برشی از جلسه دوم سخنرانی ظهرهای رمضان با موضوع “ولاءها و ولایت ها در قرآن”!
برای قضاوت بهتر فایل کامل صوتی این جلسه را بشنوید
حجت الاسلام قنبریان
برشی از جلسه دوم سخنرانی ظهرهای رمضان با موضوع “ولاءها و ولایت ها در قرآن”!
برای قضاوت بهتر فایل کامل صوتی این جلسه را بشنوید
حجت الاسلام قنبریان
حجت الاسلام و المسلمین قنبریان؛ مدرسه علمیه حقانی؛ ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
اشاره گذرا به ۵ مهارت امیدبانی[۱]
در فرصت اندک باقیمانده تا انتخابات چه میشود کرد؟!
دو مهارت از امیدبانی در کوتاه مدت:
اگر مفید دیدید به مبلغان و فعالان سیاسی فرهنگی پیشنهاد کنید!
قرآن با صراحت مى گوید، مردم باایمـان، مـردان و زنــان باایمــان، پشــت و پنــاه اجتمــاعى یکدیگرنــد.
«والمؤمنون والمؤمنات بعضـهم اولیـاء بعـض» (توبه/۷۱)
بـراى اینکه خصلت انسان این است که در جامعه نمى توانـد تنهـا زنـدگى کنـد. همکـارى و تعـاون در راه تـأمین نیازهاى گوناگون اجتماعى، از نیازهاى جارى متعارف گرفته تا ایجاد جامعه اى که سیاست و اقتصـاد و نظـام ادارى سالم داشته باشد، همه داخـل در دایـره بعضـهم اولیاء بعض است؛ نه تنها براى مردان، بلکه حتى بـراى خانمها؛ نه تنهـا بـراى آقایـان و خانمهـا، بلکـه بـراى بچه ها. باید براى پسران و دختران برنامه هایى تهیه کرد تا حس نکنند به حکم ایمان و به حکم پایبندى به دین از مواهب زندگی کلا محروم می مانند[۱].
پ.ن: روی دیگر این پشت و پناه اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر متقابل همگانی است.
محسن قنبریان
[۱] شهید بهشتی/ موسیقی و تفریح در اسلام ص۳۲
(برشی از منبر شب شهادت امیرالمومنین حجت الاسلام قنبریان)
سحری که ضربت خورده بود فرمود: نشسته بودم که خواب مرا گرفت و رسول الله(ص) در رویا برمن ظاهر شد. گفتم: ای رسول خدا چه کجی ها و دشمنی ها از امت تو دیدم!
فرمود: برآن نفرین کن! گفتم: خداوند بهتر از ایشان را به من دهد و بدتر از من را برآنان بگمارد.(خ۷۰)
بدترهایی که بر آنها حاکم شدند در تاریخ معلوم است؛ اما بهتر از آنها کدامند که به علی(ع) داده شدند؟! علی(ع) که همان روزها شهید شد!
این قسمت دعا هم اجابت شده! شیعیان تربیت شده، بهتر از کوفیان سست عنصری است که خدا به علی داد! شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم از جمله آن بهترین هاست که خدا به علی(ع) داد!
خود علی(ع) در خطبه۱۲ آدرسشان را داده؛
“چون خداوند در جنگ جمل پیروزش گردانید
یکى از یاران گفتش: اى کاش برادرم، فلان، مى بود و مى دید که چه سان خداوند تو را بر دشمنانت پیروز ساخته است. على (ع) از او پرسید: آیا برادرت هوادار ما بود؟ گفت: آرى. على(ع) گفت: پس همراه ما بوده است. ما در این سپاه خود مردمى را دیدیم که هنوز در صلب مردان و زهدان زنان هستند. روزگار آنها را چون خونى که بناگاه از بینى گشاده گردد، بیرون آورد و دین به آنها نیرو گیرد.”
شهدا این نکته را فهمیدند و شب قدر از خدا خواستند جزء این “ابدلنی الله بهم خیراً منهم” و جزء “سیرعف بهم الزمان و یُقوی بهم الایمان” برای علی(ع) باشند.
شهید سلیمانی و حججی ها و… مصداق این نیستند؟!
سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در رویداد ملی روایت فتح در مورخه ۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ با عنوان «امامتِ امت!» منتشر میشود.
چکیده ای از بحثی مهم شب نیمه شعبان۱۴۰۱/ دانشگاه شریف
حجت الاسلام قنبریان
خروج از عدالت ها!
خروج از عدالت، فقط در نشئه دنیا و طبیعت انسان ممکن است. وقتی گستره واقعیت را از طبیعت تا اسماء دیدی، این خروج ها از عدالت را “جوله” می بینی و عدالت را “دوله”!
خروج از عدالت در طبیعت انسان که با “هلوع” و “جزوع” و “منوع” بودن خود نمایی می کند، نوعی” فساد” است. ناواقعیت و خروج از چرخه واقعی دنیا تا خداست. خروج از عدالت های اجتماعی نیز همین است.
مقابل این فساد و ناعدالتی ایستادن، از مصادیق “تمت کلمه ربک صدقا و عدلا” است.
* نکات مهمی در این سخنرانی برای دوستان انقلاب و عدالتخواه به لحاظ مبانی وجود دارد. حتما فایل صوتی را گوش کنید و به دیگران سفارش کنید
علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱توبه:
«المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض…
بعد از آن تذکر و بیان حال منافقین، اینک حال عامه مؤمنین را بیان میکند و می فرماید: “مردان و زنان با ایمان اولیاى یکدیگرند”، تا منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگى افرادشان همه در حکم یک تن واحدند، و به همین جهت بعضى از ایشان امور بعضى دیگر را عهده دار مى شوند.
و به همین جهت است که هر کدام دیگرى را به معروف امر میکند و از منکر نهى مى نماید. آرى، بخاطر ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است -آنهم ولایتى که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد- که به خود اجازه مى دهند هر یک دیگرى را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد.»(المیزان)
چون شرط امر به معروف، عدالت نیست و حتی فاسق هم چنین حقی(ولایتی) دارد[۱]؛
پس غیر متشرعه، بی حجاب و بدحجاب هم میتواند مذهبیِ محجبه ای یا حتی یک روحانی را در معروفی، امر یا از منکری، نهی کند!
محسن قنبریان
چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، در دانشگاه علم وصنعت تهران، دانشگاه شیراز منتشر میشود.
هرفتنه و التباسی حصحصه ای دارد!
آیه۵۱ یوسف کلمه اسرار آمیزی دارد:”اَلآن حَصحَصَ الحَقُّ” الان حق آشکار شد!
یوسف ازاول معصوم بود. برای گمان سوء احتمالی، پارگی پیراهن از پشت و شاهد و… هم آمد؛ اما وقتی این معصونیت، به مظلومیت رفتن به زندان(۷سال) انجامید، بعد از آن در مجمع زنان گفته شد: الآن حَصحَص الحق!
هرجا التباس و اشتباه، قاطی شدن باطلی در حقی، ودر یک کلمه فتنهای باشد؛ الآن حصحص الحقی دارد،یا باید داشته باشد؛ مقداری تدبیری مقداری تقدیری و ربانی.
شهادت مظلومانه زن و کودکان در شاهچراغ الآن حصحص الحق فتنه۱۴۰۱ بود!
مگر در ماجرای مهسا امینی وپس از آن چیزی از التباس، قاطی شدن حق و باطلی بود؟!
برای بعضی نه! اما یک جامعه باید منتظر هم بمانند. بعضی دیرتر میرسند، دیر باورترند، منابع اطلاعاتشان از دیگران است، به رسانه خودی و حتی مسئولین بی اعتمادند.
بعضی بسترهها هم بود، شکاف نسلی، گسل جنسیتی و مذهبی و…؛ بالتبع انتقادهایی از برخی رویکردها و عملکردها در حوزه زنان، حجاب و…بود.
اینها اقلا بنظر آن شهروندان حق و مانع دیدن باطلِ دشمن میشد.
۵ ضلعیِ معنای حصحصه:
این کلمه رازآلود فقط یکبار در قرآن آمده و پنج لبه معنا دارد که برای ما مشکل گشایی میکند:
[۱] یقال حصحص الشئ: اذا ظهر بعدخفاء او تبیّن بعد کتمان
[۲] اشتقاق از”حصه” = نصیب و قسمت. بانت حصه الحق و جهته من جهه الباطل
[۳] در سیره امیرالمومنین(ع) هم بین کشته “الهائشات”(فتنه ها و درگیری های شبانه و…) و “الغارات” یورش های تروریستی به شهرها و بی پناهان فرق است. برای دومی بود که فرمود اگر کسی بشنود و بمیرد ملامتی ندارد!
[۴] الحاصه: مایَحُصّ شعرها: یحلقه کله فیذهب به/ ناقه حَصّاء : لیس علیها وَبَر ظهوره ظهوراً یُذهب الباطل
[۵] در معانی حصحص: الحرکه فی الشئ حتی یستقرَّ فیه و یستمکن
[۶] حصحص فعل ثنائی مکرر بر وزن فعلل است و این صیغه دلالت بر تکرار حدوث فعل می کند.
برداشتی از جلسه۴و۶ مبحث: “مع الحسین علیه السلام”!
حال به یک مورد از فرآیندی که دنبال حلال کردن حرام بود توجه کنیم: کشف حجاب!
* (راه حل سه مرحله ای پیامبر(ص) و اهلبیت برای تحقق فضیلت ها از جمله حجاب در جامعه را در فایل صوتی جلسه ششم بشنوید)
[۱] از معتبرترین روایات این باب روایت ابی خالد القماط است که از امام صادق(ع) درباره پوشاندن سر کنیز پرسش می شود و می فرماید: اگر خواست بپوشاند اگر خواست نپوشاند! بعد الزام و اجبار بر نپوشاندن را به دیگران نسبت داده می فرماید: پدرم(امام باقر) می فرمود: کنیزان زده می شدند و به آنها گفته می شد که خود را شبیه به زنان آزاد(با حجاب کامل) نکنید. (وسائل ج۴ص۴۱۲) که اشاره به همان حکم حکومتی است. از همین جا برخی فقهاء برخی روایاتی که مضمونی غیر از این دارند را تقیه ای دانسته اند!
[۲] معالم التنزیل فی تفسیر القرآن ج۳ص۶۶۴ و…
[۳] حیاه الامام زین العابدین باقر شریف قرشی ج۲ص۴۱۱
[۴] مسعودی می نویسد در دوره او غنا در مکه و مدینه رایج و شراب خواری علنی شد!(مروج الذهب ج۳ص۶۷)
[۵] ر.ک: عیون اخبار الرضا(ع) ج۲ص۲۲ و الفقیه ج۴ص۴۱۹
[۶] الاحتجاج ج۲ص۳۰۸