بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

ملکه‌ی محلّل!

یا او سیده یا شما سلطان شوید!

قبل از این روزها در سال۹۷ بود که شبهه سیده بودن ملکه الیزابت  اولین بار به سایت های فارسی رسید!

سال۱۹۸۶ شجره شناس انگلیسی هارولد بی بروکس- بیکر ناشر کتابهای تبارشناسی خانواده های اصیل بریتانیایی ادعا کرده بود: ملکه الیزابت دوم از نوادگان امام مجتبی(ع) است!!!

بروکس- بیکر برای تاچر_ نخست وزیر وقت انگلیس_ نوشت:” مردم انگلستان کمتر می دانند که خون محمد(ص) در رگ های ملکه جاری است”!!!

تایمز شجره نامه جعلی چاپ کرد! برخی مفتی های درباری اسلام سفیانی و آمریکایی در مصر و عربستان و بعد شیعه انگلیسی لندن هم سخنانی در تایید گفتند!

اما پروژه سیده خوانیِ ملکه، برای اعتبار بخشی به ملکه ی نژادپرستان نبود ؛ بلکه برای تکمیل پروژه هبوط اسلام محمد(ص) به اسلامِ سلطنت و اشرافیت، اسلام انگلیسی- آمریکایی و تقلیل حکومت مردمیِ محمدی به سلطنت های سعودی و اردنی بود؛ لذا اکونومیست فاش کرد:” این اتصال میان مذاهب و سلطنت های ما پلی ایجاد می کند”!

ملکه همانقدر رئیس کلیسای دولتی است که فهد و سلمان ، خادم حرمین شریفین؛ همانقدر هم همه کاره ی حکومت و مالک همه چیز است!

جالب اینکه این اتصال مذهب و سلطنتِ اسلام و انگلیس ، معاصر با انقلاب اسلامی و رهبری مستضعفان جهان توسط امام خمینی داشت پل زده می شد!

گام دوم این پل اتصالی،با خوانش سلطانی از ولایت فقیه از سوی جناح های قدرت در ایران( اصلاح طلب و اصولگرا) قابل تکمیل بود!

اصلاح طلبان دو دهه گذشته با قرار دادن ولی فقیه جای سلطنت انگلیس ، خواهان مشروطه انگلیسی و کاهش اختیارات ولایت فقیه شدند!

حتی راه حلشان هم الگوی رقابت طبقه سرمایه دار انگلیسی بود:” در فرآیند مشروطه خواهی انگلیس، اشراف زمین دار مقابل قدرت سلطنت ایستاد و وارد سیاست شد در واقع به این معنی به دمکراسی می رسیم که از رقابت شروع کنیم”!

لذا با اقتصاد رانتی دنبال ائتلاف طبقه متوسط بورژوا با اشراف  و تشکیل حزب و رسانه برای رقابت با ولی فقیه افتادند!

جالب تر اینکه اصولگرایان هنوز هم در پاسخ به آنها به غیر تشریفاتی بودن اختیارات ملکه انگلیس استناد می کنند و اختیارات افزون او بر ولیّ فقیه را فهرست می کنند! مثلا ملکه می تواند پارلمان را منحل کند یا…!

انگار با صدای بلند فکر می کنند: سلطان اگر یک فقیه عادل باشد اشکالی ندارد!

وقتی در تقنین، شوراهای عالی را بر مجلس شورای اسلامی_ که باید منتخب اکثریت مردم باشد_ ترجیح می دهند؛ یا رئیس دولتی  را می پسندند که مطیع نهادها و لابی های خاص باشد حتی اگر از مشارکت کمتری ، رای گرفته باشد؛  در واقع به لوازم  همان خوانش سلطانی از ولایت ، امتداد می دهند!

حال آنکه ولایت در اسلام از اساس رقیب سلطه و سلطان است و جوهره اش از مردم بودن و برای مردم بودن است.” عملا هیچگونه امتیازی به او تعلق نمی گیرد؛ از لحاظ وضع زندگی، از لحاظ برخورداری مادی. اگر بتواند وظیفه خودش را خوب انجام  بدهد به اندازه ای که این وظیفه و انجام آن برای او جلب حیثیت معنوی بکند، به همان اندازه حیثیت متعلق به او می شود ،بیش از آن نه[۱]

انگلیسی ها و دستگاه ملکه با این ولایت مخالف اند؛ والا با سلطانِ اسلام که از مردم نجوشد و در سطح مردم نباشد و برای طبقه خاص باشد نه تنها مخالفتی ندارند بلکه بنا به نقل رشید رضا در تفسیر المنار حاضرند مجسمه اورا هم از طلا ساخته در میدان اصلی شهرهای اروپا نصب کنند؛” چون حکومت مردم سالار اسلام را به نظام استبدادی دگرگون کرده است[۲]“!

دعوایشان سر عقال یا عمامه، حتی فقیه یا مفتی نیست؛ سر رهبری مستضعفان و پابرهنگان جهان، مقابل مستکبرین و مرفهین بی درد و زالو صفتان است!

دعوایشان سراین نیست که عنصر بازار آزاد ، ولایت را تعدیل کند یا عنصر بروکراسیِ فن سالار اورا استخدام؛ بلکه دقیقا سر این است که: حکومت ولی فقیه برآمده از اکثریت واقعی _ که چون گذشته محرومان و مستضعفان اند_ نباشد! همان که امام خمینی صریح و قاطع در پاسخ به ائمه جمعه_ وقتی پرسیدند: در چه صورت فقیه جامع الشرائط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟_ فرمود:” ولایت در جمیع صور دارد؛ لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین[۳]

فعلا مجلس خبرگان موجود ( پنجمین دوره)با مشارکت قریب ۶۱درصد( انتخابات سال۹۴) بالاتر از مشارکت مجلس و ریاست جمهوری ایستاده و ۱۴۰۲دوباره باید خود را به رای بگذارد و با گرفتن رای اکثریت قاطع، برای وظیفه خطیر خود آماده باشد؛ چیزی که در نظام های سلطانی خبری از آن نیست.

محسن قنبریان؛ ۲۱شهریور۱۴۰۱

[۱] بیانات در اولین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه

[۲] المنار ج۱۱ص۲۶۰

[۳] شرط اعمال ولایت از سوی فقیه جامع الشرایط

مناسک سازی مسیحی با تشبّه به اربعین شیعی!

مصر هم میخواهد” مسیر خانواده مقدس“(مسار العائله المقدسه) را در ۲۵نقطه در ۸ استان مصر احیاء و برایش گردشگر مسیحی جذب کند!

ادعا این است که ۲۰۰۰سال پیش مریم و مسیح و یوسف نجار در طول ۵سال برای فرار از ظلم هیرودیس از این نقاط گذشته اند! سفر از بیت لحم به غزه شروع و از شمال سینا وارد بر مصر و از فارما به سمت زقازیق گذشته و سپس به دلتا رسیده است!

این پروژه در اکتبر۲۰۱۷ مورد تایید پاپ و در ۲۰۲۱ افتتاح رسمی شد. گردشگران مسیحی این مسیر مقدس را بازدید می‌کنند.

چنین ابتکاراتی ۲۰۰۰سال پس از ماجرای ادعایی شاید نوعی کپی گیری از مناسک اربعین شیعی باشد؛ با این فرق که زیارت اربعین از همان سال شهادت برقرار بوده است و این سالها به راهپیمایی چند ده میلیونی تبدیل شده است.

محسن قنبریان
۲۰شهریور۱۴۰۱

نماد روایتِ پیروز، مغلوبِ جنگ روایتها!

بزرگداشت اربعین فقط در مشایه نجف-کربلا رقم نمیخورد، در اشتراکهای مجازی هم قضاوت میشود. زائران اغلب به جهات سیاسی-اجتماعی اربعین زیاد توجه دارند؛ از اینرو نباید درباره روایت آن و چهره رسانه ای اش بی تفاوت باشند.

اربعین۶۱هجری خود نماد یک روایت پیروز بود؛ نباید مشایه سالیانه اش در جنگ روایت ها مغلوب باشد و فقط به دو سه میلیون زائرِ حاضر دلخوش بود.

براساس پژوهش ایرنا؛ در ۵سال اخیر:

  • ۵میلیون و۶۰۰هزار پست از سوی ۳۷۹هزار کانال تلگرامی نشرداده شد که در مجموع ۵۱میلیارد بار بازدید شد!
    متاسفانه بعد از تبلیغات خدمات و نذورات، انتشار شبهات مالی و اعتقادی درباره برگزاری مراسم و تخصیص بودجه به زائرین بیشترین محتوای تولیدی است!
    حتی خبرهای بد( سوانح و تصادفات زائرین) به اندازه همدلی و همیاری مردم ایران و عراق، پوشش رسانه ای دارد!
  • در توئیتر هم هزینه اربعین و شبهات پیرامونی رتبه های اول است!
  • در اینستاگرام بیش از یک میلیون پست از سوی ۳۲۸هزار کاربر منتشر و حدود۹۶۰میلیون بازدید و ۳۶۱میلیون لایک گرفت.
    بی بی سی فارسی و معاندین دیگر رتبه داران تولید محتوای اربعین در اینستا هستند! گرچه این پژوهش حضور ربات ها و فعالیت نامتعارف ( جنگ رسانه ای) را ثابت می کند.

ظاهراًبازماندگان اربعین ، باید روایت مشایه اربعین را بر کارهای دیگر ترجیح دهند!

محسن قنبریان
۱۹شهریور۱۴۰۱

به میر حسین!

میرحسین موسوی نوشته: “بوی ستم شاهی به مشام می رسد. می گویند اگر سایه آقا نباشد بحمدالله فرزندانی تربیت کرده اند که با رای اکثریت خبرگان، رهبری شیعیان جهان را برعهده خواهند گرفت. زبانشان لال. مگر سلسله های ۲۵۰۰ ساله باز گشته اند که فرزندی پس از پدرش به حکومت برسد؟! «اگر شاهنشاهی هستید بگویید» این جمله عتاب آمیز از مرحوم امام است. آن جان بیدار اگر امروز حضور داشت چه واکنشی نشان می داد؟”(مقدمه بر چاپ عربی بیانیه های جنبش سبز)

آقای موسوی! جنبش سبز شما به “آن جان بیدار”(امام خمینی) هم تهمت قصد موروثی کردن حکومت یا سکوت و سازش با چنین قصدی زد! چگونه عتاب او را می خواهید؟!

دو نمونه:

