برای برخی انتصابات اخیر ، جای تکذیب یا توجیهات سیاسی متداول، توجیهاتی دینی پرداخته شد؛ متن زیر مجموع سه عکسنوشته ناظر به آن است ؛ شاید در مجالی مبسوط تر پرداخته شد.

داماد حضرت امیر(ع)

عبدالله بن جعفر ، اولین متولد مسلمان در ایام هجرت به حبشه، فرزند شهید ممتاز جعفرطیّار، داماد علی(ع) شد . با وجود لیاقتها هیچ پست حکومتی از سوی حضرت به او داده نشد .

برخورد حضرت امیر(ع) در حالت تنگی و گشاده دستی زیاده او عبرت آموز است:

  1. وقتی تنگی یافت گفت مجبورم وسائل زندگی ام را بفروشم، به من کمک کن! حضرت قبول نکرد و فرمود: مگر به من بگویی عمویت برود دزدی کند و از مال مردم[بیت المال] به تو بدهد[۱]!
  2. موقع دیگر حضرت وقتی با گشاده دستی زیاده اش مواجه شد بخاطر تبذیر حکم حَجر براو کرد که موجب می شد در اموالش نتواند تصرف کند[۲]!

فقط اینطور می توان خواهش ها و کنش های بطانه [۳]و نزدیکان را کنترل کرد.

پسران حضرت امیر(ع)

چگونه است که دو نوه رسول الله _ که خداوند برای امامت بر امت برگزیده_ را حضرت امیر(ع) در ۴سال حکومتش فرماندار و استاندار جائی نمی کند؟!

آنها را در جنگ جلوی تیر می فرستد، یکی فاتح جمل و یکی فاتح فرات می شود، اما وزیر و وکیل شان نمی کند! سفیر هزینه شدن ها و خطبه خوان در نا آرامی ها میشوند، اما امین بیت المال یا امیر جایی نه!

از قضا در دولتش با مشکل شایستگی هم مواجه است! اقلا چند فرماندارش به معاویه پیوستند ( فرمانداران بحرین، اردشیر خُره،کسکر و…) و چندتا خیانت کردند(بصره، اصطخر فارس و…) ! چرا دو فرزند زهرا(س) _ که خداوند شایستگی شان را برای امامتِ امت امضاء و ابلاغ کرده_ را در این قحط شایستگی به وزارت یا امارت شهری برنمی گزیند؟!!

کدام توجیه شرعی از آن همه آیه و روایت برای امامت حسن و حسین بهتر؟! آنها که برای امامت از طرف خدا شایسته اند، برای امارت جایی به طریق اولی شایسته نیستند؟! آنهم در قحط شایستگی!

دولت حضرت امیر(ع)

عترت هم مثل قرآن آیات محکمات و متشابهات دارد. دو سه “ابن عباس” مدرک خوبی برای #مشروعیت_تبار_گزینی حضرت امیر(ع) نمیشود.

دولت علوی مقابل دولت اموی است و در خطبه ۳ از ارکان دولت عثمان را این می شمارد:

قَامَ مَعَه بَنُو اَبِیه

خاندانش با او برخاستند و به قدرت رسیدند!

ابن عباس معروف قبل از دولت علوی هم منصب افتاء ،مشاور، امیرالحاج و…داشت[۴].

اگر خائن بیت المال او باشد [۵]توبیخ عجیب نامه ۴۱را هم باید در کنار گزینش پسر عموی باسابقه دید:

” باشمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا قسم اگر کاری که توکردی حسن و حسین کرده بودند از من نرمی نمی دیدند…!”

بهتر است در منازعات سیاسی موجود از تکذیب و توجیهات دیگر برای  برخی خویش گماری ها استفاده شود نه استناد به سیره حضرت امیر(ع)!

مطالب مرتبط:

فاطمه و نا آقازادگی

– خطبه فاطمی و تئوریزه آقازادگی!

– جوانگرایی امان از اماره الصبیان

محسن قنبریان

[۱] نماز جمعه رهبری۸۳/۸/۱۵

[۲] ر.ک: شرح ابن ابی الحدید ج۱ص۵۳/اخبارالطوال ص۲۱۵/ بحارج۴۰ص۹۱

[۳] بطانه= آستر لباس . در عهدنامه مالک اشتر کنایه از نزدیکان مقامات و کسانی که رمز و رازها را می دانند!

[۴] انساب الاشراف ج۴ص۲۷/تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۷۶

[۵] بررسی محققانه این مساله در کتاب ابن عباس و اموال البصره جعفرمرتضی عاملی آمده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *