بایگانی برچسب: s

صدا و سیما / امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت

برنامه ثریا پخش شده از شبکه یک سیما، مورخه ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۱ با موضوع «امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت» با حضور حجت الاسلام قنبریان پخش شد. در این برنامه به اختصار موضوعات زیر مطرح شد:

  • درس های غدیر و حکومت علوی برای امروز
  • جمهوری اسلامی چگونه می تواند ادامه راه «غدیر» باشد؟
  • حضور مردم و تحقق جمهوریت و عدالت درس غدیر برای امروز
  • عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت!
  • ولایت امیرالمومنین و حکومت علوی؛ تحقق حضور مردم و مستضعفین در اداره جامعه

نسخه کامل این برنامه جهت استفاده علاقه مندان منتشر می‌شود.

ادامه خواندن صدا و سیما / امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت

امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند را با خدائی بشناسید و رسول را با رسالت؛ و اُولی الامر بالامربالمعروف و العدل والاحسان: صاحبان امر و حکومت را به امر به معروف کردن، عدالت گستری کردن و احسان به مردم بشناسید!(کافی ج۱ص۸۵)

در این نمونه هرسه جمع است:

  • امر به معروف و نهی از منکر متصدی بیت المال
  • عدالت ورزی نسبت به خواص و نزدیکان
  • احسان به مردم و لحاظ کردن آنها در هر ماجرای ریز و درشت.

چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را ولیعهد حکومتی خود نکرد

دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!

عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].

به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!

چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!

باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!

در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:

  1. اصل بدعت ولایتعهدی در اسلام
  2. فسق و فقدان شرایط خلافت در یزید

واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!

ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!

از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!

پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!

حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است

[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.

[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه

[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰

[۶] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸

غدیر یک سبک است نه صرفاً واقعه!

 

  1. جعل ولایتِ غدیر، “ولایت باطنی و تکوینی” نبود همین “ولایت ظاهری سیاسی-اجتماعی” بود. اولی جعل ندارد؛ نه غدیر دارد نه سقیفه! دومی است که طرح با مردم و هم غصب از ولیّ دارد. پس غدیر سیاسی را صرفا به مناقب عرفانی خوانی تقلیل ندهیم!
  2. “غدیر”، تکرار “عقبه” است. پیامبریِ محمد(ص) از خدا بود، اما مردم مدینه دو عقبه با او بیعت آزادانه کردند تا پیامبر(ص)، حاکم آنها شد؛ هرگز به زور بر آنها حاکم نشد.
    “از این حیث” غدیر یکبار دیگر در ۱۸ ذی حجه ۳۵ هجری تکرار شد وقتی “عامه مردم” به علی(ع) برگشتند و اقلا بعنوان “حاکم عادل” با او بیعت آزادانه کردند!
  3. “سقیفه”، بازتولید “دارالندوهِ” مکه است. تصمیم گرفتن بزرگان قریش برای عموم مردم؛ واسطه شدن کانون های خاص بین عموم مردم و پدیده حاکم!
  4. چه بسا عالم و شاعر و مداحِ علی باوری که غدیر را با “عقبه” پیامبر(ص) نفهمد و نگوید! کار تمام شده ی آسمان بداند و لازم باشد به زور و “سلطه” بر زمین استقرار یابد!
    و ای بسا متفکر و نویسنده ای سنّی که از سبک حاکمیتِ غدیر بگوید! تصریح بکند یا نکند، “ولایت” را متمایز از “سلطه”؛ و حکومت را حتی وقتی “جعل الهی” دارد، نیازمند “پذیرش مردمی” بداند!

شیعه و سنّی رهزنی نکند؛ غدیر، پیام سیاسی خدا برای انسان در همه زمانها و همه مکان هاست!

مطلب مرتبط: سلسله درس‌های نهج‌البلاغه

* دراینباره گفته و این روزها بیشتر می گویم!

محسن قنبریان ۲۴ تیر۱۴۰۱

مراقبه غدیریه!

شعرسپید علیرضا قزوه را با عنوان: “آن کفش های وصله دار” با صدای گرم حجت الاسلام دیانی بشنوید!

 

– خلیفه نیستی، سلطان هم! فقط امام اول مظلومانی!

– و جای پنج سال می شد که پنجاه سال حاکم باشی!

– می شد حسین و حسن را باخود همراه کرد

یکی مشاور اعظم و یکی وزیر خزانه داری کل!

– حتی عقیل را می شد سه چهار سالی

با حقوق ارزی آن روز به اندلس فرستاد!

– می شد محمد حنفیه سفیر سازمان ملل باشد!

مانند این پس خاله ها که هنوز و تا همیشه سفیرند!

– می شد بعد خود فکر پادشاهی فرزندان بود!

مثل همین ملک حسین و ملک حسن

مثل همین حیدر علی اف و اف بر این دنیا…

– می شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمیزاد

از وعده و وعید و افطاری داد با بیت المال!

– در برج های دوبی سهمی داشت!

در بازار بورس دستی!

– برای بردن نان فرصت نیست!

این را به سازمان غله و نان بسپار!

پ.ن:

  1. کنار ریسه و شربت و اطعام، از سبک غدیری حکومت هم مذاکره کنیم!
  2. .در این ایام مبارک برای شفای بیماران بخصوص حاج آقا دیانی عزیز هم دعا کنیم!

این شعر زیبای سعید پاشا زاده با صدای علی اکبر قلیچ حاوی گوهرهای مهمی از مکتب علوی است:
در دین علی پینه فقط روی جبین نیست!
در مُلک سلیمانی خود کارگری کرد!

اگر دست کارگر مثل سجدگاه مومن بوسیدنی شود و اگر حکّام اقلا به قدر مزد کارگری، از مُلک بردارند، به مکتب غدیر نزدیک تر می شویم!

 

۰۵/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳ / جلسه پنجم

  • مقدمه:
    – گوهر و ذات ولایت سیاسی و پوسته حقوقی آن.
    – چسبیدگی عدم فاصله با خدا و مردم!
    – در روایات اسلامی
  • ۵نکته فراز اخلاق رهبری:
    – قلبی نه نمایشی!
    – رعایت مردم همراه با رحمت و محبت و لطف!
    – نه درندگی و حتی نه زبان اقتدار با مردم!
    – مردم، همه ی مردم؛ حتی غیر هم کیش!
    – بخشش لغزشهای مردم درباره حاکم!

دریافت جلسه پنحم «درس‌هایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۰۵/ درسهایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه/ این هفته!

به فراز اخلاق رهبری در نامه۵۳ رسیده ایم!

درک درست این اخلاق برای رهبری و بعد کارگزارانش، به نو کردن درک درباره گوهر اصلی ولایت است که در میراث اسلامی متراکم اما در پوسته فقهی-حقوقی آن کمتر منعکس شده است…

متفکران انقلاب از جمله رهبر انقلاب بر این گوهر و ذات توجه ویژه ای داشته اند…

خانم نیکلا استرجن نخست وزیر اسکاتلند در کنفرانسی که به منظور تعامل مسلمانان شیعه در غرب اروپا برگزار شد را نشان می دهد که کنارش تابلویی است با ترجمه لاتین فرازی از عهدنامه مالک اشتر: “فَانَّهُم صِنفانِ: اِمَّا اَخ لَکَ فِی الدِّینِ اَو نَظیر لَکَ فِی الخَلق”: مردم دو دسته اند یا برادر ایمانی تو هستند یا شبیه تو در آفرینش!

جمله ای از فراز مورد بحث جلسه جمعه ۳تیر۱۴۰۱

۰۴/ درس‌هایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳ / جلسه چهارم

  • یادآوری قاعده زرین حکمرانی: قضاوت جمع بندی شده افکار عمومی، واقعیت است
  • یک اشکال و شبهه!

پس قضاوت چند دهه شامیان درباره امیرالمومنین العیاذ بالله واقعیت است؟!

  • روایاتی در مذمت اهالی برخی شهرها، نقض این قاعده!

-جواب اشکال

  • تفاوت و تفاضل جهان های اجتماعی جوامع هم معقول است هم منقول

– تقریر آن در علوم اجتماعی

– در روایات

مذمت شهرها ذیل این قاعده است نه نقض آن قاعده حکمرانی!

  • باید موضوع قاعده، منعقد شود:نظر مشافهتا مردم و تطابق آراء عقلاء

– قضاوت شامیان ،ساخت کانون اموی بود نه قضاوت مباشر و تک به تک مردم.

-یک سئوال

این قاعده، ارزش پیشینی هم دارد؟! برای ساخت دولت نه قضاوت علیه حکومت های سابق!

  • جمله قاعده، عطف عام یا مطلق پس از خاص و مقید است و مفید اطلاق است.
  • در نحوه انتصاب کارگزاران حضرت همین قاعده را لحاظ کرده و دو دسته دستور به مالک داده است…

دریافت جلسه چهارم «درس‌هایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی


ادامه خواندن ۰۴/ درس‌هایی از نهج البلاغه

۰۳/ درس‌هایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳ / جلسه سوم

  • موقعیت این فراز ؛ موقعیت اکتشافی و اثباتی
    -نکات این فراز
  1. مردم دلالت گر بر عدل و جور حکومت اند
  2. تنها دلالت گر مردمند!
  • اشتباهات مردم چه؟
  • شرح این فراز از رهبر انقلاب
  • استفاده امام خمینی از این قاعده علیه سلطنت پهلوی: افکار عمومی قانون است!
  1. ین نظر عمومی مردم، زبان الهی است
  2. خیره عمل صالح نه کار نمایشی

دریافت جلسه سوّم «درس‌هایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۰۳/ درس‌هایی از نهج البلاغه