بایگانی برچسب: s

سخنرانی/ وجوب جهاد دفاعی (درباره فلسطین و لبنان)

درسهایی از نهج البلاغه

حجت الاسلام قنبریان؛ ۱۱ آبان ۱۴۰۳

سه مبارزه ای که نباید بین شان خلط کرد!

  1. قیام درون جامعه اسلامی علیه جائر یا غاصب برای تشکیل حکومت ولایی
    وجوبش منوط به شرائط و نداشتن توالی فاسد
    خطبه۵ در اینباره (افلح من نهض بجناح اواستسلم فاَراح)
    – شرائط مثل یار و ناصر
    – توالی فاسد مثل ارتداد عمومی (ر.ک: ولایه اللهیه الاسلامیه/ آیت الله مومن/ ج۱ص۱۷۲الی۱۷۸)
    روایات تقیه و احلاس بیوت و مانند آن متعلق به این نوع مبارزه است.
  2. جهاد ابتدایی با مشرکان
    منوط به حضور و اذن امام (بنابر مشهور)
    واجب کفایی بر مردان سالم و توانا
    صدر خطبه۱۴۶ در اینباره است…
    الان محل ابتلاء ما نیست!
  3. جهاد دفاعی؛ که برخی فقهاء تا ۴قسم شمرده اند:
    ۱. برای حفظ اساس اسلام دربرابر هجوم کفر، به هدف محو اسلام
    ۲. برای دفع متجاوزان به خون و ناموس مسلمانان(چه کافر چه ناصبی)
    – غارات در زمان امیر(ع)، داعش در زمان ما
    ۳. برای دفاع از مسلمانانی که با گروهی از کفار درگیرند و ترس مسلط شدن کفار بر آنان است (ولو اساس اسلام در خطر نیست)
    – دیروز جنگ ایران و روس، الان لبنان و اسرائیل
    ۴. بیرون راندن کافران اشغالگر از سرزمین اسلامی
    – مثل الان فلسطین
    – این اقسام را کاشف الغطاء افضل و کشته اش را مثل شهید در رکاب حسین(ع) می شمارد!
    اغلب صور این جهاد : بی نیاز اذن امام و فقیه/ واجب بر مرد و زن، کوچک و بزرگ، سالم و بیمار، دور و نزدیک!/ جواز همکاری با سلطان جائر در آن/ و…
    ذیل خطبه۱۴۶ و خطبه های ۲۷ در اینباره است.

گلایه ای از حوزه در اینباره

دانلود سخنرانی «وجوب جهاد دفاعی (درباره فلسطین و لبنان)» | “دانلود از پیوند کمکی

فلسفه تاریخ

جلوی “دین‌بازها” و سکولاریزم گرایشی را بگیرید | شأن پیش‌ساخته برای روحانیت درست نکنید

حجت الاسلام قنبریان | فلسفه تاریخ

 

برای قضاوت بهتر صوت کامل را اینجا بشنوید!

برای تفصیل درباره دین بازان و نقش آنان در سکولاریزم اینجا بشنوید!

برای تفصیل درباره شان پیش ساخته نداشتن روحانیت اینجا بخوانید! و بشنوید!

در اینباره به این منابع هم رجوع کنید:

رسائل شهید ثانی ج۲ص۷۹۲

حکومت در نهج البلاغه آیت الله خامنه ای

سخنرانی/ مهدویت و پایان تاریخ در نهج البلاغه

چند گزاره کلیدی از مهدویت در نهج البلاغه:

  1. رابطه مستقیم وضعیت دین و وضعیت امام:
    فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ(خ۱۸۲)
    – طلوع اسلام ناب هم مطلع رفع غربت امام است!
    توضیح از خطبه های ۱۴۷و۱۸۷
  2. تصرفات سیاسی اجتماعی امام غائب:
    أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاجٍ مُنِیرٍ وَ یَحْذُو فِیهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِینَ، لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً وَ یَصْدَعَ شَعْباً وَ یَشْعَبَ صَدْعاً، فِی سُتْرَهٍ عَنِ النَّاسِ لَا یُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ(خ۱۵۰)
    – امام غائب فقط مغیث و دارالشفاء نیست…
  3. مهیا شدن قومی از درون آن تصرفات برای ظهور:
    ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَهِ بَعْدَ الصَّبُوحِ.( خ۱۵۰)
    – گزارش حدیث لوح از یاران غیبت هم همین است…
  4. استعاره های پرمعنا:
    برای غیبت:
    ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَأَلْصَقَ الاَْرْضَ بِجِرَانِهِ (خ۱۸۲)
    برای ظهور:
    فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ، ضَرَبَ یَعْسُوبُ الدِّینِ بِذَنَبِهِ، فَیَجْتَمِعُونَ إِلَیْهِ کَمَا یَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ (ح۱)
    – شما به آرزویتان می رسید(خ۱۰۰)
    – هوی به دین برمی گردد(خ۱۳۸)

دانلود «مهدویت و پایان تاریخ در نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

مجاهدان فلسطینی و بیعت با امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف )

چرا مجاهدان فلسطینی در مساجد با امام زمان بیعت می‌کنند؟

بیعت با امام مهدی(عج) در وصیت نامه شهید نضال فرحات مهندس موشک‌های قسّام

“ادریس” و “م ح م د”

 

  • غیبت، سنت در اولیاء خدا بوده؛ اولین اش -ادریس- ۲۰ سال و آخرینش، تا حالا ۱۱۸۴سال!
    اگر ۲۰ساله، ادریس برگشت و ولیّ ما نه؛ فرقش در ولیّ است، در محبت و ولایت اش!
  • جبّاری، زمینِ مستضعفی را تصاحب کرد و او را کشت و ادریس را تهدید کرد؛ ادریس هم اجازه بارانِ شهر را از خدا به دست گرفت تا آنها را با قحطی ادب کند. ۲۰سال کافی بود…
  • “زمین” را جبّاران تصاحب کردند و اولیاء را “قُتل مَن قُتل و سُبی مَن سُبی و اُقصی مَن اُقصی” کردند؛ ولیّ آخر، “منزل نمی کند الا به نوک کوه ها یا قعر دره ها”!
    اما باران را گرو برنداشت! جایش در خیمه ی تنهایی، “بِیُمنه رُزق الوَری” شد!
    ایستاده تا مردم بخواهند، با محبت ادب شوند نه عقوبت…
  • فاضل نظری این وضعیت را ندبه کرده:
    کبریای توبه را بشکن! پشیمانی بس است
    از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است

یوسف از تعبیرخواب مصریان دلسردشد
هفتصد سال است می بارد! فراوانی بس است

بر سر خوان تو تنها کفرِ نعمت می کنیم!
سفره ات را جمع کن ای عشق! مهمانی بس است

محسن قنبریان

همه چیز تویی…

من در این اوضاع اجتماعی کشور، چه نقشی می‌توانم داشته باشم؟
چگونه می‌شود به افراد ناامید کمک کرد؟

 

حجت الاسلام محسن قنبریان

 

در این کلیپ افراد متوجه می‌شوند که بخاطر جنس خاک (چسبندگی) و مقدار فرو رفتن اسب در مرداب به راحتی نمی‌شود اسب گرفتار را خارج کرد. راه حل را در کلیپ مشاهده کنید…

سلسله بحث امید بانی

تشکر از دوستان هیات محبین الرقیه(س) امیدیه

تقابل امیدبانی و یأس پراکنی؛ تقابل بقیه الله و ابلیس!

(برشی کوتاه از سلسله سخنرانی: مهارت امیدبانی در قرآن/ رمضان۱۴۰۱)

دو زنجیره ی امید و یأس

زنجیره اول:

  1. باقیات الصالحات
  2. بقیّه مِمّا تَرَک
  3. روْحِ الله
  4. اولُوا بَقیّه
  5. بقیّه الله

 

زنجیره دوم:

  1. یأس
  2. خیب
  3. قنُوط
  4. ابلاس
  5. ابلیس

 

باقیات!

پول، زینت حیات دنیا اما رایگان بخشی از آن، باقیات صالحات است. منصب، زینت دنیوی اما خدمت، باقیات صالحات است.

قرآن این باقیات را نه فقط بهترین ثواب بلکه بهترین آرزو و امید می شمارد(۴۶کهف).

باقیات صالحات نقطه شروع امید آفرینی در جامعه است. وحشت ها و اضطرابها را از زندگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی می گیرد.

 

موزه تجارب موفق!

امیدها و آرزوها، از خاطرات و تجارب موفق ارتزاق می کنند.

خداوند برای همراه کردن بنی اسرائیل با فرماندهی جوان، موزه موفقیت های گذشته این قوم را حاضر کرد! گنجینه عصای موسی و عمامه هارون و… یادآور موفقیت ها بود و به قوم امنیت می داد و موجب آرامش قلوب آنها می شد(۲۴۸بقره)

 

“بَقیِّه مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی” موزه تجارب موفق بود، ملت های دیگر هم میتوانند چنین داشته باشند مثل شنهای طبس و مزار اسطوره های مقاومت و…

 

اولوا بقیه!

همیشه فاعل از فعل خود قوی تر است. هرفعل فقط یک پرتو از فاعل است و دهها و صدها مثل آن قابل صدور از فاعل است.

برتر از “باقیات صالحات” و “بقیه ممّا ترک” و یادگارهای تجارب موفق، کسانی هستند که صاحب بقاء (اولوا بقیه) شده اند، جاودانه و نامیرا شده اند.

رمز این جاودانگی، نهی از فساد است(۱۱۶هود)

ابوذر در ربذه خفه و دفن نشد، تبعید و بیابان او را جاودانه کرد!

ابوذرها و عمارها بیشتر از باقیات و موزه ها، موجب امید و آرزو میشوند.

 

رَوح الله!

رَوح، هم ریشه  با رُوح است، نسبت “تنفس” و “جان” با هم دارند. رَوح، نسیم خنک و کمک نفس است.

“اولوا بقیه” شدن، مبارزه با مشکلات و انسدادها می خواهد. ابزار این مقاومت و امیدبانی با همه ناکامی ها، “رَوح الله” است. لا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله(۸۷یوسف)

در انسدادها و بسته بودن راه ها، امید فرج داشتن با کمک نفس های الهی ممکن است که اهل ایمان و یقین بهره اش را دارند.

 

بقیه الله!

بقیه الله، بازمانده یک خانواده نیست صاحب بقاء و موجودی آرمانی و نامیراست که سر سلسله امیدهاست از اولوا بقیه تا باقیات و کارهای امیدآفرین!

او یک پیشنهاد رویایی و امید بخش (المُقَدَّمُ المَأمُول) است. آنهم آرزو و امیدی که وعده تحقق قطعی (المُؤمَّل) از خداوند دارد!

با بودنش جایی برای یاس نیست!

 

زنجیره ی یأس!

  • آرزو و هدفی که بدان نمی رسی، “یأس” را “خیب” می کند.
  • اگر بر همه ایده ها، استعدادها و توانها چتر انداخت، “قنوط” نام میگیرد.
  • اگر به نهایت ناامیدی و ندامت رسید، “ابلاس” میشود!
  • ابلاس، هم ریشه ابلیس و درد بی درمان اوست!

 

همانقدر که بقیه الله چشمه حیات و امید است، ابلیس چاه یأس و ناامیدی است. وقتی رگه هایی از یأس در خود دیدی بدان ابلیس تو را لمس کرده است!

 

محسن قنبریان

دادگری ای که نمی شناسید!

امیرالمومنین(ع) در خ۱۳۸ روز مهدی(ع) را به “آنچه نمی شناسید” (سیاتی غد بما لاتعرفون) معرفی می کند.

“نشانتان خواهد داد روش دادگری چگونه است!” (فیُریکم کیف عدلُ السیره)

می فرماید: او “غیر از حاکمان وقت” است و “کارگزاران همان حکومتهای موجود را بخاطر سوء اعمالشان مواخذه می کند!” (یاخُذُ الوالی من غیرها عُمّالَها علی مساوئِ اعمالهم[۱]).

جالب است نمی فرماید فقط والیان حکومتها را مواخذه میکند، بلکه همه کارگزاران متخلف حکومتهای وقت ظهور، مورد مواخذه اش هستند.

کانه می فرماید روش دادگری با مواخذه عُمّال سوء و کارگزاران متخلف شروع می شود چیزی که ظاهراً حکومت های وقت ظهور در آن کم دارند!

[۱] ر.ک:منهاج البراعه ج۸ص۳۵۱/ شرح ابن ابی الحدید ج۹ص۴۶

امام زمان(ع)، بقیت اللهِ قرآن است.

امام زمان(ع)، بقیت اللهِ قرآن است.

نه یعنی باقیمانده ی خدا! یعنی وجه باقی خدا. بقیت الله، «اولوا بقیه» میخواهد یعنی صاحبان بقاء قرآن اینان راچنین وصف میکند: «ینهون عن الفساد فی الارض»:  کسانی که از فساد در زمین جلوگیری میکنند[۱].  یاران بقیت الله، اولوا بقیه اند. اهالی قعود و بیطرفان در مقابل فساد و ظلم، راهی به بقیت الله ندارند.

محسن قنبریان

[۱] ۵۶/ هود

سلسله مباحث مهدوی؛ حجت الاسلام قنبریان