بایگانی ماهیانه: تیر 1398

سبک شهدایی در جهاد

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان تحت عنوان «سبک شهدایی در جهاد» که در یادواره شهدای شیراز صورت گرفته است خدمتتان تقدیم میشود. التماس دعا

دریافت جلسه نخست «سبک شهدایی در جهاد» حجم: ۱۹MB | «دریافت از پیوند کمکی»

دریافت جلسه دوّم «سبک شهدایی در جهاد» حجم: ۲۷MB | «دریافت از پیوند کمکی»

دریافت جلسه سوّم «سبک شهدایی در جهاد» حجم: ۳۳MB | «دریافت از پیوند کمکی»

 

۲_توحید و توحّد قائمین بالقسط

توحید و توحّد قائمین بالقسط/ چکیده جلسه دوم:

کلاس خضر:
سه حادثه اجتماعی نسبتا کوچک می سازد برای رشد موسی.
مثلا برای حقیقت “فخشینا أن یرهقهما طغیانا وکفراً”، حادثه کشتن پسر بچه را می سازد تا از آن حادثه تلخ، موسی را به حقیقت رحمت پروردگار به والدین ببرد.
پسربچه یک مصداق است. دهها مورد ومصداق دیگر از این حقیقت جاری است. بسیاری از مرگ ومیر بچه ها وسقطها -که ظاهرا با اسباب طبیعی ویروس وبیماری وحادثه انجام میشود- تأویلش همین حقیقت است که ما بی خبریم![خضر هم اینجا “دست تکوین” است “مأمور تشریع” نیست که متشرعی مثل موسی اشکال کند قصاص قبل از جنایت چرا؟!]
برای این حقائق سه گانه در گذشته وآینده موسی هم مصداق هست:
-آن قبطی که در تظلم سبطی توسط موسی ناخواسته کشته شد؛موسی وهم فرعون آنرا ذنب وگناه خواندند اما خدا آنرا گناه نگرفت موسی را برگزید واز “مخلَصین” قرارش داد شاید تأویلش همان حقیقت است.[خدا میخواست او کشته شود ولو سزای تشریعی آن دعوا این نبود. جای تقدیر یک حادثه برای مرگ او، خدا مشت موسی را خطائاً عامل مرگ او قرار داد. سزای قتل خطائی تا قبل ازشریعت محمدی ۷سال تبعید بود که آن هم برای موسی تقدیر شد!]
-دستور”فاقتلوا انفسکم” بعد از گوساله پرستی شاید مصداق دیگر آن تأویل است.وسرّ برخی احکام شریعت موسی را روشن می کند.
می بینید این کلاس چه ثمرات زیاد برای موسی دارد او را مفسر حوادث و آگاه به اسرار می کند.
این حقائق میتواند مصداق اکمل هم داشته باشد.به حسب روایت امام صادق(ع)، امام مجتبی(ع)صلح خود با معاویه را مصداقی از سوراخ کردن کشتی مسکینان توسط خضر می خواند(…کما عاب العالم السفینه لتبقی لأصحابها…)[تحف العقول].
کلاس امیرالمومنین(ع):
کلاس ولیّ مرشد وسعتش اندازه وسعت ولایت اوست. ولیّ مطلق، حقیقت برتر وبیشتر وپیچیده تری را می تواند در تور تأویل آورد وسالکان را در آن سلوک دهد.
علی(ع) فرمود:رسول الله(ص)برای “تنزیل” جنگید و من برای”تأویل”!
پس تأویل حقایق نازل شده در قرآن با اوست.
-مثلا جمل وصفین اش به حسب روایات ، تأویل “قاتلوا ائمه الکفر انهم لا أی٘مان لهم” است…
امیر(ع) بجای ماجراهای کوچک و محدود خضر، جمل را رقم می زند وتأویل به حقیقتش را می آموزاند. نه فقط مومنین معاصرش بلکه مومنین تاریخ در پیش رو را به شاگردی می پذیرد وبه شهود این حقیقت بار می دهد(فقد شهدنا…).حالا چگونه این کلاس برای آیندگان برپاست ،خواهد آمد!
(تفصیل را در فایل صوتی بشنوید)

دریافت سخنرانی « ۲_توحید و توحّد قائمین بالقسط » با لینک مستقیم | حجم: ۱۰MB

محل های تجمع های روز حجاب و عفاف!

چند سال است ۲۱تیر، بانوان چادری با حمایت برخی نهادهای انقلابی “علیه بی حجابی” تجمع یا راهپیمایی می کنند. غیر از پیام پلاکارت ها و شعارها، این تجمعات در سکوت هم “علیه بی حجاب ها” تلقی میشود که قابل بازاندیشی است.
فرض می کنیم مانتو کوتاه و ساپورت و…بمب ها و اسلحه جنگ نرم دشمن علیه ارزش هاست؛ اما این اسلحه دست سرباز میدان ژاله تهران است نه افسران بعثی در دهلران و شلمچه!
فرق ایندو بسیار است اولی را باوجود تلفات با “گُل دادن”، ضامن کردیم ولی دومی را با “خون دادن”! جابجا شدنش، دوپاره کردن ملت و دوقطبی کردن بی حاصل جامعه است. تحریک مقابله به مثل و پیوند دادن آحاد بی حجاب به هم و ساخت طبقه اجتماعی جدید با مطالبات خاص است.
٨مارس مقابل ۲۱تیر شود و کمپین های مجازی کشف حجاب در تقابل با تظاهرات با حجابها و… شکل بگیرد.

حضور عمومی جای تجمع!
بانوان باحجاب می توانند جای یک روز مانور جمعی، هرروز بشکل فردی و عادی در پارک ها و خیابان ها و مراکز تفریحی و خرید و… حاضر شوند. بر چادری بودن خود اصرار داشته و در حالیکه کار روزمره خود را میکنند و با فرزند یا خانواده اند، بی حجاب ها را “تذکر لسانی” دهند. یکسال هم این را تجربه کنند و اثرش را ببینند.
نه اینکه “ذره ای شدن” را بپذیرند و از بازار و پارک و پاساژ و باشگاه و… خالی شده، یک روز با هم رژه حجاب روند!

اگر اصرار برتجمع است…!
اول جواب دهند: دختر ساپورت پوش مقصرتر است یا قاچاقچی ساپورت؟
دختر مانتویی مقصرتر است یا مافیای پوشاک و انحصارگران چادر؟!
سپس مجوز تجمع اعتراضی علیه اینها بگیرند و کم حجابها را هم همراه کنند:

  1. علیه وزارت بازرگانی بخاطر عدم ٳعمال ممنوعیت واردات این حوزه!
    دریکی از همین سالها بخاطر کاهش محدودیت های ارزی، ثبت سفارش ۷۷قلم کالای وارداتی ممنوع شد که پوشاک خارجی هم جزء آن بود. اما به حسب آمار گمرک این ممنوعیت درباره خانواده ساپورت ٳعمال نشده بود!
  2. علیه ستاد مبارزه با قاچاق کالا!
    سالیانی که گذشت قاچاق پوشاک به رشد۵۰۰٪رسید (گزارش مرکز پژوهش های مجلس)! طبق این گزارش این قاچاق رسمی(!) و در پوشش های قانونی و توسط عناصر ذی نفوذ انجام میشود و سه برابر واردات قانونی است (که آنهم قرار بود ثبت سفارش نشود)!
    این دو به همراه تبلیغات ماهواره ای و اتاق فکرهای جنگ نرم در دهه گذشته موجب شد سبک پوشش دختران و زنان ایرانی تغییر کند واز شلوار به ساپورت با دامن کوتاه یا مانتوی باز تبدیل شود. چیزی که شرق الاوسط از آن به “انقلاب رنگین” و شبکه فرانس۲۴ به “حمله شلوارهای تنگ به تهران” یاد کردند!
  3. علیه وزارت صنعت و رانت داران واردات چادر مشکی!
    ایران اسلامی می تواند موشک نقطه زن، ماهواره و ماهواره بر، پیشرفت های خیره کننده در نانوتکنولوژی و سلولهای بنیادین و… داشته باشد؛ اما تا۴۰سال نتواند فرمول رنگ مشکی چادر را بیابد!
    با وجودی که اصلی ترین مصرف کننده چادر در جهان است، کارخانه چادر بافی در آن دوام نیاورد و رانت دارانِ واردات آنرا ورشکست کنند!
    این لبه دیگر قیچی است. ساپورت و پوشاک جلف ارزان باقاچاق، چادر گران بخاطر انحصار، هرکدام سهم ضلعی از “قاچاقچیان عفاف” است!

حال ببین باید علیه دختر بی چادر و مانتو کوتاه شعار دهی یا اینان؟
باید در مجالس مذهبی حرف های کلیشه ای و تکراری درباره احکام و حدود حجاب را بازگویی یا نشست بصیرتی برای افشاء جزییات این دست های پنهان بگذاری؟
بی حجاب وکم حجاب را خائن به خون شهدا بخوانی و نیمی از جامعه را به تقابل بکشانی(۱) یا خائنان اصلی -که درصدی شان زنان ودخترانشان باحجابند- را افشاء کنی و همه ملت (باحجاب وکم حجاب) را علیه آن کاسبان بشورانی؟
امیرالمومنین فرمود: “[درهنگام شعار]صدایم از همه آهسته تر بود ولی وقت عمل از همه برتر بودم…ضعیف نزدم گرامی است تا حق رابرایش بگیرم و قوی نزدم ضعیف است تا حق را از او بستانم”(خ۳۷نهج البلاغه).

۱. جالب اینکه در مراسم تشیع شهدای گمنام ومدافعان حرم و… دوربین صدا وسیما از همین خائنین به شهدا(!) -که کم نیستند-بر وفاداری این تیپ ها به آرمان شهدا، تصویر ومصاحبه می گیرد!

محسن قنبریان
۹۸/۴/۱۷

لطیفه!

نزد ما زمینی ها معیار شمارش، “روز” است؛ اما نزد خداوند برای کارهای الهی معیار، “شب” است.
چله موسوی را ۴۰روز نمیخواند، “اربعین لیله” می نامد. “لیله القدر” “اسری بعبده لیلا”و…
سرّش این است که برای سیر معنوی، شب “خصوصیت” دارد نه فقط چون تاریک و آرام است؛ چون”انشاء ویژه ای” دارد.
میفرماید: ان ناشئه اللیل: یک “نشئه” است شب. فقط هوا تاریک نشده، بساط معنوی ای گسترانده شده، فرشتگان خاصی، نفحات خاصی در این پاره وقت ایجاد و انشاء شده است.
لذا برای سالک “أشد وطأ و أقوم قیلا” است. یعنی مقدمات خیلی فراهم است قدمها بهتر برداشته میشود، سخن(کلام الهی یا دعا)هم خوب برپا شده، جاگیرِ قلب میشود.
پس در این چله، شبها و سحرها مغتنم ترند. هرکه غایب بوده، حاضر شود. هرکه حاضر می شده، کمّا و کیفا ارتقاء دهد.

(برش وتدوینی از سخنرانی شبهای قدر۹٨)

۱_توحید و توحّد قائمین بالقسط

توجه:
سه جلسه اول، پیش درآمد برای بحث است.”ولیّ مرشد” ،”معلم تأویل بودنش”،”تأویل همه حقایق و حوادث توحید است” ،” موقعیت منحصر بفرد امیرالمومنین در تأویل “،”ام واصل بودن او ودورانش برای همه تأویلات” و”چگونگی امکان سلوک با این خضر طریق در دوران های متأخر از او” و…
محور سخن بوده است.

نکاتی از جلسه اول:

مروری بر سلوک شاخص موسی با خضر:

-موسی چله نشینی ها را کرده، تکمیل وکسب علم تأویل او را نزد خضر میفرستد.

-تأویل؛برگرداندن حوادث به حقایق است.

-موسی قطعا افضل از خضر است. هم اولوالعزم بودنش وهم روایات ذیل این پاره آیات گویای این واقعیت است.

خضر کشتی مساکین را از دست شاه غاصب سوراخ کرد، موسی شاه غاصب را در نیل غرق کرد.این کجا و آن کجا؟!
اما فرستاده شده تأویل بیاموزد با سلوک عینی وعملی.ورود وخروج متفاوت خضر به او درسها بدهد!

نمونه معاصر:

-شاه آبادیِ بزرگ هم ولیّ مرشد امام عزیز ما بود. بخلاف برخی عرفای معاصر او در عین مقامات توحید وعرفان، کاملا سیاسی و اجتماعی است. ۱۱ماه علیه پهلوی اول تحصن کرد!اما شاگرد سلوکی او ،دودمان پهلوی را به باد داد .افضل از استاد شد چنانچه موسی بر خضر!

امیرالمومنین خضرِ همه خضرها!

-فتنه های پیچیده وچند بعدی عصر او قابل مقایسه با نمونه های خضر سوره کهف نیست.

-کلاس او هم برای چند سالک محدود معاصرش نیست.باید کسانی با او طی طریق کنند برای حوادث آینده.

-در خطبه ۱۲میفرماید:”…لقد شهدنا فی عسکرنا هذا اقوام فی اصلاب الرجال و ارحام النساء. سیرعف بهم الزمان ویقوی بهم الایمان”!

نباید سطحی ازاین کلام گذشت! شاگردان سلوکی اش را که در زمانهای بعد متولد میشوند وبا درسی که گرفته اند ایمان را بهتر از معاصرین امام تقویت می کنند؛همراه او درجمل بوده اند!!!

“فقد شهدنا”نه یعنی بعدا از تاریخ ما درس میگیرند.نه!آنها با سلوک باطنی کلاس ما راشهود می کنند و همراه من اند!…

 

نشانی دریافت قسمت نخست سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط» | حجم: ۹MB

اتاقهای خالی جای اتاقهای فکر در ساختمان جدید بعثه!

اول چند خبر ظاهرا بی ربط:

  1. رئیس کل امور حرمین شریفین -همزمان با بمباران اتوبوس کودکان یمنی توسط سعودی ها- گفت: مشاعر مقدس اماکن صرفا عبادی است و جایی برای شعارهای سیاسی نیست!
  2. امسال(مثل پارسال) اجازه مراسم “صرفا عبادی” دعای کمیل کنار بقیع به زوار ایرانی داده نشد و این دعا داخل هتل بعثه قرائت شد!
  3. مراسم برائت از مشرکین نیز در کلیشه ای چندین ساله در چند چادر محصور ایرانی ها در عرفات برگزار میشود.
  4. ساختمان مجلل و ۱۰طبقه بعثه امسال در قم برای کمتر از ۵۰کارمند افتتاح شد(تقریبا به ازاء هر کارمند ۲اتاق)!

گرچه اسلام سفیانی-سعودی با اقتدار نظام اسلامی و تدبیر رهبر انقلابی مان در منطقه دچار چالش جدی است و برائت از مشرکین زمان بشکل عملی در حرکت روبه جلوی انقلاب اسلامی نهادینه است، اما حج ابراهیمی امام(ره) بدون ابتکاری خاص در موضع انفعال سال به سال به مناسکی معمولی تر تنزل می کند طوری که امسال دیگر از دعای کمیل کنار بقیع هم خبری نبود. برائت از مشرکین عده ای معدود از لبنانی ها در بیت الله حین طواف اثر بخشی بیشتری از جمعیت چندین برابری ایرانی ها در عرفات دارد.

جای اتاق های خالی زیاد ساختمان جدید بعثه و مجموعه تلاشهایی که سرجمع برای افزایش آفتابه و لگن می شود اگر فکر بیشتری برای نهار و شام می شد جلوتر از این بودیم!

متأسفانه “نهضت ساختمان” نه فقط در بعثه که در بسیاری از نهادهای انقلابی و اداری با رشد روز افزون دارد “اصل نهضت اسلامی” را هبوط داده و میراثی فرهنگی اش می کند.

شورای عالی حج -متشکل از عالی ترین مقامات اجرایی و وزارتی- هم وقتی پس از ۷۰۰ ،۸۰۰روز تعطیلی تشکیل می شود باز تکیه اش سر عزیمت و اسکان (همان آفتابه و لگن) است و راهبردی برای تحقق حج ابراهیمی مطلوب امام ندارد!

می شد در این چند دهه:
حتی به سمت منطقه آزاد دینی کردن مکه هم پیش رفت!(اشاره به مبانی آن امسال در دیدار کارگزاران حج با رهبرمعظم انقلاب بود)

یا اقلا پیشنهاد اداره حج توسط عموم مسلمین(مثلا توسط سازمان کنفرانس اسلامی) که در کلام رهبری پس از فاجعه منا اشاره شد را گفتمانی بین المللی در کشورهای اسلامی کرد و به سمت سیاستگذاری و اجرا برد. فاجعه منا و متضرر شدن کشورهای متعدد اسلامی بستره مناسبی برای این طرح بود.

اگر این پیشنهادات آرمانی و غیر قابل تحقق است پس چگونه نماینده ولی فقیه در امور حج، مشابه اینها را طرح میکند؟ از ظرفیت حج برای تشکیل بازار مشترک بین المللی اسلامی که مشکل اشتغال و رونق اقتصادی جوامع اسلامی را حل کند سخن می گوید؟(مصاحبه با العالم ۱۷تیر۹۷). البته فقط سخن می گویند! انگار هیچوقت قرار نیست برای این ظرفیت های حج و به فعلیت رساندن آنها، راهبرد و برنامه ارائه و اقدام عملی صورت گیرد!

اینها همه شدنی است اگر:

بجای اتاقهای خالی و اضافی ساختمانها، “اتاقهای فکر” برای ارتقاء حج و رساندن آن به حج مطلوب اسلام تعریف شود. اتاقهای فکری بین بعثه و سازمان تقریب(که ساختمان او هم اتاق اضافی کم ندارد!)، بین بعثه و میزهای آینده پژوهی در قم و مراکز عالی، بین بعثه و وزارت خارجه، بازرگانی و…
دکترین حج ابراهیمی مطلوب امام بیش از ساختمان و رفاه زیادی زائر و حاجی، نیازمند به فکرها و ابتکارات و راهبردها و مدیریتهای انقلابی است.

محسن قنبریان
۹۷/۵/۲۶

آزادی دختران، نذر خداست!

شهید مطهری می فرمود: دنیای قدیم، زن را “انسان” به حساب نمی آورد و دنیای جدید او را “زن” لحاظ نمی کند!

به راستی چرا باز زن با شاقول مردانه “سنجش” میشود؟ باید در “نقش” یک مرد، نقاشی شود تا زن باشد! حتی اصلاح موی سر و مد لباسش به مردان شبیه شود تا به “حقش” رسیده باشد! مگر حق، بامردان است؟!

چرا زن “شاخص” نباشد؟! چرا فمنیستها مردان را دعوت به پوشیدن دامن زنانه نمی کنند و پوشش زن را مردانه تر می پسندند؟! اگر هردو آزاد است؛ چرا بیشتر زن، مردگونه شده است؟! چرا جای دوچرخه سواریِ پسرانه ی دختران در خیابان، پسران به خلوتی دخترانه با خود یاخدا دعوت نشوند؟! چرا…؟!

قرآن اما او را هم انسان و هم زن پذیرفت. بلکه در کرامت نفس، شاخص مردانش کرد: آسیه ی دربارِ آلوده ی فرعون و مریمِ معبدقدس را مَثَل[شاخص] برای مردان با ایمان قرار داد(۱۱ و۱۲تحریم).

بالاتر، ذهنیت زمانه در نذر دختر عمران را -که با افسوس زاده ی خود را دختر خواند- نقد کرد: “لیس الذَکرُ کالأنثی”=پسر مثل دختر نیست”!(۳۶آل عمران). نفرمود دختر مثل پسر نیست یا حتی دختر و پسر مثل همند! فرمود: پسر مثل دختر نیست![اگر آنچه در شکم داری نذر من است، من دختر می پسندم!]

مادر مریم نذر کرده بود او را “برای خدا” آزاد بگذارد!(انی نذرتُ ما فی بطنی محرراً). آزاد از تکالیف دختر خانواده بودن و خواهر و خاله و عمه فلان بودن!او برای خدا باشد فقط!

دختران هرچه از قید رسوم زائد و بند تعصب های بی جا و طاق مردانه خوردن رهاشوند، بهتر می توانند نذر خدا شوند!
مثل معصومه، مثل مریم(علیهما السلام).

برسد به دست پیشنماز ایران مال!

