بایگانی ماهیانه: تیر 1398

شیخ ابراهیم زکزاکی

۲۳سالش بود که از ایران به نیجریه برگشت و اولین شیعه آنجا شد. این پیام را برای علمای نیجریه آورد: “من یک پیام از عالمی بزرگ[امام خمینی]دارم و باید اسلام را به نیجریه برگردانیم”.

فرزندانش شهید و خودش جانباز شد اما مقاومت کرد تا جمعیت چند ده میلیونی شیعه بنام سربازان خمینی در نیجریه را تربیت کرد.

حالا وضع جسمانی اش از شکنجه ها خراب است و هنوز تحت فشار است؛ برایش دعا کنیم.

 

۲ – عرفان و سیاست

آیت الله سید محمد سعید حبوبی از شاگردان سلوکی ملّا حسینقلی همدانی و از کُبّار اصحاب اوست؛ خود شاگردانی در عرفان عملی تربیت کرد

در جریان اشغال عراق توسط متفقین با مراجع عراق فتوای جهاد صادر کرد.

حبوبی خود لباس رزم بر تن کرد و لشکری ۹۰,۰۰۰ نفری از عشایر را بسیج و رهبری کرد.

اهتمام او در جهاد با اشغالگران از همه علمای نجف بیشتر بود؛ علمایی که لباس رزم به تن کردند گرد او حلقه زدند.

پرسش و پاسخ درباره تمدید حکم آیت اله آملی در شورای نگهبان

چند سؤال درباره این تمدید با توجه به دستگیری یکی از مقامات اجرایی کنار دست ایشان در همین روزها رسیده که یک جا و خلاصه پاسخ داده میشود (مسأله اهمی هم هست که دریادداشتی مستقل بیان میشود)

یک نکته مبنایی در کلام و فقه شیعه:

  • شیعه، عدلیه است و اشعری نیست. پس حتی درباره خداوند قائل نیست “هرچه آن خسرو کند شیرین بود”! بلکه قائل است:”ان الله یأمر بالعدل”. به عدل حکم می کند نه هرچه حکم کرد عدل است. این یعنی در اعتقادات شیعه عدالت چیزی واقعی است نه اعتباری و جعلی. احکام مبتنی بر آن است نه اینکه آن مولود حکم و انتصابی باشد(دقت کنید)
  • در اجوبه الاستفتائات حضرت آقا قسمت نماز جمعه رجوع کنید و از آن استفتائات، جواب این سؤال را بیابید:
    آیا نصب ولی فقیه اثبات عدالت منصوب برای مخاطب و مأموم می کند؟ بخصوص اگر مخاطب علم شخصی به عدم عدالت داشته باشد؟!
    خواهید دید در صورت دوم، نصب ولی فقیه، مفید رفع علم شخصی نیست. لذا در نماز جمعه اقتدا درست نیست و اگر برای وحدت هم شرکت کند باید بعدا، نماز را قضا کند.
    بالتبع مطالبه عزل غیر عادل و نصب عادل هم وظیفه خواهد بود(خوب دقت شود).

تمام بنای نظام دینی بر عدالت است و مهمتر اینکه تشخیص عدالت توسط یک رکن(مثل ولی فقیه) مانع از تشخیص و مراقبت دیگران نیست.

ازاینرو:

  1. تشخیص صلاحیت و عدالت منصوب از سوی رهبری، در اختیارات ایشان است پس نصب قانونی است. شایعات و اتهامات نزدیکان، مادامی که تسری اش به منصوب محرز نشده موجب زوال صلاحیت نیست. اما واضح است این نصب، منعی برای پیگیری دستگاه های قانونی و استیضاح توسط افکار عمومی در آن موارد نباید تلقی شود.
  2. اگر مردم “علم” به عدم صلاحیت و عدالت منصوب دارند(علم نه صرف گمان و شایعه) جای خود در چارچوب قانون “حق” بلکه “وظیفه” دارند تعویض او را مطالبه کنند.
  3. اگر عیوبی در منصوب هست که الزاما سلب صلاحیت نمی کند اما شروط کمال و ارزشها را در او می کاهد، بیان آنها در جامعه طوری که تخریب صورت نگیرد و زمینه برای نصب برترها باز شود باز وظیفه است.
  4. در خصوص اتهامات فرد بازداشتی هنوز چون ثابت نشده(اولا) و تسری اتهام به رئیس قوه سابق هم محرز نیست(ثانیا) شاید نتوان گفت قطعا ایشان فاقد صلاحیت برای نصب در شورای نگهبان است.

اما مثل کاخ مدرسه ایشان که فعل خودشان است اگر هیچ تخلف قانونی دیگر هم نداشته باشد قطعا خلاف ارزشهای انقلاب است که امام و آقا زیاد فریاد کرده اند(جملات آنها را در بحث اشرافیت مذهبی خوانده ام). پس انتقاد ازاین کارهای او نباید بخاطر نصب از سوی رهبری تخطئه و منع شود.(به زودی یادداشتی انتقادی دراینباره ارائه خواهد شد).

حدود باریک است و باید از افراط و تفریط مصون بود.

محسن قنبریان

آقـا زاده‌‏ی تراز!

علامه حلی نابغه شیعه است. اولین کسی که “آیت الله” خطاب شد. قبل از بلوغ مجتهد بود. در همه علوم سرآمد بود. اولیجایتوی مغول بدستش شیعه شد و دردربار موقعیت یافت.
آقازاده اش، فخرالمحققین است که باز از نوابغ شیعه است. از علم پدر بهره برد، نه از موقعیت و منزلت او.
علامه در کتاب قواعد الاحکام او را محبوبترین نزد خود می خواند و در ارشاد الاذهان دعا و استغفار او را برای خود طلب می کند.
علامه حلی چند روزی درس طلاب و رسیدگی به مردم را تعطیل و از حله به ییلاقی رفت(۱)؛ وقتی برگشت، پسر متخلق و مؤدبش در نماز به او اقتدا نکرد!
پدر علت را پرسید. فخرالمحققین پاسخ داد در عدالت شما شبهه دارم! چون امر مهمتر را رها و به تفریح رفته اید!
علامه، کتاب تبصره المتعلمین را نشان داد که در این چند روز نوشته و رفع شبهه شد.
آقازاده های دوره انقلاب اسلامی باید بسی بالاتر از زمان سلطان محمد خدابنده باشند. قم امروز چنانچه در اجتهاد کاملتر از حله دیروز است باید در آقازادگی هم متکامل تر از حله دیروز باشد اما…!
-اینجا پسری جای پدر فاضل خود می نشیند و همه امکانات حاصل از سهم امام را به ارث میبرد، شاید دو سه دهه بعد به مرجعیت پدر برسد!
– پسری نماینده تام الاختیار پدر میشود و نه در جلسات اداری و کاری که در لابی های گردش مالی کارستان می کند!
– پسرانی(یا دخترانی) بدون فضل علمی ای ممتاز، وارث دانشگاه پدر میشوند که امکاناتش با اختیارات حکومتی به ایشان سپرده شده بود. هیأت امناء و علمی و استاد آن میشوند بدونی که از ممتازان آن رشته علمی در کشور باشند!
– پسری اصلا زیّ ظاهری را هم زیر پا می نهد، جشن آنچنانی برای پسر گرفته، سلبریتی ها را دعوت و پدر امام جمعه ی خود را هم برای خوشامدگویی می گمارد!
– و…
امام عزیز ما، اما آقازاده ای تراز داشت مثل علامه و فخرالمحققین!
سید مصطفی در فضل علمی تمام بود، شاگردانش کمتر از امام نبود اما سر درس امام حاضر میشد. جای تصاحب دفتر و دستک، مستشکل اصلی و جدی درس پدر بود. اینگونه ان قلت طلبگی سایرین به پدرِ مرجع و انقلابی اش مارک و مُهر ضد انقلابی نمی خورد.
باهمسر و فرزند در اتاقی در خانه پدری زندگی میکرد. نه خود و نه پدر مهذبش در سهم امام، تصرفی در حد خرید یک خانه ساده و کوچک برای او نکردند تا وقتی که خانه امام جای حضور دائمی مردم شد و دیگر جا نبود!
امروز به این الگوی آقازادگی محتاجیم نه نانِ فامیل خوردن و هیچ فضل برتری از سایرین نداشتن.
آقازادگانی که مراقب مشی و سلوک پدر باشند یا اقلا زیر مراقبت سخت گیرانه پدر مجال تخلف نداشته باشند.

 

  1. در برخی نقل‌ها سفر علامه، سفری زیارتی به کربلا بوده و اشکال فخرالمحققین ترک واجب بخاطر مستحب بوده است! کجا تا سفر به لندن و آلمان؟!

مطلب مرتبط: جوانگرایی؛ امان از اماره الصبیان است!

محسن قنبریان
۹۸/۴/۲۶

به جای ایراد گرفتن به دختران جلوی تولید و عرضه پوشاک نامناسب را بگیریم

حجت الاسلام والمسلمین شعبانی، امام جمعه همدان:
هنگامی که انسان مراکز فروش لباس و پاساژها را می‌بیند باید به این نکته توجه کند که به جای آن که به دختر خانم‌ها ایراد بگیریم که چرا این لباس را می‌پوشید، بلکه باید نظارت خودمان را بیشتر کنیم که نگذاریم این لباسها تولید و یا به فروش برسد.
امام جمعه همدان با گلایه از قیمتهای بسیار بالا در بازار برای تهیه چادر و قیمتهای پایین برای لباس‌های نامناسب، بیان داشت: نباید دختران جوانمان را متهم به بی‌دینی کنیم، چرا که اینها همان افرادی هستند که در شب قدر و خیلی از مراسم های مذهبی دیگر حاضر هستند.

مطلب مرتبط: محل های تجمع روز عفاف و حجاب

۴_توحید و توحّد قائمین بالقسط

از این جلسه به بعض آیات و ادله ای که شهود توحیدی قائمین به قسط از اهل سلوک را باز می گوید، پرداخته میشود. چون این سلسله مباحث بمثابه حلقه اولی برای این نظر است در سطح عموم طرح شده است .
آیه۱٨آل عمران:
“شهدالله انه لااله الاهو والملائکه واولواالعلم قائما بالقسط لااله الاهو العزیز الحکیم”
-“شهادت”لغتا واصطلاحا باید با مشاهده وحضور باشد. پس شهود توحید ،شرط این شهادت است.
-اما چه کسی می تواند این شهود وشهادت را داشته باشد؟
خدا و ملائکه که روشن است.به”اولواالعلم” که میرسد، “قائما بالقسط” اضافه میشود.که بنا به تفسیری ،اهل علمی که قائم به قسط باشند میتوانند این شهود خاص توحید را داشته برآن شهادت دهند نه هر دانشمندی!اینکه برخی بدین سو رفته اند که دانشمندان طبیعی هم بابررسی نظم عالم شهادت به توحید داده اند؛ از غرض آیه دور شده اند!
-این شهادت قولی است یا فعلی خود بحث مفصلی دارد که در جلسات بعد اشاره میشود.
اختلافی ادبی-تفسیری
دراینکه “قائما بالقسط” فقط حال برای خداوند است یا اولواالعلم را هم شامل است بین مفسرین اختلاف است.
نظری که حال برای اولواالعلم هم باشد مطلوب ما را ثابت می کند(۱).
-بهترین شاهد بر این مطلوب ، استفاده ائمه اطهار(ع) ازآیه است که:”قائما بالقسط را قید اولوالعلم گرفته اند”. آنها فصحاء عربند وبا قواعدادبیات آشنایند اما مثلا امام رضا(ع)”اولواالعلم قائما بالقسط”را در این آیه باهم آورده به “الامام”معنا میکند(۲).
امام باقر(ع)صراحتا این قسمت را چنین معنا می کند:”…واولوالعلم قائما بالقسط، فان اولی العلم الانبیاء والاوصیاء وهم قائم بالقسط…”(۳).
پس قیام کننده برای عدالت وقسط میتواند شاهد اسماء وصفاتی از حق باشد که غیر او از آن محروم است.
شهود وشهادت سیدالشهداء در دعای عرفه:
-دعای عرفه را از این دید مرور کنید در مقام توحید مثلا:”الحمدلله الذی… وللکربات دافع وللدرجات رافع وللجبابره قامع فلااله غیره….یا من جعلت له الملوک نیر المذله علی اعناقهم فهم من سطواته خائفون…”
این اسامی وصفات مورد شهود یک قیام کننده به قسط است. دیدن ترس ولرز شاهان در درون خودشان از خدا حتی در حال غلبه را اینها میبینند نه قاعدین.
-بعد این شهود را شهادت می دهد .آن توحید به توحّد می کشاندش:”أشهد یا الهی بحقیقه ایمانی…(تا آخر این فراز عجیب)”
این شهادت همه ارکان وجوارح حسین(ع)،همان تسبیح همه ذرات عالم وآدم به ربوبیت الهی نیست؛که حسین ویزید ندارد! این “شهادت فعلی وعملی” قائم به قسط در معرکه است ودیگران در آن سهمی ندارند!
به لحاظ ادبی هم نمی فرماید گوش ولبها و موها وپوست ورگهایم شهادت به توحید می دهد ؛نه!میفرماید :من با اینها شهادت به توحید می دهم(أشهدُ…)
(لطایف بیشتر را در فایل صوتی بشنوید)
پی نوشت:
۱.ر.ک: تفسیرغرائب القرآن نیشابوری(سنی)ج۲ص۱۲٨/تفسیر مواهب الرحمان سبزواری (شیعه)ج۵ص۱۴۰/دفاع ادبی از این نظر در حلقات دیگر این نظر تعقیب میشود.
۲و۳. تفسیر برهان ج۱ص۶۰۳و۶۰۴

دریافت قسمت چهارم « توحید و توحّد قائمین بالقسط» حجم: ۹MB

۱ – عرفان و سیاست

آیت‌الله سید عبدالحسین لاری

 شاگرد عرفانی ملاحسینقلی همدانی و شاگرد فقهی میرزای شیرازی است.
رسائلی در فقه و عرفان دارد.
در جنوب ایران نهضت اسلامی و نماز جمعه با خطبه های سیاسی اقامه کرد.
حکم جهاد علیه اشغال انگلیسی‌ها داد، و اولین بار استکبار انگلیسی را “شیطان” (ابالیس) خواند و لعن آن ها و روس ها را ذکر مذهبی معرفی و خود در نماز شب آنها را لعن می کرد.
در پاسخ به استفتاء علمای شیراز از زمان وجوب جهاد نوشت:
” الجهاد من المهد الی اللحد”
همزمان علیه استبداد هم تلاش می کرد و فتوا داد: «واجب است تبدیل سلطنت عمویه قاجاریه به دولت حق اسلامیه »

آیت الله العظمی سید عبدالحسین لاری یکی از بزرگترین و کم نظیرترین فقهای دوران معاصر و از پیشتازان مبارزه روحانیت با استکبار و استعمار است. اولین نمونه کوچک حکومت اسلامی در تاریخ معاصر به رهبری ایشان محقق شده است. در این اینفوگرافیک بیانات و نظرات رهبر انقلاب درباره ایشان مرور شده است.

برای آینده انقلاب، امید سرشار از کجا بیاوریم؟!

خاصان راه حق که در امید هم موحدند و منشأ همه امیدهایشان وعده الهی است. روی زمین هیچ هم نباشد بلکه دشمنی ها و ناملایمات فزونی هم یابد آنان امیدشان افزون میشود(۱۷۳آل عمران). رهبران انقلاب چنین اند.
اما ضعفاء و متوسطها که باید چیزی روی زمین چشمشان را بگیرد یا گوششان را بنوازد باید خطِ خبرهای امیدبخش را پی گرفته تا به “خزائن امید” در زمین برسند و مطمئن شوند. مثلا:
دیروز برچیدن داعش و صف های ثبت نام سوریه و امروز زدن پهپاد آمریکا و رو زدن کدخدا برای اجازه شلیک به یک جای کم اهمیت بخاطر حفظ آبرو، و دهها مثال دیگر خبر از ادامه نسل شهداء و مجاهدان دهه اول انقلاب و هم ضعف بیشتر دشمن دارد.
نصب مسئولین جدید اما ساده زیست و مردمی با روحیه کار جهادی ظرف مدت کوتاهی اینقدر امید افزون می کند که گمان میشود اگر مثلا در گستره اجرائی، دولتی اینگونه سرکار بیاید چیزی از یأس و ناامیدی در جامعه نماند!
برای مثال برخی ائمه جمعه جدید (نسل دوم یا سومی انقلاب)با مردمی زیستن و پی مشکلات مردم افتادن، چنان شور و هیجانی آفریده اند که یأس ها و نفرتها از حلقه های بسته سابق را ذوب و امید به فرداهای بهتر را بیشتر کرده اند.
رئیس قوه قضاییه جدید مثالی دیگر است. کمتر از قبلی پرستیژ علمی و چانه ی مباحثه با هرنقد (حتی در سطح مراجع) را دارد؛ اما مردمی تر، صادق تر و جدی تر در مبارزه با فساد بنظر میرسد . در همین مدت کوتاه موجی از امید برای مبارزه واقعی و غیر تبعیضی با فساد را موجب شده است. شروع مواجهه با گردن کلفتهای باستی هیلز و آوردن نام رئیس سابق مجلس در دادگاه بانک سرمایه و… این امید را بوجود آورده که پرونده برادران رؤسای دولت و مجلس بلکه پرونده برخی از خود رؤسای موجود یا سابق قوا هم به بررسی افتد. و اگر دچار آفت سیاسی کاری و جناح بازی نشود، طعم عدالت همه گیر را به جامعه بچشاند.
بیش از یک دهه از سوی حلقه های منتفع القاء می شد اگر فلان آقا نباشد، استان فلان پاشیده شده، امرش جمع نمی شود؛ امروز با نماینده ولی فقیهی گمنام اما مردمی و متواضع و دور از هر تشریفات زائد و غیرزائد، هم نماز جمعه شلوغ تر و هم محبوبیت بشکل تصاعدی افزون و امیدها تازه میشود. آن القائات برای مناصب دیگر از سوی کسانی که به خزائن امیدانقلاب راه نیافته اند هنوز انجام میشود! این محافظه کاری بهترین نشان ناامیدی این قماش از آینده انقلاب و بی خبری شان از برکه های جوشش انقلابی در مردم و نخبگان است.
خزائن امید روی زمینِ انقلاب، “نسلهای انقلابی جدیدند” که بهتر از بسیاری از موجودین و سابقین میتوانند ارزشهای انقلاب را احیاء و به سمت آرمانهایش رهسپار شوند.
باور کنیم یک نفس تازه در بنیاد مستضعفان، حساب ۱۰۰، حتی شورای نگهبان، و دهها سمت دیگر میتواند ابتکارات بهتر و نظارت متین تر و اجتهاد عمیق تر را موجب شود.
انقلابی که بدون خمینی(ره)، با رهبری جوان ماند و بالیدن گرفت با تعویض بسیاری از شاگردان و یاران امام -حتی اگر هیچ عیبی جز بقاء طولانی در یک سمت نداشته باشند- می ماند و پویاتر هم میشود. چون اگر “تدبیر”، اینها را نو نکند، “تقدیر” آنها را غافلگیر خواهد کرد!
برداشت از خزائنِ امیدِ انقلاب با برداشتن مدیران و دبیران ۳۰، ۴۰ساله ممکن است.

محسن قنبریان
۹۸/۴/۲۳

۳_توحید و توحّد قائمین بالقسط

گفته شد هر ولیّ مرشدی به اندازه وسعت ولایتش می تواند به حقائق تأویل دهد. ولیّ مطلق، مؤوّل به حقیقت مطلق است. یعنی تأویل به حقیقت توحید واسماء حسنای الهی.
توحید و توحّد:
توحید، یگانه “دانستن” یا یگانه “یافتن” خداست. اما توحّد، “یگانه شدن با او و مظهر الهی شدن” است.
از غرر کلمات امیرالمومنین(ع)یکی این است:”من عرف الله توحّد” (غررالحکم). هرکس خدا را شناخت(او را به وحدانیت یافت)به توحّد و مظهر او شدن می رسد.
گوشه ای از توحید ولیّ مطلق در دعای افتتاح:”الحمدلله الذی یؤمن الخائفین ویُنجّی الصالحین ویَرفع المستضعفین ویَضع المستکبرین ویهلک ملوکا و یَستخلف آخرین والحمد لله قاصم الجبارین ،مُبیر الظالمین، مّدرک الهاربین…
اینها را همه میدانیم که خدا مستضعفین را بالا و مستکبرین را پایین میکشد ،شاهان را هلاک می کندو…؛ اما “قائمین به قسط” از اهل سلوک می یابند.
سالکی که قائم به قسط است اگر با ولیّ مرشدِ اهل قیام، به توحّد رسد؛ فقط این جلوات خاص توحید را نمی یابد بلکه مظهر این اسامی در عالم میشود. لذا همان جلوات توحید دعای افتتاح را در توحّد دعای ندبه می بینید حالا ولیّ خدا را به همان صدا میزنید:” أین قاصم شوکه المعتدین…”
مثلا موسی(ع)فقط نمی یابد یهلک ملوکا را؛ خودش مظهر مهلک میشود با یک عصا زدن به نیل صالحین را نجات و ملوک را هلاک می کند.این توحّد است که اسم منجی و مهلک پروردگار از آستین او ظهور در عالم کند.
پهنای کلاس امیرالمومنین:
او چون تأویل برنده قرآن است؛مؤول “الا لله الدین الخالص”(۳زمر)است یعنی می برد به توحیدناب.
-برترین دین با افضل پیامبران می آید ، با سختی های بسیار گسترده میشود(تنزیل)؛ حالا دربین پیروان این بهترین دین وبرترین پیامبر باید دین خالص جدا شود. لذا علی(ع)همه گرایشهای ممکن از توحیدرا در کلاس تأویل خود جمع می کند تا خضر آن شود.چه در دوره بعدپیامبر چه دوره حاکمیت، سه گرایش قاسطین ومارقین وناکثین” تحت ولایت او “در تصرف شیطان قرار می گیرد!تا او-ولیّ مطلق- در آن سالکان را أُو٘ل و رجوع دهد به:”ألا لله الدین الخالص”(دقت شود)
این ولیّ مطلق به ما خبر می دهد که حوادث و فتنه ها در تاریخ برهم استوارند!”یتوارثها الظلمه بالعهود” ظالمین با عهد وپیمان از هم ارثش می گیرند.”أوّلهم قائد لأخرهم واخرهم مقتد بأوّلهم”اولین فتنه گر ،فرمانده ورهبر آخری ها و آخری ها هم به او اقتدا می کنند.(خ ۱۵۱نهج البلاغه)!
ولیّ مطلق خود با سرسلسله وقائد آنها درگیرمی شود و توحید خالص را نشان می دهد.
ادامه سلسله فتنه ها وانحراف از توحید خالص، در زمانهای بعد محقق میشوند وادامه کلاس امیر(ع)میشود؛ تا سالکانِ قائم به قسط، درگیر شوند ؛در جملها وصفین ها ونهروان ها با ولیّ خود واقعا وعملا سیر کنند نه تاریخ بخوانند. ونتیجه این شود که باز برخی مارقین شوند واین سالکین، ملازم وهمراه مولای خود شوند(فالراغب عنکم مارق واللازم لکم لاحق)
امیرالمومنین(ع) حتی امامی کنار امامان نیست؛ “امام ائمه” است. دوره او هم دوره ای کنار ادوار واطوار امامت نیست،”مادر دوران” است.چون مادر فتنه ها را تحت ولایت خود بروز داده، وخود -سیدالاوصیاء- حقیقت توحید را در آنها عیان کرده تا مثالها و مصداقهای بعدتکلیفشان معلوم شود.

(بخاطر ظرافت وباریک بودن بحث ،لطفا در دریافت مطالب دقت وترجیحا فایل صوتی را گوش دهید)

دریافت قسمت سوّم سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط» حجم: ۱۱MB