بایگانی برچسب: s

مظنون اول مسمومیت‌های ایدئولوژیک؟!

مسمومیت زنجیره ای دانش آموزان فرصت مناسبی است تا خاستگاه این جور پدیده ها در فرقه هایی که مظنون اصلی به حساب می آیند مرور شوند!

فرقه ای که مادر را با شستشوی مغزی وا می دارد تا با شیر حاوی سیانور بچه یک ساله اش را بکشد؛ مظنون جدی تری در این حوادث به حساب نمی آید؟!

بخصوص وقتی برای اینگونه اعمال قرائتی ایدئولوژیک و فرقه ای -نه صرفاً سیاسی- هم بیان کنند.

سرنوشت ۸۰۰کودک پادگان اشرف آدرس آخرین جنایت سازمان یافته ی ایرانی تبار درباره بچه ها و دختر بچه هاست!

– زندگی شبانه روزی در پانسیون ها و حق صدا نکردن مادر خود در ملا عام!

– منع ادامه تحصیل و از ۱۳سالگی با شست و شوی مغزی جزء تشکیلات کردن!

– قبل از سن قانونی، دختران را در اختیار فرماندهان در ازدواج و طلاق های ایدئولوژیک قرار دادن!

– دستور به مهاجرت اجباری بچه ها؛ بخاطر اینکه بچه، استحکام خانواده و آن موجب غلبه عشق و عاطفه خانواده بر وفاداری به سازمان و رجوی نشود!

– بردن زیر بمباران آمریکایی ها در عراق برای توجیه مهاجرت اجباری!

– پانسیون های اروپا هم یک پادگان جدید  برای بچه ها که فقط مجازند ویدئوهای سازمان را -بجای تلویزیون- ببینند؛ هر ارتباط با والدین هم ممنوع!

– ۳۰درصد آسیب روانی بچه ها برای فرقه ای که برای ۴۰۰۰نیرویش، ۱۰زندان در اشرف داشت؛ هزینه مجازی است!

مقاله زنان و کودکان قربانیان فرقه تروریستی منافقین را اینجا بخوانید: زنان و کودکان قربانیان فرقه تروریستی منافقین (مقاله علمی وزارت علوم)

پ.ن:

نکته حائز اهمیت اینکه:

آنچه از رواداری خشونت درباره زنان، منع تعلیم دختران و سخت گیری بر آنها بعنوان گزاره های بنیادگرا، بهانه اتهام به مذهب شده؛  نیز روزی ساخت یا جعل فرقه ای بوده است که مقابل اسلام اصیل محمد(ص) قد علم کرده است! و نوعاً نظر مشهور اسلام شناسان اصیل واقع نشده است!

– مواجهه خشن خلیفه ای با زنان و حضور اجتماعی آنها، زمینه جعل احادیث و شیوع قرائتی خاص از اسلام در پیروانش شده است! برای نمونه اینجا بخوانید: رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول

– در مقابل، فرقه خوارج برای جبران کمبود نیرو، زنان را به جنگ و اِعمال خشونت می کشاندند!

نمونه ای را اینجا بخوانید: بررسی نقش زنان نظامی خوارج در قرن اول هجری (با تکیه بر عراق)

نظر اسلام اصیل درباره زن و دختر، در انقلاب اسلامی بروز کرد و معجونی از آن نظرات منحط هم در فرقه رجوی مدرنیزه شد: هم زن، تروریست شد و هم مادری و همسری به محاقِ فرقه رفت!

طلاق ایدئولوژیک، نشستن یک زن و مرد در کابین جلوی ماشین را تحریم و تا بچه کشی پیش برد!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۱۲/۱۰

خوارج؛ خوب، بد، زشت!

در روایات ما  از حضور ابلیس نزد انبیاء و حتی نصیحت و خیرخواهی او برای آنها و قبول برخی از آنها از سوی انبیاء خبر است!

حالا با میزانِ امیرالمومنین هم شاید بشود چند خوبی از خوارج بیاموزیم و بدی شان را هم علامت بگذاریم! و زشت ترین کار خارجی گری را حذر دهیم!

  1. حقیقت، خطا، گناه!
    – خوب:
    حضرت امیر(ع) خوارج را بر قاسطین و زیاده خواهان و زیاده خوران چنین ترجیح می دهد: “بعد از من خوارج را نکشید! کسی که در طلب حقیقت به خطا رفته مانند کسی که دنبال باطل بوده و به آن رسیده نیست”(خ۶۱).
    زیاده خواهان و رانت خوران _بعکس خوارج_ از اول به دنبال باطل رفته و به آن رسیدند!
    – بد:
    بدی خوارج در نتیجه گیری خطایشان بود. یافتن حقیقت قواعدی دارد که بدون آن، نتیجه خطا خواهد شد. سطحی بینی و جمود اندیشی آنان به خطایشان برد.
    زشت:
    زشت، تکفیرشان بود. خوارج “خطا” را از “گناه” تفکیک نمی کردند و هردو را هم حکم به تکفیر می کردند‌! درحالیکه یکی قصد و نیت درست و در دیگری تعمد بر باطل است!
    تکفیر و تفسیق، جوهر خارجی گری است حتی اگر به اسم مقابله با خوارج انجام شود!
    حضرت امیر(ع) حتی شامیان را تکفیر نکرده درباره شان می فرمود: “ما امروز با برادرانِ مسلمان خود به سبب کژی و انحراف و شبهه و تاویلی که در دین پدید آمده می جنگیم.و هرگاه راهی بیابیم که خداوند با آن ما را بار دیگر متحد سازد، و ما به سبب آن دوباره باهم مرتبط وبه هم نزدیک شویم، خواهان و مشتاق آن خواهیم بود و راه دیگری را نخواهیم پیمود”(خ ۱۲۲)
    زشت این است که تفاوت برخورد امیر(ع) با قاسطین و خوارج (بفرض وجود) درک نشود و برچسب خوارجی از برچسب قاسطین و جائرین پرکاربردتر شود! در حالیکه قاسطی گری گناه است نه خطا، از اول قصد شده و چهره کریه آن در مصائب و آسیب های اجتماعی پیدا شده است!
  2. خلافت و امارت؛ انتخاب، انحراف، بدعت!
    خوب:
    خوارج خلافت و امارت را انتخابی و با بیعت عموم یا شورا می دانستند؛ از این حیث مشابه حضرت امیر(ع) در خ ۱۷۳ می اندیشیدند که فرمود: “به جان خودم سوگند اگر امامت و خلافت با حضور عمومی مردم منعقد نشود، من دیگر راهی برایش سراغ ندارم”!
    بد:
    بدی شان در سوء انتخابشان بود که مثل عبدالله بن وهب راسبی را امیر خود کردند و رهبری فکری عبدالله بن الکواء را پذیرفتند!
    زشت:
    زشت، بدعتِ موروثی کردن خلافت و تبدیل آن به سلطنت توسط حزب قاسطین بود. خروج نرمی از اسلام محمد(ص) و اخراج مسلمانان از حقوق اساسی شان از جمله حق تعیین سرنوشت!
    این از انتخاب بد خوارج و ذوالخویصره ها و… شنیع تر بود و خروج اسلام از ریل محمدی اش را منجر شد؛ ولو نویسندگان مارک خوارجی بر آن نزدند!
  3. حل فتنه ها؛ حکمیت، حکَم نااهل، استبداد خشن!
    خوب:
    خوارج هم اول مثل امیر المومنین راه حل فتنه ها و خروج ها را حکمیت می دانستند. دیدند خود علی(ع) پیش از صفین، در جمل خارج شدگان از بیعت و ناکثین را دعوت به حکمیتِ متخلفین از بیعت خود و نا همراهان با جمل کرد: “می پندارید که من عثمان را کشته ام! میان من و شما، از اهل مدینه کسانی هستند که نه با من هستند و نه با شما. اینان را قاضی و حکَم قرار دهیم تا هرکس هر اندازه در این امر دخالت داشته برگردنش آید و از عهده آن برآید”.(نامه۵۴)
    یاللعجب! علیِ معصوم حاضر به حکمیت متخلفین از بیعت مثل سعد ابی وقاص ها و زید بن ثابت ها میشود تا شاید خون مسلمانان در فتنه های سیاسی ریخته نشود!
    بد:
    بدی خوارج در حکمیت خواهی نبود در کج فهمی و موقعیت نشناسی شان بود که در لحظات براندازی قاسطین فریب خورده و به حکمیت وادار کرده، بدترین حکَم را بر علی(ع) تحمیل کردند!
    زشت:
    زشت تر از کار خوارج، حذف از اساس حکمیت و نشاندن خشونت و استبداد بجای آن در هر فتنه و خروج(بلکه هر نهی از منکر سیاسی) است. کاری که قاسطین و دولت اموی در زمان تسلط خود با آزادیخواهان و عدالتخواهانی چون حجر و حسین بن علی(ع) و زید بن علی و… کردند.
    جالب اینکه بر همه هم برچسب خوارج زدند!

نکند بدِ خارجی گری را بر کسانی تطبیق دهیم که زشتش در خودمان در نمو باشد!

  • نکند روزی بخاطر بدی منتخبِ حکمیت (ابوموسی) و امارت (عبدالله بن وهب)، سازوکار “حکمیت” و “انتخاب” را خارجی گری و هشتگ خوارج کنیم و مقابلش سرکوب و استبداد را “ولایت” و “دیانت ناب” بفهمیم و تبلیغش کنیم!
  • آنچه با “عدالت و خوارج” می کنیم خیلی فاصله ای نگذاشته، فرداست که به جمهوریت هم برسد!

* به دلایلی این یادداشت با تاخیر منتشر شد!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۲/۱۰