بایگانی برچسب: s

حکومت صددرصد مردمی آینده!

حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست.

مردمی یعنی چه؟

یعنی متّکی به ایمانها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد[۱].

پ.ن:

واژه ها در عصر ما زیاد دستمالی میشوند! بسیاراستعمال میشوند اما در معنا و مصداقشان، اختلاس میشود! گاه مردم گفته اما طبقه خاص، طیف خاص، جناح خاص و… مراد میشود!

“مردمیِ به تمامِ معنا” و “صددرصد مردمی”، از اینجا مهم می شود!

محسن قنبریان

[۱] رهبر انقلاب/۳۰مهر۱۳۸۱

 

 

قنبریان: طبق قانون اساسی وقتی امور مهم‌تر می‌شوند، راه تصمیم‌گیری عمومی‌تر می‌شود نه محفلی‌تر!

حجت الاسلام قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه در ویژه برنامه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران:

در قانون اساسی، بحث رفراندوم اینگونه نیامده است که یک نفر در سیستان و بلوچستان یا کاخ سعد آباد بخواهد جمهوری اسلامی را به رای بگذارد و متاسفانه اینقدر اصل ۵۹ خاک خورده است که مخالف جمهوری اسلامی، اصل حکومت را می‌خواهد به رای بگذارد!

شفافیت جلوی فساد را می‌گیرد، جلوی تبعیض را نمی‌گیرد در مولد سازی قرار است اموال دولت به بخش خصوصی و نهادهای حاکمیتی واگذار شود و سوال این است که آیا مردم می‌توانند این اموال را خریداری کنند؟

در امر مولدسازی ترتیبات نهادی رعایت نمی‌شود و بخش تعاونی و مردمی عملا نقشی ندارد.

آیا حکومت‌ باید مردم را به بهشت ببرد؟ (بخش دوم)

 

امام علی(ع) می‌فرمایند: « اگر از من پیروى کنید، به خواست خدا شما را به راه بهشت حمل خواهم کرد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى‌ها باشد.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۶)

یعنی حکومت در خدمت مردم خواهد بود تا این مسیر طی شود. به عبارتی حکومت وظیفه راه‌سازی و تسهیل کردن مسیر بهشت را دارد نه اینکه رونده را به زور بهشت ببرد.

آزادی فکر و حق انتخاب را نباید از افراد گرفت؛ بهشت بردن با زور و فشار و تحمیل نیست!

آیا این وظیفه حکومت به این معنی است که هیچ حکم اجباری و الزامی در اسلام نیست؟! اگر بهشت بردن با زور و اجبار نیست پس حد شرعی و احکام اجباری دین برای چیست؟!

اجرای حدود شرعی برای بهشت بردن شخص مجرم نیست؛ برای حفاظت از جامعه و باز ماندن مسیر درست است. مجازات زناکار و دزد و قاتل برای بهشت بردن آنها نیست، برای این است که خانواده، کسب و کار حلال و حق حیات در جامعه محترم شمرده شود و محفوظ بماند.

برخی از سیاست‌ها و سازوکارها هم در مسیر بهشت مانع ایجاد می‌کنند.

قاچاقچی بی‌حجابی و انحصارگر حجاب، تولید کننده‌های بی‌حجابی در جامعه هستند. بیشتر از بی‌حجاب باید با تولیدکننده‌های بی حجابی مبارزه شود.

صوت کامل این سخنرانی را از اینجا بشنوید.

تاریخ سخنرانی ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ است؛ ایده حجت الاسلام قنبریان برای مواجهه با مسئله بی‌حجابی را در این مطلب می‌توانید ببینید.

سخنرانی/ کارگزاران حکومتِ برای بهشت!

درخطبه ۳۷ فرمود: در شعار صدایم کوتاهتر از همه اما در عمل از همه برترم!

