بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

شورای نگهبان، مسئولیت را هم می‌پذیرد؟!

“آزمون”، “راستی آزمایی” و “ارائه برنامه ها” توسط کاندیدای ریاست جمهوری مورد دفاع مجلسیان و سخنگوی شورای نگهبان بوده است. دلیلش را طریقی برای احراز شرایط “رجل سیاسی-مذهبی بودن” و “مدیر و مدبر بودن” شمرده اند[۱]!

فقط یک سؤال:

براساس لزوم تناسب اختیارات با وظایف و قاعده من له الغنم علیه الغرم آیا پس از این شورای نگهبان، مسئولیت تایید صلاحیت هایش را هم می پذیرد؟! اگر منتخبی نتوانست کشور را مدیریت کند، برنامه هایش ناکارآمد بود؛ شورای نگهبان هم تقصیر می پذیرد؟! یا آنوقت تقصیر مردم میشود و…؟!

اگر منتخب ریاست جمهوری رأی عدم کفایت سیاسی از مجلس گرفت و عزل شد، شورای نگهبان هم برای تشخیص اشتباهش(علیرغم اختیارات آزمون و بررسی برنامه ها و…) استعفاء می کند؟! یا اینجا دیگر به او ربطی ندارد؟!

[۱] https://www.shora-gc.ir/fa/news/7179

بعد از حرم و قرآن مطلا؛ اینبار منبر طلا!

درباره اشرافیت مذهبی زیاد گفته و نوشته ام اینبار منبر مطلای منتسب به جریان شیرازی در عراق احتمالا زمینه شنیدن بیشتر حزب اللهی هایی که اعتراضات به قرآن مطلا نزد مراجع ایران و سازمان تقریب را نشنیدند فراهم می کند.

این یادداشتها در اینباره هاست:

و…

تخم طلا!

امسال در بخش پایش و پالایش اجتماعی، مستندی بنام قزل قیه(=سنگ طلا) بنظرم بهترین بود.

قصه مستندی از معدن سنگ مرمر سریش آباد، شهری با ۱۰هزار جمعیت و حدود ۶۰۰خانواده فقیر!

سالی ۱۰۰۰میلیارد سود معدن از این شهر خارج اما ۲۶سال جاده کمربندی اش در حال احداث مانده است!

طبق قانون معادن ۱۰٪فروش سنگ معدن، “حقوق دولتی” است -که اینجا اگر وصول شود- به خزانه می ریزد و به وضع عمومی شهر نمی رسد!

تحصن ۷ماهه حدود ۲۰۰۰نفر از مردم هم بایکوت خبری میشود. وقتی بی بی سی می خواهد پوشش دهد، خود مردم انقلابی منع می کنند!

اوج مساله البته اینها نیست. طبق اصل۴۵ قانون اساسی، معادن “ملک شخصی” نمی شوند. قانون معادن فقط “حق بهره برداری” را با مزایده از سوی صنعت و معدن به اشخاص اجازه داده است.

مردم وقتی به حق بهره برداری کسی اعتراض می کنند، از سوی استانداری راهنمایی می شوند که تعاونی ای بزنند تا بهره برداری به آنها داده شود. تعاونیِ ۱۵۰۰نفره تشکیل میشود. ستاد اجرائی را به کمک می آورد که زمین های معدن، مصادره خوانین منطقه بوده است…

ستاد اجرائی اول بهره برداری را حق خود و بعد بخلاف اصل۴۵ سند شش دانگ مالکیت معدن را مال خود می کند!  بهره برداری هم به تعاونیِ مردم داده نمیشود!

دعوای ستاد اجرایی با بهره بردار سابق بعد از مدتی اینجور ختم میشود: فروش اصل معدن به آقای زارعی به قیمت ۱۱میلیارد با سند شش دانگ!!!

مالک جدید رسما و علنا می گوید می دانم خلاف قانون اساسی است اما من اولین کسی هستم که مالک خود معدن(نه حق بهره برداری) شده ام و سند شش دانگ هم دارم!

چند وجه برتری این مستند:

  1. خط شکنی که یکی از عوامل امتیاز در جشنواره عمار است. پرسش از نهادهای حاکمیتی و انتصابی جای خود جسورانه و قابل تقدیر است.
  2. پرداختن به مساله انفال و معادن و نقض اصل۴۵ قانون اساسی!
    انفال (که معادن جزء آن است) در یک کلام سپرده شده به حاکمیت معرفی می شود؛ اما در عمل حواشی بسیاری درباره بخشهایی از انفال از جمله معادن هست که در انتهای مستند هم به مافیای آن اشاره ای میشود!
  3. صویر گویا از وضع تعاونی ها!
    تعاونی، راهکاری اسلامی در اقتصاد اسلامی است. اصل۴۴ قانون اساسی بخش خصوصی را مکمّل بخش دولتی و تعاونی می داند!
    شهید بهشتی ذیل این اصل در مذاکرات قانون اساسی می فرمود:”تعاونیِ اقتصادی اقسامی دارد وقتی در برابر دولتی و خصوصی قرار گرفت به این معناست که در یک واحدی عده ای با سرمایه ای که متعلق به خودشان است یا حق استفاده از آنرا دارند، کار کنند. چون تعاونی اعم از این است که ملک، ملک خودشان باشد یا ملک دولت.[مثل اینکه بهره برداری معدن قزل قیه به تعاونی مردمی داده میشد] همین که در یک واحد، سود نصیب کسانی می شود که در آن واحد کار می کنند کافیست تا تعاونی باشد”.
    در سیاستهای اصل ۴۴ از سوی رهبرانقلاب هم ابلاغ شد: ۲۵٪اقتصاد کشور(نه فقط بخش های واگذاری شده!) باید تا برنامه پنجم توسعه متعلق به بخش تعاونی شود. تعاونی هم در این سیاستها اقشار دهک پایین و بیکاران و… معرفی شده است! اتفاقی که واقع نشده و جایش واگذاری های خصوصی لجام گسیخته اقتصاد کشور را بلعیده است!
    این مستند گوشه ای از علل شکست تعاونی ها مقابل بخش خصوصی را نشان می دهد.
  4. مستند، روایتی یک طرفه نیست. هم بهره بردار و مالک خصوصی معدن در مستند حضور دارد و صریح و بدون لکنت تخلفات را می گوید! هم نماینده تعاونی مردم، هم مسئولین صنعت و معدن و هم شورا و شهرداری!
    فقط ستاد اجرائی دعوت حضور را نپذیرفته است!

اگر روایت ستاد اجرائی خلاف روایت این سه طرف دیگر ماجرا باشد، باز شفافیت و پاسخگویی او را موکد می کند و خط شکنی مستند را بیشتر می نمایاند.

جنبش‌واره عمار

عمار فقط با پرداخت مستند و انقلابی به اینجور مسائل می تواند #جنبشواره بماند و به یک جشنواره تنزل نکند.

اگر این جنبش واره های انقلابی شکل نگیرد، جشنواره‌های “مضر” توسط دشمنان خارجی (با تصویر شکست خورده از نظام و انقلاب) یا جشنواره “بی خاصیت” برای برندگان سرمایه های ملی و دارندگان مرغِ تخم طلا شکل میگیرد!

محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۱۷

معنای این سخن سردار که: “بدانید ج.ا. حرم است و اگر این حرم ماند بقیه حرمها می‌ماند”؟!

قطعه‌ای از پخش زنده حجت الاسلام قنبریان با انجمن اسلامی دانشجویان تبریز، صورت گرفته در مورخه ۱۳دی۹۹.

  • معنای دقیق نظام اسلامی و حد افراط و تفریط آن
  • مسئولین [وسیاستها و قانونها] سلول اند؛ برخی بنیادین، برخی عادی، برخی چرک و برخی غده!
  • انتخابات و استیضاح و نقد و انتقاد، استحمام نظام است. گاه جراحی هم می خواهد!
  • آن منظومه متناسب آرمان وقتی بین مردم و ولیّ تحقق عینی یافت، آن نظام اسلامی است؛ نه صرف نوشته در کتابچه قانون اساسی!
  • اینگونه نظامی همان است که سیدالشهدا هم فدایش شد. چون همین نظام آرمانی بین مسلم(یک فقیه مجاهد و نائب) با مردم، مفاد بیعت و خیزش شد.
  • حرم فقط یک ساختمان و گنبد نیست. با آن نظام گنبد خراب شود هم ساخته میشود، بی آن نه گنبدی می‌ماند(مثل بقیع) نه اگر بماند حرم است؛ بلکه دستگاه فریب است! مامون و برخی شاهان عباسی هم حرم امام حسین(ع) را احیاء می کردند!

دیدن این ۱۲ دقیقه را به همه انقلابیون، عدالتخواهان، منتقدان و حزب اللهی ها توصیه می‌کنیم.

فرهیختگی در تقلید فقهی و تربیت اخلاقی

وقتی برخی معممین یکدیگر را تخطئه می‌کنند، چاره‌اندیشی برای عموم مردم اینگونه تدارک میشود که “اعتصام به کُر” کنید؛ به قاطبه عالمان توجه کنید!

برخی از آنها که حالا عامه باید ازشان برائت بجویند، روزی خود معرِّف برخی مراجع و بزرگان بوده‌اند!

آقای صانعی روزی بطلان مرجعیت آقای شریعتمداری را امضاء کرد و روزی دیگر در همان مجمع، تخطئه مرجعیت سر خودش آمد!

آقایان سید کمال حیدری و محمود امجد هم آخرین نیستند.

آینده‌پژوهی دینی از وضع اسفبارتری خبر می‌دهد: “امری که منتظرش هستید[حکومت معصوم] برپا نمی‌شود تا وقتی که بعضی از شما[شیعیان] از بعضی برائت جسته، بعضی بر بعضی آب دهن اندازند و بعضی شهادت به کفر بعضی دیگر دهند و بعضی دیگری را لعن کنند”.(روایت سیدالشهدا/ الغیبه النعمانی ص۲۰۵ح۹)!

از فتنه‌ای خبر می‌دهند که شخصیت‌های مورد اعتماد و محبوب سقوط می‌کنند(ر.ک: الکافی ج۱ص۳۷۰)!

پس ظاهراً تکیه به اشخاص در تقلید کردن از مرجعی یا مستمع شدن بر واعظی، “کافی” نباشد!

چاره، فرهیختگی در تقلید و تبعیت است!

در مبانی درست فقهی، تقلید و شروط و تطبیق آن، تقلیدی نیست. تقلیدِ درست، “سرسپردگی” نیست. سرتاسر تحقیق، مراقبت و نظارت بر مرجع است! شهادت این و آن هم جزئی از تحقیق است و مراقبت و نظارت بعد را منتفی نمی‌کند.

شهید مطهری به خوبی در مقاله اجتهاد در اسلام  اینرا بیان کرده است: “اخیراً از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را می‌شنوم که می‌گویند می‌گردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا “سر بسپاریم”. می‌خواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده “سرسپردن” نیست، چشم باز کردن و چشم بازداشتن است. تقلید اگر شکل “سرسپردن” پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا می‌کند… تقلید ممدوح و مشروع “سرسپردن” و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئولیت و شرکت در جرم است!… تقلید ممنوعِ جاهل از عالم همان است که شکل سرسپردگی پیدا کند و به صورت: “جاهل را بر عالم بحثی نیست، ما دیگر نمی‌فهمیم، شاید تکلیف شرعی چنین و چنان اقتضا کرده باشد” و امثال اینها ادا می‌شود”.

( مجموعه آثار ج۲۰ص ۱۷۳وص۱۷۶وص۱۷۸)

مطهری، کرّیت و اعتصام علماء را عوامانه می‌خواند: “بعضی از مردم خیال می‌کنند که تاثیر گناه در افراد یکسان نیست، در مردم عادی گناه تاثیر دارد و آنها را از تقوا و عدالت ساقط می‌کند ولی در طبقه علما تاثیری ندارد، آنها یک نوع “کریّت” و یک نوع “اعتصام” دارند، نظیر فرقی که بین آب قلیل و آب کثیر است که آب کثیر اگر به قدر کُر شد دیگر از نجاست منفعل نمیشود؛ در صورتی که اسلام برای احدی کریّت و اعتصام قائل نیست”(همان ص۱۷۶) بعد مثال اعتراض‌های موسی(ع) به استاد اخلاق خود خضر(ع) را میزند و باز سرسپردگی در اینجا را هم رد می‌کند:”نقص کار موسی در اعتراض و انتقاد نبود، در این بود که به رمز مطلب و باطن کار آگاه نبود. البته اگر به رمز مطلب آگاه می‌شد اعتراض نمی‌کرد؛ و مایل بود که برسد به رمز مطلب، ولی مادامی که از نظر عملی برخلاف اصول و قانون الهی است ایمان او به او اجازه نمی‌دهد سکوت کند. بعضی گفته‌اند اگر تا قیامت عمل عبد صالح تکرار می‌شد موسی از اعتراض و انتقاد باز نمی‌ایستاد مگر آنکه به رمز مطلب آگاه می‌شد”(همان ص۱۷۷).

جای بحث‌های دقیق مبانی فقهی و اصولی این کلام متین اینجا نیست اما در این چند یادداشت هم توضیحاتی داده شده است:

محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۶

دسترسی سریع به مطالب حجت الاسلام قنبریان

صله رحم با حاج قاسم!

جهان طبیعی – جهان اجتماعی:

وقتی کلماتی مثل “بنی هاشم” و “بنی امیه” و مانند آن را می‌شنوی، دو جور تصور برایت شکل می‌گیرد:

  1. دو خاندان که هر یک جداگانه به لحاظ خونی و ژنتیک در پیوند با هم هستند. یک تیره و فامیل میشوند؛ با منافعی و مضارّ مشترک که معمولا دور هم زندگی می‌کنند؛ با هم در جنگ یا صلح می‌شوند و…
    این “جهان طبیعی” بنی‌هاشم و بنی‌امیه است.
  2. دو خاندان که هریک باورها و ارزش‌های متفاوت و متضاد دارند. متناسب با آن نظام باور و ارزش، “عمل متصل و منفصل” متفاوتی از آنها سر میزند. بنی‌امیه را محافظه‌کار نظام جاهلیت و کوشا برای بازتولید آن می‌بینی. بنی‌هاشم را انقلابی‌ای در برهم زدن نظم جاهلیت و آوردن سبک جدید زندگی متخذ از بعثت رسول الله(ص) می‌یابی. عمل متصل هر کدام را از شعب ابیطالب تا بدر و اُحد و بعدتر صفین و عاشورا و… می‌توانی متمایز از هم ببینی.
    عمل منفصل هر کدام را در تفاوت “مدینه النبی” با “مکه‌ی ابوسفیان”، در “شام معاویه” با “کوفه علی(ع)” می‌توانی ببینی.
    چقدر مناسبات، ساختارها، قاعده‌گذاری‌ها تا مبلمان شهری هر یک از اینها مقابل هم است؟!
    این، “جهان اجتماعی” بنی‌هاشم و بنی‌امیه[مثلا] است. (دقت فرمایید)

رحِم جهان طبیعی-رَحِم جهان اجتماعی:

اگرهمان طایفه مثالی را روی کاغذ، شجرنامه‌نویسی کنی؛ هریک به شکل مثلثی جلوه می‌کند. هرچه به سمت قاعده مثلث بیایی، تکثیر بیشتر می‌شود و هرچه به سمت نوک توجه کنی، تکثر کمتر و به وحدت میل می‌کند؛ تا به یک زوج میرسی که “ریشه و اصل” آن طایفه است. امیه و هاشم با همسرانشان، ریشه آن دو طایفه‌اند.

این رحِم طبیعی آن دو جهان طبیعی است.

جهان اجتماعی این دو را هم اگر تعقیب کنی، به یک “نقطه کانونی” می‌رسی. بعثت رسول الله(ص)، نقطه کانونی است. از آنجا دید عده‌ای نسبت به عالم و آدم عوض و ارزش‌های اجتماعی جدیدی متولد شده و اعمال و مناسکی، نو شده است. این نقطه کانونی فی الواقع “رحِم جهان اجتماعی” است.

روایات ذیل آیه اول نساء (…وَ اتَّقُوااللهَ الَّذی تَسآءَلونَ بِه وَ الاَرحامَ…) این معنای از رحِم را بیان می‌کند. رحِمی که معلّق به عرش -بعنوان مقرّ سلطنت ربوبی- است و به صله خود فرا میخواند[۱]!

