بایگانی برچسب: s

خون شیراز و ایذه با زاهدان فرقی می‌کند؟!

در ریخته شدن خون بی گناه نزد خداوند فرقی بین سنی و شیعه، زاهدان و ایذه نیست.

پس چرا برای یکی ایران تسلیت شکل می گیرد و پیامهای مقامات سیاسی و مذهبی صادر میشود و برای دیگری نه؟!

فرق ایندو در رنگ خون شان نیست در شکل و معنای حادثه است: الهائشات یا الغارات؟!

الهائشات، فتنه ها و نا آرامی هایی است که کسی در آن کشته یا زخمی می شود بدون اینکه قاتلش معلوم باشد[۱].

اینجا باید دیه از بیت المال پرداخت شود[۲]. و از خانواده دلجوئی شود.

الغارات، عملیاتهای تروریستی واضح و کشتن مردم بی گناه است. مثل آنچه گروه سفیان غامدی به دستور معاویه با شهر انبار کرد.

امیرالمومنین(ع) درباره اش خطبه خواند[۳] و از جمله فرمود: “کار را بر دوش همدیگر انداختید و یکدیگر را تنها و بی یاور گذاشتید تا اینکه دشمن غافلگیرانه از هرسو برشما تاخت(حتی شُنَّت علیکم الغارات)”.

وقتی علی(ع) در مسجد فراخوان صفین می داد، اربد از بنی فزاره بر امام اعتراض تند کرد. جمعی از مردم بر او شوریدند. در فرار با لگد و ضربات مردم کشته شد و قاتلش معلوم نبود. امیرالمومنین اورا کشته غوغا خواند و دیه اش را از بیت المال داد.[۴]

اما حضرت برای زنان مسلمان و ذمیِ انبار که در غارات سفیان غامدی غارت شدند خطبه خواند و فرمود:

“باخبر شدم مردانشان بر زن مسلمان و زنی دیگر که در پناه اسلام به سر می برده، هجوم آورده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره آنها را به غارت برده اند و آن بیچاره در برابر مهاجم جز گریه و التماس وسیله ای برای دفاع از خود نداشته… اگر پس از این رویداد مسلمانی از غصه بمیرد نکوهشی بر او نباشد بلکه نزد من جای آن هست که از غصه جان دهد[۵]“.

این به مثابه همان پیام مقامات و اعلام تسلیت یا عزای عمومی امروز است!

جمعه زاهدان، نمونه الهائشات بود!

 رهبر انقلاب با کشته های بی گناه آن روز همان مواجهه را کرد: دلجوئی و دیه!

در عهدنامه مالک اشتر، حضرت حکم هردو صورت قتل عمد و خطای کارگزار و والی خود را بیان کرده:

– “نه من در قتل عمد عذری نزد خدا دارم و نه تو؛ چرا که کیفر آن کشتن قاتل است”

– “اگر گرفتار قتل خطایی شدی و تازیانه یا شمشیر و یا دستت در مجازات کردن کسی افراط کرد… مبادا کبر و نخوت حکومت تو موجب شود که حق صاحبان خون را به آنان نپردازی[۶]

برای زاهدان هم دستور بررسی برای تطبیق این دو داده شد.

شیراز و ایذه و اصفهان اما نمونه آشکار الغارات است؛ چنانچه آرمان عزیز و سید روح الله و…!

در اینجا که بطور واضح تروریست ها جان بی گناهان بی پناه را می گیرند؛ اگر علی(ع) هم بود، خطبه۲۷ می خواند و بیانیه می داد! تاسف و تسلیت عمومی را روا می داشت.

نه چون این خون رنگین تر است، چون کشته شدن در عملیات تروریستی (الغارات) با کشته شدن در یک آشوب خیابانی (الهائشات) دو صورت اجتماعی متفاوت و هرکدام اثر و بار حقوقی خود را دارد.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۲۶

[۱] تهذیب الاحکام ج۱۰ص۲۰۳/ ملاذالاخیار ج۱۶ص۴۲۳

[۲] ریاض المسائل ج۱۶ص۲۸۶/ جواهر الکلام ج۴۲ص۲۳۴

[۳] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۴] وقعه صفین ص۹۴و۹۵

[۵] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۶] نهج البلاغه نامه۵۳

روایت عدالت

پیام تصویری حجت الاسلام قنبریان/ تجمع عدالتخواهان و مطالبه گران خوزستان/
اهواز ۷بهمن۱۴۰۰

  • طبق فرازی از خطبه ۱۶۷:
  • جنبش های محلی و مردمی انقلاب، نه بی تقوایی که عین تقوا، نه ضد انقلابی که عین انقلابی گری است ولو علیه برخی افراد و حلقه ها باشد، اما احیاء اصول انقلاب است!
  • متعلق تقوا، بندگان و شهرهای خدا هم هست! در قیامت از محیط زیست و حیات وحش هم سؤال می شود!
    – نظام طبقاتی محلی_شرکتی و گسست اجتماعی اش، تولید خشونت و ناهنجاری های فرهنگی_مذهبی اش مورد سؤال است
  • یک سوم جنگلهای شمال از انفال متعلق به امام زمان و مباح برای عموم، ویلا شده برای بعضی، سؤال می شود.
  • مسئولیت عمومی و نخبگانی:
    روایت درایت،تحلیل،راه حل تصحیح با نیروی انقلابی مردم

پیشنهاد استانداری حاج آقا موسوی فرد!

  • به چند دلیل به ذهن قاصرم رسید پیشنهاد کنم حاج آقا موسوی فرد با حفظ سمت موقتاً استاندار ویژه خوزستان برای گذار به استانداری تراز شود:
  1. تجمیع اختیارات نمایندگی ولی فقیه و استانداری ویژه برای جبران فوری تر عقب ماندگی های گذشته؛ الان بعید است حرف شنوی لازم بین مسئولان برای دلسوزی های ایشان باشد.
  2. بهترین شخصیت برای جبران سرمایه اجتماعیِ آسیب دیده.
  3. خوی مردمی و بیشترین نگاه از نزدیک به مشکلات مردم در سرتاسر استان با بیشترین سفر به نقاط محروم نسبت به مسئولین دیگر.
  4. پاکدستی و ساده زیستی ایشان و آلوده نبودن به لابی های رانتی، بخصوص وقتی یکی از علل اصلی نشدنها در خوزستان انحراف اعتبارات از محل اصلی خود(آبرسانی، ریزگرد، فاضلاب) است. (گزارش تیر۹۹دیوان محاسبات)
  5. شرائط ویژه خوزستان و آرایش قدرت در آن عملاً بر حدوث و بقاء استانداران اثر گذار بوده و کمتر استقلال از حلقه های قدرت و نفوذ را شاهد بوده ایم؛ استانداری ایشان در اینباره موازنه بخش است.
  6. به همان توجیهِ ریاست جمهوری آقای رئیسی، یک روحانی جهادی و پیگیر در این شرایط خاص به کمک مشاوران امین میتواند استانداری ویژه را به نفع مردم ریل گذاری کند.(استاندار سابق با تجارب معاونت استانداری، برخلاف قانون ۳۰مشاور داشت)!

بگذارید به حساب دلسوزی برای مردمم اگر حرف حسابی دیدید نشر داده در تحققش بکوشید.

تا حالا توفیق هیچ ملاقات حضوری و تلفنی و…با ایشان نداشته ام و از این پیشنهاد هم بی اطلاع اند.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۵/۱

به خوزستان اعتبار مالی تازه‌ای ندهید! خانه تکانی مدیریتی از استان کنید!

به حسب گزارش سال قبل دیوان محاسبات:

  • سال۸۳ مبلغ۱۴۹میلیون دلار از بانک جهانی برای تصفیه خانه شرق اهواز استقراض و معادل ریالی همین مبلغ هم از طرف وزارت نیرو پرداخت میشود!
  • سال۹۰ هم ۷۸میلیارد تومان برای بازسازی تصفیه خانه غرب اهواز در وجه شرکت آب و فاضلاب اهواز ریخته میشود!

این رقم ها باید تحولی عظیم در فاضلاب اهواز موجب شود اما:

  • تصفیه خانه شرق بعلت اجرای ناصحیح و عدم نصب کامل تجهیزات هیچ فعالیتی ندارد!
    قرارداد تصفیه خانه شرق هم هنوز(بعد ده سال) بسته نشده است!
  • این شرکت از محل اعتبارات طرح آبرسانی به روستاهای آبادان(با ۲۸روستای بی آب) برای خود ساختمان اداری در اهواز احداث کرده است!

با این وضع اعتبارات تازه به بهانه تنش آبی، استمرار این انحرافات مالی و ایجاد رانت جدید برای سوء مدیریت ها نیست؟!

گزارش دیوان را اینجا بخوانید.

 به حسب گزارش سال قبل دیوان محاسبات:

  • سال۹۹ مبلغ ۲۷۰میلیارد تومان بشکل نقدی در وجوه شرکت آب و فاضلاب اهواز جهت توسعه و ترمیم شبکه آب اهواز و کارون واریز شده اما در این زمینه هزینه نشده است!
  • برای مشکلات آب غیزانیه طی سالهای ۹۴تا۹۸ مبلغ ۴۲میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی +کمک های شرکت ملی مناطق نفت خیر به حساب شرکت آب و فاضلاب ریخته شده اما مشکل آب غیزانیه حل نشده است!

  • استانداری خوزستان هم اعتباری بالغ بر ۹۰۲میلیارد ریال جهت ترمیم خسارات ناشی از سیل در سالهای ۹۷و۹۸ دریافت کرده است که اسناد صوری و پرداخت های غیر مرتبط حاکی از انحراف در هزینه کرد است!
  • ۳میلیارد ریال از ۱۰۰میلیارد ریال اعتبارات زیست محیطی(ریز گردها) را هم جهت کارت هدیه و…هزینه کرده است!

با این وضعیت، حسابرسی دقیق مدیریتی و شناسایی شبکه های رانتی رسوب کرده از هر اقدامی فوری تر به نظر میرسد.

ارجاع گزارش دیوان به قوه قضاییه را اینجا بخوانید.

شان حرم‌ها در مطالبه عدالت با حفظ حرمت حرم!

سال گذشته در اعتراض به فرش گل حرم رضوی یادداشتی با عنوان “شان حرمها در مطالبه عدالت و برائت” نوشتم

در فرهنگ قرآن برای حرم از رنگ پرده و جنس سنگ فرش ها چیزی نیست اما از قرار گرفتنش برای “قیاماً للناس” سخن است. حرم در متن جامعه و “باید موجب برپایی مردم در شئون زندگی شان شود” (۹۷مائده)

در سابقه تاریخی حرمها و سنت شیعی مان بست نشینی هم بوده که به سه منظور: استشفاء/ فرار از پیگرد قضایی/ مطالبه و اعتراض سیاسی اجتماعی، انجام می شده است؛ که الان فقط پنجره فولاد و استشفایش مانده است!

فرار از پیگردِ به حق، جایش حرم نیست چون اهلبیت، گردن خود و نزدیکان را از مو باریکتر برای حق می دانستند.

اما بستهای اعتراضی بجاست و مختص به دوره طاغوت و حکومت جور هم نیست ؛ بلکه برای انقلابی کردن نظام بروکراتیک موجود به نفع مصالح عموم مردم جادارد.

اما و اگر این تجمعات مغایر باشان حرم نشود. عزیزان خوزستانی در این ویدئو میتوانستند شروع کننده بازتولید انقلابی و تراز بست نشینی سیاسی اجتماعی باشند.

همانطور که کاستن از “قیاما للناس” و بسنده کردن به زیورهای مد روز برای حرم بد است؛ ارتجاع به مکاء و تصدیه (صوت و کف) و هرچه مغایر شان حرم و جوار معصوم است هم بد است که البته قابل اصلاح است و این مورد نباید بهانه منع از بازتولید بست نشینی و تجمعات تراز انقلاب اسلامی در حرمها و اماکن مقدس شود.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳۰

آقای نصیری اقلاً “آب پاکی” روی دست ج.ا بریزید!

نقدی بر یادداشت خوزستان ۵۰سال قبل ۵۰سال بعد!

آقای نصیری که این روزها هر مطلب ریز و درشتی را برای نقد و طعنه به ج.ا فوروارد می کند(وگاه بخاطر عجله و خطا مجبور میشود بردارد!) تازه قسمتی از خاطره عبدالرضا انصاری استاندار خوزستان در زمان پهلوی را فوروارد کرده که در خشکسالی شادگان از اعلیحضرت دستور پیگیری می گیرد و…!

کاش آقای نصیری از همان بیانات نهج البلاغه و شهیدان مطهری و بهشتی در نقد وضع موجود استفاده میکرد و برای دست رد زدن به سینه اینگونه حکمرانی، “آب پاکی” روی دست نظام می ریخت نه “آب نجس”!

چون شاید ایشان و برخی مخاطبانشان، دیگر اسناد ج.ا. را قبول نداشته باشند درباره آن استاندار پهلوی به سند ساواک و گزارش بی بی سی تکیه می کنم:

عبدالرضا انصاری دانش آموخته آمریکا و معاون ایرانیِ “اصل ۴ ترومن” و به همین خاطر استاندار و مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان بود.

 به گزارش بی بی سی او زاده دوره پهلوی و نسل جوان با تحصیلات آمریکایی است که پادشاه میخواهد جای سالخوردگان قرار دهد: “این نسل در عین حال باید می آموخت که در همه امور، پادشاه را تصمیم گیرنده بداند!” به گزارش بی بی سی:”حادثه بزرگ زندگی مهندس انصاری که شاید بهترین مهلت زندگی وی به حسب آید در سال۱۳۴۰ رخ داد… انتخاب وی به ریاست سازمان آب و برق خوزستان با نقشه هایی که پادشاه در سر داشت، چنان نبود که پیشبردش به آسانی ممکن شود. به نظر بسیار کسانی که در آن سالها گذرشان به خوزستان افتاده است مهندس انصاری در آن مقام از یکسو کارگاه عظیم را اداره میکرد و از سوی دیگر هرهفته به پایتخت می رفت تا با رقیبان و مخالفان مشت زنی کند. شاید از همین جهت بود که به دستور پادشاه او در ضمن استانداری خوزستان را هم عهده دار شد”!

چنانچه می بینید استاندار خوزستان  شدنش همزمان با ریاست چندساله اش بر سازمان آب و برق است. پس آقای استاندارِ تازه منصوب در خشکسالی و بدبختی شادگان سراغ نارسایی ها و کم کاری های خود در سازمان آب و برق می رود؛ اما در خاطره نقل شده خود را ناجی خوزستان و شادگان جلوه می دهد.

عجیب تر اینکه این کارهای نمایشی(بردن مقامات محلی به شادگان) در بتن ریزی سد دز و هم افتتاح صنعت نیشکر هم وجود دارد که ۳۵۰نفر را با تشریفات ویژه از تهران میبرد.

 بی بی سی در گزارش خود اینها را برای جنگ قدرت و رسیدن به مقام نخست وزیری توصیف می کند:

“امیر عباس هویدا که نخست وزیر شد می گفتند محلل است و به زودی جای خود را به جوانی می دهد همسو با خواست پادشاه. از اردشیر زاهدی، جمشید آموزگار و عبدالرضا انصاری نام می بردند هرسه معاون و دستیار ویلیام وارن در اصل ۴ ترومن.” “یک روزنامه انگلیسی هم نوشت که به زودی مهندس عبدالرضا انصاری به نخست وزیری منصوب می شود.

اما با همه آن تلاشها و نمایش ها در خوزستان و مشت زنی آخر هفته ها با رقیبان در تهران، چرا انصاری نخست وزیر نشد؟!!

بی بی سی از دو گزارش ساواک و سازمان بازرسی کشور در سال۴۸ می گوید که بعد از ۲۰سال خدمت موجب عزل او شد. او بعد از ۹ماه عزلت وارد تشکیلات اشرف و بعد هم معاون علم در برگزاری جشن های مسرفانه ۲۵۰۰ساله شد!

 اما گزارش ساواک درباره او حاوی این نکات است:

“نامبرده یکی از مهره های آمریکا”/ “مورد اعتماد آمریکایی ها و مورد حمایت آنها که مشاغل مهم و حساس را به دست آورد”.

“عضو فرامانسونری اهواز وابسته به اسکاتلند”

“در طول سالهای متمادی نامه های ماشین شده بدون امضای زیادی برای مقامات مختلف مملکتی ارسال شد که در آنها موارد بسیاری از سوء استفاده ها و مفاسد اخلاقی وی و همچنین وابستگی نامبرده به آمریکا ذکر شده است. انصاری به همراه اردشیر زاهدی وسایل عیش و نوش و عیاشی رئیس اصل ۴ ترومن را فراهم می کرد”!

آقای نصیری آدرس های مراکز عیش و نوش اینان با مقام آمریکایی در خوزستان را اگر شنیده ما دیده ایم و می دانیم با زن و ناموس اینجا چه می شده است!

در گزارش بی بی سی با بقای هویدا در نخست وزیری، انصاری فقط وزیر کشور می شود می نویسد: “در حالی که پذیرفته بود که انتخابات یک بازی است و پذیرفته بود که تنها پادشاه حق دارد نظر بدهد که چه کسی انتخاب شود”!

البته از جمله اتهام خود او هم تقلب در انتخابات بود!

آقای نصیری اگر خیلی اصرار دارد بر این شیوه حکمرانی ج.ا “آب پاکی” بریزد؛ آن آب پاکی، خون جوانان رشیدی است که در این خاک ریخت، مدیریت های نابغه و گمنامی مثل باقری ها و ابتکارات مهندسی رزمی در همین هور بود. آب پاکی، خدمات بی منت دهها گروه جهادی و بسیجی در همین استان است. آب نجس چرا؟!