– ذلیل نزد من عزیز است تا حقش را بگیرم و قوی نزد من ضعیف است تا حق را از او بگیرم!
▫️ دو مشکل سیاسی

  1. ادعا و شعارزدگی
    – چون همراه با تصنع و ساختگی است به رسوایی می انجامد!(هلک من ادّعی)
  2. افتراء و رسیدن به انسداد
    – آن رسوایی ها زمینه پذیرش شایعه و رواج افتراء میشود و چون باز بیش از واقعیت است، وقتی واقعیت برای افتراء تغییر نمی کند، افشاگر به انسداد می رسد!
  • نمونه‌هایی از سیره امیر المومنین(ع)
  • *تفصیل را در فایل صوتی بشنوید

دریافت سخنرانی «کارگزاران حکومتِ برای بهشت!» | “دریافت از پیوند کمکی

مطالب مرتبط:

  1. سخنرانی/ حکومتی که بهشت می‌برد!
  2. روز علی(ع) روز حکومت!

سخنرانی/ حکومتی که بهشت می‌برد!

حکومت باید به بهشت ببرد؟!

  • درخطبه۱۵۶ امیرالمومنین می فرماید اگر اطاعتم کنید شما را بر راه بهشت حمل می کنم!
  • هر حکم فقهی حقوقی فرع یک معرفت اعتقادی است:
    – نسبت دنیا و آخرت در اسلام
    – درک بی ارتباطی ایندو، سکولاریسم دانشی و حصر فعالیت برای دنیا بدون توجه به ابعاد اخروی، سکولاریسم گرایشی است.
  • هر حکومتی مردمش را به جهان دیگر و ابعاد اخروی حمل می کند!
    – ۴۱قصص و ۲۸ابراهیم
    – مثَل صید ترال و نمونه های اجتماعی معاصر

 آیا حمل کردن به بهشت اجباری است؟!

  • اصلا کلمه “حاملکم” حاوی لطف است حکومت در اختیار مردم است نه مردم در اختیار حکومت!
  • حمل با تسهیل راه است
    – حدود و تعزیرات برای باز ماندن راه های اجتماعی(تجارت، نکاح و…) است نه به زور بهشت بردن دزد و بزهکار
    – برخورد حضرت امیر(ع) با جوان ترانه خوان!
    – تظاهرات حجاب باید علیه قاچاقچیان حجاب و بی حجابی شود نه مصرف کننده بد حجابی!
  • اگر مردم حاکم اسلامی را اطاعت کردند باید به بهشت برسند!
    – نه تخلف از قوانین اسلام باز باشد!
    – استفتائات رهبری درباره برهنه کردن افراد برای تفتیش و مانند آن/ درباره گشتن کیف بچه ها در مدارس/ و…
  • کارگزار حکومت هم با اطاعت باید بهشت برود!
    – برخی اشکالات شرعی در سریال گاندو !
    – قنبر بزهکاری را سه شلاق بیشتر زد، حضرت همانجا سه شلاق بر او زد!

دریافت سخنرانی «حکومتی که بهشت می‌برد!» | “دریافت از پیوند کمکی

انتظام نهادهای خانوده و حکومت در شریعت

هردو نهاد مبتنی بر ولایت است. در خانواده ولایت أب و جد و در حکومت ولایت امام یا نائب الغیبه.

  • ولایت در هرجا یعنی رعایت مصلحت متعلقین. در خانواده رعایت مصلحت اعضا توسط پدر و شوهر؛ در جامعه، مصلحت مردم
  • ترتیب اولیاء از مسلمات فقه است یعنی ولایت پدر و وصی در خانواده مقدم بر ولایت حاکم است.
    اگر اینها نبودند یا شرایط ولایت را از دست دادند در مواردی نوبت به حاکم می رسد که مصلحت اهل خانه را تدارک کند.

در مواجهه با معضلات مدرن مثل کودک آزاری، کودک همسری، فرار دختران و… دو رویکرد برای تصحیح رخ می نمایاند:

  1. رویکرد مبتنی بر انتظام یاد شده:
    در این رویکرد با لحاظ ولایت خانواده و ترتیب اولیاء سراغ حل معضل می رویم. در واقع ارتقاء فرهنگی واحد خانواده وجه همت است.
  2. در رویکرد دوم:
    لویاتان و دولت متمرکز و مقتدر جای ولایت خانواده را خود می گیرد و با قانون گذاریِ یکنواخت و ضمانت های اجرایی اش سراغ حل معضل می رود؛ مثل اورژانس اجتماعی، قانون منع ازدواج زیر ۱۸ سال با منع ثبت در شناسنامه و ندادن یارانه و…!(البته هنوز قانون موجود به این الزام نرسیده!)

در رویکرد اول، شاهد این نظم شرعی هستیم که بعضا متفاوت از فرهنگ های محلی ماست:

  1. لزوم اختیار و رضایت دختر در قبول شوهر؛ بلکه حتی المقدور ایجاد ازدواج عاشقانه:
    – پدر حق عَضل ندارد؛ یعنی با وجود تمایل دوشیزه به همتای خودش، حق مانع شدن ندارد و در صورت منع، ولایتش ساقط است
    – بر دختر رشیده نیز در انتخاب همسر، ولایتی ندارد[۱].
    اما فرهنگهای استبداد زده همانطور که حاکم مستبد را جای ولیّ منتخب تئوریزه می کرد از ولایت پدر و شوهر نیز خوانشی مستبد و مالکانه می کند.
  2. حفاظت از خانواده ی با اختیار و علاقه ساخته شده:
    – بخلاف اغلب فرهنگهای محلی، شریعت بر مجرد نسبت به متاهل سهل گیری حقوقی بیشتری دارد! این تسهیل در اجازه، میزان مراوده(احکام آشنایی و خواستگاری)، سطح مجازات در ارتکاب منکرات و… بین مجرد و متاهل متفاوت است.

این تنوع حقوقی یک فلسفه روشنی دارد:
– آسان گیری ها در جهت تسهیل ازدواج اختیاری و انتخابی برای مجرد است.
– و سخت گیری ها برای ضمانت بقاء و حفاظت خانواده ای است که متاهل با انتخاب و اختیار خود تشکیل داده است.

تطبیق فرهنگها و سنت های محلی به نظم و تراز شرعی، رویکرد اول حکمرانی است که با مجموعه ابزار حکمرانی باید انجام شود.

اما ورودهای لویاتانی حکومت بنام حمایت از زن و کودک، با نشستن جای متولی خانواده(که در رویکرد دوم هست) آثار منفی بسیاری دارد که از جمله آن تبدیل واحد خانواده به سلول های بریده از همِ شهروندی است.

شوک های اجتماعی حاصل از سوء عملکرد یا حتی جنایات برخی پدران و شوهران، زمینه سیاسی لازم برای پیشروی حکومت به سپهر خانواده را می سازد. در حالیکه این جابجایی غیر از نابودی هویت خانواده، افزایش همان آسیب ها را در پی خواهد داشت!

البته این هرگز به معنای سلب صلاحیت از فاقد شرائط و مجازات خاطیان به حقوق زنان و کودکان نیست؛ بلکه تک سایز گرفتن همه خانواده ها و وحدت رویه با روش های حکمرانیِ محدود کننده منظور است.

محسن قنبریان

[۱] ر.ک: اللمعه/و هم: ماده۱۰۴۳ قانون مدنی

اعتراض ؛ چرا و چگونه؟

دوره فکری_دانشجویی با موضوع :

اعتراض ؛ چرا و چگونه؟

  • در زمان حاکمیت حکومت دینی ، حق اعتراض و انتقاد برای مردم وجود دارد؟
  • در منابع دینی ما چه نکاتی درباره حق اعتراض مردم بیان شده‌است؟
  • اعتراض و انتقاد به حکومت ، موجب تضعیف و تخریب آن است یا تقویت آن؟
  •  اعتراض حق مردم یا تکلیف آنها؟
  • اعتراض موثر و مفید چه شرایط و اصولی دارد؟
  • وظایف حکومت در سازماندهی زمینه اعتراضات مسالمت‌آمیز چیست؟
  • سرکوب اعتراضات چه پیامدهایی دارد؟

ارائه توسط استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام قنبریان

 

  • جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰
  • ساعت ۸:۳۰ الی ۱۴
  • مشهد ، راه‌آهن ، شهید کامیاب ۳۸ ، مسجد حجت المهدی
  • دوره بصورت حضوری و برای خواهران و برادران می‌باشد.
  • شرکت در دوره رایگان است.
  • جهت ثبت نام به آیدی زیر در تلگرام مراجعه کنید:
    @fetye_dorefekri

اغتشاشات آبان ۹۸

اگر اصرار هست که حوادث آبان ۹۸ را با مولفه نقش دشمن تحلیل کنیم باید گفت:

کار دشمن این بود که اعتراض غافلگیرانه کریمان را به تیزی و بدمستی لئیمان گره زد!

امیرالمومنین(ع) فرمود: اِحذَرُوا سَطوَهَ الکریمِ إذا وُضِعَ، و سَورَهَ اللَّئیمِ إذا رُفِعَ
از شورش کریم وقتی زمین زده شود و تیزی و تندی پَست و ناکس وقتی بالابرده شود برحذر باشید. و فرمود: «بپرهیزید از یورش کریم وقتی گرسنه شود؛ و از یورش لئیم وقتی سیر شود.»

به قول ابن ابی الحدید این گرسنگی هم بیش از گرسنگی متعارف، ننگ و خواری نداری است[۱].

اگر فاعل و مدیر صحنه آن آشوبهای پر خسارت، لیدرهای تعلیم دیده بودند، قابل و زمینه‌ساز این به هم رسیدن انسانهای با کرامت جامعه به آن درصد ناچیزِ ناکس چه بود؟

سیاستها و تدابیر متوالی‌ای که علیه عموم محروم و به نفع عده‌ای محدود تصویب و اجرا می‌شود!

اهانت به آنان با غافلگیر کردنشان در ساعت صفر، تیر خلاص آن اعتراضات بود.

فرمود: «از کریم برحذر باش وقتی بدو اهانت کنی (و از لئیم وقتی گرامی‌اش داری)»

عفو و گذشت از جرم هم برای عامه‌ی مردم دارای کرامت نفس و اقل سوءاستفاده‌چی بالسویه نیست.

فرمود: « اَلعَفوُ یفسِدُ مِنَ الَّلئیمِ بِقَدرِ اِصلاحِهِ مِنَ الکریمِ؛ عفو و گذشت همانقدر که انسان کریم را اصلاح می‌کند، لئیم و ناکس را فاسد می‌کند.[۲]»

عفو ۱۵۷ زندانی امنیتی اغتشاشات آبان – که لابد با دقت و بررسی است – کار بسیار بجایی برای بزرگداشت کرامت انسان است.

کاش تدابیر پیشگیرانه افزون شود که کار انسان‌های محترم به دادگاه و جرم امنیتی نیانجامد و آن درصد ناچیز فرصت‌طلب و ناکس تنها بمانند!

[۱] شرح / ج ۶ ص ۴۷۷

[۲] الارشاد ج۱ ص ۲۹۹

فرهنگی کردن حجاب

پذیرش تکثر فرهنگی/ بخشی از مصاحبه حجه الاسلام قنبریان با روزنامه قدس[۱]

نکته لطیفی که اینجا وجود دارد این است که ما تمام دستورات و معروف‌هایی که داریم به تعبیر فقهی از «واجبات توقیفیه» نیستند. مثلاً نماز از واجبات «توقیفیه» است یعنی کسی حق ندارد در آن کم یا زیاد کند و نماز را آنگونه که تشریع شده باید خواند. اما انصافاً بسیاری از معروف‌ها در شریعت ما تشریع و یا امضا شدند -که در حوزه مسائل اجتماعی است- توقیفی نیستند. مثلا حکم حجاب گفته است که غیر از دست و صورتت، بقیه پوشیده باشند. فرهنگ‌ها و عرف‌ها با تکثرات اقلیمی و فرهنگی این حکم را عمل می‌کنند…

اینکه ما رنگ را نیز جز شرع کنیم، خطایی است که ما انجام می‌دهیم. گفتن اینکه چادر حجاب برتر است، در قالب «یدعون الی الخیر» هیچ ایرادی ندارد ولی اینکه بگوییم فقط این حجاب است، کار اشتباهی است.

متحد الشکل کردن نه به شکل رضاخانی و نه به شکلی که مدنظر برخی در جمهوری اسلامی است، نشدنی است.

آیا درست است که بخواهد همه فرهنگ‌های کرد و بلوچ و ترک و خوزستانی را به شکل و فرم واحد دربیاورد؟

از قضا اینجا می‌بینیم که یک مسئله شرعی، لباس فرهنگی هم می‌پوشد و به شکل ازمنه مختلف و فرهنگ‌های مختلف نیز در می‌آید بدون اینکه از قدسیت بیافتد. یعنی کماکان عرفی به معنای سکولار، نشده است و شرعی بودن و ماخذ الهی داشتن آن سرجای خودش است؛ اما پوستین فرهنگی و اقلیمی نیز پوشیده است. این از آن لطایفی است که اگر لحاظ کنیم، آنوقت تکثر‌ها نیز جواب می‌گیرد…

نکته لطیف دیگر تعبدی نبودن بسیاری از احکام اجتماعی اسلام است. باز از همان حجاب مثال می‌زنم:

اصل این جلباب، حجاب برتر بوده است. مثلاً در دوران هخامنشی نیز این جلباب بوده و شما نیز در آثار به جای مانده از آن دوران می‌بینید. حالا اگر کسی بخواهد آن را بعنوان میراثی باستانی داشته باشد، هیچ ایرادی ندارد. چرا که این‌ها دیگر جز واجبات تعبدی نیز نیست که قصد قربت در آن شرط باشد. در “واجبات توصلی” رسیدن به نتیجه، مطلوب است؛ قصدش و نیتش مهم نیست. در مورد حجاب مثلاً فقط باید وجه و کفین دیده شوند حالا دیگر می‌خواهید به قصد قربت باشد یا به قصد پاسداشت میراث ملی یا هرچیز مشروع دیگر.

[۱] دریافت «متن کامل مصاحبه»

شرایط امرو نهی کردن جامعه توسط حکومت

عدالت حکمرانی /بخشی از مصاحبه حجه الاسلام قنبریان با روزنامه قدس[۱]

در “امر سیاسی” دو ولایت داریم. یک ولایتِ، یک طرفه است که از طرف حاکم مشروع با مردم است مثلاً فقیه جامع الشرائط با مردم ولایت یک طرفه دارد و او بر ما ولایت دارد و ما بر او ولایت نداریم ولو اینکه حق نظارت داریم. این نوع حالا محل بحث ما نیست.

یک نوع دیگر نیز از ولایت هست که “ولایت طرفینی” است. یعنی ولایتی که من بر کسی و او بر من دارد. مصدر اصلی امر به معروف و نهی از منکر این نوع از ولایت است. آنجایی که قرآن، امر به معروف را پیچ و مهره کرده است «المومنون بعضم اولی من بعض» و «بعضهم اولیاءبعض» است. قرآن در پس این تعابیر “یامرون بالمعروف” می‌گوید.  یعنی این ولیّ آن یکی و او نیز ولیّ این یکی است. چرا که امر کردن یک جور دخالت کردن و وارد سپهر دیگران شدن است. پس اینجا باید یک نکته را مدنظر داشت که مصدر امر به معروف و نهی از منکر ولایت طرفینی است.

دوم اینکه اگر ما برای “شخصیت حقوقی” هم چنین ولایتی را قائل شدیم و گفتیم که دولت نیز حق امر به معروف و نهی از منکر مردمش را دارد؛ ذیل این ولایت طرفینی برده‌ایم. اصل۸ قانون اساسی نیز بر این تصریح دارد که هم دولت باید امر به معروف کند و هم مردم باید به دولت امر به معروف کند. این با بحث رابطه مردم با ولایت (اصل ۵ و ۱۱۰قانون) فرق می‌کند که گفتم او بر ما ولایت دارد و ما بر او نظارت داریم. اینجا ولایت طرفینی و از جنس امر به معروف و نهی از منکر کردن است…

