بایگانی برچسب: s

سهم بازندگان ادوار در کاهش مشارکت!

سهم بازندگان ادوار در کاهش مشارکت[۱]!

در تحقق کامل مردم سالاری دینی همه وظیفه دارند:

– برگزار کننده (شورای نگهبان و…) با رعایت قاعده برین امام خمینی: “رعایت کامل احتیاط برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی [مردم سالاری دینی] در مقابل احتیاط و وسوسه ها[ی جزیی] در امر انتخابات”.

– برندگان: با عمل به وعده هایشان بعلاوه رعایت حقوق اقلیت (بازندگان)؛ مردمسالاری را کارآمد نشان دهند.

اما اندکی از سهم بازندگان:

بازندگی در یک نظام مردمسالار با امر به ظاهر متناقضی مواجه است:

  1. بخاطر رقابت، سیاست های برندگان اشتباه است!
  2. بخاطر رای مردم (و تایید شورای نگهبان و…) باید آن سیاست ها اجرا شود!

راه مردمسالاری دینی، احترام به رای مشروع و اکثری مردم و پذیرش شرافتمندانه باخت است؛ اینجور کل سیستم مردمسالاری دینی، محفوظ و قوی می ماند و زمینه مشارکتهای بعدی و تغییر بدون خشونت سیاستهای جاری را فراهم می کند.

بازندگان بجای زیر سؤال بردن مشروعیت سیستم(مثل۸۸) یا مشروعیت منتخبین(مثل۹۲)، درست باختن و باخت مردم سالار را نهادینه کنند.

برندگان نیز باید آنها را مخالفین وفادارِ بپذیرند؛ حتی آنها را در اموری بازی دهند.

در برخی کشورها به لیدرهای طیف بازنده اجازه داده می شود در شورای قانون گذاری نظرات خود را بدون واسطه اعلام کنند؛ یا در برابر تشکیل کمیته های تحقیق و تفحص کمتر مقاومت کنند؛ یا حتی روزهایی را به آنها اختصاص دهند تا بازندگان بتوانند دستور کار مجلس را تعیین کنند؛ و حتی کرسی های مهمی از کمیسیون ها را به برندگان اقلیت دهند!

 اما روشهای غیرمردمسالار بازندگی:

  1. نپذیرفتن باخت و زیر سؤال بردن مشروعیت سیستم!
  2. اختلال آفرینی در سیاستهای رای آورده ی در چارچوب نظام!
  3. نامشروع خواندن برندگانِ (رای اکثریت که توسط دستگاه شرعی و قانونی هم تایید شده اند) و درخواست حذف کامل آنها از سیستم!
  4. تقسیم مردم به “واقعی” و “نامردم” !
    ادعا کنند: تنها صدای صادقانه مردم آنهایند! بالتبع در لفافه، مردمی که به آنها رای نداده اند را نامردم می دانند!
  5. سوء استفاده و مصادره رای ندهنده ها به نام “اکثریت خاموش”!
    ادعا کنند: اگر اکثریت خاموش، صدایشان را بلند کنند، اینها پیروزند!

گاه جلوتر رفته ادعا می کنند: صدای اکثریت را خفه کرده اند!

شما قضاوت کنید بازندگان اصلاح طلب و اصولگرا، حزب اللهی و غیر آن در دهه های اخیر چقدر از این روشها استفاده کرده اند؟!

بعد از نقطه های درخشان مشارکتهای حداکثریِ کاملا رقابتی، چقدر اخلاق بد باخت _از همه جناح ها_ بروز کرده است؟!

برآیند کلی آن در فرهنگ سیاسی، بی اعتمادی به خود نظام مردمسالار و سیستم انتخابات شده است.

برندگان امروز، بازندگان دیروزند و بالعکس؛ اینها هم در کنار برگزار کنندگان در کاهش مشارکتها سهیم اند!

محسن قنبریان ۲۳ بهمن۱۴۰۲

[۱] مقاله یان ورنر مولر را در اینباره بخوانید

برای تبلیغ مشارکت در انتخابات بین مرددین برچه عنصری تاکید کنیم؟(۱)

دربین جملات پرتکرار رهبر انقلاب در فواید مشارکت در انتخابات این جمله نادرتر اما درخشش خاصی دارد: انتخابات مانع دیکتاتوری و هرج و مرج!

یعنی در نظام اسلامی ما هم دیکتاتوری یک اقلیت (نخبه قدرت یا ثروت یا حتی علم) منتفی نیست؛ و الا طرح نمی کردند.

در وضعیت های رقابتیِ جدی که واضح است مشارکت، “مردم سالاری” رقم می زند.

حتی در بدترین وضعیت های رقابتی هم باز مشارکتِ معنادار می تواند “مانع استبداد اقلیت” شود.

  با انتخاب “کمی دیگری” هم می توان جلوی تثبیت آرایش های خاص _که به مرور شکل می گیرد_ را گرفت.

“رای تغییر” و حتی “رای اعتراض” با مشارکت رقم می خورد؛ اما اصلاً رای ندادن، فقط کمک به براندازان است. ملت ایران خوب میداند براندازی هم یک دیکته بیگانه است؛ پس با رای ندادن، به دیکتاتوری اقلیت کمک نمی کند.

جالب اینکه در پیمایش مطالعه رفتار رای دهی در جامعه ایرانی(دیماه۱۴۰۲) ؛ درباره این گزاره: “انتخابات مانعی برای بروز دیکتاتوری”؛ ۸۲٪ رای دهندگان فعال، ۷۳٪ رای دهندگان غیر مزمن(که ۲ انتخابات از ۳ انتخابات اخیر شرکت کرده اند) و ۴۶٪ رای ندهندگان با این گزاره موافق اند.

از اینرو یکی از محتواهایی که در شرایط کنونی می نشیند و تحرکی را می تواند موجب شود، تبلیغ درست همین گزاره است.

از سوی دیگر انتخابات های ضعیف موجب می شود، قانونگذاران از حمایت اندکی بهره مند و بطور طبیعی قانون پشتوانه حمایتی مردمی کمتری داشته، ضمانت اجرایش کمتر و راه به سمت هرج و مرج فراهم شود.

محسن قنبریان

امکان عدم موافقت رهبری با نظرات شورای نگهبان، شرعا چه نتیجه‌ای دارد؟!

رهبرانقلاب:

«حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکند، بر طبق قانون عمل میکند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفه‌ی دینی هستند، طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند].» (۱۴۰۰/۰۴/۰۷)

  1. دوبار تکرارِ: “ممکن است…موافق نباشم” یک امکان عام و احتمال صرف نیست. چیزی از جنس وقوع عدم موافقت در این دوره است.
    اگر این عدم موافقت صرفا نظر شخص ایشان باشد، این حُسن جمهوری اسلامی است که تطبیقات قانونی به تشخیص رهبر آن هم عوض نشود!(ظاهرا منظور طرح کردنشان هم همین بود)
  2. اما اگر درصدی از مردمی که رأی ندادند -یا حتی آنها که به هر وجهی رأی دادند[۱]– هم موافق این عدم موافقت رهبر انقلاب در احراز صلاحیت ها باشند، چه؟!
    ارتکاز افراد بسیاری پس از شنیدن لیست نهایی همین بود. حتی آقای رئیسی را واداشت برای تایید برخی رقبای حذف شده تلاش کند.

سؤال اساسی اول این است:

اصالت تشخیص نهاد قانونیِ احراز صلاحیت تا کجاست؟!

شامل فرض مخالفت رهبر و مردم هم هست؟!

یا این متفاهم امت و امام از قانون و انطباقش، هم اصالتی دارد[۲]؟!

مقتضی پرهیزکاری و متشرع بودن شورا این نمی شود که سر عدم موافقت رهبری + پشتیبانی بخشی از مردم ، ترتیب اثری داده می شد؟!

عدم موافقت بخش زیادی از مردم که علنی و احتمال عدم موافقت رهبری هم در برخی سخنان(مثل ۱۴ خرداد) تلویحا پیدا بود!

سؤال اساسی دوم:

آن مردم ناموافق از لیست نهایی -که هم نظر رهبر هم هستند- سر هم اندازه آقای حداد عادل نمیشوند که در سال۸۴ برای مشارکت بیشتر، برای دو نفر از رد صلاحیت شدگان، حکم حکومتی گرفت؟! وضعیت رد شدگان، همه از آقایان معین و مهرعلی زاده در۸۴ بدتر بود؟!

اگر کرونا ۱۰٪در کاهش مشارکت اثر داشته، این عدم موافقت رهبر و مردم  سر لیست نهایی، هیچ درصد قابل اعتنایی در کاهش مشارکت اثر نداشته است؟!

تایید برخی از آنها اندازه ۲یا۳درصد مشارکت بیشتر را هم منجر نمیشد تا نرخ را بالای۵۰٪ برساند؟!

نتیجه:

در نظام امامت و امت، عدم موافقت رهبر انقلاب وقتی با عدم موافقت بخش قابل توجهی از مردم همراه است، دیگر حکم تابعیت از قانون به آن نمیشود؛ بلکه متبوع است. یعنی یا تطبیق قانونی باید بازنگری شود یا به حسب اختیار قانونی، حکم حکومتی در جهت موافقت مردم صادر شود.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۸

[۱] بخصوص که ایشان آراء باطله را هم به پیدا نکردن فرد مورد نظر در فهرست معنا کردند:

«بعضی‌ها روی آراء باطله تکیه میکنند. آراء باطله دلیل چیست؟ آراء باطله دلیل جدایی آن افراد از نظام است؟ ابداً، ابداً. عکس قضیه است.

آن کسی که می‌آید در شعبه‌ی رأی‌گیری میخواهد رأی بدهد، با صندوق قهر نکرده، میخواهد رأی بدهد، نگاه میکند میبیند شخصی که قبول دارد در این مجموعه‌ی نامزدها نیست، خب این چه کار کند؟ میتواند قهر کند بگوید حالا که شخص مورد نظر من در فهرست این نامزدها نیست من رأی نمیدهم، میتواند برود، اگر قهر نکرد، نرفت و رأی داد و اسم همان شخص را نوشت که این میشود آراء باطل یا رأی سفید انداخت، پس این پیداست که به صندوق رأی علاقمند است، پیداست که با صندوق رأی قهر نکرده، پیداست که به نظام علاقمند است» (۱۴۰۰/۰۴/۰۷)

[۲] به لحاظ مبانی فقهی-حقوقی قانون اساسی، شورای نگهبان نهادی در عرض ولایت و نظام امامت و امت نیست بلکه ذیل آن است. تولیّت احراز صلاحیت ها را از طرف ولی فقیه(نصب کننده فقهاء) و ملت(که مجلس انتخاب کننده حقوق دانهای شوراست) داراست و نظارت استصوابی اش نیز از همین ولایه بالتولیه است.

منتخب انقلابی‌تر، به مشارکت بیشتر، محتاج‌تر است!

انتخابات ششم، مشارکت ۷دهم درصد بیشتر از نصف(۵۰/۷٪) و انتخابات یازدهم، منتخب ۷دهم درصد بیش از نصف(۵۰/۷٪) آراء را مال خود کرد.
کمترین مشارکت و سرمرز ترین منتخب!
اما اینها فریبت ندهد که تکرارش مانعی ندارد!

منتخبی که می خواهد به غرب امتیاز دهد، به ۰/۷بیشتر از نصف او گیر نمی دهند. آنها به امارات و عربستان بدون انتخابات هم هیچ ایرادی نمی گیرند!
اما منتخبی که می خواهد مقابل غرب مقاومت کند و با مذاکره فعال حقوق ملتش را بگیرد اگر مشارکت انتخاباتش حول ۵۰٪ باشد یا آراء پیروزی اش سرمرز باشد، در مجامع بین المللی با بهانه های نقض دمکراسی روبروست!

جای درگیری بیخود ستادها باهم پی مشارکت بیشتر و رای قاطع تر باشیم!

محسن قنبریان

۲ – انتخابات تکلیف هم هست!

این روزها بعضی برای مشارکت کمتر، تکلیف بودن انتخابات را مخدوش می دانند! از جمله به یکی از فتاوای آیت الله سیستانی استناد می کنند که:”انتخابات حق هر شهروند عراقی است و چیزی او را ملزم به احقاق این حق نمی کند”!

درحالیکه ایشان طبق همین مبانی درست چندین بار دیگر از وجوب انتخابات گفته اند:
۱.برای همه پرسی قانون اساسی عراق، شرکت را واجب و عدم حضور را گناهی نابخشودنی خواندند.
۲.برای مجمع ملی بررسی قانون اساسی به همه نزدیکان گفتند کاندید شوند!(: نماینده ایشان در ایران/ مجله عصر اندیشه ش۱۶ص۶۵)
حتی از لیستی حمایت کردند!
۳.چندین سال بعد در دور دوم دولت نوری مالکی که بحث قانون انتخابات مطرح بود فتوا دادند: “برهمه واجب است که در انتخابات شرکت کنند تا با حضور پرتوان و گسترده خود پشتوانه کسانی باشند که بر درستکاری آنان اطمینان است و از پراکنده کردن آراء و تباهی دادن آنها اجتناب کنند!”

برای اغراض سیاسی مبانی دینی را دستکاری نکنیم.

برای مواضع انتخاباتی آیت الله سیستانی این مقاله را ببینید:
http://prb.iauctb.ac.ir/article_515655.html

محسن قنبریان

۱ – انتخابات حق غیر قابل اسقاط!

این روزها بعضی برای مشارکت بیشتر ، حق بودن انتخابات را مخدوش و آنرا صرفاً تکلیف می کنند!

در نظریه درست متفکران انقلاب اسلامی:
حقوقی مثل حق تعیین سرنوشت و انتخاب، از زمره حقوقی ذاتی و غیر قابل سلب و غیر قابل اسقاط است.
بیش از آنکه تصویب مجالس را بخواهد ، تصدیق فیلسوفان را می خواهد.
از اینرو ملتها آنرا بعنوان حقایقی فوق قانون رعایت می کنند.(برای تفصیل ر.ک: شهید مطهری/نظام حقوق زن در اسلام ص۱۲۶و۱۲۷)
پ.ن:
۱.خلط چنین حقی با حقوقی -که در پرتو قانون و مرجعی قانونی، ثابت میشود و قابل اسقاط و انتقال است- کم دقتی در مبانی و مبادی آندو است.
۲.جمع شدن این حق با مسئولیت اجتماعی انسان و تکلیف انسانی و شرعی او هم منافاتی ندارد مثل حق حیات که قابل اسقاط نیست و گرفتنش از خود هم حرام است.

محسن قنبریان

مناظرات و عصاره فضایل جمهور

  • مناظرات ، سبُک و دارای حواشی کم ارزش است ، چون همه تریبون هایش عصاره فضایل جمهور نیست!
  • توهین و تخریب های سست و سخیف در برخی غالب است ؛ چون آن بعضی، جای آدم های پُر و قد کشیده در اجتماع و سیاست و بی نیاز از التماس دیده شدن، نشسته اند!
  • سازوکاری برای آوردن عصاره فضایل جمهور در سبد انتخاب مردم ، به تامل جدی نیازمند است. همفکری در ساخت رجل سیاسی درون نهادهای اجتماعی (علاوه بر نهادهای سیاسی) لازم است ؛ و الا نظام اداری موجود از خود می خورد و فربه میشود و کوتوله های خود را رقیبِ بازی می کند.
    شورای نگهبان قطعا سهمی از آن روند تکامل را دارد اما تمامش نیست.

اگر دیدیم در این دوره خلاف شده و به افرادی ظلم شده باید تلاشمان را بیشتر کنیم تا خلاف و ظلم را از بین ببریم نه اینکه کنار رویم و از صحنه خارج شویم. زیرا اگر از صحنه خارج شویم ظلم بیشتر می‌شود.

امام خمینی (ره)؛ ۲۰ آذر ۱۳۶۲

دکتر کدخدایی در ۸مرداد۹۰ باخبرگزاری فارس:”بالاخره برای مباحث انتخابات و یا مصوبات، مصالح عالیه نظام در نظر گرفته میشود[۱]“!

دکترحداد عادل در۸۴/۳/۲ در نامه به رهبر انقلاب، تجدید نظر شورای نگهبان و توسیع دایره نامزدهای واجد صلاحیت را “به مصلحت و مایه تقویت مشارکت عمومی بیشتر” خواند و از رهبری مداخله خواستند که انجام شد[۲]!

بنده در یادداشت کوتاه “شورای محترم نگهبان را کاریکاتور نکنیم!” جز همین کبرا و صغرا نگفته ام:

جلوگیری از کاهش مشارکت از مصالح عالیه نظام است.

رعایت این مصلحت عالیه در انتخابات از سوی شورای نگهبان حتی المقدور لازم است.

اگر اذن و اجازه ای میخواهد هم مثل نامه حداد عادل(رئیس مجلس وقت) را مسئولین مربوط تری هم میشود بنویسند!

در این یادداشت ها هم منظوری به کاندیدای خاصی ندارم خود مشارکت حداکثری و تضمین مردم سالاری دینی برایم مهم است. فصل الخطاب عملی هم تصمیمات آن شورای محترم است.

[۱] https://www.shora-gc.ir/fa/news/2122

[۲] https://farsi-khamenei-ir.cdn.ampproject.org/v/s/farsi.khamenei.ir/amp-content?amp_js_v=a6&amp_gsa=1&id=1283&usqp=mq331AQHKAFQArABIA%3D%3D#aoh=16215332962189&referrer=https%3A%2F%2Fwww.google.com&amp_tf=%D8%A7%D8%B2%20%251%24s