بایگانی برچسب: s

بی قراری بر گرسنگی مظلومان[۱]، تعهد دانشمندان علوم انسانی بخصوص اقتصاددان ها هم باید باشد. آنها از راه حل و چاره هم دور نیستند اگر مقلد و مترجم صرف نباشند و ابتکار و خلاقیت هم بیاورند. محمد یونس اقتصاددان مسلمان بنگلادشی با ابتکار بانک تهیدستان و کارآفرینی برای آنان لایق جایزه نوبل صلح در۲۰۰۶شد.

  • بانک او هم بدیلی برای بانک های سرمایه داری شد و هم با چهار ابتکار در خدمتِ ریشه کنی فقر قرار گرفت:
  1. قرض دادن به گروه به جای فرد!
    تعهدجمعی به جای ضامن بانک سرمایه داری نشست. تجربه او ثابت کرد وجود احساس مسئولیت جمعی در برابر وام ها، نظم پرداخت اقساط وام ها را به شدت(۹۰٪) افزایش می دهد که با بانک های سرمایه داری و وثیقه های سنگین قابل مقایسه بود.
  2. هدف گیری زنان در پرداخت وام
    مطالعه نشان داده بود زنان در بازپرداخت این وام های ضروری صادق تر و متعهد ترند و وام را برای بهبود کسب و کار ضروری و رفع فقر مصرف می کنند.
  3. وام هایی که مرحله به مرحله افزایش می یابد
    از وام کوچک شروع و بازپرداخت منظمِ اقساط، شایسته گرفتن وام های بزرگتر می شوند. این مشوق هم موجب بازپرداخت بهتر و هم ایجاد اعتبار برای وام گیرندگان می کرد.
  4. نرخ متعارف بهره
    این موجب می شد بانک صرفا متکی به خیرین نباشد و در عین حال از بهره بانک های سرمایه داری و رباخواران محلی، بهره کمتر داشته باشد. تجربه نشان داد فقرا آنرا ترجیح دادند.

* بیشتر بخوانید:

مروری بر تجربه موفق «گرامین بانک» در بنگلادش

محسن قنبریان

[۱] خطبه۳نهج البلاغه

مظلوم می تواند فریاد کند!

 

  • تخفیفی شرعی برای کسی که مظلوم واقع شود!
  • صدا را به بدگوییِ ظالم بلند کردن را خداوند به مظلوم اجازه داده است!
  • این فقط هنگام شکایت و نزد قاضی نیست؛ یک کلیپ از ظلمی که به او شده است در فضای مجازی را نباید مخلّ به امنیت ملی خواند!
  • اجتهاد امام خمینی این را موجب هرج و مرج هم نمی دانست!

منابع:

مکاسب شیخ انصاری جلد۱ صفحه ۳۴۷ الی ۳۵۱

مکاسب امام خمینی جلد۱ صفحه ۲۸۲ الی ۲۸۶

ترجمه تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – ج۵ص۲۰۰

 

پ.ن:

پذیرش عمومی دولت مدرن و مداخله گری حداکثری او در حقوق افراد مانع درک درست این احکام است!

فن آوری اجتماعی-مردمی قسط از نسبت منظم احکام مربوط به حکومت و مردم ساخته میشود، که در دو جلسه بحث شده است.

 

محسن قنبریان

 

فهرست مطالب حجت الاسلام قنبریان در حوزه آقازادگی و تبارگزینی

برای برخی انتصابات اخیر ، جای تکذیب یا توجیهات سیاسی متداول، توجیهاتی دینی پرداخته شد؛ متن زیر مجموع سه عکسنوشته ناظر به آن است ؛ شاید در مجالی مبسوط تر پرداخته شد.

داماد حضرت امیر(ع)

عبدالله بن جعفر ، اولین متولد مسلمان در ایام هجرت به حبشه، فرزند شهید ممتاز جعفرطیّار، داماد علی(ع) شد . با وجود لیاقتها هیچ پست حکومتی از سوی حضرت به او داده نشد .

برخورد حضرت امیر(ع) در حالت تنگی و گشاده دستی زیاده او عبرت آموز است:

  1. وقتی تنگی یافت گفت مجبورم وسائل زندگی ام را بفروشم، به من کمک کن! حضرت قبول نکرد و فرمود: مگر به من بگویی عمویت برود دزدی کند و از مال مردم[بیت المال] به تو بدهد[۱]!
  2. موقع دیگر حضرت وقتی با گشاده دستی زیاده اش مواجه شد بخاطر تبذیر حکم حَجر براو کرد که موجب می شد در اموالش نتواند تصرف کند[۲]!

فقط اینطور می توان خواهش ها و کنش های بطانه [۳]و نزدیکان را کنترل کرد.

پسران حضرت امیر(ع)

چگونه است که دو نوه رسول الله _ که خداوند برای امامت بر امت برگزیده_ را حضرت امیر(ع) در ۴سال حکومتش فرماندار و استاندار جائی نمی کند؟!

آنها را در جنگ جلوی تیر می فرستد، یکی فاتح جمل و یکی فاتح فرات می شود، اما وزیر و وکیل شان نمی کند! سفیر هزینه شدن ها و خطبه خوان در نا آرامی ها میشوند، اما امین بیت المال یا امیر جایی نه!

از قضا در دولتش با مشکل شایستگی هم مواجه است! اقلا چند فرماندارش به معاویه پیوستند ( فرمانداران بحرین، اردشیر خُره،کسکر و…) و چندتا خیانت کردند(بصره، اصطخر فارس و…) ! چرا دو فرزند زهرا(س) _ که خداوند شایستگی شان را برای امامتِ امت امضاء و ابلاغ کرده_ را در این قحط شایستگی به وزارت یا امارت شهری برنمی گزیند؟!!

کدام توجیه شرعی از آن همه آیه و روایت برای امامت حسن و حسین بهتر؟! آنها که برای امامت از طرف خدا شایسته اند، برای امارت جایی به طریق اولی شایسته نیستند؟! آنهم در قحط شایستگی!

دولت حضرت امیر(ع)

عترت هم مثل قرآن آیات محکمات و متشابهات دارد. دو سه “ابن عباس” مدرک خوبی برای #مشروعیت_تبار_گزینی حضرت امیر(ع) نمیشود.

دولت علوی مقابل دولت اموی است و در خطبه ۳ از ارکان دولت عثمان را این می شمارد:

قَامَ مَعَه بَنُو اَبِیه

خاندانش با او برخاستند و به قدرت رسیدند!

ابن عباس معروف قبل از دولت علوی هم منصب افتاء ،مشاور، امیرالحاج و…داشت[۴].

اگر خائن بیت المال او باشد [۵]توبیخ عجیب نامه ۴۱را هم باید در کنار گزینش پسر عموی باسابقه دید:

” باشمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا قسم اگر کاری که توکردی حسن و حسین کرده بودند از من نرمی نمی دیدند…!”

بهتر است در منازعات سیاسی موجود از تکذیب و توجیهات دیگر برای  برخی خویش گماری ها استفاده شود نه استناد به سیره حضرت امیر(ع)!

مطالب مرتبط:

فاطمه و نا آقازادگی

– خطبه فاطمی و تئوریزه آقازادگی!

– جوانگرایی امان از اماره الصبیان

محسن قنبریان

[۱] نماز جمعه رهبری۸۳/۸/۱۵

[۲] ر.ک: شرح ابن ابی الحدید ج۱ص۵۳/اخبارالطوال ص۲۱۵/ بحارج۴۰ص۹۱

[۳] بطانه= آستر لباس . در عهدنامه مالک اشتر کنایه از نزدیکان مقامات و کسانی که رمز و رازها را می دانند!

[۴] انساب الاشراف ج۴ص۲۷/تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۷۶

[۵] بررسی محققانه این مساله در کتاب ابن عباس و اموال البصره جعفرمرتضی عاملی آمده است.

پسران حضرت امیر(ع)

چگونه است که دو نوه رسول الله -که خداوند برای امامت بر امت برگزیده- را حضرت امیر(ع) در ۴سال حکومتش فرماندار و استاندار جایی نمی کند؟!

آنها را در جنگ جلوی تیر می فرستد، یکی فاتح جمل و یکی فاتح فرات می شود، اما وزیر و وکیل شان نمی کند! سفیر هزینه شدن ها و خطبه خوان در نا آرامی ها میشوند، اما امین بیت المال یا امیر جایی نه!

از قضا در دولتش با مشکل شایستگی هم مواجه است! اقلا چند فرماندارش به معاویه پیوستند (فرمانداران بحرین، اردشیر خُره، کسکر و…) و چندتا خیانت کردند(بصره، اصطخر فارس و…) ! چرا دو فرزند زهرا(س) -که خداوند شایستگی شان را برای امامتِ امت امضاء و ابلاغ کرده- را در این قحط شایستگی به وزارت یا امارت شهری برنمی گزیند؟!!

کدام توجیه شرعی از آن همه آیه و روایت برای امامت حسن و حسین بهتر؟! آنها که برای امامت از طرف خدا شایسته اند، برای امارت جایی به طریق اولی شایسته نیستند؟! آنهم در قحط شایستگی!

محسن قنبریان

نقادی به سبک فارس

خبرگزاری فارس پس از پوشش خبری عادلانه ی(!) سخنان طرفهای بحث در ثریا از حدود ده دقیقه تماس تصویری بنده چند غلط فقهی و… شمارش کرده و همین جا هم آن ده دقیقه را انعکاس نداده تا مخاطب بتواند ارزیابی کند.

مثلا مخاطب ببیند در همان وقت ضیق (ده دقیقه مقابل یک ساعت) هم درباره زندانیان گفته ام: “البته آنها برای انجام یک واجب آورده می شدند”!

و درباره تشهیر هم قبل از یادداشت پیوست در همان برنامه گفته ام: “پیشنهاد می کنم شورای سیاستگذاری با همکاری قوه قضائیه چنین کند”!

نویسنده محترم خود را معرفی کند تا محضرشان درس پس دهم و قول مشهور فقهای شیعه در هر دو مساله را مرور کنم!

عمده مطلب یادداشت “نسبت نهاد نماز جمعه با مجرمین قضائی” هم سالهای قبل بنام “رسواگری مفسد اقتصادی از فقه تا قانون تشهیر” در این کانال بود !

چنانچه آمارهای خوانده شده هم سالها بوده و چون به رخ کشیده نشده بود نویسنده فارس عهده دار توجیهش نبود!

مروری در یادداشت های بنده، تمجید و تحسین ائمه جمعه حتی برای برداشتن یک نرده یا جوشکاری یک لوله را نشان می دهد. خداوند ما را از انصاف دور نکند.

به هرشکل همین قدرش هم سپاسگزاریم

مخاطبان فرهیخته، “نقد فارس” / “ده دقیقه حضور تصویری در ثریا” /”یادداشت پیوست” را اینجا بخوانند و قضاوت کنند:

ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا!

محسن قنبریان

پاسخ های حجت الاسلام حاج علی اکبری رئیس شورای سیاستگذاری به حجت الاسلام قنبریان در برنامه ثریا (تیتر نمی زنیم تا سلیقه ما دخالت داده نشود)

قضاوت با شما!

گفتگوی صریح و صمیمی ثریا با رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه

  • ائمه جمعه و رسالت عدالتخواهی
  • عدالتخواهی مصداقی آری یا خیر؟
  • مشی امام و رهبری در حوزه عدالتخواهی چیست؟
  • ظرفیت مهم شبکه امامت جمعه و مساله عدالتخواهی و مطالبه گری
  • حفظ اخلاق در عدالتخواهی و مبارزه با فساد؛ چرا و چگونه؟

 

امشب (یکشنبه) ساعت ۲۳:۰۰ شبکه یک سیما

عدالتِ مظلوم!

گذاشتن دو مُهر روی هم در مساجد، سؤال عده ای میشود؛ و از ضوابط فقه جواب می گیرد.

در بین ۲/۲ میلیون کارمند دولت، بیش از ۱۲۸ هزارنفر از کارمندان شرکتهای دولتی، میانگین ۲۶میلیون حقوق از بیت المال می گیرند(تا ۵۲میلیون هم پیدا میشود[۱]!)

تعداد زیادی از کارمندان هم حقوقشان ۳/۵ میلیون است!

دسته اولی ها چند مُهر روی هم گذاشته اند؟!!

عدالت در کارگران، برابری دستمزد با بهره وری نیروی کار است. یعنی سهمِ ارزش افزوده ای که در تولید آفریده را بگیرد. اما فقط یک سوم را می گیرد و کفاف زندگی اش نمیشود!

کارگر مُهر ندارد!

  • بلاتشبیه:

مردی پس از عاشورا از فرزند خلیفه دوم پرسید: خون پشه در لباس احرام چه حکمی دارد؟!

-: تو از کدام سرزمینی؟!

