ارائهای از حجت الاسلام قنبریان در دوره «عدالت اجتماعی» برگزار شده توسط پژوهشگاه مطالعات تمدنی و اجتماعی در مورخه ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۰ منتشر میشود.
دریافت سخنرانی «نسبت پویش و پژوهش عدالت در ایران معاصر» | “دریافت از پیوند کمکی“
در این ارائه پس از بایسته های تعادل بین پویش ها و پژوهش های عدالت اجتماعی به وضع موجود پرداخته می شود. غیر از آنچه برخی بعنوان عدالتخواهی های بی اخلاق یا پوپولیستی نکوهش می کنند از وضع پژوهش ها هم باید سراغی گرفت که قبح کمتری ندارد!
تبیین این هشدار که اگر پژوهش ها، مراکز دانشگاهی و حوزوی به مسائل واقعی عدالت در ایران امروز نپردازند، چگونه فضا برای آن پویش ها و حتی جنبش های پوپولیستی فراهم می شود در ۴ مرحله توضیح داده شده است.
شنیدنش را به همه عدالت پژوهان و عدالت خواهان توصیه می کنیم.
بایسته های تعادل بین پویش و پژوهش و توصیف آن
- جانب پویش: آیه ۴۵ سوره حدید، پویش (لیقوم الناس بالقسط) را موخر از بینات و کتاب و میزان کرده است. روایات بسیار دیگری نیز داریم که جنبش عدالتخواهانه را بی نیاز از پژوهش نمی داند.
مقام معظم رهبری: گاهی اوقات عدالت به ضد خودش تبدیل می شود اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد، خیلی از کارهایی را که گاهی بعضی از این گروه های تندرو، تند و افراطی توی این کشور به عنوان عدالت کرده اند که به ضدش تبدیل شده است[۱]. - جانب پژوهش: اگر پژوهش ها از پویش فاصله بگیرد، انتزاعی و بی مصرف خواهند بود و می توانند به ضد خود تبدیل شوند.
مقام معظم رهبری، فقره «ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و سغب مظلوم» را بر نخبگان [۲]و بر فرهنگیان و معلمان [۳]تطبیق می دهد که فقط سوی پژوهشی نباید داشت بلکه جنبش و پویش هم باید باشد. این به طریق اولی بر علمای علوم انسانی و اسلامی تطبیق می یابد.
همچنین در بیانی دیگر فرق بین حکماء و انبیاء را در همین می شمارد که حکماء فقط بعد پژوهشی داشتند. در جنبش وال استریت یک نوبلیست اقتصاد پیامبر وال استریت لقب گرفت چون در آن پویش سخنران بود! این نباید از الازهر و نجف و قم می بود؟! اما ما همان نظام اقتصادی را فربه می کنیم!
توصیف وضع موجود
در نگاه بدوی ممکن است سریع یک پیج اینستگرامی که به اسم عدالت پرده دری و کارهای ضد اخلاق می کند، جلب توجه کند اما با نگاه دقیق تر درمی یابیم که در کنار آن، پژوهشگاه ها و پایان نامه های بسیاری ولو در حوزه عدالت اجتماعی و مانند آن و با استفاده از بیت المال، دفاع می شوند که هیچ کاری برای عدالت نمی کنند! بدی پایان نامه های بریده از واقعیت عدالت – که کم هم نیستند! -، با بدی آن پیج اینستگرامی یکی است. خلاصه کارهای انجام شده در مسئله های واقعی عدالت، لاغر و اندک است.
رهبری در دومین اندیشه راهبردی – که موضوع آن عدالت بود -، در سال ۹۰ خواستند که «کتاب العداله» در حوزه های قم بحث شود! یعنی مسئله های عدالت در ۵۲ کتاب فقهی مطرح را استخراج و متناسب با زمان، تبویب جدیدی کرده و کتاب العداله نوشته شده و مورد درس و بحث واقع شود.
ابتکار آیت الله اعرافی در فقه معاصر بسیار قابل تقدیر است که اساتید تراز دوم (بعد از مراجع تقلید)، به مسائل جدید می پردازند اما مسئله های واقعی عدالت، خیلی مطرح نیستند! فقه پول و رمز ارزها و بانک و بورس و … خوب است اما همگی کمک به جامعه بازار است و متأسفانه آن چیزهایی که باید باشد، نیست! مانند فقه حقوق و دستمزد، کارگر، خدمات عمومی، بهداشت، آموزش، امنیت.