  1. مهدی خزعلی دوست میرحسین و حامی جدی جنبش سبز او درباره سیداحمد آقا همین اتهام را تکرار می کند که ایشان قرار بود جانشین امام شود بخاطر عدم آمادگی [علمی و…] قرار شد آیت الله خامنه ای رهبر موقت باشد تا ایشان آماده شود!(ویدئو پیوست)
    آقای موسوی! این خوانش نائب السطنه ای از رهبری را قبول دارید؟!
    اگر واقعاً چنین بوده چرا در جایگاه نخست وزیر، مطلع و ذی نفوذ، اعتراض امروزتان را بیان نکردید؟! اگر اینها تهمت به امام و یادگار مرحومشان است، چرا دوستانتان را نهی نمی کنید و بعنوان یک مطلع شهادت بر کذب نمی دهید؟!
  2. احمد منتظری از حامیان جنبش سبز در کینه آشکارش با سید احمد آقا به تفصیل بیشتر این اتهام را تکرار می کند.
    وقتی از او پرسیده میشود: شما در صحبت هاتون گفتید که مرگ زود هنگام آیت الله خمینی باعث شد که برنامه سید احمد خمینی برای جانشین شدن او به هم بریزه؛ مثلا حالا اگر آیت الله خمینی چند سال بیشتر زنده بود قرار بود چه اتفاقی بیافته که احمد خمینی جانشین او بشه؟!
    پاسخ احمد منتظری: در محافل اون وقت گفته می شد به صورت متواتر که اون ائمه جمعه مشخصا از سراسر کشور چون که در ارتباط با بیت حرف شنوی داشتند، آنها قرار بود که نامه هایی بنویسند به امام خمینی و مطرح کنند که حالا که رهبری آینده مشخص نیست بهترین شخص و عزیزترین شخص به تعبیری که نوشته بودند و گفته بودند، احمد خمینی هست. همانطور که امام جواد(ع) در جوانی به امامت رسیدند، هیچ اشکالی نداره که در جوانی کسی امام مسلمین باشه و این متن رو گفت وگو می شد که چیزهایی در حال تنظیم و ارسال بودند و چون امام خمینی را معالجه می کردند اونها فوت ایشان را شهریور۶۸ پیش بینی کردند بعد این رخ داد و در واقع نقشه ای که بود، نقش بر آب شد”(رادیوفردا۹۶/۱۱/۲۵)
    اگر این ادعاهای بی سند، راست است؛ آقای موسوی می تواند ادعا کند از آن بی خبر بوده؟!
    ائمه جمعه در حال گفت وگو و تنظیم نامه به امام برای رهبرشدن سیداحمد بوده اند آنوقت نخست وزیر و نزدیک به بیت امام و سید احمد از کل ماجرا بی خبر بوده است؟!
    اگر راست بوده چرا درباره آن موروثی سازی، دیروز سکوت کرده؟! و اگر دروغ است چرا از امام و سید احمد آقا در مقابل این حامیان، امروز سکوت می کند؟!
    اینکه انحاء انتقال قدرت در حین تسلط و قدرت از پدر به پسر؛ چه به شکل ولایتعهدی و سلطنت موروثی و چه به شکل بازتولید شوراهای گزینشی و مهندسی شده(مثل شورای ۶نفره) در شریعت اسلام نا مشروع است محل تردید نیست.
    شهادت سید مظلومان اول مقابل بدعت ولایتعهدی بود، بعد ولیعهد فاسق!
    اما جرم رهبر انقلاب در اینباره چیست؟جرمش غیر از این بود که در ۸۸ مقابل بدعت ابطال انتخابات -که اصرار شما بود- ایستاد؟!
    برکناری جمهور مردم و تحمیل کسی بر آنان، استبداد است؛ چه با ولایتعهدی و جانشینیِ موروثی باشد چه تحکم بر ابطال انتخابات!
    فعلا آیت الله خامنه ای برای این مردم، مدافع رای جمهور مردم مقابل استبداد شماست!

ادعای دوستان سبزی شما درباره قصد سید احمد آقا برای جانشینی امام، که هیچوقت ثابت نشد؛ اما این سخن سید احمد قابل تکذیب نیست که: پس از انتخاب آیت الله خامنه ای عده ای خواستند مرا مقابل ایشان قرار دهند که به دهن آنها زدم[۱]!

 منظور از مقابله کردن با ولایت فقیه توسط فرزند امام، لابد نفی رهبر منتخب و بعد اثبات خود به جای او بوده است.

امیدوارم شما(با سابقه اختلاف دیرین تان با آیت الله خامنه ای) جزء آن عده نبوده باشید، و الا علیرغم قصد سید احمد آقا، دنبال موروثی کردن حکومت در فامیل خمینی بوده اید!

در آنصورت شما در جایگاه متهم هستید نه مدعی! متهم نه فقط بخاطر مقابله با ولی فقیه مشروع و مقبول، بلکه متهم به ایجاد خط ولایت موروثی علیرغم مخالفت امام و فرزندش خواهید شد!

به امید آنکه انقلاب اسلامی و ضد استبدادی مردم ایران هیچوقت بخاطر گندم رأی در انتخاباتها یا جانشینی در رهبرها دچار استبداد و تحکم نشود!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۱۹

[۱] می‌خواستند مرا در مقابل ایشان قرار دهند!

نمازی برای جامعه!

دغدغه مندان ظرفیت های مردمی و نهضتی جمهوری اسلامی را دعوت می کنیم این یادداشت کوتاه را بخوانند.

قرآن جامعه اسلامی را دارای «امر جامع» می‌شمارد(۶۲/نور)

 یک روز در هفته(آدینه) «صلاه جامعه» قرار داده‌ است تا به «امر جامع» بپردازند. روزش را هم جمعه (روز جمع شدن) نام نهاده‌ است. مختصاتش را در متن زندگی مردم قرار داده‌ است. آیه‌اش در قرآن آن را بین یک نفی و اثبات قرار داده‌است: رها کردن کسب‌وکار/ رفتن دنبال کسب‌وکار و معیشت: «اذا نودی للصلاه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع: هر وقت در روز جمعه برای نماز دعوت شدید (اذان گفتند) به طرف ذکر خدا بشتابید و کسب‌وکار را رها کنید» /« فاذا قضیت الصلاه فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله: نماز که تمام شد در منطقه زندگی‌تان منتشر و از فضل پروردگار (در معیشت و کسب‌وکار) طلب کنید».

این مهندسی و تعبیه حکیمانه یعنی نماز جمعه در متن معیشت و زندگی مردم باشد تا تمثالی از رابطه دنیا و آخرت، معیشت و معنویت این دین باشد.

از قضا تنها نمازی است که دو سخنرانی (خطبه) جزء نماز و رکن واجب آن است. خطبه‌ها باید در خدمت آن مقصد قرار گیرد. اگر این نماز با این مختصات و این ظرفیت در متن بماند البته «قلب فرهنگی هر شهر» می‌شود.

از برکات انقلاب اسلامی احیای این نماز بود.

رهبر انقلاب در ضمن خاطره‌ای از ملاقات ائمه جمعه با امام(ره) می‌فرماید: «در بعضی از شهرها حکّام یک نفر را معین می‌کردند و می‌گذاشتند. امام‌جمعه، منصوب آن حکومت‌های طاغوت بود. مردم هم نمی‌رفتند و اعتنا هم نمی‌کردند. آن نماز جمعه‌ای که حاکم طاغوتی آن را بگذارد برای مردم جذاب نیست و مردم هم نمی‌رفتند (به امام) گفتم ما در سال‌های متمادی محروم بودیم از نمازجمعه و شما نمازجمعه را به ما دادید، به ملت ایران دادید واقعاً نعمت بزرگی است»(۹۴/۱۰/۱۴)

با انقلاب اسلامی نماز جمعه سه میلیون نفری در تهران تشکیل شد.

سوال اساسی این است که چگونه باوجود اینکه حکومت اسلامی است و ائمه جمعه منصوب ولی‌فقیه عادل _نه حکومت طاغوت_ اند باز حضور مردم کاهش یافته است؟!

این یک حقیقت غیرقابل‌انکار است که نمازجمعه در جمهوری اسلامی شکوه اولیه را ندارد و حتی از سایر مراسمات مذهبی عقب مانده‌است.

به حسب پیمایش ایسپا (سال۸۹) شرکت در نماز جمعه از نماز جماعت هم عقب‌افتاده و به ۱۰درصد رسیده است؛ درحالیکه شرکت در مجالس روضه‌خوانی و زیارت کردن اماکن مقدس روند افزایشی داشته و به حدود ۷۵ درصد رسیده‌است!

 از این‌جا معلوم می‌شود جامعه بی‌دین نشده که نماز جمعه خلوت شده‌است؛ بلکه این نمازجمعه است که نتوانسته حتی مخاطب مذهبی هیئت‌ها و تکایا را جذب کند یا نگه دارد!

واکاوی همه علل این پدیده، پیچیدگی خاص خود را دارد از همه اعراض و لوازم که بگذریم، ذات و گوهر نمازجمعه _که همان دو خطبه است_ نقش بسیار مهمی در این مسئله دارد. به‌خاطر پذیرش بیشتر از سوی این نهاد و نکاتی را به کمک کلمات رهبر انقلاب می‌شمارم:

  1. نهادینه کردن گفتمان های ضروری
    نمازجمعه نه در زبان مصالح عموم مردم بودن، که حتی در نهادینه کردن گفتمان‌ها اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی توفیق روزافزون نداشته است!
    رهبر انقلاب در بیست و چهارمین گردهمایی ائمه جمعه (۹۸/۴/۲۵) نماز جمعه را «ظرفیتی برای نهادینه کردن عالی‌ترین و دشوارترین گفتمان‌ها در موضوعات اصلی و ضروری کشور» می‌خواند.
    در جای دیگر صریحا حرف نوی جمهوری اسلامی را چنین بیان می‌کنند: «جمهوری اسلامی حرف نویی دارد این حرف نو عبارت است از: مردم و ارزش‌های الهی؛ این دوتا باید با هم توأم بشوند».(۹۰/۱۰/۷)
    مردم‌سالاری دینی مفهومی پرتکرار در سخنان ایشان است و حتی بیش‌از حضور پای صندوق رای است به تعبیر ایشان:
    «مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین و براساس اسلام، سالار زندگی جامعه خود مردم‌اند»(۹۵/۹/۳)
    آیا خطبه‌های نمازجمعه مبیّن و محقق این سطح از مردم‌سالاری بوده‌است؟!
    خطبه‌های رهبر انقلاب درباره آزادی و شعبه‌های آن (آزادی بیان، عقیده و…) یک کتاب مستقل (آزادی یعنی آزادی) شده‌است.
    آیا در خطبه‌های شهرهای بزرگ و خطبای معروف به این تناسب از آزادی و عدالت هم خطبه هست؟!
    قابل انکار نیست که آن‌قدر که در خطبه‌ها از احکام و ارزش‌های الهی (حجاب، اطاعت، استکبارستیزی و…) گفته می‌شود از مردم، مردم‌سالاری، آزادی و حقوق آن‌ها گفته نمی‌شود. آن حجم خطبه از آزادی، جمهوریت و عدالت که در دهه۶۰ بود، کمتر شنیده می‌شود.
    حرف نوی جمهوری اسلامی توأم بودن و جدا نشدن این حقوق مردم با آن تکالیف و ارزش‌های الهی است.
    برداشت امام عزیز از جمهوریت و آزادی، آنها را یکی از ارزش‌های الهی کرد؛ از آنسو همه ارزش‌ها و احکام الهی هم با همراه شدن جمهور مردم برپا می‌شود. «انما عمادالدین …العامه من الامه: تنها ستون برپاکننده‌ی دین، جمهور از امت اند» (نامه۵۳نهج البلاغه)
    نمازجمعه قطعا تریبون و جایگاهی برای این توأمانی است.
    هرچقدر از سالاریِ مردم در زندگی اجتماعی کاسته شود، در همراهی آن‌ها در ارزش‌ها و احکام خوانده‌شده، کاسته می‌شود.
  2. توصیه مصداقی به تقوا!
    رهبر انقلاب در بیست و چهارمین گردهمایی ائمه جمعه به گزارش کتاب نمازجمعه تراز (چاپ شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه صفحه۲۸۷) می‌فرماید: «توصیه به تقوا به‌صورت مصداقی و عینی در موضوعات مبتلا به جامعه نه به‌صورت توصیه کلی؛ مثل این موارد: تقوا در فضای مجازی، تقوا در مسائل خانوادگی و…»
    توصیه مصداقی، نام بردن از کسی نیست؛ اما همانگونه که درباره اسراف، ناامید کردن جوانان و …، توصیه معلوم و معین به تقوا می‌شود؛ باید به اشرافیت دولتی و مذهبی، کوتاهی در انجام وظایف، ساکت نبودن بر گرسنگی فقرا و سیری ظالمان و… توصیه معین انجام شود؛ این توازن و تعادل هم در اقبال مردم مؤثر است.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۴

نماز جمعه مردم سالار!

  • آنچه در این گزارش از سرشتِ مردمیِ انقلاب اسلامی ایران درباره تعیین امام جمعه توسط مردم_ولیّ می بینید، هم مطابق با نظریه جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی منتشر در قانون اساسی است و هم بیگانه از سیره ائمه اطهار(ع) در انتصاب برخی وکلای خود در دوره اختناق نیست:
  • عیاشی در تفسیر خود از احمد بن محمد از علی بن مهزیار روایت می کند که امام جواد(ع) به من نوشت: “از فلانی بخواه که نظر خود را به من بگوید و اعتماد به نفس داشته باشد که او داناتر است که چه چیز در شهرش جایز است و چگونه باید با پادشاهان رفتار کرد. همانا مشورت مبارک است. خداوند در آیات محکم قرآن به پیامبرش فرمود: وشاورهم فی الامر فاذا عزمتَ فتوکل علی الله؛ پس اگر آنچه می گوید جایز باشد، خواهم نوشت و نظرش را تایید خواهم کرد و اگر جایز نباشد امیدوارم آنرا در راه روشن قرار دهم”( وسائل ج۱۲ص۴۵)
  • پیشنهاد:
    شورای سیاستگذاری اگر سیره اول انقلاب را محال می داند(!) لااقل در قدم اول از جمیع روحانیون مقیم و غیر مقیم یک شهر برای تعیین امام جمعه، مشورت استمزاجی بگیرد اگر اختلاف و تعارض بود، خود حکم کند؛ اگر اتفاق و اکثریت بود آنرا برای حکم پیشنهاد کند. شاید در گام بعد بتوان به همه مردم برگشت!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۵

۰۳ / راز خاتمیت در شهر تجارت!

کلاس راز خاتمیت در شهر تجارت!، خوانش اقتصادی از سیره نبوی با حضور حجت الاسلام قنبریان در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار گردید. جزئیاتی از این جلسه منتشر می‌شود.

دریافت فایل صوتی جلسه سوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

  • سؤال اصلی: چرا خداوند ۱۰ قرن قبل از کاپیتالیسم دین خاتم را در شهر تجارت پدید آورد؟! این دین ناظر به سرمایه داری طرح و نقدی دارد؟!
  • سؤال فرعی جلسه سوم: پیامبر خاتم(ص) -که یک تاجر باسابقه هم بود- با این هژمونی بازار در بستره تجارت چه کار کرد؟!
    بازار نه ایوانی از حکومت و نه خود بنیاد و آزاد!
  1. بازار ، ذیل دین
    • در مرحله دعوت مکه
    • در مرحله تشریع مدینه
  2. تشکیل حکومت، همجوار بازار
    • قواعد حکومتی تعدیل بازار
  3. تاسیس و ترویج نهادهای جدید تجارت و بازار

دریافت پاورپوینت جلسه سوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند را با خدائی بشناسید و رسول را با رسالت؛ و اُولی الامر بالامربالمعروف و العدل والاحسان: صاحبان امر و حکومت را به امر به معروف کردن، عدالت گستری کردن و احسان به مردم بشناسید!(کافی ج۱ص۸۵)

در این نمونه هرسه جمع است:

  • امر به معروف و نهی از منکر متصدی بیت المال
  • عدالت ورزی نسبت به خواص و نزدیکان
  • احسان به مردم و لحاظ کردن آنها در هر ماجرای ریز و درشت.

چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را ولیعهد حکومتی خود نکرد

دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!

عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].

به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!

چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!

باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!

در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:

  1. اصل بدعت ولایتعهدی در اسلام
  2. فسق و فقدان شرایط خلافت در یزید

واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!

ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!

از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!

پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!

حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است

[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.

[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه

[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰

[۶] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸

همه باهم بمانیم!

گسل دولت_ملت برای یک نظام مردم سالار خطرناک و زلزله ساز است.

بردن صحنه به سمت:

مردم همه باهم/ شعب حاکمیت همه یک دست؛

آرزوی دشمن است.

در این سالها برای دوگانه ی:

مفاسد اقتصادی_حجاب شهروندان،

تقلای مخفی و آشکار بسیار شده تا از آن، گسل دولت_ملت نتیجه گرفته شود:

– رسانه های اجتماعی و بیگانه بیشتر به مفاسد اقتصادی در حاکمیت بپردازند و بزرگ شده اش را نزد عامه به اشتراک بگذارند!

– تربیون های رسمی هم بیشتر بر بی حجابی فریاد یا این قسمت از سخن و کنش شان بیشتر تیتر و وایرال شود!

هرچه این دوگانه تحقق اجتماعی یابد، “احتمال تاثیر نهی از منکر” هم کاهش می یابد:

– به شیرین ترین لفظ تذکر بدحجابی دهی، گارد میگیرد که: برو مفاسد اقتصادی را جمع کن!

– ملایم ترین تذکرات به حاکمیت هم پر کردن پازل دشمن تلقی میشود!

برهم زدن این دوگانه غلط و حفظ یکپارچگی مردم_حاکمیت، ضروری ترین و فوری ترین کار است که مجموعه ای از تدابیر می خواهد. برنامه های ۲۱تیرماه نباید فاقد این تدابیر باشد!

برخی تدابیر پیشنهادی را در «فهرست یادداشت‌ها درباره حجاب و عفاف» میتوانید ببینید.

محسن قنبریان