-
سلسله بحث کرب و بلای اقتصاد طاغوتی، عاشورای طاغوت اقتصادی
-
سخنرانی صلاح امت، اصلاح امت
-
نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش اوّل
-
نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش دوّم
-
نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش سوّم
-
نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش چهارم
-
نگاهی کلان به پروژه ولایتعهدی امام رضا(ع)/ بخش پنجم
-
سلسله بحث عاشورا موج سوم انقلاب محمد(ص)
-
سلسله بحث کوفه؛ نهضت، نظام، تابآوری
-
عاشورا، خروج یا قیام؟
-
سخنرانی دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد
-
عقوبت تیه
-
سخنرانی فاطمه؛ اسوه مطالبه انقلابی، نه تبرج سیاسی
-
آن چهل و چند نفر!
-
آقازادگی، از غرامت تا غنیمت
-
نحوه تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت!
-
پرسش و پاسخی از متن نحوه تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت
-
ازدواجی بمثابه ی یک راهبرد!
-
امام(ع) و روح جمعی امت
بایگانی دسته: پیامها و تحلیلها
مصلحت در اسلام و نظام
در سند پیش رو مجموع سخنرانیها و یادداشتهای حجت الاسلام قنبریان درباره صلاح و مصلحت و نسبت آن با انقلابیگری و آرمانخواهی آورده شده است.
این سند در سه فصل بصورت زیر جمع آوری شده است:
- در سیره اهلبیت(ع)
- در نظام ج.ا.ا
- رد تهمت بیگانگان
مطالعه و نشرآن را برای آنان که میخواهند عمیقا بیاندیشند توصیه میکنیم!
دریافت سند «مصلحت در اسلام و نظام»
برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.
موسسه فتوح اندیشه – سیزده آذرماه یکهزار و سیصد و نود و نه – حجت الاسلام قنبریان
- فاصله انتقام در فرهنگ قرآن و حقوق بین الملل:
خداوند در مقابل ترور نافرجام رسول الله(ص) و اخراج ایشان از مکه، “جنگ” بدر را رقم زد! (آیه۶۰حج و روایات ذیلش در تفسیر قمی ج۲ص۸۶) اینجا سخن از “مقابله به مثل” و “نصرت الهی” است.
پیامبر(ص) در مقابل کشته شدن سفیرش (حارث بن عمیر ازدی که حامل پیام به امیر بُصری بود) توسط فرمانده نصرانیان عرب، “جنگ” موته را رقم زد. چون زدن سفیر، زدن شخصیت حقوقی مسلمین و زدن نظام محمدی است.
اما در حقوق بین الملل، انتقام بدین شکل را مُجاز نمیشمارند ولو ابرقدرتها مرتکب میشوند!
“اقدام تلافی جویانه” و “مقابله به مثل”، چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه(تحریم، بلوکه اموال و…) براساس ماده۵۰طرح کمیسیون حقوق بین الملل ممنوع اعلام میشود!
“اقدام مشابه” و “اقدام متقابل” با تلافی و مقابله به مثل فرق میکند. اقداماتی است که اولاً مُجاز نیست، اما در مقابله با متخاصم جایز است. مثل عمل نکردن به تعهدات متقابل برجام تا طرف مقابل وادار شود خسارت را جبران کند و به تعهداتش عمل کند!
مستکبرین این حقوق را رعایت نمیکنند؛ تحریم و ترور و… میکنند اما تلافی جوئی و مقابله به مثل ما را با توجه به قوانین بین المللی منع و دعوت به خویشتن داری میکنند!!! - فاصله قوانین و اجرای ما تا همین ظرفیت بین المللی:
تا اسم انتقام میآید نباید فقط به نهاد نظامی نگاه کرد. همانطور که موشک ،سکوی پرتاب دارد؛ نیروی نظامی هم برای انتقام، سکوی اقدام میخواهد. تصمیمسازی از امنیت ملی و دولت و وزارت خارجه هم میگذرد. اطلاع یافتن آمریکائی ها از طریق دیپلماتها اثر موشک را میکاهد!
بیست ماه پیش(۹۸/۲/۳)قانون اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه بعنوان سازمان تروریستی، با ۱۲ ماده تصویب و ابلاغ شد.
در ماده۲ دولت موظف به اقدام متقابل در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی شد.
در ماده ۶ آمده: “وزارت خارجه با همکاری سایر دستگاهها موظف است با استفاده از ظرفیتهای حقوقی، سیاسی، دیپلماسی دفاعی برای تعطیلی پایگاههای آمریکایی در منطقه تلاش نموده و بهرهمندی نیروهای آمریکائی از تاسیسات، تجهیزات، منابع مالی و سایر کمکهای احتمالی کشورهای منطقه را خاتمه دهد”!
در مواد دیگر “وزارت اطلاعات” و “قوه قضاییه” را هم مامور اقداماتی کرده است.
در ماده۱۱ آمده: “دولت و کلیه دستگاههای مشمول این قانون موظفند هر چهار ماه یکبار گزارش عملکرد خود را به کمیسیون امنیت ملی برای طرح در مجلس ارائه نماید!
یعنی بایدتا حالا ۵گزارش داده شده باشد!!!
این قانون نه تلافی جویانه و مقابله به مثل(منطق قرآن) بلکه در حد “اقدام متقابل” است. اما بعد از ۲۰ ماه چه چیزی برای گفتن در عرصه عمل دارد؟! چه نظارت و مطالبه جدی در اینباره شده است؟!
قانون “اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها” که اخیرا(۱۱آذر) در ۶ماده تصویب شد هم نه انتقام و تلافی، بلکه اقدام متقابل است؛ اما باز میبینید دولت زیربار نمیرود! این چند دستهگی پیام ضعف به دشمن داده است!
بنظر میرسد سیاسیون در دو دسته: برخی میخواهند “با برجام” و برخی میخواهند “از برجام” انتقام بگیرند!…
نسبت راهبرد کلان اخراج آمریکا از منطقه و اقدامات موضعی و نقطه زنی:
انتقام سردار، اخراج آمریکا از منطقه است؛ لکن تقویت و جهتدهی حس عمومی انتقام بعنوان پشتیبان این راهبرد، اقدامات موضعی و نقطهای موثر و پیش برنده میخواهد.
در نمونه تاریخی: انتقام سیدالشهدا(ع) در فرهنگ شیعی، ظهور و فرج مهدی آل محمد قرار داده شد؛ اما قصاص قاتلین کربلا توسط مختار، قیام توابین و خونخواهان متعدد حسین(ع)، از سوی ائمه تایید میشد و نقاطی در آن مدار دیده میشد. اینجور، هم شعله انتقام خاموش نمیشد و هم راهبرد کلان فراموش نمیشد.
باید دید عین الاسد یا برخی تحرکات مشابه در نسبت با اخراج آمریکا از منطقه، نسبت قصاص قتله کربلا توسط مختار با طلب ثار با امام منصور را دارد؟!
در مکتب سلیمانی انتقام، این دو بُرد کوتاه مدت و بلند مدت را داشت: در انتقام شهدای مدافع حرم و حججی، هم مواضع داعش موشک باران یا مورد حمله قرار میگرفت(کوتاه مدت)، هم برای اضمحلال داعش برنامهریزی و وعده زمانی (سه ماه) داده میشد و زودتر از موعد وفا میشد! آن موشکها و حملهها، هم تشفّی قلوب در جنایات خاص داعش بود و هم جزئی از راهبرد اضمحلال داعش!
الان هم به چنین اقدامات جهتدار و پیوستهای محتاجیم.
قانون اقدام متقابل علیه آمریکا مصوب اردیبهشت۹۸
ابلاغ شده از سوی رئیس جمهور به دستگاههای مربوطه!
ببینید ۸ماه قبل از ترور سردار سلیمانی، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و… در قبال شناسایی تروریستهای سنتکام و برنامهریزی برای اخراج آمریکائیها از منطقه چه وظایف محولهای داشتهاند؟!
تا حالا ۲۰ماه از این قانون گذشته و باید براساس ماده ۱۱، پنج گزارش از وزارتخانههای اطلاعات و خارجه و قوه قضاییه به کمیسیون امنیت ملی مجلس داده شده باشد!
آیا چیزی از این قانون انجام شد؟! آیا انجام جدیاش نمیتوانست پیشگیری از ترور سردار سلیمانی و شهید فخری زاده باشد؟!
دولتی که قانون پذیرفته و ابلاغ شدهاش را اجرا نکرده، چه ضمانتی دارد قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها(مصوب ۱۱آذر ۹۹) را -که از اول نپذیرفته- اجرا کند؟!
ظاهرا در ماههای آتی نه نتانیاهو ترس از انتقام دارد و نه رئیس جمهور ترس از استیضاح و دادگاه!
بایستههای عدالتخواهی طلبگی، در نظام امت و امامت
در این جلسه میخواهیم عدالتخواهی در نظام امت و امامت را به لحاظ فرم و محتوا در اندیشه یک اندیشمند انقلاب اسلامی، یعنی رهبر معظم انقلاب، بررسی کنیم.
پیرامون محتوای عدالتخواهی:
یک: عدم تنزل از عدالتخواهی الهیاتی به عدالتخواهی حقوقی
باید هر چه مخالف با توحید و اسلام است، ولو اینکه قانون شده باشد، کنار گذاشته شود. عدالتخواهی حقوقی خودش را ذیل قوانین موجود ترسیم میکند و پسا قانون مطالبهگری میکند؛ بر همین اساس مفسدان برای خودشان زمینهی قانونی را فراهم میکنند. عدالت در عدالتخواهی الهیاتی بر قانون چتر میاندازد و مسیطر بر آن است.
آسیب چنین تنزلی شکلگیری رگههای مرجئهگری است. مرجئه قائل بود که با ولایت حضرت علی علیه السلام، بهشت تضمین است و عمل اشخاص مهم نیست. رگههای مرجئهگری امروز، نسبتِ نظام و ولیفقیه را در این پازل تعریف میکند. یعنی عیوب دستگاه حاکمیت را چون ذیل ولی الهی هست، نادیده میگیرد. در حالیکه طبق روایات در نظام ولایت، اگرچه گناه تودههای مردم راحتتر آمرزیده میشود اما عذاب افراد موجود در دستگاه حاکمیت دوچندان است. یعنی منصوبان و منسوبانِ ولی الهی در صورت لغزش، عذابی مضاعف خواهند داشت.
دو: عدم تنزل از عدالتخواهی به مطالبهگری!
طبق بیان شهید مطهری، عدالت مقیاس برداشت از دین است. یعنی عدالت در سلسله طولی احکام باید دیده شود.
آسیب این تنزل هم ایجاد رگههای اشعریگری است. حالت اشعریگری به این صورت است که عدالتخواهی را پس از قانون ببینیم. عدالت را در سلسله علل قوانین و مسیطر بر آنها تعریف نکنیم. حال آنکه باید قوانین را با عدالت بسنجیم.
ممکن است اشکالی مطرح بشود که ما در میدان عدالتخواهی امروز، امثال مطهری و بهشتی را نداریم و لذا در این عدالتخواهی (که مقیاس فهم دین و مسیطر بر قوانین باشد) افرادی از میدان انقلاب خارج میشوند! در پاسخ باید گفت که اولا هم باید شرایط ورود امثال بهشتی و مطهری را فراهم کرد و ثانیا آسیب اشعریگری به مراتب بیشتر است.
صوت این بخش:
دریافت قسمت نخست «عدالتخواهی در نظام ولایت» | “دریافت از پیوند کمکی“
پیرامون فرم عدالتخواهی:
سوال محوری: نسبت یک جنبش عدالتخواه با نظام سیاسی موجود چیست؟
پاسخ اجمالی: باید درون نظام امت و امامت و ناظر بر نظم سیاسی و دیوانسالاری برای ارزشهای انقلاب فعالیت کنیم.
نظریه نظام انقلابی:
«نهضت و نظام» یا «انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی» یا «هویت حقیقی و ساخت حقوقی»، اینها دوگانههایی هستند که نباید از هم جدا شوند. ساخت حقوقی (یا نظام یا جمهوری اسلامی) به مانند جسم و هویت حقیقی (یا نهضت یا انقلاب) به مثابه روح آن جسم است. نهضت و انقلاب و ولایت فقیه و هویت حقیقی و …، آرمانهای ما هستند اما شخص ولیفقیه و بیت و قانون و مسئولین و … جزء نظام و جمهوری اسلامی و ساخت حقوقی هستند. اینها آرمان ما نیستند. جسمی هستند که باید از آن روح جدا نشوند. باید مدام رصد و نقد شوند. لذا خبرگان بر رهبری نظارت دارند.
در نسبتی که میان نهضت و نظام برقرار است ممکن است چندگونه تحلیل شکل بگیرد:
اول؛ اینکه بین انقلاب و جمهوری اسلامی چنان فاصلهای احساس کنیم که گویی این دو به تضاد رسیدهاند، در این صورت اپوزوسیون میشویم. اما حضرت آقا معتقدند چنین تضادی شکل نگرفته است.
دوم؛ انقلاب و نظام را یک چیز ببینیم. در این صورت محافظهکار میشویم. حضرت آقا این نگاه را قتلگاه انقلاب میداند.
سوم؛ انقلاب و نظام را مثل روح و بدن ببینیم. باید طبیبانه از هر دو محافظت کرده و به تعالی هر دو کمک کنیم. حرکت از وضع موجود به سوی آرمانها به نحو کوْن و فساد نیست، نیاز به انقلاب در انقلاب نداریم، بلکه تحقق این امر به نحو صور متبدلهی صدرا است و به نظر ما عدالتخواهی صحیح هم همین است.
نتیجه اینکه باید از درون نظام امام و امت و ناظر بر دیوانسالاری موجود فعالیت کرد و ذیل این حرکت نظام انقلابی را زنده نگهداشت.
صوت این بخش:
دریافت قسمت دوّم «عدالتخواهی در نظام ولایت» | “دریافت از پیوند کمکی“
خاتمه
لوازم فرم و محتوای عدالتخواهی مطلوب:
- پذیرفتن ولیفقیه عادل بعنوان مدیر انقلاب و رابطه عمیق با او.
حد افراط این لازمه: سریان ولایت به همه افراد منصوب و منصوبِ منصوب و… . باید توجه داشته که منصوبین رهبری وکلای ایشان هستند و اساسا ولایت قابل واگذار نیست.
حد تفریط این لازمه: نپذیرفتن ولی مشروع، حتی در حد مدیر انقلاب - رابطه ما با ولی جامعه، در حوزه عمل، فکر و اندیشه، رابطه مستبصر و عالم است.
باب مباحثه در حوزه مباحث مختلف باز است اما دشمن تلقی دشمنی و عناد نمیکند!
مادامی که او را عادل میدانیم حق تخطی و مخالفت عملی نداریم، اما این به معنای تعطیل اندیشه نیست.
آقا پس از گام دوم گفتند که تجاوب کنید، اما عمدتا به تعریف و تمجید گذشت. - نمایندگی تعینی از ولایت (بدون تضاد با نمایندگی تعیینی): کل جنبش نماینده تعینی از ولایت به حساب میآید و باید بیاید.
نمایندگان تعیّنی به واسطه اتصال شدید اندیشهای به ولی جامعه، خود به خود (و بدون انتصاب رسمی) تبدیل به نمایندگان او میشوند و این نوع از نمایندگی، امروز مورد نیاز ما بوده و بسیار راه گشاست.
با تشکر از بسیج مدرسه علمیه مشکوه (جنبش علم)
دریافت مطلب فوق در قالب PDF با عنوان
«بایستههای عدالتخواهی طلبگی، در نظام امت و امامت»
شهیدِ ارعاب!
چرا شهادت سیدالشهدا(ع)، میثم تمار و… به مردم جرأت سلحشوری داد ولی شهادت امیر المومنین(ع)، مالک اشتر و محمد بن ابیبکر نه؟! حتی نتیجه ارعاب داد!
تعجب نکنید انتقام مالک گرفته نشد! کوفه برای یاری محمد بن ابیبکر در مصر، تجهیز نشد؛ به زور ۲۰۰۰ نفر با تاخیر راه افتادند و از نیمه راه (بخاطر شهادت محمد و سقوط مصر) برگشتند! پس از شهادت امیرالمومنین(ع) هم کوفه به قدر توابینِ کربلا مقاومت نکرد!
فرق در شهدایش نیست؛ در نحوه و مختصات شهادت است!
انقلابیای که مقابل دستگاه پرطمراق استکباری میایستد و علیرغم کمی عِده و عُده، “نه” میگوید و مظلومانه شهید میشود؛ به طرفدارانش شخصیت و به تماشاگران جرأت طوفان میدهد. پس از سیدالشهدا هر روز قیامی است و شهیدی!
اما شهادت حاکم و کارگزاری که در قلمرویش کشته میشود و حکومت مرکزی نمیتواند از او دفاعی کند یا انتقامی بستاند؛ مردم قلمرو را میترساند! شخصیتشان را له میکند (حتی اگر خود مقصر باشند)! بعد از مالک و محمد، هر روز در نقطهای از سوی فرستادگان معاویه یورش و تاراج است: ضحاک در عراق/ نعمان در عین التمر/ سفیان در هیت و انبار/ یزید بن شجره در مکه/ بسربن ارطاه در حجاز و یمن…
فرق شهادت حسینی و علوی همین است. چیزی از عظمت آن شهدا و تاریخسازیشان کم نمیکند اما اثر بلافصلِ اجتماعی متفاوت دارد. کوفهای که نتواند حاکم خویش را حفاظت کند، طبعا مرعوب میشود!
شخصیتهای شهید دهه۶۰، شهدای انقلابی نو رسیده با دشمن بسیار بود و شهدای دهه۹۰، شهدای یک نظام با توان موشکی و اقتدار منطقهای است. اگر انتقام مالک و محمدش را نگیرد، بسربن ارطاه ها طمع میکنند و عامه مردم جای سلحشوری، نگران ناامنی و غرور ملیشان میشوند. خدای نکرده یک ملت سلحشور دوباره میترسد. مباد آنروز!
یکبار دیگر وقتش رسیده معلوم شود: تهران، کوفه نیست. انتقام، فقط تشفّی نیست؛ خون سلحشوری است.
خواص تصمیمساز، روحیه اجتماعی مردم را هم لحاظ کنند.
-
یادداشت «عاشورا نهضت مقدس ۵» راحتما ببینید!
و اگر خواستید: «عین الاسد و انتقام سخت!»
محسن قنبریان ۹۹/۹/۸
تحقق پیشگوئی فرشته و ابلیس
پیشگوئی فرشته:
انسان، زمین را فاسد کرد. به شکل اعجاب انگیزی موجودات مفید را منقرض و موجودات مضرّ را افزایش می دهد!
در حالی که هرثانیه اندازه یک زمین فوتبال از جنگلها (ریه ی زمین) نابود میکند؛ سالی ۱/۲میلیارد کیلوگرم سموم مصنوعی به زمین می ریزد!
در حالیکه گونه های زیستی هزار برابر بیشتر از حالت طبیعی در حال انقراض اند؛ گونه های ویروسی در حال افزایش اعجاب آورند(۱۹۵۰۰۰گونه شناسائی شده)!
جاناتان آرگودمن در مقاله “به امپراطوری ویروس ها خوش آمدید[۱]” می نویسد:”هر روز ۸۰۰میلیون ویروس متصل به ذرات گرد و غبار روی هر متر مربع ازسطح زمین سقوط میکنند”! “جمعیت ویروس ها روی زمین ۱۰به توان۳۱ یا یک میلیون برابر بیشتر از تعداد ستارگان تخمین زده میشود”!
امی ویتور و گابریل زورلولاپورتا قانعتان میکنند که چگونه جنگل زدائی انسانها موجب انتقال ویروس های مضرّ به بدن انسان شده اند! درباره تب زرد، مالاریا، التهاب مغزی ونزوئلایی، ابولا و کرونا این مساله روشن شده است[۲].
پس حتی اگر ویروس کرونا، محصول آزمایشگاهی هم نباشد، باز اعمال فسادگر انسان در زمین، بستره اثر آن بر انسان را فراهم کرده است.
فرشتگان پیشگوئی کرده بودند:”اَتَجعَلُ فِیهَا مَن یُفسِدُ فِیهَا: خدایا در زمین کسانی را میگماری که در آن فساد میکنند”؟!(۳۰بقره)
پیشگوئی ابلیس:
آن فاسد کردن زمین، همراه با “فاسد شدن انسان” است. فراموشیِ یاد خدا و ناسپاسی از نعمت ها با بروز گناهانی غریب و بدیع، انسان را فاسد کرده است.
کارل زیمر در کتاب اخیرش بنام “سیاره ویروس ها” درباره آینده ویروسی جهان می نویسد. “یک روز که از خواب آشفته ای بیدار شدیم می بینیم در جهانی به سر می بریم که آنرا نمیشناسیم. سیاره ای که ظاهرا دیگر از آن ما نیست و اسمش سیاره ویروس هاست”!
قرآن از این فساد خبر داده بود: “ظَهَرَ الفَسَادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِمَاکَسَبَت اَیدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ: براثر شرک ورزیدن مردم و گناهانی که مرتکب میشوند، فساد و تباهی، خشکی و دریا را فراگرفت. تا خداوند وزر و وبال برخی از رفتارها و باورهای نادرست مردم را به آنان بچشاند، باشد که از شرک و گناه بازگردند و به توحید و فرمانبرداری از او گردن نهند”(۴۱روم).
این فساد شامل بیماریهای مسری هم میشود[۳]. تازه این فساد، جزای پاره ای از اعمال است نه پاره ای از جزای اعمال[۴]
همین فساد زمین است که “مصیبت انسان” میشود: “وَ مَا اَصَابَکُم مِن مُصِیبَه فَبِمَا کَسَبَت اَیدِیکُم وَ یَعفُو عَن کَثِیر: و هربلا و مصیبتی به شما برسد به سبب گناهانی است که مرتکب شده اید، و خدا از بسیاری از گناهانتان در میگذرد و شما را به سبب آنها گرفتار نمی سازد”(۳۰شوری)
ابلیس پیشگوئی کرده بود:”لا تَجِدُ اَکثَرَهُم شَاکِرین: خدایا بیشتر انسانها را شکرگزارت نخواهی یافت”!(۱۷اعراف)
قرآن بر پیشگوئی او صحه میگذارد:”وَلَقَد صَدَّقَ عَلَیهِم اِبلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ اِلاّ فَرِیقَا مِنَ المُومِنِین: به یقین ابلیس گمانه خود را درباره آدمیان (گمراه ساختن آنها) به ثبوت رسانید، از اینرو همگان جز گروهی که ایمان دارند، از او پیروی کردند”!(۲۰سبا)
بازگشت به خدا
“آیا وقت آن نشده آنان که ایمان دارند دلهایشان به ذکر خدا و معارف حق، نرم شود؟”(۱۶حدید)
ضرّاء و بدحالی ها و بیماری ها را خداوند به امید تضرّع، اجازه سرایت می دهد(۴۲انعام و ۹۴اعراف). چشاندن اثر فساد انسان در فاسد کردن زمین را هم به امید مراجعت به خدا، تقدیر میکند(۴۱روم).
جای تدبیر عمومی برای این رجوع به خداوند و تضرع به او، در پروتکل های کرونا کجاست؟!
نباید رسانه ملی با متخصصان و برنامه هایی، از مثل مقاله و کتابهایی که اشاره شد، رونمایی کند؟! تا برای عموم عیان شود، فساد زمین به دست و عمل انسان بوده است؟!
نباید مصائب عمومی بشر با توجیهات علمی و حِکَمی عیان شود که چهره دیگر فساد زمین و محصول عمل مستقیم و غیر مستقیم بشر است؟!
اینها و مثل اینها پیوست های لازم فرهنگی بر پروتکل های بهداشتی است که جایش خالی است.
محسن قنبریان ۹۹/۹/۶
[۱] https://www.magiran.com/article/4034364
[۳] ترجمه المیزان ج١۶ص٢٩٣و٢٩۴
[۴] همان
سرمایهداری، انقلاب و ولایت
اپیزود اول:
با پیروزی انقلاب و استقرار ولایت فقیه جای سلطنت، سرمایهداری از قدرت سیاسی برچیده و فقط بازار برایش ماند.
امام خمینی از نوفل لوشاتو نامه زد و از جمله شرائط اعضای شورای انقلاب را اعلام کرد: “از سرمایهداران و معروف به سرمایهداری نباشد”(صحیفه امام ج۵ص۱۵۱)
“سرمایهداری زالو صفت” از بازار شروع کرد! امام تلاش آنها برای هلاکت مستضعفان را چنین تصویر کرد: “از طرفی اشخاص غرضمند سلطنتطلب سرمایهدار هنگفت که با رباخواری و سودجوئی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسام آور و قاچاق و احتکار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاکت در فشار قرار داده و جامعه را به فشار میکشند”(ج۲۱ص۴۴۷)
چاره “اسلامی شدن بازار” بود (ج۷ص۵۳۳)
اما…!
اپیزود دوم:
بازار، اسلامی نشد هیچ؛ “کانون ثروت” برای رسیدن به قدرت سیاسی هم شد!
ولی فقیه در پایان دهه ۸۰ چندین بار از این پیشروی هشدار داد:
“این خیلی خطر بزرگی است که کسی بخاطر تامین نمایندگی در یک دوره نزدیک بشود به صاحبان ثروت” (۸خرداد۹۰)
“مردم باید کسانی را انتخاب کنند که به کانونهای ثروت و قدرت متصل نباشند” (۲مهر۹۰).
“اگر چنانچه نامزدها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند کار خراب میشود” (۱۹دی۹۰)
و شد! “مصوبه۳۰خرداد۸۹” که اجازه وقف اموال دانشگاه آزاد و ملغای مصوبه شورای انقلاب فرهنگی را میداد و “مصوبه کاهش تعرفه واردات خودرو لوکس” و دهها موارد دیگر، مظان این اتصال است.
رد اعتبارنامه نوادری از نمایندگان نشان داد: اتصال به کانون ثروت و قدرت از فیلتر شورای نگهبان هم گذشته است[۱]!
اپیزود سوم:
پیشروی سرمایهداری تا نهادهای ولایت و حتی تصرف در ولایت فقیه آتی ادامه دارد!
اعتراض بسیج دانشجوئی به حقوق و ساختمانهای بنیاد مستضعفان و عدالتخواهان به بنگاه اقتصادی شدن ستاد اجرائی، نشان داد نهادهای انتصابی هم از تفکر سرمایهداری مصون نماندهاند[۲]!
متهمین اقتصادی برخی از این کانونها علیرغم حکم بدوی دادگاه با وثیقههای بزرگ آزادند. در سفر استانی با رئیس جمهورند. بدون خلع ید از عنوان حقوقی(رئیس گروه مالی) با نهادی انقلابی مثل قرارگاه خاتم سپاه توافقنامه امضاء میکنند!
تفکری که دنبال “ایجاد چتم هاوس ایرانی” است، خبرگان رهبری را هم نشان میگیرد!
لیست مورد حمایت انگلیس در خبرگان (ر.ک:رهبری۲۸بهمن۹۴) نشان داد پیشروی تا انتخاب رهبر آینده ادامه دارد!
رهبر انقلاب: “مجلس خبرگان باید انقلابی بماند…در انتخاب رهبرآینده ملاحظه خدا را بکند. احتمال اینکه این دورهای که تازه شروع خواهد شد مبتلا بشود به این آزمایش احتمال کمی نیست. آن وقتی که بناست رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستیها را کنار بگذارند خدا را در نظر بگیرند… اگر چنانچه در این مرحله و در این وظیفه بزرگ کوتاهی انجام بگیرد در اساس کار مشکل به وجود خواهد آمد” (۲۰اسفند۹۴)
دبیر یک حزب یقه سفید صراحتا گفته بود: “این پتانسیل در قوانین موجود است که حزب(…) به تنهایی یا در ائتلاف با مجموعهای از احزاب میتواند ترکیب مجلس خبرگان را به شکلی تعیین کند که اعضای آن خبرگان، به این دلیل که سیاستهای رهبری در آن مقطع را مناسب با زمان و شرایط کشور نمیدانند، اقدام به تغییر رهبری کنند لذا بر همین اساس رهبر تغییر میکند! اینچنین است که احزابی که ترکیب خبرگان را چیدهاند میتوانند اهداف و سیاستهای مدنظر را از طریق رهبری جدید اعمال کنند[۳]“.
اما کماکان بدگویی از سرمایهداری را در جامعه قبیح کرده؛ نشانه چپروی و رادیکالیسم جا میزنند!
محسن قنبریان ۹۹/۹/۲
[۱] ر.ک: یادداشت شورای نگهبان تراز انقلاب۲
[۲] رک: یادداشت خسارت کسبه و نهادهای مالی زیر نظر رهبری
و یادداشت روی دیگر ولایت ۱
و یادداشت روی دیگر ولایت ۲
[۳] ر.ک: ماهنامه ذکر ش۱۸ص۲۰تا۲۴
ملت قرآن به تضرع در ضرّاء سزاوارتر است!
“ضرّاء” بدحالیهای روحی و جسمی است و شامل امراض هم میشود. پس کرونا از مصادیق ضرّاءِ عمومی است! قرآن در این وقت، رسیدن به آستانه تضرعِ عمومی را خواسته است(۴۲انعام). ساختگی یا طبیعی بودن ویروس از ضراء بودن بیرونش نمیبرد!
️قرآن سه مواجهه فرهنگی امتها با “ضراء” را تصویر میکند که از قضا در فرهنگ مواجهه با “کرونا” در دنیای معاصر به عیان آن سه را میبینیم:
- حذرالموت: مرگهراسی(۲۴۳بقره) .
جشن روز مردگان مکزیکیها و خانهگزینیشان در ابتلاء به کرونا را، استعارهای برای درک این مواجهه میگیرم (در مثال مناقشه نیست). پزشکان ترس بنیادین مردم را علت زیادی تلفات مکزیک خواندند!
شهر فراری از طاعون، که از قضا همه مُردند؛ مصداقی دیگر(روائی) برای آیه است.
- فرح فخور: خود بنیادی(۱۰هود).
میندوی ژاپنی [۱]و خود کافی و برتربینی که تاروآسو (معاون نخست وزیر) مقابل رهبران دنیا به رخ کشید را استعاره برای مواجهه دوم میگیرم. ژاپن این سالها۲۰٪ میانسالش دین دارند؛ ۶۰سال پیش ۷۰٪ بود. (باز مثال است برای یک تصویر، در مثال مناقشه نکنید).
- تضرّع: فروتنی و مناجات با خدا (۹۴اعراف).
مواجهه توبه گرای برزیلیها را استعاره برای آن میگیرم. درباره سیاستهای بهداشتی رئیس جمهور به اعتراض کنار صلیبها در ساحل، بادکنکهای قرمز هوا کردند؛ اما تقاضای معنوی او برای روزه و نیایش را، ویژه استقبال کردند(یک نمونه در ویدئو).
کرونا برای ۲۶درصد خداباوران آمریکا، موجب تقویت ایمان شده و فقط در یک درصد موجب تضعیف ایمان شده است.۳۱درصدشان معنا گرایانه، کرونا را حاوی پیامی از سوی خداوند دیدهاند.
جامعه ما جزء کدام دسته است؟! چقدر به تضرع اجتماعی رسیده است؟
تضرّع یک مناسک و عمل فردی یا جمعی نیست؛ یک حالت قلبی است ولو خود را در اعمالی مثل دست به آسمان بالا کردن نشان دهد.بدون درک نیاز به آن در این ایام، دعاهای فرج و هفتم صحیفه در تلویزیون، کلیشههای بی اثر است؛ مثل اذان در خیابان شلوغی که کسی مسالهاش نماز اول وقت نیست!
تضرّع، غایت معنوی گذر از کروناست، بدیل و رقیب سلامت نیست و پروتکلهای آنرا نقض نمیکند. جامعه بعد از کرونا، هم باید تلفات کمتر داده باشد؛ هم معنویت بیشتر اندوخته باشد.
اینکه چگونه “مرگ اندیشی” (شاخص سلامت روان و عامل تضرع) به “مرگ هراسی” نکشد، “خود مراقبتی” به “خودبنیادی” و خود را مالک نفع و ضرر و مرگ و حیات پنداشتن(مانع تضرع)، نکشد؛ تدبیر و پیوست معنوی بر پروتکل ها می خواهد. چگونه “دید آیت بین” در مردم تقویت شود و چنانچه زلزله و خورشید گرفتگی را آیت قیامت (فردا) می دانند؛ ضراء و کرونا را آئینه افعال امروز بشر بدانند و برایش تضرع کنند؛ پیوست معنوی بر پروتکل های بهداشتی می خواهد…
سیمای ستاد کرونا این “غایت معنوی” را بالای سر “تضمین سلامت” نشان نمی دهد. ستاد کرونای آمریکا با انتشار عکس دعایشان رسانه ای شد؛ اما ستاد ایرانی گرچه منظورش از بستن اماکن مذهبی، منع تجمعات بود اما از اول دوگانه مذهب-سلامت را القاء کرد!
گذر جهان غرب از مدرنیته، مومنان باقی مانده را متکی به علم و دستاورد بشری نگذاشته؛ اما غربزدگی جهان در حال توسعه، علم غربی را جدی تر از آسمان گرفته، لذا تضرع اینجا -بخلاف آنجا- تیتر یک روزنامه ها نشد! حتی در بسته های تبلیغی رسانه ملی ادراکات لازم برای ایجاد تضرع عمومی در حد نیاز تبیین و یادآوری نشد! رئیس جمهور از صدا وسیما خواست تا مردم را سرگرم و مشغول کند! چون فقط بیرون نیامدن و حفظ سلامت مساله شان بود!
در بستههای فیلم و سریال و برنامه های گفتگو محور و… نیز ظرفیت بالایی برای القاء ظرائف و لطائف تضرع ساز وجود دارد که چون تضرع عمومی مقصود نبوده، تدارک نشده است.
* تفصیل بحث و برخی پیوستهای معنوی پیشنهادی را در فایل صوتی و پاورپوینت نشست ملاحظه کنید.
[۱] میندو در لغت یعنی سطح مردم اما ریشه در فرهنگ امپراطوری ژاپن دارد و معنای برتری نژادی و فرهنگی ژاپنی را القاء می کند آسو در پاسخ برخی روسای جمهور که علت کمی تلفات ژاپنی ها در کرونا را پرسیده بودند گفته بود: میندوی مردم ما با شما فرق دارد!
رسواگریِ مفسد اقتصادی از فقه تا قانون تشهیر!
رسواگری یکی از شعبههای افشاگری است؛ که پس از حکم قضائی برای برخی مجرمان خاص خواسته شده است. در فقه اسلامی به “تشهیر” معروف است. برخی از مجرمان که به رسوا کردن آنها تصریح شده است:
- شاهد دروغین در دادگاه[۱]
- قوّاد: مردی که دلّال جنسی شود[۲].
- قاذف: کسی که به بیگناهی تهمت فحشاء بزند[۳]
- محتال: کسی که با مکر و خدعه و سندسازی مال مردم یا بیتالمال را ببرد[۴]
درباره چنین مفسد اقتصادیای فقهاء شیعه تصریح کردهاند: سزاوار است با عقوبت، تشهیر شود طوری که دیگران از تکرار کار او بازداشته شوند[۵].
معنا و مراد از تشهیر؟
تشهیر در لغت آشکار کردن چیزی در ننگ و عار است طوری که مردم او را بدان بشناسند.
فقهاء در تعیین مصادیق تشهیر و چگونگی آن در ضمن برخی جرمهای گذشته سخن گفتهاند. “اینکه ندا دهنده در قبیله و مسجد و بازار و مانند آن صدا بزند: این آدم، شاهد دروغین [مثلا] است او را بشناسید[۶]” یا گفتهاند:”او را در محافل و مجامع مردم از سر خواری و مجازات بچرخانند تا مردم از رفت و آمد با او برحذر شوند[۷]“.
پس تشهیر و رسوا کردن، صرف اطلاعرسانی و محاکمه علنی و… نیست. باید تشهیر، مجازاتی و خوارکننده (شهّره السلطان بالنکال/یشهره بالعقوبه/خزیّاً و نکالاً) باشد؛ و هم بشکل بازدارنده(لیحذرمنه الناس/لکی یرتدع غیره) باشد.
ظاهرا مجازاتی که امیرالمومنین(ع) برای ابن هرمه -کارگزار او در بازار اهواز- قرار داد از همین قسم است؛ که دستور داد: “… دربرابر دیدگان مردم او را بازداشت و زندانی کن. جارچی ماجرای او را بازگوید… چون جمعه شود او را از زندان بیرون کش و ۳۵ تازیانه بزن و او را در بازارها بگردان (طُف به فی الاسواق)…[۸]“
خیر اجتماعی مقدم بر خیرِ خانواده مجرم!
این خیرخواهی که با رسوا کردن مجرم اقتصادی (و سایر موارد مُجاز تشهیر) آبروی خانواده او آسیب میبیند را شریعت اسلام لحاظ نکرده است. فقهاء شیعه هم در ادوار مختلف علیرغم آن به تشهیر آن مجرمان فتوا دادهاند.
اگر لحاظ چنین رأفتی برای خانواده مجرم لازم بود، خداوند در اجرای برخی حدود اصرار بر مشاهده گروهی از مومنان نمیکرد! (و لیَشهَد عذابهما طائفه من المومنین) و ما را از لحاظ چنین رأفتهایی منع نمیکرد(لاتاخذکم بهمارافه فی دین الله).
با وجودی که هم اجرای حد در خلوت متصور است؛ و هم اینکه اجرای حد در انظار عمومی [که خود نوعی تشهیر است] عادتا موجب آسیب به خانواده و فامیل او میشود! از اینجا معلوم است شریعت، خیر اجتماعی را بر خیر فردی و خانوادگی ترجیح داده است.
قانون تشهیر در ج.ا.ا
در قالب تصحیح ماده۱۸۸ آیین دادرسی کیفری در ۲۳خرداد۸۵ تصویب و ابلاغ شد که براساس تبصره ۳ این ماده در موارد محکومیت قطعی به جرم اختلاس، ارتشاء، مداخله یا تبانی، اخذ پورسانت در معاملات دولتی، اخلال در نظام اقتصادی، سوءاستفاده از اختیارات به منظور جلب منفعت برای خود و دیگری، جرائم مالیاتی، قاچاق کالا و ارز و بطور کلی جرم علیه حقوق مالی دولت به دستور دادگاه صادرکننده رای قطعی، خلاصه متن حکم شامل مختصات فرد، سمت یا عنوان، جرائم ارتکابی و نوع میزان مجازات محکوم علیه با هزینه خود مجرم در یکی از روزنامههای کثیر الانتشار منتشر و در اختیار رسانههای عمومی گذاشته میشود!!!
واضح است این تشهیر، تنزّل به اطلاعرسانی است. نه مجازاتی است و نه خوارکننده و با تشهیر در استعمال و اصطلاح فقهای شیعه فاصله معنادار دارد. تصحیح این قانون در سال۹۲ برخی اشکالات را از بین برد اما این اشکال را نه[۹]!
اینکه رسانههای نوین بتواند جای “چرخاندن در محافل و مجامع” و “ندادهنده” را بگیرد؛ بحث شده است و قابل قبول است اما صرف خواندن خلاصه حکم و پخش تصویر او در رسانهها، تشهیرِ مجازاتی و خوارکننده و بازدارنده نیست. آن تشهیر، این سالها فقط درباره اراذل و اوباش اعمال شده است[۱۰]؛ اما محتال و مفسد اقتصادی از آن برکنار بوده؛ درحالیکه در شریعت برای او به تصریح خواسته شده است!
محسن قنبریان ۹۹/۸/۲۲
[۱] ر.ک: مستندالشیعه ج۲۲ص۲۱۲/تحرالوسیله ج۲ص۴۰۹مساله ۱۵
[۲] ر.ک: شرایع ج۴ص۱۶۲
[۳] ر.ک: امهذب البارع ج۵ص۶۳
[۴] ر.ک: جواهرج۴۱ص۵۹۸/المقنعه ص۸۰۵/النهایه ص۸۰۵/السرائر ج۳ص۵۱۲/التحریر الاحکام ج۲ص۲۳۴ و…
[۵] السرائر ج۳ص۵۱۲/المقنعه ص۸۰۵ و…
[۶] الخلاف ج۲ص۶۰۱مساله۳۹
[۷] المهذب البارع ج۵ص۶۴
[۸] مستدرک الوسائل ج۱۷ص۴۰۳و۴۰۴
[۱۰] در مرتبه اخیر رئیس قوه قضاییه با این کار مخالفت کرد
جمهوری اسلامی ایران مساوی رهبران انقلاب نیست!
جمهوری اسلامی ایران یک نظام بروکراسی و تصمیمسازی است که حتی رهبر انقلاب از خدا میخواهد که روزی جمهوری اسلامی ایران از انقلاب اسلامی جدا نشود.[۱] پس الزاما هم روند و نتیجهاش نظر شخصی رهبران انقلاب نبوده است ولو قانوناً از آن حمایت کنند.
و الا:
- معنی نداشت؛ امام بفرماید با نخست وزیری بازرگان و ریاست جمهوری بنیصدر و قائم مقامی منتظری مخالف بودم.
- معنا ندارد رهبری درباره نظارتها بر مسئولین و نهادها بگوید: «در کشور ما متأسفانه هنوز تخصّصی، علمی و کارآمد نیست. در مواردی، بیطرفانه هم نیست؛ این را بایستی اعتراف کنیم[۲].» یا برخی قوانین مصوب را خلاف نظر شخصی خود بخواند.
البته دستی در کار است تا این دو را مساوی هم جا بزند تا:
- یا نقد و اصلاح نظام بروکراتیک و تصمیمسازی را با اتهام مقابله با ولایت شکست دهد و ساختار ناقص و مدیر معیوب را ذیل آن بپوشاند.
- یا در مقابل، همه عیوب آن را بر رهبران بریزد و قدرت راهبری به سمت وضع مطلوب را بگیرد.
آدمهای بسیط و شعاری در یکی از این دو چاله میافتند!
محسن قنبریان
[۱][۱] مضمون از صحبتهای رهبری به تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۶۸
[۲] ۷۹۱۲۰۹

