بایگانی برچسب: s

قوی اما مستضعفیم!

وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و…!

انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست!

یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و…

چین با “تیک تاک” به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام!

جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد!

 هرچه “روبیکا”یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش “ایتا”ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد!

جام جهانی سالها “پوششِ” جنایات غربِ وحشی و “روکشِ” خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند!

 افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان(!) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند!

دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی “پوچ” تیتر می کند! و…

راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است:

  • متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن!
  • دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا)

راه حل “گفتمانِ جمهوری اسلامی” (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست!

می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و  ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟!

با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟!

پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است!

ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست!

شاید حوادث این دو ماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است!

حوادث این دو ماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: “اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان”!(دعای عرفه)

یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۱

ولایتِ همگانی!

علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱توبه:

«المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض…

بعد از آن تذکر و بیان حال منافقین، اینک حال عامه مؤمنین را بیان میکند و می فرماید: “مردان و زنان با ایمان اولیاى یکدیگرند”، تا منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگى افرادشان همه در حکم یک تن واحدند، و به همین جهت بعضى از ایشان امور بعضى دیگر را عهده دار مى شوند.

و به همین جهت است که هر کدام دیگرى را به معروف امر میکند و از منکر نهى مى نماید. آرى، بخاطر ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است -آنهم ولایتى که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد- که به خود اجازه مى دهند هر یک دیگرى را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد.»(المیزان)

چون شرط امر به معروف، عدالت نیست و حتی فاسق هم چنین حقی(ولایتی) دارد[۱]؛

پس غیر متشرعه، بی حجاب و بدحجاب هم میتواند مذهبیِ محجبه ای یا حتی یک روحانی را در معروفی، امر یا از منکری، نهی کند!

محسن قنبریان

[۱] منهاج الصالحین – السید الخوئی – ج ١ – الصفحه ٣۵٢

یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر

تنظیم و تدوین چند یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر توسط روزنامه وطن امروز

دریافت «یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر»


خواندن متن مصاحبه در ادامه مطلب

ادامه خواندن یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر

۵ ایده مردم محور برای شرایط جاری:

۵ ایده مردم محور برای شرایط جاری:

  1. مقابله با اغتشاشات: ۵ راهکار روشن
  2. مواجهه با لایه های اعتراض: احیای ولاء طرفینی در همه جامعه (بخصوص زنان بی حجاب) برای پر کردن شکاف اجتماعی! ۴جرقه شروع:
  3. مواجهه با لایه اعتراضی دانشگاه: راهبرد اُذُن خیر یا گوش فعال! ۴پیشنهاد روشن
  4. مواجهه انقلابی با مرجعیت رسانه های معاند و کاهش اعتماد به رسانه ملی! ۴پیشنهاد روشن به جنبش دانشجویی
  5. استفاده از ظرفیت مردمی برای راستی آزمایی خبرسازی های رسانه های معاند!

سرمایه اصلی انقلاب اسلامی، مردم است نه هیچ چیز دیگر. هرچه ایده هایی برای نقش آفرینی و مشارکت فعال مردم و پیشران های مردمی بیشتر بررسی و اجرایی شود، سهم نیروی امنیتی و سنگینی فضای امنیتی کاسته میشود. راه حل ها متناسب تر با آرمان های انقلاب و بخصوص مردم سالاری دینی خواهد شد و تهدید به فرصت تبدیل می شود.

محسن قنبریان

برای مقابله با خبرسازی‌های رسانه‌ها…

یک ایده (شاید هم تاریخ گذشته!) برای مقابله با خبرسازی های رسانه های معاند؛ و باز یادآوری اصل مشارکت دهی فعال به مردم

آرتین یتیم نیست؛ یتیم…!

امام حسن عسکری(ع) فرمود:

«سخت تر از یتیم جدا شده از پدر، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد. و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمی‌داند. آگاه باشید هر فرد ناآگاه به شریعت ما که از دیدار ما محروم است، یتیمی است که در دامن عالمان شیعه جای دارد(یَتِیم فِی حَجرِه). آگاه باشید، هرکس وی را هدایت و راهنمایی کند و شریعت ما را به وی بیاموزد، در مقام رفیق اعلی با ما خواهد بود» (احتجاج،ج۱،ص۶۶)

آرتین یتیم نیست. یتیم، ما و دختران و پسران مان ایم که از امام خود(ع) دور و برخی فرزندانمان این روزها در مخالفت با برخی ارزشها برخاسته اند؛ در سلف مختلط دانشگاه، جشن آزادی حجاب می گیرند و…! زیر نوازش پدرانه عالم دینی هم قرار نگرفته اند. همانها که امروز آیت الله خامنه ای، “بچه های خودمان” خواند که: “به دلیل برخی هیجانها و احساسات و برخی بی دقتی ها در مسائل، وارد میدان شدند”.

ای بسا علیه همین عالم دینی شعار هم بدهند/ بنویسند؛ اما ایشان امروز درباره شان فرمود: “افرادی را هم که معاند نیستند اما بر اثر غفلت یا بدفهمی و شنیدن مطالب نادرست در رسانه ها با دشمن هم صدایی می کنند، بدون دعوا کردن و با نوشتن و پیام دادن و استدلال، مراقبت و ارشاد کنید”.

بهانه تبریک ولادت امام حسن عسکری(ع) بود؛ و الا حرف در عمل به این روایت در شرایط کنونی ما بسیار است! “کان معنا فی الرفیق الاعلی” مزد کارهای کاغذی و نمایشی و حتی گاهی فرار افزا نیست!

 

محسن قنبریان

لگد شدن خط قرمزها

در این ۴۰روز عده ای از فعالین اجتماعی سیاسی، اساتید دانشگاه و حوزه، فعالین رسانه و… دیده شدند که دیدگاه نزدیکی با معترضین داشته اما اغتشاش و خشونت و فحاشی را هم تایید نمی کنند و حتی بعضا قربانی هتاکی دانشجونمایان هم شدند!

برخی متهم به وسط بازی هم شدند!

روی سخنم با این طیف است:

  • اگر کنار اعتراض به ماجرای مهسا امینی، درباره آتش زدن پلیس چیزی نگفتید؛ اقلا اینبار درباره شکنجه کردن داعش گونه شهید علی وردی چیزی بگویید!
  • اگر با وجود برخوردِ از سابق بهتر پلیس با اغتشاشِ خشن تر از سابقِ آشوبگران، باز فقط برخی رفتارهای پلیس را نقد و محکوم کردید؛ اینبار شکنجه این جوان مظلوم را محکوم کنید!
  • اگر شائبه ی “کار خودشان است” در کشتار شاهچراغ، ذهن شما را هم تسخیر کرده؛ ویدئوی شکنجه این طلبه بسیجی هیچ شائبه ای باقی نمی گذارد!

بدون اجماع بر خطوط قرمز، هیچ اصلاحی در رفتار معترض یا مامور انجام نمی شود!

 

محسن قنبریان

لانه‌هایی برای تسخیر!

جای کلیشه های تکراری ۱۳آبان می شود طرحی نو دراندازیم؟!

طرح مسأله

  • سامانه پایش آسیب های اجتماعی دانش آموزان، خطر پذیری آنها در ۶سال اخیر را ۱۰برابر نشان می دهد! خشونت رتبه اول!
    در صدر عوامل موثر بر این آسیب زایی، رسانه های دیداری (ماهواره ای یا سکوی مجازی آنها) است!
  • سامانه فکت یار در گزارش خود از رشد تعامل کاربران ایرانی با رسانه های ماهواره ای ایرانی زبان پس از فیلتر اینستاگرام گفته است!
    یعنی فیلترینگ حتی اگر استقبال بیشتر به پلتفرم های داخلی را در پی داشته باشد، رتبه اول عوامل موثر در آسیب و خطر پذیری دانش آموزان را نکاسته و فقط از رصد سکوی مجازی آنها به دیدن کانال ماهواره ای منتقل شده است!
  • اعتماد به رسانه ملی و رسانه های داخلی هم رشد چشم گیری نکرده است! شنیده ها از پیمایش رسانه ملی از میزان قبول فوت طبیعی مهسا امینی توسط مردم حتی پس از گزارش پزشک قانونی، نگران کننده است!
  • دستگاه های بروکراتیک نظام هم که جز فیلتر و منع، نمی دانند و نمی توانند؛ دهه قبل در ماهواره تجربه شد و الان علیرغم تاثیر واضح آن شبکه ها، قانون ماهواره به نتیجه قهری رها شدن انجامید؛ تا سیاست فیلترینگ مجازی به چه نتیجه ای بیانجامد!

در چنین شرایطی آیا جنبش های دانشجویی و مردمی برای حفظ ارزشهای اسلامی و ایرانی، بجای تکرار کلیشه های جشن فتح لانه جاسوسی نباید به تسخیر این لانه های جدید فکر کنند؟!

اما تسخیر بی بی سی و ایران اینترنشنال و… چگونه است؟! جریان انقلابی دانشجو و دانش آموزی چه می تواند بکند؟!

پیشنهادات

بطور کلی جریان دانشجویی و دانش آموزی به عنوان نهادی اجتماعی برای فتح این لانه ها دو راه سلبی و ایجابی می تواند تعقیب کند. سلب اعتماد به رسانه های معاند در گرو افزایش اعتماد به رسانه های داخلی و بخصوص رسانه ملی است.

از اینرو به شکل ضربتی و عملیاتی از ۱۳آبان تا ۱۶آذر می تواند مثل این ایده ها را دنبال کند:

  1. رسیدن به عوامل افزایش اعتماد به رسانه ملی!
    فقط از سال۷۰ تا۸۹، ۱۱تحقیق در اینباره انجام شده که با نرخ متوسط هر دوسال یک تحقیق الان باید بیش از ۱۵ تحقیق باشد.
    پایش نتایج تحقیقات موجود و به بحث گذاشتن نتایج در یک کارگروه تخصصی و رسیدن به دو سند سیاستی و عملیاتی اولین قدم است.
    نقایص کار قابل واگذاری به پژوهش مستقل است. تا همین جا میشود بر سند تحول صدا و سیما که در حال انجام است اثر کنند.
  2. مطالبه عملی و عمومی نتایج به وسیله بدنه دانشجویی کشور
    نتایج حاصله از تحقیقات و همچنین قوانین معوق مانده باید به شکل عمومی و فراگیر مورد مطالبه قرار گیرد. مثلا اگر طبق قانون خط و مشی و اصول برنامه های صدا و سیما(مصوب ۶۱/۴/۱۷) در ماده۷: رسانه ملی باید صدای مستضعفان و محرومان باشد؛ و در ماده۱۵: “باید زبان گویای ملت باشد و وظیفه دارد خواست ها، نیازها و مشکلات مردم را به اطلاع مسئولین برساند”؛ میزان این صدا در رسانه بررسی و مطالبه شود.
    در برخی تحقیقات یاد شده نتایج روشنی برای مطالبه به چشم می خورد.
  3. تشکیل کمیته مستقل حقیقت یاب!
    در تقابل با شبهه آفرینی مدام شبکه های معاند، یک کمیته مستقل حقیقت یاب تشکیل و با سرعت و دقت بررسی خود را از طریق رسانه ها به اطلاع عموم برساند.
    مثلا در پرونده های کشته های ادعایی این ایام از طریق شبکه مویرگی دانشجویی در استانها و شهرستانها، اطلاعات دقیق میدانی را جمع آوری و زودتر به هیات بررسی منتخب دانشجویی ارسال و نتایج گزارش شود.(نزدیک همین پیشنهاد را سخنگوی دولت در دانشگاه ها به دانشجویان پیشنهاد میکرد)
  4. تشکیل دادگاه استاد-دانشجویی!
    برای ماجراهایی که افکار عمومی را جریحه دار می کند و اعتماد سازی نکردن در آنها، فاصله مردم با حاکمیت را موجب می شود؛ این دادگاه علمی قابل تشکیل است(نمونه ای ملی و ارزشی از دادگاه راسل).
    قبل از ماجرای مهسا امینی می شد در نحوه عملکرد گشت ارشاد در نمونه هایی که کرامت زن ایرانی مخدوش می شد، با بررسی ادله طرفین به نتایجی رسید و جاهایی که پلیس وعده توبیخ مامور خود را داده، تا حصول نتیجه تعقیب شود. پیگیری و عملکرد خوب هم مورد تشویق و تمجید قرار داده شود.
    الان هم نمونه هایی که به اعتماد عمومی به پلیس یا نهادهای امنیتی می انجامد وجود دارد. (جزییات و شرایط این محکمه علمی جداگانه قابل بحث است)

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۱۰

آیه‎‌ای برای فتنه‌ها

چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، در دانشگاه علم وصنعت تهران، دانشگاه شیراز منتشر می‌شود.

هرفتنه و التباسی حصحصه ای دارد!

آیه۵۱ یوسف کلمه اسرار آمیزی دارد:”اَلآن حَصحَصَ الحَقُّ” الان حق آشکار شد!

یوسف ازاول معصوم بود. برای گمان سوء احتمالی، پارگی پیراهن از پشت و شاهد و… هم آمد؛ اما وقتی این معصونیت، به مظلومیت رفتن به زندان(۷سال) انجامید، بعد از آن در مجمع زنان گفته شد: الآن حَصحَص الحق!

هرجا التباس و اشتباه، قاطی شدن باطلی در حقی، ودر یک کلمه فتنه‌ای باشد؛ الآن حصحص الحقی دارد،یا باید داشته باشد؛ مقداری تدبیری مقداری تقدیری و ربانی.

شهادت مظلومانه زن و کودکان در شاهچراغ الآن حصحص الحق فتنه۱۴۰۱ بود!

مگر در ماجرای مهسا امینی وپس از آن چیزی از التباس، قاطی شدن حق و باطلی بود؟!

برای بعضی نه! اما یک جامعه باید منتظر هم بمانند. بعضی دیرتر میرسند، دیر باورترند، منابع اطلاعات‌شان از دیگران است، به رسانه خودی و حتی مسئولین بی اعتمادند.

بعضی بستره‌ها هم بود، شکاف نسلی، گسل جنسیتی و مذهبی و…؛ بالتبع انتقادهایی از برخی رویکردها و عملکردها در حوزه زنان، حجاب و…بود.

اینها اقلا بنظر آن شهروندان حق و مانع دیدن باطلِ دشمن می‌شد.

۵ ضلعیِ معنای حصحصه:

این کلمه رازآلود فقط یکبار در قرآن آمده و پنج لبه معنا دارد که برای ما مشکل گشایی می‌کند:

  1. ظهور بعد از خفاء و کتمان[۱]
    عکس‌های سلفی ما -که درصدی هم در حباب رسانه می‌افتد- با عکس ماهواره‌ایِ مثل رهبر انقلاب یکی نبود! بسیاری از ما، عاملیت و فاعلیت تحرکات خیابان را همان گسل‌ها و انتقادها و اعتراض‌ها می‌دیدیم. دشمن هم وجود خود را کتمان می‌کرد، حداکثر در بازتاب رسانه‌ای خیابان و کشاندن به مجامع بین المللی رو بازی می‌کرد.
    ماجرای شاهچراغ شد: الآن حَصحَص الحق!
    جای کتمان نماند که داعش (دشمن نشان دار) جنایت کرد.
    آشوب خیابان متاثر از مخالفان اروپایی و برلین بود نه داعش؟!
    همان وقت که پلیس آتش زدند و علیرغم بردباری بیشتر نیروی انتظامی خشونت بیشتر(رفتاری و زبانی) نشان دادند؛ برای بعضی شباهت به دشمن -نه هم وطن- معلوم شد؛ اما بعضی هنوز…!
    ماجرای شهید آرمان علی وردی کاملا شبیه کار یک دشمن بود؛ اما دشمن باید با نشان رسمی خود می‌آمد تابعضی باور کنند. شاهچراغ چنین شد!
  2. جدا کردن حصه و نصیب حق از باطل[۲]
    درحصحصه باید حصه و سهم باطل معلوم شود.
    در زاهدان هم -در بیانیه شورای تامین- بی گناهانی کشته شدند؛ چرا برای آنها ایران تسلیت نشد؟! خون شیرازی و شیعه رنگین‌تر از زهدانی و سنی است؟! کشته شاهچراغ شهید است و مسجد مکی نه!
    هرگز! خون هر بی‌گناهی محترم است. خون ریخته شده بی‌گناه دو وجه دارد:
    – وجه نزد خدایی: که فرقی نمی‌کند و خداوند برای هر دو منتقم است و ولیّ دم یا دیه قرار داده است.
    – وجه برای ما: کارکرد اجتماعی ‌های ریخته شده مثل هم نیست. در زهدان نمی‌شد دست گذاشت کدام بی‌گناه و کدام فرد مسلح یا حمله کننده به پاسگاه بود؛ اما در شاهچراغ یک اسلحه به دست بود و یک حرم بی‌پناه و بیگناه!
    لذا شهدای شاهچراغ الآن حصحص الحق ماجرا شدند[۳].
  3. باطل را زائل هم می‌کند[۴]
    در حصحصه، حق فقط آشکار و از باطل متمایز نمی‌شود؛ بلکه باطل را هم رسوا و زائل میکند.
    شهدای امنیت هم شهید بودند. اینبار اصلا بخاطر تدبیر انتظامی و مقابله با کشته‌سازی، شهدای امنیت به شکل معنا داری بیشترند. اما آن شهیدان عزیز کل جامعه را به حصحصه نرساندند! برای بعضی این بودکه: در درگیری و آشوب اینها میزنند، آنها هم میزنند؛ طبیعی است برخی از این طرف هم کشته شوند!
    اما در عملیات تروریستی شاهچراغ، کشتن زن و بچه و پیر و جوان در حال غفلت(ترور) آنهم با آن وضع که بروی و برگردی و تیر دوباره بزنی و…! کودک شیرخوار و بچه دبستان، شهادتش کارکرد اجتماعی متفاوتی از شهادت مرزدار و پلیس دارد؛ پس: الآن حصحص الحق!
  4. ثبات و استقرار حق را هم در پی دارد[۵]
    در حصحصه، حق باید به ثبات و استقرار هم برسد. مثل یوسفی که نه فقط تبرئه شد بلکه در حصحصه، امین و عزیز مصر هم شد.
    ماجرای شاهچراغ و نوع شهادت آن عزیزان، ملت را به صحنه آورد؛ رمز همیشگی استقرار حقِ در این ۴دهه، حضور میلیونی مردم بوده است که دوباره شد؛ پس: الآن حصحص الحق!
  5. تکرار ظهور[۶]
    از دیگر ویژگی‌های حصحصه این است که امری را درظهور و تبیّن خود، پس از تکرارها به ظهور نهایی می‌رساند و پس از آن هم تکرارش می‌کند. ظهور معصومیت یوسف از بدو ورود تا پس از زندان را به رخ می‌کشد و به اوج خود (تبرئه و امین مصر شدن) می‌رساند و بعد هم پاکی او را تکرار می‌کند.
    شهدای شاهچراغ، نمادی می‌شود برای التباس‌های بعدی! مرز مراقبتی در ذهن ایرانیان می‌شود که مراقب باشند: انتقاد و اعتراض اگر به درگیری یک ماهه خیابان رسید راه برای تروریست‌ها باز می‌شود! از این حیث هم: الآن حصحص الحق!

