بایگانی برچسب: s

ماجرای دیوارنگار میدان ولیعصر نشان داد که اختاپوس بانکهای مال‌ساز و بنگاه‌دار زورشان به حرف رهبری هم‌ میچربد‌

محسن مقصودی، مجری و تهیه کننده برنامه ثریا در خصوص جمع کردن دیوارنگار میدان ولیعصر در مورد بانکها در توییتر نوشت:

همیشه در برابر پاسخ مردم و دانشجویانی که می‌پرسیدند چرا رهبری با فلان فساد برخورد نمی‌کند یا پیگیر تصویب فلان قانون ضد فساد نمی‌شود، باید کلی توضیح می‌دادم که فرایند مبارزه و مهار باندهای قدرت و ثروت پیچیده است، یک نفر ولو رهبر باشد بدون مطالبه مردم و عزم مسوولان تنها می‌ماند

این ماجرای دیوارنگاره کار ما را راحت کرد و مشخص شد حتی در دوران مدیریت اصولگراها بر سه قوه و شهرداری، حرف صریح و دقیق رهبر انقلاب که سالها در عرصه عمل خاک می‌خورد حتی دیگر روی بیلبورد شهری هم تحمل نمی‌شود و اختاپوس بانکهای مال‌ساز و بنگاه‌دار زورشان به حرف رهبری هم‌ میچربد‌

شاید برخی از این ماجراها ناامید شوند، اما ما با این ماجراها امید و انرژی‌مان برای مبارزه با فساد و تخلفات بانکی دو چندان می‌شود. حالا همه چیز عیان‌تر شده، مردم ماجرا را فهمیده‌اند مال سازهای تورم‌ساز دیگر نمی‌توانند با کمک به فلان مسجد و فلان خیریه و هیات و… ژست ارزشی بگیرند

“فقهای عصر از مسائل بانک و بیمه و چک و سفته به عنوان مسائل مستحدث کم و بیش بحثهایی کرده و می کنند ولی توجه ندارند که رأس و رئیس مسائل مستحدثه خود سرمایه داری است، زیرا ابتدائاً چنین تصور می رود که سرمایه داری یک موضوع کهنه و قدیمی است که شارع اسلام برای آن حدود و موازینی مقرر کرده است(…)اما اینکه مقدار سرمایه کمتر یا بیشتر باشد ربطی به مطلب ندارد. ولی حقیقت اینطور نیست؛ سرمایه داری جدید یک پدیده جداگانه و مستقل و بی سابقه است و جداگانه و مستقلا باید درباره آن اجتهاد کرد…”(شهید مطهری/ مجموعه آثار ج۲۰ص۴۷۹)

در مستند ها و پایش های اجتماعی هم به سرمایه و سرمایه دار و نقش او در برهم زدن نظم طبیعی زندگی مردم یک شهر کمتر توجه شده است!

امسال در بخش نقد درون گفتمانی جشنواره عمار مستند نیوجرسی کار علی زهیری برنده فانوس شد.

تلاشی برای نشان دادن موردی ساده و پرتکرار از زور سرمایه و سرمایه دار در به هم زدن نظم طبیعی کسب و کار مردم! اینکه چگونه سرمایه حتی میتواند برخی نهادهای ناظر و مسئول را هم خنثی و حتی در خدمت در آورد!

تلاش جمعی مطالبه گر موقتا نیوجرسی -بلوکهای بزرگ بتنی که شهرهای خوزستان با آن در برخوردهای انتظامی_امنیتی آشنایند- را از میدان میوه و تره بار برمی دارد؛ اما درباره سرمایه دار و سرمایه داری از کف میدان تا استنباط و تقنین و سیاستگذاری حرف ناگفته بسیار است.

* ضمن خداقوت به مدرسه اندیشه و هنر اهواز و آقای علی زهیری پیشنهاد می کنم این مستند را ببینید و امتدادهای عملی و نظری آن را دنبال کنید!

محسن قنبریان

اصول بانکداری بدون ربا

به شاگردان و وکلایش می‌گفت: «آغوش اسلام که تنگ نیست.» آنها را تشویق می‌کرد به گروه‌هایی که نفوذ بیشتری در جامعه دارند توجه کنند و منظورش روشنفکران و نویسندگان و اندیشمندان دانشگاهی بود.

خودش، در سال پنجاه‌وهفت در همایشی با موضوع بانک اسلامی، سید محمود شاهرودی را به نمایندگی به عربستان فرستاد.

کتاب البنک اللاربوی او دربارۀ بانکداری اسلامی در کشورهای دیگر شناخته‌شده بود. محمدباقر این کتاب را بعد از سفر حج واجب نوشت. نامه‌ای از کارگروه بودجۀ کویت دریافت کرده بود که نوشته بودند قصد دارند شعبه‌هایی از بانک را به شیوۀ اسلامی و بدون ربا راه‌اندازی کنند و نیازمند طرحی بودند که راهنمای کارشان باشد. نامه را برای دو نفر دیگر هم فرستاده بودند. اما فقط محمدباقر بود که جوابشان را داد. برای نوشتن این کتاب، روزانه به چند کتابخانۀ نجف می‌رفت: یک روز از صبح تا نماز ظهر، یک روز بعد از نماز عشاء. نظرش را با یکی‌دو نفر فارغ‌التحصیل حسابداری و چند نفر بازاری محک زد، یک ماه مطالعه کرد و ده‌روزه آن را نوشت.

کتاب نا، صفحه ١۵٢-١۵٣

آدام اسمیت هم اصلاح بانک را مقدم می داند!

آدام اسمیت که مبدع “دست نامرئی” برای تعادل بازار بود هم نسبت بر لیبرالیسم و آزادی عملِ بازار هشدار داشت:

– “اگر اجازه دهید بانک‌ها بسیار بیشتر از ۵٪ بهره بگیرند، لاجرم به “قماربازان اقتصادی” وام می دهند که تشدید کننده فرآیند ایجاد و ترکیدن حباب های مالی است”.

بنظرتان نظارت و مداخله دولت این روزها در فروشگاه ها و انبارهای توزیع اگر سالهای گذشته در بانکها، خلق پول درونی آنها و نحوه تخصیص اعتبارات شان انجام می شد، وضع بهتر از این نبود؟!

هدایت نقدینگی به سمت تولید، بجای بازارهای دلالی و بورس بازی (قماربازی اقتصادی به تعبیر اسمیت) و بالتبع جلوگیری از بحران های مالی موجود، مقدم بر کالابرگی کردن مصرف نیست؟!

کاش اقلا به آن مهم هم زودتر بپردازند!

در اینباره بخوانید:

دست نامرئی وجود ندارد

ناگفته های دکتر داودی از دولت نهم و طرح تحول اقتصادی (هدفمندی یارانه ها)

محسن قنبریان

بی قراری بر گرسنگی مظلومان[۱]، تعهد دانشمندان علوم انسانی بخصوص اقتصاددان ها هم باید باشد. آنها از راه حل و چاره هم دور نیستند اگر مقلد و مترجم صرف نباشند و ابتکار و خلاقیت هم بیاورند. محمد یونس اقتصاددان مسلمان بنگلادشی با ابتکار بانک تهیدستان و کارآفرینی برای آنان لایق جایزه نوبل صلح در۲۰۰۶شد.

  • بانک او هم بدیلی برای بانک های سرمایه داری شد و هم با چهار ابتکار در خدمتِ ریشه کنی فقر قرار گرفت:
  1. قرض دادن به گروه به جای فرد!
    تعهدجمعی به جای ضامن بانک سرمایه داری نشست. تجربه او ثابت کرد وجود احساس مسئولیت جمعی در برابر وام ها، نظم پرداخت اقساط وام ها را به شدت(۹۰٪) افزایش می دهد که با بانک های سرمایه داری و وثیقه های سنگین قابل مقایسه بود.
  2. هدف گیری زنان در پرداخت وام
    مطالعه نشان داده بود زنان در بازپرداخت این وام های ضروری صادق تر و متعهد ترند و وام را برای بهبود کسب و کار ضروری و رفع فقر مصرف می کنند.
  3. وام هایی که مرحله به مرحله افزایش می یابد
    از وام کوچک شروع و بازپرداخت منظمِ اقساط، شایسته گرفتن وام های بزرگتر می شوند. این مشوق هم موجب بازپرداخت بهتر و هم ایجاد اعتبار برای وام گیرندگان می کرد.
  4. نرخ متعارف بهره
    این موجب می شد بانک صرفا متکی به خیرین نباشد و در عین حال از بهره بانک های سرمایه داری و رباخواران محلی، بهره کمتر داشته باشد. تجربه نشان داد فقرا آنرا ترجیح دادند.

* بیشتر بخوانید:

مروری بر تجربه موفق «گرامین بانک» در بنگلادش

محسن قنبریان

[۱] خطبه۳نهج البلاغه

فراموش نکنید این افزایش سود بانکها در رکود اقتصادی محصول حق سیاسی خلق اعتبار است که از حکومت دارند ؛ پس محدود سازی پاداش و مزایای شخصی آنها بسیار ناچیز تر از آن حق سیاسی است.

یادداشت: سرمایه داری؛ انقلاب و ولایت را دراینباره بخوانید

نیاز مردم و دهان افعی!

نه پاداش ۵۰۰ میلیونی برای ۵نفر بزرگترین است، و نه مشکل، فقط پاداش است! لطف قصه این است که همه با یک صلوات، اسلامی میشود! این یک دقیقه، استعاره گویای بانکداری اسلامی ماست که می بینید!

حق سیاسیِ خلق پول درونی، نو کیسه گی عجیبی در تاریخ ایران پدید آورده است. پاداش ها نامتعارف و حقوقهای نجومی نیم رخ پیدای آن است.

مثلث شوم: [بانک]، [بورس و سرمایه داری مالی]، [اشرافیت و فاصله طبقاتی] نیم رخ پنهان تر است.
و مردمی که محتاج این منظومه فاسد نگه داشته میشوند، مالشان بلعیده یا زیر قسط کمرشان می شکند!

امام باقر(ع) فرمود:
«اِنَّمَا مَثَلُ الحَاجَهِ اِلی مَن اَصَابَ مَالَه حَدیِثاً کَمَثَلِ الدِّرهَمِ فِی فَمِ الاَفعِی: اَنتَ اِلَیهِ مُحوَج وَ اَنتَ مِنها عَلی خَطر: حکایت کسی که نیازمند نوکیسه باشد، حکایت درهمی است که در دهان افعی است؛ که هم به آن نیاز داری و هم از افعی در خطری»(تحف العقول ص۲۹۴)

محسن قنبریان

گربه-سگ اقتصاد ایران!

دعوای سود و بدهی، تعقیب و گریز سگ و گربه‌ای است که سه اپیزود دارد:

  1. بدهی کارگر و کارمند به بانک:
    با مصوبه شورای پول و اعتبار (۹۳/۱۱/۲۱) با تاخیر در پرداخت اقساط، بانک حق دارد کل وام را یک جا جلب کند/ اگر بدهکار نداشت، بانک حق دارد “بدون طی مراحل قانونی” همه حساب‌های بانکی بدهکار و ضامن‌هایش را بررسی و مبالغ را از آن کسر کند/ در این وقت دیگر پرداخت معوقه هم جلوگیر بانک نیست!
  2. بدهی تولید کننده به بانک:
    بانک در اینجا غیر از سود سرمایه‌اش، “سودِ سود” آن را هم طلب می‌کند؛ که به “سود مرکّب” معروف است./ زمین کارخانه و… هم در رهن بانک است؛ اگر نتوانست سود مرکّب بدهد، به نفع بانک مصادره می‌شود!
    بیش از ۲۰۰۰ کارخانه این سال‌ها اینگونه در قبضه بانک‌ها افتاده است!
    مصوبه مجمع تشخیص درباره حذف سود مرکب و دستورات دادستان و توصیه‌های ستاد تسهیل تولید هم تا حالا این پدیده را از بین نبرده است!
    قربانی‌های این اپیزود، نه ابربدهکاران بلکه تولیدکنندگان کوچک و بزرگی بوده‌اند که به گفته مقام قضایی نه ماشین لوکس دارند نه بُرج آنچنان؛ بلکه گاه گیر مبالغی ناچیزند!
  3. بدهکاری بانک‌ها به بانک مرکزی!
    اما حق سیاسیِ خلق پول برای بانک‌ها، گاه بحرانِ رکود می‌آفریند و سپرده گذاران را عازم بانک می‌کند؛ تا با پولشان کار دیگری کنند.
    حالا اگر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی به بانک کمک نکند، ورشکست می‌شود!
    عجب اینکه اینبار نه بانک منحل می‌شود و نه اموالش مصادره می‌شود! بلکه رقم‌های میلیاردی، از صندوق توسعه برداشت میشود تا بانک، سپرده‌ی سپرده گذارانش را بدهد! و فقط بدهکار بانک مرکزی بماند!
    برای نمونه: یک بانک زیان ده (بانک سرمایه) تا سال قبل با همه‌ی سودِ مرکب‌ها و برداشت از ضامن‌ها، بدهی‌اش به بانک مرکزی، بیش از ۱۵تریلیون تومان است و سال بعد با رشد۳۱ درصدی به بیش از ۲۰تریلیون می‌رسد!!!

پدیده‌ی “گربه-سگ”:

روی زمین عینیت، وضع پیچیده‌تر از آن سه قسم است. دعوای سگ (سود بانک) و گربه (بدهی افراد عادی و مولّد) کنج رینگ، واقع است.

وسط میدان، “گربه – سگی” است که خودش به خودش اعتبار می‌دهد! مصادره‌ی کارخانه‌اش، توسط بانکِ خودش انجام و بدهکاری کلانش از صندوق توسعه و بانک مرکزی پرداخت می‌شود!

یک نمونه (که صاحبش را آیت الله علوی بروجردی هم می‌شناسد[۱]):

برادران ریخته‌گران در قبال یک حواله‌ی میلگرد، مالک سهام ۳۸ درصدی بانک سرمایه -که مال شهرداری تهران بود- می‌شوند./ نمایندگانشان در هیئت امنای بانک، اعتبار یک هزار و ۶۰۰ میلیاردی برایشان می‌گیرند! / با این اعتبارات و سود سهامشان در بانک، مالکِ ۵۰٪ سهام کارخانه پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه میشوند!/  بانکشان(سرمایه)، بدهی‌شان به بانک دولتی تجارت را تسویه می‌کند!/ برای فروش محصولات پتروشیمی‌ها در دبی شرکت می‌زنند و رقم‌های میلیاردی، بدهکار پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه -که خود سهام دار اصلی‌اش هستند- می‌شوند!/ بانک سرمایه بدهی‌اش به بانک مرکزی ۳۱٪ افزایش می‌یابد و به ۲۰ تریلیون و ۴۵۹ میلیارد و ۳۹۹ میلیون تومان می‌رسد!!!

منظور آیت الله از قهرمان‌هایی که باید روی سر گذاشت -ان شاءالله- دسته دومی‌ها باشد نه این دسته!

قاطبه مردمِ عادیِ دسته اول و پاکدستان دسته دوم انتظار داشته‌اند روحانیت و مرجعیت کنار آنها بایستد نه کنار اعتباربران بزرگ و سودخوران مرکّب.

البته آن دو دسته وجوهات زیادی ندارند و مثل برخی دسته سومی‌ها نیستند که  بتوانند کسری از تسهیلاتی که خود برای خود اختصاص می‌دهند را بنام وجوهات و کار خیر و… در دفاتر و نزد متنفذین هزینه کنند!

اما خداوند از عالمان وارسته عهد گرفته که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت نباشند(خطبه ۳ نهج البلاغه).

محسن قنبریان ۹۹/۷/۱۰

[۱] https://t.me/ArmanGram/285