تازه بین فقها یک بحثی هست که آیا “عدالتِ آمر” شرط در امربه معروف هست یا خیر؟ یعنی اگر من خواستم امر به معروف کنم، خودم باید عادل باشم یا خیر؟ قلیلی می‌گویند که شرط است و کثیری از فقها نیز می‌گویند که عادل بودن (اهل کبیره و مُصرّبه صغیره نبودن) شرط نیست. آن‌هایی که می‌گویند شرط نیست، اعتقاد دارند که اگر چنین چیزی را شرط کردیم، موجب از بین رفتن این فریضه می‌شود مگر چقدر عادل در جامعه هست که همه معروف‌ها را رعایت کند. این را اضافه کنم که آن‌هایی که شرط نمی‌دانند، همه بالاتفاق، “شرط تاثیر” می‌دانند. یعنی کسی که مسائل شرعی دیگر را رعایت نکند دیگر امر و نهی‌اش تاثیر ندارد.

حالا ما کار به افراد نداریم و به حکومت کار داریم. اگر شخصیت حقوقی را اضافه کنیم و سراغ جامعه بیاییم و بگوییم که آیا دولت به عنوان یک شخصیت حقوقی حق امر به معروف و نهی از منکر دارد یا خیر؟ به نظر من اینجا قویاً می‌توان از عدالت دولت حرف زد. بگوییم دولت -یعنی دستگاه دولت و تریبون‌های دولت که وسیع‌اند و از نماز جمعه و رسانه ملی گرفته تا سایر نهادها را شامل می‌شوند- وقتی حق دارد امر و نهی کند که خودشان در لباس دولت، رعایت موازین بکنند. یا حداقل در صورتی که تاثیر دارد که خود رعایت کند.

مثلاً وقتی با صدای کلفت بگویند بی حجابی نه، که در مقابل اختلاس و تبعیض و فلان -که در خود سپهر دولت اتفاق می‌افتد- در مقابلش عدالت بورزند و “عدالتِ حکمرانی” داشته باشند؛ اگر نه، جامعه از این‌ها نخواهد شنید.

در علوم اجتماعی نیز از آن یاد می‌کنند. «نظریه پاندولی اخلاقیات در جوامع انقلابی» نیز همین را می‌گوید. می‌گوید: اولش تیز و تند حرف زدن از آرمان‌هاست، به مرور عده‌ای ریزش می‌کنند و سر این آرمان‌ها نمی‌مانند و مثلاً پسرش را فلانی آمریکا می‌فرستد و خودش نیز زندگی آنچنانی دارد، اما کماکان “سختی گفتار و سستی رفتار” را دارد. سست رفتار می‌کند، ولی سخت حرف می‌زند.

قرآن در این باره در سه آیه حرف زده که یکی‌اش را بگویم همین آیه «لم تقولون ما لا تفعلون» هست. «کبرا مقتاً عندالله ان تقولون ما لا تفعلون» خیلی برای خدا سخت است که چیزی را بگویید که خودتان به آن عمل نمی‌کنید. این آیات توبیخی را خود فقها برای واعظی که متعظ(پند‌پذیر) نباشد بکار برده‌اند.

 نهادهای حاکمیتی یا رسانه ملی -که در دور و بر خودش اتفاقات درشت می‌افتد ولی نسبت به آن ها سهل‌گیری می‌کند-  برای “مصرف کننده حجاب” در جامعه که یک دختر است سخن درشت می‌گوید! قاچاق ۵۰۰درصدی منسوجات حجاب [۲]پیرامون خودش اتفاق بیافتد و کاری نکند، ولی سر مصرف کننده‌اش فریاد بزند! ما الآن دچار این معضل هستیم .

راه حل این معضل، احیای اصل۸ قانون اساسی و نهادینه کردن ولایت طرفینی است. که اولاً ولایت طرفینی است. ثانیا اگر دولت نیز قرار امر و نهی داشته باشد باید در وظایفش در قبال ملت، کوتاهی نداشته  باشد.

این دو یادداشت مرتبط را بخوانید:

– قاچاقچیان حجاب و بد حجابی

– محل‌های تجمع‌های روز حجاب و عفاف

محسن قنبریان ۹۹/۶/۲۹

[۱] دریافت «متن کامل مصاحبه»

[۲] گزارش مرکز پژوهش های مجلس