بایگانی برچسب: s

“حسنه دنیا” یا “بازگشت جاهلیت”؟!

(سخنی خودمانی با حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی)

ایشان در یادداشت “تنفس در هوای جاهلیت“، آلودگی هوا، تعطیلی، بیماری و مرگ و میر ناشی از آن را به لحاظ دینی -در کنار نامناسب بودن تغذیه و کاهش سطح سواد- نوعی عذاب الهی و علامت انحطاط جامعه خوانده که اوج آنرا ادبیات اسلامی جامعه جاهلی می نامد. “شرّ دار” در کنار “شرّ دین” در کلمات امیرالمومنین را توصیف جاهلیت شمرده که مردم از حداقل های زندگی مانند آب سالم و غذای مناسب محروم اند(خ۲۶)

توصیف ملامت بار حضرت را بدین خاطر می شمارد که ولو اعراب جاهلی چنان انحطاط زندگی دنیوی را انتخاب نکرده بودند اما آن شرایط را پذیرفته و برای تغییر و اصلاح آن تلاش نمی کردند! در آخر هم [جامعه ایرانی را] هشدار می دهد که مبادا مسلمانان پس از جاهلیت نخست بار دیگر گرفتار جاهلیت شوند!

به نظر بنده:

“شرّ دار”، آب تیره و خوراک گلو آزار(خ۲۶) عرَض مفارق یکی از جاهلیت ها (عرب قبل از اسلام) بوده نه مقوّم ذات همه جاهلیت ها و نه حتی عرَض لازم و همیشگی آن است.

برایم کمی عجیب بود که چطور نشانه های ذاتی جاهلیت در خطبه ۱۹۱و۱۹۵ -که بر جبهه دگر اندیش و برانداز بسیار قابل تطبیق است- از نظر ایشان دور مانده و بخاطر سودبردن از آلودگی هوا، در جاهلیت خواندنِ اوضاع، یک نشانه موقعیتی را بر جاهلیتِ قابل تکرار نشانده اند!

حال آنکه نه هر جاهلیتی آب کدر و آلودگی هوا دارد و نه هرجا چنین بود، جاهلیت است:

  1. آیا جامعه فرعونی در کنار نیل با توصیف بهشت گونه عجیب در قرآن (…من جنات و عیون و زروع و مقام کریم و نعمه کانوا فیها فاکهین /۲۵تا۲۷دخان) جاهلیت نبود؟! پس این شرّ دار و “تشربون الکدر و تأکلون الجشب” اش کجاست؟!
  2. پیامبر (ص) فرمود بین دو جاهلیت مبعوث میشود. امیر المومنین(ع) جاهلیت دیگر را حکومت اموی معرفی کرد (خ۹۳: …و قِطَعَاً جاهلیّهً/ و خ۹۸ و…)
    آیا شام و سواحل زیبای مدیترانه با مناطق خوش آب و هوا، با انواع خوردنی ها و کاخ های زیبا و غنائم مرغوب، چیزی از جاهلیت آن می کاست؟!
    چگونه انحطاط ظاهری زندگی، همه ترقی و بهترگزینی شده اما باز جاهلیتی مثل همان جاهلیت سفیانی نام گرفته است؟!
  3. پیامبر خاتم(ص) در همین جاهلیت توصیف شده خطبه۲۶ مبعوث شد. بجای شرّ دین، بهترین دین را آورد و مردم را “خیر امه اخرجت للناس” کرد؛ اما همه می دانیم از اول هجرت و تشکیل جامعه و حکومت نبوی تا فتح خیبر، جامعه مسلمان فقیر بود. بین ۷۰ تا ۴۰۰ نفر[۱] از اصحابش اصلا دار و منزلی نداشتند و روی سکوی مسجد زندگی می کردند! زمستان در حفره ها می رفتند[۲]! از گرسنگی سنگ به شکم می بستند[۳]! و تا فتح خیبر(سال ششم) خوب سیر نشدند[۴]! اگر خوراکی پیدا می شد خرما بود روزی یک مد برای دو نفر[۵]! یکبار وقتی نان دیدند، تکبیر گفتند[۶]! پوشاکشان از خوراکشان نامناسب تر بود آنقدر که همواره نگران ستر عورت در نماز بودند[۷]!

آیا چون شرّ دار و خوراک ناگوار هست، بعثت را جاهلیت بنامیم؟!!

معلوم می شود این عنصری موثر در تعریف مفهوم جاهلیت به گونه ای که قابل تطبیق بر همه مصادیق باشد نیست. جاهلیت در این نما، نه جامع همه جاهلیت هاست نه مانعِ از شمول بر هجرت از جاهلیت ها و تحقق عقلانیت هاست.

اگر اصراری بر عرَض لازم بودن دارید، آلودگی هوا، پارگی ازن و دهها آسیب زیست محیطی، اثر جاهلیت مدرن و طرح های توسعه مادی او در زمین است؛ که بعید است منکر باشید.

جامعه نجیب و صبّار ایرانی را به خاطر تحمل آلودگی هوا و برخی کمبودها، هشدار بازگشت جاهلیت دادن، نه انصاف است نه مروّت.

اگر اسلامِ خمینی را شرّ دین نمی دانید -که حتماً نمی دانید- و پهلوی ها و سیاست های استکبار جهانی را ظلم می دانید؛ آنوقت ملت ایران را جای هشدار از جاهلیت باید بشارت به “حسنه دنیا” بدهید:

آیه۴۱نحل، مومنانی که بعد از مظلوم شدن، بخاطر خدا از ظلم هجرت می کنند را وعده “جای گرفتن در حسنه دنیا” داده است (والذین هاجروا فی الله من بعد ما ظُلموا لنُبوِّئَنَّهم فی الدنیا حسنه…).

به قرینه سیاق آیه و تایید مفسر بزرگی چون علامه طباطبایی، حسنه دنیا در این آیه “مجتمع صالح و عادلانه اسلامی” است.

حتی اگر سالیانی اهل صفه و آب کدر و اکل جشب هم داشته باشد، تکرار جاهلیت نیست، شروع تحقق حسنه دنیاست.

اگر گلایه ای از مدیریت ها، تعارض منافع و مانند اینها داشتید -که آلودگی هوای مردم یکی از آثارش هست- از زشتیِ سیئه در حسنه دنیا (حکومت اسلامی) حذر می دادید* نه شائبه تکرار جاهلیت را برای انقلاب و نظام اسلام گرا القاء کنید!

مهم: مطلب مرتبط: فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع)

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۱۱/۱

[۱] .ر.ک: کشاف ج۱ص۳۱۸

[۲] ر.ک: جامع البیان ج۲۸ص۵۲

[۳] همان

[۴] ر.ک: صحیح بخاری ج۵ص۸۳

[۵] ر.ک: مسند احمد ج۴ص۵۴۰

[۶] ر.ک: تهذیب الکمال ج۷ص۳۹۰

[۷] ر.ک: صحیح بخاری ج۱ص۱۳۰

نقادی به سبک فارس

خبرگزاری فارس پس از پوشش خبری عادلانه ی(!) سخنان طرفهای بحث در ثریا از حدود ده دقیقه تماس تصویری بنده چند غلط فقهی و… شمارش کرده و همین جا هم آن ده دقیقه را انعکاس نداده تا مخاطب بتواند ارزیابی کند.

مثلا مخاطب ببیند در همان وقت ضیق (ده دقیقه مقابل یک ساعت) هم درباره زندانیان گفته ام: “البته آنها برای انجام یک واجب آورده می شدند”!

و درباره تشهیر هم قبل از یادداشت پیوست در همان برنامه گفته ام: “پیشنهاد می کنم شورای سیاستگذاری با همکاری قوه قضائیه چنین کند”!

نویسنده محترم خود را معرفی کند تا محضرشان درس پس دهم و قول مشهور فقهای شیعه در هر دو مساله را مرور کنم!

عمده مطلب یادداشت “نسبت نهاد نماز جمعه با مجرمین قضائی” هم سالهای قبل بنام “رسواگری مفسد اقتصادی از فقه تا قانون تشهیر” در این کانال بود !

چنانچه آمارهای خوانده شده هم سالها بوده و چون به رخ کشیده نشده بود نویسنده فارس عهده دار توجیهش نبود!

مروری در یادداشت های بنده، تمجید و تحسین ائمه جمعه حتی برای برداشتن یک نرده یا جوشکاری یک لوله را نشان می دهد. خداوند ما را از انصاف دور نکند.

به هرشکل همین قدرش هم سپاسگزاریم

مخاطبان فرهیخته، “نقد فارس” / “ده دقیقه حضور تصویری در ثریا” /”یادداشت پیوست” را اینجا بخوانند و قضاوت کنند:

ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا!

محسن قنبریان

پای تخت!

بهترین و لازم‌ترین آزادی‌ها پس از “آزادی تفکر”، “آزادی سیاسی” و نقد قدرت است. مضرترین آزادی‌ها نیز، “آزادی اخلاقی” و بیربندباری است که تباهی خانواده و جامعه را در پی دارد.

تا همین سالها رهبر معظم انقلاب از “وجوب نقد” گفته‌اند(۹۶/۱۰/۶) و تصریح کرده‌اند: نباید نقد و انتقاد به “کالایی قاچاق” یا “امری تشریفاتی” تبدیل شود(۸۱/۱۱/۱۶).

تردستی رسانه‌ای این است که جای آزادی تفکر و آزادی سیاسی و نقد جدی و غیر تشریفاتی زمامداران، عامه مردم را با آزادی اخلاقی و چاشنی سکس و رقص بفریبند. چیزی که “تله دمکراسی”های غرب، مادر آن است؛ و “مردم سالاری دینی” انقلاب اسلامی خط تقابل با آن در پایان تاریخ را بنیان نهاد.

سریال پایتخت ۶ صرفا بهانه طرح این درد است؛ و الا مثال فقط آن نیست.

پینه‌ی تصنعی پیشانی نقی -با همه دروغگویی و ریاکاری‌اش- در شروع سریال، تماشاگر را منتظر می‌گذاشت که شاید از خرقه‌ی سالوس و ریای برخی سیاسیون می‌خواهد پرده برداری شود! اما کماکان چهره سیاسی سریال(نماینده)، پاک و منزه و مقدس درخشید که این وصله‌ها به او نمی‌چسبد. لیموزین و تشریفات اضافی مال راننده استیجاری اوست که خود زودتر از همه با آن برخورد می‌کند!

۱۵قسمت لودگی، آسیبرهای خانوادگی و حجم زیاد و تعمدی رقص و موسیقی (آزادی اخلاقی)، بدیل آن نقد سیاسی قرار می‌گیرد و حتی چند جمله تشریفاتی سریال هم سانسور می‌شود!

هر شب هم چند مصاحبه گزینشی از رضایت عامه پخش میشود تا این تولیدات سطحی کماکان پر بیننده بماند!

غیر از شنیده‌ها و خواندنی‌های متعدد، به شخصه یک نقد سیاسی-مذهبی در برنامه زنده ثریا با موضوع “اشرافیت مذهبی” را تجربه کردم که تشریفاتی نبود؛ فقط یک جناح سیاسی زده شود و زیر عبای دیگری پناه برده شود!

بالتبع از چپ تا راست، سنتی و مدرن به خودم و عوامل برنامه فشار آوردند. برخی رؤسای قوای سابق، برخی تولیت‌ها، برخی مقدسین و ائمه جمعه تا برخی از شورای عالی فلان و بهمان، حضوری یا تلفنی یا باواسطه گله کردند! نتیجه آن شد که بنده برای حضور دوباره در آن برنامه منع شدم! آن برنامه هم پس از چند ماه -لابد بخاطر موارد مشابه- ملزم به پخش غیر زنده و نهایتا تعطیلی(اقلا موقت) شد!

تنها راه رسیدن این انقلاب الهی به آنچه برایش آمده است؛ عمل به همان سخنان نقل شده از رهبری و ماندن آزادی تفکر و آزادی سیاسی و کاهش آزادی‌های جنسی و اخلاقی است.

“پایتخت” عهد ج.ا.ا نباید نماد “پای تخت”ی باشد که ملت رشید ایران سرنگونش کرد و راه دیگری باز کرد.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۹/۱/۱۷