-از عراق!

عبدالله بن عُمر رو به مردم کرد و گفت: این مردمان را بنگرید که خون فرزند پیامبر(ص) ریخته شد، تماشا کردند؛ حال آمده اند از خون پشه می پرسند[۲]!

  • پ.ن:

در مثَل مناقشه نیست؛ خون پشه در احرام هم حکمی دارد و حاجی هم تکلیفی، اما وقتی اولویت ها اینقدر گم میشود، فقه و شرع را هم مضحک می کند!

محسن قنبریان

[۱] گزارش دیوان محاسبات دی ۹۹

[۲] ر.ک: صحیح بخاری ج ۵ ص۲۲۳۴

۰۲/ درس گفتارهای نظری_کاربردی درباره عدالت اجتماعی

دریافت «جلسه دوّم درس گفتارهای نظری_کاربردی درباره عدالت اجتماعی»
دریافت از پیوند کمکی

خلاصه نکات مطرح شده در جلسه دوم درس گفتارهای نظری_کاربردی درباره عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان

چگونگی شناخت و کشف فعل عدالت خواهانه در مقام اثبات

سوالات جلسه دوم:

  1. معیار تشخیص عدالت چیست و چگونه می توان فهمید امری عادلانه یا تبعیضی است؟
  2. مرجع تشخیص عدالت چه کسی است؟

 توضیح سه مفهوم عدالت و تبعیض و جور:

عدل: گاهی در مقام کنش است که به معنای اعطاء استحقاق می باشد و گاهی در مقام وضعیت و منشأ این استحقاق را شهید مطهری، دو علت فاعلی و غایی ذکر می کند:

– علت فاعلی به معنای کنش گری شخص مثل حیازت

– علت غایی به معنای غایت فعل دیگری بودن مثل ارث

جور: جائر در لغت یعنی کسی که پرت افتاده است. جور -با توجه به معنای عدل-، به معنای عدم رعایت استحقاق ها مطلقا است.

تبعیض: تفاوت گذاشتن بین دو مستحق و اعطاء حق یکی و عدم اعطاء به دیگری.

 امیرالمومنین ع فرمود: از ارکان راهبری کردن به سمت عدالت، فراگیر کردن (استقصاء )درعدالت است[۱].

سنجه‌های عدل؛

 آیه ۲۵ حدید، سه سنجه برای عدل قرار داده است: ۱- بینات ۲- کتاب و اجتهاد ۳- میزان یا شاخص‌

سنجه اول؛ بینات: در مقابل مبیّن ها و به معنای چیزی که خودش واضح و غیر اجتهادی است و همه آن را قبول دارند و فرقی بین مجتهد و عامی و ولی امر و … نیست. و همین سنگ زیرین است وگرنه پارادوکس و دور پیش می آمد مثلا تشخیص پیامبر راستین از دروغین، دین ساختگی از واقعی به وسیله بینات است که مردم خودشان می فهمند.

لذا امیرالمومنین ع فرمود:” خدا را با خدا بشناسید و رسول را با رسالت و اولی الامر را با امر به معروف و عدل و احسان.” یعنی ملاک تشخیص امام معصوم را نیز به مردم داده اند[۲].

رهبری در طرح کلی اندیشه اسلامی می‌فرماید: «اگر دینی را دیدی که در جهت عکس فلسفه ادیان(قسط) حرکت می‌کند، بدان یا الهی نیست یا خرابش کرده اند.» پس معلوم می شود که معیار، در دست عامه مردم هست که یک دین را بسنجند.

مثلا در زمینه‌ی اقتصادی، رهبر انقلاب برای بینات به اینها مثال می‌زند: ” کم کردن فاصله ها، دادن فرصت های برابر، تشویق درستکار، مهار متجاوزان به ثروت ملی، مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن و…» که اینها را همه می فهمند و نیازی به اجتهاد ندارد.

سنجه دوم؛ کتاب و اجتهاد:

مسائلی که نیازمند بحث و بررسی است مثلا آیا حقوق کسی که علم بیشتری دارد و کارش تاثیر بیشتری در جامعه می گذارد با کسی که کار کمتر و ساده‌تری دارد باید برابر باشد یا خیر؟ در اینجا  عدالت، برابری حقوق ها است یا نابرابری؟ اگر تفاوت حقوق، عدالت است، تا چه اندازه؟! به عبارت دیگر آیا علم و تاثیرگذاری بیشتر، استحقاق بیشتری را موجب می شود تا حقوق بیشتری دریافت کند یا حقوق برای سیر کردن شکم است و فرقی بین شکم او و خانواده اش با دیگری نیست و علمش، موجب جایگاه اجتماعی بالاتری شده است. مثال دیگر اینکه آیا مدرسه خصوصی داشتن، نقض عدالت آموزشی است؟! اینها نیازمند بررسی و اجتهاد است و برخورد با این مسائل، باید نسبت به برخورد با بینات، متفاوت باشد؛ باید به اندازه کافی در جامعه بحث صورت بگیرد تا مسئله روشن شود که عدالت است یا خیر؟

سنجه سوم؛ میزان و شاخص:

بعد از کتاب و اجتهاد، در تطبیق نیز نیازمند شاخص هستیم؛ مثلا بعد از اینکه اجتهاد کردیم که فاصله حقوق کارمندان دولت باید کم باشد، در مرحله انجام آن، حقوق به صورت پلکانی افزایش یابد یا درصدی تا فاصله طبقاتی ایجاد نشود؟ یا مثلا اینکه یارانه به صورت نقدی باشد یا به صورت پنهان؟، نیازمند شاخص هستیم که همه جنبه ها را لحاظ کند تا به ضد خود تبدیل نشود.

مثال واقعی آن که در سال ۸۰ رخ داد و حقوق کارگران افزایش یافت اما در همان سال اخراج حداکثری کارگران را نیز داریم، به دلیل نداشتن شاخص است.

نمونه شاخص کلی در روایات[۳]:

دوست داشتنی ترین تصمیم در کارهای سیاسی و حکمرانی، باید این ۳ ویژگی را داشته باشد:

  1. میانگین‌ بیشتری از حقوق لحاظ شود.
  2. عدل عمومی تری را در بربگیرد.
  3. رضایت عمومی بیشتری را شامل شود.

شاخص های عدالت اجتماعی در قانون اساسی:

۱- عدالت به معنای برابری (مانند عدم تبعیض جنسیتی، عدم تبعیض منطقه ای، حق رأی)

۲- عدالت اقتصادی به معنای رفاه عمومی (مانند توسعه انسانی، نرخ بیکاری، تورم، آزادی اقتصادی)

۳- عدالت اجتماعی (مانند شاخص آموزش، نسبت بیمه شدگان به کل جمعیت، امنیت اقتصادی)

۴- عدالت سیاسی (مانند حق اعتراض مردم و پاسخگویی حکومت، آزادی مطبوعات، نرخ مشارکت مردم در انتخابات[۴])

۵- عدالت حقوقی و قضائی (کنترل فساد، نقش قانون)

وزن هرکدام در قانون اساسی نیز مشخص است اما عدالت سیاسی و عدالت قضائی، وزن و اهمیت بیشتری دارند[۵].

در ادامه آیه ۲۵ حدید می‌گوید که عدل را مردم، به ‌پا کنند و این به معنای مقصر بودن مردم درجایی که عدالت نیست، نمی باشد بلکه به معنای این است که حکومت زمینه را فراهم کند تا کنش گران و صنوف مختلف مردمی، بتوانند به سمت عدالت پیش بروند پس باید به «فناوری اجتماعی اقامه قسط توسط مردم» توجه کرد که ظرفیت هایی در قانون اساسی نیز وجود دارد مانند شوراهای کارگری و انجمن های اسلامی در همه صنوف.

اگر سیاست دولتی به سمت عدل باشد اما همه را خود انجام داد و تشکل های مختلف مردمی احیاء نشوند، کاری ناقص و موقت است.

[۱] غرر الحکم، ص ۴۰۰

[۲] کافی، ج ۱، ص ۸۵

[۳] عهدنامه مالک اشتر

[۴] در فرهنگ اسلامی، شروع عدالت با عدل سیاسی (امام عدل) است و به لحاظ رتبه، عدل سیاسی مقدم بر عدالت های دیگر است و امام عادل نیز به طور آزادانه و با انتخاب مردم می آید نه با زور و غلبه شمشیر لذا دوگانه عدالت – آزادی از اساس غلط است

[۵] برای مطالعه بیشتر: کتاب «شاخصی برای عدالت» چاپ مرکز رشد دانشگاه امام صادق ع