منابع:

عبدالرضا انصاری

درگذشت عبدالرضا انصاری؛ آنکه نخست وزیر نشد

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳۰

قاتق نان در خوزستان قاتل جان شده است!

خوزستان:

  • اولین استان صنعتی ایران!
  • رتبه نخست تولید کشاورزی(بخصوص محصولات استراتژیک)
  • رتبه دوم یا سوم صادرات غیر نفتی !

درعین حال:

  • رتبه دوم بیکاری کشور!
  • رتبه دوم حاشیه نشینی و محرومیتهای آن!

ایندو باهم چگونه ممکن است؟!!

نفت ، آب ، بندر

سه قاتق نان خوزستان:

  • بیشترین صنایع اش پیرامون نفت(رتبه اول صنعت)
  • بخاطر رودخانه های متعدد و خاک حاصلخیر(رتبه اول کشاورزی)
  • بخاطر بنادر متعدد امکان صادرات بصرفه

پس چرا رتبه دوم بیکاری و حاشیه نشینی است؟!!

صنایع بزرگ مثل نفت و کشت و صنعت:

  • از طرفی با جذب غیر بومی(برخی آمارها تا ۳۰۰هزار نیروی شاغل غیر بومی)!
  • از طرف دیگر با عدم رشد و توسعه صنایع کوچک، بیکاری را افزون کرده است!
  • با تصاحب زمین ها، حاشیه نشینی و فقر را!
  • با تبدیل شهرها به دو طبقه شرکتی و مردم، با امکانات متفاوت (از خوراک تا سلامت و آموزش وتفریح)، تبعیض و شکاف اجتماعی و شکاف عاطفی و افزایش تنش و ناامنی را موجب شده است!

آب و رودخانه ها و شطها:

  • در گذشته عامل پیوند و وحدت و همبستگی طوایف و اقوام
  • برداشتهای بی رویه از سرچشمه ها به امید سازندگی و آبادانی در استانهای دیگر، زندگی اینان را به مخاطره و فقر، مهاجرت و حاشیه نشینی و نا امنی را موجب شده است!
  • تبعیض بین استانی و نقض اصل۴۸ قانون اساسی را موجب شده است. با کارون و کرخه نرخ بیکاری و فقر در استانهایی کاهش و در خوزستان افزایش یافته است!

مدیریت صنایع استان:

  • بجای از بین بردن تبعیض و دوگانه شرکتی-محلی با کمک درآمدهای نفتی ، به چند کلیشه بی ثمر مثل ساخت مصلی و تامین مالی برنامه های فرهنگی، چند مرکز عمومی برای اهالی در شهرهای نفتی بسنده شده است!(مقاله: شکل گیری جامعه دوگانه در شهرهای نفتی ایران را بخوانید)
  • رتبه آخر مدیریت استان در ارزشیابی وزارت کشور(سال۹۸)!
    درحالیکه چنین استانی مدیریت های زبده تری میخواهد؛ با عین حال همین مدیریت های آخر لیست بخاطر بعضی از خدمات پیش گفته مورد حمایت اکید مقامات فرهنگی مذهبی بوده اند!

پیوست قاتق نان در خوزستان قاتل جان شده است!

مقاله: شکل گیری جامعه دوگانه در شهرهای نفتی ایران (با تاکید بر شهرستان ماهشهر)
فصلنامه راهبرد فرهنگی اجتماعی زمستان۹۶

مطالعه آنرا به نخبگان و تحلیل گران و مطالبه گران استان خوزستان پیشنهاد می کنیم!

چه و از کی مطالبه کنیم؟!

نخبگان اجتماعی و رسانه ای خوزستان مراقب باشند اعتراضاتِ بحران آب به مخاصمه مردم-مردم نیانجامد!

پروژه های مربوط به انتقال سرچشمه های کارون به اصفهان و کرمان و یزد که بخصوص در این دولت اوج گرفت؛ در میزان و نحوه انتقال، باید عادلانه و عالمانه بازبینی شود؛ اما اعتراض از سیاستها نباید به دعوای خوزستان-اصفهان و… بیانجامد.

مومنین! دچار “صرتم بعد الموالاه احزاباً” (بعد از یکپارچگی ، گروه گروه شدید) نشویم.

همه باهم دنبال تحقق اصل ۴۸ قانون اساسی باشیم.

اصل ۴۸ قانون اساسی:
در بهره‏ برداری‏ از منابع طبیعی‏ و استفاده‏ از درآمدهای‏ ملی‏ در سطح‏ استانها و توزیع فعالیتهای‏ اقتصادی‏ میان‏ استانها و مناطق‏ مختلف‏ کشور، باید تبعیض‏ در کار نباشد، به‏ طوری‏ که‏ هر منطقه‏ فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه‏ و امکانات‏ لازم‏ در دسترس‏ داشته‏ باشد.

پس مردمی که سالها به گاری بسته‌اید چه؟!

خدا را شکر مسئولین حفاظت قانونی دارند و به استناد ماده ۶۰۹مجازات اسلامی برای توهین کننده‌شان ۳تا ۶ ماه حبس یا ۷۴ضربه شلاق یا جریمه مالی بریده‌اند! خودش هم لازم نیست شکایت کند مدعی العموم زحمت می‌کشد تا او مقدس بماند!

پس نگرانی و سخن سر تعبیر آقای پناهیان درباره یک استاندار نیست قانون قبلا برای مسئول تدارک شده است!

سخن سر موج حمایت شخصیت‌ها از استاندار است از خود استانداری تا آقای جزایری و این و آن.

بنظر می‌رسد این سطح حمایت افتخاری و سفارشی -که اتفاقی بنظر نمی‌رسد- چیزی بیشتر از اعاده حیثیت یک مسلمان را نتیجه می‌دهد: عمیق‌تر کردن شکاف دوگانه مردم – مسئول!

سلمنا حق استاندار نبود درباره‌اش “کنایه” بزنند که باید گاری به او بسته تا آب ببرد!

اما مقابل این کنایه چندین سال “به گاری بستن واقعی” مردم هم هست!

مگر به گاری بستن شاخ و دم دارد وقتی هر روز باید دلو آب روی شانه و یا با گاری ببری؟!!

این سطح از دفاع از استاندار -با وجود ماده قانونی برای شکایت از گوینده- در مقابل زخم سی ساله به گاری بستن صدها خانواده آیا شکاف‌ساز نیست؟!

مثل این می‌ماند که سال دیگر مُبلغی دیگر را که گفته اگر مسئول بودم مسئولین امنیتی و انتظامی را بخاطر روستای ابالفضل به ساچمه می‌بستم! را بخاطر سوء تعبیر مورد حمله قرار دهیم که این ترویج خشونت است! شوراندن علیه دستگاه‌های قانونی است! و…

جالب است واقعا هم درست می‌گوییم لکن اما توجه نداریم که به ساچمه بستن چندباره مردم واقعیت اصلی است نه این”تعابیر ادعایی و کنایی”!

قرار بود چنین دوگانه‌ای شکل نگیرد و در تعارض موقعیت مسئول و حق مردم جانب حق مردم را بگیریم!

قرار بود “ابن هرمه” های بازار اهواز را هفتگی با خواری و خفت، دو پا دربند مثل سگ برانیم[۱]! و هر هفته ۳۵ تازیانه بزنیم و در شهر دور دهیم[۲] آیا کردیم؟! یا او العیاذ بالله مال دولت پر اختلاس علی(!) -چنانچه برخی می‌گویند!- بود و چنین وابستگانی در بازار و اقتصاد اهواز دیگر وجود ندارند؟!! جایش البته در دوره قبل مانع حضور کارگران محروم و معترض فولاد به نماز جمعه اهواز شدیم! و این سال‌ها کارگران هفت تپه را جای مسببان زندان میبریم!

قرار بود “منذر” های اشرافی در حکومت اسلامی را “از شتر قبیله پست‌تر” خطاب کنیم[۳] که ظاهرا دیگر مثل آنها در این حوالی پیدا نمیشوند!!!

خلاصه احترام مسئول واجب و سوء تعبیر ممنوع اما همان تعابیر را درباره مردم نواحی محقق نکنیم و درباره‌اش ساکت نباشیم.

محسن قنبریان ۹۹/۶/۱۱

[۱] تعبیر حضرت امیر(ع) درباره‌اش: “مر به السجن مهانا مقبوحا منبوحا واحزم رجلیه بحزام”
منبوح: یعنی کسی که مثل سگ او را بزنند و برانند!

[۲] جامع احادیث الشیعه ج۳۰ ص۴۷۸

[۳] تعبیر نامه ۷۱ نهج البلاغه:” لجمل اهلک…خیر منک”!