دنیای سرمایه داری به دنبال کالا کردن همه چیز از جمله بهداشت و آموزش و … است و به موازات آن، بی عدالتی شدیدتری درست خواهد شد؛ زیرا کسی که پول ندارد، علاوه بر نداشتن ماشین خوب و ویلا، نمی تواند آموزش و بهداشت و امنیت مناسبی هم داشته باشند و از حیز انتفاع خواهد افتاد!
مثال: در رابطه با حق معنوی با تمام انواعش (حق ابتکار، حق اختراع و …) -که عملا موجب انحصار می شود و آورده جامعه بازار است-، میزان تولید مقاله ها و پایان نامه ها برای اثبات آن اعجاب آور است و در مقابل آن فقط تک نگاره ای از آیت الله سید کاظم حائری و استفتائی از مرحوم امام یا تک نگاره های محدود دیگری وجود دارد. این بدین معناست که پژوهش ها به سمت خاصی میل می کند. بالتبع فربه شدن پژوهش در این زمینه، در عالم حکمرانی نیز، نهاد آن تأسیس می شود (مشاور و معاون مالکیت معنوی در قوه قضاییه!)، رشته دانشگاهی یا بین رشته ای نیز برای آن به وجود می آید و بعد از مدتی حتی به اصول موضوعه علوم تبدیل خواهد شد که دیگر کسی درباره آن نخواهد اندیشید! همانگونه که کسی امروز درباره اصل رقابت نمی اندیشد که اول تعاون بوده است یا رقابت؟! و پژوهش ها از اینجا به بعد و به طور نامتوازنی به نفع دنیای سرمایه داری انجام می شود.
تبیین علت وضع موجود؛
با فرآیند ۴ گانه زیر، فاصله گرفتن پویش های عدالتخواهانه از پژوهش ها لابد منه است و عملا جمع نشدن عدالتخواهی با عدالت پژوهی را نهادینه می کند:
- اصل اساسی نئولیبرالها که: بازار حقیقت را می گوید!
دست درازی به همه چیز و بازاری کردن؛ از فقه و حقوق و نظام ارزشی ما تا حقیقت سازی و مشروعیت سازی!
محور و مرکز دنیای سرمایه داری، بازار است. بازار، دولت مرکزی و فرهنگ و حتی دین [۴]می سازد. انسان را هم در بستره بازار معنا می کنند که «موجودی است حریص، تنبل و درصورتی که کار کردن نیاز او باشد یا برای لذت برتری باشد، انجام می دهد» نه زندگی عقلائی او و نه زندگی عبادی او و نه مجرد از زمینه. به عبارت دیگر پشتوانه حقیقت در دنیای سرمایه داری، عقلانیت برآمده از بازار است و این، یک اعتبار است! درنتیجه عدالت، وضع الشیء فی موضعه نیست بلکه کارآمدی بازار همان عدالت است!
بعد از کالا کردن همه چیز حتی خدمات عمومی و ارزش ها، به حقیقت هم دست دراز می کند تا فلان چیز را مشروع و صحیح جلوه دهد مثلا متناسب با زندگی جامعه بازار، عقودی انجام می شود و چون جزء ضروریات زندگی موجود است که سرمایه داری به ما تحمیل کرده، راهی جز تصحیح آن باقی نمی ماند درحالیکه با فقه و حقوق ما نمی سازد مانند تایم شیر! - زیاد شدن پژوهش ها و رشته های دانشگاهی در این زمینه:
اگر پژوهش ها در مسائل و عقود مختلفی که سرمایه داری تحمیل میکند، ادامه پیدا کند، کم کم تخصصی تر می شوند و رشته ها و علوم از یکدیگر جدا می شوند.
«پژوهشگران این حوزه (یعنی اقتصاد) فقط ناظر قوانین طبیعت نیستند بلکه در ساخت این قوانین سهیم اند. اگر حکومت با هدایت واعظانش ساختار مشوق های جامعه را چنان تغییر دهد که همسو با پیش فرض رفتار خودخواهانه مردم قرار داده بشود، فقط باید بنشینید و تماشا کنید که مردم هم دقیقا همین رفتارها را بروز می دهند[۵]».
یعنی اقتصاد دادن به کمک سیاستمدار، ساختارهای مشوق را جابه جا می کند و مردم هم همانگونه می شوند که ساختارها می گویند و این یعنی حقیقت سازی و عینیت بخشی به چیزی که می خواهد نه کشفِ چیزی که هست! پس اینگونه نیست که همه علوم، کاشف از واقع باشند.
موید این است که در سال ۲۰۱۳ جایزه نوبل اقتصاد به دو نفر داده شد که عینا دو نظریه ضد هم داشتند! تا بعدا ببینیم سیاستمدارها کدام را بپسندند و ساختار جامعه را متناسب با آن بکنند.
