ازدواجی بمثابه ی یک راهبرد!

نوشته ی اخیر بنده درباره نحوه تولد امام صادق(ع) و پیام “احتمالی” آن، بیش از نقد با استغراب برخی مواجه شد.

?سرپرستی فردا:
یک فرق امام با ما این است که او آگاه به فرداهاست. و خداوند علم غیب را نه برای اعمال جاری اش بلکه برای سرپرستی تاریخ به او داده است لذا تدبیر برای فرداها را هم او مکلف است.
ابراهیم خلیل برای فردای دور بعثت خاتم الانبیاء، مکه را بنا می نهد و…

?ازدواجهای مبارک
امام سجاد(ع) آگاه به غیب وقتی جلوی روی خود در فردا، نزاع بین بنی الحسن و بنی الحسین می بیند، نباید برای آن تدبیری کند؟!
اگر در کنار همه تدابیر، از ازدواج هم برای کاستن آن نزاع و صرف قوا مقابل دشمن اهلبیت بهره گرفت، کار غریبی کرده است؟! یا تکلیف خاص امامت را امتثال کرده است؟!
لذا او -که خود حسینی است- دختر امام حسن(ع) را به همسری میگیرد. مولود این پیوند امام باقر(ع) است در اوج اختلاف و نزاع بین حسنی ها با حسینی ها و امام حق هم حسنی است هم حسینی است.
البته قرار نیست تدابیر معصوم، اختیار آدمیان را بگیرد و مثلا این نزاع صفر شود. لکن فکرش را بکنید آن تدبیر حکیمانه و غیبی چقدر از این نزاع کاست؟!

?حال اگر امام سجاد(ع) از نوادگان ابوبکر(قاسم پدر ام فروه) شاگرد برای خود بگیرد و از ثقاتش کند وجوف ابوخالدکابلی و سعید بن مسیب قرارش دهد(کافی ج۱ص۴۷۲)، امام باقر(ع) از او(قاسم نوه خونی ابوبکر و یار خاص امام سجاد) دختر پاکیزه ای خواستگاری و رحم پاک او را پرورشگاه صادق آل محمد(ص) قرار دهد، کار عجیبی کرده است؟!
فرزند او باید مذهب حق را از باطلها جدا نماید اما همزمان مامور است با سایرین مدارا و سیاهی امت را از ناصبین و دشمنان اهلبیت جدا کند. بدی خلفاء جور را مسری در تمام نوادگانشان نکند و نزاع عقیدتی را جنگ نژادی و خونی ننماید. پیروان ناآگاه را به حکم بدعت گذاران محکوم نکند و با حجت قاطع حق را آشکار کند. از آنها شاگرد بگیرد و خود و شاگردانش مورد اطمینان و وثوق جامعه غیر شیعی باشند.
حال اگر ازدواج با پاکیزه ای از نسل ابوبکر بدین منظور کمک کند یا به ما شیعیان درس مهمی دهد چرا نکند؟!
❗️عجب از کسانی است که تولد نوه و نتیجه ی پاکیزه ای از ابوبکر را برنتابند و تخرج الحی من المیت را باور نکنند!

?بخاطری که هیچ نسبتی بین امام و ابوبکر درست نشود همه بزرگان شیعه را تخطئه کنند! آخر همه اینان نسب مادری امام را، به ابوبکر می رسانند:
کلینی(کافی ج۱ص۴۷۲)، مفید(المقنعه ص۴۷۳)، شیخ طوسی(تهذیب ج۶ص۷۸)، طبرسی(احتجاج ج۲ص۳۷۴)، علامه حلی(تحریرج۲ص۱۲۳/منتهی ج۱۳ص۳۰۱)، شهیداول(دروس ج۲ص۱۲)، مجلسی(مرآه العقول ج۶ص۲۶)، بحرانی (حدائق ج۱۷ص۴۳۶)، کاشف الغطاء(کشف الغطاءج۱ص۹۹)، صاحب جواهر(ج۲۰ص۸۸) خویی(موسوعه ج۱۵ص۳۲۱)و…
اینها مورخ نیستند بعض شان رجالی های شیعه اند که توثیق آنها روایتی را معتبر میکند.
بعضی متکلمان برجسته شیعه اند پس معلوم است انتساب مادری و باواسطه به ابوبکر را مخل به شرائط امامت ندیده اند.

?عجیب تر کسانی اند که پیرو مکتب مرحوم بروجردی و امام در وحدتند و غیر از این تفکر را شیعه انگلیسی می خوانند، اما برای رد نسب مادری امام صادق(ع) به مطاعن خلفاء روی آورده انتساب امام را از آن جهت منع می کنند! درحالیکه امام رضا(ع) اینرا کار جاعلین و دساسین خواند!(روایت صدوق در عیون اخبار الرضا)

?این تفکر شیعی میخواهد همه نوادگان خونی و عملی خلفاء را ملحق به آنها و حتی بفرض برائتشان از اباء(مثل محمد بن ابی بکر) باز غیر صالح برای پیوند با ائمه بداند و نجاست آنها را غیر قابل تطهیر و مسری بداند!
و شعار وحدت را هم تصنعا یا به جهات سیاسی و مصرف داخلی سردهد!

?درحالیکه آن تدابیر راهبردی صادقین(ع) موجب شد آنروز تقابل شیعه-سنی شکل نگیرد. جامعه بزرگ سنی از ناصبیون اندک(عثمانی ها و…) جدا شود و بالاتر شیعه و سنی خود را در تقابل با عباسی ببینند که از قضا خود را اهلبیت رسول الله می خواند!
ابوحنیفه سنی هم -علیرغم همه ایراداتش- مقابل خلفای عباسی فتوا و حتی زندان رود و توسط قاتل امام صادق(منصور عباسی)مسموم شود. یا احمد بن حنبل ناقل حدیث غدیر در مسندش شود و عقیده تربیع(خلیفه چهارم بودن امام علی) را بین اهل سنت تثبیت کند و شافعی مدح علی(ع) بسراید و…
آن خط امام صادق “و لوازمش” را بروجردی با شلتوت دنبال و شیعه را مذهب مجاز الازهر کرد، امام خمینی جهان اسلام(اکثر سنی) را مقابل اسلام سفیانی و آمریکایی قرار داد، سیستانی، شیعه و سنی را به جنگ با نواصب فرستاد و خامنه ای اردوگاه سفیانی ها را از عمده سنی های معاصر خالی کرد.
کاش تشیع و امامش را بهتر بشناسیم!

محسن قنبریان
۹۷/۹/۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *