عین الاسد و انتقام سخت

حمله موشکی به عین الاسد، مورد رضایت مثل آقای تاجزاده هم واقع شد! همو که از نفی انتقام سخت و بهانه‌سازی برای جنگ می‌گفت؛ حالا اینقدر را خردمندانه می‌داند و می‌گوید: ترامپ پاسخ روشنی به جنایت تروریستی خود گرفت. او صلح را به خطر انداخت و اکنون باید از پیامدهای شهادت سردار سلیمانی درس بگیرد و با پرهیز از اشتباه محاسبه مجدد جنگی ویرانگر با نتیجه باخت-باخت به منطقه تحمیل نکند.

علیرغم خط و نشان‌های فرماندهان نظامی‌در آن ۵روز و کمپین عمودی-افقی به تبع خط و نشان سید مقاومت؛ سردار هوا فضای سپاه گفتند: دنبال کشته‌گیری نبودند و الا در گام اول ۵۰۰کشته داشتند!

حتی اینقدر سختیِ انتقام، مذاکره (بخوانید:معامله) با آمریکا توسط دیپلمات‌های ۴۰ساله ج.ا.ا را ذاتاً منتفی نمی‌کند! بخصوص که ترامپ بلافاصله از مذاکرات بدون پیش شرط گفت!

یعنی سیلی عین الاسد می‌تواند یک برگ برنده برای امتیازگیری در مذاکرات قالب‌گیری شود (مثل درصد غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژها در اول مذاکرات برجامی)!

به تعبیری انتقام آنقدر سخت نبود که خودبخود برای مذاکرات، “تمام کننده” باشد. از اینرو درخواست رهبری عزیز از مردم جدی و لازم است که فرمودند: “این مساله مذاکره و نشستن پشت میز و اینها، مقدمه دخالت‌ها و حضورهاست؛ این باید به پایان برسد”.(۹۸/۱۰/۱۸)

واقع بینانه:

واقعیت این است که هدف بزرگتر، مساوی با “جنگ” یا “تجاوز به همسایه” بود:

پایگاه نظامی‌اساسی‌تر (مثلا فرماندهی سنتکام) در کشوری غیر از عراق بود که بخلاف عراق دستور اخراج را تصویب نکرده و به ما اجازه نقض حریمش را نمی‌داد.

هدف چشمگیرتر از اینها -که وزن انتقام سخت داشته و برهم زننده همیشه گزینه مذاکره با شیطان اکبر باشد- زدن یکی از ناوهای آمریکائی بود؛ که همان لحظات اول از آب‌های ما دورشان کردند و زدنش هم عملا شروع جنگ بود.

️ نتیجه اینکه:

باوجود این محذورات، عین الاسد مقدورترین هدف -اقلا در گام اول- بود.

البته گام دوم اگر استینافی از سوی ما باشد، طبعا جنگ‌طلبی معنا می‌شود لذا مشروط به تقابل آمریکا بیان شد.

سپاه هم در بیانیه‌اش به همسایگان هشدار لازم را داد که در صورت تقابل آمریکا، پایگاه‌های او در این کشورها ایمن نیست. اینگونه محذور اول برچیده می‌شود و تعرض به آمریکا در خاک همسایه، نقض حریم او تلقی نخواهد شد.

️پژواک سه گانه:

پژواک همین سیلی اول، سه گونه است:

  1. در ایران:
    چون ترسی از آمریکا در توده‌ها نیست و با خط و نشان‌های فرماندهان، توقعات انتقام هم بالا رفته، زدن عین الاسد کف توقعات مردم شد. نه تنها غیظ قلوب را زایل نکرده، که حتی غرور ملی با زدن سردار ملی مان جبران نشده است. گرچه مردم منتظرند با سایر اقدامات مقاومت و تدابیر سیاسی همراستا، خون‌بهاء (اخراج آمریکا از منطقه) مدیریت شود؛ و با دیپلماسی‌های جاری، دچار روزمرگی و فرسایش نشود.
  2. در جهان و بخصوص منطقه:
    پژواک سیلی در گوش منطقه، بلند است. هیمنه و هیبتِ مرعوبگر آمریکا در منطقه را بیش از پیش شکست. زدن یک پایگاه نظامی مهم جسارتی بود که هیچ کشور مستقلی جرٲتش را نداشت. این سیلی به ملت‌ها جسارت می‌دهد و خط پشتیبانی مقاومت و سرمایه اجتماعی آن را می‌افزاید. دست مقاومت برای ضربه‌های مدبرانه در راستای اخراج آمریکا از منطقه را بازتر می‌کند.
  3. در آمریکا:
    کاملا بستگی به حجم خسارات عین الاسد، بخصوص تلفات انسانی آن دارد:
    اگر ناچیز باشد -که آمریکایی‌ها برآن اصرار دارند- پیروزی برای ترامپ است!
    فراموش نکنیم مردم آمریکا، ایران را دشمن می‌دانند و تلقی عمومی درباره سردار دل‌ها، مثل خیابان‌های تهران و کرمان نیست! واقعیت اجتماعی آمریکا چند توییت‌نویس موافق ما نیست؛ چنانچه واقعیت ملت رشید ایران مسیح علینژاد و اپوزیسیون‌های ماهواره‌ای نیست. لذا ترامپ -در این فرض- اگر نتواند ترور سردار را با کشتن بن‌لادن و البغدادی و زرقاوی(یک تروریست) شبیه‌سازی کند؛ اقلا آنرا برداشتن دشمن شماره یک اسرائیل و آمریکا برای خود ثبت می‌کند؛ که به یک پایگاه نظامی می‌ارزد!
    اما اگر میزان خسارات و تلفات عین الاسد بالا باشد یا سلسله اقدامات نزدیک به هم مقاومت زیاد شد؛ برای او یک باخت قطعی و تمام‌کننده است. فرو رفتن آمریکا در جنگی نامتقارن و بدون یک طرف معلوم و معین، افکار عمومی آمریکا را مثل بوش علیه او می‌کند.

محسن قنبریان
۹۸/۱۰/۱۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *