بایگانی برچسب: s

بخشی مهم از بیانات عربی رهبر معظم انقلاب در خطبه دوم نمازجمعه ۲۷دی‌ماه (در راستای راهبرد اخراج آمریکا از منطقه):

  • جهان اسلام باید عوامل تفرقه را بزداید
     
  • هماهنگی رسانه‌های ما فرهنگ عمومی را از ریشه اصلاح خواهد کرد
  • ارتباط نیروهای مسلّح ما جنگ و تجاوز را از همه‌ی منطقه دور خواهد کرد.
  •  ارتباط بازارهای ما، اقد کشورهایمان را از سلطه‌ی کمپانی‌های غارتگر بیرون خواهد آورد.
  • رفت و آمدها و سفرهای مردم ما، همزبانی و همدلی وحدت و دوستی به ارمغان خواهد آورد.

 

مطالعه مطلب: دوگانه کهنه: کارشناسی-انقلابی‌گری!

دوگانه کهنه: کارشناسی-انقلابی‌گری!

آنچه استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران درباره توافق آتی ایران و آمریکا پس از شهادت سردار سلیمانی گفته، قبل از اینکه اظهار نظری شخصی باشد، سخن رایج کارشناسی غیر انقلابی در طول ۴دهه مواجه انقلاب با آمریکاست؛ که البته ایشان رُک و صریح بیانش کرده است! این کارشناسی اغلب در “مجاری تصمیم‌سازی” دولتمردان حضور داشته است؛ لذا بجای موضع‌گیری درباره شخص ایشان باید درباره دوگانه ساختگیِ کارشناسی-انقلابی‌گری بیاندیشیم.

ایشان بطور خلاصه گفته‌اند:

  • “اینکه آمریکا باید از منطقه خارج شود یک ایده سیاسی است نه یک ایده استراتژیک”!
  • “در مباحث استراتژیک هرگز وارد بحث حقوقی نمی‌شوم، عامل تعیین کننده نهائی قدرت است نه حقوق”!
  • “مقامات یک کشور ملاحظات استراتژیک خود را دارند، ولی ممکن است مباحث سیاسی‌ای مطرح کنند برای مصارف داخلی یا خارجی؛ اما این بدان معنا نیست که از فردا قرار است قیام کنند برای تحقق آن مباحث سیاسی”!
  • سپس، حضور آمریکا در منطقه را دارای منافعی استراتژیک برای ما و منطقه می‌شمارد که خلأ آن موجب نزاعات و جنگ‌هائی می‌شود! در آخر هم پیش‌بینی می‌کند:
  • “دو، سه هفته دیگر نه از فضای مربوط به ترور سردار سلیمانی خبری خواهد بود و نه از فضای مرتبط با سقوط این هواپیما! آنوقت ما شاهد افزایش میانجی‌گری‌ها بین ایران و آمریکا خواهیم بود! بهار سال آتی احتمالا شاهد دیدار روحانی و ترامپ و توافق ایران و آمریکا خواهیم بود”!

https://b2n.ir/790834

تاریخ این دوگانه جعلی (کارشناسی-انقلابی‌گری) به روزی برمی‌گردد که امامِ انقلاب نظر خود درباره ناوگان آمریکا در بدو ورود به خلیج فارس را گفتند: (آنها را بزنید)! اما کارشناسان سیاسی-نظامی‌آنروز صلاح ندیدند (و تا امروز هم)! بعد در جنگ نفتکش‌ها و زدن ایرباس ایرانی همین کارشناسی مانع درگیری جدی و نهائی با آمریکا شد. هدف قرار دادن عین‌الاسد نیز درون نظام بین‌الملل تعیین شد؛ و سعی شد به گونه‌ای انجام شود که “جنگ با آمریکا” یا “نقض حریم همسایه” تلقی نشود. لذا هدف، با هماهنگی دولت عراق انتخاب و بلافاصله هم به آمریکا پیام اتمام مخابره شد!

از اینرو علیرغم بزرگی و عظمت نظامی آن برای نیروهای مسلح، به لحاظ دیپلماتیک و سیاسی، منتفی کننده رابطه آمریکا و ایران نیست؛ و حتی می‌تواند امتیازی در مذاکرات آتی بوده، جای سانتریفیوژهای نطنز بنشیند!

اگر جریحه‌دار شدن غرور ملی با شهادت سردار سلیمانی و مطالبه میلیونی خوانخواهی او بتواند یکبار برای همیشه تکلیف این دوگانه ساختگی و غلط را معلوم کند، مانع اصلی انتقام راهبردی از آمریکا برداشته شده است.

  • آیا واقعا اخراج زمانبندی شده آمریکا از منطقه ،”غیر علمی” و سپس “غیر عملی” است؟!
  • آیا این ایده انقلابی(به تعبیر ایشان: سیاسی) غیر استراتژیک است؟!
  • “واقعا” خروج داعش و ناامنی، مولود حضور آمریکاست؛ یا سرکوب داعش و امنیت عراق و سوریه؟!
  • لوازم استراتژیک تحقق آن ایده انقلابی چیست؟ چه میزانش الان موجود است؟
  • تشکل و تشخص گروه‌های متعدد مقاومت با تلاش سردار دل‌ها جزیی از فعلیت بخشی به آن راهبرد نیست؟
  • ایجاد ائتلاف بین گروه‌های مقاومت امری نشد است؟!! آن ائتلاف نمی‌تواند خلأ موهوم ژانداری آمریکا را درون کشور خودشان پر کند؟!
  • امکان ائتلافی نظامی بین دولت‌های منطقه(حتی در فرض عدم حضور کشورهای حاشیه خلیج فارس) برای حفاظت از منافع خود بدون حضور آمریکا، امری دست نیافتنی است؟!
  • پیشبرد اخراج آمریکا، با چنین کارهای دیپلماتیکی، همزمان با تهدید منافع آمریکا در منطقه با عملیات‌های گروه‌های مقاومت، در یک طرح جامع و زمان‌بندی شده، صرفا یک ایده و شعاری برای مصرف داخلی است؟!
  • تحقق ایده ۳۰ساله “بازار مشترک اسلامی” و “ارز واحد اسلامی” -که برای بار چندم در اجلاس مالزی طرح شد- در جهت جبران تحریم‌های اقتصادی و دلاری آمریکا مقابل استقلال‌طلبی مسلمانان منطقه؛ دور از دسترس و ایده کاغذی است؟! یا فقط اراده جدی دولتمردان را ندارد؟

بنظر می‌رسد مشکل جدی، همین دوگانه ساختگیِ کارشناسی-انقلابیگری یا واقع‌گرائی-آرمانگرائی و مانند آن است. زور خروش میلیونی مردم در خوانخواهی سردار ملی، از سوی نخبگان، باید برای ساقط کردن این دوگانه‌ها و کلیشه‌های غلط راهبری شود. ثابت شود: انقلابیگریِ واقع بینانه و آرمان‌خواه، کارشناسی موجّه و معتبر و ناظر به واقعیت میدان هم هست؛ و غیر آن، نه فقط انقلابی و مردمی نیست که کارشناسی هم نیست. در غیر اینصورت منتظر تحقق پیش‌بینی این کارشناسان باشید!

٭مطالب مرتبط:

  1. انقلاب اسلامی با اقتصادسازشی
  2. عین‌الاسد و انتقام سخت

محسن قنبریان

۹۸/۱۰/۲۵

عین الاسد و انتقام سخت

حمله موشکی به عین الاسد، مورد رضایت مثل آقای تاجزاده هم واقع شد! همو که از نفی انتقام سخت و بهانه‌سازی برای جنگ می‌گفت؛ حالا اینقدر را خردمندانه می‌داند و می‌گوید: ترامپ پاسخ روشنی به جنایت تروریستی خود گرفت. او صلح را به خطر انداخت و اکنون باید از پیامدهای شهادت سردار سلیمانی درس بگیرد و با پرهیز از اشتباه محاسبه مجدد جنگی ویرانگر با نتیجه باخت-باخت به منطقه تحمیل نکند.

علیرغم خط و نشان‌های فرماندهان نظامی‌در آن ۵روز و کمپین عمودی-افقی به تبع خط و نشان سید مقاومت؛ سردار هوا فضای سپاه گفتند: دنبال کشته‌گیری نبودند و الا در گام اول ۵۰۰کشته داشتند!

حتی اینقدر سختیِ انتقام، مذاکره (بخوانید:معامله) با آمریکا توسط دیپلمات‌های ۴۰ساله ج.ا.ا را ذاتاً منتفی نمی‌کند! بخصوص که ترامپ بلافاصله از مذاکرات بدون پیش شرط گفت!

یعنی سیلی عین الاسد می‌تواند یک برگ برنده برای امتیازگیری در مذاکرات قالب‌گیری شود (مثل درصد غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژها در اول مذاکرات برجامی)!

به تعبیری انتقام آنقدر سخت نبود که خودبخود برای مذاکرات، “تمام کننده” باشد. از اینرو درخواست رهبری عزیز از مردم جدی و لازم است که فرمودند: “این مساله مذاکره و نشستن پشت میز و اینها، مقدمه دخالت‌ها و حضورهاست؛ این باید به پایان برسد”.(۹۸/۱۰/۱۸)

واقع بینانه:

واقعیت این است که هدف بزرگتر، مساوی با “جنگ” یا “تجاوز به همسایه” بود:

پایگاه نظامی‌اساسی‌تر (مثلا فرماندهی سنتکام) در کشوری غیر از عراق بود که بخلاف عراق دستور اخراج را تصویب نکرده و به ما اجازه نقض حریمش را نمی‌داد.

هدف چشمگیرتر از اینها -که وزن انتقام سخت داشته و برهم زننده همیشه گزینه مذاکره با شیطان اکبر باشد- زدن یکی از ناوهای آمریکائی بود؛ که همان لحظات اول از آب‌های ما دورشان کردند و زدنش هم عملا شروع جنگ بود.

️ نتیجه اینکه:

باوجود این محذورات، عین الاسد مقدورترین هدف -اقلا در گام اول- بود.

البته گام دوم اگر استینافی از سوی ما باشد، طبعا جنگ‌طلبی معنا می‌شود لذا مشروط به تقابل آمریکا بیان شد.

سپاه هم در بیانیه‌اش به همسایگان هشدار لازم را داد که در صورت تقابل آمریکا، پایگاه‌های او در این کشورها ایمن نیست. اینگونه محذور اول برچیده می‌شود و تعرض به آمریکا در خاک همسایه، نقض حریم او تلقی نخواهد شد.

️پژواک سه گانه:

پژواک همین سیلی اول، سه گونه است:

  1. در ایران:
    چون ترسی از آمریکا در توده‌ها نیست و با خط و نشان‌های فرماندهان، توقعات انتقام هم بالا رفته، زدن عین الاسد کف توقعات مردم شد. نه تنها غیظ قلوب را زایل نکرده، که حتی غرور ملی با زدن سردار ملی مان جبران نشده است. گرچه مردم منتظرند با سایر اقدامات مقاومت و تدابیر سیاسی همراستا، خون‌بهاء (اخراج آمریکا از منطقه) مدیریت شود؛ و با دیپلماسی‌های جاری، دچار روزمرگی و فرسایش نشود.
  2. در جهان و بخصوص منطقه:
    پژواک سیلی در گوش منطقه، بلند است. هیمنه و هیبتِ مرعوبگر آمریکا در منطقه را بیش از پیش شکست. زدن یک پایگاه نظامی مهم جسارتی بود که هیچ کشور مستقلی جرٲتش را نداشت. این سیلی به ملت‌ها جسارت می‌دهد و خط پشتیبانی مقاومت و سرمایه اجتماعی آن را می‌افزاید. دست مقاومت برای ضربه‌های مدبرانه در راستای اخراج آمریکا از منطقه را بازتر می‌کند.
  3. در آمریکا:
    کاملا بستگی به حجم خسارات عین الاسد، بخصوص تلفات انسانی آن دارد:
    اگر ناچیز باشد -که آمریکایی‌ها برآن اصرار دارند- پیروزی برای ترامپ است!
    فراموش نکنیم مردم آمریکا، ایران را دشمن می‌دانند و تلقی عمومی درباره سردار دل‌ها، مثل خیابان‌های تهران و کرمان نیست! واقعیت اجتماعی آمریکا چند توییت‌نویس موافق ما نیست؛ چنانچه واقعیت ملت رشید ایران مسیح علینژاد و اپوزیسیون‌های ماهواره‌ای نیست. لذا ترامپ -در این فرض- اگر نتواند ترور سردار را با کشتن بن‌لادن و البغدادی و زرقاوی(یک تروریست) شبیه‌سازی کند؛ اقلا آنرا برداشتن دشمن شماره یک اسرائیل و آمریکا برای خود ثبت می‌کند؛ که به یک پایگاه نظامی می‌ارزد!
    اما اگر میزان خسارات و تلفات عین الاسد بالا باشد یا سلسله اقدامات نزدیک به هم مقاومت زیاد شد؛ برای او یک باخت قطعی و تمام‌کننده است. فرو رفتن آمریکا در جنگی نامتقارن و بدون یک طرف معلوم و معین، افکار عمومی آمریکا را مثل بوش علیه او می‌کند.

محسن قنبریان
۹۸/۱۰/۱۹

مرگ بر آمریکا و اسلام آمریکائی!

واشنتگن پست گزارشی از مانور تجمل آقازاده های مسرف و دارای رانت در ایران که موجب خشم عمومی مردم شده اند نوشت. از خودروهای لوکس و اقامتگاه های مجللشان گزارش داد و افزود: “اما تعداد کمی در ایران می‌توانند با توجه به افزایش هزینه‌ها و کاهش توان مالی از چنین آسایشی برخوردار باشند”!

چندی پیش پمپئو نیز در سخنانی تحریک آمیز مثل همین سخنان را گفته بود!

جالب اینکه ریچارد نفیو(طراح تحریم هوشمند ایران) در کتابش صراحتا هوشمندی تحریم را به این مثال میزند که مانع واردات کالاهای لوکس به ایران نشدیم تا تجمل طبقه بهره مند موجب شکستن استقامت عمومی مردم شود!

یعنی با دستی مانور تجمل آقازادگی را مهندسی کن و با دست دیگر از نداری مردم و تبعیض و مشکل آقازادگی و فرهنگ “تبار گماری”(Nepotism) برای مردم حرف و گزارش تهیه کن!

برای انتقاد از اشرافیت مذهبی در دادگاه، دادیار محترم می گفت: حاج آقا، ترامپ که میخواهد ریشه روحانیت و نظام را بکند شما چرا کمک کنید؟!!

اینبار شاید هر مومن انقلابی مطالبه گری از آسیب های درونی نظام انتقاد و علیه آقازادگان مسرف یا برخی پدران بدتر از خودشان گفت و نوشت، متن واشنگتن پست و حرفهای پمپئو هم ضمیمه پرونده شود که حرفها و اقدامات شما قطعه ای از پازل آمریکاست!!!

مغز متفکر اصلاحات هم همین روزها از شکاف پایین شهر-بالای شهر و ظرفیت شورش اجتماعی اش نوشت !

به این می گوید: دابل برد!

مطالبه به حق انقلابی، شورش آمریکایی شود، برد آنهاست! کرم آقازادگی فاسد و رانت هم در تنه انقلاب بماند، برد!

حال مردم انقلابیِ آمریکاستیز چگونه در ۴۰سالگی انقلاب خود را از فاسدان و مسرفان بیمه و همزمان آمریکایی ها را پشیمان کنند؟ هنر لشکر مومن مطالبه گر است.