ظاهرا فرموده اند:
“نمی‌شود به این بهانه که فقرا چطور زندگی می‌کنند پروژه‌هایی را که نمایش میراث هنری و فرهنگی ایرانی است، معطل گذاشت چون اولاً همیشه فقیر هست، ثانیاً بانیان ایران‌مال حواسشان به فقرا بوده است و…”!

http://www.farsnews.com/13980325000781

حاج آقا! کسی نگفته: چون در جامعه فقیر هست، نباید ثروتمندان از مالشان، “مال” بسازند یا خانه و حتی مسجد لوکس بسازند!
بعکس؛ سخن این است که سرمایه داران از “مال فقرا” برای خود یا به اسم خدا، چنین نسازند!
آقای پیشنماز خوب است مثل این حدیث را هم بر مأمومین بخواند که: “أغنیاٶهم یسرقون زاد الفقراء”!
یعنی در مناسبات غلط اقتصادی این توشه ی فقراست که به یغما برده شده تا لاکچری لایف سرمایه داران تأمین شود!
پس فقرا و محرومین دنبال زیادخورده و ترحم اشراف نیستند، بر توشه به تاراج رفته شان فریاد می کنند!
حاج آقا! اقلا شما باید می دانستید که در اسلام حتی صدقه و زکات -که به محتاجین می دهند- هم “حق فقرا” در مال اغنیاء است، نه لطف و ترحم آنان به فقراء! یعنی فی الواقع ثروتمندان اصلا مالک این سهم نشده اند تا لطف کرده به تملیک فقیری در بیاورند!
وقتی زکات چنین است، تکلیف اموالی که بالاصاله معیّناً یا مشاعاً مال این طبقه است و با زد و بند مال سرمایه داران شده معلوم است. دارایی ای که از حق یا مال آنها عده ای را توانگر کرده، و برخی از این عده با تردستی سود ناچیزی از آن دارایی را با ژست خیرخواهی و نیکوکاری در جامعه خرج کنند و از همان هم تخفیف مالیاتی و بهره مندی های دیگر بگیرند و بازهم سود کنند!
چند نمونه ابتدایی از به جیب زدن توشه و اندوخته فقرا در ایران مال، به زبان ساده(۱):

  1. سرمایه دارانی امتیاز تأسیس بانک خصوصی(آینده)می گیرند. با پول مردم کوچه و بازار منابع بانکشان را تجهیز می کنند. بعد با آن منابع یک سرمایه گذاری ۲۲ هزارمیلیاردی برای خود(نه سپرده گذاران) می کنند؛ تا بعدا باعرضه سهامش به بورس، مالکیت بانک را به افرادی -که اصلی ترین آنها مالکان همین بانک اند- منتقل کنند!!!
  2. در منطقه ۲۲تهران و مشرف به دریاچه شهدای خلیج فارس، زمین دولتیِ متعلق به عموم مردم(بخوانید توشه آنها) را “به قیمت بسیار پایین تر از قیمت واقعی”(۲) در تملک در می آورند تا مگا مال اش کنند!
  3. برای خود با ۵۲ورودی، زیرگذر و تونل و معبر اختصاصی بعضا غیر قانونی می سازند! ۵۰۰۰متر از اتوبان را تصرف اختصاصی می کنند! ۲۱۰هزار متر(۱۰٪سازه) هم افزون بر پروانه می سازند و ۴۶هزارمتر این تخلف را فضای فرهنگی می نامند!(۳)

 

تخلفات را رد هم نمی کنند و از همان حسابهای مردم در بانک برای جریمه کمیسیون ماده ۱۰۰چک می کشند!
بردن سپرده مردم متوسط و محروم در چنین بورس بازیِ واضحی زدن جیب آنها نیست؟ آیا یک میلیاردم این سرمایه به سپرده گذاران برای نابسامانی های زندگی شان وام کم بهره داده میشود؟!
تصاحب ۳۲هکتار زمین عمومی به ثمن بخس، ربودن توشه فقرا نیست؟ آیا عایله مندان آبرومند این شهر میتوانند ۵۰متر از این زمین را با چنین قیمتی مالک شوند؟!
اتوبان و حاشیه آن متعلق به عموم نیست؟ تصرف کمتر از ۵مترمربع آن توسط یک دستفروش فقیر مجاز است؟ ۵۰۰۰مترش در تصرف اختصاصی اینان تصاحب مال فقرا نیست؟!

پی نوشت:

  1. تخصصی تر در این لینک بخوانید:
    http://yon.ir/NA7ul
  2. احمد بیگدلی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس به خبرگزاری خانه ملت.
  3. رئیس کمیسیون شهرسازی شورای شهر پنجم تهران.

مطلب مرتبط: قدیما دزدها بانک “می زدند”؛ جدیدا “بانک” میزنند!

محسن قنبریان
۹۸/۴/۱۰