بایگانی برچسب: s

ولایتِ همگانی!

علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱توبه:

«المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض…

بعد از آن تذکر و بیان حال منافقین، اینک حال عامه مؤمنین را بیان میکند و می فرماید: “مردان و زنان با ایمان اولیاى یکدیگرند”، تا منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگى افرادشان همه در حکم یک تن واحدند، و به همین جهت بعضى از ایشان امور بعضى دیگر را عهده دار مى شوند.

و به همین جهت است که هر کدام دیگرى را به معروف امر میکند و از منکر نهى مى نماید. آرى، بخاطر ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است -آنهم ولایتى که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد- که به خود اجازه مى دهند هر یک دیگرى را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد.»(المیزان)

چون شرط امر به معروف، عدالت نیست و حتی فاسق هم چنین حقی(ولایتی) دارد[۱]؛

پس غیر متشرعه، بی حجاب و بدحجاب هم میتواند مذهبیِ محجبه ای یا حتی یک روحانی را در معروفی، امر یا از منکری، نهی کند!

محسن قنبریان

[۱] منهاج الصالحین – السید الخوئی – ج ١ – الصفحه ٣۵٢

همه زمین مسجد است!

️همه کلیساها در شهر رم تعطیل شدند.

کلیسای کاتولیک اعلام کرده لازم نیست مومنان در مراسم نیایش روز یکشنبه شرکت کنند؛ چرا که خطر ابتلا به کرونا جدی است[۱].

علامه طباطبائی می‌فرمودند: روزی به هانری کربن-فیلسوف فرانسوی و استاد شیعه‌شناسی دانشگاه پاریس-گفتم: «در دین مقدس اسلام تمام زمین‌ها و امکنه بدون استثناء محل عبادت است. اگر فردی بخواهد نماز بخواند یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند در هر جا که هست می‌تواند این اعمال را انجام دهد و رسول الله فرموده است: “جعلت لى الأرض مسجدا و طهورا” ولى در دین مسیح چنین نیست، عبادات باید فقط در کلیسا انجام گیرد و در موقع معین، عبادات، در غیر کلیسا باطل است؛ بنابراین اگر فردی از مسیحیان در وقتی از اوقات حالی پیدا کرد (مثلا در نیمه شب، در خوابگاه منزل خود) و خواست خدا را بخواند چه کند؟ او باید صبر کند تا روز یکشنبه بیاید و کلیسا را باز کنند و برای دعا در آنجا حضور پیدا کند؟ این معنی قطع رابطه بنده است با خدا.»

کربن در پاسخ گفت: «بلی، این اشکال در مذهب مسیح هست و الحمدلله دین اسلام در تمام ازمنه و امکنه و حالات رابطه مخلوق را با خالق خود منظور داشته است.»

علامه فرمودند: «دیگر آنکه گفتم در دین مقدس اسلام، انسان حاجت‌مند، اگر حالی پیدا کند طبق همان حال و حاجت، خدا را می‌خواند؛ چون خداوند اسماء حسنائی دارد؛ مانند غفور و رازق و منتقم و رحیم و غیرها، و انسان طبق خواست و حاجت خود هر یک از این اسماء را ملاحظه نموده و خدا را بدان اسم و صفت یاد می‌کند. مثلا اگر بخواهد خدا او را بیامرزد و از گناهش درگذرد باید از اسم غفور و غفار و غافرالذنب استفاده کند؛ اما در دین مسیح خدا اسماء حسنی ندارد، فقط لفظ خدا و إله و أب برای اوست؛ بنابراین اگر شما مثلا حالی پیدا کردید و خواستید با خدا مناجات کنید و او را با اسماء و صفاتش یاد کنید و از تحت اسم خاصی از او حاجت طلبید چه خواهید کرد؟»

کربن در پاسخ گفت: «من در مناجات‌های خود صحیفه مهدویه (علیه السلام) را می‌خوانم![۲]»

[۱] ایرنا

[۲] مطلع انوار، ج۲، ص۲۴۱

الناس علی دین ماها!

“یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافیگری می دهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همه اش حرام است؛ بخاطر این که تعلیم دهنده ی اشرافیگری است… واقعا “الناس علی دین ملوکهم”. ملوک در این جا به معنای پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ الناس علی دین ماها.” رهبر معظم انقلاب ٨۴/۶/۸

پ.ن:

  1. علامه طباطبائی، “دین” را “سبک زندگی” می داند. مردم نوعا به سبک زندگی حاکمان خود در می آیند. در زمان یزید شب نشینی و مطربی و میگساری شایع شد. در زمان پهلوی ها به تبع شاه، غربزدگی فرهنگ عمومی شد و…
    می پرسی: اگر زندگی راحتِ اشرافی سهم مردم شود چه عیبی دارد؟! میگساری و غربزدگی که نیست! آن دولت اشرافی خدا بیامرزی هم دارد که چنین کند!
  2. مشکل این است که جای همه ملت در بالاشهر و ویلاهای ۱۰۰۰متری نمی شود!درصد بسیاری زیرخط فقرند! اما سبک اشرافی حاکمان، اینان را هم “اشرافیت دوست” می کند! رویای پنت هوس و مازاراتی با جیب خالی و بیکاری یعنی “بعلاوه ی فقر”! یعنی “فقر بتوان ۲”!: فقر مادی بعلاوه فقر روحی (فقر نفس). واین یعنی پذیرش نظام طبقاتی و طبقه اشراف! چون آنها تحقق رویاهای ملت فقیرند!
    لذا امام عزیز اصرار داشت خوی اشرافی را از “ملت” بگیرید؛ باوجودی که ملت حلبی آباد سهمش بود!
  3. وقتی میشود فقیر، سودای اشرافیت داشته باشد و به سبک اشراف در نداری خود، اولویت بچیند و دنبال تجملات بیافتد؛ پس “قوی” هم می تواند مثل زبون و ضعیف مشی کند!
    نگرانی از دولتمردان فقط در اشرافیت شان نیست. می ترسیم “ترس از دشمن” را هم سبک زندگی مردم کنند. با زبونی و ترس سراغ حل مسأله روند و آنرا تنها راه حل بپندارند؛ و ملت قوی و مقتدر را هم چنین تابع کنند!
    آن روز مبادا!