[۱] یقال حصحص الشئ: اذا ظهر بعدخفاء او تبیّن بعد کتمان

[۲] اشتقاق از”حصه” = نصیب و قسمت. بانت حصه الحق و جهته من جهه الباطل

[۳] در سیره امیرالمومنین(ع) هم بین کشته “الهائشات”(فتنه ها و درگیری های شبانه و…) و “الغارات” یورش های تروریستی به شهرها و بی پناهان فرق است. برای دومی بود که فرمود اگر کسی بشنود و بمیرد ملامتی ندارد!

[۴] الحاصه: مایَحُصّ شعرها: یحلقه کله فیذهب به/ ناقه حَصّاء : لیس علیها وَبَر  ظهوره ظهوراً یُذهب الباطل

[۵] در معانی حصحص: الحرکه فی الشئ حتی یستقرَّ فیه و یستمکن

[۶] حصحص فعل ثنائی مکرر بر وزن فعلل است و این صیغه دلالت بر تکرار حدوث فعل می کند.

به همه عزیزانی که ایران و انقلاب را دوست دارند/ بخصوص به آنهایی که ولایت امر در غیبت را از دینداری‌شان کنار نگذاشته‌اند:

شاید مثل بنده از دستگاه‌های امنیتی و قضایی در رعایت آرمانها و استانداردهای انقلاب اسلامی گلایه‌ها داشته باشید؛ اما در ماجراها و شرایط حساس اخیر دستور صریح رهبرانقلاب اسلامی این است که همه در کنار آنها ید واحد شویم!

یدِ واحده و وظایفش را اینگونه می‌فهمم:

  1. پشتیبانی همگانی از حافظان امنیت و قوه قضائیه برای مقابله قاطع و خردمندانه با سررشته فاجعه آفرینی‌ها و عوامل خائن همسو با دشمن.
  2. خنثی کردن توطئه دشمن برای اِعمال خشونت حداکثریِ بهانه‌ساز یا تسامح زمینه‌سازِ زنجیره آشوب از سوی نظام، با حضور باشکوه همگانی در راهپیمایی و تجمعات انقلابی مثل همیشه، برای جمع کردن اغتشاشات خیابانی.
  3. حضور متین و حداکثری دانشجویان اصیل مقابل دانشجو نمایانی که به مقدسات بی‌احترامی می‌کنند؛ با شعارها و نمادها و ابتکاراتی که آنها را منفعل یا ماخوذ به حیا کند.
  4. حضور تبلیغی فعالان انقلاب برای ید واحد کردن همه عناصر، مقابل دشمن و عناصر خائن در دانشگاه و مدرسه و محلات.
  5. جدا کردن جاهل و غافل از عوامل خائن با خنثی کردن شک و شبهه‌ها -بخصوص در ید واحد شدن ملت- توسط فعالان عرصه فکر و تبلیغ.

قبل از اینکه دیر شود، موعظه الهی را گوش کنیم: ان تقوموا لله!

محسن قنبریان/ جمعه/۶ آبان ۱۴۰۱