بایگانی برچسب: s

چوکان حمینی

“چوکان حمینی” یا همان فرزندان خمینی روایت‌گر جهادِ جوانان بومی و بی ادعای سیستان و بلوچستان در دهه‌ی شصت است. جوانانی که با دستان خالی غبار محرومیت را از چهره‌ی زرآباد زدودند.

زرآبادی که امروزه بزرگترین گلخانه‌ی طبیعی ایران است.

انتقاد آیت‌الله میرباقری از نحوۀ تقسیم اَنفال

انفال نباید براساس «الگوی توسعۀ سرمایه‌داری» توزیع شود.

انفال نباید براساس «الگوی توسعۀ سرمایه‌داری» توزیع شود.

پاکسازی اشرار با توزیع عادلانه انفال!

پس از جنگ، مناطق شرقی بخاطر اشرار و ترانزیت مواد مخدر حتی برای محلی ها نا امن بود. حاج قاسم بدان جا لشکرکشی نکرد. ائمه جمعه و جماعات و بزرگان قبایل را گردآورد و “طرح فراگیر برای برقراری امنیت پایدار در شرق ایران” را تصویب کرد.

با استاندار و مسئولین کشاورزی و سازمان آب و مقامات محلی قرار گذاشت که اشرار را از کوه ها پایین آورد اینها هم برایشان زمین و آب کشاورزی تهیه کنند. “شما برای آنها کار مهیا کنید تا بیچاره و فقیر نمانند”.

زمین های دولتی [بایر منابع طبیعی] را تقسیم بندی کرد و همراه نیروهایش اشرار را محاصره و مهلت ۷۲ساعته داد… ۲۴ساعت نگذشته بود که شروع به پایین آمدن کردند. اسلحه تحویل دادند و امان نامه گرفتند و در زمین هایی که به آنها تعلق گرفت ساکن شدند و شروع به کشاورزی کردند!

پاکسازی اشرار در منطقه به وسعت ۱۰۰۰ کیلومتر از ایرانشهر تا بشاگرد انجام شد… برای تامین آب کشاورزی آنها کمک هزینه حفر۳۲۰۰ چاه را داد و مشکل آب حل شد.

انواع خدمات مربوط به کشاورزی حتی برنامه آموزشی برای تولید بیشتر را سامان داد…

یکی از آن روستاها بخاطر او قاسم آباد نام گرفت.

(گزیده ای از ص۹۷و۹۸/۱۰۲و۱۰۳/ ۱۰۷ کتاب سرباز مکتب)

پ.ن:

نکته دوم ویدئوی تودیع بی ارتباط با این کارها نیست.

او نه استاندار بود نه وزیر؛ فرمانده سپاه و مسئول امنیت و پاکسازی اشرار بود اما در مکتب سلیمانی پاکسازی اینجور است!

محسن قنبریان

خون شیراز و ایذه با زاهدان فرقی می‌کند؟!

در ریخته شدن خون بی گناه نزد خداوند فرقی بین سنی و شیعه، زاهدان و ایذه نیست.

پس چرا برای یکی ایران تسلیت شکل می گیرد و پیامهای مقامات سیاسی و مذهبی صادر میشود و برای دیگری نه؟!

فرق ایندو در رنگ خون شان نیست در شکل و معنای حادثه است: الهائشات یا الغارات؟!

الهائشات، فتنه ها و نا آرامی هایی است که کسی در آن کشته یا زخمی می شود بدون اینکه قاتلش معلوم باشد[۱].

اینجا باید دیه از بیت المال پرداخت شود[۲]. و از خانواده دلجوئی شود.

الغارات، عملیاتهای تروریستی واضح و کشتن مردم بی گناه است. مثل آنچه گروه سفیان غامدی به دستور معاویه با شهر انبار کرد.

امیرالمومنین(ع) درباره اش خطبه خواند[۳] و از جمله فرمود: “کار را بر دوش همدیگر انداختید و یکدیگر را تنها و بی یاور گذاشتید تا اینکه دشمن غافلگیرانه از هرسو برشما تاخت(حتی شُنَّت علیکم الغارات)”.

وقتی علی(ع) در مسجد فراخوان صفین می داد، اربد از بنی فزاره بر امام اعتراض تند کرد. جمعی از مردم بر او شوریدند. در فرار با لگد و ضربات مردم کشته شد و قاتلش معلوم نبود. امیرالمومنین اورا کشته غوغا خواند و دیه اش را از بیت المال داد.[۴]

اما حضرت برای زنان مسلمان و ذمیِ انبار که در غارات سفیان غامدی غارت شدند خطبه خواند و فرمود:

“باخبر شدم مردانشان بر زن مسلمان و زنی دیگر که در پناه اسلام به سر می برده، هجوم آورده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره آنها را به غارت برده اند و آن بیچاره در برابر مهاجم جز گریه و التماس وسیله ای برای دفاع از خود نداشته… اگر پس از این رویداد مسلمانی از غصه بمیرد نکوهشی بر او نباشد بلکه نزد من جای آن هست که از غصه جان دهد[۵]“.

این به مثابه همان پیام مقامات و اعلام تسلیت یا عزای عمومی امروز است!

جمعه زاهدان، نمونه الهائشات بود!

 رهبر انقلاب با کشته های بی گناه آن روز همان مواجهه را کرد: دلجوئی و دیه!

در عهدنامه مالک اشتر، حضرت حکم هردو صورت قتل عمد و خطای کارگزار و والی خود را بیان کرده:

– “نه من در قتل عمد عذری نزد خدا دارم و نه تو؛ چرا که کیفر آن کشتن قاتل است”

– “اگر گرفتار قتل خطایی شدی و تازیانه یا شمشیر و یا دستت در مجازات کردن کسی افراط کرد… مبادا کبر و نخوت حکومت تو موجب شود که حق صاحبان خون را به آنان نپردازی[۶]

برای زاهدان هم دستور بررسی برای تطبیق این دو داده شد.

شیراز و ایذه و اصفهان اما نمونه آشکار الغارات است؛ چنانچه آرمان عزیز و سید روح الله و…!

در اینجا که بطور واضح تروریست ها جان بی گناهان بی پناه را می گیرند؛ اگر علی(ع) هم بود، خطبه۲۷ می خواند و بیانیه می داد! تاسف و تسلیت عمومی را روا می داشت.

نه چون این خون رنگین تر است، چون کشته شدن در عملیات تروریستی (الغارات) با کشته شدن در یک آشوب خیابانی (الهائشات) دو صورت اجتماعی متفاوت و هرکدام اثر و بار حقوقی خود را دارد.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۲۶

[۱] تهذیب الاحکام ج۱۰ص۲۰۳/ ملاذالاخیار ج۱۶ص۴۲۳

[۲] ریاض المسائل ج۱۶ص۲۸۶/ جواهر الکلام ج۴۲ص۲۳۴

[۳] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۴] وقعه صفین ص۹۴و۹۵

[۵] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۶] نهج البلاغه نامه۵۳

آیه‎‌ای برای فتنه‌ها

چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، در دانشگاه علم وصنعت تهران، دانشگاه شیراز منتشر می‌شود.

هرفتنه و التباسی حصحصه ای دارد!

آیه۵۱ یوسف کلمه اسرار آمیزی دارد:”اَلآن حَصحَصَ الحَقُّ” الان حق آشکار شد!

یوسف ازاول معصوم بود. برای گمان سوء احتمالی، پارگی پیراهن از پشت و شاهد و… هم آمد؛ اما وقتی این معصونیت، به مظلومیت رفتن به زندان(۷سال) انجامید، بعد از آن در مجمع زنان گفته شد: الآن حَصحَص الحق!

هرجا التباس و اشتباه، قاطی شدن باطلی در حقی، ودر یک کلمه فتنه‌ای باشد؛ الآن حصحص الحقی دارد،یا باید داشته باشد؛ مقداری تدبیری مقداری تقدیری و ربانی.

شهادت مظلومانه زن و کودکان در شاهچراغ الآن حصحص الحق فتنه۱۴۰۱ بود!

مگر در ماجرای مهسا امینی وپس از آن چیزی از التباس، قاطی شدن حق و باطلی بود؟!

برای بعضی نه! اما یک جامعه باید منتظر هم بمانند. بعضی دیرتر میرسند، دیر باورترند، منابع اطلاعات‌شان از دیگران است، به رسانه خودی و حتی مسئولین بی اعتمادند.

بعضی بستره‌ها هم بود، شکاف نسلی، گسل جنسیتی و مذهبی و…؛ بالتبع انتقادهایی از برخی رویکردها و عملکردها در حوزه زنان، حجاب و…بود.

اینها اقلا بنظر آن شهروندان حق و مانع دیدن باطلِ دشمن می‌شد.

۵ ضلعیِ معنای حصحصه:

این کلمه رازآلود فقط یکبار در قرآن آمده و پنج لبه معنا دارد که برای ما مشکل گشایی می‌کند:

  1. ظهور بعد از خفاء و کتمان[۱]
    عکس‌های سلفی ما -که درصدی هم در حباب رسانه می‌افتد- با عکس ماهواره‌ایِ مثل رهبر انقلاب یکی نبود! بسیاری از ما، عاملیت و فاعلیت تحرکات خیابان را همان گسل‌ها و انتقادها و اعتراض‌ها می‌دیدیم. دشمن هم وجود خود را کتمان می‌کرد، حداکثر در بازتاب رسانه‌ای خیابان و کشاندن به مجامع بین المللی رو بازی می‌کرد.
    ماجرای شاهچراغ شد: الآن حَصحَص الحق!
    جای کتمان نماند که داعش (دشمن نشان دار) جنایت کرد.
    آشوب خیابان متاثر از مخالفان اروپایی و برلین بود نه داعش؟!
    همان وقت که پلیس آتش زدند و علیرغم بردباری بیشتر نیروی انتظامی خشونت بیشتر(رفتاری و زبانی) نشان دادند؛ برای بعضی شباهت به دشمن -نه هم وطن- معلوم شد؛ اما بعضی هنوز…!
    ماجرای شهید آرمان علی وردی کاملا شبیه کار یک دشمن بود؛ اما دشمن باید با نشان رسمی خود می‌آمد تابعضی باور کنند. شاهچراغ چنین شد!
  2. جدا کردن حصه و نصیب حق از باطل[۲]
    درحصحصه باید حصه و سهم باطل معلوم شود.
    در زاهدان هم -در بیانیه شورای تامین- بی گناهانی کشته شدند؛ چرا برای آنها ایران تسلیت نشد؟! خون شیرازی و شیعه رنگین‌تر از زهدانی و سنی است؟! کشته شاهچراغ شهید است و مسجد مکی نه!
    هرگز! خون هر بی‌گناهی محترم است. خون ریخته شده بی‌گناه دو وجه دارد:
    – وجه نزد خدایی: که فرقی نمی‌کند و خداوند برای هر دو منتقم است و ولیّ دم یا دیه قرار داده است.
    – وجه برای ما: کارکرد اجتماعی ‌های ریخته شده مثل هم نیست. در زهدان نمی‌شد دست گذاشت کدام بی‌گناه و کدام فرد مسلح یا حمله کننده به پاسگاه بود؛ اما در شاهچراغ یک اسلحه به دست بود و یک حرم بی‌پناه و بیگناه!
    لذا شهدای شاهچراغ الآن حصحص الحق ماجرا شدند[۳].
  3. باطل را زائل هم می‌کند[۴]
    در حصحصه، حق فقط آشکار و از باطل متمایز نمی‌شود؛ بلکه باطل را هم رسوا و زائل میکند.
    شهدای امنیت هم شهید بودند. اینبار اصلا بخاطر تدبیر انتظامی و مقابله با کشته‌سازی، شهدای امنیت به شکل معنا داری بیشترند. اما آن شهیدان عزیز کل جامعه را به حصحصه نرساندند! برای بعضی این بودکه: در درگیری و آشوب اینها میزنند، آنها هم میزنند؛ طبیعی است برخی از این طرف هم کشته شوند!
    اما در عملیات تروریستی شاهچراغ، کشتن زن و بچه و پیر و جوان در حال غفلت(ترور) آنهم با آن وضع که بروی و برگردی و تیر دوباره بزنی و…! کودک شیرخوار و بچه دبستان، شهادتش کارکرد اجتماعی متفاوتی از شهادت مرزدار و پلیس دارد؛ پس: الآن حصحص الحق!
  4. ثبات و استقرار حق را هم در پی دارد[۵]
    در حصحصه، حق باید به ثبات و استقرار هم برسد. مثل یوسفی که نه فقط تبرئه شد بلکه در حصحصه، امین و عزیز مصر هم شد.
    ماجرای شاهچراغ و نوع شهادت آن عزیزان، ملت را به صحنه آورد؛ رمز همیشگی استقرار حقِ در این ۴دهه، حضور میلیونی مردم بوده است که دوباره شد؛ پس: الآن حصحص الحق!
  5. تکرار ظهور[۶]
    از دیگر ویژگی‌های حصحصه این است که امری را درظهور و تبیّن خود، پس از تکرارها به ظهور نهایی می‌رساند و پس از آن هم تکرارش می‌کند. ظهور معصومیت یوسف از بدو ورود تا پس از زندان را به رخ می‌کشد و به اوج خود (تبرئه و امین مصر شدن) می‌رساند و بعد هم پاکی او را تکرار می‌کند.
    شهدای شاهچراغ، نمادی می‌شود برای التباس‌های بعدی! مرز مراقبتی در ذهن ایرانیان می‌شود که مراقب باشند: انتقاد و اعتراض اگر به درگیری یک ماهه خیابان رسید راه برای تروریست‌ها باز می‌شود! از این حیث هم: الآن حصحص الحق!

[۱] یقال حصحص الشئ: اذا ظهر بعدخفاء او تبیّن بعد کتمان

[۲] اشتقاق از”حصه” = نصیب و قسمت. بانت حصه الحق و جهته من جهه الباطل

[۳] در سیره امیرالمومنین(ع) هم بین کشته “الهائشات”(فتنه ها و درگیری های شبانه و…) و “الغارات” یورش های تروریستی به شهرها و بی پناهان فرق است. برای دومی بود که فرمود اگر کسی بشنود و بمیرد ملامتی ندارد!

[۴] الحاصه: مایَحُصّ شعرها: یحلقه کله فیذهب به/ ناقه حَصّاء : لیس علیها وَبَر  ظهوره ظهوراً یُذهب الباطل

[۵] در معانی حصحص: الحرکه فی الشئ حتی یستقرَّ فیه و یستمکن

[۶] حصحص فعل ثنائی مکرر بر وزن فعلل است و این صیغه دلالت بر تکرار حدوث فعل می کند.

عدالتِ آزادی آفرین

  1. از اسامی خداوند، “الحَکَم العدل”(حاکم عادل) است. درباره اش در ادعیه می خوانیم: “تو منزهی از اینکه از تو ترسی باشد، جز از ناحیه عدالتت”!
    عدالت هم امر ترس آوری نیست. انسان در حقیقت از خودش می ترسد؛ که از حدود خود به حقوق دیگران تجاوز کند[۱].
  2. حکومت هرچه به این ترازِ الحَکَم العدل نزدیک تر شود، الهی تر است.
    مردم در آن از حکومت نمی ترسند بلکه از خودشان می ترسند[۲].
  3. ترس مردم از حکومت ها، بخاطر تخلف حکومت هاست.
    بخاطر آن است که دولت و سازمان امنیت و پاسبانش به ملت زور می گفت؛ از آن طرف بین مقامات حکومت و مردم در رسیدگی به تخلف فرق است! این دو، عامل ترس مردم از حکومت(اختناق) است.
  4. هرچه حکومت، عدل بیشتری درباره خود و کارگزارانش اجرا کند؛ ترس مردم از آن کمتر می شود(رفع اختناق). متقابلاً ترس نسبت به خود، بیشتر می شود(تامین آزادی قانونی شهروندان).

پس عدالتِ حاکمیت بخصوص درباره خود و صاحبان قدرت و ثروت، عامل رفع اختناق و آزادی آفرین برای مردم است.

*۱* این تئوری حِکَمی توسط پیامبر(ص) و علی(ع) تحقق عینی یافت.

*۲* بیانیه شورای تامین سیستان و برخی تصمیمات و وعده های آن درباره حوادث ۸مهرماه زاهدان حرکتی بدین سمت است. کاش زودتر با اجابت درخواست نماینده ولی فقیه انجام می شد[۳].

محسن قنبریان

[۱] https://lib.eshia.ir/50006/1/19

[۲] پیام رادیو- تلویزیونی به ملت و اعلام «جمهوری اسلامی»

[۳] ۱۴نکته آیت‌الله محامی پیرامون حوادث و وقایع اخیر در سیستان و بلوچستان