فرهنگی کردن حجاب

پذیرش تکثر فرهنگی/ بخشی از مصاحبه حجه الاسلام قنبریان با روزنامه قدس[۱]

نکته لطیفی که اینجا وجود دارد این است که ما تمام دستورات و معروف‌هایی که داریم به تعبیر فقهی از «واجبات توقیفیه» نیستند. مثلاً نماز از واجبات «توقیفیه» است یعنی کسی حق ندارد در آن کم یا زیاد کند و نماز را آنگونه که تشریع شده باید خواند. اما انصافاً بسیاری از معروف‌ها در شریعت ما تشریع و یا امضا شدند -که در حوزه مسائل اجتماعی است- توقیفی نیستند. مثلا حکم حجاب گفته است که غیر از دست و صورتت، بقیه پوشیده باشند. فرهنگ‌ها و عرف‌ها با تکثرات اقلیمی و فرهنگی این حکم را عمل می‌کنند…

اینکه ما رنگ را نیز جز شرع کنیم، خطایی است که ما انجام می‌دهیم. گفتن اینکه چادر حجاب برتر است، در قالب «یدعون الی الخیر» هیچ ایرادی ندارد ولی اینکه بگوییم فقط این حجاب است، کار اشتباهی است.

متحد الشکل کردن نه به شکل رضاخانی و نه به شکلی که مدنظر برخی در جمهوری اسلامی است، نشدنی است.

آیا درست است که بخواهد همه فرهنگ‌های کرد و بلوچ و ترک و خوزستانی را به شکل و فرم واحد دربیاورد؟

از قضا اینجا می‌بینیم که یک مسئله شرعی، لباس فرهنگی هم می‌پوشد و به شکل ازمنه مختلف و فرهنگ‌های مختلف نیز در می‌آید بدون اینکه از قدسیت بیافتد. یعنی کماکان عرفی به معنای سکولار، نشده است و شرعی بودن و ماخذ الهی داشتن آن سرجای خودش است؛ اما پوستین فرهنگی و اقلیمی نیز پوشیده است. این از آن لطایفی است که اگر لحاظ کنیم، آنوقت تکثر‌ها نیز جواب می‌گیرد…

نکته لطیف دیگر تعبدی نبودن بسیاری از احکام اجتماعی اسلام است. باز از همان حجاب مثال می‌زنم:

اصل این جلباب، حجاب برتر بوده است. مثلاً در دوران هخامنشی نیز این جلباب بوده و شما نیز در آثار به جای مانده از آن دوران می‌بینید. حالا اگر کسی بخواهد آن را بعنوان میراثی باستانی داشته باشد، هیچ ایرادی ندارد. چرا که این‌ها دیگر جز واجبات تعبدی نیز نیست که قصد قربت در آن شرط باشد. در “واجبات توصلی” رسیدن به نتیجه، مطلوب است؛ قصدش و نیتش مهم نیست. در مورد حجاب مثلاً فقط باید وجه و کفین دیده شوند حالا دیگر می‌خواهید به قصد قربت باشد یا به قصد پاسداشت میراث ملی یا هرچیز مشروع دیگر.

[۱] دریافت «متن کامل مصاحبه»

یک دیدگاه دربارهٔ «فرهنگی کردن حجاب»

  1. . شک نکنید کسانی که دایم دم از فرهنگسازی می زنند، هدفی جز
    رها کردن جامعه ندارند. چون همین ها در تمام قوانین بشری بشدت از تشدید
    برخورد و بازرسی و نظارت دم می زنند و مثلا نمی گویند برای بد بودن
    اختلاس و یا رشوه باید فرهنگسازی شود! یا وقتی مردم به زور پلیس کمربند
    ایمی را می بندند و یا به زور عوارض شهرداری و حق بیمه را می دهند خبری
    از ادعای فرهنگسازی و حذف اجبار نبست.

    حضرت شیخ!
    آیا خیال کرده اید اسلام یک دین فردی است؟ و و اول تک تک مردم باید
    سلمان و ابوذر بشوند تا بعد پیغمبر حومت اسلامی ایجاد کند؟
    آیا خیال کرده اید اسلام گناه و اظهار کفر علنی را تا زمان رسیدن به
    حقیقت دین مجاز می داند؟
    پس چه نیازی به ایجاد نفاق بود؟

    راستی نکند خیال کرده ای برای اجرای هر قانون باید مردم را قانع کرد؟ و یا مثلا
    رانندگان متخلف هنوز قانع نشده اند و نمی دانند کمربند ایمنی و کاسکت و
    بیمه به نفع خودشان است پس تا چشم پلیس را دور می بینند کمربند را باز می
    کنند؟ و آیا ومعتادان بهتر از من شما مضرات الکل و کراک را نمی دانند پس
    چرا می کشند؟ و آیا زنان از درک اینکه یک روسری ساده تر و. راحت تر از
    ساعتها آرایش است عاجزند؟ خیر. خوب می دانند. حجت هم تمام شده.

    س مطلقا جای کوتاه آمدن در این
    فقره نیست و هر کس در هر مقام و به هر بهانه ای ، عدم برخورد با بی حجابی
    را تجویز کند، خواسته یا ناخواسته در حال خیانت به اسلام و انقلاب اسلامی
    است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *