بایگانی برچسب: s

ارجاع به: فقیر سازی-مترف سازیِ همزمان؛ دولبه یک قیچی

گزارش مجله فوربس از رشد انفجاری میلیونرهای ایران در ۲۰۲۰ علیرغم فقر مردم:

  • میانگین تعداد افراد با ارزش ثروت خالص بالا در جهان ۶/۳درصد در ایران۲۱/۶درصد!
  • به لحاظ شمار میلیونرها: رتبه اول خاورمیانه و چهاردهم دنیا(عربستان هفدهم)!
  • منبع اصلی افزایش میلیونرها در ایران: بورس و رمز ارزها
  • دولت ایران شهریور۹۹، یک درصد از ذخیره صندوق توسعه ملی و دی۹۹ هم مبلغ ۲۵تریلیون ریال را به این بازار تزریق کرد!

بیش از ۶۰درصد جمعیت در فقر نسبی!

 

این گزارش بهانه باز نشر یادداشت دوسال پیش شد!

به امید پایان واقعیِ دولت اشراف

پیوند «فقیر سازی-مترف سازیِ همزمان؛ دولبه یک قیچی»

فقیرسازی-مترف سازیِ همزمان ؛ دولبه ی یک قیچی

ادعا: فقیر سازی طبقه پایین دست، تمهید “استبداد” و مترف سازی طبقه بالادست و افزایش طبقه متوسطِ خواهان رفاه زمینه پذیرش “استعمار” است! باهم جمع شدن این دو سیاست هشدار جدی بر آگاهان دردمند است.

  1. فقیرسازی و استبداد!پیامبر(ص) در وصیت واپسین لحظات عمر خود خدا را بر حاکمان مسلمین شاهد گرفت و هشدار داد: “مردم را فقیر نسازند تا به کفرشان بکشند”!(لم یُف٘قِر٘هُم فَیُک٘فِرَهُم).
    – اولا: سخن از فقر ساختگی و تحمیلی است که حاکمیت ها و دولتها بر گُرده مردم بار می کنند.(با فعل متعدی یُفقِر٘هم).
    – ثانیا: سیاست فقیر سازی به منظور منکِر و ناباور ساختن مردم نسبت به آرمانهای اسلام و حقانیت آموزه های آن است.(با فاء تفریع فیُک٘فِرَهم).
    مرگ آرمانها و آرمان خواهی ها با آموزه های اسلام، بهترین بستره برای جولان و صدر نشینی مستبدین بی شرف و بی کرامت است. تاریخ گذشته مسلمین بهترین سند تحقق این فرمایش است.
  2. افزایش مرفهین و استعمار!استعمار برای تحمیل الگوی سرمایه داری به جوامع دیگر از جمله از مدل انگلیسی دمکراسی خواهی استفاده می کند: طبقه اشراف با طبقه متوسطِ خواهان رفاه بیشتر(بورژوا) همدست شده، مشروطیت انگلیسی را پدید می آورند. از “ثروت”، قدرتی در مقابل “اقتدار سیاسیِ” سلطان می سازند و بعد با او در حکمرانی بر مردم شریک می شوند!
    طبقه ی متوسطی که سودایِ زندگی اشراف را دارد، منافع و خواست خود را در آزادی های اجتماعی-سیاسی و اخلاقی جدیدی می بیند. قرائتی گشاده تر از دین را طلب می کند. پی قانون اساسی جدیدی می افتد و…
    آنها همدیگر را پیدا و از طریق احزاب و نهادهای مدنی، برنامه اقدام مشترک برای گذار به رژیم سیاسی متناسب تر با آن خواستها را می چینند!

دو لبه ی قیچی!

بهترین راه جهت خاموش کردن موتور محرکه ی انقلاب -که پابرهنگان اند- این است که:

  • درصد ناچیزی از آنها را به طبقه متوسطِ خواهان رفاهِ بیشتر، ترقی دهند.
  • درصد بیشتری را در فقر و نداری بگذارند یا وادارند؛ به امیدی که محرومینِ انقلابیِ دیروز حالا به آرمانهای انقلاب پشت کرده(کافرشده) و به حقانیت حرکت شک کنند و دیگر همراهی نکنند!
    طبقه متوسط جدید هم با اشراف، منافع مشترک یافته؛ آرمانها و شعارها و روش های انقلاب را سدّ راه زندگی مترفانه خود ببینند و به دنبال ژاپنی مسلمان و دگردیسی انقلاب بیافتند.
    به مرور سهم مشارکت در میادین سیاسی و انتخاب سرنوشت، از عموم ملت و طبقات متوسط٘ به پایین، به طبقات متوسط٘ به بالا تغییر یابد. به تدریج “نظام اسلامی” به غیر مسمای راستین خود استحاله یابد و فقط اسم آن(برای مصرف داخلی) بماند چنانچه “خلافت اسلامی” چنین شد!
  • حاکمیت برآمده از این تقسیم کار ممکن است در تعاملی نیمه آزاد بین قطب های پولی شکل گیرد؛ که دیروز در شوراهای اشراف قبایل و امروز در توافق نیمه پنهان نخبگان اقتصادی-سیاسی و از صندوقهای خلوت از رأیِ طبقات محروم شکل می گیرد!
  • این حاکمیت جدید سیاسی اما نسبت به عموم رعایا و بخصوص طبقات فرودست، جبّار و مستبد خواهد بود!کوچکترین مطالبه گری آنها سرکوب و با جرم احتمالی آنها -بخلاف جرائم توانگران و متنفذان- شدید برخورد می شود!آن روزها هرگز مباد!

٭شاید از برخی برنامه ها و سیاستهای مشکوک در این راستا سخن گفتم(شاید)!

محسن قنبریان
۹۸/۳/۳۰