صله رحم در دو جهان طبیعی و اجتماعی:

صله رحم، تعبیری استعاری و پرمعناست. فایده‌های بسیار از جمله “ازدیاد عمر”، “تاخیر اجل و فوت”، “زیادی برکت” و… برایش بیان شده است.

در جهان طبیعی که واضح است؛ یک فامیل در پیوند با هم و انواع صله (از بازدید تا مدد عاطفی و مالی و…)، “عمر جمعی‌شان” بیشتر و افولشان به تاخیر می‌افتد و بالنده‌تر میشوند (در روایات چنین آثاری برای افراد و اعضاء هم بیان شده است)

 در جهان اجتماعی نیز صله‌رحم متصور است. هر چیزی که “آن باورها و ارزش‌ها” را زنده‌تر کند، صله‌رحم جهان اجتماعی است. حج و عمره، زیارت عتبات (بخصوص در جلوه‌ای مثل پیاده‌روی اربعین)، میلیاردها تومان نذر، میلیون‌ها وقف و… رحِم آل محمد(ص) را گرامی می‌دارد و “جهان اجتماعی اسلام و تشیع” را بالنده می‌کند.

صله رحِم انقلاب اسلامی:

انقلاب اسلامی نقطه کانونیِ تولد جهان اجتماعیِ جدیدی با احیای اسلام ناب بود. ایرانِ بعد از آن مثل بنی‌هاشمِ بعد از بعثت، دچار تغییر در باور و ارزش و عمل شد.

حضورهای میلیونی ۵۶ و ۵۷، رفراندوم ۵۸، صله‌رحمِ عمومی در جهان اجتماعی با آن کانون معرفتی-ارزشی بود. “بسیج شوندگی مکرر” در ۸ سال دفاع مقدس و جهاد سازندگی و هر بزنگاه لازم، همه صله‌رحم یک ملت در جهان اجتماعی خویش است. “تشییع میلیونی” امام(ره) تا سردار دلها مصادیق دیگر این صله‌رحم معنایی و عمیق است. همه ثمرات صله‌ی‌رحم را هم برای ملت ایران دارد. عمر جهان اجتماعی‌اش افزون، افولش را ممنوع و بالندگی‌اش را تضمین می‌کند!

سالگرد سردار دلها فرصت دوباره برای ابتکار صله در این جهان اجتماعی، در مقتصیات جاری است.

محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۱

[۱] ر.ک:الکافی ج۲ص۱۵۶/الخصال ج۲ص۵۴/و…

فهرستی از برخی سخنرانی‌ها و یادداشت‌های تاریخی

  1. ‌سلسله بحث کرب و بلای اقتصاد طاغوتی، عاشورای طاغوت اقتصادی

  2. سخنرانی صلاح امت، اصلاح امت

  3. نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش اوّل

  4. نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش دوّم

  5. نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش سوّم

  6. نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش چهارم

  7. نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش پنجم

  8. سلسله بحث عاشورا موج سوم انقلاب محمد(ص)

  9. سلسله بحث کوفه؛ نهضت، نظام، تاب‌آوری

  10. عاشورا، خروج یا قیام؟

  11. سخنرانی دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد

  12. عقوبت تیه

  13. سخنرانی فاطمه؛ اسوه مطالبه انقلابی، نه تبرج سیاسی

  14. آن چهل و چند نفر!

  15. آقازادگی، از غرامت تا غنیمت

  16. نحوه تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت!

  17. پرسش و پاسخی از متن نحوه تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت

  18. ازدواجی بمثابه ی یک راهبرد!

  19. امام(ع) و روح جمعی امت

مصلحت در اسلام و نظام

در سند پیش رو مجموع سخنرانی‌ها و یادداشت‌های حجت الاسلام قنبریان درباره صلاح و مصلحت و نسبت آن با انقلابی‌گری و آرمان‌خواهی آورده شده است.

این سند در سه فصل بصورت زیر جمع آوری شده است:

  1. در سیره اهلبیت(ع)
  2. در نظام ج.ا.ا
  3. رد تهمت بیگانگان

مطالعه و نشرآن را برای آنان که می‌خواهند عمیقا بیاندیشند توصیه می‌کنیم!

دریافت سند «مصلحت در اسلام و نظام»