نمونه آن در ایران، مکتب نیاوران است [۶]که ابتدا عده ای اقتصاد دان، مرکزی پژوهشی ایجاد کردند و کم کم رشته ای اقتصادی در دانشکده فنی اصفهان تأسیس کردند و دانشجو پذیرفتند! یعنی همه علوم انسانی را دور زدند با این پیش فرض که اقتصاد مانند ریاضی است و همه جا ثابت است. بعدا همین ها -که تلقی جامعه بازار را قبول دارند- کارشناس دولت ها می شوند. - استبداد شایستگی[۷]
وقتی همه رشته های پژوهشی در خدمت جامعه بازار قرار می گیرند، راه بالا رفتن و شایستگی منحصر در این تحصیلات عالی می شود و می دانیم که همه به آن مرحله نمی رسند. این دو اشکال اساسی دارد:
– اولا این زمین عادلانه نیست زیرا به پول گره خورده است. شاهد هم این است که دو سوم از دانشجویان هاروارد، از ۵ دهک پردرآمد هستند. (ورودی های کنکور و دانشگاه های برتر در ایران هم تقریبا همین گونه است!)
– ثانیا کسانی که در این نظام بالا نمی آیند، از دو چیز محروم می مانند: دستمزدهای خوب و جایگاه اجتماعی درحالیکه نباید اینگونه باشد و در ماجرای کرونا، ارزش برخی شغل ها مشخص گردید مانند پرستاری، معلمی و …
چون واحد اولیه کار است، جامعه مطلوب آن است که « کارها موجب بهره مندی شود و بهره مندی ها همه از کار باشد» درحالیکه در جامعه بازار، مدرک گرایی و بورس بازی و استثمار خیلی پررنگ است. - این مشکلات زمینه ساز شورش های پوپولیستی علیه این نظام استبداد شایستگی می شود.
برخی مانند سندل و چامسکی، اقبال مردم به ترامپ را همین گونه توجیه می کنند.سندل می نویسد:” واکنش پوپولیستی ای که در سالهای اخیر شاهدیم، طغیانی است علیه استبداد شایسته سالاری.”!
در ایران ما بعد از سه دهه توسعه معاون رئیس جمهور در مشکل آب خوزستان اعتراف می کند توسعه ما مورد رضایت مردم نبوده است!
پژوهش و علم و رشته وقتی از بینات و ارتکاذ فطری مردم از عدالت فاصله بگیرد، پویش ها و جنبش ها راهی غیر پژوهش های رسمی را می رود و حتی پوپولیست و بدتر فاشیست ممکن است متولد شود!
توصیه ها
- سندل توصیه می کند که کل نظام استبداد شایستگی را به بازنگری بگذارید
- پژوهشگران به مسئله هایی بپردازند که عمومی تر و مسئله واقعی مردم است مثل مسئله کارگر که نزدیک به نیمی از خانوار های ایرانی را درگیر می کند یا مسئله تعاونی ها یا تفاضل حقوق ها و … .
امیرالمومنین ع به مالک اشتر فرمود : دوست داشتنی ترین امور برای تو باید ۳ ویژگی داشته باشد: حقوق بیشتری را در نظر بگیرد، عدل فراگیرتری را شامل بشود، و رضایت بیشتری برای رعیت را موجب شود. - پیوست های عدالت بر سیاست ها و برنامه ها
- بازسازی نظریه های خرد متناسب با اقتضائات و شرایط
- طراحی شاخص های عدالت متناسب با فرهنگ شیعی
[۱] ۸۸/۸/۱۶
[۲] ۹۷/۷/۲۵
[۳] ۹۷/۲/۱۹
[۴] برخی مانند ماکس وبر تصریح کرده اند که پروتستان، اخلاق سرمایه داری است و مسیحیت را به گونه ای خوانش کردند که روح سرمایه داری بشود!
[۵] مقاله «سپیده دمان خدایان پول» چطور اقتصاد به دین تبدیل شد؟ ترجمه آن در سایت ترجمان موجود است.
[۶] مجله مطالعات جامعه شناسی، دوره ۲۲، شماره ۲، ص ۱۵۱ تا ۱۷۶، مقاله «استقرار آموزشی مکتب نیاوران، تاریخچه ایجاد نهادهای دولتی آموزش مدیریت و اقتصاد بازار آزاد» از دکتر اباذری و پرنیان.
[۷] آخرین کتاب مایکل سندل. مقاله ای در اینباره در سایت ترجمان با عنوان «پوپولیسم شورشی علیه استبداد شایسته سالاری»