب آگاه می‌شد اعتراض نمی‌کرد؛ و مایل بود که برسد به رمز مطلب، ولی مادامی که از نظر عملی برخلاف اصول و قانون الهی است ایمان او به او اجازه نمی‌دهد سکوت کند. بعضی گفته‌اند اگر تا قیامت عمل عبد صالح تکرار می‌شد موسی از اعتراض و انتقاد باز نمی‌ایستاد مگر آنکه به رمز مطلب آگاه می‌شد”(همان ص۱۷۷).

جای بحث‌های دقیق مبانی فقهی و اصولی این کلام متین اینجا نیست اما در این چند یادداشت هم توضیحاتی داده شده است:

محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۶

دسترسی سریع به مطالب حجت الاسلام قنبریان

رحلت آیت الله یزدی

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید.

در این لباس برخی، آقایی و تقذس را در سکوت و موضع نگرفتن، جا زده‌اند. حتی اگر «کتمان شهادت حق» باشد!

برخی پی این تقدّس، بخاطر سکوت از اظهار حق، شیطان گنگ می‌شوند!

پیامبر اکرم: الساکت عن الحق شیطان اخرس.

امام خمینی درباره آیت الله یزدی قبل از پیروزی انقلاب نوشت: «شما مایه سرفرازی حوزه‌های علمیه هستید و قطع عذر کسانی که در این موقع خطیر یا با سکوت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده یا علاوه امر به سکوت هم می‌کنند، نموده‌اید. هنیئاً لکم»[۱]

تا آخرین مواضعش که علیه مرجع‌سازی یا اشرافیت مذهبی بود، صریح اللهجه بود. خدا رحمتش کند.

[۱] صحیفه امام ج۳ ص۳۹۸

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید.

فهرستی از برخی سخنرانی‌ها و یادداشت‌های اخلاقی – عرفانی

۰۳/ ۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب

دریافت صوت جلسه سوّم«۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب» | «دریافت از پیوند کمکی»

 جرعه‌ای از رشحات المعارف
جلسه سوم: فرق مقام حضور و محضر/ نقطه شروع؟

آیت الله شاه آبادی فرمود: “علم به حضور حق و خود را در حضور و خدمت او دیدن مناط [۱]عصمت از گناه است[۲]“.

این را از امام صادق(ع) آموخت که از دو مرتبه سخن گفت: از خدا بترس

  1. “مثل اینکه او را می‌بینی”.

این مقام حضور است. دیدن و احساس حضور خداوند کردن.

  1. “و اگر خدا را نمی‌بینی، بدان که او تو را می‌بیند”.

این درک محضر است. اینکه انسان ولو خودش حضور خدا را احساس نمی‌کند اما خود را در محضر او ببیند. مثل بودن جلوی دوربین مدار بسته‌ای که ببیننده را نمی‌بینی اما یقین داری دیده می‌شوی. این درک محضر است.

  1. سومین مرتبه، دیگر کفر است. امام صادق(ع) فرمود: “اگر چنین دیدگاهی داشته باشی که خدا هم تو را نمی‌بیند، حتما کافرشده‌ای”.

پس مومن اقلا درک محضر دارد.

عصمت از گناه، وابسته به میزان این درک و مرتبه آن است.

شاه آبادی می‌فرماید:”همه اهل عالم محاضر ربوبی‌اند و پیغمبران، مأمور حفظ محاضر حقند[۳]

پس حساسیت اولیاء، برجان و مال و آبروی انسان‌ها و هم تکالیف الهی و حقوق الله از این جهت است. در محضر خدا، نباید آبروی بنده او را برد و…

ایشان اختلاف موسی و خضر در سوره کهف به این می‌داند که موسی(ع) مأمور منظم کردن و حفظ محضر بود؛ اما خضر(ع) حافظ حضور و نظرش به فرمان‌های غیبی مولا بود[۴]

نقطه شروع مصونیت از گناه

شروع از درک محضر است. مثل کسی باش که در خانه‌ای هستی که صاحب خانه از آیینه تو را می‌بیند.

امام صادق(ع) فرمود: “اگر می‌دانی که خدا تو را می‌بیند، اما به گناه مبادرت می‌کنی، پس حتما او را از پست‌ترین ناظران برخود قرار داده‌ای.”

برخی کارها را جلوی بچه هم نمی‌کنیم اما جلوی خدا می‌کنیم!

قدم اول در همین رعایت محضر، در نماز و عبادت است.

وقتی هنوز موسی نیستی که همه محضرهای خدا را منظم کنی که کسی ظلمی نکند، آبرو از بنده‌ای نبرد، خون ناحقی نریزد و…؛ اقلا در وقت نماز محضر الهی را درک کن.

این مقام احسان و محسنین است که نمازشان و مناجاتشان را اینگونه می‌خوانند که اقلا خود را زیر نگاه خداوند می‌بینند. این کمی تمرین می‌خواهد و سخت نیست.

عمل به سیره حضرت معصومه(س) جای کرونا خوانی ما

کشف کرونا از قم بود، بهترین مواجه با آن هم باید از قم و تأسی از معصومه‌ی قم باشد.

خانه‌نشینی اجباری، تعطیلی دانشگاه و حوزه و مدرسه، محدود شدن ساعت کاری، کم شدن دید و بازدید و… را می‌خواهی چکار کنی؟!

فقط به تب کرونا هراسی بیفزایی؟! همه وقتت را در فضای مجازی، کرونا خوانی کنی؟! این همه حاشیه و شایعه و تکرار آنرا درمان می‌کند؟!

بهتر نیست ماه رجب را از کف ندهی و کمی درک محضر الهی را با دعاها و مناجاتش تمرین و تجربه کنی؟

حضرت معصومه(س) نیز در قم ۱۷روز بیمار و ناگزیر به نقاهت شد. بیت النور، جائی است که ایشان نقاهتش را در آنجا گذراند. آمد و شد نکرد، اما آنجا را محراب و عبادتگاه خود قرار داد. سلوک الهی‌اش را تمام کرد و به لقاء حق رسید.  این روزها فرصت خوبی برای تشبّه به ایشان است.

(تفصیل را درفایل صوتی بشنوید)

[۱] ملاک؛ میزان

[۲] ص۲۵

[۳] ص۲۵

[۴] ر.ک:ص۲۵

۰۲/ ۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب

دریافت صوت جلسه دوّم«۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب» | «دریافت از پیوند کمکی»

 جرعه ای از رشحات المعارف
جلسه دوم: معرفت کلیدیِ “عالم محضر خداست”

“عالم محضر خداست، در محضر خدا، معصیت نکنید”؛ ترجیح بند مواعظ امام خمینی بود. هزاران جوان را این یک جمله تربیت و به اوج کمالات انسانی رساند.

زادگاه این معرفت، بالاصاله قرآن است؛ اما استاد عرفان امام(آیت الله شاه آبادی) آنرا سر سفره امام و پیروانش آورد:

“علم به حضور حق و خود در حضور و خدمت او دیدن، مناط عصمت است؛ یعنی کسی که دارای چنین علمی باشد، به اختیار خود مرتکب نافرمانی و گناه نمی‌شود…[۱]

چهار شرافت این معرفت:

  1. موجب “عبادت احرار” است؛ چون حیاء از خود خداست نه خوف جهنم و شوق بهشت.
  2. مولد “عبادت عارفانه” است؛ چون الان قیامت فرد را برپا می‌کند موکول به حسابرسی فردای قیامت نیست!
  3. موجب “عبادت زاهدانه” است؛ چون بیش از واجب و حرام و رذایل عمده را در بر می‌گیرد. سالک را ادبی بیش از رساله و اخلاق می‌دهد.
  4. در عین حال، “فطری” و همگانی است. رعایت احترام حاضر، فطری هر انسانی است. آیت الله شاه آبادی می‌فرماید:”اینها از تأسیسات فطرت بشر است و قراردادی و جعلی نیست[۲]

درک ذهنی و عقلی این حضور:

  • صورتهای خیالی‌ای را مثل یک داستان‌نویس تصور کنید.
  • شما خالق آنها در ذهن خود هستی. آنها نزد شما حضور دارند و شما نزد آنها حاضرید. (دقت کنید)
  • خود آن صورت‌های ذهنی، علم شمایند. مثل علم شما به اشیاء خارجی نیست. پس درون و برون آنها نزدتان حاضر است. از آرزوی آن پرسناژ ذهنی خبر دارید و… (توجه کنید)
  • حکماء از باب مَثَل نه مِثل می‌گویند: صفحات الاعیان عندالله، کصفحات الاذهان عندنا: اشیاء خارجی برای خداوند مثل صورت‌های ذهنی نزد مایند! (تأمل کنید)

️مرحوم شاه آبادی می‌فرماید:
“تو عین حضور حقی. نفَس کشیدنت، چشم برهم نهادن و گشودنت…[۳]

شاهد قرآنی و روایی:

٭آیه ۱۳سوره مُلک می فرماید: “قولتان را پنهان کنید یا آشکار؛ خداوند از درون سینه ها باخبر است” در آیه ۱۴ وجه آنرا بیان می‌کند: “الا یَعلَمُ مَن خَلَق؟” آیا او که خلق کرده نمیداند؟!

این همان استدلال است که مخلوق، نزد خالق حاضر است؛ درون و برونش.

زندیقی که ادعا میکرد کرم‌های درون گل و لای جلویش چرا مخلوق او نباشد؟!
از امام صادق(ع) پاسخ شنید: پس بگو چند نر و چند ماده در آنهاست!

️میشود شما از جنسیت مخلوق ذهنی‌ات بی‌خبر باشی؟! اگر هزاران نفر را در داستان ذهنی‌ات بیافرینی از جزئی‌ترین خصوصیات آنها باخبری! چون نزد آنها حضور داری و آنها نزد تو حاضرند. خالق حقیقی عالم را کمتر از این نگیر!

باور این معرفت، سازنده است.

امام خمینی: “آن وقتی که قلم به دست می‌گیرید، بدانید در محضر خدا، قلم دست گرفته‌اید. آن وقتی که می‌خواهید تکلم کنید، بدانید زبان شما، قلب شما، چشم شما، گوش شما در محضر خداست. عالم محضر خداست؛ در محضر خدا معصیت نکنید. در محضر خدا با هم دعوا نکنید سر امور باطل و فانی[۴]

[۱] ص۲۵رشحات المعارف

[۲] ص۳۴

[۳] ص۳۲

[۴] صحیفه امام ج۱۳ص۴۶۱

۰۱/ ۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب

دریافت صوت جلسه نخست «۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب» | «دریافت از پیوند کمکی»

جلسه اول: مقدمه/ ضرورت خودسازی/ فصل خودسازی/ شاه آبادی و رشحات المعارف

آیت الله بهجت به شهید ردانی و فرمانده‌های دفاع مقدس فرمود: مراقب صدام درون هم باشید!

حضرت آقا فرمود: “اشتباه است که ما خیال کنیم، دشمن فقط آمریکا و صهیونیست است؛ ما یک دشمن خطرناک‌تر از آمریکا و صهیونیزم داریم و آن نفس است[۱]

بعضی رفتند با نفس بجنگند، استعمار و استبداد بر جامعه اسلامی را فراموش کردند!

بعضی رفتند پی مبارزه، نفس کار دستشان داد و ضد خود شدند!

راه نجات جمع بین این دومبارزه است.

آیت الله شاه آبادی اسوه این جامعیت است که امام بزرگوار ما را تربیت کرد. ۱۱ماه تحصن علیه رضاخان و چله‌نشینی در جوار امیر المومنین را با هم داشت.

کتاب رشحات المعارف درس‌های عمومی ایشان در مسجد جامع تهران برای مردم است.

حاوی معارفی است که پشتیبان عمل و عبادت ما می‌شود. هم عبادات ما را افزایش می‌دهد؛ و هم آنرا تصفیه می‌کند. حضور قلب و اخلاصش را تأمین می‌کند.

یک شب در میان حدود ۱۵دقیقه از آن معارف جرعه‌نوشی می‌کنیم.

[۱] ۸۰/۵/۶

 

کارگاه الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی

یک تجربه: کارگاه الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی/ با کتاب٘ بحث: در مکتب مصطفی

طلاب و دانشجویان جوان زیادی در تشکل‌های مردمی به امر تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان مشغولند. نوعا این جوانان مجال مطالعات آکادمیک در علوم تربیتی و مانند آن را نداشته و ندارند و الان در حین تحصیل حوزوی یا دانشگاهی خود برای ضرورت‌های انقلاب بشکل خودجوش فعالیت می‌کنند.

از سوئی بدون داشتن اصول صحیح در کار تربیت و مرشد و راهنمایی کاربلد ای بسا آسیب‌هایی رخ دهد. از سوی دیگر با رویکرد پیشینی به امر تربیت و گذاشتن دوره‌های نظری با مفاهیم تجریدی و انتزاعی، معمولا نیاز میدان این فعالین مخلص برآورده نمی‌شود. از اینجا پس از تجاربی در ارائه بحث‌های نظری‌تر و بررسی بازخورد آن، به تجربه جدیدی رسیدیم که با کتاب بحث مکتب مصطفی شروع شد.

کتابچه کوچک در مکتب مصطفی از مطالعات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی تلاشی ابتدایی است که اصول و مراحل تربیت نیروی اصیل انقلابی را در ضمن یک الگو(شهید صدرزاده در مسجد کهنز شهریار) بررسی می‌کند. نه صرفا خاطره‌گویی است و نه حرف زدن از اصول و مراحل تربیت به تنهایی.

آمیزه‌ای از این دو است تا مربی جوان بتواند اصول کارتربیتی را درضمن سیره شهدا و نمونه‌های موفق ببیند. خلاقانه تجربه خود را بسازد و آن اصول را برای گروه هدف خود بومی کند.

بسته به وقت و سطح مخاطبین گاه بحثها نظری‌تر و مبنائی‌تر روی اصول و مراحل تربیت هم انجام میشود و گاه مربیان با بیان تجارب خود یا سایر شهدا بر بانک تجارب کتاب می‌افزایند. اصلا از همه مربیان خواسته شد، از تجارب موفق انقلابی دیگر برای اصول و مراحل شمرده شده در این کتاب تجارب موفق بیابند.

این کارگاه نیم روزه با تماشای فیلم عابدان کُهنز از جشنواره نهم عمار که درباره همان مسجد شهید صدرزاده است جالب‌تر و جذاب‌تر میشود. گرچه تجارب آن شهید و نحوه کار آن مسجد صرفا یک نمونه از تحقق آن اصول است و مربیان می‌توانند نمونه‌ها و الگوهای دیگر را خلق کنند.

این کارگاه‌ها در جمع مربیان خواهر و برادر در شهرستان بهبهان مصادف با چهلمین روز شهادت سردار دلها انجام شد.

نشانی جهت تهیه اینترنتی کتاب «در مکتب مصطفی: الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی»

تجزیه وترکیب دستورالعمل‌های سیر وسلوک ۲

 

عیب و نقص به حسب ترکیب:

منظور از ترکیب این است که آیا همه اجزاء لازم (وسالم)را دارد؟هرکدام سرجای خود وبه اندازه خود قرار گرفته وآثار خود را بروز داده است؟

شهید مطهری در کتاب انسان کامل به درستی بدین مسأله توجه کرده و”تمام”را مقدمه ی “کمال”قرداده است:”تمام برای یک شیئ در جایی گفته می شود که همه آنچه برای اصل وجود آن لازم است به وجود آمده باشد”.اما “کمال در مورد چیزهایی است که بعد از این که از نظر وجود اجزاء تمام شدند می توانند درجات بالاتری هم داشته باشد” لذا “کمال انسان وقتی میشود که همه استعدادهایش را بطور متعادل ومتوازن ودر حد اعلی رشد دهد نه اینکه فقط به سوی برخی از آنها گرایش پیدا کند وبرخی دیگر را مهمل ومعطل بگذارد”در غیر این صورت کاریکاتوری ونامتوازن خواهد شد(ر.ک: انسان کامل).

نمونه اعلای انسان کامل حضرات معصومین وشرح اوصاف متوازن ومتعالی آنها زیارت جامعه کبیره است همانها که در عین و در حین اینکه تامین فی محبه الله اند،ساسه العباد وارکان البلاد هم هستند.

چهره عارفان درجه اول متصل به معصوم ومورد تایید معصوم(مثل اویس وکمیل ومیثم و…)هم غیر از چهره ای است که ما از بسیاری عارفان یا مشاهیر سلوک -حتی در بین عالمان شیعی-می بینیم!

 

اویس و ربیع!

ربیع بن خثیم(خواجه ربیع)و اویس قرنی هردو از اصحاب امیرالمومنین(ع)و عرفای بنام و از زهاد ثمانیه اند هردو شبی برای رکوع وشبی برای سجود در عبادت دارند و…

-ربیع در صفین با ۴۰۰نفر (از مریدان)بخاطر شبهه در جنگ با مسلمان،از علی(ع) -علیرغم اعتقادش به امام-جدا وبه سرحدات رفت که اگر جنگش افتاد با کفار باشد.

-اما اویس قرنی برعکس تازه در صفین به امیر(ع)رسید وهزارمین یارشداما با دو شمشیر!در همان جنگ به شهادت رسید وامیرالمومنین براو گریست،نماز خواند و دفنش کرد.امام کاظم(ع) او را از حواریون امیرالمومنین(ع) در قیامت خواند.

شما عکس هوایی ونمای کلی برخی مشاهیر سلوک در جامعه شیعی را ببینید به اویس قرنی نزدیکترند یا خواجه ربیع؟!

تازه خواجه ربیع در فتنه های منافقان دچار اعوجاج شد اما در سلوکش اصل مبارزه با کفار بود لذا درسرحدات خراسان(شهرتوس)ماند اما برخی از اهل سلوک عصرما حتی با کفار هم ستیزی از خود نشان نمی دهند!عراق وایران در قرون معاصر چند بار توسط انگلیسی ها و…اشغال شده است،گاهی مجتهدانی جلودارمبارزه شده اند(مثل سید مجاهد، حکیم و…)اما خبری از آن عارفان-که در همان شهرها وهمان زمان بوده اند-نشده است!در زمان ما هم بوده وهستند کسانی که حتی لفظا به کفار حربی علیه اسلام(آمریکا واسراییل)تهاجمی ندارند وبه عارف وکامل مشهوربوده وهستند!

 

اشکال وجواب:

-ممکن است گفته شود وظایف افراد متفاوت است. شأن بزرگان اخلاق وسلوک نیست که این شهر وآن شهر رفته تحلیل سیاسی کنند وفتنه ها را بشکافندیاهردم بیانیه سیاسی دهند،اما اصل جریان حق وایمان را شناخته وبه قدر کفاف و”به طرق خود”یاری می کنند گاه به زبان هم اشاره می کنند!

به تعبیر دیگر چون من به الکفایه در عرصه های متعدد سیاسی موجود است اینها بروز وظهوری نمی دهند نه اینکه اصلا قبول نداشته باشند.

-پاسخ این است که ممکن است برخی چنین باشنداما سالک عاقل خوب است استاد خود را در اینباره بیازماید !اگر دید عارف کامل(!)در شناخت جریان حق وباطل تحلیلش ازیک بقال سطحی تر است آیا او کامل است وفقط بخاطر عدم نیاز، بروز نکرده است؟!حتی اگر دم مسیحایی داشته باشد معلوم است به “تمام” نرسیده و فقط برخی ابعاد را کمال داده واثرش پیداشده است.

بگذریم که گاه کفایت هم با سکوت اینها حاصل نشده ودلهایی در شک و دودلی مانده است.

البته برخی هم در مقابل تصنعی وسطحی وحتی افراطی به جهات انقلابی و ولایی دم میزنند تا مجال مرید پروری داشته باشند!

 

دو آیت در عصرما:

۱٫       آیت الله شاه آبادی، استاد عرفان امام خمینی(ره)که امام اورا لطیفه ی ربانی می خواندومرجع بزرگ شیعیان سید ابوالحسن اصفهانی درباره اش می گفت:مادر مقابل او قطره ای مقابل دریاییم!
۴۰ روز چله نشینی اودر محضر امیرالمومنین(ع)موجب فتوحات قلبی بسیار برایش می شوداما به قرینه آن
۴۰روز،۱۱ماه تحصن علیه رضا خان هم در پرونده دارد.حکایتهای عجیبی از او با رضاخان قلدر نقل شده است او حتی از شهید مدرس بخاطر تاخیردر افشاء رضاخان گله داشت.

۲٫       عارف بزرگ ونامداردیگری که علیرغم توجه علمی اش به مباحث اجتماعی-سیاسی اسلام وتالیفات عالی دراینباره وهم تربیت شاگردان تراز اول،به لحاظ عملی در نهضت اسلامی همراهی علنی نکرد.به گفته بعضی شاگردان بعدها از آن اظهارپشیمانی می کرد.
نقص عملی ایشان با بودن خورشیدی تابان مثل امام خمینی برای شاگردان جبران می شداما تصورش را بکنید اگرآیت کاملی مثل امام نبود آنوقت آن نقص عملی به ظاهر کوچک چه خسارتها میزد؟!

 

محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۳