آقـا زاده‌‏ی تراز!

علامه حلی نابغه شیعه است. اولین کسی که “آیت الله” خطاب شد. قبل از بلوغ مجتهد بود. در همه علوم سرآمد بود. اولیجایتوی مغول بدستش شیعه شد و دردربار موقعیت یافت.
آقازاده اش، فخرالمحققین است که باز از نوابغ شیعه است. از علم پدر بهره برد، نه از موقعیت و منزلت او.
علامه در کتاب قواعد الاحکام او را محبوبترین نزد خود می خواند و در ارشاد الاذهان دعا و استغفار او را برای خود طلب می کند.
علامه حلی چند روزی درس طلاب و رسیدگی به مردم را تعطیل و از حله به ییلاقی رفت(۱)؛ وقتی برگشت، پسر متخلق و مؤدبش در نماز به او اقتدا نکرد!
پدر علت را پرسید. فخرالمحققین پاسخ داد در عدالت شما شبهه دارم! چون امر مهمتر را رها و به تفریح رفته اید!
علامه، کتاب تبصره المتعلمین را نشان داد که در این چند روز نوشته و رفع شبهه شد.
آقازاده های دوره انقلاب اسلامی باید بسی بالاتر از زمان سلطان محمد خدابنده باشند. قم امروز چنانچه در اجتهاد کاملتر از حله دیروز است باید در آقازادگی هم متکامل تر از حله دیروز باشد اما…!
-اینجا پسری جای پدر فاضل خود می نشیند و همه امکانات حاصل از سهم امام را به ارث میبرد، شاید دو سه دهه بعد به مرجعیت پدر برسد!
– پسری نماینده تام الاختیار پدر میشود و نه در جلسات اداری و کاری که در لابی های گردش مالی کارستان می کند!
– پسرانی(یا دخترانی) بدون فضل علمی ای ممتاز، وارث دانشگاه پدر میشوند که امکاناتش با اختیارات حکومتی به ایشان سپرده شده بود. هیأت امناء و علمی و استاد آن میشوند بدونی که از ممتازان آن رشته علمی در کشور باشند!
– پسری اصلا زیّ ظاهری را هم زیر پا می نهد، جشن آنچنانی برای پسر گرفته، سلبریتی ها را دعوت و پدر امام جمعه ی خود را هم برای خوشامدگویی می گمارد!
– و…
امام عزیز ما، اما آقازاده ای تراز داشت مثل علامه و فخرالمحققین!
سید مصطفی در فضل علمی تمام بود، شاگردانش کمتر از امام نبود اما سر درس امام حاضر میشد. جای تصاحب دفتر و دستک، مستشکل اصلی و جدی درس پدر بود. اینگونه ان قلت طلبگی سایرین به پدرِ مرجع و انقلابی اش مارک و مُهر ضد انقلابی نمی خورد.
باهمسر و فرزند در اتاقی در خانه پدری زندگی میکرد. نه خود و نه پدر مهذبش در سهم امام، تصرفی در حد خرید یک خانه ساده و کوچک برای او نکردند تا وقتی که خانه امام جای حضور دائمی مردم شد و دیگر جا نبود!
امروز به این الگوی آقازادگی محتاجیم نه نانِ فامیل خوردن و هیچ فضل برتری از سایرین نداشتن.
آقازادگانی که مراقب مشی و سلوک پدر باشند یا اقلا زیر مراقبت سخت گیرانه پدر مجال تخلف نداشته باشند.

 

  1. در برخی نقل‌ها سفر علامه، سفری زیارتی به کربلا بوده و اشکال فخرالمحققین ترک واجب بخاطر مستحب بوده است! کجا تا سفر به لندن و آلمان؟!

مطلب مرتبط: جوانگرایی؛ امان از اماره الصبیان است!

محسن قنبریان
۹۸/۴/۲۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *